• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 27021
تعداد نظرات : 2747
زمان آخرین مطلب : 3265روز قبل
شهدا و دفاع مقدس
یادبودی برای "کاک جلال"؛

نیمه های شب بود كه از او پرسیدم : «كاك جلال حالا چه آرزویی داری؟» آهی كشید، لحظه ای سكوت كرد و نگاهش را به مهتاب دوخت و با آن لهجه شیرین كردی آرام گفت: «دو چیز از خدا می خواهم ، اول كه قبل از مرگ حاج احمد متوسلیان را ببینم، دومی هم اینكه خدا مرگم را شهادت كند!»
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، کاک جلال بارنامه از اعضای سخت کوش و دلاور سپاه پاسداران بود که بعد از جنگ، ضد انقلاب می دید كه در سنگر فرهنگی و با روایت جنایات آنان به مبارزه پرداخته و انگار كه نمی خواهد حتی لحظه یی آنان را راحت بگذارد، پس سرانجام باردیگر شرایط ترور او را فراهم كردند. كاك جلال زراعت می كرد و حالا ترورش زیاد مشكل نبود.

با توجه به شواهد موجود در محل سه تن از عناصر ضد انقلاب در عصر شانزدهمین روز خردادماه سال 83 در مسیر بازگشت شهید كاك جلال از مزرعه به منزل پس از استفاده از مشروبات الكلی در ساعت 18 و 40 دقیقه غروب وی را از راه دور به گلوله می بندند و حتی جرات نمی كنند كه بر سر پیكرش بروند.

زندگینامه ی شهید كاك جلال بارنامه

مریوان، این شهر مرزی كوچك با تمام زیبایی های طبیعی خود، همیشه مظلوم بوده و مردمانش طعم ظلم و ستم را بسیار چشیده اند.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هراس رژیم ستم شاهی از دلاورمردان كرد و همچنین حضور خان های طماع خون مردم كرد را در شیشه كرده بود و با پیروزی انقلاب مردمی سال 57 اجیر شدگان اجنبی باردیگر به جان مردم این دیار افتادند و به خیال خام خود خواستند تا كردستان را از مام وطن جدا كنند و این معركه یی شد تا دیگر بار مردمان خوب این سرزمین طعم تلخ ظلم را بچشند.

شهید جلال بارنامه
شهید جلال بارنامه، چندماه قبل از شهادت در مقابل دوربین سهیل کریمی (مستندساز)

در این میان با حضور جوانانی چون محمد بروجردی، مصطفی چمران، احمد متوسلیان و بسیاری دیگر كه برای آزادی كردستان به این سرزمین با صفا رفته بودند مردانی كرد نیز با تشكیل سازمان پیش مرگان كرد مسلمان در برابر ضد انقلاب ایستادند و مردانه جنگیدند.

شهید كاك جلال بارنامه یكی از این سربازان گمنام است. كاك جلال اهل روستای باغان مریوان بود و به سال 1329 پا به جهان گذاشت . پدر بزرگش ماموستا (روحانی ) محمد از همان كودكی ، به كاك جلال قرآن آموخت و چون همیشه در برابر تعدی خان ها می ایستاد، نوه اش درس آزادگی را هم آموخت . در همان كودكی بخاطر فشار شدید خان باغان ، خانواده ماموستا محمد بارنامه مجبور شد تا به روستای بلكر مریوان مهاجرت كنند. كاك جلال نوجوانی خود را در بلكر گذراند و در كنار پدر كشاورزی كرد.

شهید جلال بارنامه
پوستر و اعلامیه شهادت کاک جلال بارنامه


سال 44 كاك جلال ازدواج كرد و ثمره آن تولد ۴ دختر و ۹ پسر است . در سال 57 با آغاز تظاهرات مردم علیه رژیم ستم شاهی كاك جلال به جمع مبارزان پیوست و در تمامی تظاهرات های مریوان حضور داشت . عهده دار توزیع اعلامیه و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره ) در روستاهای مریوان بود.

هرچند كه می اندیشید با پیروزی انقلاب اسلامی دیگر خبری از ظلم و تعدی نیست اما شرارت ضد انقلاب كوموله و دموكرات در منطقه كردستان و تلاش برای جداسازی این استان از كشور باعث شد تا باردیگر كاك جلال و یارانش پا در میدان مبارزه بگذارند.

شهید جلال بارنامه
شهید کاک جلال بارنامه در کنار همرزمان

پس از پیروزی انقلاب اسلامی جلال به عنوان «جوانمرد» وارد ژاندارمری وقت شد و در كنار دكتر چمران به مقابله با ضد انقلاب پرداخت.
سال 1358 اوج اقتدار و حاكمیت ضد انقلاب و عوامل بیگانه در مناطق مختلف كردستان بود. ضد انقلاب كه می دید كاك جلال كه آن موقع به عنوان یكی از چهره های شاخص محلی در مبارزه با ضد انقلاب بدل شده بود، سد راهش شده، بارها و بارها اقدام به ترور وی كرد و با حمله به منزل یا محل كارش سعی در از میان برداشتن او داشتند كه هربار ناكام می ماندند.

در این دوران كاك جلال به همراه دو برادر شهیدش جمال و عبدالله بارنامه و چهل نفر از بستگانش بخاطر شرارت های شبانه روزی ضد انقلاب مجبور شدند تا راهی كرمانشاه شده و به سازمان پیش مرگان كرد مسلمان ملحق شد.

شهید جلال بارنامه
شهید کاک جلال بارنامه در کنار یکی از همرزمان

مدتی بعد با توجه به رشادت ها و مبارزات شبانه روزی اش فرماندهی این سازمان را برعهده گرفت و در كنار حاج احمد متوسلیان و یارانش در پاكسازی شهرهای كامیاران ، سنندج ، سروآباد و سرانجام مریوان از لوث وجود ضد انقلاب بارها تا پای شهادت پیش رفته . با آزادسازی مریوان در كنار حاج احمد متوسلیان نقش بسزایی در پاكسازی شهر و جلوگیری از اشغال این شهر مرزی توسط رژیم عراق و همچنین باز پس گیری نقاط اشغال شده توسط رژیم بعث عراق از جمله : قوچ سلطان ، ارتفاعات مشرف بر شهر مریوان و طرح عملیات های چریكی نقش اساسی داشت و در این مدت سه بار مجروح شد.

با آزادسازی مریوان و بازگشت آرامش به مریوان و سروآباد عهده دار سازماندهی و آموزش نیروهای مردمی و ایجاد پایگاه های مقاومت بسیج در روستاهای مختلف شد و بزودی محبوب مردم شد.

با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران كاك جلال كه سال ها جنگیده بود، از سپاه پاسداران بازنشسته شد اما سنگر را خالی نكرد و به عنوان فرمانده گردان 101 عاشورای شهرستان مریوان و همچنین فرمانده سازمان پیشمرگان كرد مسلمان مریوان در صحنه حاضر بود.

كاك جلال از هر ۹ پسر خود خواسته بود تا برای حفظ و حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی در سنگر سپاه پاسداران حضور داشته باشند و راه پدر را ادامه دهند. كاك جلال كشاورزی می كرد و دوباره در روستای بلكر به كشت و كار پرداخته بود.

شهید جلال بارنامه

همچنین در سال های پس از دفاع مقدس ، او روایت گر سال های دفاع بود و چه بسیار كاروان های راهیان نور دانشجویی كه حكایت مظلومیت كردستان و مریوان را از كاك جلال شنیده بودند.
    ضد انقلاب می دید كه حالا كاك جلال بارنامه در سنگر فرهنگی و با روایت جنایات آنان به مبارزه پرداخته و انگار كه نمی خواهد حتی لحظه یی آنان را راحت بگذارد، پس سرانجام باردیگر شرایط ترور او را فراهم كردند. كاك جلال زراعت می كرد و حالا ترورش زیاد مشكل نبود.
    با توجه به شواهد موجود در محل سه تن از عناصر ضد انقلاب در عصر شانزدهمین روز خردادماه سال 83 در مسیر بازگشت شهید كاك جلال از مزرعه به منزل پس از استفاده از مشروبات الكلی در ساعت 18 و 40 دقیقه غروب وی را از راه دور به گلوله می بندند و حتی جرات نمی كنند كه بر سر پیكرش بروند.

شهید جلال بارنامه
شهید کاک جلال بارنامه، نفر دوم از راست

    درست یك ماه قبل از شهادتش او را دیده بودم. یك روز میهمانش بودیم ، از صبح مناطق مختلف را نشانمان داد و از یارانش می گفت ، از دلاوری ها و مظلومیت ها، از حاج احمد متوسلیان می گفت و... نیمه های شب بود كه از او پرسیدم : «كاك جلال حالا چه آرزویی داری؟» آهی كشید، لحظه ای سكوت كرد و نگاهش را به مهتاب دوخت و با آن لهجه شیرین كردی آرام گفت: «دو چیز از خدا می خواهم ، اول كه قبل از مرگ حاج احمد متوسلیان را ببینم، دومی هم اینكه خدا مرگم را شهادت كند!»

و وقتی خبر شهادتش را شنیدم دلم گرفت كه چرا آرزوی اولش اجابت نشد و او همرزم قدیم و دوست عزیز و فرمانده مهربان خود، حاج احمد متوسلیان را ندید و به شهادت رسید.

 شهید جلال بارنامه
سنگ مزار شهید کاک جلال بارنامه

شهید كاك جلال بارنامه هفدهمین شهید این خانواده مبارز و مسلمان است.

وصیتنامه شهید جلال بارنامه:

اینجانب جلال بارنامه فرزند مرحوم علی به اهل خانواده  و فرزندانم وصیت و سفارش می نمایم همچنان كه یك وصیت نامه دیگری در خصوص مسایل خصوصی خانواده ام مكتوب كرده ام، مجدداً سفارش می نمایم كه اهل خانواده ام راه خدا و قرآن و اسلام را در پیش بگیرند، راهی كه در آن صداقت وپاكی وخلوص نیّت هست، راهی كه از طریق آن به خداوند منان رسید، نسبت به فقر و فقراء سخاوتمند و مساعدت نمایید و با افراد ناپاك و خائن رفت وآمد ی نداشته باشید، همواره از حق دفاع كنید.

آرزو داشتم و دارم همچنان كه خودم زندگی كرده ام تمام فرزندانم همین طور باشند و راهی را كه من رفته ام و آن را می پیمایم، شماها آن راه را نیز بپیمایید، توكل بخدا داشته باشید، شاید این دنیا برای شماها سخت و دشوار به اتمام برسد و این همان خواست پروردگار است كه برای افراد صالح خودش این دنیا را دنیای مشقت و سختی قرار داده و در آخرت اجر وپاداش آن را عطاء می فرماید.

شهید جلال بارنامه

آرزو دارم تمام فرزندانم راه اسلام همچنانكه عموهای شهیدشان و دیگر عموها، دائی ها و پسر دائی هایم انتخاب كردند و لباس سبز برتن داشتند شماها هم لباس سبز حریم اسلام و قرآن برتن كنید، هیچوقت از اسلام  جدا نشوید و من راهی را كه رفته ام راه واقعی اسلام را در آن پیدا كرده ام ، فرزندانم مواظب همدیگر باشید و اتحاد و همبستگی درمیان شماها باشد و از خود غافل نشوید كه دشمن در شماها رخنه كند، در وصیتنامه دیگرم به مسایل شخصی و خانوادگیم پرداخته ام و هیچ موقع از خیر و ثواب در حق اینجانب دریغ نورزید و یك باغ را كه در روستای بلكر كاشته ام از ثمره آن بعنوان خیّرات تحت هیچ عنوانی كوتاهی نكنید، مرگ حق است و هیچ كس نمی تواند از آن بگریزد و از خداوند متعال خواستارم كه مرگ حقیقی و واقعی به من عطاء بفرماید كه شهادت در راه او باشد.

شهید جلال بارنامه
شهید کاک جلال بارنامه در سال های آخر عمر زمینی در کنار یکی از جانبازان

می دانم وصیت كردن جهت مكان خاكسپاری شاید از نظر شریعت اسلام درست و جایز نباشد ولی دوست دارم یا در باغ شخصی خود یا در كنار برادران شهیدم جمال و عبدالله دفن شوم.
منبع: مشرق نیوز
شنبه 17/3/1393 - 8:40
سخنان ماندگار

دریافتن و آموختن نکات حاصل از تجارب شخصی انسانهای بزرگ و موفق، در حقیقت راه میان‌بری است به سوی درک خوبی‌ها و درستی‌ها که تقدیم به همه کاربران عزیز می‌گردد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
در جوامع روائیه درباره نمازهاى واجب و مستحب مروى است كه فرایض را در یك محل مخصوص و معین منزل بخوانید؛ یعنى براى خود مصلاى خاصى براى اداى فرایض قرار دهید. و در وقت احتضار شما را در آنجا گذارند كه موجب تخفیف شداید و غمرات موت است ؛ ولى نوافل را در اماكن متعدده بخوانید كه براى شما شاهد باشند. شاید اختصاص ‍ فرایض به صورت اولى براى كثرت احتجاج محتضر در آن هنگام بدان باشد كه بیش از شهود، وى را به كار آید. فتدبر!
منبع:پندهای حکیمانه
شنبه 17/3/1393 - 8:38
سخنان ماندگار

حکمت جمله ای کوتاه اما عمیق است که به فرموده مولای متقیان حضرت علی (ع) «گمشده مومن است». مجله شبانه هرشب یکی از حکمت‌های نهج البلاغه را پیشکش خوانندگان باشگاه شبانه می کند.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
وَ قَالَ [علیه السلام] أَیهَا النَّاسُ لِیرَکمُ اللَّهُ مِنَ النِّعْمَةِ وَجِلِینَ کمَا یرَاکمْ مِنَ النِّقْمَةِ فَرِقِینَ إِنَّهُ مَنْ وُسِّعَ عَلَیهِ فِی ذَاتِ یدِهِ فَلَمْ یرَ ذَلِک اسْتِدْرَاجاً فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفاً وَ مَنْ ضُیقَ عَلَیهِ فِی ذَاتِ یدِهِ فَلَمْ یرَ ذَلِک اخْتِبَاراً فَقَدْ ضَیعَ مَأْمُولًا.
و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم، باید خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه کیفر، ترسان بنگرد، زیرا کسی که رفاه و گشایش را زمینه گرفتار شدن خویش نداند، پس خود را از حوادث ترسناک ایمن می‌پندارد و آن کس که تنگدستی را آزمایش الهی نداند پاداشی را که امیدی به آن بود از دست خواهد داد.
حکمت 358
شنبه 17/3/1393 - 8:38
سخنان ماندگار

کلیدهای زندگی برگزیده‌هایی است از کتاب مستطاب «مفاتیح الحیات» نوشتۀ عالم بزرگوار آیت الله جوادی آملی که هرشب بخشی از آن پیشکش کاربران عزیز باشگاه شبانه خواهد شد.
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
امیرمومنان علی (س) فرمود: وقتی برادر دینی تو مورد وثوق باشد مال و جانت را به او بذل کن و با دوستانش دوست و با دشمنانش دشمن باش. اسرار و زشتی هایش را بپوشان و خوبی هایش را آشکار کن.
(الکافی، ج2، ص248-249)
شنبه 17/3/1393 - 8:37
سلامت و بهداشت جامعه



پزشکان هشدار داده‌اند، پوشیدن صندل های تابستانی موجب آسیب رساندن به مچ پاها و ضعیف شدن آنها می‌شود...

پزشکان هشدار داده‌اند، پوشیدن صندل های تابستانی موجب آسیب رساندن به مچ پاها و ضعیف شدن آنها می‌شود.
با نزدیک شدن به فصل تابستان استقبال از پوشیدن کفشهای صندل و یا به اصطلاح عروسکی بیشتر می‌شود اما خانمها همواره باید بدانند پوشیدن این کفشها موجب آسیب رساندن به استخوانها و غضروفهای پا می‌شود.

بررسیها نشان می‌دهد، در مدت زمان مجاز برای پوشیدن این کفشها 2 الی 3 ساعت است و بیش از آن پاها شروع به تغییر فرم و ضعیف شدن ماهیچه‌ها می‌شود.
گفتنی است، ورزش و تمرین دادن پاها در تابستان بیش از پیش اهمیت پیدا می‌کند و محققان هشدار می‌دهند این کفشها را باید در شرایطی پوشید که می‌دانید پیاده روی و راه رفتن شما کمتر است.

نتایج مطالعات نشان می‌دهند، تجمع باکتریها و میکروبها صندلها و کفش عروسکی در تابستان علاوه بر نازک شدن پوست پا و موجب ایجاد میخچه می‌شود.



گردآوری : گروه سرگرمی سیمرغ
www.seemorgh.com/entertainment
منبع: yjc.ir
جمعه 16/3/1393 - 12:52
نوشیدنی و دسرها

طرز تهیه سالاد گوجه فرنگی کباب شده
این سالاد برای شب های بهاری و تابستانی می تواند یک شام سبک و خوش طعم باشد.

مواد لازم : 
گوجه فرنگی مینیاتوری : 12 عدد
روغن زیتون : یک چهارم پیمانه
سرکه بالزامیک : یک و نیم قاشق غذاخوری
سیر رنده شده : 2 عدد درشت
شکر : 2 قاشق مرباخوری
نمک و فلفل : به اندازه کافی
  پنیر فتا : 500 گرم
سبزی ریحان : کمی

طرز تهیه :
فر را روی ۱۳۵درجه سانتی گراد تنظیم کنید.
گوجه ها را از طول برش بزنید و در سینی فر، قسمت برش زده را به طرف بالا بچینید. روی آن روغن زیتون و سرکه بالزامیک و سپس سیر، نمک، شکر و فلفل سیاه بریزید.
گوجه فرنگی را به مدت ۲ساعت در فر قرار دهید تا شروع به کاراملی شدن کند.
گوجه و برش های پنیر فتا را به طور متناوب در بشقاب بچینید و روی آن ریحان خرد شده بریزید و سرو کنید.


گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : khorasannews.com
جمعه 16/3/1393 - 12:51
دانستنی های علمی

4 تکنیک ساده برای فرار از افراد منفی باف
این افراد که ما به آنها منفی می گوییم حتی در یک باغ گل به دنبال یافتن زباله ها هستند و دائما ناکامی ها، نقاط ضعف ،مسائل و دشواری های پیش رو ، ناتوانی ها و به طور کلی منفی ها را می بینند. برای فرار از منفی ها راه های مختلفی وجود به شرط اینکه خود شما یکی از آنها نباشید :

حتما برای شما هم پیش آمده برخی روز ها هر چقدر هم که می خواهید مثبت اندیش باشید و زندگی تان را رنگ تازه ای بزنید برخی افراد در اطرافتان مانع می شوند.موفقیت های شغلی تان را انکار می کنند و دست نیافتنی می انگارند، می گویند دنبال کار نگرد بحران بیکاری است، تجارتی راه نینداز رکود شده رکود شدید و... این فرد می تواند عزیز ترین شخص زندگی تان باشد، یک غریبه در اتوبوس و یا همکارتان.
این افراد که ما به آنها منفی می گوییم حتی در یک باغ گل به دنبال یافتن زباله ها هستند و دائما ناکامی ها، نقاط ضعف ،مسائل و دشواری های پیش رو ، ناتوانی ها و به طور کلی منفی ها را می بینند.
برای فرار از منفی ها راه های مختلفی وجود  به شرط اینکه خود شما یکی از آنها نباشید :

1 - منفی ها دارای یک ویروس خطرناک اند
تصور کنید منفی ها یک ویروس خطرناک دارند که ممکن است شما را بیمار کند! البته که منفی نگری یک بیماریست، پس تا جایی که می توانید از منفی ها فاصله بگیرید.
وقتی شروع به منفی بافی و ذکر مصیبت می کنند محیط را ترک کنید خیلی ساده و راحت.

2 - جریان رو تغییر بدهید
گاهی شخص منفی باف کسی است که به دلایلی نمی توان ترکش کرد و یا مثلا در یک خودرو نشسته اید و نمی توانید در را باز کنید بپرید پایین خطر جانی دارد!
بهترین کار تغییر مسیر گفتگوست. مثلا می توانی بلند عطسه کنید یا اظهار گرسنگی کنید ، از وضعیت آب و هوا بگویید یا مثلا به جایی اشاره کنید و بگویید تا حالا این جا را دیده بودی؟
بحث تغییر می کند راحت و بی درد سر. بدون تلفات جانی و البته دعوا و بحث بی مورد

3 - سکوت
دامن زدن به بحث منفی ها و حتی مخالفت با آنها گاهی آغاز گر یک بحث جدی و حتی گاهی دعوا و درگیری خواهد شد خوب پس بیایید "سکوت" را امتحان کنیم.
مخالفت با منفی ها گاهی باعث شکل گیری موج بی وفقه منفی بافی از سوی آنها می شود. در این موارد واقعا این جمله حقیقت محض است "سکوت فریاد معرفت است" . خودتان را به خواب بزنید، از پنجره بیرون را نگاه کنید، اصلا باید یاد بگیرید هر گاه که می خواهید گوشتان را تعطیل کنید! به نظر خیلی عجیب و غیر ممکن می آید اما حقیقت این است که با تمرین حتی می توان گوش را مطیع خودمان کنیم . طرف مشغول منفی بافی است شما پیچ گوشتان را می بندید و به آهنگی که خیلی دوست دارید فکر می کنید. به قیافه منفی باف نگاه می کنید و آنوقت انگار در حال اجرای پانتومیم است ، لبهایش تکان می خورد اما چیزی نمی شنوید . خنده تان می گیرد و فضا تغییر خواهد کرد.

4 - کانال رو تغییر بده
کانال اطراف را تغییر بدهید با ذهنتان سفر کنید به جایی که دوست دارید، کنار کسانی که دلتنگشان هستید و دوست دارید با آنها هم کلام شوید.
ذهن محدودیتی ندارد ، اصلا شاید دلتان سفر بخواهد موقعی که منفی باف در حال اجرای سناریوی مملکته داریم، بدبخیتم ما و... است شما یک سفری برید چین و از دیوار چین دیدن کنید، هند و تاج محل را ببینید، کیش و در کنار ساحل قدم بزنید، قشم و از پاساژ ها خرید کنید.
سفر رفتنتان نمی آید ، برید منزل داخل اتاق تان روی صندی بنشینید و چای و شیرینی بخورید. بعضی ذهن ها انقدر حرفه ای هستند که بعد از سفر ذهنی احساس سیری و رفع عطش می کنند.
به همین راحتی از دنیای منفی باف ها فرار کنید.



گردآوی : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : banki.ir
جمعه 16/3/1393 - 12:48
اطلاعات دارویی و پزشکی


در این مطلب 3 عاملی که لبخندتان را زشت می کند معرفی می کنیم.

سلامت دندان‌ها نقش بسیار موثری در زیبا شدن لبخند شما دارد. در ادامه با چند عامل مهم پوسیدگی و خراب شدن دندان‌ها آشنا می‌شوید.

نوشیدنی های ورزشی 
در دهه اخیر، پس از متداول شدن نوشیدن نوشیدنی های ورزشی آمار پوسیدگی دندان ها به شدت افزایش یافتته است. 
دکتر دیوید هالپرن، مدیر آکادمی داندان پزشکان عمومی آمریکا گفت:" نتایج تحقیقات نشان داده غلظت pH اکثر نوشیدنی های ورزشی به شدت بالا است و نوشیدن دایمی آنها سبب تخریب مینای دندان می شود. " 

آب های معدنی  
آب لوله کشی دارای مقادیر بالای فلوراید است، در حالی که میزان فلوراید اکثر آب های معدنی بطری شده به شدت پایین است و نوشیدن آنها سلامت دهان و دندان را کاهش می دهند.   

دیابت 
ابتلا به دیابت مقاومت بدن در مقابل عفونت ها را کاهش می دهد. مبتلایان به این بیماری، با مسواک زدن، نخ دندان کشیدن و نظارت دایمی بر میزان قند خون می توانند از آسیب دیدن دندان ها و لثه های شان جلوگیری کنند.  بنابراین شما را در خطر ابتلا به بیماری های لثه هستند. مسواک زدن، نخ دندان، و نظارت بر قند خون شما می تواند کمک کند. 



گردآوری : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
منبع : salamaneh.com
جمعه 16/3/1393 - 12:42
داستان و حکایت

شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
چوپان بیچاره خودش را کشت که بز چالاک از جوی آب بپرد اما نشد که نشد. او می  دانست پریدن بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند به دنبال آن همان. عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون این بز نتواند از آن بگذرد. نه چوبی که بر تن و بدنش می  زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان. پیرمرد دنیا دیده  ای از آن جا می  گذشت، وقتی متوجه ماجرا شد پیش آمد و گفت: من چاره کار را می  دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد. بز به محض آن که آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید. چوپان مات و مبهوت ماند.
این چه کاری بود و چه تأثیری داشت؟ پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان می  دید گفت: تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب می  دید حاضر نبود پا روی خودش بگذارد. آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست، پا بر سر خویش نمی  گذارد و خود را نمی  شکند چه رسد به انسان.

 

جمعه 16/3/1393 - 12:10
دعا و زیارت


خدایا!
در کتاب روشن و محکمت فرموده ای،
که بازگشت گمگشتگان را به درگاهت می پذبری
وآنان را با هر رهتوشه ای که آهنگ تو کنند،
دوست داری و درمی یابی.

اینک که به تو رو آورده ام،
همان گونه که ضمانت کرده ای،
از کاستی ها و خطاهایم درگذر.
جمعه 16/3/1393 - 12:8
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته