خاطرات و روز نوشت
سلام سلام سلام به همه
چقدر از نوروز و حواشی اون خاطره دارید؟
تا حالا شده که خاطرات روزهای عید رو ثبت کنید، تا یک روزی که برمیگردید و به اون خاطرات ریز و درشت و گاهی عجیب و غریب نگاهی میندازید، شاد و خندان بشید؟ جاده دوستی، شما را به خواندن دو خاطره نوروزی دعوت میکنه. منتظر نظرات شما هم هستیم.
1) نوروزنامه جاده دوستی:
اگر دقت کرده باشید، همزمان با اولین روزهای سال جدید و البته اگر بخواهم صادقتر باشم، دقیقاً از همان ثانیههای آغازین سال نو، چشم کودکان و نوجوانان و گاهی هم بزرگسالان زیر صدسال هر خانواده، به سمت جیب اطرافیان، و البته تنها به جهت کسب عیدی و مال و مکنت بادآورده و فراوان، کج میشود! ...
ادامه در اینجا:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=205208
2) عیدی چی گرفتی؟
همانطور که مستحضرید زمان نوروز با تقدیم و یا گرفتن هدیه از دوست و آشنا هماهنگتر میشه. هر چند آشنایان ما هر طور که به صلاحشون باشه رفتار میکنند. تا حالا شده به خاطر همین هدیهها از خنده منفجر بشین؟! ...
ادامه در اینجا:
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=160828
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
يکشنبه 4/1/1392 - 11:26
خاطرات و روز نوشت
میرسد از پشت در آوای سرسبز بهار
خوش به حال روزگار
آرزومندم به سال نو شود این سرنوشت
در کنارت بیقرار
تا شوی غرق ز شادی به همه ثانیهها
از خدای کردگار
میرسد انوار قدسی بهر ما ایرانیان
میبرد او شام تار
میدهم از جاده دوستی کنون تک هدیهایی
هدیهام باشد بهار
میرسد از پشت در آوای سرسبز بهار
خوش به حال روزگار
سلااااااااااااام به همه
فرا رسیدن بهار طبیعت و موسم تازه شدن روزگار را به شما دوستان عزیز و البته به مدیر محترم ثبت مطالبمون تبریک میگم.
رسم بر این است که در ایام عید نوروز، بزرگترهای یک جمع، به کوچکترهای همون جمع عیدی میدن. شایان ذکر است که در این جمع ثبت مطالب، جاده دوستی، کوچک شما دوستان عزیز و مدیر ارجمند ثبت مطالب است. فکر کنم الان خیلی واضح گفتم که من عیدی دوست دارم!
پی نوشت:
منبع تصویر: باشگاه کاربران در ثبت مطالب (واقعا تصویرش قشنگ بود، نمیشد ندیده بگیرم و عکس دیگهای رو انتخاب کنم بزارم توی این مطلبم)
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=795920
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
جمعه 2/1/1392 - 0:11
طنز و سرگرمی
سلام سلام سلام به همه (جواب سلام واجب است )
همه كه میگم، یعنی هم مدیر همیشه محترم ثبت مطالبمون، و هم تك تك دوستان این بخش، مثل شما.
امیدوارم كه همگی در زیر سایه لطف خدای مهربان، روزگار را در سلامتی و نشاط و موفقیت سپری كنید.
مدتهاست دوست دارم باز هم در جمع دوستان ثبت مطالبی باشم، اما فرصت محدود، اجازه این كار رو به من نمیداد. از این به بعد سعی میكنم بیشتر در كنار شما باشم.
من هم مثل جناب برزخ عزیز، دوست خوش ذوق تبیانیمون، این چند بیت شعر طنز خانه تكانی را به جهت چسباندن گل لبخند بر چهره زیبای شما مینگارم.
میتکانم خانه را چون زلزله!
میتکانــم خانــــه را چـــــون زلـــزله
چـــون که خانـــم کــرده اینــک ولوله
***
گفته: پوســـتت میکنـــم ای نازنین
هـم میسابی هـم میشوری نازنین
***
راه دیگـــــــر هــم جلو پایـــــــم نهاد
راه نه، یـــک چــــاه در راهـــــم نهاد
***
گفته اسـت یا آنچه من گویــــم شود
یا که فـــردا مهــــــر من اجــــرا شود
***
گفتمـش: ای نازنیــــــن منــــزلـــــم
هـر چه گــــویی بی کلک، من تابعم
***
دیگـــــر از این حــــــرفها با مـن نزن
چاکــرت هستـــــم، زمهـــرت دم نزن
***
هـــــر چه باشــد، پول مبل و البسـه
کمتـــــر از میــزانِ مهــــــر خالصـــه!
***
در كناری باش و دستـــــــــورت بــده
كــل كـــار را ســـوی مأمــورت بـــده
***
هرچه گویی، هرچه خواهی میکنم
هــــر کجا را خواستـی جمع میکنم
***
شیشهها را پـردهها را ای عــــزیــز
کل منـــــزل بعد از آن گـــــردد تمیز
***
فـــرشها را مبـلها را شستوشو
میكنــم من خاك منـــزل رُفت و رو
***
آخـــرش هـــم جای مزد در جیب ما
میتکانی هر چه هست از جیب ما
***
شعر طنز از همراه همیشگی بخش ثبت مطالب: جاده دوستی
-----------------------<><><><><>-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
دوشنبه 14/12/1391 - 10:1
خاطرات و روز نوشت
یا علی گفت و از جاش بلند شد. وضو گرفت و لباس پوشید و کپسول اکسیژنش رو هم گذاشت روی دوشش. همیشه وقتی میخواست کار مهمی انجام بده، پر انرژی بود و پر توان. این جور وقتها، هیچ کسی بهش نمیگفت که تو نمیتونی، تو نفسش رو نداری، تو توانش رو نداری...
این جور وقتها، بیشتر از همیشه، ازش درس میگرفتیم. ایثارگری، مدال افتخاری بود که علاقهاش رو به ایران و اسلام، چند برابر کرده بود؛ و امروز، به شکرانه جشن سالگرد پیروزی انقلاب، دوباره قدم میگذاشت در مسیر پیش رو... گام برمیداشت برای راهپیمایی...
عکس و متن: جاده دوستی
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
يکشنبه 22/11/1391 - 0:3
اهل بیت
عرشیان آسمان آمدهاند بهر عزا
یک طرف بر گنبد سبز رسول مصطفی
یک طرف بر تربت پاک غریب مجتبی
یک طرف هم بقعه موسی الرضا
سلام به همه
رحلت جانسوز رسول مهربانی، حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت کریم اهل بیت، حضرت امام حسن مجتبی(ع) و حضرت امام رضا(ع) را به شما دوستان گرامی تسلیت عرض میکنم.
حضرت محمد مصطفی (ص) میفرمایند:
من [از میان شما میروم و] دو چیز گرانبها را در میان شما میگذارم، اگر بعد از من به آن دو تمسک نمودید، گمراه نمیشوید. یکی از آن دو از دیگری بزرگتر است و آن کتاب خدا، [قرآن کریم است که چون] ریسمانی از آسمان به زمین کشیده شده [یک سر آن به دست خدا و سر دیگر آن به دست مردم است] و [دیگری،] عترت و اهل بیت من هستند؛ و این دو هرگز از هم جدا نمیشوند، تا سر حوض کوثر بر من وارد شوند. پس دقّت کنید، با عترت من چگونه رفتار خواهید کرد.
پیشنهاد میکنم به این سه مطلب تبیان در بخش باشگاه کاربران هم سری بزنید:
كارت تسلیت رحلت پیامبر اعظم (ص)
كارت تسلیت شهادت امام حسن(ع)
كارت تسلیت شهادت امام رضا(ع)
پی نوشت:
جاده دوستی را به یک دعای خیر، برای رفع مشکلش مهمان میکنید؟
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
شنبه 23/10/1391 - 13:35
خاطرات و روز نوشت
سلام
خدایا، اینجای فیلم زندگی رو دوست ندارم، خط و خشش داره اذیت میکنه! لطفاً یا کانالش رو عوض کن، یا فیلم رو ببر جلوتر!
دقیقاً تا ظهر همین امروز، وقتی میدیدم ناراحت هستن، به خاطر ناراحتی اونها، من هم ناراحت میشدم، ولی هیچ کاری از دستم ساخته نبود. اینقدر ساده بودم که با جملات هر از گاهشون، فکر میکردم اوضاع داره رو به بهبودی میره و ذره ذره و اندک اندک همه چیز مثل سابق میشه...
اما...
اما زندگی همیشه اونطوری که آدمها دوست دارند و حدس میزنند، پیش نمیره. غافل بودم از اینکه من که تا حالا از ناراحتی اطرافیانم ناراحت و غصهدار بودم، الان قرار هست هدف همه کاسه و کوزههای جمع شده توی این مدت باشم!
من که توی این جریان، نه سر پیاز بودم و نه تهش، الان شاهد رفتار سردی بودم که به هیچ وجه خودم رو مستحقش نمیدیدم. خیلی سخته و البته خیلی ناراحت کننده است که متهم بشی به عدم شجاعت، برای بیان چیزی که نشنیدی!
اصلاً مگه میشه وقتی چیزی رو نشنیدی، شهادت به شنیدن اون حرف بدی؟ اصلاً همچین چیزی داریم مردم؟!
خدایا؛
چقدر خوبه که تو بهترین شاهدی
چقدر خوبه که تو بهترین قضاوت کنندهای
چقدر خوبه که تو همیشه و همه جا هستی
چقدر خوبه که هر وقت میخوام حرف بزنم، باز هم برام وقت داری
باز هم برات حرف دارم؛ برای خودِ خودِ خودت
راستی؛ چقدر خوب هستند این سه نقطهها. آن زمانی که حرفت را در میانشان مخفی میکنی!
خدایا؛ پس لطفاً این بار هم به حرفهام گوش کن: ...
پی نوشت:
امروز به یکی از سختترین کارهای دنیا پی بردم!
همون حسی رو میگم که وقتی ناراحتی، قرار هست در میان خانواده بازی کنی. (درست مثل این تصویر)
بخشی از دفتر خاطرات روزانه جاده دوستی
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
يکشنبه 10/10/1391 - 23:35
اهل بیت
عكس یادگاری خدا از روز عاشورا
نماز ظهر عاشورا را اول وقت میخوانیم؟
حرفهاش عکاسی بود و سوگواریهای روز عاشورا را به تصویر میکشید. از حالت دوربین به دست گرفتنش، و از صحنههایی که برای تصویربرداری انتخاب میکرد، به راحتی میشد فهمید که توی کارش مهارت خاصی داره و اجازه نمیده هیچ سوژه بکری از دید دوربینش مخفی بمونه. دو یا سه ساعت بود که توی همهمه جمعیت حواسم بهش بود. از دقتی كه توی كارش میدیدم لذت میبردم. اما درست نزدیك ظهر با تعجب دیدم كه دوربینش رو جمع کرد و توی کیفش گذاشت و به سرعت به سمت مسجد دوید!
برام خیلی جالب بود که بدونم چرا این کار رو کرد، در حالی كه باز هم میتونست تصاویر زیبایی از روز عاشورا ثبت كنه. برای همین دنبالش رفتم و ازش دلیل کارش رو پرسیدم. با یك لبخند، اینطور جواب من رو داد كه:
دوست دارم در تصویری که خدا از نمازگزاران اول وقت روز عاشورا میگیره، به عنوان سوژه حاضر باشم، نه به عنوان عکاس ...
و رفت و در صف اول نماز جماعت ظهر، برای عبادت خدا و برای حضور در این تصویر یادگاری، ایستاد.
ما چطور؟ بیاییم ما هم روز عاشورا نماز جماعت و اول وقت ظهر را فراموش نكنیم.
نوشتهای از: جاده دوستی
نماز ظهــــر عاشورا چه زیباست
بیا بنگــر، ببین مولا چه تنهاست
بیا ای دل که ما هم سجده آریم
به مــــولای غریـب یاری رسانیم
در عاشورا کدام طرف میایستیم؟
نمیدونم شعار میدم یا نه؟
نمیدونم راست میگم یا دروغ؟
وقتی پاش میافته باد تو سینه میندازم، سرم رو بالا میگیرم و میگم: اگه من توی کربلا بودم، اگه من روز عاشورا توی اون میدان بلا بودم، حتماً میرفتم توی سپاه حسین ابن علی.
ولی، از کجا معلوم؟
شاید اگه توی کربلا بودم، مثل خیلیها که شب عاشورا جا زدن، مثل خیلیها که شب عاشورا دین رو به دنیا فروختند، امام رو تنها میذاشتم.
شاید هم بدتر؛ اگه نه در کنار حق، که درست در نقطه مقابل حق بودم چی؟
الان هم وضعیت خیلی فرق نمیکنه. الان هم امام زمان ما(عج) منتظر یاری ماست. الان هم ممکنه مجبور باشیم بین حق و باطل یکی رو انتخاب کنیم. باید خیلی دقت کنیم، چون ممکنه همه ما مثل حر نباشیم که به اشتباهاتمون پی ببریم.
خدایا؛ ما را یک دم و حتی کمتر از یک دم، به خودمان وامگذار
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
چهارشنبه 1/9/1391 - 18:6
خاطرات و روز نوشت
این چشمها برای که تبخیر میشود؟
این حلقهها برای چه زنجیر میشود؟
پیـــراهن محـــــــرم من را بیاورید
دارد زمان هیئت من دیر میشود
با روضــه حسـین نفس تازه میکنم
وقتی هوای شهر نفسگیر میشود
من دستمال گــریۀ خود را نشستهام
چون آب هم به نام تو تطهیر میشود
بخشی از شعر «پیراهن محرم»
شاعر: رضا جعفری
سلام دوستان ثبت مطالبی
روزگار همگی به خیر
فرا رسیدن ماه محرم و ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیهالسلام) را خدمت همه شما تسلیت عرض میکنم و امیدوارم که همه ما از رهروان راستین حضرت اباعبداللهالحسین (علیهالسلام) و یاران با وفای ایشان باشیم.
این شبها میتواند زمانی مناسب برای گفتگوی با خدا، آن هم به واسطه شهید کربلا باشد، اگر یادتان ماند و آسمان چشمتان از باران لطف پروردگار، بارانی شد، لطفاً به یاد دل کویری دوستتان هم باشید...
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
جمعه 26/8/1391 - 23:41
تبریک و تسلیت
ای «غدیــر خم» که هستی روز بیعت با امام
بـــــر تو ای روز امامت از همه امــــــت سلام
***
از تو محکم شد شریعت وز تو نعمت شد تمام
ما به یاد آن مبـــــــارک روز و آن زیبـــــا پیــــام
***
از ولای مــــرتضی دل را چراغــــــان میکنیم
با علی بار دگــــــــر تجدید پیمـــــان میکنیم
سیّدرضا مۆید
امام رضا علیهالسلام فرمودند: پدرم به نقل از پدرش (امام صادق علیهالسلام) نقل کرد که فرمود: روز غدیر در آسمان مشهورتر از زمین است. (مصباح المتهجد: 737) |
«دین، چیزی کم داشت و فاصلهاش تا کامل شدن، علی علیهالسلام بود»
سلام سلام سلام به همه
روز و روزگارتون خوش
فرا رسیدن عید تکمیل شدن دین، عید سعید غدیر خم را به همه شما دوستان عزیز تبریک و تهنیت عرض میکنم.
پیشنهاد میکنم به این دو تا لینک مرتبط هم سری بزنید:
1 - کارت تبریک عید سعید غدیر
2 - سوال ویژه سایت به مناسبت عید غدیر با جایزه تبلت
پی نوشت:
1 - از دوستان عزیز تبیانی که جویای حال شریفم! بودند، بسیار ممنونم.
2 - من نمیدونم چرا همیشه گفته میشه: «عید سعید غدیر» یا مثلاً «عید سعید قربان» ولی هیشکی به این سعیدها عیدی نمیده. از مسئولین مربوطه تقاضای رسیدگی فوری دارم!
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
شنبه 13/8/1391 - 11:33
خاطرات و روز نوشت
سلام دوستان من. روز و روزگارتون خوش
خیلی شرمنده بودم. از معدود دفعاتی هم بود که این حس رو تجربه میکردم. همیشه سعی داشتم از درک این حسهایی که علتش جالب نیست، دور باشم، اما این بار، ناخواسته سر راهم قرار گرفته بود. به هیچ وجه هم خوشایند نبود و نیست.
شرمنده کسی شدم که همیشه شرمنده لطف و محبتش شده بودم، اما شرمندگی این بار، دلیل خوشایندی نداشت. توضیح حسش سخته. خیلی سخت.
شرمندگی من اون لحظهای بیشتر شده بود، که فرد مخاطبم از روی بزرگواری، فقط سکوت میکرد؛ و من، در مقابل این سکوت، شرمنده و شرمندهتر میشدم...
امروز فهمیدم که میشه یک احساس رو دوجور تجربه کرد. هم میشه مدتها شرمنده محبت بود، و هم میشه روزی شرمنده مخاطب بود! سعی میکنم دیگه این حس رو تجربه نکنم. چون تکرار یک اشتباه، فقط ناراحتی به دنبال میاره...
به قول ارمیای نبی، دوست ثبت مطالبمون (که هر کجا هست، خدایا به سلامتی دارش) : «این مطلب مخاطب خاص دارد!»
بخشی از دفتر خاطرات روزانه جاده دوستی
-----------------------«»«»«»«»«»-----------------------
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
شنبه 22/7/1391 - 0:40