• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 320
تعداد نظرات : 31
زمان آخرین مطلب : 3602روز قبل
نماز
فواید گوش كردن به اذان از نظر قرآن و روایات چیست؟در قرآن به فوائد گوش كردن اذان اشاره اى نشده است اما روایات به این موضوع پرداخته اند.
برخى از فواید گوش كردن اذان به شرح زیر است:
    1. شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار مى دهد; پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان[1].
    2. شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو مى كند; امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید.[2]
    3. شنیدن اذان انسان را سعادت مند مى كند; پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است.[3]
    4. شنیدن اذان سبب دورى شیطان مى شود; رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند.[4]
[1]. محمدى رى شهرى، میزان الحكمه، ج1، ص82.
[2]. همان، ج1، ص84.
[3]. مجلسى، بحارالانوار، ج77، ص190، مؤسسة الوفاء.
[4]. همان، میزان الحكمه، ج1، ص82.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:29
نماز
نام تمام نمازها را ذكر كرده و بگویید هر كدام از آنها چند ركعت است؟آیادرقرآن به آنها اشاره اى شده است؟

نمازها به دو قسمِ واجب و مستحب تقسیم مى شوند.

 
نمازهاى واجب شش تا است:
1. نماز یومیه كه در مجموع 17 ركعت است: نماز صبح دو ركعت، نماز ظهر چهار ركعت، نماز عصر چهار ركعت، نماز مغرب سه ركعت و نماز عشا چهار ركعت.
2. نماز آیات: دو ركعت.
3. نماز میت.
4. نماز طواف واجب خانه كعبه: دو ركعت است، كه بعد از طواف واجب خوانده مى شود.
5. نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگ تر واجب است. تعداد ركعات آن بستگى دارد كه پسر بزرگ تر چند ركعت از نمازهاى قضا شده پدر را یقین دارد كه به همان مقدار بر او واجب است.
6. نمازى كه به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب مى شود; تعداد ركعات هم بستگى دارد كه هنگام نذر، اجاره، قسم و یا عهد، چند ركعت در نظر گرفته شده است.
نمازهاى مستحبى فراوان است، كه در توضیح المسائل مراجع بزرگوار آمده است.[1]
    قرآن به نمازهاى یومیه به صورت كلى اشاره كرده; از جمله درآیات: نساء، آیه103; هود، آیه114; اسراء، آیه78 و... و در آیه 84 سوره توبه به نمازمیت اشاره اى شده است و نیز درباره نمازهاى مستحبى در آیات: مزمل، آیه2; طور، آیه49; زمر، آیه9; انسان، آیه26 و... به نماز نافله شب اشاره كرده است كه در پرسش هاى دیگر تفصیل هریك خواهد آمد.
[1]. ر.ك: توضیح المسائل مراجع، ج1، ص421 ـ 910.
سه شنبه 6/3/1393 - 14:27
نماز

1. قرآن كریم كتاب هدایت و راهنمایى انسان ها به سوى كمال است (بقره، آیه2). قرآن فقط كتاب احكام یا عقاید و... نیست كه به تمام جزئیات مسائل فقهى و احكام شرعى و... بپردازد.
    2. قرآن كریم، با توجّه به سخنان و روایات پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت گرامى آن حضرت(علیهم السلام) تفسیر مى شود; چنان كه خداوند متعال مى فرماید: (...وَ أَنزَلْنَآ إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ ); ... و ما این ذكر ]قرآن[ را بر تو نازل كردیم، تا آن چه به سوى مردم نازل شده است، براى آنها تبیین كنى، شاید اندیشه كنند.
    بنابراین، تبیین جزئیات و بازگو كردن مسائل ریز عبادى و فقهى و... بر عهده پیامبر و امامان معصوم(علیهم السلام)است كه فقها، دانشمندان اسلامى و كارشناسان مباحث اسلامى، با توجّه به منابع اسلامى (كتاب، سنت، عقل و اجماع) مسائل شرعى و اسلامى را استخراج مى كنند مثلاً وقتى به وسیله آیات، نماز بر پیامبر واجب مى شود، پیامبر(صلى الله علیه وآله) به نماز مى ایستند و مى فرماید: ببینید من چگونه نماز مى خوانم شما هم همین گونه نماز بخوانید.[1]
[1]. ر.ك: محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، ج82، ص279.

سه شنبه 6/3/1393 - 14:26
نماز
كدام یك از سوره هاى قرآن باید در نماز خوانده شود؟ چرا؟

در ركعت اول و دوم نمازهاى واجب یومیه، انسان باید ابتدا حمد و بعد از آن یك سوره تمام، از سوره هاى قرآن كریم را بخواند; البته جز چهار سوره اى كه آیه سجده واجب دارد (سوره هاى نجم، علق، سجده، فصلت). اگر كسى در نماز یكى از چهار سوره اى را كه سجده واجب دارد، به عمد بخواند، نمازش باطل است. بنابر نظر بعضى مراجع، سوره «ضحى» و «انشراح» و هم چنین سوره «فیل» و «قریش» یك سوره حساب مى شود; به این معنا كه اگر سوره «ضحى» را خواند، باید سوره «انشراح» را هم دنبال آن بخواند و اگر سوره «فیل» را خواند، سوره «قریش» را هم بخواند تا یك سوره تمام به شمار آید.[1]
    علت این كه ما نماز را این گونه مى خوانیم آن است كه پیامبر اكرم و پیشوایان معصوم(علیهم السلام) به این صورت خوانده اند و ما نیز در این گونه مسائل به سیره و روش آنها اقتدا مى كنیم; با این كیفیت نماز خواندن و احكام آن از حكیمى دانا و متعال براى هدایت و رسیدن به كمال انسان ها بر پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده است و انسان گرچه فلسفه و حكمت آن را نداند، ولى باید به آنها عمل كند.[2]
[1]. ر.ك: امام خمینى، رساله توضیح المسائل، مسئله 978 و 983; توضیح المسائل مراجع، ج1، ص565.
 [2]. ر.ك: جعفر سبحانى، پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج3، ص56ـ58.

سه شنبه 30/2/1393 - 9:15
نماز
چرا سوره شریف فاتحه را باید در نمازهایمان بخوانیم؟

و سوره اى دیگر جاى گزین آن نمى شود؟قرآن كریم، فقط كلیات دین را مطرح كرده است و جزئیات و تفسیر آیات، به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) سپرده شده است، در روایات چنین آمده است:
    1. از امام باقر(علیه السلام) درباره حكم كسى كه در نمازش «فاتحة الكتاب» قرائت نكرده بود، سؤال شد; حضرت فرمود: (لاصلاة له إلاّ ان یقرأ بها); نمازش، نماز شمرده نمى شود، مگر این كه در آن «فاتحة الكتاب» را قرائت كند.
    2. در روایت دیگر مى فرمایند: (كل صلاة لایقرأ فیها بفاتحة الكتاب فهى خداج); هر نمازى كه در آن «فاتحة الكتاب» خوانده نشود، ناقص است.[1]
   3. امیرالمؤمنین امام على(علیه السلام) مى فرمایند: هر گاه تكبیر افتتاح را گفتى، پس سوره حمد را قرائت كن و سوره دیگرى كه به آن اجازه داده شده، همراه آن بخوان... .[2]
    4. امام رضا(علیه السلام) مى فرمایند: گفته شده در نماز حمد خوانده شود نه سوره دیگر، زیرا هیچ سوره اى جامع تر از سوره حمد نیست... .[3]
    امام خمینى در تفسیر سوره شریف «حمد» مى فرماید: این سوره شریف مشتمل است بر عمده مقاصد الهیّه در قرآن شریف، زیرا كه اصل مقاصد قرآن كریم تكمیل معرفة الله و تحصیل توحید است; پس جمیع مقاصد كتاب الهى و قرآن كریم برگشت به مقصد واحد مى كند و آن حقیقت توحید است كه هدف نهایى و مقصد همه انبیاى عظام(علیهم السلام) است و حقایق توحید نیز در آیه مباركه «بسم الله»... نهفته شده است، لذا این آیه شریفه، اعظم آیات الهیه و مشتمل بر تمام مقاصد كتاب الهى است و چون «باء» ظهور توحید و نقطه زیر آن سرّ آن است، پس تمام كتاب قرآن كریم ظهوراً و سراً در «باء» موجود است و انسان كامل یعنى وجود مبارك رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) كه همان نقطه سرّ توحید است و در عالم، آیه و نشانه اى بزرگ تر از آن وجود مبارك نیست; چنان كه در حدیث وارد است.[4] هر چه در تفسیر این آیه سخن گفته شود اندك است، چرا كه معروف است: «امیرالمؤمنین على(علیه السلام) از سر شب تا صبح براى «ابن عباس» از تفسیر «بسم الله» سخن مى گفت، صبح شد در حالى كه از تفسیر «باء» آن فراتر نرفته بود».[5] در فضیلت این سوره مباركه سه روایت را نقل مى كنیم:
    1. از امام صادق(علیه السلام) از «بسم الله...» سؤال شد; فرمودند: (الباء بهاءالله، والسین سناءالله، و المیم ملك الله،...); «باء» نشانه عظمت و كمال خداوند متعال است و «سین» نشانه بلندى و رفعت مقام خداوندى است و «میم» نشانه فرمان روایى خداوند متعال است و... .[6]
    2. ابن عباس از حضرت رسول(صلى الله علیه وآله) چنین نقل كرده است: براى هر چیز اساسى است و اساس قرآن «فاتحه» است و اساس «فاتحه» «بسم الله الرحمن الرحیم» است.
    3. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) به جابربن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر! آیا برترین سوره اى كه خدا در كتابش نازل فرموده به تو بیاموزم؟ جابر عرض كرد: آرى، پدر و مادرم فداى تو باد! اى رسول خدا! آن را به من بیاموز. پس رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) سوره «حمد» (ام الكتاب) را به او تعلیم داد و فرمود: اى جابر! آیا آگاهت سازم از این سوره؟ عرض كرد: چرا، پدر و مادرم فداى تو باد! یا رسول الله! از آن مرا با خبر ساز. فرمود: آن شفاى هر دردى است جز مرگ.[7]
[1]. ر.ك: شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج6، باب القراءة فى الصلاة، ص37ـ39.
[2]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج9، باب فى وصف الصلاة، ص266، ح7.
[3]. وسائل الشیعه، همان.
[4]. فیض كاشانى، تفسیر صافى، ج5، ص273، ذیل آیه شریفه «عن النبأ العظیم».
[5]. ر.ك: تفسیر نمونه، ج1، ص16.
[6]. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، باب فضائل سوره فاتحه، ج89، ح12، ص231.
[7]. عیاشى، تفسیر عیاشى، ج1، ص34، «تفسیر سوره حمد»، حدیث 9; تفسیر البرهان، ج1، ص42; تفسیر مجمع البیان، ج1، ص17و18 و براى آگاهى بیشتر ر.ك: امام خمینى، تفسیر سوره حمد، ص84ـ89.


سه شنبه 30/2/1393 - 9:13
نماز
منظور از «صراط مستقیم» در سوره حمد چیست؟ اگر مراد، اسلام یا قرآن یا راه بهشت باشد، «صراط مستقیم» درباره نمازگزاران و مؤمنان ـ كه به سوى آن هدایت یافته اند ـ چه مفهومى خواهد داشت؟ آیا این، تحصیل حاصل نیست؟

الف) كلمه «صراط» در لغت، به معناى «طریق و سبیل» آمده است، امّا از نظر عرف و اصطلاح قرآن كریم، به معناى «خداپرستى و دین حق و پاى بند بودن به دستورهاى خداوند متعال» است. در آیه صدوشصتویك سوره انعام، به این معنا اشاره شده است. چون راه مستقیم همیشه یك راه بیشتر نیست.
    بنابراین، «صراط مستقیم»، همان دین و آیین الهى در جنبه هاى عقیدتى و عملى است و به همین دلیل، نزدیك ترین راه ارتباط با خدا است. در این كه بعضى مفسران «صراط مستقیم» را به اسلام، یا قرآن، یا پیامبر و امامان(علیهم السلام) معنا كرده اند، باید گفت: بازگشت همه این معانى به همان دین و آیین الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى است.
    پیامبراكرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: صراط مستقیم، راه پیامبران است; همانان اند كه مشمول نعمت هاى الهى شده اند.[1] در روایات دیگر، صراط مستقیم، امیرالمؤمنین على(علیه السلام) یا شناخت امام(علیه السلام)شمرد شده است.
    بازگشت همه اینها، دعوت به همان دین و آیین الهى است. اگر در این عالم، به راه راست نبوّت و طریق مستقیم ولایت، قدم زده باشیم و از جاده ولایت على بن ابى طالب(علیه السلام) انحراف و لغزش پیدا نكرده باشیم، در گذشتن از پل صراط در آخرت مشكلى نخواهیم داشت. در زیارت جامعه آمده است: (أنتم السبیل الأعظم و الصراط الأقوم); شمایید راه بزرگ و استوار خدا.
    بنابراین، هر كس در این دنیا، در صراط ایشان قرار بگیرد و استقامت داشته باشد و پایش نلرزد، در آخرت نیز نخواهد لغزید و مانند برق جهنده، از آن مى گذرد. اگر در این عالم، مستقیم حركت كنیم، از پل صراط آخرت هم، مستقیم عبور مى كنیم و به چپ یا راست ـ كه افتادن به هلاكت و جهنّم است ـ متمایل نمى شویم.
    ب) تقاضا و طلب كردن هدایت و بر «صراط مستقیم» بودن، از طرف مؤمنان و حتّى پیامبران و امامان(علیهم السلام)تحصیل حاصل نیست، زیرا:
اولا: «صراط مستقیم» و آیین حق الهى، مراتب و درجاتى دارد كه همه افراد، در پیمودن این درجات، یك سان نیستند; به عبارتى دیگر، «صراط مستقیم»، امرى نسبى است.
    بنابراین، انسان، هر مقدار از این درجات را طى كند، باز هم، درجات بالاتر و والاترى وجود دارد كه انسان با ایمان، از خدا مى خواهد تا او را به آن درجات هدایت كند.
ثانیاً: براى انسان ها ]غیر از معصومان(علیهم السلام)[ هر لحظه، بیم لغزش و انحراف در این مسیر هدایت، وجود دارد; به همین سبب انسان ها، باید خود را در اختیار پروردگار بگذارند و تقاضا كنند، كه آنان را در راه راست ثابت قدم نگه دارد.
    انسان، لحظه به لحظه، نیازمندِ دریافت هدایت است، زیرا در مسیر معنوى ارتباط با خداوند متعال، حتماً در طول زمان، موانعى مانند: كژى ها، ظلم ها، ناپاكى ها و ...، ایجاد خواهد شد و پیوندش را از آن منبع هدایت، قطع خواهد كرد و همانْ لحظه انحراف از صراط مستقیم خواهد بود. پس ما با گفتن: (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب مى كنیم كه این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.
    ثالثاً: چون هدایت، همان پیمودن طریق نامحدود تكامل است و انسان، به تدریج مراحل نقصان را در آن، پشت سر مى گذارد، بنابراین جاى تعجّب نیست كه حتّى پیامبران و امامان معصوم(علیهم السلام) نیز از خدا، تقاضاى هدایت در «صراط مستقیم» را بكنند، چون تنها خداوند متعال، كمال مطلق است و غیر او، همه، در مسیر تكامل هستند، پس چه مانع دارد كه آنان نیز درجات بالاترى را از خداوند متعال تقاضا بكنند؟[2]

[1]. محمد باقر مجلسى، بحارالأنوار، ج82، ص20.
[2]. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج1، ص28; ناصر مكارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج1، ص45 ـ 51; امام خمینى، تفسیر سوره حمد، ص234.

سه شنبه 30/2/1393 - 9:11
نماز
دلیل این كه در بعضى آیات قرآن كریم، فعل «قل» خطاب به رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) آمده است، چیست؟ چرا «قل» هم جزء آیه و قرآن محسوب شده است؟ در بعضى آیات نیز عملى است كه به خود حضرت بر مى گردد; مثلاً (قل اعوذ برب الناس). پس در این آیات، «قل» به چه دلیل ذكر شده است؟

الف) ذكر كلمه «قل» در آیات قرآن كریم، براى حفظ اصالت قرآن و نقل عین كلماتى است كه بر پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)وحى شده است; به عبارت دیگر، نشان مى دهد كه حضرت هیچ گونه تغییرى در الفاظى كه برایشان وحى شده نمى دادند و حتى كلمه «قل» را كه خطاب پروردگار متعال به او است، عیناً ذكر مى كردند و به همین دلیل نیز كلمه «قل» جزء آیه محسوب مى شود.
    ب) خطابات قرآن كریم، هر چند در ظاهر، متوجه پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)است، ولى مفهوم عامى دارد كه شامل همه مسلمان ها مى شود (جز موارد معدودى كه دلیل بر اختصاص آن به حضرت وجود دارد) و به آنها یاد مى دهد كه چگونه به وظایف خود عمل نمایند. در آیه یاد شده در پرسش نیز سخن را به شخص پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)ـ كه سرمشق و مقتدا و پیشواى مردم است ـ متوجه كرده و به دیگران مى آموزد كه به هر حال، هرگز نباید مغرور شد و خود را بى نیاز از پند و موعظه و امدادهاى غیبى الهى دانست، بلكه باید همیشه به او پناه برد و با هوشیارى مراقب وسوسه هاى شیطانى بود. بنابر این چون قرآن كتاب همیشگى و براى همه انسان ها است پیام او نیز فراگیر است; یعنى هم انسان هاى زمان نزول و هم آیندگان را مشمول خطاب خود مى داند; مثل این كه هم اكنون از ملكوت نازل شده و با جامعه سخن مى گوید. قرآن لحظه به لحظه و براى فرد فرد در حال نزول است.[1]
پس مى توان گفت: كلمه «قل» در نماز خطاب به هیچ كس نیست، زیرا گوینده و نمازگزار از این كلمه قصد «انشاء» و یا «اخبار» ندارد و در جایى مخاطب لازم است، كه چنین قصدى در كار باشد; بر این اساس كلمه «قل» صرفًا به عنوان قرائت ـ كه از واجبات نماز است ـ گفته مى شود(البته همراه با حضور قلب و توجه به معانى).
[1]. ر.ك: همان، تفسیر نمونه، ج6، ص59 و ج27، ص473 .

سه شنبه 30/2/1393 - 9:8
نماز
آیا در قرآن كریم، درباره مسلمانانى كه به زبان عربى آشنایى ندارند، آمده است كه ترجمه نماز را بگویند یا خیر؟ آیا صحیح است كه شخص، نماز بخواند و نداند چه مى گوید؟                                                                                    چنین مطلبى در قرآن نیامده است، بلكه مراجع معظم تقلید تصریح دارند: مكلف (عرب و غیرعرب) باید تمام ذكرهاى نماز را صحیح و به صورت عربى تلفظ كند و اگر مكلف، الفاظ عربى را نمى داند، باید یاد بگیرد و افرادى كه قدرت یادگیرى كلمات را ندارند، بیشتر از توان یادگیرى آنها خواسته نشده و معذور مى باشند.[1]  علت عربى خواندن نماز در پرسش بعدى خواهد آمد.
    شایان ذكر است كه بین اصول عقاید و اعمال تعبدى (مانند: نماز، روزه، حج و...) فرق است، چرا كه باید همه افراد (عرب و غیرعرب) به اصول عقاید اسلام آگاهى و فهم كامل داشته باشند، امّا در اعمال تعبدى، این آگاهى و فهم شرط نیست; در امور تعبدى، شخص بعد از پذیرش الوهیت خدا و... با دلیل و برهان، خود را موظف به بندگى مى داند و اوامر را آن گونه كه دستور داده شده انجام مى دهد.
    بنابراین، صحت نماز، منوط به دانستن معناى آن نیست و دانستن معناى آن باعث بهره مندى بیشتر از نماز و توجه به خدا مى شود و یاد گرفتن معناى نماز كه در یك صفحه كتاب خلاصه مى شود، به قدرى ساده و آسان است كه ممكن است آن را در یك ساعت، براى تمام عمر یاد گرفت.[2]
[1]. ر.ك: توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 632.
[2]. ر.ك: ناصر مكارم شیرازى و جعفر سبحانى، پرسش ها و پاسخ هاى مذهبى، ج3، ص56.
سه شنبه 30/2/1393 - 9:6
نماز
چرا نماز را به عربى مى خوانیم؟

1. به عربى خواندن نماز یكى از نشانه هاى جهانى بودن دین اسلام است كه همه انسان ها باید در پیشگاه خداوند متعال با یك زبان تكلم كنند و این رمز وحدت و نشانه یگانگى مسلمانان است; افزون بر این خواندن نماز به یك صورت معین، آن را از خطر تحریف و آمیخته شدن به خرافات و مطالب بى اساس ـ كه بر اثر مداخله افرادِ غیر متخصص به هنگام ترجمه آن به زبان هاى دیگر رخ مى دهد ـ نگاه مى دارد و به این وسیله روح این عبادت محفوظ مى ماند.[1]
2. وجوب عربى خواندن نماز در ذكرهایى است كه واجب است. بنابراین در ذكرهاى مستحب و دعاهایى مستحبى كه مثلا در قنوت خوانده مى شود، نظر مراجع معظم تقلید فرق مى كند و بعضى از آنان خواندن این ذكرها را با زبان غیرعربى هم جایز مى دانند.
[1]. ر.ك: همان، ج3، ص56 ـ 58.

سه شنبه 30/2/1393 - 7:29
نماز
آیا در خواندن قرائت نماز رعایت تجوید لازم است؟

رعایت تجوید لازم نیست، ولى باید كلمات و حروف را طورى ادا كند كه عرف عرب آن را صحیح بداند، هر چند رعایت دستورهاى تجوید بهتر است.[1]
[1]. ر.ك: استفتائات امام خمینى، ج1، ص158 و 160; بنى هاشمى، توضیح المسائل مراجع، ج1، ص575 ـ 576; غلامرضا نیشابورى، استفتائات قرآنى، ص38.

سه شنبه 30/2/1393 - 7:28
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته