• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 62
زمان آخرین مطلب : 4127روز قبل
عقاید و احکام

یعنی جاوید است و تفسیر سرمدیت نفی سه عدم است:

 

عدم قبل از الوجود ، عدم بعد الوجود ، عدم مع الوجود نفی عدم قبل از وجود عبارت از ازلیت و نفع عدم بعد الوجود عبارت از اَبدیت و نفی عدم مع الوجود عبارت از كمال نامتناهی است و این سه عدم برای ممكنات است و حق از آنها منزه است از نیستی به هستی نیامده بلكه همیشه بوده ، از هستی به نیستی نرود بلكه همیشه نامتناهی است و نقصانی درش نیست .

 

و نفی هر عدمی از حق ، چون موجود بی علت است و موجود بی علت از تماس عدم منزه است ، زیرا تحت ایجاد و اِعدام واقع نیست.

 

 

عقائد الانسان-ص47

دوشنبه 4/11/1389 - 12:23
قرآن

قرآن عقیده به تثلیت را شرك و كفر می خواند و خود حضرت عیسی نیز از آن تبری جسته است

می گویند خدا همان مسیح پسر مریم است كافر شدند.طبق سوره های مریم آیه30 و مائده72تا73 و 116و117 قرآن عقیده تثلیت را رد كرده است.

دوشنبه 4/11/1389 - 12:22
عقاید و احکام

1- علم الیقین

2- عین الیقین

3- حق الیقین

دوشنبه 4/11/1389 - 12:18
مهدویت

غیبت كبری از چه وقت شروع شد؟

جواب:

پس از آخرین نائب خاص غیبت كبری شروع شد

يکشنبه 3/11/1389 - 16:36
عقاید و احکام

  شش چیز است:

 دوستی دنیا ، دوستی ریاست ، دوستی طعام ، دوستی خواب ، دوستی راحتی و آسایش ، دوستی زنان
يکشنبه 3/11/1389 - 12:14
فلسفه و عرفان

 آسمان دنیا < رفیع > است که از آب و دود فراهم آمده است

آسمان دوم < قیدوم > است که به رنگ مس است

آسمان سوم < ماروم > است و به رنگ برنز است

آسمان چهارم < ارقلون > نامیده می شود و به رنگ طلا است

آسمان پنجم < هیفون > است و نقره است

آسمان ششم < عروس > است که یاقوت سبزی است

آسمان هفتم < عجماء > نام دارد و به رنگ مروارید سپیدی است

يکشنبه 3/11/1389 - 11:49
فلسفه و عرفان
انتقام شیطانشیطان ملعون با هر وسیله ای كه بتواند انتقام خود را از اولاد آدمی می گیرد.گاهی به وسیله جنگ گاهی با منحرف كردن مردم از راه حقیقت،گاهی با القای شبهه در دل سست ایمانان.در این جا لازم است داستانی را كه حضرت علی علیه السلام از زبان شیطان نقل می فرماید را بیان كنیم.زینب كبری علیهما السلام فرمود:چون ابن ملجم ملعون،ضربت بر سر پدر بزرگوارم زد و من آثار مرگ را در او مشاهده كردم،پیش رفتم و عرض كردم ای پدر بزرگوار ام ایمن حدیثی برای من گفته كه دوست داشتم آن را از دو لب مبارك شما بشنوم.آن حضرت فرمود :ای نور دیدگانم حدیث همان است كه ام ایمن برای تو شرح داده و نقل كرده است.نگرانم كه تو را جمعی از دختران و زنان بی كس از اهل بیت عصمت به حال خواری و ترس در این شهر اسیر و دستكیر دشمنان گردید و دشمنان شما همانند گرگان آدم خوار شما را احاطه كرده باشند. ای نور دیده من ای زینب شما را امر می كنم بر صبر و شكیبایی به حق آن خداوندی كه دانه را شكافت و همه جیز را از پس پرده نیستی آفرید، در آن وقت در تمام روی زمین دوستان خدا فقط شما و شیعیان و دوستان شما هستند.برای خداوند ولی و دوستی به غیر از شما و شیعیان شما نخواهد بود.دخترم زمانی كه رسول الله این حدیث را برای ما نقل كرد فرمود: در آن روز ابلیس لعین با همه یاورانش با سرخوشی و سرور در روی زمین پراكنده می شوند و به همه دوستان خویش خطاب می كنند و می گویند ای جماعت دل خوش دارید كه انتقام خود را از ذریه آدم گرفتم و بدترین نابودی را به آنان چشاندم.جهنم را به كشندگان آنها به میراث دادیم مگر جماعتی كه دست به دامن این خانواده شوند و پیروی از آن محمد صلی الله علیه و آله وسلم نمایند.بر شما است كه مردم را به بی وفایی و شبهه از این خانواده دور نمایند.كاری كنید كه با خانواده و دوستان آنها دشمنی نمایند.درباره آنها جدیت كنید تا كفر و ضلالت و گمراهی آنها محكم شود و یك نفر رستگار نگردد و همه آنها از دین بیرون روند و جهنمی شوند.ای نور دیده من ای زینب ، هر آیینه ابلیس در این سخن را ست گفت، با این كه كار او دروغ گفتن است از این رو كه می داند برای دشمنان هیچ كار پسندیده ای پذیرفتنی نیست و گناهان دوستان شما (مگر گناهان كبیره ) قابل بخشش و بازگشت است.((ریاحین الشریعه،ج3،ص65))
يکشنبه 3/11/1389 - 10:25
عقاید و احکام

در چهار مورد است:

1- شیعه می گوید تعیین امام مانند رسول با خداست اهل سنت می گوید تعیین امام با خلق است.

2- شیعه می گوید خدا حضرت علی علیه السلام را برای امامت پس از رسول الله تعیین نموده اهل سنت می گویند خدا كسی را تعیین نكرده است.

3- شیعه می گوید امام مانند پیغمبر باید معصوم باشد اهل سنت می گوید هر فردی كه گوینده شهادتین است می شود پیشوای امت گردد با شرایطی.

4- شیعه می گوید امامت مانند نبوت از اصول دین است اهل سنت می گوید از فروع دین است.

يکشنبه 3/11/1389 - 8:51
عقاید و احکام

كار عقل چیست؟ 

عقل جدا سازی حق از باطل است عقل سرچشمه هوش و فهم و حفظ دانش است،عقل انسان را كامل می كند و راهنما و آگاه كننده و كلید كار اوست.

برای هر چیزی دلیلی است و دلیل عقل تفكر است و دلیل تفكر سكوت است.

عقل پیامبری است جزئی و باطنی و پیامبر اكرم صلی الله و علیه وآله و سلم عقلی است كلی و ظاهری ، یعنی هر دو دست به دست داده تصدیق همدیگر نمایند.

 

يکشنبه 3/11/1389 - 8:43
اخلاق
شناسنامه حقیقی سپاس آفریدگاری را سزاست كه مراتب و صفت موجودات برتر و نعمتهای بی پایانش سراسر هستیها را فرا گرفته و همه غرق رحمت دائمی او هستند. موجودی است كه هیچ نقش و صورتی شبیه به او نیست و با حواس درك نشود و به مردم سنجیده نشود و در عین حال دوری نزدیك و در عین نزدیكی دور است.برتر از همه چیز است و نتوان گفت چیزی برتر اوست علم و تدبیرش به همه اجرا احاطه دارد و به هیچ چیز شباهت ندارد منزه باد آنكه چنین است و جز او چنین نیست و او سر آغاز همه چیز است.

 و اما بعد ، شناسنامه چیست: شناسنامه چیزی است كه موجودی یك انسان را ثابت

می كند.                      

 این مطلب به تو خواهد گفت كه آن شناسنامه‌ی كاغذی، شناسنامه‌ی واقعی تو نیست و فقط به درد كارهای روز مره می‌خورد ولا غیر.                                                                                                                          

اگر از ما سئوال بكنند شما چه حقی دارید كه خونبهای حسین بن علی(علیه السلام) را طلب بكنید، پاسخش این است كه ما بچّه‌های أبا عبدالله هستیم، او پدر ما بود. این دین، ما را فرزند امام(علیه السلام)  معرفی می‌كند.                                                                                                                        هر كدام از ماها یك شناسنامه‌ای داریم كه پدر و مادر ما آن شناسنامه را برای ما گرفته‌اند. كه نه دلیل فخر است، نه دلیل وهن. برای اینكه هر كسی با هویت خودش ساخته می‌شود، كاری به پدر و مادر ندارد. این پدر و مادر مال این مقطع است؛ وقتی انسان مرد، دیگر این رابطه كلاً قطع می‌شود.                             

 یك هویت و شناسنامه‌ای دیگری هم هست كه خود ما باید با دست خودمان تدوین بكنیم؛ آن را دیگر اداره ثبت احوال به ما نمی‌دهد. عقائد، اخلاق ، اعمال ، علوم و افكار خود ما آن را تدوین می‌كند؛ كه ما فرزند چه كسی هستیم، پدر ما چه كسی است، مادر ما چه كسی است و مانند آن.این دوّمی را كه هویت واقعی ما و شناسنامه اصلی ماست، ائمه (علیهم السّلام) به ما آموختند كه ما حاضریم شما را به عنوان فرزندی قبول كنیم، شما بیائید بچّه‌های ما بشوید. در پایان سوره مباركه حج این چنین آمده است: ((مِلّتَ اَبیكُم اِبراهِیمَ، هُو سَمّاكُم المُسلِمین مِن قَبل))1 یعنی دین پدرتان ابراهیم را بگیرید.هویت و شناسنامه ما كه فرزند چه كسی هستیم، با عقائد، اخلاق و اعمال ما ساخته می‌شود. آن وقت ما می‌شویم فرزند پیغمبر، فرزند علی بن أبیطالب. به جایی می‌رسیم، با اینكه سیّد نیستیم، می‌توانند به ما بگویند: السّلام علیك یا بن رسول الله!   این فخر نیست؟!قرآن كریم« ابراهیم خلیل » را  به عنوان پدر ما معرفی كرده است؛ قهراً ما می‌توانیم فرزند ابراهیم خلیل باشیم. وقتی فرزند ابراهیم خلیل شدیم، فرزند موسای كلیم خواهیم بود تا می‌رسیم به وجود مبارك     پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) ؛ كه این دو بزرگوار فرمودند، مخصوصاً وجود مبارك رسول خدا: «أنا و علیأ ابوا هذ ه الامّة))2 من و علی این جوانها و این مردها و این دخترها را به عنوان فرزندی قبول داریم... پس ما می‌توانیم در این شناسنامه فرزند علی بن أبیطالب(علیه السلام)  بشویم . این راه باز است؛ اگر ما شدیم فرزند علی بن أبیطالب، وجود مبارك فاطمه زهرا (سلام الله علیهما) هم می‌شود مادر ما!این شناسنامه اینطور نیست كه با مرگ ببرند اداره ثبت احوال و مهر باطل بر آن بزنند كه این تمام شد! آن شناسنامه‌هایی كه خودمان گرفتیم، فقط به درد كارهای روز مره می‌خورد ولا غیر؛ وقتی هم كه مردیم، این را مهر باطل می‌زنند؛ تمام شد، می‌شود كاغذ باطله.امّا این هویت و شناسنامه كه ما فرزند چه كسی هستیم، پدر ما كیست، مادر ما كیست؛ این با عقائد ما، با اخلاق ما، با اعمال ما ساخته می‌شود. سطور و كلمات این شناسنامه را عقائد ما، اخلاق ما، اعمال ما مشخص می‌كند. آن وقت ما می‌شویم فرزند پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، فرزند علی بن أبیطالب(علیه السلام)  . پس این راه باز است. اگر این راه باز است، بیائیم این راه را برویم. راهی نرویم كه تمام هویت ما با مرگ باطل شود. راهی برویم كه با هویت ما آن شناسنامه شفافتر شود.و آن راه كه شناسنامه ما باقی بماند و هیچ وقت پاك نشود محبت به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) و ولایت آنها است. ولایتی كه از تمام وجود باشد و در آن تبرا و تولا باشد و ما باید شیعه حقیقی آنها باشیم.  شیعه حقیقی، پیروی در تمام چهرهها است و پیرو واقعی، روحش با امام خود، یکی میشود .حال مگر ممکن می شود پیرو حقیقی، در صلح و آرامش با اهل بیت(علیهمالسلام) بوده و در جنگ و محاربه، بی تفاوت و یا  رو در روی آنها باشد و مگر ممکن است شیعه راستین، در جنگ با آن بزرگواران بوده و در صلح با مخالفت به آنان برخیزد؟!تمامى افراد بشر یك قلب بیشتر ندارند و آن قلب مانند ظرفى میباشد، و بلكه واقعا ظرفست چنانچه از فرمایشات امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) است: ((ان هذه القلوب اوعیة )) اگر آن ظرف را پر از نور ایمان قرار دادى، مسلماً پر از ظلمت شرك و كفر نخواهد شد. اگر ظرف قلبت مملو از محبت خدا و اولیای او گردید بدون شك محبت دشمن خدا و اولیایش در آن قلب، جاى نخواهد داشت. اگر در قلبى محبت حضرت على(علیهالسلام)  باشد در آن قلب محبت دشمن على(علیهالسلام)  محال است جاى گیرد.

امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می‎فرماید: دوستى ما و دوستى دشمن ما ابدا در یك قلب جمع نمی‎شود. بعد فرمود خدا میفرماید: ((ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه))3 خدا براى کسی در جوف او دو قلب قرار نداده كه با یك قلب قومی را دوست بدارد و با قلب دیگر دشمنان آن قوم را دوست بدارد.شایان ذکر ، ایمان است که شرط صحیح بودن همه ی اعمال و میزان هر نوع کمالی است، مرکب از دو جزء است. برائت از دشمنان خدا و معصومین (علیه السلام) و اظهار كردن محبت و مودت به اهل بیت و دوستانش.

حال فقط اینکه ما بگوئیم فرزند این پدر و مادر هستیم افتخار نیست بلکه بگوئیم من فرزند خوب و خلف این پدر و مادر بزرگوار هستم افتخار است. گفتن من فرزند پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وامام     (علیه السلام)  هستم به معنای کلمه کافی نیست بلکه باید در عمل و رفتار هم چنین باشد. انشاءالله تعالی 

 

 1-      حج . 78  - ملّت ابیكم، منصوب به ا قراء است. یعنی خذوا ملّت ابیكم؛ دین پدرتان را بگیرید

2-      بحار الأنوار . ج16 . ص 953-      سوره احزاب آیه4   

شنبه 2/11/1389 - 13:32
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته