• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 539
تعداد نظرات : 437
زمان آخرین مطلب : 2414روز قبل
آلبوم تصاویر
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران

راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران
راهپیمایی یوم الله 22 بهمن در تهران


منبع: فارس
يکشنبه 22/11/1391 - 14:27
اخبار
"صراط"- مسئولان بسیاری در مراسم یوم‌الله 22 بهمن 1391 حضور یافتند.

مسئولان حاضر در همایش ملی باشكوه 22 بهمن به شرح زیر است:

حضور علی لاریجانی در جمع راهپیمایان قم

رئیس مجلس شورای اسلامی همگام با مردم قم در راهپیمایی گرامیداشت روز ۲۲ بهمن حضور یافت.

حضور احمدی‌نژاد در راهپیمایی یوم‌الله 22 بهمن

احمدی‌نژاد خود را همچون قطره‌ای در اقیانوس ملت ایران توصیف كرد و گفت: ملت ایران همواره نشان داده كه در صحنه‌های حساس پای آرمان‌های انقلاب ایستاده است و از آن دفاع می‌کند.

رئیس قوه قضائیه در راهپیمایی یوم‌الله 22 بهمن: ملت ایران به پشتوانه ولایت تحریم‌ها را دور می‌زنند

رئیس دستگاه قضا گفت: پیوند ملت ایران با ولایت مستحکم است و با حضور پرشور در راهپیمایی 22 بهمن همه تحریم‌ها را پشت سر خواهند گذاشت.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در همایش ملی 22 بهمن حضور یافت

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام دقایقی پیش به جمع عظیم راهپیمایان 22 بهمن پیوست.

حضور سخنگوی شورای نگهبان در راهپیمایی

سخنگوی شورای نگهبان لحظاتی پیش به خیل ملت ایران در راهپیمایی باشكوه 22 بهمن پیوست.

حضور سرلشکر سلیمانی در جمع راهپیمایان 22 بهمن

فرمانده نیروی قدس سپاه در مراسم سی وچهارمین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران حضور یافت.

آیت‌الله مقتدایی در راهپیمایی 22 بهمن: حضور گسترده مردم دشمنان را ناامید کرده است

آیت‌الله مقتدایی همگام با مردم ولایتمدار تهرانی در راهپیمایی 22 بهمن شرکت کرد.


باهنر به همراه اعضای جامعه اسلامی مهندسین در راهپیمایی 22 بهمن حضور یافت

دبیر كل جامعه اسلامی مهندسین به همراه اعضای شورای مركزی این جامعه در جمع راهپیمایان تهرانی یوم‌الله 22 بهمن حضور یافت.


حجت‌الاسلام صادقی: ملت ایران با حضور در راهپیمایی بار دیگر حقوق خود را تایید كردند

معاون فرهنگی قوه قضاییه گفت: كشورهای استكباری با اعمال تحریم‌های مختلف سعی در از بین بردن انسجام و وحدت ملی در ایران دارند و این در حالی است كه ملت همواره با تاسی به ولایت در برابر زورگویان مقاومت نشان داده‌ است.

دریادار سیاری: ملت ایران شکست‌ناپذیر است

فرمانده نیروی دریایی ارتش گفت: هر دشمنی که به فکر تهدید و تحریم است، بداند که ملت بزرگ ایران، شکست ناپذیر است.

حضور قاضی سراج در راهپیمایی 22 بهمن

قاضی ناصر سراج كه قضاوت پرونده جنجالی فساد سه هزار میلیاردی را بر عهده دارد، لحظاتی پیش در راهپیمایی 22 بهمن حضور یافت.

سعید جلیلی به جمع راهپیمایان پیوست

دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان دقایقی پیش به جمع راهپیمایان پیوست.

ادامه دارد....
منبع: باشگاه خبرنگاران
يکشنبه 22/11/1391 - 14:26
آلبوم تصاویر

 

 عکس / طناب بازی حرفه ای سگ ها

 

يکشنبه 22/11/1391 - 14:26
اخبار

محلی‌ها در روزنامه ها نوشتند انگار داماد یک بانک را زده است. و کنایه از این است که پدر ثروتمند چینی خواسته تا دخترش را به خانه شوهر با تمام اسباب و اثاثیه و مادیات بفرستد تا شوهر خیال کتک زدن دختر را پیدا نکند.

 جهاز سنگین پدر چینی برای دختر +تصاویر


خبرآنلاین نوشت: البته هیچ دامادی حاضر نیست عروسی که ۱۰۰ میلیون پول نقد، ۴ جعبه پر از طلا، یک اتومبیل پورشه و یک مرسدس اورده را بزند.


سهام کارخانه و سند خانه بماند که اعث شده تا داماد جلوی پای عروس زانو بزند.


وو دوآنبیائو مدیر کارخانه سرامیک سازی فوجیان در شهر سیزائو در منطقه جین جیانگ دوست نداشته دخترش حتی یک روز هم در زندگی خود بد بگذراند و به همین خاطر سنگ تمام گذاشته است. دادن دفترچه بانکی که داخل اش ۲ میلیون پوند پول نقد است کار هر پدری نیست. او باید خاطر دخترش خیلی عزیز باشد که دست به چنین کاری زده است. سهام کارخانه را نیز به ارزش ۱۰ میلیون پوند به او داده است.

پدر مهربان هنگام عروسی ۱.۵ میلیون پوند هم به دو سازمان خیریه شهر خود داده است. طبق آداب سنتی جهیزیه داده شده به عروس به صورت لیست سیاهه تنظیم شده و تحویل خانواده داماد شده است. خانواده های معمولی برای جهیزیه مانند ملل شرقی ملافه و پتو و تشک و لباس بچه و وسایل آشپزخانه و درست کردن چای (طبق سنت چینی) ، کفش قرمز چوبی و طلاجات کوچک به دختر خود جهازی می دهند اما بدلیل ثروتمند شدن چینی ها در سالهای اخیر عروسی های آنچنانی و جهازیه های سنگین و رنگین به دخترها می دهند. همچنین مهریه های سنگین نیز انجام می شود تا شوهر هوس طلاق دادن به سرش نزند.
 جهاز سنگین پدر چینی برای دختر +تصاویر

عروس عضو هیئت مدیره شرکت پدرش بوده و در بازار بورس کره جنوبی بدلیل داد و ستد زیاد ، معروف شده است.
جهاز سنگین پدر چینی برای دختر +تصاویر

عروس و داماد می گویند درست است ثروتمند شده اند اما سعی می کنند بچه های خود را طوری تربیت کنند که با عرق جبین خود کارآفرینی کرده و نان در بیاورند.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

 

يکشنبه 22/11/1391 - 14:25
آموزش و تحقيقات

دخترها و پسرهایی که مجرد هستند بخوانند...!

دختر با این ویژگی ها مجرد می ماند!
چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.
تعامل : چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

1- دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند!
شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود.
لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. اگر شما هم ظرافت های زنانه را باعث سرافکندگی خود می دانید، به مقاله «پسرهایی که مجرد» می مانند نگاهی بیندازید.
زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد.
البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد!

2- دخترهای خرافاتی
اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و ... است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!
می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما ... خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!

3- دخترهای خانم معلم
من یکی از آنها را می شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به من گوشزد می کند.
او مرتب یادآوری می کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی مان خیلی خوب است، چت کردن کار بدی است، موقع کار با کامپیوتر باید صاف نشست، و هیچ وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورات را نادیده بگیرم، مثلا خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس با سس تند بخورم!
البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.

4- دخترهای پول پرست
نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد: آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند!
قضیه خیلی ساده است، دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.

5- دخترهای انحصارطلب
دخترهای انحصارطلب خیلی خوبند، فقط یک ایراد بزرگ دارند: آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! آنها می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند.
آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.
البته در ابتدای آشنایی خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگی مان می شود اما اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند ما را از کار و زندگی می اندازد. هر فردی در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسیار مهمی از زندگی اش است، لازم است به خانواده اش، کارش، تفریحات و دوستانش و علایق دیگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنین به فردیت خودشبه عنوان یک انسان مستقل. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد.

6- دخترهای خودباخته
دخترهای خودباخته را حتما می شناسید: آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود.
این جور دخترها همه این کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجام می دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر می کنند به جای راضی کردن طرف مقابل او را از خود می رانند. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود.
گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند. در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند.

7- دخترهای غرغرو
این آخرین مورد است اما بیشتر از تمام مواردی که تا اینجا خواندید آدم ها را از شما فراری می دهد. واقعا چه کسی دلش می خواهد یک نفر مثل رادیوهای قدیمی مدام زیر گوش وزوز کند، آن هم از نوع غرغر؟!
از نزدیکترین مردی که دم دستتان است سوال کنید چه چیز بیشتر از همه روی مخش می رود و او به شما خواهد گفت که یک آدم غرغرو. غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است.
وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری.
البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.


پسر با این ویژگی ها مجرد می ماند!
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند؟ چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.
اما چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

1- پسرهای تی تیش مامانی
پسرهای تی تیش همانطورکه از اسمشان پیداست پسرهای نازی هستند که محتاج مراقبت و توجه دیگرانند، آنها قدرت زیادی از خود ندارند، اهل ریسک کردن در زندگی نیستند، در هیچ زمینه ای استقلال ندارند و در واقع در ازدواج به دنبال یک «مامان» هستند که آنها را تر و خشک کند و مراقبشان باشد.
این جور مردان بیش از حد به خودشان می رسند و نه جذاب هستند و نه قابل اعتماد. به احتمال زیاد بینی شان را عمل زیبایی کرده اند، نگران جوش های صورتشان هستند، به اضافه وزنشان دقت زیادی دارند و مرتب از کرم ضد آفتاب استفاده می کنند (فکرش را بکن!).
آنها معمولا از خاکی شدن لباسشان می ترسند و برای هر تصمیمی هم با مامان مشورت می کنند. این نوع پسرها به شدت توجه طلب هستند و گاهی حسودی هم می کنند. آنها واقعا توانایی گرداندن زندگی مشترک را ندارند و آویزان دیگران هستند. به شدت به طرف مقابلشان وابسته می شوند و او را خفه می کنند.
اما همه اینها با تصویری که ما از «مرد زندگی» داریم (مردی قدرتمند و مستقل) منافات دارد. اگر جزو این گروه هستید بدانید که موهای عجیب و غریب شما هیچ جذابیتی برای طرف مقابلتان ندارد!

2- پسرهای سیب زمینی نشان
فکر می کنید چرا پسرهای سیب زمینی نشان هیچ وقت نمی توانند ازدواج کنند؟ چون جلسه اول آشنایی آنها هرگز به جلسه دوم نمی کشد. رفتار آنها با کسی که قرار است همسر آینده شان شود تفاوت قابل توجهی با رفتارشان با آقایان ندارد. به خاطر همین بیشترین جمله ای که از خانم ها می شنوند این است: «فکر می کنم ما به درد هم نمی خوریم!»
پسرهای سیب زمینی نشان – لطفا مرا ببخشید که از این اصطلاح برای توصیف این نوع پسرها استفاده می کنم، اما فکر نمی کنم اصطلاح دیگری وجود داشته باشد که بتواند به این خوبی آنها را وصف کند – هیچ توجهی به طرف مقابلشان ندارند. آنها ممکن است ذاتا آدم های بی توجهی باشند، یا اینکه دچار یکی از این عوارض باشند: اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر، اعتیاد به ماشین، اعتیاد به خانواده اصلی، یا هر نوع اعتیاد دیگری که تمام توجهشان را به خود جلب می کند. نقطه مشترکشان این است که طرف مقابلشان اصلا دیده نمی شود؛ و من به شما می گویم که هیچ دختری روی کره زمین نیست که نخواهد دیده شود.

3- پسرهای اتوکشیده
چون با ادب و تمیز باشی، نزد همه کس عزیز باشی. این شعار پسرهای اتوکشیده است. به خاطر همین هم آنها برای اینکه نزد همه کس عزیز باشند آنقدر در این خصوصیات اغراق می کنند که دیگر همه از دور و برشان فرار می کنند، چون مردم نمی توانند با آنها راحت باشند.
درست است که آنها خیلی محترمند و همیشه طبق آداب رفتار می کنند اما در واقع بیش از حد «آقا» هستند و برای همین مصاحبت با آنها بسیار سخت است. هیچ کس جرات نمی کند در حضور آنها لطیفه تعریف کند یا شوخی کند. ما آدمها خصوصیات مثبت را در حد صددرصد و مطلق دوست نداریم.
در واقع افرادی که کمی پایین تر از این حد رفتار می کنند برایمان جذاب تر و طبیعی تر به نظر می رسند. آدم های صددرصد به طرز عجیبی ایده آل و ویترینی به نظر می رسند و بنابراین تعجبی ندارد که هیچ دختری نتواند چنین جسارتی در حقشان بکند که بخواهد حتی به ازدواج با آنها فکر کند!
البته آنها واقعا آدم های خوبی هستند، تا جایی که می توانند به دیگران کمک می کنند، به شدت دلسوزند و فداکارانه کارهای دیگران را راه می اندازند. شاید به همین خاطر است که بیشتر می توان آنها را برادری خوب و مهربان در نظر گرفت تا همسری شایسته.

4- پسرهای دخالت گر
هیچ کس به این اندازه اعصاب خانم ها را به هم نمی ریزد. این نوع پسرها سر از همه کاری در می آورند. آنها در همه چیز دخالت می کنند؛ از آشپزی گرفته تا انواع شیوه های لکه بری.البته اشکالی ندارد که آدم اطلاعاتش زیاد باشد اما مشکل آنها این است که در زمینه های کاملا زنانه ای که اصلا ربطی به آنها ندارد سررشته دارند و این اطلاعات را مدام توی چشم خانم ها می کنند.
تصور کنید مردی بخواهد به همسرش بگوید سرامیک ها چطور براق می شوند یا فسنجان چقدر وقت لازم دارد تا کاملا جا بیفتد. پسرهای دخالت گر به مدل لباس و آرایش دیگران کار دارند ودقت زیادی روی ظرایف زنانه و جزییاتی از این دست دارند.
البته بدتر از این هم هست: آنها پشت سر این و آن حرف می زنند و خودشان را در روابط و مناسبات زنانه دخالت می دهند. حتی فکر کردن به آن هم ... راستش را بخواهید دنیای زنان و مردان واقعا با هم تفاوت دارد و از هم جداست، و هیچ کس انتظار ندارد یک مرد تا این حد وارد جزییات زنانه شود؛ شاید اینطوری بتوانید بیشتر وارد دنیای آنها شوید و آنها را درک کنید، اما می توانید مطمئن باشید که به همان اندازه مورد نفرت آنها قرار خواهید گرفت.

5- پسرهای خودشیفته
اولویت بندی زندگی آنها به این شکل است: اول خودم، دوم خودم، سوم هم خودم! آنها تمام مدت از خودشان و موفقیت هایشان در دنیای کسب و کار و روابط اجتماعی داد سخن می دهند. طرف مقابل آنها به هیچ وجه فرصت ابراز وجود ندارد و هرگز نوبت حرف زدن او نمی شود چون خودشیفته ها بعد از اینکه دو ساعت تمام از خودشان تعریف کردند، تلاش هایشان در زندگی را برشمردند و خوبی های خودشان را گفتند می گویند: «خب، دیگر بس است؛ زیاد از خودم حرف زدم. بگذار در مورد کارم برایت بگویم!»
خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی به حساب می آید که البته در دنیای امروز رو به گسترش است. سر کردن با یک آدم خودشیفته واقعا خسته کننده است و انرژی زیادی از آدم می گیرد، علاوه بر اینکه هیچ انرژی به آدم نمی دهد و او مدام مجبور است تعریف های فرد خودشیفته را تایید کند و حرف ها و نظرات خودش را قورت بدهد.
البته خودشیفته ها بیشتر اوقات واقعا آدم های موفقی هستند و جزو دسته «خالی بندها» قرار نمی گیرند اما به هر حال باید بدانند که هر شخصی برای خودش موفقیت های ریز و درشتی دارد و دوست دارد شنیده و دیده شود. چاره اش این است که به جای فکر کردن به خودتان، کمی هم به طرف مقابلتان فکر کنید.

6- پسرهای مفلوک
خر آنها از همان کُرِگی بی دم بوده: من پول زیادی ندارم. کار درست و حسابی ندارم. تحصیلات درست و حسابی ندارم. خانواده درست و حسابی ندارم. قدرت بدنی زیادی هم ندارم. حتما فکر می کنید چنین کسی اصلا چرا می خواهد ازدواج کند؟ خب محققان هنوز پاسخ این سوال را کشف نکرده اند. مساله اینجاست که اینجور مردها هیچ کدام از این مشکلات و فلاکت ها را تقصیر خودشان نمی دانند، بلکه این سرنوشت و بخت بد آنها بوده که آنها را به این روز انداخته است.
آنها پدر و مادر خوبی نداشتند پس درست تربیت نشده اند، به خاطر شرایط سخت زندگی نتوانسته اند ادامه تحصیل بدهند، به خاطر اینکه مثل بقیه «پارتی کلفت» نداشته اند نتوانسته اند کار خوبی پیدا کنند، و «رفقای ناباب» هم آنها را از راه به در کرده اند!
جلسه آشنایی آنها بیشتر شبیه مراسم روضه خوانی است و طرف مقابلشان باید دستمال به دست بنشیند و برایشان گریه کند اما به هر حال باز هم بخت با آنها یار نیست و در ازدواج هم شانس نمی آورند چون آنها دو شرط اصلی شروع زندگی مشترک را ندارند: اول مسوولیت پذیری و دوم حداقل امکانات و توانمندی برای چرخاندن چرخ زندگی.

7- پسرهای بی بند و بار
تعهد، اولین شرط لازم برای ازدواج است و مهمترین شرط برای یک دختر ایرانی. پسرهای بی قید و بی تعهد شاید بتوانند در ابتدا خودشان را توی دل کسی جا کنند (مسلما آنها هرگز نمی روند به کسی بگویند «سلام من آدم غیرمتعهدی هستم، با من ازدواج می کنی؟!») اما بعد از مدتی نشانه هایشان بروز می کند و طرف مقابلشان را از آنها فراری می دهد.
نشانه های این جور پسرها هم برای کسی پوشیده نیست: آنها رفتار متعهدانه ندارند و پای حرف ها و قول هایشان نمی ایستند، به شروع زندگی مشترک اهمیت زیادی نمی دهند، مدام چشمشان می چرخد، در روابطشان با غیرهمجنس حتی جلوی همسر آینده شان حد و مرزی ندارند، مدام کارهایشان را توجیه می کنند و برای خودشان دلیل می تراشند، و رفتارهای مشکوک زیادی دارندنه که هر دختر باهوشی به راحتی می تواند آنها را ردیابی کند. قطعا آنها تکیه گاه خوبی برای یک ازدواج سالم نیستند. چه کسی حاضر است چنین کاری کند؟!

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

يکشنبه 22/11/1391 - 14:24
آلبوم تصاویر

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

 تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!

تصاویر: اول ایمنی بعد کار!
asriran.com

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

يکشنبه 22/11/1391 - 14:22
آلبوم تصاویر

ماجرا از سال 85 شروع شد و خبر بسرعت همه جا پیچید؛ بمبی در جامعه. فیلمی منتسب به زنی بازیگر دست به دست می‌شد و همه جا صحبت از آن بود، فیلمی كه بنا به برآورد‌های نیروی انتظامی حدود چهار میلیارد تومان گردش مالی داشت. از آن پس گاه‌گاهی خبری مشابه می‌رسید، انتشار فیلمی دیگر، تا این‌كه حالا داستان شكل تازه‌ای به خود گرفته است. كافی است در گوشه‌ای از شهری دورافتاده نزاعی رخ بدهد و چند موبایل‌به دست شاهد آن باشند، آن‌گاه تصاویر آن درگیری با سرعتی باورنكردنی در شبكه مجازی تكثیر و منتشر می‌شود.

عکس:اكران عمومی یک جرم / فیلمبرداری‌های غیرمجاز از كجا و چرا آغاز شد
دوربین‌ها كه اول حریم‌های خصوصی را نشانه رفته بودند، حالا همه جا روشن می‌شوند، كوچه، خیابان، خانه، بزرگراه و شكارشان هر صحنه‌ای است كه تن و جان را بلرزاند. زورگیری چهار مجرم از مردی بی‌دفاع فقط یكی از نمونه‌های اكران عمومی جرم در جامعه است. سری به جستجوگر گوگل بزنید؛ پر است از نمونه‌های مشابه، زورگیری در پمپ بنزین، قتل در بازار آبادان، تصادف زنجیره‌ای در محور شیراز ـ مرودشت و... همه این فیلم‌ها بارها و بارها دیده و دانلود شده‌اند و حجم زیادی از حافظه موبایل‌ها را به خود اختصاص داده‌اند. علی ـ اگر نامش را درست گفته باشد ـ مردی است كه در ا بتدای خیابان ولیعصر دستفروشی می‌كند البته نه روسری و لباس بلكه انواع و اقسام فیلم‌های غیرمجاز. او مدعی است فیلمی كه مربوط به جرایم باشد، ندارد: قبلا این جور فیلم‌ها مشتری داشت حالا نه. همه توی اینترنت می‌بینند. دیگر كسی برایشان پول نمی‌دهد وقتی می‌شود مجانی دید چرا بیایند و بخرند. دو دستفروش دیگر هم، یكی در ضلع شمال شرقی میدان انقلاب و دیگری در میدان هفتم تیر همان حرف را تكرار می‌كنند. علی چرایی پرتماشاگر بودن این فیلم‌ها را كه بسیاری‌شان خشن و مشمئزكننده است، نمی‌داند: دوست دارند دیگر.كاری نمی‌شود كرد. خودم هم اگر باشم می‌بینم مطمئن هستم تو هم می‌بینی.

نادر میرزایی ـ روان‌شناس ـ درباره دلایل علاقه مردم به تماشای فیلم‌های خشن و صحنه‌های مجرمانه می‌گوید: قبل از این‌كه كار به موبایل‌ها بكشد هم همین طور بود. مثلا وقتی در خیابان دو نفر با هم زد و خورد می‌كردند عده زیادی جمع می‌شدند. همین حالا هم كافی است یك تصادف كوچك رخ بدهد، بیشتر ترافیكی كه ایجاد می‌شود به این دلیل است كه مردم تجمع می‌كنند. آتش‌نشانی هم همین مشكل را دارد و بارها از مردم خواسته موقع بروز حادثه اطراف محل را شلوغ نكنند تا نیروهای امدادی بتوانند به كارشان برسند. این نشان می‌دهد علاقه به تماشای فاجعه، حادثه یا صحنه‌ای خشن، پدیده‌ای تازه نیست و برای شناخت آن باید بررسی ریشه‌ای‌تری انجام داد.باید به دلیل این كنجكاوی پی برد. شاید یكی از پاسخ‌ها همذات‌پنداری تماشاچیان با یك طرف حادثه باشد. فرد به محض دیدن حادثه‌ای خودش را در آن موقعیت تصور می‌كند و به رویاپردازی مشغول می‌شود یا شاید حادثه‌ای كه قبلا برای خودش یا اطرافیانش رخ داده یا در جایی خوانده و شنیده، برایش تداعی شود. دلیل دیگر پیروی از جمع است وقتی كاری در جامعه از سوی افراد مختلف تكرار می‌شود تك‌تك افراد به تكرار همان رفتار تمایل نشان می‌دهند. عامل دیگر برانگیخته شدن هیجانات است. هیجاناتی مانند ترس یا خشم یا حتی لذت در این شرایط تحریك می‌شود همین دلیل یكی از انگیزه‌هایی است كه مردم به دیدن فیلم‌های ترسناك یا حادثه‌ای نیز علاقه نشان می‌دهند.

تصویری لرزان از منطقه‌ای بی‌دار و درخت در غرب كشور، صداهای گنگی از سه دختر كه جیغ می‌كشند، خودرویی كه در گوشه‌ای متوقف شده است و ناگهان شلیك گلوله. اینها را در فیلمی می‌توان دید كه در پایگاه‌های مختلف اینترنتی بارگذاری شده است. فیلم مربوط به قتل سه دختر به دست پدر خانواده است و فیلمبردار نیز یكی از خود این دختران است كه تا آخرین لحظه زندگی موبایل از دستش نیفتاده است. پیدا كردن افرادی كه انواع این فیلم‌ها را در اختیار دارند كار دشواری نیست. فقط به كمی پرس‌وجو در جمع دوستان و اطرافیان نیاز دارد. مهران ـ یكی از این اشخاص است كه فیلم مربوط به قتل سه دختر را در حافظه رایانه‌اش ذخیره كرده است. او می‌گوید: اولین بار كه فیلم را دیدم فكر كردم ساختگی است اما بعد مطمئن شدم واقعیت دارد. چند نمونه دیگر از این فیلم‌ها هم دارم چه ایرانی و چه خارجی در سایت‌های خارجی هم از این فیلم‌ها زیاد است حتی بعضی شبكه‌های تلویزیونی در كشورهای دیگر این فیلم‌ها را می‌خرند مثلا مردی آمریكایی كه كاملا اتفاقی شاهد آتش گرفتن هواپیمایی در آسمان بود با موبایلش از آن فیلم گرفت و فیلم را به قیمت بالایی فروخت اما در ایران این فیلم‌ها را فقط می‌توان در اینترنت به نمایش گذاشت و خریداری ندارد.

مهران خودش فیلمی مشابه گرفته است: یك روز در خیابان ولیعصر نرسیده به ونك دیدم مردم جمع شده‌اند جلو رفتم و دیدم مردی را پلیس گرفته بعد فهمیدم بازسازی صحنه یك قتل است چند ثانیه‌ای فیلم گرفتم اما فیلم را برای خودم نگه داشتم و بعد از چند روز هم پاكش كردم.

این نوع فیلم‌ها بعد از جنایت در میدان كاج سعادت‌آباد بازار داغی پیدا كرد و مدتی بعد فیلمی از قتل مردی جوان به دست همسرش در كرج منتشر شد. این زن مدت‌ها با شوهر معتاد خود اختلاف داشت و از این‌كه شوهر او را به انجام اعمال خلاف اخلاق مجبور می‌كرد به ستوه آمده بود برای همین در خیابان او را به قتل رساند و شاهدان موبایل به دست این جنایت را ضبط كردند. زینت علامه‌زاده ـ پژوهشگر علوم ارتباطات اجتماعی ـ می‌گوید: خبرنگاری همیشه برای مردم عادی حرفه‌ای جذاب و در عین حال دست‌نیافتنی به نظر رسیده است. با گسترش امكان استفاده از اینترنت و تحول در مفهوم رسانه این امكان برای همه فراهم شد كه نظرات، دیدگاه‌ها و اخباری را كه در جریانش قرار می‌گیرند اطلاع‌رسانی كنند. آمدن فناوری موبایل‌های دوربین‌دار نیز به این روند كمك كرد و به آن سرعت بخشید. دلیل این‌كه افراد از صحنه حوادث یا جرایم فیلمبرداری یا آن را تماشا می‌كنند همان دلایلی است كه این‌گونه اخبار را از طریق رسانه‌های رسمی پی می‌گیرند. این فیلم‌ها عناصری مانند ندرت، مجاورت و دربرگیری را در خود دارد و نه در ایران بلكه در تمام كشورها از مخاطبان زیادی برخوردار است.

تهیه چنین فیلم‌هایی در بسیاری از كشورهای جهان جرم محسوب می‌شود. طبق قوانین فرانسه اگر كسی از صحنه جرم فیلمبرداری كند به پرداخت جریمه محكوم خواهد شد همچنین قوانین هند نیز برای این نوع فیلمبرداری‌های غیرمجاز مجازات‌هایی را در نظر گرفته‌اند. در یكی از این موارد مردی كه قصد داشت با دوربین موبایل از جلسه دادگاه مربوط به طلاق برادرش فیلم بگیرد، دستگیر شد.

دارون راوی جوانی هندی‌تبار است كه در آمریكا تحصیل می‌كرد او نیز وقتی از یكی از همكلاسی‌های خود فیلمی خصوصی تهیه كرد مجرم شناخته و به یك سال زندان محكوم شد البته به اتهام فیلمبرداری غیرمجاز، می‌توانست به مجازات 10 سال زندان و اخراج از كشور محكوم شود. گاهی اوقات نیز این نوع فیلم‌ها به كمك پلیس و دستگاه قضایی می‌آید.دختری 14 ساله كه در «پلی موث كراون» انگلستان سكونت داشت و توسط پدرش مورد آزار و شكنجه قرار می‌گرفت وقتی نجات پیدا كرد كه مادرش از اعمال مرد شكنجه‌گر فیلمی تهیه كرد و در اختیار پلیس قرار داد. در ایران نیز در یكی از این موارد مردی كه شاهد وقوع زورگیری در بزرگراه نیایش تهران بود، از متهمان فیلمبرداری كرد و سپس بدون انتشار تصاویر آنها را در اختیار كارآگاهان قرار داد و پلیس نیز با استفاده از همین سرنخ متهمان را به دام انداخت.دوربین‌ها این روزها همه جا هستند، چشمان حساس جامعه، منتظر و آماده شكار. سوژه بعدی چه خواهد بود، كسی نمی‌داند.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

يکشنبه 22/11/1391 - 14:22
آلبوم تصاویر

ماری بک من ۵۰ ساله در سال ۲۰۱۰ با “مرید رایدی”توسط یک سایت دوستیابی ” آشنا شد و بعد از ۸ روز تصمیم گرفت به این رابطه پایان دهد اما از سوی این مرد با چاقوی قصابی مورد حمله قرار گرفت و به شدت آسیب دید.

نیک صالحی : او مدعی شده است این سایت حساسیت لازم برای شناخت اعضای خود را به کار نمیگیرد. او که مادر دو فرزند است میگوید در سال ۲۰۱۰ بعد از دو ماه عضویت در این سایت با یک مرد آشنا شد که قصد ازدواج با او داشت.
 عاقبت این خانم در سایت دوست یابی/عکس
بعد از آشنایی با وی متوجه شد که آنها برای یکدیگر ساخته نشده اند و زمانیکه تصمیم داشت این رابطه را پایان دهد این مرد به زور وارد خانه او شده و با چاقوی آشپزخانه به وی حمله کرد و ۱۰ ضربه به بدن او وارد کرد.
عاقبت این خانم در سایت دوست یابی/عکس

پرداد : این زن بخاطر شدت جراحات وارده مدت یک ماه در بیمارستان بستری شد و سه بار مورد عمل جراحی قرار گرفت.به گزارش هفت روز، اکنون او از این سایت دوستیابی شاکی است و میگوید چنین سایتهایی باید در مورد عضویت افراد با حساسیت بیشتری عمل کنند و در مورد آینده این دوستیها عمیقتر بیاندیشند.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

يکشنبه 22/11/1391 - 14:21
آلبوم تصاویر


حمید گودرزی با ایفای این نفش دوباره قابلیت‌های خود را به نمایش گذاشت.


فیلمنامه این سریال پیش از این برای ساخت به شبکه یک پیشنهاد شد که مورد موافقت قرار نگرفت اما شبکه سه از آن استقبال کرد.


در سریال زمانه تقریبا به تمام مضامین روز پرداخته شده است: مسكن، بیكاری ، فساد اقتصادی، گروه های موسیقی زیرزمینی از مضامینی هستند كه سریال به آنها پرداخته است.


امین تارخ قرار بود در نقش «عمو» حضور یابد. او قرارداد هم بست و چند روزی مقابل دوربین آمد اما به دلیل آماده نبودن فیلمنامه كامل او از حضور در ادامه سریال عذرخواهی كرد و پس از چند روز تصویربرداری، از گروه جدا شد.

سریال زمانه ششمین حاصل ششمین همكاری میان حسن فتحی (كارگردان) و اسماعیل عفیفه (تهیه كننده) است.

عکس‌ها از: نازلی هروی
خبرآنلاین

يکشنبه 22/11/1391 - 14:20
سينمای ایران و جهان

مهران غفوریان با اعلام این خبر که در آینده نزدیک کارگردانی یک مجموعه تلویزیونی را بر عهده خواهد گرفت، از مشکلات کار به عنوان یک بازیگر طنز و سوءاستفاده از چهره‌های محبوب تلویزیونی در سینما گفت.

خبرگزاری مهر: مهران غفوریان با اعلام این خبر که در آینده نزدیک کارگردانی یک مجموعه تلویزیونی را بر عهده خواهد گرفت، از مشکلات کار به عنوان یک بازیگر طنز و سوءاستفاده از چهره‌های محبوب تلویزیونی در سینما گفت.

باخبر شدیم که مهران غفوریان پس از سال‌ها دوری از عرصه کارگردانی درصدد ساخت یک سریال طنز است. همین موضوع بهانه‌ای شد تا با او درباره این کار صحبت کنیم.

غفوریان ‌مانند شخصیت‌های طنز و مردمی که در اکثر آثار خود ارائه کرده است، ساده و صمیمی پای گفتگو می‌نشیند و همین صمیمیت سبب شد که حرف‌های جالبی میان‌مان رد و بدل شود.


تصاویر/ مهران غفوریان: بعد از رقص هندی گریه کردم!


* آقای غفوریان با خبر شدیم که شما درصدد ساخت سریال جدیدی هستید و قرارست کارگردانی آن را نیز بعد از مدت‌ها خودتان برعهده بگیرد. لطفا کمی در مورد این سریال توضیح دهید؟

توضیح زیادی نمی‌توانم بدهم چون این کار هنوز به مرحله خاصی نرسیده است. ما در مرحله طرح و نگارش فیلمنامه هستیم و تنها می‌توانم بگویم که این کار، یک سریال 26 قسمتی است که احتمالا برای شبکه 3 آن را آماده می‌کنیم. کارگردانی این سریال را خودم بر عهده دارم و علی مسعودی نیز قصه آن را می‌نویسد که مضمونی طنز دارد.

* یعنی درباره فیلمنامه و خط داستانی‌اش هم توضیحی نمی‌دهید!

داستانِ مجموعه تلویزیونی‌ای که می‌خواهیم شروع کنیم، بیشتر مضمون خانوادگی و اجتماعی دارد. من اصولا در آثارم کار صرفا طنز نمی‌کنم؛ یعنی دوست ندارم یک داستان را فقط برای خندیدن روایت کنم بلکه اصولا این دغدغه را دارم که به مسایل روز و نیازهای اجتماع نیز بپردازم و در این کاری که می‌خواهیم شروع کنیم هم این دغدغه را دارم.

* اینطور که مطلع شدیم مسایل جوانان و دغدغه‌های اجتماعی‌شان محور این سریال است.

دغدغه کلی این است که بیشتر به مسایل نسل امروز بپردازم و بخشی از داستان را به مسایل جوانان اختصاص داده‌ام. ما در نسل امروز خلاءهای زیادی می‌بینیم که این خلاءها را به راحتی می‌توان با کارهای مثبت پر کرد.

متاسفانه خود من هر روز جوانان زیادی را به چشم می‌بینم که وقتشان هرز می‌رود و تلف می‌شود و زندگی‌شان در مسایل خیلی کوچک و کم ارزشی مثل کار با موبایل، کامپیوتر، مهمانی رفتن و چرخیدن با ماشین در خیابان‌ها و موزیک گوش دادن خلاصه می شود. فرض کنیم اگر زندگی یک دختر خانمی با این مسایل کم ارزش و بیهوده سپری شود، فردا این دختر چگونه می‌تواند به عنوان یک مادر و یا یک همسر ایده‌آل در زندگی ایفای نقش کند. یا یک پسر چطور می‌تواند فرد موثری در جامعه باشد و حرفه‌ای یاد بگیرد و زندگی آینده خود و خانواده‌اش را تامین کند.

* البته در جامعه جوانان موفق و مفید هم داریم.

بله. در نقطه مقابل جوانانی را می‌بینیم که بعضا تلویزیون نیز آنها را به عنوان جوان موفق نشان می‌دهد که راه درست زندگی را پیدا کرده‌اند. چون قرار است درباره همین موضوع فیلمی بسازم و دغدغه آن را دارم، مدتی است که بیشتر روی این مسائل دقت می‌کنم.

همین چند روز پیش بود که تلویزیون برنامه‌ای نشان می داد که اگر اشتباه نکنم نام‌اش "زنده باد زندگی" بود و یک جوان موفق توانسته بود شیوه صحیح زندگی کردن و استفاده از وقت و جوانی خود را پیدا کند و کارهای پژوهشی و علمی زیادی را انجام دهد. متاسفانه هم سن و سالان این جوان را هم می‌بینید که بی خود و بی جهت در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و زندگی خود را هدر می‌دهند.

تصاویر/ مهران غفوریان: بعد از رقص هندی گریه کردم!

* امروزه شاهد تولید فیلم‌ها و سریال‌‌هایی هستیم که بیشتر از طریق شوخی‌های کلامی سعی دارند مخاطب را بخندانند و عملا اتفاق جدیدی در این آثار نمی‌افتد. شما در اثر جدیدتان چه تمهیداتی اندیشیده‌اید که قالب طنز آن از گفتار بیرون بیاید و اتفاق جدید و متفاوتی را در آن شاهد باشیم؟

خود من خیلی طنز گفتاری و کلامی را نمی‌پسندم و بیشتر موقعیت طنز را دوست دارم. در واقع طنز درست، همان طنز موقعیت است و در کل دنیا نیز همین اتفاق می‌افتد. اگر در یک فیلم کمدی موقعیت‌های تازه و درستی خلق شود، مخاطب از آن لذت خواهد برد. به عنوان مثال فیلم‌های چارلی چاپلین طنز موقعیت است. در واقع در آن زمان کلام و گفتاری وجود نداشته است و فیلم‌ها صامت بود اما واقعا هنوز هم وقتی این فیلم‌ها را تماشا می‌کنیم، خنده بر لبانمان می‌نشیند، درحالی که خیلی سال از ساخت این فیلم‌ها می‌گذرد. از طرف دیگر وقتی دقت می‌کنیم، می بینیم که در همان فیلم‌ها، چارلی چاپلین به مسایل اجتماعی پرداخته است. چاپلین در مورد فقر، بیکاری، عشق و مشکلاتی که جامعه آن زمان دچارش بوده، حرف زده است.

به نظر من اصلا طنز درست، طنزی است که بازتابی از مسایل واقعی در آن وجود داشته باشد. البته همین فضا ایجاد کردن هم باید با خلاقیت باشد. اخیرا فیلمی را دیدم که در آن ناصرالدین شاه قاجار با یک موبایل بازی می‌کرد و یک خانم قاجار هدفن داشت و یکی دیگر لپ تاپ و ... و با این چیزها سعی کرده بودند طنز بسازند. ما باید روی یک موضوعی کار کنیم که درست باشد، به عنوان مثال گوشی اپل دست یک فرد قدیمی می‌خواهد چه موقعیت کمدی ایجاد کند؟ دیدم که آنها بوسیله مترو از تهران قدیم به تهران جدید می‌آیند.

متاسفانه می‌بینم که این نوع فیلمسازی‌ها زیاد شده است و یک عده بعضا با فیلمنامه ضعیف و با کمک برخی هنرپیشه‌ها چنین فیلم‌هایی می‌سازند و عموما هم مردم استقبال نمی‌کنند و خوششان نمی‌آید.

* دلیل کم‌کاری شما در این فاصله، ضعف ایده‌ها و متن‌ها بوده است؟

این مدتی که کار نکردم واقعا به خاطر این بوده که یک فیلمنامه درست و حسابی دستم نیامده است. سریال جدیدم هم تا وقتی که فیلمنامه آن عالی نشود و همه چیز آن خوب درنیاید و من و فیلمنامه‌نویس، آقای مسعودی به یک نتیجه خوبی نرسیم اصلا جلوی دوربین نخواهد رفت.

تا امروز کار نکردم و از این به بعد هم بهترست که کار بی‌کیفیت نکنم. امروز مردم به من می‌گویند که آقای غفوریان چرا کار نمی‌کنی و خوب فردا خواهند گفت که چرا آقای غفوریان بی خیال ساختن فیلم و سریال نمی‌شوی؟!

* جریان ساخت آثار طنز در سینما به جایی رسیده که بعضا شاهد فیلم‌های مبتذل و سخیف هستیم. به نظر شما چرا سینما به این نقطه رسیده و خیلی از کارگردان‌ها هم اصرار دارند با همین شیوه فیلم بسازند.

حدود 2 یا 3 سال قبل ساخت چنین فیلم‌هایی شروع شد که در آن اوایل اکثرا جواد رضویان، مجید صالحی و متاسفانه بعضا خود من هم به عنوان نقش اول در این فیلم‌ها بازی می‌کردیم. موضوع از این قرار بود که از کسانی که در تلویزیون بودند و مردم خیلی آنها را دوست داشتند و به آنها اعتماد داشتند، سوءاستفاده شد. به طور مثال مردم دیدند مهران غفوریانی که در سریا‌ل‌های تلویزیونی پربیننده بازی می‌کرده در این فیلم‌ها نیز بازی می‌کند و به همین خاطر برای دیدن آن فیلم‌ها به سینما رفتند. در واقع یک سری تهیه کنندگان آمدند از این مساله سوء استفاده کردند.

 تصاویر/ مهران غفوریان: بعد از رقص هندی گریه کردم!

* یعنی فکر می‌کنید واقعا از محبوبیت بازیگران و اعتماد مردم سوءاستفاده شد؟

از این نظر لفظ سوءاستفاده را به کار می‌برم زیرا ابتدا فرض را بر این می‌گذاریم که این‌ها سراغ چنین بازیگرانی آمدند تا از ظرفیت آنها استفاده کنند اما وقتی می‌بینیم که تمام بار فیلم روی دوش چنین بازیگرانی است و این فیلم‌ها هیچ چیز خاص دیگری برای جذب مخاطب ندارند، می توانیم لفظ سوء استفاده را به کار ببریم.

این فیلم‌ها نه کارگردان نه نویسنده خوبی داشتند و فقط جواد رضویان و رضا شفیعی جم و ... را آوردند و از اعتبار آنها برای جذب مخاطب استفاده کردند. در صورتی که این بازیگران خود به تنهایی قادر هستند مردم را بخندانند. مثلا منِ غفوریان دیدم که به طور مثال دوستم آقای رضویان در این فیلم بازی کرده است با خودم گفتم که فیلمی که جواد رضویان بازی کرده حتما ارزش دیدن دارد و بعد بلیت سینما خریدم یا سی دی فیلم را خریدم و نگاه کردم و بعد ناسزا گفتم که چرا برای چنین فیلمی پول دادم.

این اتفاق‌ها افتاد و حدود 40 تا 50 فیلم به همین صورت ساخته شد و بعد آمدند و جلوی این فیلم‌ها را گرفتند، ولی وقتی از ساخت چنین فیلم‌هایی جلوگیری شد که یکسری سود مالی خود را کرده بودند.

* مشکل دیگری که در این کمدی‌ها دیده می‌شود این است که بعضا با حرکات سخیف و شوخی‌های زننده سعی دارند مخاطب را بخندانند. گاهی کار به حرکات موزون هم می‌رسید. شما تجربه کافی در این حوزه دارد، به نظرتان آیا با چنین حرکاتی می‌شود، مخاطب ایرانی را خنداند و یک اثر ماندگار در این عرصه ارائه کرد؟

خود من یک قراردادی داشتم و در آن فیلم هم بازی کردم و مجبور شدم که در آن فیلم هندی برقصم! یعنی یک روز آمدم دیدم که می گویند باید برقصی. باور کنید من به خاطر کار حرفه‌ایم و بابت قراردادی که بسته بودم نمی‌توانستم کاری کنم و مجبور شدم برقصم و شب آن روز به خانه آمدم و گریه کردم.

با خودم گفتم وای به حال ما و سینما که ما باید برای هنرنمایی در آن برقصیم و واقعا جای سئوال است که چه اجباری است که من بازیگر باید در این سینما حرکات موزون اجرا کنم؟!

متاسفانه در سینمای جدی و خارج از طنز هم می‌بینیم وارد مسایلی شدند که مطرح کردن آنها خیلی واجب نیست. حالا من نمی‌خواهم به طور خاص به مساله‌ای اشاره کنم اما دیگر واجب نیست که مثلا یک نوجوان 14 ساله که دارد فیلم تماشا می‌کند با خیلی از صحنه‌ها روبرو کنیم.

* درباره اعتراض‌هایی که اخیرا به برخی فیلم‌ها شده است، نظرتان چیست؟

متاسفانه یک سری اتفاقات در سینما می‌افتد که ریشه آنهم بدانجا برمی گردد که ما هنرمندان خودمان اصولی را رعایت نمی‌کنیم و بعد می بینیم که مردم می‌آیند و اعتراض می کنند و فیلمی که ارشاد هم به آن مجوز داده است، توقیف می‌شود. به هر حال در ارشاد افراد کارشناس و شایسته‌ای هستند که وزیر آنها را انتخاب کرده اما اینکه چطور می‌شود فیلم‌های مساله‌دار هم بعضا تایید می‌شود، این را نمی‌دانم. شاید می خواهند با ملایمت با این فیلم ها برخورد کنند اما اگر این موضوعات در سینما ادامه پیدا کند، نباید انتظار داشت که پای مسایل دیگری در سینما باز شود؟!

من آدمی را در همین سینما سراغ دارم که اگر جانش برود نمی‌گذارد یک تار مو از خانمی در فیلمش بیرون باشد و چون این آدم را می‌شناسم می دانم، این یک چیزی است که دغدغه اوست وگرنه شما در فیلم‌های دیگر می بینید که این مسایل خیلی رعایت نمی‌شود. اما یک دفعه همین آدم می‌آید یک فیلمی می‌سازد که بعضی از رفتارهایی که در فیلم نشان داده می شود رفتارهای موجهی نیست و اصلا نشان دادن آن بر روی پرده سینما لزومی ندارد.


تصاویر/ مهران غفوریان: بعد از رقص هندی گریه کردم!


* یعنی شما به مردم و اعتراض‌هایشان حق می‌دهید؟

مردمی که اعتراض می‌کنند بالاخره قشر زیادی از جامعه هستند و اعتراض اینها هم بیشتر در زمینه مسایل اجتماعی است. من یکی از فیلم‌هایی که خیلی به آن اعتراض شد و بعد مجوز آن لغو شد، دیدم. من با صحنه‌ آخر این فیلم مشکل داشتم. این اعتقادات شخصی من است و پای این اعتقاداتم هم تا آخر زندگی‌ام می‌ایستم. برای من مهم‌ترین چیز در زندگی‌ام همین اعتقاداتم است و این اعتقادات را نیز با هیچ چیز دیگری معاوضه نمی‌کنم. چون با این اعتقادات بزرگ شده‌ام و کار کرده‌ام و اگر غیر از این باشد، مهران غفوریان نیستم.


* خیلی‌ها فکر می‌کنند لزومی ندارد خط قرمزهای جامعه ایران و اعتقادات مردم را در سینما رعایت کنند. البته این را در کلام نمی‌گویند ولی در آثارشان اینگونه عمل می‌کنند.
بحث من این است که برخی از مسایل را در سینما نشان ندهیم و یا بهتر بگویم آیا اتفاقی می‌افتد اگر اینها را در سینما نشان ندهیم؟ یک چیزهایی هست که ما دیگر نباید آنها را در پرده عریض سینما و در تلویزیون به تصویر بکشیم. این مسایل حرمت دارد و نباید حرمت آنها را از بین ببریم و اگر قبح این موضوعات شکسته شود واقعا چیزی برایمان باقی نمی‌ماند.

در اسلام می‌گویند که نباید یک عمل نادرست و منکر را با بیان جزئیاتش، اشاعه دهیم. یعنی حق نداریم اگر گناهی هم انجام دادیم بیاییم این گناه را فاش کنیم. خوب این مسایل هم به همین صورت است. شما نشان می‌دهید که فردی اشتباهی انجام داده و روی اشتباه او نیز انگشت می‌گذارید. من نمی‌خواهم این اشتباه را مثلا برادرزاده‌ام ببیند. حالا ما در تلویزیون هم فیلم "16-" نشان می‌دهیم. آن بچه ایرانی که تلویزیون نگاه می‌کند، اصلا نمی‌داند "16-" یعنی چه و اگر هم نظارت خانواده نباشد این بچه پای تلویزیون می‌نشیند و این مسایل را می‌بیند.

البته مسائل دیگری هم هست که در تلویزیون باید رعایت بشود و دغدغه خود من است. من دوست ندارم که تلویزیونم مثلا سه راهی برق تبلیغ کند. تلویزیون ما تلویزیون باکلاسی است و تمام عشق ما این بوده است که تلویزیون ما خیلی با کلاس‌تر از تلویزیون‌های دنیاست و در آن هر چیز را وارد نمی‌کنند و نشان نمی‌دهند و در آن هم محدودیت‌های زیاد و البته مثبتی وجود دارد که تا ابد هم این مسایل باید در آن رعایت شود.

منِ مهران غفوریان به عنوان یک تماشاچی می‌گویم، دوست ندارم که در تلویزیونم هر چیزی تبلیغ شود و تلویزیون را به خاطر همین مسائل خیلی قبول دارم؛ برای اینکه تلویزیون هنوز که هنوز است برنامه زنده پخش می‌کند و مدیر پخش بالای سر برنامه ایستاده و بازبین و مدیر شبکه بر روی برنامه نظارت دارند و صد در صد مسایل خانوادگی در آن مراقبت می‌شود و همه خانواده‌ها می توانند در کنار هم برنامه‌ها را تماشا کنند.


تصاویر/ مهران غفوریان: بعد از رقص هندی گریه کردم!


* این سئوال هم همیشه بود که شما بعد از سریال موفق "زیر آسمان شهر" چرا دیگر مجموعه تلویزیونی دیگری را کارگردانی نکردید؟

متاسفانه بعد از زیر آسمان شهر من نتوانستم یک فیلمنامه خوب پیدا کنم و در موقعیت مناسبی قرار بگیرم و شبکه ای مرا حمایت کند و کاری را شروع کنم. ولی امروز این تصمیم را دارم و انشالله بتوانم دوباره کاری را شروع کنم.

اتفاقا به خاطر همان سریال موفق سعی کردم با وسواس بیشتری کار کنم؛ چراکه اگر کاری را در تلویزیون شروع کردم و حرفی در آن نداشت و به درد نمی‌خورد آن وقت من مهران غفوریان نیستم. مردم به این دلیل می‌گویند که سریال زیر آسمان شهر خوب است چون در هر قسمت آن یک مساله اخلاقی وجود داشت.

* البته همان روزها هم کم با مشکل و حاشیه رو به رو نبودید.

درست است. در آن زمان تنها برنامه‌ای که یک سگ را وارد خانه کرد، برنامه زیر آسمان شهر بود. ما یک سگ عظیم الجثه را آوردیم و مدیر وقت سیما گفت که مسئولیت این موضوع با خودتان. من تنها باری که در آن سریال فیلمنامه نوشتم، همان یک قسمت بود.

در آن قسمت، یک سگ به نمایش درآمد که شناسنامه داشت و خارجی بود و آن را به حمام می‌بردیم و خشایار می‌خواست که این سگ را مسموم کند و بکشد و اتفاقات دیگری در این قسمت می‌افتاد. پیامی که در آن قسمت داشتیم، مهم بود و بعد از آن مردم به ما خرده نگرفتند که این سگ نجس است و برای چه آن را وارد خانه کردید.

یعنی بعد از این داستان برخی از مردم نتیجه می‌گرفتند که اگر فرزند من اصرار داشت که سگ بخرد و به خانه بیاورد با دیدن این فیلم از تصمیم خود منصرف می‌شود. اگر آدم حرف خوبی بزند به نظر من اشکالی ندارد و در همان زمان مدیر دفتر رئیس سیما به من گفت که 92 درصد این سریال بیننده داشته است.

یک اتفاق اینچنینی باشد و من بتوانم دوباره به همین صورت کار کنم و سرم را بلند کنم، دوباره کار خواهم کرد و امیدوارم بتوانم در آینده کار درخور توجه‌ای انجام دهم.

گردآوری : گروه اینترنتی نیک صالحی

يکشنبه 22/11/1391 - 14:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته