با توجه به اینکه زمان امتحانات پایان
ترم محصلین و دانشجوهاست شوخی با این عزیزان در شعرهای طنز زیر خواهیم داشت
امیدواریم این عزیزان در امتحاناتشون موفق باشن
سخته درسم…
رسیده وقت رفتن…
به سر امتحانی که میدونم تهش ردم…
حس میکردم حرفای استاد با درسخوناشه…
اونجا بود که فهمیدم این قصه اولاشه…
وقت امتحانو خراب کردن به برگمه…
و خودت میدونی که خراب کردم الکی جو نده…
حرفای خونوادمم که نمک زخممه…
و تنها دلخوشیمم ترم های بعدمه…
و باز منمو حسرت یه نمره ی بیست…
که استاد بنویسه، تو گوشه ی لیست…
میدونی چند بار افتادم برای یه درس بگذریم…
دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست…
توکه میدونستی دانشجوی ترم آخرتم …
بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم
امروزه ما در دنیایی زندگی می کنیم که
ناگزیرازارتباط وبرخورد با دیگران هستیم آنچه مسلم است که هیچ کس قادر نیست
بدون کمک ومساعدت وارتباط با دیگران ، نیازهای معمولی خود را برطرف سازد
.حال سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که چگونه باید با دیگران ارتباط
برقرار کنیم وجهت افزایش این ارتباط چه کارهایی باید انجام دهیم یا اینکه
چه کارهایی نباید انجام دهیم.
در معاشرت باید با روی گشاده ونرمی ومهربانی
با همه رفتار نمود وتند خویی با هرکس که باشد بد است .اگر خود را در سطح
دیگران قرار دهیم واز زبان آنها برای انتقال نقطه نظرهای خود استفاده کنیم
،اغلب به نتیجه دلخواه می رسیم وبا دیگران در سطح خود آنها ظاهر شدن همان
برقراری ارتباط موثرمی باشد .بعضی ها گمان می کند که ارتباط فقط شامل حرف
زدن ،نوشتن ویا بحث کردن است ، اینها از عناصر مهم ارتباطی هستند ولی در
واقع ارتباط را رفتاری می گوییم که پیامی در خود دارد که توسط طرف مقابل ما
درک می شود، خواه شفاهی باشد یا غیر شفاهی ،آگاهانه یا ناآگاهانه ، عمدی
و…. ولی اگر ادراک شود ،جنبه پیام ارتباطی پیدامی کندوهمین عدم درک پیام
رابطه رامختل،معشوق ونارسامی سازد. ارتباطات عامل ومنشا بسیاری از شادیها
وغصه ها و رنجها زندگی است ، زندگی شاد ، زندگی سرشار از دوستی است . روشن
است که با افراد متفاوت ، رفتارهای متفاوتی خواهیم داشت تاکید بر خصوصیات
مشترک ارتباط را موثر می کند ، ما انسانها با یکدیگر مشترکات فراوان داریم
،با کمی تمرین می توان خود را همراه دیگران بیابیم و با آنها دوست وهم رای
شویم.در این مطلب آسمونی روش هایی را برای شما گردآوری کرده ایم که در
ادمه میتوانید ملاحظه فرمایید.
۱- صریح وصادق بودن:
سعی کنیم در روابط خود با دیگران صریح وصادق
باشیم ، در گفته های خود صریح وصمیمی باشیم واز هر نوع ابهامی اجتناب کنیم
، چون اگر منظور خود را با صراحت بیان نکنیم طرف مقابل ما به اشتباه می
افتد وبه حدس وگمان متوسل می شود واز واقعیت دور می گردد.
۲- احساسات خود را بیان کردن:
بااحساس خود روراست باشیم ، سعی کنیم مشکلات
زندگی واحساساتی که داریم،باهمسر وشریک وباطرف مقابل خوددر میان بگذاریم
.حتی اگر گمان کنیم که باعث ناراحتی آنها میشود اگر می خواهیم با طرف مقابل
خود ارتباطی معقول ومنطقی بر پایه تفاهم داشته باشیم ، بهترین روش روراست
بودن است واحساس خود را باوی در میان گذاشتن است .اگر مشکلی را حل نشده
باقی بگذاریم ویا موضوعی را که مداقه وگفتگو در باره آن الزامی است به میان
نکشیم ، مثل این است که دمل چرکین ودردناکی را سرجایش گذاشته وبه حال خود
رها کرده باشیم .
۳- زمینه مشترک ونکات مشابه را یافتن :
درجست وجوی زمینه های مشترک باشیم، سعی کنیم
در ارتباطمان بیشتر ا نکات مشترک ومشابه را بیابیم . اهداف ونیازها
ونگرانیها را از نظر او نگاه کنیم وبرای اینکه شرایط طرف مقابل را درک کنیم
باید اموراو را از دید ونظر او ببینیم وبا پرس وجو ، از اموری که نگرانی
او باعث شده ، متوجه گردیم ،همین نکات مشترک زمینه های مساعدی هستند که
شالوده همدلی ووحدت وتفاهم را برروی آن می توان بنا کرد ، عبارتی مثل : (من
وتو هردو همین را می خواهیم) را می توان بیان نمود.
۴- همدلی وهمدردی کردن:
سعی کنیم با شخص احساس مشترک داشته باشیم .
شادی وغم خود به حساب آوریم وموقعی که او احساس غم می کند ما نیز با او
همدرد وهم غم شویم وبالعکس مساعی ما این باشد که سیستم حسی فردارتباط
برقرار کنیم .
۵- شنونده خوبی بودن:
شنونده خوبی باشیم وگوش کردن را یاد بگیریم
.گوش کردن به سخن وکلام دیگری موجب می شود تا او در نهایت آرامش خیال ، به
طور واقع ، منویات قلبی واحساسات خود را با ما در میان بگذارد وبرایمان
احترام قائل شود وآماده شنیدن نظرات ما شود.
۶- سیستم روحی افراد را شناختن وتقلید از آنها:
برای این کار باید به دقت به افراد چشم
بدوزیم وبه سخنان آنها به دقت گوش فرا دهیم وببینیم غالبا” از چه نوع
کلماتی استفاده می کنند آنگاه با استفاده از همان نوع کلمات ، تقلید از لحن
صدا،حالات وحرکات چشم ها به گونه ای با آنها نحوه فکر وعملکرد ذهنی شان
مطابق باشد.
۷- شخصیت افراد را در نظر گرفتن:
باید ببینیم طرف مقابل ما چه شخصیتی دارد ، برون گراست یا درون گرا ، برای صمیمیت با درون گرایان باید ببینیم چه ایده
ها وارزشهای برای آنها اهمیت دارد و آنگاه بکوشیم تا با توجه به چارچوبهای
ذهنی شان با آنها رفتار کنیم وصحبت کنیم وبالعکس ، برای همدلی با برون
گرایان به آنها نشان دهیم که آنچه می گویند وعمل می کنند با اندیشه ورفتار
مردم هماهنگ است.
۸- تقویت نمودن عزت نفس :
برای تقویت عزت نفس خودباید با تعمق در
ژرفای وجود از دنیای پیچیده درون خود آگاه شویم ، به کاستی هایمان پی ببریم
، جهت گیری هایمان را در قبال رویدادهای مردم وشرایط گوناگون بشناسیم وبه
فکر اصلاحشان باشیم وبا کمک حرمت نفس وارزشی که برای خودمان قائل هستیم حق
انتخابمان چندبرابرمیشود وارتباطمان با دیگران به نحو چشمگیری بهبود می
یابد .
۹- محترم شمردن احساس طرف مقابل :
همواره رفتاری احترام آمیزداشته باشیم
واحساس طرف مقابلمان رامحترم بشماریم،کوچک کردن همدیگر،به خصوص درحضور
دیگران درمناسبات وروابط ،اثرتخریبی دارد،رفتار توام باظرافت وملایمت نه
فقط شامل رفتار مودبانه می شود،بلکه صفا وصداقت واقعی واعتمادکامل نیز در
بردارد.
۱۰- سکونت نمودن :
سکوت پیامی اعجاز گر در امر ارتباط است ویکی
از جنبه های مهم ارتباط است ، مشروط بر اینکه حاوی پیامی باشد، سکوت می
تواند در مناسبات انسان عشق ورضایت وخشنودی وتفاهم دوگانه واحساسها را
منتقل سازد.
۱۱- عدم افراط در موعظه:
منظورمان را به صورت سخنرانی ونصیحت خشک تو
خالی بیان نکنیم . موعظه می تواند جنبه افراطی ومخرب درروابط داشته
باشدومابایدسعی کنیم حداعتدال رانگاه داریم وبرای سخنانمان ارزش قائل شویم
وجایی که ازمانظرمی خواهند ، نظر بدهیم .
۱۲- وقت وموفقیت شناس بودن :
یادبگیریم که چه وقت شوخی وچه وقت جدی
باشی،هیچگاه طرف مقابلمان رادست نیدازیم ،ازگفتن جملات وکلماتی که
باراخلاقی وفرهنگی مناسبی ندارنددربیان منظورمان ، خوداری نماییم ،شوخی
کردن بایدباتوجه به موقعیت وزمان خاصی باشد .
۱۳- مخالف نمودن به شیوه مناسب :
یاد بگیریم که چگونه بدون بحث وجدلهای مخرب ،
مخالفت خود را نشان دهیم ، جرو بحثها غالبا” بابلند کردن صدا ، دادوفریاد ،
خشم وغضب ، همراه است . بحث وجدلها تا حدود زیادی تحت تاثیر گرایشات وخلق
وخوی افراد درگیر مباحثه قرار می گیرد .اکثریت مردم فاقد روحیه خود پسندانه
افراطی هستند ، به این علت با تسلطی که بر نفس خود دارند می توانند از
درگیری واهانت خود داری کنند .کسی که می خواهد شمارا خشمگین کندتاازکوره در
برویدبهترین راه مقابله باآن برگزیدن روشن سازنده به جای عکس العمل وروش
مخرب ومنفی است که اوبه آن توسل جسته است .
۱۴- یکی بودن قول وعمل :
سعی کنیم قول وعملمان یکی باشد .هنگامی که خودمان برای گفته های خود ارزش قایل نیستیم ، چه انتظاری می توان داشت
که دیگران قولها وسخنان ما را محترم بشمارند .هنگامی که ما قول می دهیم
کاری را انجام دهیم سعی کنیم آن را به مرحله عمل برسانیم واگر ناتوان در
انجام آن هستیم هرگز خود مکلف به وعده ای که از عهده آن بر نمی آییم ،
نکنیم روراست وصادقانه بگوییم نمی توانیم .پس برای اینکه دیگران را به خوبی
درک کنیم باید بتوانیم اطلاعات را به خوبی از آنها کسب کنیم واین امر منوط
به توانایی ما در دقیق گوش کردن ، دقت نظر ، همدلی ، طرح سئوالات مفید
وسودمند واحترام متقابل است . احترام با سیستم حسی فرد دیگر ، مشاهده همه
چیز از نگاه او وسر در آوردن از نیازها وعلایقش به ما کمک می کند که
اطلاعات را به نحوی دریافت کنیم که به سهولت قایل فهم وهضم باشد . دو عامل
اساسی ارتباط ، همان درک شدن ودرک کردن است . زندگی یک مسابقه صرف نیست،می
توانیدبا اشخاص به گونه ای رفتار کنید که هرکس خودرا یک برنده در نظر بگیرد
واحساس پیروزی کند.
شرایط پیروز شدن یکی وباختن دیگری هرگز به
نفع کل نیست. همگام شدن نه تنها روی دیگران ، بلکه روی ما نیز تاثیر قابل
ملاحظه ای بر جای می گذارد .وقتی با دیگران همگام می شویم در واقع به دورن
آنها می رویم ودر ذهن آنهاجا می گیریم ودر ارتباطمان باید سعی مان در
افزایش وارتفاء بیش ازبیش این رفتارهاباشدودرنتیجه تجربه ای از آنها پیدا
کنیم.همگام شدن موثربه ماامکان می دهد با دیگران برخورد همدلانه وبه یاد
ماندنی داشته باشیم
اختصاصی شهرزاد:
فروشنده راستگو را از فروشنده دروغگو تشخیص دهید
گاهی
نمیتوان در مقابل صدای بی وقفه «مامان، من اینو میخوام»، «بابا، اونو
واسم بخر» و...، مقاومت کرد. اینجاست که پای «خرید ناخواسته»، به زندگی
مامانها و باباها باز میشود. حالا اگر به این نوع خرید، مایحتاج زندگی
روزمره فرزندتان را هم اضافه کنید، میبینید که کمکم باید با ادبیات خرید و
فرهنگ آن آشنا شوید.
این
فرهنگ، در فروشگاهها، بوتیکها، پاساژها و بازارها جاری است؛ بین خریدار
که شما باشید و فروشنده که سوی دیگر خرید کردن است، اما وقتی پای فرزندتان
هم به این میز معامله باز میشود، فضا ممکن است از دستتان خارج شود و
فروشنده هم از این موضوع، برای فروختن اجناس بیشتر، با قیمت بالاتر و با
نگاهی بدبینانه، با کیفیت پایینتر، استفاده کند. اینجاست که باید بلد
باشید فروشنده باصداقت را از فروشندهای که کمی خرده شیشه دارد، تشخیص
بدهید تا کمکم در فرهنگ خرید، به یک حرفهای تبدیل شوید.
این نکتهها را در مورد شناخت فروشنده راستگو بدانید. ممکن است کمکتان کند:
*
اول از همه بهتر است به عقل خودتان رجوع کنید. پس، کالایی که میخواهید
بخرید، از نزدیک، ورانداز و با دقت، آن را وارسی کنید. خودتان، با توجه به
طیف قیمتی که برای این نوع کالا (مثلا شلوار جین یا دوچرخه یا ...) در ذهن
دارید، قیمتی را برای آن حدس بزنید. بعد قیمت را از فروشنده بپرسید. اگر
قیمتی که فروشنده به شما میگوید، تفاوت چشمگیری با تصور شما داشت، بدانید
یک جای کار میلنگد؛ اما همینجا کوتاه نیایید. از فروشنده، دلیل قیمت را
بپرسید و اگر جواب قانعکنندهای نداشت، میتوانید با خیال راحت، فروشگاه
را ترک کنید و به فروشگاه بعدی بروید.
*
وقتی وارد یک فروشگاه میشوید، قبل از اینکه نوبتتان شود، میتوانید
مراوده فروشنده با خریدار دیگر را بررسی کنید. به هر حال، او یک الگوی
رفتاری ثابت با مشتریهایش دارد و با زیر نظر قرار دادن معامله قبل از
خودتان، میتوانید بفهمید که قرار است چه فرآیندی را با این فروشنده طی
کنید. وقتی در مقام ناظر، شاهد یک رابطه خرید و فروشی باشید، مطمئن باشید
خودتان، راحتتر می توانید درباره صداقت فروشنده، قضاوت کنید.
*
یکی از راههای رایج برای تشخیص صداقت یک فروشنده، آمارگیری از همصنفان
است. بگذارید یک مثال بزنیم. شما وارد بوتیکی میشوید و یک تیشرت را
میپسندید. قیمت، جنس، دوخت و اطلاعات تیشرت را از فروشنده بخواهید. او به
شما آمار میدهد، اما کمی صبر کنید. اگر عجله ندارید، بهتر است به قول
معروف «بروید و یک دوری بزنید و بعد برگردید». با همان دور زدن، شما
میتوانید از بوتیکهای دیگر، آمار همان تیشرت یا نمونههای مشابه را که
دارند، بگیرید. به این ترتیب میتوانید بفهمید که چهقدر فروشنده، به شما
راست گفته است.
*
بدانید و آگاه باشید که «فاکتور خرید»، همیشه قابل اعتماد نیست. حتما برای
شما پیش آمده که موقع خرید و چانه زدن، با پیشنهاد مرامکُش فروشنده طرف
شدهاید که: «اصلا بگذارید فاکتور خریدمان را نشانتان بدهم تا خودتان
ببینید. سود ما تقریبا صفر است»؛ یادتان باشد که فروشنده، پشت پیشخوان
ایستاده تا اجناس فروشگاهاش را بفروشد و سود کند. پس، دلیلی ندارد که این
همه به خودش زحمت بدهد، در صورتی که با همان قیمت خرید، به شما میفروشد.
معمولا یکی از راههای کشف فروشنده غیرصادق، همین است که به فاکتور فروش
متوسل میشود.
*
فروشندهای که قاطعانه درباره جنس، مارک، قیمت و خدمات پس از فروش اجناس
حرف میزند، ممکن است کمتر دروغ بگوید. در فروشگاههایی که واقعا قیمت
مقطوع است، چانه زدن، معنی ندارد. همین چانه نزدن، باعث میشود خیلی از
خریداران، بیخیال شوند و اصلا معامله جوش نخورد، اما از اینجا میتوان
مطمئن شد که فروشنده، با اطمینانی ناشی از صداقت، حرف زده است. بدانید که
وقتی دارید چانه میزنید و فروشنده هم پلهپله کوتاه میآید، به معنی این
است که جایی از این معامله، صداقت به خرج نداده است؛ البته کشف صداقت یا
عدم صداقت فروشنده، در این مرحله، کمی دیر است.
*
طرز صحبت کردن، نوع نگاهها و تلاش برای پنهانکاری، خیلی راحت دست آدمها
را رو میکند. کافی است کمی ریزبین باشید تا در همان سه یا چهار جمله اول
بفهمید فروشنده، صداقت خرجتان کرده یا دروغ؛ البته نهفقط درمورد
فروشندهها که در مورد همه آدمها میشود از روش «چشم در چشم»، برای فهمیدن
دروغ استفاده کرد. در اصل، اینکه میگویند «چشمها دروغ نمیگویند»،
چندان هم بیربط نیست.