• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 1
زمان آخرین مطلب : 3357روز قبل
اخلاق

 

امام صادق علیه السلام خطاب به شاگردان و شیعه های خود فرموده

ایاكم ان تعملوا عملا یعیرونا به، فان ولد السوء یعیر والده بعمله ، كونوا لمن انقطعتم الیه زینا و لاتكونا علیه شینا صلوا فی عشائرهم وعودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم و لایسبقونكم الی شیء من الخیر فانتم اولی به منهم

مبادا كاری كنید كه ما را بدان سرزنش كنند، همانا به خاطر كردار فرزند بد، پدرش سرزنش می گردد، برای كسی كه به او دل سپرده اید ( امام بر حق) زینت باشید و بر او مایه ی ننگ و عار نباشید. در جماعت های آنان ( عامه ی مسلمانان با مذهب های دیگر) نماز بخوانید و بیمارانشان را عیادت كنید و در مراسم امواتشان حضور یابید و در هیچ كار خیری بر شما سبقت نگیرند كه شما به آن (خیر) سزاوارترید.

كافی / ج2 / 219

در اصول كافی به سند صحیح از زید بن شحام نقل شده كه گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود:

« بر هر كس از شیعیان كه بینی اطاعتم می كنند و به سخنم عمل می نمایند سلام برسان، و شما را به خداترسی سفارش می كنم و ورع در دینتان و تلاش برای خدا ، و راستگویی و ادای امانت و طول سجود و خوب همسایه داری ، كه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این ها را آورد.

و امانت را به هركسی كه به شما سپرد رعایت نمایید، نیكوكار بود یا بدكار ، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله امر می فرمودنخ و سوزن هم ادا شود.

عشیره هاتان را صله كنید و در تشییع جنازه های امواتشان شركت نماییدو بیمارانشان را عیادت كنید و حقوقشان را ادا نمایید ،

زیرا هركسی از شما در دینش ورع داشته باشد و در گفتارش راست بگوید و امانت را ادا نماید و خلق خویش را با مردم نیكو گرداند گفته خواهد شد: این شخص جعفری است و آن مرا خرسند خواهد ساخت و ازین جهت شادمان خواهم شد و گفته می شود : این ادب آموزی جعفر است . و چنانچه برخلاف آن باشد بلا و ننگش به من می رسد و گویند: این است ادب آموزی جعفر!

پس به خدا سوگند پدرم علیه السلام برایم حدیث گفت اینكه: چنان بود كه هرگاه كسی در قبیله ای از شیعیان علی علیه السلام (بود) زینت آنها به شمار می رفت، امانت داری اش از همه بیشتر و رعایت كردن حقوقش از همه بهتر و راستگویی اش از همه زیادتر بود ، وصیت ها و سپرده هایشان را به نزد او قرار می دادند، از عشیره درباره ی او سوال می شد، می گفتند: چه كسی مثل فلانی است زیرا او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است.»

كافی ج2 /636 ح 5

و در همان كتاب از معاویة بن وهب آمده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم:‌چگونه شایسته است كه با قوم خودمان و مردمانی كه با ایشان معاشرت می كنیم رفتار نماییم از كسانیكه بر شیوه و مذهب ما نیستند؟

فرمود:« به امامانتان كه به ایشان اقتدا می كنید بنگرید، پس چنان كنید كه آنان می كنند كه به خدا سوگند ایشان بیماران آنها را عیادت می كنند و در تشییع جنازه هایشان شركت نمایند و به نفع و علیه آنان گواهی دهند و امانت را به ایشان ادا می كنند .»

كافی /ج2/636 ح 4

 

به نقل از مكیال المكارم ج 2 بخش تكالیف بندگان نسبت به آن حضرت / وظیفه 73: اقتدا و تاسی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت ص 446 زیر نویس

عن الامام الصادق علیه السلام: « شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد، و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة ، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة ، القائمون باللیل ، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم»

امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما اهل ورع و کوشش و اهل وفا و امانتداری و اهل زهد و عبادتند. شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند( یعنی غیر از نمازهای واجب، نوافل را نیز انجام می دهند) آنها شب را به عبادت پرداخته و روزها را روزه دارند. زکات اموال خود را می پردازند و حج را به جا آورده و از هر کار حرامی پرهیز می کنند.

بحارالانوار ج65/ص167/ح23

و

عنه علیه السلام: « شیعتنا من قدّم ما استحسن و اظهر الجمیل و سارع بالامر الجلیل ، رغبة الی رحمظ الجلیل، فذلک منا و الینا و معنا حیثما کنا »

و نیز فرمودند: شیعیان ما کسانی هستند که ÷یشتاز در کارهای خوب بوده و از کارهای قبیح خودداری می نمایند ، کارهای زیبا را آشکار کرده و نسبت به امر جلیل سرعت می نمایند. و این به جهت رغبت به رحمت جلیل است . این چنین شخصی از ماست و به سوی ما منسوب بوده و با ما است هرکجا که ما هستیم.

بحارالانوار / ج 65 / ص 169 / ح29

و

عنه علیه السلام ایضا: « انما شیعة علی من عف بطنه و فرجه، و اشتد جهاده و عمل لخالقه و رجاء ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعة جعفر»

و فرمودند: همانا شیعه علی کسی است که شکم و فرج او عفیف بوده و در جهاد ثابت قدم باشد. تنها برای خالقش کار کند و امید ثواب او را داشته باشد و از عقاب او خائف باشد . هرگاه چنین اشخاصی را دیدی آنها شیعیان جعفرند.

کافی / ج2 / ص233

و

عنه علیه السلام: « انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی: بالسخاء و البذل للاخوان و بان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا »

و نیز فرمودند: همانا شیعیان ما به خصلت هایی چند شناخته می شوند؛ سخاوت و بخشش نسبت به برادران و به این که پنجاه رکعت نماز در شبانه روز می خوانند.

تحف العقول / ص 303

و

عبدالله بن زیاد می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام در سرزمین منی رسیدم بعد از سلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! ما جماعتی هستیم که همیشه توفیق شرفیابی خدمت شما را نداریم ، ما را سفارش و وصیت نما. حضرت فرمود: « علیکم بالتقوی الله و صدق الحدیث و اداء الامانة و حسن الصحبة لمن صحبکم و افشاء السلام و اطعام الطعام ، صلوا فی مساجدهم و عودوا مرضاهم و اتبعوا جنائزهم ، فان ابی حدثنی: ان شیعتنا اهل البیت کانوا خیار من کانوا منهم، ان کان فقیه کان منهم و ان کان امام کان منهم و کذلک ( کونوا ) احبّونا الی الناس و لاتبغّضونا الیهم»

بر شما باد به تقوای الهی و راستی در گفتار و ادای امانت و با کسانی که هم صحبت می شوید معاشرت خوب داشته باشید . بلند به یکدیگر سلام کرده و اطعام دهید . در مساجد آنها - اهل سنت- نماز به جای آورده و مریضان آنها را عیادت کرده و در تشییع جنازه آنها شرکت نمایید ؛ زیرا پدرم مرا حدیث فرمود: که همانا شیعیان ما اهل بیت ، بهترین مردم اند. اگر در میان آنها فقیهی وجود دارد از آنهاست و اگر امامی وجود دارد از میان آنهاست، شما نیز چنین باشید . کاری کنید که محبت مردم را به ما جلب نمایید نه آن که کاری کنید که مردم به ما بدبین شوند و بغض ما را در دل بگیرند.»

مستدرک الوسائل / ج 8 / ص 313 / ح 9530

به نقل از کتاب دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی / انتشارات جمکران

شیعه واقعى

یكى از دوستان امام صادق(ع) خدمت ایشان آمده بود و از منطقه خودش تعریف مى‏كرد كه در آنجا شیعه زیاد است.

حضرت فرمود: آیا شیعه‏ها طورى هستند كه ثروتمندانشان به خانه فقرا بروند؟

گفت: نه، یك حالت عمومى نیست!

فرمودند: آیا طورى هست كه اگر كسى قرضى داشت از مال خودشان قرض او را بپردازند؟

گفت: نه، به این عمومیت نیست.

حضرت فرمودند: آیا اگر كسى لباس، خانه و یا غذا نداشت طورى هست كه ثروتمندان داوطلبانه آنها را تأمین كنند؟

گفت: نه.

با گفتن این پاسخ امام به زانوهایشان زدند و فرمودند: شما اسمتان را شیعه نگذارید.

دوشنبه 27/11/1393 - 13:26
اخلاق

 

امام صادق علیه السلام خطاب به شاگردان و شیعه های خود فرموده

ایاكم ان تعملوا عملا یعیرونا به، فان ولد السوء یعیر والده بعمله ، كونوا لمن انقطعتم الیه زینا و لاتكونا علیه شینا صلوا فی عشائرهم وعودوا مرضاهم واشهدوا جنائزهم و لایسبقونكم الی شیء من الخیر فانتم اولی به منهم

مبادا كاری كنید كه ما را بدان سرزنش كنند، همانا به خاطر كردار فرزند بد، پدرش سرزنش می گردد، برای كسی كه به او دل سپرده اید ( امام بر حق) زینت باشید و بر او مایه ی ننگ و عار نباشید. در جماعت های آنان ( عامه ی مسلمانان با مذهب های دیگر) نماز بخوانید و بیمارانشان را عیادت كنید و در مراسم امواتشان حضور یابید و در هیچ كار خیری بر شما سبقت نگیرند كه شما به آن (خیر) سزاوارترید.

كافی / ج2 / 219

در اصول كافی به سند صحیح از زید بن شحام نقل شده كه گفت: امام صادق علیه السلام به من فرمود:

« بر هر كس از شیعیان كه بینی اطاعتم می كنند و به سخنم عمل می نمایند سلام برسان، و شما را به خداترسی سفارش می كنم و ورع در دینتان و تلاش برای خدا ، و راستگویی و ادای امانت و طول سجود و خوب همسایه داری ، كه حضرت محمد صلی الله علیه و آله این ها را آورد.

و امانت را به هركسی كه به شما سپرد رعایت نمایید، نیكوكار بود یا بدكار ، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله امر می فرمودنخ و سوزن هم ادا شود.

عشیره هاتان را صله كنید و در تشییع جنازه های امواتشان شركت نماییدو بیمارانشان را عیادت كنید و حقوقشان را ادا نمایید ،

زیرا هركسی از شما در دینش ورع داشته باشد و در گفتارش راست بگوید و امانت را ادا نماید و خلق خویش را با مردم نیكو گرداند گفته خواهد شد: این شخص جعفری است و آن مرا خرسند خواهد ساخت و ازین جهت شادمان خواهم شد و گفته می شود : این ادب آموزی جعفر است . و چنانچه برخلاف آن باشد بلا و ننگش به من می رسد و گویند: این است ادب آموزی جعفر!

پس به خدا سوگند پدرم علیه السلام برایم حدیث گفت اینكه: چنان بود كه هرگاه كسی در قبیله ای از شیعیان علی علیه السلام (بود) زینت آنها به شمار می رفت، امانت داری اش از همه بیشتر و رعایت كردن حقوقش از همه بهتر و راستگویی اش از همه زیادتر بود ، وصیت ها و سپرده هایشان را به نزد او قرار می دادند، از عشیره درباره ی او سوال می شد، می گفتند: چه كسی مثل فلانی است زیرا او از همه ما امانتدارتر و راستگوتر است.»

كافی ج2 /636 ح 5

و در همان كتاب از معاویة بن وهب آمده كه گفت: به آن حضرت عرضه داشتم:‌چگونه شایسته است كه با قوم خودمان و مردمانی كه با ایشان معاشرت می كنیم رفتار نماییم از كسانیكه بر شیوه و مذهب ما نیستند؟

فرمود:« به امامانتان كه به ایشان اقتدا می كنید بنگرید، پس چنان كنید كه آنان می كنند كه به خدا سوگند ایشان بیماران آنها را عیادت می كنند و در تشییع جنازه هایشان شركت نمایند و به نفع و علیه آنان گواهی دهند و امانت را به ایشان ادا می كنند .»

كافی /ج2/636 ح 4

 

به نقل از مكیال المكارم ج 2 بخش تكالیف بندگان نسبت به آن حضرت / وظیفه 73: اقتدا و تاسی جستن به اخلاق و اعمال آن حضرت ص 446 زیر نویس

عن الامام الصادق علیه السلام: « شیعتنا اهل الورع و الاجتهاد، و اهل الوفاء و الامانة و اهل الزهد و العبادة ، اصحاب احدی و خمسین رکعة فی الیوم و اللیلة ، القائمون باللیل ، الصائمون بالنهار، یزکون اموالهم و یحجون البیت و یجتنبون کل محرم»

امام صادق علیه السلام فرمود: شیعیان ما اهل ورع و کوشش و اهل وفا و امانتداری و اهل زهد و عبادتند. شبانه روز پنجاه و یک رکعت نماز می خوانند( یعنی غیر از نمازهای واجب، نوافل را نیز انجام می دهند) آنها شب را به عبادت پرداخته و روزها را روزه دارند. زکات اموال خود را می پردازند و حج را به جا آورده و از هر کار حرامی پرهیز می کنند.

بحارالانوار ج65/ص167/ح23

و

عنه علیه السلام: « شیعتنا من قدّم ما استحسن و اظهر الجمیل و سارع بالامر الجلیل ، رغبة الی رحمظ الجلیل، فذلک منا و الینا و معنا حیثما کنا »

و نیز فرمودند: شیعیان ما کسانی هستند که ÷یشتاز در کارهای خوب بوده و از کارهای قبیح خودداری می نمایند ، کارهای زیبا را آشکار کرده و نسبت به امر جلیل سرعت می نمایند. و این به جهت رغبت به رحمت جلیل است . این چنین شخصی از ماست و به سوی ما منسوب بوده و با ما است هرکجا که ما هستیم.

بحارالانوار / ج 65 / ص 169 / ح29

و

عنه علیه السلام ایضا: « انما شیعة علی من عف بطنه و فرجه، و اشتد جهاده و عمل لخالقه و رجاء ثوابه و خاف عقابه فاذا رایت اولئک فاولئک شیعة جعفر»

و فرمودند: همانا شیعه علی کسی است که شکم و فرج او عفیف بوده و در جهاد ثابت قدم باشد. تنها برای خالقش کار کند و امید ثواب او را داشته باشد و از عقاب او خائف باشد . هرگاه چنین اشخاصی را دیدی آنها شیعیان جعفرند.

کافی / ج2 / ص233

و

عنه علیه السلام: « انما شیعتنا یعرفون بخصال شتی: بالسخاء و البذل للاخوان و بان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا »

و نیز فرمودند: همانا شیعیان ما به خصلت هایی چند شناخته می شوند؛ سخاوت و بخشش نسبت به برادران و به این که پنجاه رکعت نماز در شبانه روز می خوانند.

تحف العقول / ص 303

و

عبدالله بن زیاد می گوید: خدمت امام صادق علیه السلام در سرزمین منی رسیدم بعد از سلام عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! ما جماعتی هستیم که همیشه توفیق شرفیابی خدمت شما را نداریم ، ما را سفارش و وصیت نما. حضرت فرمود: « علیکم بالتقوی الله و صدق الحدیث و اداء الامانة و حسن الصحبة لمن صحبکم و افشاء السلام و اطعام الطعام ، صلوا فی مساجدهم و عودوا مرضاهم و اتبعوا جنائزهم ، فان ابی حدثنی: ان شیعتنا اهل البیت کانوا خیار من کانوا منهم، ان کان فقیه کان منهم و ان کان امام کان منهم و کذلک ( کونوا ) احبّونا الی الناس و لاتبغّضونا الیهم»

بر شما باد به تقوای الهی و راستی در گفتار و ادای امانت و با کسانی که هم صحبت می شوید معاشرت خوب داشته باشید . بلند به یکدیگر سلام کرده و اطعام دهید . در مساجد آنها - اهل سنت- نماز به جای آورده و مریضان آنها را عیادت کرده و در تشییع جنازه آنها شرکت نمایید ؛ زیرا پدرم مرا حدیث فرمود: که همانا شیعیان ما اهل بیت ، بهترین مردم اند. اگر در میان آنها فقیهی وجود دارد از آنهاست و اگر امامی وجود دارد از میان آنهاست، شما نیز چنین باشید . کاری کنید که محبت مردم را به ما جلب نمایید نه آن که کاری کنید که مردم به ما بدبین شوند و بغض ما را در دل بگیرند.»

مستدرک الوسائل / ج 8 / ص 313 / ح 9530

به نقل از کتاب دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی / انتشارات جمکران

شیعه واقعى

یكى از دوستان امام صادق(ع) خدمت ایشان آمده بود و از منطقه خودش تعریف مى‏كرد كه در آنجا شیعه زیاد است.

حضرت فرمود: آیا شیعه‏ها طورى هستند كه ثروتمندانشان به خانه فقرا بروند؟

گفت: نه، یك حالت عمومى نیست!

فرمودند: آیا طورى هست كه اگر كسى قرضى داشت از مال خودشان قرض او را بپردازند؟

گفت: نه، به این عمومیت نیست.

حضرت فرمودند: آیا اگر كسى لباس، خانه و یا غذا نداشت طورى هست كه ثروتمندان داوطلبانه آنها را تأمین كنند؟

گفت: نه.

با گفتن این پاسخ امام به زانوهایشان زدند و فرمودند: شما اسمتان را شیعه نگذارید.

دوشنبه 27/11/1393 - 13:26
اهل بیت
بیش از چهار ده قرن است كه از زندگی سراسرالگویی آخرین فرستادة خدا یعنی پیامبر اعظم(ص) سپری می شود؛ انسان هنگامی كه سراغ مطالعة گوشه های از زندگی پر بار آن انسان برتر وآینة كمال می رود، یا از چشمه سار سخنان گهر بار آن حضرت، جرعه ای می نوشد، طراوت،شادابی ومعنویت را با همه وجودش احساس ودرک می كند.
پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگوی كمال جویی برای انسان است. از این رو،زیبنده همگان است كه با عشق وایمان،مسیر پر بارتكامل خواهی راپی گیرند وبا الگوقرار دادن خاتم پیامبران(ص)در تمام ابعاد به ویژه آراستگی ظاهری بكوشند، تا گامی به عرصه پیروی از سیره ورفتار آن حضرت گذارند.
پیامبر خاتم(ص) به همان اندازه كه به زیبایی وآراستگی درونی یعنی معنویّت وخودسازی انسان، اهمیت داده است، آراستگی برونی ورسیدن به وضعیت ظاهری،اصلاح به موقع موهای سرو صورت ، نظافت وپاکی و... رانیز اهمیت داده ومورد تأكیدفراوانی قرار داده است.آراستگی ظاهری، مطابق با اصول فكری واعتقادی ورعایت نظافت وبهداشت از ویژگی بارزیك مسلمان ومؤمن است. امام علی (ع)می فر ماید: «التّجمّل من اخلاق المؤمنین »آراستگی از اخلاق مومنان است.پیامبر(ص)نیز چركی وژولیدگی رامذمت می نماید وبرازنده یک مسلمان نمی داند :«اِنّ الله یبغضُ الوسخ والشّعث »پروردگار،چركی وژولیدگی را دشمن می دارد.چر کی وژولیدگی اگردشمنی با خداوند است آراستگی ونظافت پاکی انسان مؤمن ،دوستی وتقّرب با خداونداست.
رعایت بهداشت ،نظافت وآراستگی ظاهری علاوه بر تأکیدات پی درپی پیامبر(ص)وامامان معصوم(ع)که در متون روایی معتبربیان شده است، در سیره ای عملی آنان به ویژه پیامبر(ص) اهمیت زیادی داده شده است. پیامبر خدا(ص ) به نظافت ،آراستگی، و...سخت پایبند بودوچنان اهمیت می داده است که عطر و بو ی خوش ایشان زبانزد همگان شده بود وآراستگی ظاهر ی آن حضرت یكی از عوامل موفقیت گسترش اسلام به حساب می آید.با توجه با مطالب بیان شده بحث را در سه محور ذیل پی می گیریم :
1- سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)؛
2- آراستگی ظاهری پیامبر(ص)؛
3- نظافت وپاكیزگی پیامبر(ص)؛
سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)
مرادازسیمای ظاهری پیامبر اعظم(ص) شمایل وویژگی های جسمانی ومشخصات چهره واندام مبارك آن حضرت(ص) است،که در منا بع روایی وتاریخی مختلف از شیعه وسنی بیان گردیده است . قطعا نمی توان شمایل واندام مبارک حضرت را بدون استنادبه منابع تاریخی وروایی معتبر،توصیف وتحلیل کرد.طبیعی است كه درموردشمایل حضرت به ویژه اندازه ی موهایسر حضرت ، روایات تعابیر وبیان های مختلف وجود داردکه نگارنده به ذکرروایاتی بسنده نموده است که بیشتر درنوشتارهای بزرگان مورد توجه قرارداده شده است .ازاین رولازم است سیما ی ظاهری وشمایل آنحضرت که عبارتندازچهره ،پیشانه ،مو،ابرو،چشم ،دست ، و...، بصورت مختصر وكوتاه با استفاده از متقن ترین منابع،موردبرسی وتبیین قراربگیرد:
چهرهپیامبر(ص): پیامبر خدا(ص) سیماوچهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مباركشان چنان ماه شب چهار ده در خشان ورنگ چهره شریفش سپیدمایل به سرخی بود، درتعابیری هم داردكه: «چهره اش سپید،امانمكین بود.»
چهره مباركش گردبود ؛ برلب پائین وگونه راست حضرت خالی سیاهی نقش بسته بود . طبق روایات حضرت بانمك تر از حضرت یوسف (ع)بود .
پیشانه پیامبر(ص): پیشانی حضرت(ص) درخشان بود که توجه دیگران را جلب می کرد ،درروایات آن را چنین توصیف كرده است:« پیشانی اش بلند ، وكمی به جلو متمایل بود چون چراغی درخشان توجّه همگان را جلب می نمود .
موهای پیامبر: درمورد موها ی سر مبارک حضرت می فر ماید که: موی سرحضرت(ص) نه حالت دار بود ونه لخت وافتاده ، موهایش تانرمه گوش می رسید )،چون شانه می شد، بسان دانه های شن(ازهم جدا)بود ؛ اُم هانی می گوید: «دیدم پیامبر(ص) موهای خودرا به صورت چهار گیسو بافته بود » .
براساس روایات محاسن مباركش پر پشت وپرمو بود.شاربش بلند نبود ولی پرپشت بود.تعداد موی سفید در سر مبارك ومحاسن شریف آن حضرت نمودارگردیده بودكه به علت خضاب،سبزه به نظر می آمد ؛ انس بن مالك می گوید:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موی سفید وجود داشت .
ابروان پیامبر(ص): ابروان آن حضرت(ص) که مانند سایراندامهای مبارکش زیبای خاصی به حضرت بخشیده بود. در روایت چنین آمده است که، ابروانی پیامبر(ص) به هم پیوسته،باریك وكشیده بودند .
مژّگان پیامبر(ص): مژگان بلند وانبوه یکی از جلوهای زیبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا می کند؛طبق روایت: پیامبراعظم(ص)دارایی مُژّه های بلند وانبوهی بود .
چشمان پیامبر(ص): پیامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسیاه بود ؛حدقه چشمانش نیز سیاه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داری)قر مزی كمی در سفیدی چشمانش، دیده می شد .
گونه های پیامبر (ص): رسول خدا(ص)دارایی گونه های بر جسته بود ؛گونه های آن حضرت نه كم گوشت ونه پر گوشت، بلكه معمولی بودند .
بینی پیامبر(ص): پیامبر خدا(ص)دارایی بینی متناسب وزیبای بود که درروایتی آمده است: بینی رسول خدا(ص)باریك وكشیده بود ؛ سوراخ بینی شان تنگ نبودند .
دهان پیامبر(ص): دهن مبارک پیا مبر مانند سایر اندام وسیما ی حضرت ،از زیبای خاصی برخوردار بود بگونه ای که می فرماید :خاتم پیامبران حضرت محمد(ص)دارای دهانی فراخ امّا متناسب بود ند .
چانه پیامبر(ص): چانه پیامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روایت پیامبرخدا(ص)دارای چانه ای كوتاه و متناسب بودند .
دندان های پیامبر(ص): دندان های پیامبر (ص)از هم جداوسفید بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان های مبارك شان چون دانه های تگرگ جلوه کرده و نمودار می شد وخیلی زود سپیدی دندانهایشان مانند برقی در زیر لبانش پنهان می شد .
گردن پیامبر(ص): پیامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«كأنَ عُنُقهُ جیدُ دُمیه فی صفاء الفضَّة » گردن آن حضرت در زیبایی چون نقره سفید بود؛ «كأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاینسبُ الی الطول و لا الی القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زیبا تر بودو نه خیلی بلند بود و نه خیلی كوتاه.
اندام پیامبر(ص): براساس روایات ، پیامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شكم آن حضرت با سینه اش مساوی بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محكم بود ،نه دراز قد بود ونه كوتاه ، ازنظر اندام انسانی معتدل بود، در اواخر عمر اندكی چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محكم و قوی بود كه براساس روایات گویی پیری در او اثر نكرده است .
شانه پیامبر(ص): شا نه پیامبر خدا (ص) که نماینگرتوانای وقدرت جسمی حضرت بود، طبق احادیث چنین تبین شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه های پهنی داشت .
سینه پیامبر(ص): سینه سترگ ومبارک ایشان براساس روایات بدین گونه شرح داده شده است که: رسول خدا (ص) دارای سینه پهنی بود ، شكم و سینه شان مو نداشت ؛از وسط سینه تا ناف خط باریكی از مو وجود داشت .
دستان مبارك پیامبر (ص): كف دست مباركش فراخ و همچون كف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنین کلفت ومحکم بود؛ مچهای دستانشان پهن و ساعد های كشیده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامی به چیزی اشاره می كرد با دست اشاره می كرد نه با چشم و ابرو
پاهای پیامبر(ص): پاهای پیامبر(ص) استخوان های قلمی داشت وپایش كشیده بود ، ساق های پای شریفش در حد واندازه وكم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حركت كاملاً در اختیارش بود .
بنا براین سیمای ظاهری وشمایل مبارک پیامبر اعظم(ص ) مثل چهره ،مو ، ابرو، چشم ،دست ،و...، چنان زیبا ومتناسب آفریده شده بود كه جلوه وزیبای خاص داشت و با آراستگی ظاهری كه خود حضرت انجام می داد، درخشش ونمودخاص وزیبایی غیرقابل توصیف پیدا می كرد به گونه ای كه نمو نه ی تمام اعصارگشت.
آراستگی ظاهری پیامبر اعظم(ص)
آراستگی ظاهری که ازجمله ویژه گی های ظاهرینسان است ،عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكیزگی، نظم در پوشاك،چهره،و.... به منظور استفاده بهینه از امكانات موجودولباسهایی كه در عین سادگی،تمیزومرتب اند. به عبارت دیگر، رعایت نظم وپاكیزگی در پوشاك وچهره، به گونه ای كه مانع ازتنفروآزردگی دیگران گردد.
آراستگی ظاهر كه نشانه ای از شخصیت،تربیت وفرهنگ انسانی است،فطرتاً محبوب ودوست داشتنی است كه پیامبر اعظم(ص)نیز بدان توجه شایان داشته است.طبق روایات فراوان حضرت موهای سر ومحاسن رابه موقع اصلاح می کرد.هروز چندین مرتبه به آینه نگاه کرده وآنهاراباشانه مرتّب ومنظّم می نمود.اوآراسته ترین فردی روزگار بود ؛لباس وپوشش كه نقش بنیادین درآراستگی دارد،بهترین نوع،جنس،ورنگ راانتخاب می کردند که در عین توجّه داشتن به آراستگی ظاهری ،باصرفه وارزان وازنظرروحی وروانی نیزمفید ومؤثّر وبرای بدن نیز ضرری نداشته باشد. اینك جلوه های ازآراستگی ظاهری حضرت که برای همگان بهترین الگو است بطور اختصاردرچند حوزه یكی آراستن سر وصورت ودیگری لباس وپوشش و... پر داخته می شود :
1- آراستن سر وصورت
ازجملهآراستگی ظاهری آراستن سروصورت است که موجب زیبای انسان می گردد،خداوند خودش زیباست وزیبایی را دوست دارد ؛طبعاًمسلمان زیبا وآراسته را خداوند دوست می دارد. رسول خدا(ص)كه اسلام مجسم است وضعیت ظاهری( سر وصورت) خود را كلاً به پنج طریق آراسته می نمودند: 1- اصلاح موهای سر وصورت 2- شستن موی سر ومحاسن 3- روغن مالیدن به آنان 4- خضاب 5- سرمه 6- آینه وشانه.
الف -اصلاح موهای سروصورت
ا صلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛پیامبرخاتم(ص)علاوه بر اینكه موهای سر وصورت را اصلاح می كرد به دیگران نیز توصیه به چنین اعمال می نمود؛ امام علی(ع)می فر ماید كه رسول خدا(ص)پس از شانه زدن مو،آن را با آب صاف ومرتب می كرد ؛
ومی فرمود: كسی كه موی دارد،یاآن راكوتاه كندیا آن را به خوبی سامان دهد اصلاح سر وصورت به زیبایی انسان می افزاید
رسول خدا(ص)به مردی نگریست كه محاسن بلندی داشت،فرمود: چه می شداگر محاسنش را اصلاح می كرد؟ خبربه آن مرد رسید.محاسنش را به گونه ای اصلاح كردكه نه بلند بود ونه كوتاه، سپس به دیدار حضرت آمد،پیامبر(ص) بادیدن او،فرمود: این گونه اصلاح كنید .
پیامبر(ص) در مقدار واندازه محاسن وریش می فرماید: «وقتی محاسن را در مشت گیرند،هرچه از مشت بیشتر باشد باید كوتاه شود حضرت اصلاح شارب وسبیل را مستحب اعلان كرد وفرمود: «كسی از شما شارب خود را بلند نكند؛ زیرا شیطان آن را پناهگاه خود قرار می دهد،چیدن مو از بینی را نیز مستحب دانست وفرمود: شارب وموی بینی خود رابیچینید وخود را براین كار ملزم كنید. این كاربرزیبایی شما می افزاید .گرفتن موی بالای لب به گونه ای كه لب نمایان گردد از سنت پیامبر(ص)است.
بنابراین اصلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت موردتأکیدپیامبراست ونقش اساسی درآراستگی انسان دارد.عمل کردن به توصیه وسیره عملی پیامبر به منظور آراستگی ظاهری بسیار مفید ومؤثّر است مسلما نان نبایستی ازآن غفلت ورزند.
ب- شستن موهای سر وصورت
شستن هرچیزی موجب پاکی ونظافت آن می گردد؛موهای سروصورت نیز اگر به موقع شسته شود ومرتّب گردد به آراستگی وزیبای انسان می افزاید؛درروایات فراوان شستن سروصورت بابرخی گیا هان توصیه شده است که علاوه بر ثواب وپاداش اخروی،آثار مثبت دنیوی نیز دارد.البته اعتماد کردن به چنین روایات ازباب اخبار من بلغ وادلّه تسامح سنن است.پیامبر خاتم(ص)برای آراستن خود، موهای سر وصورت را شستشو می داد؛گاهی رسول خدا(ص)موی سر ومحاسن مبارك را باسدر سشتشو می نمود . امام كاظم(ع)می فرماید: رسول خدا(ص)غمگین شدوجبرئیل اورا واداشت تاسرش رابا سدر بشورد
براساس روایات،هركه سرش رابا برگ سدر شستشو دهد خداوند هفتاد روز وسوسه شیطان را از او دور می كندوهر كه هفتاد روز این كار را انجام دهد،خدارا نا فر مانی نكند وهر كه نا فر مان خدانباشدبه بهشت می رود .
پیامبر(ص)سر وصورت راباخطمی نیز شستشو می داده است؛طبق روایت هركه سرش را در روز جمعه باخطمی بشویدثواب كسی راداردكه یك بنده آزاد كرده باشد .
بنابراین شستن موهای سروصورت ومرتّب کردن آن ها موجب آراستگی وزیبا ی انسان می گردد، بویژه اگر مو های سروصورت را روغن بما لد شادابی ویژه بدست خواهد آورد.
ج- روغن مالیدن به سر
روغن مالیدن به موهای سر موجب مرتّب ومنظّم شدن موهای سر می گردد،مرتّب ومنظّم بودن موهای سر انسان را آراسته می سازد؛پیامبر اعظم(ص)در راستای آراستگی ظاهری،موهای سر وصورتش را روغن می مالید ومی فرمود:«مالیدن روغن شور بختی را می برد»چون می خواست روغن بیمالد،از سر ومحاسنش آغاز می كرد، ومی فرمود:«سرجلوترازمحاسن است». ابتدا ابروها وبعدشاربش راروغن می مالید،آن را بو می كشید، سپس موی سرش راروغن می زد . مالیدن روغن بنفشه را مستحب اعلان كرد وآن رابرروغن های دیگر بر تری می داد .ومی فر مود:روغن بنفشه بمالید كه در تابستان خنك ودر زمستان گرم است.
ازاین رو،لازم است انسان مسلمان به پیروی از سیره پیامبر(ص)وتأکیدات آنحضرت به منظورآراستگی وزیبای خود ،موهای سررا روغن بمالد ومرتّب نماید.
د-خضاب كردن
خضاب موهای سرومحاسن ازسنّت بسیار مهم پیامبر اعظم (ص)است که عمل نمودن به آن علاوه بر پاداش های اخروی،ظاهرانسان راآراسته می سازد، به ویژه افراد مسن وبزرگ سال که مو های محاسن وسرش به سفیدی گرایده است،باخضاب سفیدی آن ها برطرف شده وچه بساا و راشاداب نشان می دهد.البته برای خضاب فواید فراوانی بیان شده است. بر اساس روایات فراوان وشواهد تاریخی، رسول خدا(ص)،موهای سر ومحاسن شریفش را خضاب می كرد.انس بن مالك می گوید: «رأیت شعر رسول الله(ص)مخضوباً » موی پیامبر خدا را در حالی كه خضاب شده بود،دیدم.آن حضرت، موی خودرا باحنا خضاب ورنگ می كرد .
از صحابه آن حضرت می گوید:« به حضور پیامبر(ص)رفتم دیدم كه محاسنش را خضاب كرده بود .
محمد بن مسلم در باره خضاب از امام صادق(ع)سؤال نمود،حضرت فر مودند: رسول خدا خضاب می كردندوهمینك موی خضاب شده آن حضرت نزدما می باشد .
ونیز می فر ماید:مردی نزد رسول خدا(ص)آمدوسپیدی درریش اومشاهده شد،حضرت فر مود: این نوراست،هركه در پرتوی تعالیم اسلام موسپید كند،نور او،در روز قیامت است.هنگامی كه با حنا خضاب كرده ونزد پیامبر(ص)آمد،پیامبر(ص)فرمود: نور واسلام است.درمورداینكه خضاب سیاه كرده بود،فرمود: نور،اسلام وایمان است .
خضاب باهر رنگی باشدعیبی ندارد. چنانكه مردی كه بارنگ زرد محاسن خود را خضاب كرده بود نزد رسول خدا(ص)آمد،حضرت فرمود:این زیبااست. بعد باریش سرخ حنایی آمد حضرت با تبسم به اوفرمود: این بهتر است. هنگامی كه باریش سیاه شده بر حضرت وارد گردیدحضرت با چهره خنده ناك به او فر مود: این از آن دوبهتر است .
پاداش وثواب خضاب:
خضاب برای مردان وزنان سنت مؤكداسلام است.خضاب دست وپا برای مردان كراهت دارد وباید مردان موی سر ومحاسن را خضاب نماید،زنان علاوه بر موی سر،دست وپا را نیز باید خضاب نمایند ؛خضاب كه یكی ازتوصیه های اسلام به پیروانش می باشد،دارایی اجر وپاداش فراوان می باشد؛رسول خدا(ص)به علی(ع)فرموده است:«یك در هم در راه خدا خضاب مصرف كردن،بهتر از هزاردر هم است كه در راه غیر خدا انفاق ومصرف شود .
«حسن بن جهم می گوید: به امام رضا (ع) گفتم خضاب بستی؟حضرت درپاسخ فرمود:نمی دانی كه ثواب دارد؟ ».
بنابراین حنا كردن موی سر ومحاسن،از سنت پیامبر (ص) است .امام صادق (ع)می فر ماید:« دوست ندارم مسلمانی از دنیا برود، مگر آنكه همه سنت های رسول خدا(ص) راحتی یك بارهم كه شده،انجام دهد . امام صادق (ع)در پاسخ سوال كه آیا خضاب نمودن محاسن وموی سرازسنت است؟ فرمودند: آری . بدون شك، رسیدن به كمال وهدف اصلی، زمانی تحقق می یابدكه انسان در تمامی رفتار های خویش از پیامبر(ص) متابعت وپیروی نماید وخود را آراسته به ظاهر وباطن وآداب آن حضرت نماید كه موجب خیر دنیا وآخرت می باشد.خضاب نمودن یكی ازسنت های مؤكده آن
حضرت است .
خلاصه اینکه، خضاب ازسنّت مهم پیامبراعظم(ص) است که به آراستگی وزیبای انسان نقش داشته وپاداش وثواب فراوانی نیز دارد.
هه- سرمه كشیدن:
سرمه کشیدن به چشم،موجب می شودکه چشم به ظاهر بر جسته وزیبا نمایان گردد ،طبعی است که زیبای چشم نقش درزیبای وآراستگی انسان دارد، ازاین رو،سرمه كشیدن به چشم،از دستورات مؤاكده ا ی اسلام است كه پیامبراعظم(ص) علاوه بر اینكه خودش به چشمان مباركشان سرمه می كشیدبه دیگران نیزبه این عمل توصیه می نمود.امام صادق(ع) فرمودند:هنگامی كه رسول خدا(ص)به رختخواب خویش می رفتند با«سرمه سنگ»سرمه می كشید وعددآن را طاق قرار می داد . قبل از خوابیدن، چهار باربه چشم راست وسه باربه چشم چپ خودسرمه می كشید ،دربرخی روایات دارد كه رسول خدا(ص) به چشم راستش سه بارسرمه می كشیدوبه چشم چپش دوبار.حضرت سرمه دانی داشت كه هرشب با آن سر مه می كشیدوسرمه اش سرمه سنگ بود .
چنانكه ملاحظه می شودروایات در تعداد سرمه كشیدن حضرت اختلاف دارد،علامه طباطبایی می فر ماید:اختلاف روایات درباره تعدادسرمه كشیدن های پیامبر (ص) نشان می دهد كه حضرت در مواقع مختلف،گوناگون عمل می نموده است.خودسرمه كشیدن در هنگام خواب از سنت است تعدادآن مهم نیست ؛ چنانكه پیامبر(ص)فرمودهركه خواهد سه بارسرمه كشدودرهر زمانی،كم وبیش كردن آن گناهی ندارد . امام رضا(ع) می فر ماید:هركه به خدا وروز جزا ایمان دارد باید سرمه بكشد .
ازاینرو، سرمه کشیدن به چشم انسان راآ راسته می کند، پیامر هرشب به چشمان مبارک خود سرمه می کشید وبه این عمل چنان اهمیت داده است که امام رضا (ع)سرمه کشیدن به چشم را ازنشانه ایمان به خداوروزجزادانسته است.
و- آئینه و شانه:
آراستگی سر و صورت و مرتب نمودن موی چهره و سر ،از نشانه های بارز اهمیت دادن به سنت اسلامی است. پیامبر خدا(ص) در آئینه نگاه می كرد، موی سر خود را شانه می زد، گاهی به جای آئینه ،در ظرف آب نگاه می كرد و موی سر خود را مرتب می ساخت وعلاوه بر این كه خود را برای خانواده آراسته و مهیا می كرد، برای برادران دینی هم خود را می آراست .
پیامبر اعظم روزی در ظرف آبی كه در اتاق قرار داشت نگاه می كند و خود را می آراید ، وقتی همسرش عایشه او را می بیند می گوید: پدر و مادرم فدایت !تو پیامبری و بهترین آفریدگان ،چرا چنین می كنی ؟حضرت فرمود: «إِنَّ الله تعالی یُحِبُّ مِن عبدِهِ إذا اَخرَجَ الی اخوانه اَن یتَهَیَّأَ لَهُم وَیتَجمَّل »خداوند از بنده اش این را دوست دارد كه هر گاه نزد برادران دینی اش بیرون میرود خود را برای آنان آماده وآراسته سازد. از امام صادق(ع) روایت شده است كه پیامبر(ص) فرمود: خداوند بهشت را برای جوانی كه بسیار در آینه نظر می كند و حمد خدا را بسیار می گوید كه خدا او را به صورت نیكو آفریده ومعیوب نگردانیده،واجب می گرداند .
روشن است كه چنین شیوه،سبب جذب وجلب دیگران می گردد وبه نفوذ دعوت تبلغی یك پیشوا،می افزاید.
رسول خدا(ص)،باشانه سر مباركش را شانه می كرد. همسرانش مراقب ومنتظربودندكه وقتی از موهای سر وصورت حضرت می ریخت،آن هارا جمع می كردند،تار مو های كه گاهی نزد مردم به عنوان تبرّك مانده بود،از همان موهابود.وی،گاهی روزی دوبار، محاسن خودرا شانه می زد وپس از شانه زدن،شانه رازیر تشك وبالش خود می گذاشت . رسول خدا(ص)باشانه مخصوص به نام«مدری»سرش راشانه میزد،وچه بسا كه محاسن شریف راهرروز دوبار شانه می زد .
بنابر این آراستگی ظاهری عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری كه به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود صورت می گیردواین مسأله مورد توجه واهمیت نزد پیامبر(ص) بوده است.آن حضرت خودش را با مرتب كردن سر وصورت ومالیدن روغن به آنها،می آراسته است وخضاب می نموده وبه چشمان مبارك شان سرمه می كشیده است؛ موهای سر ومحاسن شریفش را شانه كرده وبا آب صاف ومرتب می نموده است وبه دیگران نیز به این سنت ها تأكید وتوصیه كرده است.
2- لباس وپوشش
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت
«سعدی»
لباس برای پوشاندن بدن وحفظ آن از سر ما ،گرما،وآلودگیها است وموجب آبرو وآراستگی انسان می باشد. تبدیل لباس به وسیله تفاخر و تجمل و ارزش آن را در كیفیت و قیمت آن دانستن ،نوعی انحراف از فلسفه وجودی لباس است.
پیامبر اعظم(ص) كه توان تهیه كردن و پوشیدن بهترین لباس ها را از نظر قیمت و كیفیت داشت ،آراستگی ظاهری نیز موردتوجّه آن حضرت بوده است؛آراستگی، تنهامنحصیر با تجمّل های که امروز ه در اکثرجوا مع اسلا می بخاطربی اطلاعی ازسیره نبو ی رایج شده وآراستن را فقط درپوشیدن لباسهای گران قیمت وفاخرمی داند، نیست ؛زیرا آراستگی بالباس های ساده و ارزان قیمت نیز ممکن است؛پیامبر(ص) از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ودرمواردی هم لباس های درشت وخشن بر تن می کرد .عایشه می گوید: «كان علی رسوا الله (ص) ثوبان خشنان غلیظان »رسول خدا(ص) دو لباس درشت و خشن داشت .البته آن حضرت لباس پشمینه زخیمی نیز می پوشیده است . حضرت به اندازه نیاز و ضرورت می پوشید و هر نوع لباس كه برایش فراهم می شد ،استفاده می كرد. در بیشتر موارد، لنگ ،پیراهن زبر و خشن وعبای زمخت بر تن می كرد .آنچه برای پیامبر(ص) اهمیت داشت پاكیزگی ومعمولی بودن لباس بود،نه گرانبها بودن آن .
رسول خدا(ص) از میان جامه های گوناگون ،پوشیدن پیراهن را بیشتر دوست می داشت (زیرا آن در مقایسه با ردا و لنگ ، پوشاننده تر بود و نیازی به بستن و باز كردن و مانند آن نداشت)هنگامی كه هیأتی بر حضرت وارد می شدند، هم خود زیبا ترین لباس را می پوشید ، و هم مهتران اصحابش را به این كار دستور می داد . همواره لباسش پاكیزه بود؛ می فرمود: از عوامل ارجمندی مؤمن نزد آفریدگار والا ،پاكیزگی لباس اوست. بنابراین لباس پاکیزه ومرتب که موجب ارجمندی نزد پر وردگا رعالم است ،انسان را آراسته می کندوزیبای خاص می بخشد.از این رو پیامبر اعظم (ص) آراستگی را در لباس های گران قیمت وفاخر ندانسته است بلکه نظافت وپاکی لباس را مور دتاکیدقرارداده است. در این قسمت لازم است به نمونه هایی از سیره پیامبر خاتم (ص) در مورد جنس ورنگ لباس و ... پرداخته شود:
الف_جنس لباس
لباس مناسب و پاکیزه که پوشیدن واستفاده کردن آن اصراف ،تجمل گرایی و ...را به دنبال نداشتته باشد ،نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛ پیامبر اعظم(ص) علاوه بر اینكه به سلامت و عافیت جسمی توجه وافر داشت ،به سادگی و نوع سالم تر پارچه لباس نیز توجه شایان داشت .لباس ازجنس پنبه ای بیشتر مورد علاقه آن حضرت بود ، امام علی(ع) می فرماید: «لباس پنبه بپوشید ،چرا كه آن لباس رسول خدا (ص) بود وآن حضرت ،لباس پشمین و مویین نمی پوشیدند مگردرحال ناچاری »وبهترین جامه ها جامه ای است كه از پنبه بافته شده باشد، لباس پنبه ای لباس اهل بیت (ع) است »پیامبر(ص) هم لباس برد یمانی می پوشید و هم در حال اظطرار جبّه ای پشمین بر تن می كرد .
بنا بر این بهترین جنس لباس از نوع پنبه است كه برای بدن مفید می باشد و از مام صادق (ع) روایت شده است كه:
«پوشیدن كتان (از جنس پنبه) بدن را فربه می كند ».
ب- رنگ لباس
طبیعی است که رنگ لباس درآراستگی ظاهری انسان نقش وافری دارد،انتخاب رنگ نامناسب وزننده،موجب تنفر دیگران ازانسان می گردد؛لباس اولین حایل بین بدن انسان بامحیط است . ازیک سو تماس مستقیم بابدن انسان دارد وازطرفی بامحیط خارج.دراین میان علاوه برنوع وجنس،رنگ لباس هم می تواندازلحاظ مانع انتقال برخی از امواج وتشعشعات محیطی به بدن شود.
اگرانتخاب نوع،جنس ورنگ لباس با آگاهی وشناخت صحیح صورت بگیرد،می تواند نقش عمده ومؤ ثری درحفظ سلا متی جسم وروح انسان داشته باشد.بنابر این برای تعادل وسلا متی جسمی ،روحی ورشد طبیعی،شناخت سیره پیا مبر(ص)درانتخاب نوع وجنس ورنگ لبا س، لازم وضروری است.
رسول خدا(ص) در پوشیدن لباس ،افزون برنوع وجنس آ ن،به رنگ وپاكیزگی آن نیز اهمیت فراون می داده است.زیراانتخاب رنگ نامناسب وآشفتگی لباس علاوه برمضرات جسمی وروحی موجب انزجار ،بی علاقگی وتنفر دیگران می گردد.
دیل كارنگی در مورد تأثیر آراستگی ظاهر و تمیز و مرتب بودن لباس در روح و روان افراد جامعه می گوید: یك روان شناس ،پرسش نامه ای برای عده ی زیادی فرستاد .در این پرسش نامه از تأثیر لباس برآنها سؤال شده بود .همه پاسخ دادند وقتی لباس مرتب و تمیز پوشیده اند ،احساس اینكه یك چنین لباسی را در بر نموده اند اثری درآن ها می گذارد كه غیر قابل بیان است ،ولی اثراتش قطعی و حقیقی است. لباس مرتب و تمیز در آنها اعتماد به نفس ایجاد می كرد و بر عزت نفسشان می افزود .آنها اظهار داشتند وقتی به چهره یك فرد موفق در می آمدند ،احساس می كردند در باره موفقیت و رسیدن به آن راحت تر فكر می كنند. چنین است اثر لباس در مورد نفس پوشنده آن البته به همان اندازه كه تمیز بودن و مرتب بودن لباس درروح وروان افراد تأثیر مثبت دارد طبیعی است كه رنگ آن نیز اثر گذار خواهد بود .
پیامبر اعظم (ص) كه الگوی زندگی است رنگ هایی برای لباس خود انتخاب می نموده است كه اینك به اختصار برخی آنها ذكر می گردد:
1 ـ سبز:
قطعا رنگ سبز لباس درزیبای وآراستگی انسان نقش دارد، رنگ سبز ،رنگ مورد پسند پیامبر(ص)برای لباس بود . پیامبر(ص) عبایی به رنگ سبز داشت كه گاهی آنرا برشانه خود می انداخت .
طبق نطرروانشناسان امروزه هریکی ازرنگها ازلحاظ روحی وروانی آثار مخصوص به خودرا دارند،رنگ سبز از نظرروان شناسی نمایان گرهدف واراده درعمل است.سبز نمودار ثبات واستقا مت درمقابل تغیرات است.رنگ سبزبرای
درمان بیماریهای عصبی واختلالات روانی توصیه شده است وقدرت تحمل وصبوری را افزایش می دهد . خشم وفشارها ی عصبی را می کاهدوفشار خون را کاهش می دهد وخون بافت هارا ازمیکروبها پاک می سازد، این رنگ مسکن وهیپنو تیک است ودرتحریکهای عصبی، بی خوابی ها وتشنگی ها مؤثر است. فشار خون را کم می کند میگرن را تسکین می دهد .
2- سفید:
رنگ سفیدازرنگهای بوده است که بیشترمورد توجّه پیامبر بوده است؛طبق روایات بیشتر جامه های پیامبر (ص) سفید بود ومی فرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچه سفید كفن كنید . هیچ لباسی زیبا تر از سفید نیست ، پس آن را بپوشید و مردگانتان را درآن كفن كنید .
زیبا ترین رنگی كه در گورها ومساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهید كرد (رنگ) سفید است .
بنابراین رنگ سفید بیشترموردتوجّه پیامبر بوده است که ازنظر روانشنا سان نیز لباس سفید، لباس خنک کننده خوبی است؛ زیرا تمام اشعه های تا بیده شده سراپای را گرفته منعکس می سازد ،ودرنتیجه گرمای زیادی تولید نمی کند ومکانیسم طبیعی ، تنظیم حرارت بدن که مرکز آن درقا عده مغز قرار داردآسانتر صورت می گیرد .
پیامبر خاتم(ص) نمونه اعلای تمیزی وآراستگی بود، در لباس پوشیدن نیز به این نكته توجه داشت لباس سفید می پوشید؛امت محمد(ص)نیز به پیروی از سنت او،لازم است تا می توانندلباس های سفیدبپوشند؛زیرا لباس سفید خود به خود به گونه ای است كه چرك وآلودگی آن زودتر معلوم می شود وانسان مقید به سنت نبوی ،به شستن و تمیز كردن آن روی می آورد .البته انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفیداست
3- زرد:
لباسی بارنگ زرد مورد توجه وعنایت رسول خدا (ص) بوده است . طبق روا یا ت پیامبرخدا(ص) ملحفه ای داشت كه با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند زیدبن اسلم می گوید: «كان رسول الله (ص) یصبغ ثیابه كلها بالزعفران حتی العمامة ». پیامبرهمه لباس هایش حتی عمامه اش را بازعفران رنك می كرد.
ازمنظر روان شناسان رنگ زردسمبلی برای روح آزاد واستقلال است.درخشش رنگ زرد احساسات انسان رازیرورو می کندوانسانراازاندوه آزادورها می سازدوافکاری را به انسان تلقین می کند که بیشترین تأثیررا برنیروی خوددرمانی فرد می گذارد.رنگ زرد به عنوان درمان ضدافسر دگی شناخته شده است .درمان افسر دگی بارنگ معمولا بدون واکنشهای دفاعی چون سوزش چشم ازخود بروز می دهد.تحریک چشم،سیستم عصبی را نیز تحریک می کند،به این طریق تمام بدن نیرویش را برا ی مقابله با افسردگی فرا می خواند. چون رنگ زرد سیتم عصبی را تحریک می کند این رنگ راخوراک اعصاب نامیده اند.رنگ زرد دردرمان پو ستی وشفاف کردن پوست نیزمؤثر است. ونو عی حالت تحریک کننده ذهن وهوش رادارد که شدیدا موجب تقویت فکر انسان می گردد.
4- قرمز:
رنگ قرمز رنگی بود كه پیامبر(ص) برای لباس آن را نمی پسندید «انه كره الحمره فی اللباس ».
روان شناسان درمورد رنگ قرمز می گویند:» رنگ قر مز محر ک است وبرای افرادی که عصبا نی هستند نبایستی در منازل ازآن استفاده کنند.«
5- سیاه:
رسول خدا(ص) جز در سه چیز رنگ سیاه را خوش نداشت: چكمه ،عمامه و عبا .ازنظر روان شناسان رنگ سیاه حزن آور است،آلودگی وچرک رابه آسانی نشان نمی دهد .
ج- اندازه و بی تکلفی در لباس
لباس درصورتی موجب آراستگی انسان است که علاوه بر پا کیزگی آن، ازنظر بلندی،کوتاهی،گشاد بودن و...متناسب وبه اندازه قد وقا مت انسان باشدونو وکهنه بودن و... ملاک نیست ،جامه ای كه تكبّر و خود برتر بینی آورد یا انسان را مغرور و سرمست نماید ،مذموم و ناپسند است. مقید شدن به نوع خاصّی از لباس نیز اسارت آور خواهد بود.
جامه بلندی كه بر زمین كشیده شود نشانه تكبر است و در جاهلیت ، شیوه اشراف جاهلی بوده است.پیامبر(ص) ضمن اینكه از پوشیدن آن گونه جامه ها، نهی می كرد ،خود جامه ای می پوشید كه از نظر بلندی به قوزك پاهایش نمی رسید: «كانت ثبابه ُلُّها مُثمِرّه فوق الكعبین » پیامبر اعظم(ص) به ابوذر فرمود هركه از روی تكبر جامه اش رابرزمین كشد ،خداوند در قیامت به او نظر رحمت نفرماید. ازار(شلوار) مرد...تا بند پا جایز است نه بیشتر از آن ؛ پیامبر (ص) در وصیتی به شخصی فرمود: مبادا كه پیراهن و شلوار خود را بلند كنی كه این نشانه تكبر است و خداوند تكبر را دوست ندارد.
از نشانه های وارستگی پیامبرخدا(ص) در پوشیدن لباس و اینكه فخر خویش را در جامه و نوع آن نمی دانست، این بوده است كه نقل شده هر نوع لباسی كه فراهم می شد می پوشید ،از لنگ و پیراهن یا جبّه یا هر چیز دیگر :
برای رسول خدا (ص) مقید شدن به نوع خاص لباس مطرح نبود .چنانكه پیامبر گاهی عبای كهنه و وصله داری داشت كه آن را بر تن می كرد و می فرمود: من بنده ام و لباس بندگان را می پوشم .دو جامه داشت كه ویژه ای روز جمعه بود، غیر از لباس های دیگری كه در روزهای غیر جمعه برتن می نمود. چه بسا كه فقط یك روپوش بدون لباس دیگر برتن می كرد و دو سوی آن را میان شانه اش گره می زد و با همان لباس برجنازه ها با مردم نماز می خواند و چه بسا كه با همان یك لباس روپوش در خانه خود نماز می خواند وآن رادورخود می پچیدو... ای بسا كه باهمان لباس ، نماز شب می خواند و هم چنین گاهی یك طرف لباس را بر تن می نمود و طرف دیگرش را بر روی بعضی از زنان خود می انداخت و به این ترتیب در آن نماز می خواند
دـ ساده پوشی
لباس وپوشش مناسب که با قد وقامت انسان سازگاری دارد واز راه حلال ومشروع تهیه شده ولو به ظاهر ساده باشد ،
علاوه بر آراستگی ظاهری ،نقش مؤثر در آراستگی معنوی انسان نیز دارد؛ زیرا اگر خدا ی نخواسته لباس وپوشش از راه حرام به دست آمده باشد ،نماز وعبادت که به آن بجا آورده می شود ،صحیح نیست .چینین لبا س وپوشش به ظاهر
انسان را آراسته نشان می دهد ولی از معنویّت دور می کند.
پیامبر اعظم (ص) چنان ساده زندگی می کرد که در طول حیات مبارکش به هیچ جلوه ای فریبنده ای دنیا وابسته وعلاقه مند نشد وچنان ساده پوش بود که هرچه فراهم بود می پوشید، چه قطیفه ای كه به بركند،یابرد عالی بپوشد، چه جبّه پشمین. هرچه كه از حلال میافت می پوشید: «ما وجد من المباح لبس » مهم برای پیامبر(ص) مباح بودن جامه بود،نه قیمت،جنس،دوخت وجذاب بودن آن.در سخن دیگر آمده است كه پیامبر(ص) عبای داشت كه هر گاه می خواستند نمازنافله بخوانند،آن رادولا كرده وزیرش می انداخت. پیامبر(ص)برروی حصیر، وبدون هیچ فرش دیگری می خوابید .
بنابراین لباس درصورتی موجب آراستگی انسان می گردد که به اندازه قد وقامت انسان بوده ومباح باشد،پیامبر درپوشیدن لباس علاوه بر اینکه رعایت می کرد که به اندازه قد وقامت خودش باشد،ساده پوش وبی تکلّف بود ودر عین حال آراسته وتمیز بود به گونه ای که او دراین زمینه نیز الگوی کامل برای همگان بوده است.
هه ـ كفش و...
پوشیدن کفش مناسب نیز در آراستگی انسان نقش دارد،انسان های واراسته همواره ازکفش های که هم برای سلامتی پا ها یش مناسب باشد وهم بدور ازتفاخر وتجمل است ، استفاده می کند وسادگی وبی تکلفی را نیزدرآن رعا یت می نماید،پیامبر خاتم(ص) همه نوع كفش ودمپایی می پوشید .كفش آن حضرت، دوبند داشت كه انگشت پا در آن ها فرو می رفت؛ جنس كفش او بیشتر، از پوست موی گاوبود رسول خدا(ص)كمر بندی داشت كه از چرم دباغی شده ودربالای آن یك گره وجود داشت ودر طرف دیگرش نقره بودوسه حلقه نقره ای هم به آن آویزان بود انگشتر آن
حضرت نیزاز نقره بوده است ،كه نگین آن مدور ونقش آن«محمد رسول الله»بود .
وـ آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشیدن كاری روز مره وامری ساده است ولی روش وسیره اولیای خدا همانگو نه که در آراستگی ظاهری برای انسان مؤثّر است درچه گونه پوشیدن لباس نیز برای مامهم است. پیامبرخاتم(ص)هرگاه پیراهن می پوشیدآن راقبل ازشلوار می پوشید ،وابتدا سمت راست را بر تن می كرد وهر گاه جامه از تن در می آورد، از سمت چب شروع می كرد . هر گاه لباس نو می پوشید، لباس های كهنه خود را به فقیر می داد ومی فر مود: هر مسلمانی كه در راه رضای خدا، لباس های كهنه خود را به یك مسلمان بپوشاند، تا آن زمان كه آن لباس در تن آن فقیر است اودر ضمانت ونگهداری خداوند است .
آن حضرت، انجام كار را با دست راست وشروع از سمت راست را در همه امور دوست داشت وحتی در پوشیدن جامه وكفش، در شانه كردن موی . لباس كه می خرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می برّید نمی گذاشت لبه آن را هم بدوزند وبه همان حال می پوشید ومی فر مود:كار،خیلی زودترازاین هاست! ؛پیامبر(ص) می فرماید: هر كه لباس می پوشد باید پاك وپاكیزه باشد .
در پا كردن كفش پای راست را بر پای چب باید مقدم كرد وهنگام در آور دن آن،باید بر عكس عمل شود ؛ در هنگام خوردن غذا كفشرا از پای در آورند .
رسول خدا(ص) انگشتری به دست راست می كرد ؛ انگشتری بانگین عقیق ؛ عقیق سرخ ؛ یاقوت ؛فیروزه بلور ،جزع یمانی ، وزمرد را مستحب شمرد. هنگام وضوء سه بار انگشتر را حركت می داد ؛ همواره نگین رابه طرف كف دست می چرخاند وبسیار به آن می نگریست .
بنا بر این،لباس كه برای پوشاندن وحفظ بدن است، موجب آراستگی می باشدونباید به وسیله تفاخر وتجمل تبدیل شود.پیامبر اعظم(ص) می فر ماید: «من لبس ثیاب شُهره فی الدنیا البسهُ الله لباس الذُّلّ یوم القیامیه » هركس در دنیا لباس شهرت بیپوشد خداوند در روز قیامت جامه ذلت وخواری بر اومی پوشاند. امام صادق(ع) نیز روایت كرده كه رسول خدا(ص)نهی می كردكه مردان،در لباسپوشیدن خودراشبیه زنان سازند ونهی می كرد كه رنان، در لباس پوشیدن شبیه مردان شوند
ز- لباس های ویژه:
رسول خدا(ص) علاوه بر لباس های كه پوشاننده بدن بوده است ونقش در آراستگی داشته،از كلاه ،عمامه، دستار، عرق چین،و... نیز استفاده می كرده است،گرچند آنهاپوشاننده بدن نیستندونمی شودکه بصورت مستقیم ازآراستگی ظاهری به حساب آورد. ولی به نحو ی ازویژه گی های ظاهری آن حضرت محسوب می گردد که چند مورد آن ذکر می گردد:
1- كلاه وعرقچین: کلاه وعرق چین بعنوان پوشیش برای سر، درحالت های عادی واستفاده کردن آن زیر عمامه برای جلوگیری ازعرق سر،از ویژگی های است که آن حضرت بدان توجّه داشته است وپوشاندن سررا درنمازبه همه توصیّه کرده است.پیامبر اكرم (ص)عرقچین وكلاه سفید راه راه می پوشید ودر هنگام جنگ،عرقچین بر سر می گذاشت كه دو گوش داشت وروی گوشها را می پوشاند ؛گاهی زیرعمامه عرقچین برسر می كرد .
2- عمامه : ازسنت های اسلامی،پوشاندن سر است چه هنگام عبادت ونماز،چه در مواقع دیگر.پوشش پیامبر برای سر ،اغلب عمامه بود.عمامه سیاهی داشت كه برسرمی پیچید وبا آن نماز می خواند . عمامه رسول خدا(ص) به اندازه ای بودكه آن راسه دور،به سرش می پیچید .
3- حوله: اگر استفاده از دستمال وحوله رابرای خشك كردن دست وصورت هنگام وضو،وارد بحث پوشش ولباس كنیم،در این زمینه مناسب است كه بدانیم كه رسول خدا(ص)حوله های متعددی داشت با نام های مختلف وكار برد های گوناگون كه به مراعات بهداشت نظافت و نظم هم مربوط می شود.در حدیث است كه آن حضرت دستمال و حوله ای داشت كه پس از وضو چهره خود را با آن خشك می كرد واگر حوله یا دستمالی همراه نداشت ،با گوشه لباس خود صورت را خشك می نمود
نظافت وپاكی پیامبراعظم(ص)
نظافت وپاكی از مهم ترین مسایل اسلامی است وازاركان زندگی انسان می باشد؛زندگی زیباباطراوت وشایسته در گرو نظافت وپاكی میسر وممكن است«نظافت وپاكی از اخلاق پیامبران الهی است »؛ پیامبراعظم(ص) كه الگوی زندگی در ابعاد گوناگون بوده است به نظافت وپاكی اهمیت فراوان داده وفر موده است:« هرچه می توانید پاكیزه باشید، زیراخداوند اسلام رابرپاكیزگی بنیان نهاده وجز مردم پاكیزه،كسی به بهشت نمی رود ».
رعایت نظافت وپوشیدن لباس های تمیز واستعمال بوی خوش علاوه بر اینكه بر شادابی خودشخص می افزاید، وموجب تنفرودوری دیگران نمی گردد،بر روح وروان دیگران نیز اثر مثبت گذاشته وزمینه مقبولیت اورا فراهم می نماید.امام علی(ع) می فرماید: از بدن خویش مراقبت كنید، خدا مبغوض می دارد بنده اش را كه هركس كنارش بنشیند،بینیش رابیگیرد ».
نظافت وبهداشت ره آورد دنیای غرب نیست،مسلماً متن دستور های دینی وسنتهای اسلامی است وبالاترین آن در وجود نازنین رسول خدا تجلّی یافته است. آن هم با شرایط آن روز گار وكمبود آب ووسایل وامكانات. پیامبر خاتم (ص) آینه ای است كه چگونه زیستن را دررفتار فردی واجتماعی او باید جستجو كردوازاوباید الگو گرفت.اینك به برسی گوشه های از شیوه های رفتاری آن حضرت در مورد نظافت وپاكی می پر دازیم:
الف- بهداشت بدن
حمام كردن، شستشو، نظافت بدن وزدودن موهای آن، عوامل تأمین سلامتی ونظافت واز نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی سبیل وشارب،زودودن موهای زیر بغل وشرمگاه نیز از همین نمونه هااست.
امام صادق(ع) می فر ماید: «خداوند به ابراهیم(ع)فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم(ع) سبیل خودرا اصلاح كرد.باز فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم موهای زیر هردوبغلش را اصلاح نمود.باز فرمود: پاكیزه شو!ناخن هایش را گرفت و...» .
در روایت آمده است كه خداوند به ابراهیم(ع)حنیفیه وپاكیزگی رافرستاده وآن ده چیز است كه پنچ تادرسر وپنچ تاهم در تن می باشند كه عبارتند از: گرفتن سبیل،آراستن ریش، خواباندن مو، مسواك كردن، خلال نمودن،ستردن مواز تن،ختنه،چیدن ناخنها، غسل جنابت وشستشو باآب .
رسول خدا(ص)جمعه به جمعه، موهای زیر بغل وزهار رامیزدود،ناخن هایش رامی گرفت وآن رادفن می كرد،شاربش را كوتاه می كرد وبربدن خودنوره می كشید،تاموهایش زایل شود .
امام صادق(ع)می فر ماید:«آن حضرت روزجمعه،پیش از آنكه برای برپایی نماز جمعه از خانه بیرون رود،ناخن هایش رامی چید وشارب خودرا كوتاه می كرد.» بلند شدن ناخن یاسبیل، موجب آمادگی وجمع شدن چرك ومیكرب درآن می گردد. چیدن وكوتاه كردن آن ها، به بهداشت كمك می كند.پیامبرخدا(ص)به این نظافت،حتی در مسافرت هاهم توجه داشت وهر گاه به سفر می رفت،پیوسته پنج چیزراباخودداشت: آینه،سرمه دان،شانه،مسواك وقیچی ؛ آن حضرت علاقه داشت كه بر موی سر وصورت خود،روغن های خوشبو كننده بزند،حتی به ابروها وسبیل هم میزد. در سفر ها هیجگاه شیشه روغن وسرمه دان وقیچی ومسواك وشانه را ازخود دور نمی داشت .
بنابراین پیامبر بهداشت بدن را مهم می شمرد وبه مو قع حمام می کرد ومو های زاید بدن را می زدود وروغن های خوشبو به موهای سر وصو رت می زد ومسواک را نیز اهمیت فراوان می داد.
1 ـ مسواك:
ازنشانه های بارز ومهم نظافت وپا کی مسواک کردن است؛پیامبر(ص) اهمیت فراوانی به مسواك وبهداشت دهان می داد؛ دندان هایش پیوسته برّاق وسفیدبود وامت خویش را هم به مسواك زدن دستور می داد ومی فرمود:«طیّبوا افواهكم بالسّواك »، دهانتان را با مسواك خوشبوكنید. مسواك كردن سنت حسنه از پیامبراكرم(ص) است كه مورد تأكیدفراوان قرار گرفته وبر آن ثواب فراوان بیان گر دیده است.امروزه پزشكان نیز سفارش زیاد به آن می كند تا اینكه سلامت دندان وبدن به شكل مطلوبی تأمین گردد. البته تأكید وسفارش زیاد پیامبر(ص)به آن، بیان گرعمق تدبیر وغنای فرهنگ اسلام است كه هنوزاطباءبه دقایق آن دست نیافته اند.
رسول خدا(ص) هرگاه می خوابید،مسواك را بالای سر خود می گذاشت،قبل از خواب مسواك میزد، وقتی از خواب بیدار می شد مسواك می زد ومی فر مود: آنقدر(ازسوی خداوند)به مسواك فرمان داده شدم كه تر سیدم بر من واجب شود .
نسبت به امت خویش نیز فرموده است كه: اگر نبودكه بر امتم دشوار سازم،آنان را امر می كردم كه باهر نماز مسواك بزنند ؛ اگر مردم از (فواید) مسواك آگاه بودند،آن را با خویش به بستر می بردند .
آداب مسواك نمودن:
ازمنظراسلام هرچیز آداب خودش رادارد،مسواک کردن نیز آدابی دارد که با ید پیروان وامت محمد (ص)آنرامراعات نماید تا دربهداشت دهن ودندانها مؤثر ترواقع شود؛پیامبر اعظم(ص) مسواك را به عرض دندان ها می كشید ؛ وباچوب اراك مسواك می زد،چرا كه جبرئیل این گونه به او امر نموده بود ؛ چوب مبارك زیتون برای مسواك مناسب است زیرا باعث خوشبو شدن دهان می شود ؛ وپیامبر(ص)برای هر نماز مسواك می زدند.
2- خوشبویی
از نشانه های آراستگی، استفاده از عطریات ومواد خوشبو كننده است كه هم عامل نشاط وطراوت برای خودشخص معطر است وهم به دیگران نشاط ومسرت می بخشد. برعكس بوی زشت ومتعفن در بدن،لباس،دهان،جوراب و...باعث رنجش وتنفر دیگران می گردد.
پیامبر اعظم(ص)آن قدر عطر ومواد خوشبوكننده برسر وصورت خودمیزد،كه گاهی با«عود»و«غالیه » خود را معطر می ساخت ، مصرف كردن در جهت معطركردن،پسندیده ونیكو است واسراف هم به حساب نمی آید.
امام صادق(ع)می فرماید:«پیامبرخدا(ص)بیش ازآنچه كه برای خوراكی وطعام خرج كند،درراه عطریات خرج می كرد . اگر عطری را به پیامبر(ص)تعارف می كرد، خودرا عطر آگین می نمود ومی فرمود:بویش پاكیزه وحمل آن آسان است واگر از معطر ساختن خود باآن عذری داشت،تنهابه گذاشتن سر انگشت خود بر آن اكتفا ،می فرمود ؛ وبیان می كرد:بهترین بندگان خدا آن های هستندكه ...خوشبویند . چه عیب دارد كه امت پیامبراعظم به پیروی از سیره ای اخلاقی پیشوایش،بخش از مخارج روزانه خودرا،هزینه های بهداشت وتمییزی وخوشبویی نمایند.امام صادق(ع) می فر ماید: «آنچه در راه عطریات خرج كنی، اسراف نیست .
رسول خدا(ص)به مسأله عطریات آن قدر اهمیت می دادومعطر وخوشبومی زیست كه هر گاه از كوچه وگذرگاهی می گذشت، پس از عبورش،آنان كه از آن مسیر می گذشتند، ازرایحه وبوی خوش بر جای مانده،پی می بردند كه پیامبر از این كوچه عبور كرده است . به فر موده امام صادق(ع)پیامبراعظم(ص)هر جمعه عطر می زد وخودراخوشبو می ساخت واگر عطریاتی هم در اختیار نداشت،روسری بعضی از همسرانش را با آب پاشیده برسر وروی خود می كشید، تاخوشبو گردد .
ازاین رو شایسته است که امت پیامبر(ص)به پیروی از پیشوای خود ، باعطرهای دل انگیز وطراوت بخش همواره معطر باشد وبدین طریق در نهایت پا کی ونظافت قرار بگیردودرنظافت وپاکی چون مقتدای خویش،الگووسر مشق برای دیگران قرار بگیرد.
ب ــ بهداشت محیط
نظافت وپاکی محیط، تأثیرشگرفی درروح وروان آدمی دارد؛محیط پاك واراسته وخرم،زندگی را شاداب ومعطر می سازد.پیامبر اعظم(ص) اهمیت فراوان به بهداشت محیط زیست داده وفرموده است: «خاكروبه (زباله های منزل)راپشت در نریزید كه جایگاه شیطان است »، ونیز توصیه به جاروب نمودن وتمیزكردن جلوی منزل فرموده كه:«آستانه خانه خود را بروبیدومانند یهود نباشید »
رسول خدا(ص) دستور داده كه:«خاكروبه(زباله های منزل) راشب در خانه نگذاریدوآن را بیرون ببرید كه نشیمن شیطان است . ودستمال چرك گیری را درجای نگذاریدكه خوابگاه شیطان است . جارو كردن وپاكیزه نمودن حیاط را مستحب اعلان نمود ؛رها كردن ظرف های نشسته راناخوش می شمرد . می فر مود: شب ها پیش از خواب سر ظرف هارا بیپوشانید . ادرار كردن درآب راكد راجفا(برموجودات زنده در آب)می دانست ، ومردمان را از این كار باز می داشت
بخاطر بهداشت وحفظ محیط زیست «اجازه نمی دادكسی كنار چاه آب آشامدنی،زیر درخت میوه دار،میان قبر ها،در جاده ها وحیاط خانه ها قضای حاجت كنند ، همواره دستور می داد كه هفت چیزآدمی را در زمین دفن كنند: مو،ناخن،خون حیض، بچه دان،دندان وعلقه .
وقتی عطسه می كرد، دست یا پیراهنش را جلوی دهانش می گرفت وآهسته عطسه می كرد ؛چون خمیازه می كشید، دستش را بردهان مباركش قرار می داد. فر مان داده بود كسی درچاهی كه آب آشامیدنی دارد،آب دهان در آن نیندازند . امروزه یكی از معضلات جهانی كه درورایی مرزهای جغرافیایی،برای نسل بشر وحیات كره زمین تهدید به شمارمی آید،موضوع بهداشت محیط زیست است. كه برای پیامبر(ص)اهمیت زیاد داشته است.این موضوع اختصاص به كشور یا قاره یادین ومذهب خاصی ندارد از حاد ترین مسایل انسان متمدن كنونی است كه راه حل ها وراهكارهای متناسب به خودش رامی طلبد.
آب مایع حیات بخش برای انسان وهمهموجودات است چنانكه ملاحظه گردید پیامبر(ص)از ادراركردن در آب ویا كنار چاه آب آشامیدنی، منع كرده است؛زیرا انسان با آلوده كردن آب،مایع حیات را تبدیل به مایع ممات می كند.
عمل کردن به سیره پیامبر(ص)درابعاد های مختلف زندگی،مایه فلاح ورستگا ری انسان است،سیر آن حضرت درنظافت وبهدا شت،نیزسرآمد اعصار بوده است؛دوری وبی خبری ازسیره ای حضرت به ویژه سیره ای بهداشتی،زندگی انسان هارا ازواقعیت ها دور سا خته وبه اوهام گرفتار نموده است.دنیای کنونی غرب که درخرافات غرق است وادعاهای کلان وبزرگی دارد می بینیم که محیط زیست محیطی را بازباله های صنعتی،استفاده کردن انواع سلاحهای ممنوعه ای أتمی ،و... چنان آلوده نموده که نه تنها حقوق انسان ها را که حقوق خیلی از موجودات صا حب حیات را نیز در خطر جد ی قرارداده است به گونه ای که انجمن حفاظت محیط زیست آمریكا برآورد كرده كه تقریباً یك سوم جریان آب جهان به
طور مشخص آلوده واصل حفظ كیفیت آب بر هم زده شده است؛سالانه افراد زیادی بر اثر مصرف آب های آلوده از دنیا می روند،منبع بیماریهای مهلكی چون وبا،هیپاتیت، انگلهاو ویروسها،آب های آلوده می باشد .
اگر پیامبر(ص)در هنگام عطسه نمودن وخمیازه كشیدن سعی می كند به دیگران بیاموزدكه بهداشت محیط وهوارا در چنین حالات باید رعایت نمائید،برای این است كه در هنگام تنفس، هوای كه وارد ریه هامی شودباید هوای سالم باشد، قطعا اگر محیط وهوای اطراف با دود سیگار وذرات معلق و... در هوا ، وارد مجاری تنفس می گردد، بیماری های مختلف را ایجاد می نماید. هوای آلوده علاوه بر انسان گیاهان را كه موجب خرّمی وزیبایی محیط است نیزتحت تأثیرقرارمی دهد؛زیرا ذرّات گرد وغبارمعلق در هوا هنگامی كه بانم باران ویارطوبت تر كیب شودطبیعی است كه لایه ضخیمی را در طبقات فوقانی سطح برگها تشكیل می دهد كه به سادگی پاك نمی شود ومانع از ورودنور كافی می گردد.
بنا بر این بهداشت محیط زیست ارمغان اسلام وسنت پیامبر اعظم(ص)است كه در متون دینی بیان شده است و با پیاده نمودن وعمل كردن به این سنت،مشكلات زیست محیطی حل وهمگان در یک فضای سالم وبا صفا وبه دور ازآلودگی، زندگی خوهد کردند.
نتیجه:
سیره ورفتار پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگویی كمال جویی است.آن حضرت مظهر كامل ونماد بر جسته آراستگی بوده است كه با توجه به سیمای ظاهری وشمایل نمونه حضرت،جلوه ودرخشش ویژه داشت.
آراستگی ظاهری، رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكی وپاكیزگی،نظم در پوشاك،چهره و...به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود است كه پیامبر(ص) به آن توجه شایان داشته است.
رسول خدا(ص)برای آراستن سر وصورت، موهای سر وصورت را اصلاح ومرتب می كرد وباآب سدر وختمی شستشو می داد وروغن می مالید موهای سر وریش را خضاب می نمودوباشانه مرتب می كردوبه چشمان مبارك شان سر مه می كشیدوبه آیینه نگاه می كرد. لباس كه برای حفظ وپوشش بدن از سرماوگرما وآلودگی ها می باشد،موجب آراستگی انسان است ونباید به یك وسیله ا ی تفاخرتبدیل شود.
پیامبر اعظم(ص)كه توان تهیه كردن وپوشیدن بهترین لباس ها را داشت، از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ومهم نظافت وپاكی لباس بود كه به آن توصیه فراوان داشت. لباس پنبه ای وكتانی كه متناسب جسم وبدن است مورد علاقه ای حضرت بود وگاهی از روی ناچاری، لباس پشمی می پوشید.در لباس رنگ سفید،سبز وزرد را بیشتر از همه دوست داشت.
بلندی لباس پیامبر(ص) به اندازه بود كه به قوزك پانمی رسید.آن حضرت ساده پوش بود وازهر نوع كفش ودمپایی استفاده می كرد. پیامبر (ص) به نظافت وپاكی بدن اهمیت فراوان می داد ومسواك كردن را مورد تأكید قرار داد. اوهمیشه معطر بود ودیگران را نیز به ا ستعمال بوی خوش توصیه نمود. مصرف در بوی خوش را اسراف به حساب نیاورد.
بهداشت محیط زندگی فردی واجتماعی را،بسیار مهم شمرد وبه رعایت آن بخاطر سلامتی خود ودیگران توصیه وتأكید نمود.

 

يکشنبه 26/11/1393 - 20:33
اهل بیت
بیش از چهار ده قرن است كه از زندگی سراسرالگویی آخرین فرستادة خدا یعنی پیامبر اعظم(ص) سپری می شود؛ انسان هنگامی كه سراغ مطالعة گوشه های از زندگی پر بار آن انسان برتر وآینة كمال می رود، یا از چشمه سار سخنان گهر بار آن حضرت، جرعه ای می نوشد، طراوت،شادابی ومعنویت را با همه وجودش احساس ودرک می كند.
پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگوی كمال جویی برای انسان است. از این رو،زیبنده همگان است كه با عشق وایمان،مسیر پر بارتكامل خواهی راپی گیرند وبا الگوقرار دادن خاتم پیامبران(ص)در تمام ابعاد به ویژه آراستگی ظاهری بكوشند، تا گامی به عرصه پیروی از سیره ورفتار آن حضرت گذارند.
پیامبر خاتم(ص) به همان اندازه كه به زیبایی وآراستگی درونی یعنی معنویّت وخودسازی انسان، اهمیت داده است، آراستگی برونی ورسیدن به وضعیت ظاهری،اصلاح به موقع موهای سرو صورت ، نظافت وپاکی و... رانیز اهمیت داده ومورد تأكیدفراوانی قرار داده است.آراستگی ظاهری، مطابق با اصول فكری واعتقادی ورعایت نظافت وبهداشت از ویژگی بارزیك مسلمان ومؤمن است. امام علی (ع)می فر ماید: «التّجمّل من اخلاق المؤمنین »آراستگی از اخلاق مومنان است.پیامبر(ص)نیز چركی وژولیدگی رامذمت می نماید وبرازنده یک مسلمان نمی داند :«اِنّ الله یبغضُ الوسخ والشّعث »پروردگار،چركی وژولیدگی را دشمن می دارد.چر کی وژولیدگی اگردشمنی با خداوند است آراستگی ونظافت پاکی انسان مؤمن ،دوستی وتقّرب با خداونداست.
رعایت بهداشت ،نظافت وآراستگی ظاهری علاوه بر تأکیدات پی درپی پیامبر(ص)وامامان معصوم(ع)که در متون روایی معتبربیان شده است، در سیره ای عملی آنان به ویژه پیامبر(ص) اهمیت زیادی داده شده است. پیامبر خدا(ص ) به نظافت ،آراستگی، و...سخت پایبند بودوچنان اهمیت می داده است که عطر و بو ی خوش ایشان زبانزد همگان شده بود وآراستگی ظاهر ی آن حضرت یكی از عوامل موفقیت گسترش اسلام به حساب می آید.با توجه با مطالب بیان شده بحث را در سه محور ذیل پی می گیریم :
1- سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)؛
2- آراستگی ظاهری پیامبر(ص)؛
3- نظافت وپاكیزگی پیامبر(ص)؛
سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)
مرادازسیمای ظاهری پیامبر اعظم(ص) شمایل وویژگی های جسمانی ومشخصات چهره واندام مبارك آن حضرت(ص) است،که در منا بع روایی وتاریخی مختلف از شیعه وسنی بیان گردیده است . قطعا نمی توان شمایل واندام مبارک حضرت را بدون استنادبه منابع تاریخی وروایی معتبر،توصیف وتحلیل کرد.طبیعی است كه درموردشمایل حضرت به ویژه اندازه ی موهایسر حضرت ، روایات تعابیر وبیان های مختلف وجود داردکه نگارنده به ذکرروایاتی بسنده نموده است که بیشتر درنوشتارهای بزرگان مورد توجه قرارداده شده است .ازاین رولازم است سیما ی ظاهری وشمایل آنحضرت که عبارتندازچهره ،پیشانه ،مو،ابرو،چشم ،دست ، و...، بصورت مختصر وكوتاه با استفاده از متقن ترین منابع،موردبرسی وتبیین قراربگیرد:
چهرهپیامبر(ص): پیامبر خدا(ص) سیماوچهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مباركشان چنان ماه شب چهار ده در خشان ورنگ چهره شریفش سپیدمایل به سرخی بود، درتعابیری هم داردكه: «چهره اش سپید،امانمكین بود.»
چهره مباركش گردبود ؛ برلب پائین وگونه راست حضرت خالی سیاهی نقش بسته بود . طبق روایات حضرت بانمك تر از حضرت یوسف (ع)بود .
پیشانه پیامبر(ص): پیشانی حضرت(ص) درخشان بود که توجه دیگران را جلب می کرد ،درروایات آن را چنین توصیف كرده است:« پیشانی اش بلند ، وكمی به جلو متمایل بود چون چراغی درخشان توجّه همگان را جلب می نمود .
موهای پیامبر: درمورد موها ی سر مبارک حضرت می فر ماید که: موی سرحضرت(ص) نه حالت دار بود ونه لخت وافتاده ، موهایش تانرمه گوش می رسید )،چون شانه می شد، بسان دانه های شن(ازهم جدا)بود ؛ اُم هانی می گوید: «دیدم پیامبر(ص) موهای خودرا به صورت چهار گیسو بافته بود » .
براساس روایات محاسن مباركش پر پشت وپرمو بود.شاربش بلند نبود ولی پرپشت بود.تعداد موی سفید در سر مبارك ومحاسن شریف آن حضرت نمودارگردیده بودكه به علت خضاب،سبزه به نظر می آمد ؛ انس بن مالك می گوید:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موی سفید وجود داشت .
ابروان پیامبر(ص): ابروان آن حضرت(ص) که مانند سایراندامهای مبارکش زیبای خاصی به حضرت بخشیده بود. در روایت چنین آمده است که، ابروانی پیامبر(ص) به هم پیوسته،باریك وكشیده بودند .
مژّگان پیامبر(ص): مژگان بلند وانبوه یکی از جلوهای زیبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا می کند؛طبق روایت: پیامبراعظم(ص)دارایی مُژّه های بلند وانبوهی بود .
چشمان پیامبر(ص): پیامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسیاه بود ؛حدقه چشمانش نیز سیاه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داری)قر مزی كمی در سفیدی چشمانش، دیده می شد .
گونه های پیامبر (ص): رسول خدا(ص)دارایی گونه های بر جسته بود ؛گونه های آن حضرت نه كم گوشت ونه پر گوشت، بلكه معمولی بودند .
بینی پیامبر(ص): پیامبر خدا(ص)دارایی بینی متناسب وزیبای بود که درروایتی آمده است: بینی رسول خدا(ص)باریك وكشیده بود ؛ سوراخ بینی شان تنگ نبودند .
دهان پیامبر(ص): دهن مبارک پیا مبر مانند سایر اندام وسیما ی حضرت ،از زیبای خاصی برخوردار بود بگونه ای که می فرماید :خاتم پیامبران حضرت محمد(ص)دارای دهانی فراخ امّا متناسب بود ند .
چانه پیامبر(ص): چانه پیامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روایت پیامبرخدا(ص)دارای چانه ای كوتاه و متناسب بودند .
دندان های پیامبر(ص): دندان های پیامبر (ص)از هم جداوسفید بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان های مبارك شان چون دانه های تگرگ جلوه کرده و نمودار می شد وخیلی زود سپیدی دندانهایشان مانند برقی در زیر لبانش پنهان می شد .
گردن پیامبر(ص): پیامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«كأنَ عُنُقهُ جیدُ دُمیه فی صفاء الفضَّة » گردن آن حضرت در زیبایی چون نقره سفید بود؛ «كأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاینسبُ الی الطول و لا الی القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زیبا تر بودو نه خیلی بلند بود و نه خیلی كوتاه.
اندام پیامبر(ص): براساس روایات ، پیامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شكم آن حضرت با سینه اش مساوی بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محكم بود ،نه دراز قد بود ونه كوتاه ، ازنظر اندام انسانی معتدل بود، در اواخر عمر اندكی چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محكم و قوی بود كه براساس روایات گویی پیری در او اثر نكرده است .
شانه پیامبر(ص): شا نه پیامبر خدا (ص) که نماینگرتوانای وقدرت جسمی حضرت بود، طبق احادیث چنین تبین شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه های پهنی داشت .
سینه پیامبر(ص): سینه سترگ ومبارک ایشان براساس روایات بدین گونه شرح داده شده است که: رسول خدا (ص) دارای سینه پهنی بود ، شكم و سینه شان مو نداشت ؛از وسط سینه تا ناف خط باریكی از مو وجود داشت .
دستان مبارك پیامبر (ص): كف دست مباركش فراخ و همچون كف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنین کلفت ومحکم بود؛ مچهای دستانشان پهن و ساعد های كشیده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامی به چیزی اشاره می كرد با دست اشاره می كرد نه با چشم و ابرو
پاهای پیامبر(ص): پاهای پیامبر(ص) استخوان های قلمی داشت وپایش كشیده بود ، ساق های پای شریفش در حد واندازه وكم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حركت كاملاً در اختیارش بود .
بنا براین سیمای ظاهری وشمایل مبارک پیامبر اعظم(ص ) مثل چهره ،مو ، ابرو، چشم ،دست ،و...، چنان زیبا ومتناسب آفریده شده بود كه جلوه وزیبای خاص داشت و با آراستگی ظاهری كه خود حضرت انجام می داد، درخشش ونمودخاص وزیبایی غیرقابل توصیف پیدا می كرد به گونه ای كه نمو نه ی تمام اعصارگشت.
آراستگی ظاهری پیامبر اعظم(ص)
آراستگی ظاهری که ازجمله ویژه گی های ظاهرینسان است ،عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكیزگی، نظم در پوشاك،چهره،و.... به منظور استفاده بهینه از امكانات موجودولباسهایی كه در عین سادگی،تمیزومرتب اند. به عبارت دیگر، رعایت نظم وپاكیزگی در پوشاك وچهره، به گونه ای كه مانع ازتنفروآزردگی دیگران گردد.
آراستگی ظاهر كه نشانه ای از شخصیت،تربیت وفرهنگ انسانی است،فطرتاً محبوب ودوست داشتنی است كه پیامبر اعظم(ص)نیز بدان توجه شایان داشته است.طبق روایات فراوان حضرت موهای سر ومحاسن رابه موقع اصلاح می کرد.هروز چندین مرتبه به آینه نگاه کرده وآنهاراباشانه مرتّب ومنظّم می نمود.اوآراسته ترین فردی روزگار بود ؛لباس وپوشش كه نقش بنیادین درآراستگی دارد،بهترین نوع،جنس،ورنگ راانتخاب می کردند که در عین توجّه داشتن به آراستگی ظاهری ،باصرفه وارزان وازنظرروحی وروانی نیزمفید ومؤثّر وبرای بدن نیز ضرری نداشته باشد. اینك جلوه های ازآراستگی ظاهری حضرت که برای همگان بهترین الگو است بطور اختصاردرچند حوزه یكی آراستن سر وصورت ودیگری لباس وپوشش و... پر داخته می شود :
1- آراستن سر وصورت
ازجملهآراستگی ظاهری آراستن سروصورت است که موجب زیبای انسان می گردد،خداوند خودش زیباست وزیبایی را دوست دارد ؛طبعاًمسلمان زیبا وآراسته را خداوند دوست می دارد. رسول خدا(ص)كه اسلام مجسم است وضعیت ظاهری( سر وصورت) خود را كلاً به پنج طریق آراسته می نمودند: 1- اصلاح موهای سر وصورت 2- شستن موی سر ومحاسن 3- روغن مالیدن به آنان 4- خضاب 5- سرمه 6- آینه وشانه.
الف -اصلاح موهای سروصورت
ا صلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛پیامبرخاتم(ص)علاوه بر اینكه موهای سر وصورت را اصلاح می كرد به دیگران نیز توصیه به چنین اعمال می نمود؛ امام علی(ع)می فر ماید كه رسول خدا(ص)پس از شانه زدن مو،آن را با آب صاف ومرتب می كرد ؛
ومی فرمود: كسی كه موی دارد،یاآن راكوتاه كندیا آن را به خوبی سامان دهد اصلاح سر وصورت به زیبایی انسان می افزاید
رسول خدا(ص)به مردی نگریست كه محاسن بلندی داشت،فرمود: چه می شداگر محاسنش را اصلاح می كرد؟ خبربه آن مرد رسید.محاسنش را به گونه ای اصلاح كردكه نه بلند بود ونه كوتاه، سپس به دیدار حضرت آمد،پیامبر(ص) بادیدن او،فرمود: این گونه اصلاح كنید .
پیامبر(ص) در مقدار واندازه محاسن وریش می فرماید: «وقتی محاسن را در مشت گیرند،هرچه از مشت بیشتر باشد باید كوتاه شود حضرت اصلاح شارب وسبیل را مستحب اعلان كرد وفرمود: «كسی از شما شارب خود را بلند نكند؛ زیرا شیطان آن را پناهگاه خود قرار می دهد،چیدن مو از بینی را نیز مستحب دانست وفرمود: شارب وموی بینی خود رابیچینید وخود را براین كار ملزم كنید. این كاربرزیبایی شما می افزاید .گرفتن موی بالای لب به گونه ای كه لب نمایان گردد از سنت پیامبر(ص)است.
بنابراین اصلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت موردتأکیدپیامبراست ونقش اساسی درآراستگی انسان دارد.عمل کردن به توصیه وسیره عملی پیامبر به منظور آراستگی ظاهری بسیار مفید ومؤثّر است مسلما نان نبایستی ازآن غفلت ورزند.
ب- شستن موهای سر وصورت
شستن هرچیزی موجب پاکی ونظافت آن می گردد؛موهای سروصورت نیز اگر به موقع شسته شود ومرتّب گردد به آراستگی وزیبای انسان می افزاید؛درروایات فراوان شستن سروصورت بابرخی گیا هان توصیه شده است که علاوه بر ثواب وپاداش اخروی،آثار مثبت دنیوی نیز دارد.البته اعتماد کردن به چنین روایات ازباب اخبار من بلغ وادلّه تسامح سنن است.پیامبر خاتم(ص)برای آراستن خود، موهای سر وصورت را شستشو می داد؛گاهی رسول خدا(ص)موی سر ومحاسن مبارك را باسدر سشتشو می نمود . امام كاظم(ع)می فرماید: رسول خدا(ص)غمگین شدوجبرئیل اورا واداشت تاسرش رابا سدر بشورد
براساس روایات،هركه سرش رابا برگ سدر شستشو دهد خداوند هفتاد روز وسوسه شیطان را از او دور می كندوهر كه هفتاد روز این كار را انجام دهد،خدارا نا فر مانی نكند وهر كه نا فر مان خدانباشدبه بهشت می رود .
پیامبر(ص)سر وصورت راباخطمی نیز شستشو می داده است؛طبق روایت هركه سرش را در روز جمعه باخطمی بشویدثواب كسی راداردكه یك بنده آزاد كرده باشد .
بنابراین شستن موهای سروصورت ومرتّب کردن آن ها موجب آراستگی وزیبا ی انسان می گردد، بویژه اگر مو های سروصورت را روغن بما لد شادابی ویژه بدست خواهد آورد.
ج- روغن مالیدن به سر
روغن مالیدن به موهای سر موجب مرتّب ومنظّم شدن موهای سر می گردد،مرتّب ومنظّم بودن موهای سر انسان را آراسته می سازد؛پیامبر اعظم(ص)در راستای آراستگی ظاهری،موهای سر وصورتش را روغن می مالید ومی فرمود:«مالیدن روغن شور بختی را می برد»چون می خواست روغن بیمالد،از سر ومحاسنش آغاز می كرد، ومی فرمود:«سرجلوترازمحاسن است». ابتدا ابروها وبعدشاربش راروغن می مالید،آن را بو می كشید، سپس موی سرش راروغن می زد . مالیدن روغن بنفشه را مستحب اعلان كرد وآن رابرروغن های دیگر بر تری می داد .ومی فر مود:روغن بنفشه بمالید كه در تابستان خنك ودر زمستان گرم است.
ازاین رو،لازم است انسان مسلمان به پیروی از سیره پیامبر(ص)وتأکیدات آنحضرت به منظورآراستگی وزیبای خود ،موهای سررا روغن بمالد ومرتّب نماید.
د-خضاب كردن
خضاب موهای سرومحاسن ازسنّت بسیار مهم پیامبر اعظم (ص)است که عمل نمودن به آن علاوه بر پاداش های اخروی،ظاهرانسان راآراسته می سازد، به ویژه افراد مسن وبزرگ سال که مو های محاسن وسرش به سفیدی گرایده است،باخضاب سفیدی آن ها برطرف شده وچه بساا و راشاداب نشان می دهد.البته برای خضاب فواید فراوانی بیان شده است. بر اساس روایات فراوان وشواهد تاریخی، رسول خدا(ص)،موهای سر ومحاسن شریفش را خضاب می كرد.انس بن مالك می گوید: «رأیت شعر رسول الله(ص)مخضوباً » موی پیامبر خدا را در حالی كه خضاب شده بود،دیدم.آن حضرت، موی خودرا باحنا خضاب ورنگ می كرد .
از صحابه آن حضرت می گوید:« به حضور پیامبر(ص)رفتم دیدم كه محاسنش را خضاب كرده بود .
محمد بن مسلم در باره خضاب از امام صادق(ع)سؤال نمود،حضرت فر مودند: رسول خدا خضاب می كردندوهمینك موی خضاب شده آن حضرت نزدما می باشد .
ونیز می فر ماید:مردی نزد رسول خدا(ص)آمدوسپیدی درریش اومشاهده شد،حضرت فر مود: این نوراست،هركه در پرتوی تعالیم اسلام موسپید كند،نور او،در روز قیامت است.هنگامی كه با حنا خضاب كرده ونزد پیامبر(ص)آمد،پیامبر(ص)فرمود: نور واسلام است.درمورداینكه خضاب سیاه كرده بود،فرمود: نور،اسلام وایمان است .
خضاب باهر رنگی باشدعیبی ندارد. چنانكه مردی كه بارنگ زرد محاسن خود را خضاب كرده بود نزد رسول خدا(ص)آمد،حضرت فرمود:این زیبااست. بعد باریش سرخ حنایی آمد حضرت با تبسم به اوفرمود: این بهتر است. هنگامی كه باریش سیاه شده بر حضرت وارد گردیدحضرت با چهره خنده ناك به او فر مود: این از آن دوبهتر است .
پاداش وثواب خضاب:
خضاب برای مردان وزنان سنت مؤكداسلام است.خضاب دست وپا برای مردان كراهت دارد وباید مردان موی سر ومحاسن را خضاب نماید،زنان علاوه بر موی سر،دست وپا را نیز باید خضاب نمایند ؛خضاب كه یكی ازتوصیه های اسلام به پیروانش می باشد،دارایی اجر وپاداش فراوان می باشد؛رسول خدا(ص)به علی(ع)فرموده است:«یك در هم در راه خدا خضاب مصرف كردن،بهتر از هزاردر هم است كه در راه غیر خدا انفاق ومصرف شود .
«حسن بن جهم می گوید: به امام رضا (ع) گفتم خضاب بستی؟حضرت درپاسخ فرمود:نمی دانی كه ثواب دارد؟ ».
بنابراین حنا كردن موی سر ومحاسن،از سنت پیامبر (ص) است .امام صادق (ع)می فر ماید:« دوست ندارم مسلمانی از دنیا برود، مگر آنكه همه سنت های رسول خدا(ص) راحتی یك بارهم كه شده،انجام دهد . امام صادق (ع)در پاسخ سوال كه آیا خضاب نمودن محاسن وموی سرازسنت است؟ فرمودند: آری . بدون شك، رسیدن به كمال وهدف اصلی، زمانی تحقق می یابدكه انسان در تمامی رفتار های خویش از پیامبر(ص) متابعت وپیروی نماید وخود را آراسته به ظاهر وباطن وآداب آن حضرت نماید كه موجب خیر دنیا وآخرت می باشد.خضاب نمودن یكی ازسنت های مؤكده آن
حضرت است .
خلاصه اینکه، خضاب ازسنّت مهم پیامبراعظم(ص) است که به آراستگی وزیبای انسان نقش داشته وپاداش وثواب فراوانی نیز دارد.
هه- سرمه كشیدن:
سرمه کشیدن به چشم،موجب می شودکه چشم به ظاهر بر جسته وزیبا نمایان گردد ،طبعی است که زیبای چشم نقش درزیبای وآراستگی انسان دارد، ازاین رو،سرمه كشیدن به چشم،از دستورات مؤاكده ا ی اسلام است كه پیامبراعظم(ص) علاوه بر اینكه خودش به چشمان مباركشان سرمه می كشیدبه دیگران نیزبه این عمل توصیه می نمود.امام صادق(ع) فرمودند:هنگامی كه رسول خدا(ص)به رختخواب خویش می رفتند با«سرمه سنگ»سرمه می كشید وعددآن را طاق قرار می داد . قبل از خوابیدن، چهار باربه چشم راست وسه باربه چشم چپ خودسرمه می كشید ،دربرخی روایات دارد كه رسول خدا(ص) به چشم راستش سه بارسرمه می كشیدوبه چشم چپش دوبار.حضرت سرمه دانی داشت كه هرشب با آن سر مه می كشیدوسرمه اش سرمه سنگ بود .
چنانكه ملاحظه می شودروایات در تعداد سرمه كشیدن حضرت اختلاف دارد،علامه طباطبایی می فر ماید:اختلاف روایات درباره تعدادسرمه كشیدن های پیامبر (ص) نشان می دهد كه حضرت در مواقع مختلف،گوناگون عمل می نموده است.خودسرمه كشیدن در هنگام خواب از سنت است تعدادآن مهم نیست ؛ چنانكه پیامبر(ص)فرمودهركه خواهد سه بارسرمه كشدودرهر زمانی،كم وبیش كردن آن گناهی ندارد . امام رضا(ع) می فر ماید:هركه به خدا وروز جزا ایمان دارد باید سرمه بكشد .
ازاینرو، سرمه کشیدن به چشم انسان راآ راسته می کند، پیامر هرشب به چشمان مبارک خود سرمه می کشید وبه این عمل چنان اهمیت داده است که امام رضا (ع)سرمه کشیدن به چشم را ازنشانه ایمان به خداوروزجزادانسته است.
و- آئینه و شانه:
آراستگی سر و صورت و مرتب نمودن موی چهره و سر ،از نشانه های بارز اهمیت دادن به سنت اسلامی است. پیامبر خدا(ص) در آئینه نگاه می كرد، موی سر خود را شانه می زد، گاهی به جای آئینه ،در ظرف آب نگاه می كرد و موی سر خود را مرتب می ساخت وعلاوه بر این كه خود را برای خانواده آراسته و مهیا می كرد، برای برادران دینی هم خود را می آراست .
پیامبر اعظم روزی در ظرف آبی كه در اتاق قرار داشت نگاه می كند و خود را می آراید ، وقتی همسرش عایشه او را می بیند می گوید: پدر و مادرم فدایت !تو پیامبری و بهترین آفریدگان ،چرا چنین می كنی ؟حضرت فرمود: «إِنَّ الله تعالی یُحِبُّ مِن عبدِهِ إذا اَخرَجَ الی اخوانه اَن یتَهَیَّأَ لَهُم وَیتَجمَّل »خداوند از بنده اش این را دوست دارد كه هر گاه نزد برادران دینی اش بیرون میرود خود را برای آنان آماده وآراسته سازد. از امام صادق(ع) روایت شده است كه پیامبر(ص) فرمود: خداوند بهشت را برای جوانی كه بسیار در آینه نظر می كند و حمد خدا را بسیار می گوید كه خدا او را به صورت نیكو آفریده ومعیوب نگردانیده،واجب می گرداند .
روشن است كه چنین شیوه،سبب جذب وجلب دیگران می گردد وبه نفوذ دعوت تبلغی یك پیشوا،می افزاید.
رسول خدا(ص)،باشانه سر مباركش را شانه می كرد. همسرانش مراقب ومنتظربودندكه وقتی از موهای سر وصورت حضرت می ریخت،آن هارا جمع می كردند،تار مو های كه گاهی نزد مردم به عنوان تبرّك مانده بود،از همان موهابود.وی،گاهی روزی دوبار، محاسن خودرا شانه می زد وپس از شانه زدن،شانه رازیر تشك وبالش خود می گذاشت . رسول خدا(ص)باشانه مخصوص به نام«مدری»سرش راشانه میزد،وچه بسا كه محاسن شریف راهرروز دوبار شانه می زد .
بنابر این آراستگی ظاهری عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری كه به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود صورت می گیردواین مسأله مورد توجه واهمیت نزد پیامبر(ص) بوده است.آن حضرت خودش را با مرتب كردن سر وصورت ومالیدن روغن به آنها،می آراسته است وخضاب می نموده وبه چشمان مبارك شان سرمه می كشیده است؛ موهای سر ومحاسن شریفش را شانه كرده وبا آب صاف ومرتب می نموده است وبه دیگران نیز به این سنت ها تأكید وتوصیه كرده است.
2- لباس وپوشش
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت
«سعدی»
لباس برای پوشاندن بدن وحفظ آن از سر ما ،گرما،وآلودگیها است وموجب آبرو وآراستگی انسان می باشد. تبدیل لباس به وسیله تفاخر و تجمل و ارزش آن را در كیفیت و قیمت آن دانستن ،نوعی انحراف از فلسفه وجودی لباس است.
پیامبر اعظم(ص) كه توان تهیه كردن و پوشیدن بهترین لباس ها را از نظر قیمت و كیفیت داشت ،آراستگی ظاهری نیز موردتوجّه آن حضرت بوده است؛آراستگی، تنهامنحصیر با تجمّل های که امروز ه در اکثرجوا مع اسلا می بخاطربی اطلاعی ازسیره نبو ی رایج شده وآراستن را فقط درپوشیدن لباسهای گران قیمت وفاخرمی داند، نیست ؛زیرا آراستگی بالباس های ساده و ارزان قیمت نیز ممکن است؛پیامبر(ص) از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ودرمواردی هم لباس های درشت وخشن بر تن می کرد .عایشه می گوید: «كان علی رسوا الله (ص) ثوبان خشنان غلیظان »رسول خدا(ص) دو لباس درشت و خشن داشت .البته آن حضرت لباس پشمینه زخیمی نیز می پوشیده است . حضرت به اندازه نیاز و ضرورت می پوشید و هر نوع لباس كه برایش فراهم می شد ،استفاده می كرد. در بیشتر موارد، لنگ ،پیراهن زبر و خشن وعبای زمخت بر تن می كرد .آنچه برای پیامبر(ص) اهمیت داشت پاكیزگی ومعمولی بودن لباس بود،نه گرانبها بودن آن .
رسول خدا(ص) از میان جامه های گوناگون ،پوشیدن پیراهن را بیشتر دوست می داشت (زیرا آن در مقایسه با ردا و لنگ ، پوشاننده تر بود و نیازی به بستن و باز كردن و مانند آن نداشت)هنگامی كه هیأتی بر حضرت وارد می شدند، هم خود زیبا ترین لباس را می پوشید ، و هم مهتران اصحابش را به این كار دستور می داد . همواره لباسش پاكیزه بود؛ می فرمود: از عوامل ارجمندی مؤمن نزد آفریدگار والا ،پاكیزگی لباس اوست. بنابراین لباس پاکیزه ومرتب که موجب ارجمندی نزد پر وردگا رعالم است ،انسان را آراسته می کندوزیبای خاص می بخشد.از این رو پیامبر اعظم (ص) آراستگی را در لباس های گران قیمت وفاخر ندانسته است بلکه نظافت وپاکی لباس را مور دتاکیدقرارداده است. در این قسمت لازم است به نمونه هایی از سیره پیامبر خاتم (ص) در مورد جنس ورنگ لباس و ... پرداخته شود:
الف_جنس لباس
لباس مناسب و پاکیزه که پوشیدن واستفاده کردن آن اصراف ،تجمل گرایی و ...را به دنبال نداشتته باشد ،نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛ پیامبر اعظم(ص) علاوه بر اینكه به سلامت و عافیت جسمی توجه وافر داشت ،به سادگی و نوع سالم تر پارچه لباس نیز توجه شایان داشت .لباس ازجنس پنبه ای بیشتر مورد علاقه آن حضرت بود ، امام علی(ع) می فرماید: «لباس پنبه بپوشید ،چرا كه آن لباس رسول خدا (ص) بود وآن حضرت ،لباس پشمین و مویین نمی پوشیدند مگردرحال ناچاری »وبهترین جامه ها جامه ای است كه از پنبه بافته شده باشد، لباس پنبه ای لباس اهل بیت (ع) است »پیامبر(ص) هم لباس برد یمانی می پوشید و هم در حال اظطرار جبّه ای پشمین بر تن می كرد .
بنا بر این بهترین جنس لباس از نوع پنبه است كه برای بدن مفید می باشد و از مام صادق (ع) روایت شده است كه:
«پوشیدن كتان (از جنس پنبه) بدن را فربه می كند ».
ب- رنگ لباس
طبیعی است که رنگ لباس درآراستگی ظاهری انسان نقش وافری دارد،انتخاب رنگ نامناسب وزننده،موجب تنفر دیگران ازانسان می گردد؛لباس اولین حایل بین بدن انسان بامحیط است . ازیک سو تماس مستقیم بابدن انسان دارد وازطرفی بامحیط خارج.دراین میان علاوه برنوع وجنس،رنگ لباس هم می تواندازلحاظ مانع انتقال برخی از امواج وتشعشعات محیطی به بدن شود.
اگرانتخاب نوع،جنس ورنگ لباس با آگاهی وشناخت صحیح صورت بگیرد،می تواند نقش عمده ومؤ ثری درحفظ سلا متی جسم وروح انسان داشته باشد.بنابر این برای تعادل وسلا متی جسمی ،روحی ورشد طبیعی،شناخت سیره پیا مبر(ص)درانتخاب نوع وجنس ورنگ لبا س، لازم وضروری است.
رسول خدا(ص) در پوشیدن لباس ،افزون برنوع وجنس آ ن،به رنگ وپاكیزگی آن نیز اهمیت فراون می داده است.زیراانتخاب رنگ نامناسب وآشفتگی لباس علاوه برمضرات جسمی وروحی موجب انزجار ،بی علاقگی وتنفر دیگران می گردد.
دیل كارنگی در مورد تأثیر آراستگی ظاهر و تمیز و مرتب بودن لباس در روح و روان افراد جامعه می گوید: یك روان شناس ،پرسش نامه ای برای عده ی زیادی فرستاد .در این پرسش نامه از تأثیر لباس برآنها سؤال شده بود .همه پاسخ دادند وقتی لباس مرتب و تمیز پوشیده اند ،احساس اینكه یك چنین لباسی را در بر نموده اند اثری درآن ها می گذارد كه غیر قابل بیان است ،ولی اثراتش قطعی و حقیقی است. لباس مرتب و تمیز در آنها اعتماد به نفس ایجاد می كرد و بر عزت نفسشان می افزود .آنها اظهار داشتند وقتی به چهره یك فرد موفق در می آمدند ،احساس می كردند در باره موفقیت و رسیدن به آن راحت تر فكر می كنند. چنین است اثر لباس در مورد نفس پوشنده آن البته به همان اندازه كه تمیز بودن و مرتب بودن لباس درروح وروان افراد تأثیر مثبت دارد طبیعی است كه رنگ آن نیز اثر گذار خواهد بود .
پیامبر اعظم (ص) كه الگوی زندگی است رنگ هایی برای لباس خود انتخاب می نموده است كه اینك به اختصار برخی آنها ذكر می گردد:
1 ـ سبز:
قطعا رنگ سبز لباس درزیبای وآراستگی انسان نقش دارد، رنگ سبز ،رنگ مورد پسند پیامبر(ص)برای لباس بود . پیامبر(ص) عبایی به رنگ سبز داشت كه گاهی آنرا برشانه خود می انداخت .
طبق نطرروانشناسان امروزه هریکی ازرنگها ازلحاظ روحی وروانی آثار مخصوص به خودرا دارند،رنگ سبز از نظرروان شناسی نمایان گرهدف واراده درعمل است.سبز نمودار ثبات واستقا مت درمقابل تغیرات است.رنگ سبزبرای
درمان بیماریهای عصبی واختلالات روانی توصیه شده است وقدرت تحمل وصبوری را افزایش می دهد . خشم وفشارها ی عصبی را می کاهدوفشار خون را کاهش می دهد وخون بافت هارا ازمیکروبها پاک می سازد، این رنگ مسکن وهیپنو تیک است ودرتحریکهای عصبی، بی خوابی ها وتشنگی ها مؤثر است. فشار خون را کم می کند میگرن را تسکین می دهد .
2- سفید:
رنگ سفیدازرنگهای بوده است که بیشترمورد توجّه پیامبر بوده است؛طبق روایات بیشتر جامه های پیامبر (ص) سفید بود ومی فرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچه سفید كفن كنید . هیچ لباسی زیبا تر از سفید نیست ، پس آن را بپوشید و مردگانتان را درآن كفن كنید .
زیبا ترین رنگی كه در گورها ومساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهید كرد (رنگ) سفید است .
بنابراین رنگ سفید بیشترموردتوجّه پیامبر بوده است که ازنظر روانشنا سان نیز لباس سفید، لباس خنک کننده خوبی است؛ زیرا تمام اشعه های تا بیده شده سراپای را گرفته منعکس می سازد ،ودرنتیجه گرمای زیادی تولید نمی کند ومکانیسم طبیعی ، تنظیم حرارت بدن که مرکز آن درقا عده مغز قرار داردآسانتر صورت می گیرد .
پیامبر خاتم(ص) نمونه اعلای تمیزی وآراستگی بود، در لباس پوشیدن نیز به این نكته توجه داشت لباس سفید می پوشید؛امت محمد(ص)نیز به پیروی از سنت او،لازم است تا می توانندلباس های سفیدبپوشند؛زیرا لباس سفید خود به خود به گونه ای است كه چرك وآلودگی آن زودتر معلوم می شود وانسان مقید به سنت نبوی ،به شستن و تمیز كردن آن روی می آورد .البته انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفیداست
3- زرد:
لباسی بارنگ زرد مورد توجه وعنایت رسول خدا (ص) بوده است . طبق روا یا ت پیامبرخدا(ص) ملحفه ای داشت كه با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند زیدبن اسلم می گوید: «كان رسول الله (ص) یصبغ ثیابه كلها بالزعفران حتی العمامة ». پیامبرهمه لباس هایش حتی عمامه اش را بازعفران رنك می كرد.
ازمنظر روان شناسان رنگ زردسمبلی برای روح آزاد واستقلال است.درخشش رنگ زرد احساسات انسان رازیرورو می کندوانسانراازاندوه آزادورها می سازدوافکاری را به انسان تلقین می کند که بیشترین تأثیررا برنیروی خوددرمانی فرد می گذارد.رنگ زرد به عنوان درمان ضدافسر دگی شناخته شده است .درمان افسر دگی بارنگ معمولا بدون واکنشهای دفاعی چون سوزش چشم ازخود بروز می دهد.تحریک چشم،سیستم عصبی را نیز تحریک می کند،به این طریق تمام بدن نیرویش را برا ی مقابله با افسردگی فرا می خواند. چون رنگ زرد سیتم عصبی را تحریک می کند این رنگ راخوراک اعصاب نامیده اند.رنگ زرد دردرمان پو ستی وشفاف کردن پوست نیزمؤثر است. ونو عی حالت تحریک کننده ذهن وهوش رادارد که شدیدا موجب تقویت فکر انسان می گردد.
4- قرمز:
رنگ قرمز رنگی بود كه پیامبر(ص) برای لباس آن را نمی پسندید «انه كره الحمره فی اللباس ».
روان شناسان درمورد رنگ قرمز می گویند:» رنگ قر مز محر ک است وبرای افرادی که عصبا نی هستند نبایستی در منازل ازآن استفاده کنند.«
5- سیاه:
رسول خدا(ص) جز در سه چیز رنگ سیاه را خوش نداشت: چكمه ،عمامه و عبا .ازنظر روان شناسان رنگ سیاه حزن آور است،آلودگی وچرک رابه آسانی نشان نمی دهد .
ج- اندازه و بی تکلفی در لباس
لباس درصورتی موجب آراستگی انسان است که علاوه بر پا کیزگی آن، ازنظر بلندی،کوتاهی،گشاد بودن و...متناسب وبه اندازه قد وقا مت انسان باشدونو وکهنه بودن و... ملاک نیست ،جامه ای كه تكبّر و خود برتر بینی آورد یا انسان را مغرور و سرمست نماید ،مذموم و ناپسند است. مقید شدن به نوع خاصّی از لباس نیز اسارت آور خواهد بود.
جامه بلندی كه بر زمین كشیده شود نشانه تكبر است و در جاهلیت ، شیوه اشراف جاهلی بوده است.پیامبر(ص) ضمن اینكه از پوشیدن آن گونه جامه ها، نهی می كرد ،خود جامه ای می پوشید كه از نظر بلندی به قوزك پاهایش نمی رسید: «كانت ثبابه ُلُّها مُثمِرّه فوق الكعبین » پیامبر اعظم(ص) به ابوذر فرمود هركه از روی تكبر جامه اش رابرزمین كشد ،خداوند در قیامت به او نظر رحمت نفرماید. ازار(شلوار) مرد...تا بند پا جایز است نه بیشتر از آن ؛ پیامبر (ص) در وصیتی به شخصی فرمود: مبادا كه پیراهن و شلوار خود را بلند كنی كه این نشانه تكبر است و خداوند تكبر را دوست ندارد.
از نشانه های وارستگی پیامبرخدا(ص) در پوشیدن لباس و اینكه فخر خویش را در جامه و نوع آن نمی دانست، این بوده است كه نقل شده هر نوع لباسی كه فراهم می شد می پوشید ،از لنگ و پیراهن یا جبّه یا هر چیز دیگر :
برای رسول خدا (ص) مقید شدن به نوع خاص لباس مطرح نبود .چنانكه پیامبر گاهی عبای كهنه و وصله داری داشت كه آن را بر تن می كرد و می فرمود: من بنده ام و لباس بندگان را می پوشم .دو جامه داشت كه ویژه ای روز جمعه بود، غیر از لباس های دیگری كه در روزهای غیر جمعه برتن می نمود. چه بسا كه فقط یك روپوش بدون لباس دیگر برتن می كرد و دو سوی آن را میان شانه اش گره می زد و با همان لباس برجنازه ها با مردم نماز می خواند و چه بسا كه با همان یك لباس روپوش در خانه خود نماز می خواند وآن رادورخود می پچیدو... ای بسا كه باهمان لباس ، نماز شب می خواند و هم چنین گاهی یك طرف لباس را بر تن می نمود و طرف دیگرش را بر روی بعضی از زنان خود می انداخت و به این ترتیب در آن نماز می خواند
دـ ساده پوشی
لباس وپوشش مناسب که با قد وقامت انسان سازگاری دارد واز راه حلال ومشروع تهیه شده ولو به ظاهر ساده باشد ،
علاوه بر آراستگی ظاهری ،نقش مؤثر در آراستگی معنوی انسان نیز دارد؛ زیرا اگر خدا ی نخواسته لباس وپوشش از راه حرام به دست آمده باشد ،نماز وعبادت که به آن بجا آورده می شود ،صحیح نیست .چینین لبا س وپوشش به ظاهر
انسان را آراسته نشان می دهد ولی از معنویّت دور می کند.
پیامبر اعظم (ص) چنان ساده زندگی می کرد که در طول حیات مبارکش به هیچ جلوه ای فریبنده ای دنیا وابسته وعلاقه مند نشد وچنان ساده پوش بود که هرچه فراهم بود می پوشید، چه قطیفه ای كه به بركند،یابرد عالی بپوشد، چه جبّه پشمین. هرچه كه از حلال میافت می پوشید: «ما وجد من المباح لبس » مهم برای پیامبر(ص) مباح بودن جامه بود،نه قیمت،جنس،دوخت وجذاب بودن آن.در سخن دیگر آمده است كه پیامبر(ص) عبای داشت كه هر گاه می خواستند نمازنافله بخوانند،آن رادولا كرده وزیرش می انداخت. پیامبر(ص)برروی حصیر، وبدون هیچ فرش دیگری می خوابید .
بنابراین لباس درصورتی موجب آراستگی انسان می گردد که به اندازه قد وقامت انسان بوده ومباح باشد،پیامبر درپوشیدن لباس علاوه بر اینکه رعایت می کرد که به اندازه قد وقامت خودش باشد،ساده پوش وبی تکلّف بود ودر عین حال آراسته وتمیز بود به گونه ای که او دراین زمینه نیز الگوی کامل برای همگان بوده است.
هه ـ كفش و...
پوشیدن کفش مناسب نیز در آراستگی انسان نقش دارد،انسان های واراسته همواره ازکفش های که هم برای سلامتی پا ها یش مناسب باشد وهم بدور ازتفاخر وتجمل است ، استفاده می کند وسادگی وبی تکلفی را نیزدرآن رعا یت می نماید،پیامبر خاتم(ص) همه نوع كفش ودمپایی می پوشید .كفش آن حضرت، دوبند داشت كه انگشت پا در آن ها فرو می رفت؛ جنس كفش او بیشتر، از پوست موی گاوبود رسول خدا(ص)كمر بندی داشت كه از چرم دباغی شده ودربالای آن یك گره وجود داشت ودر طرف دیگرش نقره بودوسه حلقه نقره ای هم به آن آویزان بود انگشتر آن
حضرت نیزاز نقره بوده است ،كه نگین آن مدور ونقش آن«محمد رسول الله»بود .
وـ آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشیدن كاری روز مره وامری ساده است ولی روش وسیره اولیای خدا همانگو نه که در آراستگی ظاهری برای انسان مؤثّر است درچه گونه پوشیدن لباس نیز برای مامهم است. پیامبرخاتم(ص)هرگاه پیراهن می پوشیدآن راقبل ازشلوار می پوشید ،وابتدا سمت راست را بر تن می كرد وهر گاه جامه از تن در می آورد، از سمت چب شروع می كرد . هر گاه لباس نو می پوشید، لباس های كهنه خود را به فقیر می داد ومی فر مود: هر مسلمانی كه در راه رضای خدا، لباس های كهنه خود را به یك مسلمان بپوشاند، تا آن زمان كه آن لباس در تن آن فقیر است اودر ضمانت ونگهداری خداوند است .
آن حضرت، انجام كار را با دست راست وشروع از سمت راست را در همه امور دوست داشت وحتی در پوشیدن جامه وكفش، در شانه كردن موی . لباس كه می خرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می برّید نمی گذاشت لبه آن را هم بدوزند وبه همان حال می پوشید ومی فر مود:كار،خیلی زودترازاین هاست! ؛پیامبر(ص) می فرماید: هر كه لباس می پوشد باید پاك وپاكیزه باشد .
در پا كردن كفش پای راست را بر پای چب باید مقدم كرد وهنگام در آور دن آن،باید بر عكس عمل شود ؛ در هنگام خوردن غذا كفشرا از پای در آورند .
رسول خدا(ص) انگشتری به دست راست می كرد ؛ انگشتری بانگین عقیق ؛ عقیق سرخ ؛ یاقوت ؛فیروزه بلور ،جزع یمانی ، وزمرد را مستحب شمرد. هنگام وضوء سه بار انگشتر را حركت می داد ؛ همواره نگین رابه طرف كف دست می چرخاند وبسیار به آن می نگریست .
بنا بر این،لباس كه برای پوشاندن وحفظ بدن است، موجب آراستگی می باشدونباید به وسیله تفاخر وتجمل تبدیل شود.پیامبر اعظم(ص) می فر ماید: «من لبس ثیاب شُهره فی الدنیا البسهُ الله لباس الذُّلّ یوم القیامیه » هركس در دنیا لباس شهرت بیپوشد خداوند در روز قیامت جامه ذلت وخواری بر اومی پوشاند. امام صادق(ع) نیز روایت كرده كه رسول خدا(ص)نهی می كردكه مردان،در لباسپوشیدن خودراشبیه زنان سازند ونهی می كرد كه رنان، در لباس پوشیدن شبیه مردان شوند
ز- لباس های ویژه:
رسول خدا(ص) علاوه بر لباس های كه پوشاننده بدن بوده است ونقش در آراستگی داشته،از كلاه ،عمامه، دستار، عرق چین،و... نیز استفاده می كرده است،گرچند آنهاپوشاننده بدن نیستندونمی شودکه بصورت مستقیم ازآراستگی ظاهری به حساب آورد. ولی به نحو ی ازویژه گی های ظاهری آن حضرت محسوب می گردد که چند مورد آن ذکر می گردد:
1- كلاه وعرقچین: کلاه وعرق چین بعنوان پوشیش برای سر، درحالت های عادی واستفاده کردن آن زیر عمامه برای جلوگیری ازعرق سر،از ویژگی های است که آن حضرت بدان توجّه داشته است وپوشاندن سررا درنمازبه همه توصیّه کرده است.پیامبر اكرم (ص)عرقچین وكلاه سفید راه راه می پوشید ودر هنگام جنگ،عرقچین بر سر می گذاشت كه دو گوش داشت وروی گوشها را می پوشاند ؛گاهی زیرعمامه عرقچین برسر می كرد .
2- عمامه : ازسنت های اسلامی،پوشاندن سر است چه هنگام عبادت ونماز،چه در مواقع دیگر.پوشش پیامبر برای سر ،اغلب عمامه بود.عمامه سیاهی داشت كه برسرمی پیچید وبا آن نماز می خواند . عمامه رسول خدا(ص) به اندازه ای بودكه آن راسه دور،به سرش می پیچید .
3- حوله: اگر استفاده از دستمال وحوله رابرای خشك كردن دست وصورت هنگام وضو،وارد بحث پوشش ولباس كنیم،در این زمینه مناسب است كه بدانیم كه رسول خدا(ص)حوله های متعددی داشت با نام های مختلف وكار برد های گوناگون كه به مراعات بهداشت نظافت و نظم هم مربوط می شود.در حدیث است كه آن حضرت دستمال و حوله ای داشت كه پس از وضو چهره خود را با آن خشك می كرد واگر حوله یا دستمالی همراه نداشت ،با گوشه لباس خود صورت را خشك می نمود
نظافت وپاكی پیامبراعظم(ص)
نظافت وپاكی از مهم ترین مسایل اسلامی است وازاركان زندگی انسان می باشد؛زندگی زیباباطراوت وشایسته در گرو نظافت وپاكی میسر وممكن است«نظافت وپاكی از اخلاق پیامبران الهی است »؛ پیامبراعظم(ص) كه الگوی زندگی در ابعاد گوناگون بوده است به نظافت وپاكی اهمیت فراوان داده وفر موده است:« هرچه می توانید پاكیزه باشید، زیراخداوند اسلام رابرپاكیزگی بنیان نهاده وجز مردم پاكیزه،كسی به بهشت نمی رود ».
رعایت نظافت وپوشیدن لباس های تمیز واستعمال بوی خوش علاوه بر اینكه بر شادابی خودشخص می افزاید، وموجب تنفرودوری دیگران نمی گردد،بر روح وروان دیگران نیز اثر مثبت گذاشته وزمینه مقبولیت اورا فراهم می نماید.امام علی(ع) می فرماید: از بدن خویش مراقبت كنید، خدا مبغوض می دارد بنده اش را كه هركس كنارش بنشیند،بینیش رابیگیرد ».
نظافت وبهداشت ره آورد دنیای غرب نیست،مسلماً متن دستور های دینی وسنتهای اسلامی است وبالاترین آن در وجود نازنین رسول خدا تجلّی یافته است. آن هم با شرایط آن روز گار وكمبود آب ووسایل وامكانات. پیامبر خاتم (ص) آینه ای است كه چگونه زیستن را دررفتار فردی واجتماعی او باید جستجو كردوازاوباید الگو گرفت.اینك به برسی گوشه های از شیوه های رفتاری آن حضرت در مورد نظافت وپاكی می پر دازیم:
الف- بهداشت بدن
حمام كردن، شستشو، نظافت بدن وزدودن موهای آن، عوامل تأمین سلامتی ونظافت واز نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی سبیل وشارب،زودودن موهای زیر بغل وشرمگاه نیز از همین نمونه هااست.
امام صادق(ع) می فر ماید: «خداوند به ابراهیم(ع)فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم(ع) سبیل خودرا اصلاح كرد.باز فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم موهای زیر هردوبغلش را اصلاح نمود.باز فرمود: پاكیزه شو!ناخن هایش را گرفت و...» .
در روایت آمده است كه خداوند به ابراهیم(ع)حنیفیه وپاكیزگی رافرستاده وآن ده چیز است كه پنچ تادرسر وپنچ تاهم در تن می باشند كه عبارتند از: گرفتن سبیل،آراستن ریش، خواباندن مو، مسواك كردن، خلال نمودن،ستردن مواز تن،ختنه،چیدن ناخنها، غسل جنابت وشستشو باآب .
رسول خدا(ص)جمعه به جمعه، موهای زیر بغل وزهار رامیزدود،ناخن هایش رامی گرفت وآن رادفن می كرد،شاربش را كوتاه می كرد وبربدن خودنوره می كشید،تاموهایش زایل شود .
امام صادق(ع)می فر ماید:«آن حضرت روزجمعه،پیش از آنكه برای برپایی نماز جمعه از خانه بیرون رود،ناخن هایش رامی چید وشارب خودرا كوتاه می كرد.» بلند شدن ناخن یاسبیل، موجب آمادگی وجمع شدن چرك ومیكرب درآن می گردد. چیدن وكوتاه كردن آن ها، به بهداشت كمك می كند.پیامبرخدا(ص)به این نظافت،حتی در مسافرت هاهم توجه داشت وهر گاه به سفر می رفت،پیوسته پنج چیزراباخودداشت: آینه،سرمه دان،شانه،مسواك وقیچی ؛ آن حضرت علاقه داشت كه بر موی سر وصورت خود،روغن های خوشبو كننده بزند،حتی به ابروها وسبیل هم میزد. در سفر ها هیجگاه شیشه روغن وسرمه دان وقیچی ومسواك وشانه را ازخود دور نمی داشت .
بنابراین پیامبر بهداشت بدن را مهم می شمرد وبه مو قع حمام می کرد ومو های زاید بدن را می زدود وروغن های خوشبو به موهای سر وصو رت می زد ومسواک را نیز اهمیت فراوان می داد.
1 ـ مسواك:
ازنشانه های بارز ومهم نظافت وپا کی مسواک کردن است؛پیامبر(ص) اهمیت فراوانی به مسواك وبهداشت دهان می داد؛ دندان هایش پیوسته برّاق وسفیدبود وامت خویش را هم به مسواك زدن دستور می داد ومی فرمود:«طیّبوا افواهكم بالسّواك »، دهانتان را با مسواك خوشبوكنید. مسواك كردن سنت حسنه از پیامبراكرم(ص) است كه مورد تأكیدفراوان قرار گرفته وبر آن ثواب فراوان بیان گر دیده است.امروزه پزشكان نیز سفارش زیاد به آن می كند تا اینكه سلامت دندان وبدن به شكل مطلوبی تأمین گردد. البته تأكید وسفارش زیاد پیامبر(ص)به آن، بیان گرعمق تدبیر وغنای فرهنگ اسلام است كه هنوزاطباءبه دقایق آن دست نیافته اند.
رسول خدا(ص) هرگاه می خوابید،مسواك را بالای سر خود می گذاشت،قبل از خواب مسواك میزد، وقتی از خواب بیدار می شد مسواك می زد ومی فر مود: آنقدر(ازسوی خداوند)به مسواك فرمان داده شدم كه تر سیدم بر من واجب شود .
نسبت به امت خویش نیز فرموده است كه: اگر نبودكه بر امتم دشوار سازم،آنان را امر می كردم كه باهر نماز مسواك بزنند ؛ اگر مردم از (فواید) مسواك آگاه بودند،آن را با خویش به بستر می بردند .
آداب مسواك نمودن:
ازمنظراسلام هرچیز آداب خودش رادارد،مسواک کردن نیز آدابی دارد که با ید پیروان وامت محمد (ص)آنرامراعات نماید تا دربهداشت دهن ودندانها مؤثر ترواقع شود؛پیامبر اعظم(ص) مسواك را به عرض دندان ها می كشید ؛ وباچوب اراك مسواك می زد،چرا كه جبرئیل این گونه به او امر نموده بود ؛ چوب مبارك زیتون برای مسواك مناسب است زیرا باعث خوشبو شدن دهان می شود ؛ وپیامبر(ص)برای هر نماز مسواك می زدند.
2- خوشبویی
از نشانه های آراستگی، استفاده از عطریات ومواد خوشبو كننده است كه هم عامل نشاط وطراوت برای خودشخص معطر است وهم به دیگران نشاط ومسرت می بخشد. برعكس بوی زشت ومتعفن در بدن،لباس،دهان،جوراب و...باعث رنجش وتنفر دیگران می گردد.
پیامبر اعظم(ص)آن قدر عطر ومواد خوشبوكننده برسر وصورت خودمیزد،كه گاهی با«عود»و«غالیه » خود را معطر می ساخت ، مصرف كردن در جهت معطركردن،پسندیده ونیكو است واسراف هم به حساب نمی آید.
امام صادق(ع)می فرماید:«پیامبرخدا(ص)بیش ازآنچه كه برای خوراكی وطعام خرج كند،درراه عطریات خرج می كرد . اگر عطری را به پیامبر(ص)تعارف می كرد، خودرا عطر آگین می نمود ومی فرمود:بویش پاكیزه وحمل آن آسان است واگر از معطر ساختن خود باآن عذری داشت،تنهابه گذاشتن سر انگشت خود بر آن اكتفا ،می فرمود ؛ وبیان می كرد:بهترین بندگان خدا آن های هستندكه ...خوشبویند . چه عیب دارد كه امت پیامبراعظم به پیروی از سیره ای اخلاقی پیشوایش،بخش از مخارج روزانه خودرا،هزینه های بهداشت وتمییزی وخوشبویی نمایند.امام صادق(ع) می فر ماید: «آنچه در راه عطریات خرج كنی، اسراف نیست .
رسول خدا(ص)به مسأله عطریات آن قدر اهمیت می دادومعطر وخوشبومی زیست كه هر گاه از كوچه وگذرگاهی می گذشت، پس از عبورش،آنان كه از آن مسیر می گذشتند، ازرایحه وبوی خوش بر جای مانده،پی می بردند كه پیامبر از این كوچه عبور كرده است . به فر موده امام صادق(ع)پیامبراعظم(ص)هر جمعه عطر می زد وخودراخوشبو می ساخت واگر عطریاتی هم در اختیار نداشت،روسری بعضی از همسرانش را با آب پاشیده برسر وروی خود می كشید، تاخوشبو گردد .
ازاین رو شایسته است که امت پیامبر(ص)به پیروی از پیشوای خود ، باعطرهای دل انگیز وطراوت بخش همواره معطر باشد وبدین طریق در نهایت پا کی ونظافت قرار بگیردودرنظافت وپاکی چون مقتدای خویش،الگووسر مشق برای دیگران قرار بگیرد.
ب ــ بهداشت محیط
نظافت وپاکی محیط، تأثیرشگرفی درروح وروان آدمی دارد؛محیط پاك واراسته وخرم،زندگی را شاداب ومعطر می سازد.پیامبر اعظم(ص) اهمیت فراوان به بهداشت محیط زیست داده وفرموده است: «خاكروبه (زباله های منزل)راپشت در نریزید كه جایگاه شیطان است »، ونیز توصیه به جاروب نمودن وتمیزكردن جلوی منزل فرموده كه:«آستانه خانه خود را بروبیدومانند یهود نباشید »
رسول خدا(ص) دستور داده كه:«خاكروبه(زباله های منزل) راشب در خانه نگذاریدوآن را بیرون ببرید كه نشیمن شیطان است . ودستمال چرك گیری را درجای نگذاریدكه خوابگاه شیطان است . جارو كردن وپاكیزه نمودن حیاط را مستحب اعلان نمود ؛رها كردن ظرف های نشسته راناخوش می شمرد . می فر مود: شب ها پیش از خواب سر ظرف هارا بیپوشانید . ادرار كردن درآب راكد راجفا(برموجودات زنده در آب)می دانست ، ومردمان را از این كار باز می داشت
بخاطر بهداشت وحفظ محیط زیست «اجازه نمی دادكسی كنار چاه آب آشامدنی،زیر درخت میوه دار،میان قبر ها،در جاده ها وحیاط خانه ها قضای حاجت كنند ، همواره دستور می داد كه هفت چیزآدمی را در زمین دفن كنند: مو،ناخن،خون حیض، بچه دان،دندان وعلقه .
وقتی عطسه می كرد، دست یا پیراهنش را جلوی دهانش می گرفت وآهسته عطسه می كرد ؛چون خمیازه می كشید، دستش را بردهان مباركش قرار می داد. فر مان داده بود كسی درچاهی كه آب آشامیدنی دارد،آب دهان در آن نیندازند . امروزه یكی از معضلات جهانی كه درورایی مرزهای جغرافیایی،برای نسل بشر وحیات كره زمین تهدید به شمارمی آید،موضوع بهداشت محیط زیست است. كه برای پیامبر(ص)اهمیت زیاد داشته است.این موضوع اختصاص به كشور یا قاره یادین ومذهب خاصی ندارد از حاد ترین مسایل انسان متمدن كنونی است كه راه حل ها وراهكارهای متناسب به خودش رامی طلبد.
آب مایع حیات بخش برای انسان وهمهموجودات است چنانكه ملاحظه گردید پیامبر(ص)از ادراركردن در آب ویا كنار چاه آب آشامیدنی، منع كرده است؛زیرا انسان با آلوده كردن آب،مایع حیات را تبدیل به مایع ممات می كند.
عمل کردن به سیره پیامبر(ص)درابعاد های مختلف زندگی،مایه فلاح ورستگا ری انسان است،سیر آن حضرت درنظافت وبهدا شت،نیزسرآمد اعصار بوده است؛دوری وبی خبری ازسیره ای حضرت به ویژه سیره ای بهداشتی،زندگی انسان هارا ازواقعیت ها دور سا خته وبه اوهام گرفتار نموده است.دنیای کنونی غرب که درخرافات غرق است وادعاهای کلان وبزرگی دارد می بینیم که محیط زیست محیطی را بازباله های صنعتی،استفاده کردن انواع سلاحهای ممنوعه ای أتمی ،و... چنان آلوده نموده که نه تنها حقوق انسان ها را که حقوق خیلی از موجودات صا حب حیات را نیز در خطر جد ی قرارداده است به گونه ای که انجمن حفاظت محیط زیست آمریكا برآورد كرده كه تقریباً یك سوم جریان آب جهان به
طور مشخص آلوده واصل حفظ كیفیت آب بر هم زده شده است؛سالانه افراد زیادی بر اثر مصرف آب های آلوده از دنیا می روند،منبع بیماریهای مهلكی چون وبا،هیپاتیت، انگلهاو ویروسها،آب های آلوده می باشد .
اگر پیامبر(ص)در هنگام عطسه نمودن وخمیازه كشیدن سعی می كند به دیگران بیاموزدكه بهداشت محیط وهوارا در چنین حالات باید رعایت نمائید،برای این است كه در هنگام تنفس، هوای كه وارد ریه هامی شودباید هوای سالم باشد، قطعا اگر محیط وهوای اطراف با دود سیگار وذرات معلق و... در هوا ، وارد مجاری تنفس می گردد، بیماری های مختلف را ایجاد می نماید. هوای آلوده علاوه بر انسان گیاهان را كه موجب خرّمی وزیبایی محیط است نیزتحت تأثیرقرارمی دهد؛زیرا ذرّات گرد وغبارمعلق در هوا هنگامی كه بانم باران ویارطوبت تر كیب شودطبیعی است كه لایه ضخیمی را در طبقات فوقانی سطح برگها تشكیل می دهد كه به سادگی پاك نمی شود ومانع از ورودنور كافی می گردد.
بنا بر این بهداشت محیط زیست ارمغان اسلام وسنت پیامبر اعظم(ص)است كه در متون دینی بیان شده است و با پیاده نمودن وعمل كردن به این سنت،مشكلات زیست محیطی حل وهمگان در یک فضای سالم وبا صفا وبه دور ازآلودگی، زندگی خوهد کردند.
نتیجه:
سیره ورفتار پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگویی كمال جویی است.آن حضرت مظهر كامل ونماد بر جسته آراستگی بوده است كه با توجه به سیمای ظاهری وشمایل نمونه حضرت،جلوه ودرخشش ویژه داشت.
آراستگی ظاهری، رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكی وپاكیزگی،نظم در پوشاك،چهره و...به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود است كه پیامبر(ص) به آن توجه شایان داشته است.
رسول خدا(ص)برای آراستن سر وصورت، موهای سر وصورت را اصلاح ومرتب می كرد وباآب سدر وختمی شستشو می داد وروغن می مالید موهای سر وریش را خضاب می نمودوباشانه مرتب می كردوبه چشمان مبارك شان سر مه می كشیدوبه آیینه نگاه می كرد. لباس كه برای حفظ وپوشش بدن از سرماوگرما وآلودگی ها می باشد،موجب آراستگی انسان است ونباید به یك وسیله ا ی تفاخرتبدیل شود.
پیامبر اعظم(ص)كه توان تهیه كردن وپوشیدن بهترین لباس ها را داشت، از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ومهم نظافت وپاكی لباس بود كه به آن توصیه فراوان داشت. لباس پنبه ای وكتانی كه متناسب جسم وبدن است مورد علاقه ای حضرت بود وگاهی از روی ناچاری، لباس پشمی می پوشید.در لباس رنگ سفید،سبز وزرد را بیشتر از همه دوست داشت.
بلندی لباس پیامبر(ص) به اندازه بود كه به قوزك پانمی رسید.آن حضرت ساده پوش بود وازهر نوع كفش ودمپایی استفاده می كرد. پیامبر (ص) به نظافت وپاكی بدن اهمیت فراوان می داد ومسواك كردن را مورد تأكید قرار داد. اوهمیشه معطر بود ودیگران را نیز به ا ستعمال بوی خوش توصیه نمود. مصرف در بوی خوش را اسراف به حساب نیاورد.
بهداشت محیط زندگی فردی واجتماعی را،بسیار مهم شمرد وبه رعایت آن بخاطر سلامتی خود ودیگران توصیه وتأكید نمود.

 

يکشنبه 26/11/1393 - 20:33
اهل بیت
بیش از چهار ده قرن است كه از زندگی سراسرالگویی آخرین فرستادة خدا یعنی پیامبر اعظم(ص) سپری می شود؛ انسان هنگامی كه سراغ مطالعة گوشه های از زندگی پر بار آن انسان برتر وآینة كمال می رود، یا از چشمه سار سخنان گهر بار آن حضرت، جرعه ای می نوشد، طراوت،شادابی ومعنویت را با همه وجودش احساس ودرک می كند.
پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگوی كمال جویی برای انسان است. از این رو،زیبنده همگان است كه با عشق وایمان،مسیر پر بارتكامل خواهی راپی گیرند وبا الگوقرار دادن خاتم پیامبران(ص)در تمام ابعاد به ویژه آراستگی ظاهری بكوشند، تا گامی به عرصه پیروی از سیره ورفتار آن حضرت گذارند.
پیامبر خاتم(ص) به همان اندازه كه به زیبایی وآراستگی درونی یعنی معنویّت وخودسازی انسان، اهمیت داده است، آراستگی برونی ورسیدن به وضعیت ظاهری،اصلاح به موقع موهای سرو صورت ، نظافت وپاکی و... رانیز اهمیت داده ومورد تأكیدفراوانی قرار داده است.آراستگی ظاهری، مطابق با اصول فكری واعتقادی ورعایت نظافت وبهداشت از ویژگی بارزیك مسلمان ومؤمن است. امام علی (ع)می فر ماید: «التّجمّل من اخلاق المؤمنین »آراستگی از اخلاق مومنان است.پیامبر(ص)نیز چركی وژولیدگی رامذمت می نماید وبرازنده یک مسلمان نمی داند :«اِنّ الله یبغضُ الوسخ والشّعث »پروردگار،چركی وژولیدگی را دشمن می دارد.چر کی وژولیدگی اگردشمنی با خداوند است آراستگی ونظافت پاکی انسان مؤمن ،دوستی وتقّرب با خداونداست.
رعایت بهداشت ،نظافت وآراستگی ظاهری علاوه بر تأکیدات پی درپی پیامبر(ص)وامامان معصوم(ع)که در متون روایی معتبربیان شده است، در سیره ای عملی آنان به ویژه پیامبر(ص) اهمیت زیادی داده شده است. پیامبر خدا(ص ) به نظافت ،آراستگی، و...سخت پایبند بودوچنان اهمیت می داده است که عطر و بو ی خوش ایشان زبانزد همگان شده بود وآراستگی ظاهر ی آن حضرت یكی از عوامل موفقیت گسترش اسلام به حساب می آید.با توجه با مطالب بیان شده بحث را در سه محور ذیل پی می گیریم :
1- سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)؛
2- آراستگی ظاهری پیامبر(ص)؛
3- نظافت وپاكیزگی پیامبر(ص)؛
سیمای ظاهری پیامبراعظم(ص)
مرادازسیمای ظاهری پیامبر اعظم(ص) شمایل وویژگی های جسمانی ومشخصات چهره واندام مبارك آن حضرت(ص) است،که در منا بع روایی وتاریخی مختلف از شیعه وسنی بیان گردیده است . قطعا نمی توان شمایل واندام مبارک حضرت را بدون استنادبه منابع تاریخی وروایی معتبر،توصیف وتحلیل کرد.طبیعی است كه درموردشمایل حضرت به ویژه اندازه ی موهایسر حضرت ، روایات تعابیر وبیان های مختلف وجود داردکه نگارنده به ذکرروایاتی بسنده نموده است که بیشتر درنوشتارهای بزرگان مورد توجه قرارداده شده است .ازاین رولازم است سیما ی ظاهری وشمایل آنحضرت که عبارتندازچهره ،پیشانه ،مو،ابرو،چشم ،دست ، و...، بصورت مختصر وكوتاه با استفاده از متقن ترین منابع،موردبرسی وتبیین قراربگیرد:
چهرهپیامبر(ص): پیامبر خدا(ص) سیماوچهره پر اُبهّت وجذّاب داشتند ، صورت مباركشان چنان ماه شب چهار ده در خشان ورنگ چهره شریفش سپیدمایل به سرخی بود، درتعابیری هم داردكه: «چهره اش سپید،امانمكین بود.»
چهره مباركش گردبود ؛ برلب پائین وگونه راست حضرت خالی سیاهی نقش بسته بود . طبق روایات حضرت بانمك تر از حضرت یوسف (ع)بود .
پیشانه پیامبر(ص): پیشانی حضرت(ص) درخشان بود که توجه دیگران را جلب می کرد ،درروایات آن را چنین توصیف كرده است:« پیشانی اش بلند ، وكمی به جلو متمایل بود چون چراغی درخشان توجّه همگان را جلب می نمود .
موهای پیامبر: درمورد موها ی سر مبارک حضرت می فر ماید که: موی سرحضرت(ص) نه حالت دار بود ونه لخت وافتاده ، موهایش تانرمه گوش می رسید )،چون شانه می شد، بسان دانه های شن(ازهم جدا)بود ؛ اُم هانی می گوید: «دیدم پیامبر(ص) موهای خودرا به صورت چهار گیسو بافته بود » .
براساس روایات محاسن مباركش پر پشت وپرمو بود.شاربش بلند نبود ولی پرپشت بود.تعداد موی سفید در سر مبارك ومحاسن شریف آن حضرت نمودارگردیده بودكه به علت خضاب،سبزه به نظر می آمد ؛ انس بن مالك می گوید:در همه سر وصورت رسول خدا(ص)فقط چهارده تار موی سفید وجود داشت .
ابروان پیامبر(ص): ابروان آن حضرت(ص) که مانند سایراندامهای مبارکش زیبای خاصی به حضرت بخشیده بود. در روایت چنین آمده است که، ابروانی پیامبر(ص) به هم پیوسته،باریك وكشیده بودند .
مژّگان پیامبر(ص): مژگان بلند وانبوه یکی از جلوهای زیبای انسان است که خداوند متعال به بند گانش عطا می کند؛طبق روایت: پیامبراعظم(ص)دارایی مُژّه های بلند وانبوهی بود .
چشمان پیامبر(ص): پیامبر خاتم(ص) چشمانش بزرگ وسیاه بود ؛حدقه چشمانش نیز سیاه بود؛ (چه بسا به خاطر شب زنده داری)قر مزی كمی در سفیدی چشمانش، دیده می شد .
گونه های پیامبر (ص): رسول خدا(ص)دارایی گونه های بر جسته بود ؛گونه های آن حضرت نه كم گوشت ونه پر گوشت، بلكه معمولی بودند .
بینی پیامبر(ص): پیامبر خدا(ص)دارایی بینی متناسب وزیبای بود که درروایتی آمده است: بینی رسول خدا(ص)باریك وكشیده بود ؛ سوراخ بینی شان تنگ نبودند .
دهان پیامبر(ص): دهن مبارک پیا مبر مانند سایر اندام وسیما ی حضرت ،از زیبای خاصی برخوردار بود بگونه ای که می فرماید :خاتم پیامبران حضرت محمد(ص)دارای دهانی فراخ امّا متناسب بود ند .
چانه پیامبر(ص): چانه پیامبر (ص)به تناسب قد وقامتش بود، نه کوتاه بودونه بلند.طبق روایت پیامبرخدا(ص)دارای چانه ای كوتاه و متناسب بودند .
دندان های پیامبر(ص): دندان های پیامبر (ص)از هم جداوسفید بودند(مفلج الاسنان) در هنگام لبخند، دندان های مبارك شان چون دانه های تگرگ جلوه کرده و نمودار می شد وخیلی زود سپیدی دندانهایشان مانند برقی در زیر لبانش پنهان می شد .
گردن پیامبر(ص): پیامبر اعظم (ص) گردن بسان نقره داشته است :«كأنَ عُنُقهُ جیدُ دُمیه فی صفاء الفضَّة » گردن آن حضرت در زیبایی چون نقره سفید بود؛ «كأنّ (ص) من احسنِ عبادالله عُنَقاً لاینسبُ الی الطول و لا الی القصر » گردن رسول خدا(ص) از همه زیبا تر بودو نه خیلی بلند بود و نه خیلی كوتاه.
اندام پیامبر(ص): براساس روایات ، پیامبر(ص) اعضا و اندام معتدل داشت ، شكم آن حضرت با سینه اش مساوی بود ؛ اعضاء و جوارحش سخت و محكم بود ،نه دراز قد بود ونه كوتاه ، ازنظر اندام انسانی معتدل بود، در اواخر عمر اندكی چاق شد، امّا از نظر گوشت بدن ،چنان محكم و قوی بود كه براساس روایات گویی پیری در او اثر نكرده است .
شانه پیامبر(ص): شا نه پیامبر خدا (ص) که نماینگرتوانای وقدرت جسمی حضرت بود، طبق احادیث چنین تبین شده است که: حضرت چهار شانه بود و شانه های پهنی داشت .
سینه پیامبر(ص): سینه سترگ ومبارک ایشان براساس روایات بدین گونه شرح داده شده است که: رسول خدا (ص) دارای سینه پهنی بود ، شكم و سینه شان مو نداشت ؛از وسط سینه تا ناف خط باریكی از مو وجود داشت .
دستان مبارك پیامبر (ص): كف دست مباركش فراخ و همچون كف دست عطاران خوشبو و معطر، همچنین کلفت ومحکم بود؛ مچهای دستانشان پهن و ساعد های كشیده داشت. ؛ ساعدش مو نداشت ؛ هنگامی به چیزی اشاره می كرد با دست اشاره می كرد نه با چشم و ابرو
پاهای پیامبر(ص): پاهای پیامبر(ص) استخوان های قلمی داشت وپایش كشیده بود ، ساق های پای شریفش در حد واندازه وكم گوشت بود ؛ استخوان مفاصلش درشت وهنگام حركت كاملاً در اختیارش بود .
بنا براین سیمای ظاهری وشمایل مبارک پیامبر اعظم(ص ) مثل چهره ،مو ، ابرو، چشم ،دست ،و...، چنان زیبا ومتناسب آفریده شده بود كه جلوه وزیبای خاص داشت و با آراستگی ظاهری كه خود حضرت انجام می داد، درخشش ونمودخاص وزیبایی غیرقابل توصیف پیدا می كرد به گونه ای كه نمو نه ی تمام اعصارگشت.
آراستگی ظاهری پیامبر اعظم(ص)
آراستگی ظاهری که ازجمله ویژه گی های ظاهرینسان است ،عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكیزگی، نظم در پوشاك،چهره،و.... به منظور استفاده بهینه از امكانات موجودولباسهایی كه در عین سادگی،تمیزومرتب اند. به عبارت دیگر، رعایت نظم وپاكیزگی در پوشاك وچهره، به گونه ای كه مانع ازتنفروآزردگی دیگران گردد.
آراستگی ظاهر كه نشانه ای از شخصیت،تربیت وفرهنگ انسانی است،فطرتاً محبوب ودوست داشتنی است كه پیامبر اعظم(ص)نیز بدان توجه شایان داشته است.طبق روایات فراوان حضرت موهای سر ومحاسن رابه موقع اصلاح می کرد.هروز چندین مرتبه به آینه نگاه کرده وآنهاراباشانه مرتّب ومنظّم می نمود.اوآراسته ترین فردی روزگار بود ؛لباس وپوشش كه نقش بنیادین درآراستگی دارد،بهترین نوع،جنس،ورنگ راانتخاب می کردند که در عین توجّه داشتن به آراستگی ظاهری ،باصرفه وارزان وازنظرروحی وروانی نیزمفید ومؤثّر وبرای بدن نیز ضرری نداشته باشد. اینك جلوه های ازآراستگی ظاهری حضرت که برای همگان بهترین الگو است بطور اختصاردرچند حوزه یكی آراستن سر وصورت ودیگری لباس وپوشش و... پر داخته می شود :
1- آراستن سر وصورت
ازجملهآراستگی ظاهری آراستن سروصورت است که موجب زیبای انسان می گردد،خداوند خودش زیباست وزیبایی را دوست دارد ؛طبعاًمسلمان زیبا وآراسته را خداوند دوست می دارد. رسول خدا(ص)كه اسلام مجسم است وضعیت ظاهری( سر وصورت) خود را كلاً به پنج طریق آراسته می نمودند: 1- اصلاح موهای سر وصورت 2- شستن موی سر ومحاسن 3- روغن مالیدن به آنان 4- خضاب 5- سرمه 6- آینه وشانه.
الف -اصلاح موهای سروصورت
ا صلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛پیامبرخاتم(ص)علاوه بر اینكه موهای سر وصورت را اصلاح می كرد به دیگران نیز توصیه به چنین اعمال می نمود؛ امام علی(ع)می فر ماید كه رسول خدا(ص)پس از شانه زدن مو،آن را با آب صاف ومرتب می كرد ؛
ومی فرمود: كسی كه موی دارد،یاآن راكوتاه كندیا آن را به خوبی سامان دهد اصلاح سر وصورت به زیبایی انسان می افزاید
رسول خدا(ص)به مردی نگریست كه محاسن بلندی داشت،فرمود: چه می شداگر محاسنش را اصلاح می كرد؟ خبربه آن مرد رسید.محاسنش را به گونه ای اصلاح كردكه نه بلند بود ونه كوتاه، سپس به دیدار حضرت آمد،پیامبر(ص) بادیدن او،فرمود: این گونه اصلاح كنید .
پیامبر(ص) در مقدار واندازه محاسن وریش می فرماید: «وقتی محاسن را در مشت گیرند،هرچه از مشت بیشتر باشد باید كوتاه شود حضرت اصلاح شارب وسبیل را مستحب اعلان كرد وفرمود: «كسی از شما شارب خود را بلند نكند؛ زیرا شیطان آن را پناهگاه خود قرار می دهد،چیدن مو از بینی را نیز مستحب دانست وفرمود: شارب وموی بینی خود رابیچینید وخود را براین كار ملزم كنید. این كاربرزیبایی شما می افزاید .گرفتن موی بالای لب به گونه ای كه لب نمایان گردد از سنت پیامبر(ص)است.
بنابراین اصلاح ومرتّب نمودن موهای سروصورت موردتأکیدپیامبراست ونقش اساسی درآراستگی انسان دارد.عمل کردن به توصیه وسیره عملی پیامبر به منظور آراستگی ظاهری بسیار مفید ومؤثّر است مسلما نان نبایستی ازآن غفلت ورزند.
ب- شستن موهای سر وصورت
شستن هرچیزی موجب پاکی ونظافت آن می گردد؛موهای سروصورت نیز اگر به موقع شسته شود ومرتّب گردد به آراستگی وزیبای انسان می افزاید؛درروایات فراوان شستن سروصورت بابرخی گیا هان توصیه شده است که علاوه بر ثواب وپاداش اخروی،آثار مثبت دنیوی نیز دارد.البته اعتماد کردن به چنین روایات ازباب اخبار من بلغ وادلّه تسامح سنن است.پیامبر خاتم(ص)برای آراستن خود، موهای سر وصورت را شستشو می داد؛گاهی رسول خدا(ص)موی سر ومحاسن مبارك را باسدر سشتشو می نمود . امام كاظم(ع)می فرماید: رسول خدا(ص)غمگین شدوجبرئیل اورا واداشت تاسرش رابا سدر بشورد
براساس روایات،هركه سرش رابا برگ سدر شستشو دهد خداوند هفتاد روز وسوسه شیطان را از او دور می كندوهر كه هفتاد روز این كار را انجام دهد،خدارا نا فر مانی نكند وهر كه نا فر مان خدانباشدبه بهشت می رود .
پیامبر(ص)سر وصورت راباخطمی نیز شستشو می داده است؛طبق روایت هركه سرش را در روز جمعه باخطمی بشویدثواب كسی راداردكه یك بنده آزاد كرده باشد .
بنابراین شستن موهای سروصورت ومرتّب کردن آن ها موجب آراستگی وزیبا ی انسان می گردد، بویژه اگر مو های سروصورت را روغن بما لد شادابی ویژه بدست خواهد آورد.
ج- روغن مالیدن به سر
روغن مالیدن به موهای سر موجب مرتّب ومنظّم شدن موهای سر می گردد،مرتّب ومنظّم بودن موهای سر انسان را آراسته می سازد؛پیامبر اعظم(ص)در راستای آراستگی ظاهری،موهای سر وصورتش را روغن می مالید ومی فرمود:«مالیدن روغن شور بختی را می برد»چون می خواست روغن بیمالد،از سر ومحاسنش آغاز می كرد، ومی فرمود:«سرجلوترازمحاسن است». ابتدا ابروها وبعدشاربش راروغن می مالید،آن را بو می كشید، سپس موی سرش راروغن می زد . مالیدن روغن بنفشه را مستحب اعلان كرد وآن رابرروغن های دیگر بر تری می داد .ومی فر مود:روغن بنفشه بمالید كه در تابستان خنك ودر زمستان گرم است.
ازاین رو،لازم است انسان مسلمان به پیروی از سیره پیامبر(ص)وتأکیدات آنحضرت به منظورآراستگی وزیبای خود ،موهای سررا روغن بمالد ومرتّب نماید.
د-خضاب كردن
خضاب موهای سرومحاسن ازسنّت بسیار مهم پیامبر اعظم (ص)است که عمل نمودن به آن علاوه بر پاداش های اخروی،ظاهرانسان راآراسته می سازد، به ویژه افراد مسن وبزرگ سال که مو های محاسن وسرش به سفیدی گرایده است،باخضاب سفیدی آن ها برطرف شده وچه بساا و راشاداب نشان می دهد.البته برای خضاب فواید فراوانی بیان شده است. بر اساس روایات فراوان وشواهد تاریخی، رسول خدا(ص)،موهای سر ومحاسن شریفش را خضاب می كرد.انس بن مالك می گوید: «رأیت شعر رسول الله(ص)مخضوباً » موی پیامبر خدا را در حالی كه خضاب شده بود،دیدم.آن حضرت، موی خودرا باحنا خضاب ورنگ می كرد .
از صحابه آن حضرت می گوید:« به حضور پیامبر(ص)رفتم دیدم كه محاسنش را خضاب كرده بود .
محمد بن مسلم در باره خضاب از امام صادق(ع)سؤال نمود،حضرت فر مودند: رسول خدا خضاب می كردندوهمینك موی خضاب شده آن حضرت نزدما می باشد .
ونیز می فر ماید:مردی نزد رسول خدا(ص)آمدوسپیدی درریش اومشاهده شد،حضرت فر مود: این نوراست،هركه در پرتوی تعالیم اسلام موسپید كند،نور او،در روز قیامت است.هنگامی كه با حنا خضاب كرده ونزد پیامبر(ص)آمد،پیامبر(ص)فرمود: نور واسلام است.درمورداینكه خضاب سیاه كرده بود،فرمود: نور،اسلام وایمان است .
خضاب باهر رنگی باشدعیبی ندارد. چنانكه مردی كه بارنگ زرد محاسن خود را خضاب كرده بود نزد رسول خدا(ص)آمد،حضرت فرمود:این زیبااست. بعد باریش سرخ حنایی آمد حضرت با تبسم به اوفرمود: این بهتر است. هنگامی كه باریش سیاه شده بر حضرت وارد گردیدحضرت با چهره خنده ناك به او فر مود: این از آن دوبهتر است .
پاداش وثواب خضاب:
خضاب برای مردان وزنان سنت مؤكداسلام است.خضاب دست وپا برای مردان كراهت دارد وباید مردان موی سر ومحاسن را خضاب نماید،زنان علاوه بر موی سر،دست وپا را نیز باید خضاب نمایند ؛خضاب كه یكی ازتوصیه های اسلام به پیروانش می باشد،دارایی اجر وپاداش فراوان می باشد؛رسول خدا(ص)به علی(ع)فرموده است:«یك در هم در راه خدا خضاب مصرف كردن،بهتر از هزاردر هم است كه در راه غیر خدا انفاق ومصرف شود .
«حسن بن جهم می گوید: به امام رضا (ع) گفتم خضاب بستی؟حضرت درپاسخ فرمود:نمی دانی كه ثواب دارد؟ ».
بنابراین حنا كردن موی سر ومحاسن،از سنت پیامبر (ص) است .امام صادق (ع)می فر ماید:« دوست ندارم مسلمانی از دنیا برود، مگر آنكه همه سنت های رسول خدا(ص) راحتی یك بارهم كه شده،انجام دهد . امام صادق (ع)در پاسخ سوال كه آیا خضاب نمودن محاسن وموی سرازسنت است؟ فرمودند: آری . بدون شك، رسیدن به كمال وهدف اصلی، زمانی تحقق می یابدكه انسان در تمامی رفتار های خویش از پیامبر(ص) متابعت وپیروی نماید وخود را آراسته به ظاهر وباطن وآداب آن حضرت نماید كه موجب خیر دنیا وآخرت می باشد.خضاب نمودن یكی ازسنت های مؤكده آن
حضرت است .
خلاصه اینکه، خضاب ازسنّت مهم پیامبراعظم(ص) است که به آراستگی وزیبای انسان نقش داشته وپاداش وثواب فراوانی نیز دارد.
هه- سرمه كشیدن:
سرمه کشیدن به چشم،موجب می شودکه چشم به ظاهر بر جسته وزیبا نمایان گردد ،طبعی است که زیبای چشم نقش درزیبای وآراستگی انسان دارد، ازاین رو،سرمه كشیدن به چشم،از دستورات مؤاكده ا ی اسلام است كه پیامبراعظم(ص) علاوه بر اینكه خودش به چشمان مباركشان سرمه می كشیدبه دیگران نیزبه این عمل توصیه می نمود.امام صادق(ع) فرمودند:هنگامی كه رسول خدا(ص)به رختخواب خویش می رفتند با«سرمه سنگ»سرمه می كشید وعددآن را طاق قرار می داد . قبل از خوابیدن، چهار باربه چشم راست وسه باربه چشم چپ خودسرمه می كشید ،دربرخی روایات دارد كه رسول خدا(ص) به چشم راستش سه بارسرمه می كشیدوبه چشم چپش دوبار.حضرت سرمه دانی داشت كه هرشب با آن سر مه می كشیدوسرمه اش سرمه سنگ بود .
چنانكه ملاحظه می شودروایات در تعداد سرمه كشیدن حضرت اختلاف دارد،علامه طباطبایی می فر ماید:اختلاف روایات درباره تعدادسرمه كشیدن های پیامبر (ص) نشان می دهد كه حضرت در مواقع مختلف،گوناگون عمل می نموده است.خودسرمه كشیدن در هنگام خواب از سنت است تعدادآن مهم نیست ؛ چنانكه پیامبر(ص)فرمودهركه خواهد سه بارسرمه كشدودرهر زمانی،كم وبیش كردن آن گناهی ندارد . امام رضا(ع) می فر ماید:هركه به خدا وروز جزا ایمان دارد باید سرمه بكشد .
ازاینرو، سرمه کشیدن به چشم انسان راآ راسته می کند، پیامر هرشب به چشمان مبارک خود سرمه می کشید وبه این عمل چنان اهمیت داده است که امام رضا (ع)سرمه کشیدن به چشم را ازنشانه ایمان به خداوروزجزادانسته است.
و- آئینه و شانه:
آراستگی سر و صورت و مرتب نمودن موی چهره و سر ،از نشانه های بارز اهمیت دادن به سنت اسلامی است. پیامبر خدا(ص) در آئینه نگاه می كرد، موی سر خود را شانه می زد، گاهی به جای آئینه ،در ظرف آب نگاه می كرد و موی سر خود را مرتب می ساخت وعلاوه بر این كه خود را برای خانواده آراسته و مهیا می كرد، برای برادران دینی هم خود را می آراست .
پیامبر اعظم روزی در ظرف آبی كه در اتاق قرار داشت نگاه می كند و خود را می آراید ، وقتی همسرش عایشه او را می بیند می گوید: پدر و مادرم فدایت !تو پیامبری و بهترین آفریدگان ،چرا چنین می كنی ؟حضرت فرمود: «إِنَّ الله تعالی یُحِبُّ مِن عبدِهِ إذا اَخرَجَ الی اخوانه اَن یتَهَیَّأَ لَهُم وَیتَجمَّل »خداوند از بنده اش این را دوست دارد كه هر گاه نزد برادران دینی اش بیرون میرود خود را برای آنان آماده وآراسته سازد. از امام صادق(ع) روایت شده است كه پیامبر(ص) فرمود: خداوند بهشت را برای جوانی كه بسیار در آینه نظر می كند و حمد خدا را بسیار می گوید كه خدا او را به صورت نیكو آفریده ومعیوب نگردانیده،واجب می گرداند .
روشن است كه چنین شیوه،سبب جذب وجلب دیگران می گردد وبه نفوذ دعوت تبلغی یك پیشوا،می افزاید.
رسول خدا(ص)،باشانه سر مباركش را شانه می كرد. همسرانش مراقب ومنتظربودندكه وقتی از موهای سر وصورت حضرت می ریخت،آن هارا جمع می كردند،تار مو های كه گاهی نزد مردم به عنوان تبرّك مانده بود،از همان موهابود.وی،گاهی روزی دوبار، محاسن خودرا شانه می زد وپس از شانه زدن،شانه رازیر تشك وبالش خود می گذاشت . رسول خدا(ص)باشانه مخصوص به نام«مدری»سرش راشانه میزد،وچه بسا كه محاسن شریف راهرروز دوبار شانه می زد .
بنابر این آراستگی ظاهری عبارت است از رسیدگی به وضع ظاهری كه به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود صورت می گیردواین مسأله مورد توجه واهمیت نزد پیامبر(ص) بوده است.آن حضرت خودش را با مرتب كردن سر وصورت ومالیدن روغن به آنها،می آراسته است وخضاب می نموده وبه چشمان مبارك شان سرمه می كشیده است؛ موهای سر ومحاسن شریفش را شانه كرده وبا آب صاف ومرتب می نموده است وبه دیگران نیز به این سنت ها تأكید وتوصیه كرده است.
2- لباس وپوشش
تن آدمی شریف است به جان آدمیت نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت
«سعدی»
لباس برای پوشاندن بدن وحفظ آن از سر ما ،گرما،وآلودگیها است وموجب آبرو وآراستگی انسان می باشد. تبدیل لباس به وسیله تفاخر و تجمل و ارزش آن را در كیفیت و قیمت آن دانستن ،نوعی انحراف از فلسفه وجودی لباس است.
پیامبر اعظم(ص) كه توان تهیه كردن و پوشیدن بهترین لباس ها را از نظر قیمت و كیفیت داشت ،آراستگی ظاهری نیز موردتوجّه آن حضرت بوده است؛آراستگی، تنهامنحصیر با تجمّل های که امروز ه در اکثرجوا مع اسلا می بخاطربی اطلاعی ازسیره نبو ی رایج شده وآراستن را فقط درپوشیدن لباسهای گران قیمت وفاخرمی داند، نیست ؛زیرا آراستگی بالباس های ساده و ارزان قیمت نیز ممکن است؛پیامبر(ص) از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ودرمواردی هم لباس های درشت وخشن بر تن می کرد .عایشه می گوید: «كان علی رسوا الله (ص) ثوبان خشنان غلیظان »رسول خدا(ص) دو لباس درشت و خشن داشت .البته آن حضرت لباس پشمینه زخیمی نیز می پوشیده است . حضرت به اندازه نیاز و ضرورت می پوشید و هر نوع لباس كه برایش فراهم می شد ،استفاده می كرد. در بیشتر موارد، لنگ ،پیراهن زبر و خشن وعبای زمخت بر تن می كرد .آنچه برای پیامبر(ص) اهمیت داشت پاكیزگی ومعمولی بودن لباس بود،نه گرانبها بودن آن .
رسول خدا(ص) از میان جامه های گوناگون ،پوشیدن پیراهن را بیشتر دوست می داشت (زیرا آن در مقایسه با ردا و لنگ ، پوشاننده تر بود و نیازی به بستن و باز كردن و مانند آن نداشت)هنگامی كه هیأتی بر حضرت وارد می شدند، هم خود زیبا ترین لباس را می پوشید ، و هم مهتران اصحابش را به این كار دستور می داد . همواره لباسش پاكیزه بود؛ می فرمود: از عوامل ارجمندی مؤمن نزد آفریدگار والا ،پاكیزگی لباس اوست. بنابراین لباس پاکیزه ومرتب که موجب ارجمندی نزد پر وردگا رعالم است ،انسان را آراسته می کندوزیبای خاص می بخشد.از این رو پیامبر اعظم (ص) آراستگی را در لباس های گران قیمت وفاخر ندانسته است بلکه نظافت وپاکی لباس را مور دتاکیدقرارداده است. در این قسمت لازم است به نمونه هایی از سیره پیامبر خاتم (ص) در مورد جنس ورنگ لباس و ... پرداخته شود:
الف_جنس لباس
لباس مناسب و پاکیزه که پوشیدن واستفاده کردن آن اصراف ،تجمل گرایی و ...را به دنبال نداشتته باشد ،نقش مهم درآراستگی انسان دارد؛ پیامبر اعظم(ص) علاوه بر اینكه به سلامت و عافیت جسمی توجه وافر داشت ،به سادگی و نوع سالم تر پارچه لباس نیز توجه شایان داشت .لباس ازجنس پنبه ای بیشتر مورد علاقه آن حضرت بود ، امام علی(ع) می فرماید: «لباس پنبه بپوشید ،چرا كه آن لباس رسول خدا (ص) بود وآن حضرت ،لباس پشمین و مویین نمی پوشیدند مگردرحال ناچاری »وبهترین جامه ها جامه ای است كه از پنبه بافته شده باشد، لباس پنبه ای لباس اهل بیت (ع) است »پیامبر(ص) هم لباس برد یمانی می پوشید و هم در حال اظطرار جبّه ای پشمین بر تن می كرد .
بنا بر این بهترین جنس لباس از نوع پنبه است كه برای بدن مفید می باشد و از مام صادق (ع) روایت شده است كه:
«پوشیدن كتان (از جنس پنبه) بدن را فربه می كند ».
ب- رنگ لباس
طبیعی است که رنگ لباس درآراستگی ظاهری انسان نقش وافری دارد،انتخاب رنگ نامناسب وزننده،موجب تنفر دیگران ازانسان می گردد؛لباس اولین حایل بین بدن انسان بامحیط است . ازیک سو تماس مستقیم بابدن انسان دارد وازطرفی بامحیط خارج.دراین میان علاوه برنوع وجنس،رنگ لباس هم می تواندازلحاظ مانع انتقال برخی از امواج وتشعشعات محیطی به بدن شود.
اگرانتخاب نوع،جنس ورنگ لباس با آگاهی وشناخت صحیح صورت بگیرد،می تواند نقش عمده ومؤ ثری درحفظ سلا متی جسم وروح انسان داشته باشد.بنابر این برای تعادل وسلا متی جسمی ،روحی ورشد طبیعی،شناخت سیره پیا مبر(ص)درانتخاب نوع وجنس ورنگ لبا س، لازم وضروری است.
رسول خدا(ص) در پوشیدن لباس ،افزون برنوع وجنس آ ن،به رنگ وپاكیزگی آن نیز اهمیت فراون می داده است.زیراانتخاب رنگ نامناسب وآشفتگی لباس علاوه برمضرات جسمی وروحی موجب انزجار ،بی علاقگی وتنفر دیگران می گردد.
دیل كارنگی در مورد تأثیر آراستگی ظاهر و تمیز و مرتب بودن لباس در روح و روان افراد جامعه می گوید: یك روان شناس ،پرسش نامه ای برای عده ی زیادی فرستاد .در این پرسش نامه از تأثیر لباس برآنها سؤال شده بود .همه پاسخ دادند وقتی لباس مرتب و تمیز پوشیده اند ،احساس اینكه یك چنین لباسی را در بر نموده اند اثری درآن ها می گذارد كه غیر قابل بیان است ،ولی اثراتش قطعی و حقیقی است. لباس مرتب و تمیز در آنها اعتماد به نفس ایجاد می كرد و بر عزت نفسشان می افزود .آنها اظهار داشتند وقتی به چهره یك فرد موفق در می آمدند ،احساس می كردند در باره موفقیت و رسیدن به آن راحت تر فكر می كنند. چنین است اثر لباس در مورد نفس پوشنده آن البته به همان اندازه كه تمیز بودن و مرتب بودن لباس درروح وروان افراد تأثیر مثبت دارد طبیعی است كه رنگ آن نیز اثر گذار خواهد بود .
پیامبر اعظم (ص) كه الگوی زندگی است رنگ هایی برای لباس خود انتخاب می نموده است كه اینك به اختصار برخی آنها ذكر می گردد:
1 ـ سبز:
قطعا رنگ سبز لباس درزیبای وآراستگی انسان نقش دارد، رنگ سبز ،رنگ مورد پسند پیامبر(ص)برای لباس بود . پیامبر(ص) عبایی به رنگ سبز داشت كه گاهی آنرا برشانه خود می انداخت .
طبق نطرروانشناسان امروزه هریکی ازرنگها ازلحاظ روحی وروانی آثار مخصوص به خودرا دارند،رنگ سبز از نظرروان شناسی نمایان گرهدف واراده درعمل است.سبز نمودار ثبات واستقا مت درمقابل تغیرات است.رنگ سبزبرای
درمان بیماریهای عصبی واختلالات روانی توصیه شده است وقدرت تحمل وصبوری را افزایش می دهد . خشم وفشارها ی عصبی را می کاهدوفشار خون را کاهش می دهد وخون بافت هارا ازمیکروبها پاک می سازد، این رنگ مسکن وهیپنو تیک است ودرتحریکهای عصبی، بی خوابی ها وتشنگی ها مؤثر است. فشار خون را کم می کند میگرن را تسکین می دهد .
2- سفید:
رنگ سفیدازرنگهای بوده است که بیشترمورد توجّه پیامبر بوده است؛طبق روایات بیشتر جامه های پیامبر (ص) سفید بود ومی فرمود: لباس سفید را بر زندگانتان بپوشانید و مردگانتان را هم با پارچه سفید كفن كنید . هیچ لباسی زیبا تر از سفید نیست ، پس آن را بپوشید و مردگانتان را درآن كفن كنید .
زیبا ترین رنگی كه در گورها ومساجدتان با آن خداوند را ملاقات خواهید كرد (رنگ) سفید است .
بنابراین رنگ سفید بیشترموردتوجّه پیامبر بوده است که ازنظر روانشنا سان نیز لباس سفید، لباس خنک کننده خوبی است؛ زیرا تمام اشعه های تا بیده شده سراپای را گرفته منعکس می سازد ،ودرنتیجه گرمای زیادی تولید نمی کند ومکانیسم طبیعی ، تنظیم حرارت بدن که مرکز آن درقا عده مغز قرار داردآسانتر صورت می گیرد .
پیامبر خاتم(ص) نمونه اعلای تمیزی وآراستگی بود، در لباس پوشیدن نیز به این نكته توجه داشت لباس سفید می پوشید؛امت محمد(ص)نیز به پیروی از سنت او،لازم است تا می توانندلباس های سفیدبپوشند؛زیرا لباس سفید خود به خود به گونه ای است كه چرك وآلودگی آن زودتر معلوم می شود وانسان مقید به سنت نبوی ،به شستن و تمیز كردن آن روی می آورد .البته انبساط خاطر و باز شدن روحیه نیز از فواید پوشیدن لباس روشن و سفیداست
3- زرد:
لباسی بارنگ زرد مورد توجه وعنایت رسول خدا (ص) بوده است . طبق روا یا ت پیامبرخدا(ص) ملحفه ای داشت كه با زعفران رنگ آمیزی شده بود و گاهی تنها با پوشیدن همان با مردم نماز می خواند زیدبن اسلم می گوید: «كان رسول الله (ص) یصبغ ثیابه كلها بالزعفران حتی العمامة ». پیامبرهمه لباس هایش حتی عمامه اش را بازعفران رنك می كرد.
ازمنظر روان شناسان رنگ زردسمبلی برای روح آزاد واستقلال است.درخشش رنگ زرد احساسات انسان رازیرورو می کندوانسانراازاندوه آزادورها می سازدوافکاری را به انسان تلقین می کند که بیشترین تأثیررا برنیروی خوددرمانی فرد می گذارد.رنگ زرد به عنوان درمان ضدافسر دگی شناخته شده است .درمان افسر دگی بارنگ معمولا بدون واکنشهای دفاعی چون سوزش چشم ازخود بروز می دهد.تحریک چشم،سیستم عصبی را نیز تحریک می کند،به این طریق تمام بدن نیرویش را برا ی مقابله با افسردگی فرا می خواند. چون رنگ زرد سیتم عصبی را تحریک می کند این رنگ راخوراک اعصاب نامیده اند.رنگ زرد دردرمان پو ستی وشفاف کردن پوست نیزمؤثر است. ونو عی حالت تحریک کننده ذهن وهوش رادارد که شدیدا موجب تقویت فکر انسان می گردد.
4- قرمز:
رنگ قرمز رنگی بود كه پیامبر(ص) برای لباس آن را نمی پسندید «انه كره الحمره فی اللباس ».
روان شناسان درمورد رنگ قرمز می گویند:» رنگ قر مز محر ک است وبرای افرادی که عصبا نی هستند نبایستی در منازل ازآن استفاده کنند.«
5- سیاه:
رسول خدا(ص) جز در سه چیز رنگ سیاه را خوش نداشت: چكمه ،عمامه و عبا .ازنظر روان شناسان رنگ سیاه حزن آور است،آلودگی وچرک رابه آسانی نشان نمی دهد .
ج- اندازه و بی تکلفی در لباس
لباس درصورتی موجب آراستگی انسان است که علاوه بر پا کیزگی آن، ازنظر بلندی،کوتاهی،گشاد بودن و...متناسب وبه اندازه قد وقا مت انسان باشدونو وکهنه بودن و... ملاک نیست ،جامه ای كه تكبّر و خود برتر بینی آورد یا انسان را مغرور و سرمست نماید ،مذموم و ناپسند است. مقید شدن به نوع خاصّی از لباس نیز اسارت آور خواهد بود.
جامه بلندی كه بر زمین كشیده شود نشانه تكبر است و در جاهلیت ، شیوه اشراف جاهلی بوده است.پیامبر(ص) ضمن اینكه از پوشیدن آن گونه جامه ها، نهی می كرد ،خود جامه ای می پوشید كه از نظر بلندی به قوزك پاهایش نمی رسید: «كانت ثبابه ُلُّها مُثمِرّه فوق الكعبین » پیامبر اعظم(ص) به ابوذر فرمود هركه از روی تكبر جامه اش رابرزمین كشد ،خداوند در قیامت به او نظر رحمت نفرماید. ازار(شلوار) مرد...تا بند پا جایز است نه بیشتر از آن ؛ پیامبر (ص) در وصیتی به شخصی فرمود: مبادا كه پیراهن و شلوار خود را بلند كنی كه این نشانه تكبر است و خداوند تكبر را دوست ندارد.
از نشانه های وارستگی پیامبرخدا(ص) در پوشیدن لباس و اینكه فخر خویش را در جامه و نوع آن نمی دانست، این بوده است كه نقل شده هر نوع لباسی كه فراهم می شد می پوشید ،از لنگ و پیراهن یا جبّه یا هر چیز دیگر :
برای رسول خدا (ص) مقید شدن به نوع خاص لباس مطرح نبود .چنانكه پیامبر گاهی عبای كهنه و وصله داری داشت كه آن را بر تن می كرد و می فرمود: من بنده ام و لباس بندگان را می پوشم .دو جامه داشت كه ویژه ای روز جمعه بود، غیر از لباس های دیگری كه در روزهای غیر جمعه برتن می نمود. چه بسا كه فقط یك روپوش بدون لباس دیگر برتن می كرد و دو سوی آن را میان شانه اش گره می زد و با همان لباس برجنازه ها با مردم نماز می خواند و چه بسا كه با همان یك لباس روپوش در خانه خود نماز می خواند وآن رادورخود می پچیدو... ای بسا كه باهمان لباس ، نماز شب می خواند و هم چنین گاهی یك طرف لباس را بر تن می نمود و طرف دیگرش را بر روی بعضی از زنان خود می انداخت و به این ترتیب در آن نماز می خواند
دـ ساده پوشی
لباس وپوشش مناسب که با قد وقامت انسان سازگاری دارد واز راه حلال ومشروع تهیه شده ولو به ظاهر ساده باشد ،
علاوه بر آراستگی ظاهری ،نقش مؤثر در آراستگی معنوی انسان نیز دارد؛ زیرا اگر خدا ی نخواسته لباس وپوشش از راه حرام به دست آمده باشد ،نماز وعبادت که به آن بجا آورده می شود ،صحیح نیست .چینین لبا س وپوشش به ظاهر
انسان را آراسته نشان می دهد ولی از معنویّت دور می کند.
پیامبر اعظم (ص) چنان ساده زندگی می کرد که در طول حیات مبارکش به هیچ جلوه ای فریبنده ای دنیا وابسته وعلاقه مند نشد وچنان ساده پوش بود که هرچه فراهم بود می پوشید، چه قطیفه ای كه به بركند،یابرد عالی بپوشد، چه جبّه پشمین. هرچه كه از حلال میافت می پوشید: «ما وجد من المباح لبس » مهم برای پیامبر(ص) مباح بودن جامه بود،نه قیمت،جنس،دوخت وجذاب بودن آن.در سخن دیگر آمده است كه پیامبر(ص) عبای داشت كه هر گاه می خواستند نمازنافله بخوانند،آن رادولا كرده وزیرش می انداخت. پیامبر(ص)برروی حصیر، وبدون هیچ فرش دیگری می خوابید .
بنابراین لباس درصورتی موجب آراستگی انسان می گردد که به اندازه قد وقامت انسان بوده ومباح باشد،پیامبر درپوشیدن لباس علاوه بر اینکه رعایت می کرد که به اندازه قد وقامت خودش باشد،ساده پوش وبی تکلّف بود ودر عین حال آراسته وتمیز بود به گونه ای که او دراین زمینه نیز الگوی کامل برای همگان بوده است.
هه ـ كفش و...
پوشیدن کفش مناسب نیز در آراستگی انسان نقش دارد،انسان های واراسته همواره ازکفش های که هم برای سلامتی پا ها یش مناسب باشد وهم بدور ازتفاخر وتجمل است ، استفاده می کند وسادگی وبی تکلفی را نیزدرآن رعا یت می نماید،پیامبر خاتم(ص) همه نوع كفش ودمپایی می پوشید .كفش آن حضرت، دوبند داشت كه انگشت پا در آن ها فرو می رفت؛ جنس كفش او بیشتر، از پوست موی گاوبود رسول خدا(ص)كمر بندی داشت كه از چرم دباغی شده ودربالای آن یك گره وجود داشت ودر طرف دیگرش نقره بودوسه حلقه نقره ای هم به آن آویزان بود انگشتر آن
حضرت نیزاز نقره بوده است ،كه نگین آن مدور ونقش آن«محمد رسول الله»بود .
وـ آداب لباس پوشی
گرچه لباس پوشیدن كاری روز مره وامری ساده است ولی روش وسیره اولیای خدا همانگو نه که در آراستگی ظاهری برای انسان مؤثّر است درچه گونه پوشیدن لباس نیز برای مامهم است. پیامبرخاتم(ص)هرگاه پیراهن می پوشیدآن راقبل ازشلوار می پوشید ،وابتدا سمت راست را بر تن می كرد وهر گاه جامه از تن در می آورد، از سمت چب شروع می كرد . هر گاه لباس نو می پوشید، لباس های كهنه خود را به فقیر می داد ومی فر مود: هر مسلمانی كه در راه رضای خدا، لباس های كهنه خود را به یك مسلمان بپوشاند، تا آن زمان كه آن لباس در تن آن فقیر است اودر ضمانت ونگهداری خداوند است .
آن حضرت، انجام كار را با دست راست وشروع از سمت راست را در همه امور دوست داشت وحتی در پوشیدن جامه وكفش، در شانه كردن موی . لباس كه می خرید، اگر آستین آن بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می برّید نمی گذاشت لبه آن را هم بدوزند وبه همان حال می پوشید ومی فر مود:كار،خیلی زودترازاین هاست! ؛پیامبر(ص) می فرماید: هر كه لباس می پوشد باید پاك وپاكیزه باشد .
در پا كردن كفش پای راست را بر پای چب باید مقدم كرد وهنگام در آور دن آن،باید بر عكس عمل شود ؛ در هنگام خوردن غذا كفشرا از پای در آورند .
رسول خدا(ص) انگشتری به دست راست می كرد ؛ انگشتری بانگین عقیق ؛ عقیق سرخ ؛ یاقوت ؛فیروزه بلور ،جزع یمانی ، وزمرد را مستحب شمرد. هنگام وضوء سه بار انگشتر را حركت می داد ؛ همواره نگین رابه طرف كف دست می چرخاند وبسیار به آن می نگریست .
بنا بر این،لباس كه برای پوشاندن وحفظ بدن است، موجب آراستگی می باشدونباید به وسیله تفاخر وتجمل تبدیل شود.پیامبر اعظم(ص) می فر ماید: «من لبس ثیاب شُهره فی الدنیا البسهُ الله لباس الذُّلّ یوم القیامیه » هركس در دنیا لباس شهرت بیپوشد خداوند در روز قیامت جامه ذلت وخواری بر اومی پوشاند. امام صادق(ع) نیز روایت كرده كه رسول خدا(ص)نهی می كردكه مردان،در لباسپوشیدن خودراشبیه زنان سازند ونهی می كرد كه رنان، در لباس پوشیدن شبیه مردان شوند
ز- لباس های ویژه:
رسول خدا(ص) علاوه بر لباس های كه پوشاننده بدن بوده است ونقش در آراستگی داشته،از كلاه ،عمامه، دستار، عرق چین،و... نیز استفاده می كرده است،گرچند آنهاپوشاننده بدن نیستندونمی شودکه بصورت مستقیم ازآراستگی ظاهری به حساب آورد. ولی به نحو ی ازویژه گی های ظاهری آن حضرت محسوب می گردد که چند مورد آن ذکر می گردد:
1- كلاه وعرقچین: کلاه وعرق چین بعنوان پوشیش برای سر، درحالت های عادی واستفاده کردن آن زیر عمامه برای جلوگیری ازعرق سر،از ویژگی های است که آن حضرت بدان توجّه داشته است وپوشاندن سررا درنمازبه همه توصیّه کرده است.پیامبر اكرم (ص)عرقچین وكلاه سفید راه راه می پوشید ودر هنگام جنگ،عرقچین بر سر می گذاشت كه دو گوش داشت وروی گوشها را می پوشاند ؛گاهی زیرعمامه عرقچین برسر می كرد .
2- عمامه : ازسنت های اسلامی،پوشاندن سر است چه هنگام عبادت ونماز،چه در مواقع دیگر.پوشش پیامبر برای سر ،اغلب عمامه بود.عمامه سیاهی داشت كه برسرمی پیچید وبا آن نماز می خواند . عمامه رسول خدا(ص) به اندازه ای بودكه آن راسه دور،به سرش می پیچید .
3- حوله: اگر استفاده از دستمال وحوله رابرای خشك كردن دست وصورت هنگام وضو،وارد بحث پوشش ولباس كنیم،در این زمینه مناسب است كه بدانیم كه رسول خدا(ص)حوله های متعددی داشت با نام های مختلف وكار برد های گوناگون كه به مراعات بهداشت نظافت و نظم هم مربوط می شود.در حدیث است كه آن حضرت دستمال و حوله ای داشت كه پس از وضو چهره خود را با آن خشك می كرد واگر حوله یا دستمالی همراه نداشت ،با گوشه لباس خود صورت را خشك می نمود
نظافت وپاكی پیامبراعظم(ص)
نظافت وپاكی از مهم ترین مسایل اسلامی است وازاركان زندگی انسان می باشد؛زندگی زیباباطراوت وشایسته در گرو نظافت وپاكی میسر وممكن است«نظافت وپاكی از اخلاق پیامبران الهی است »؛ پیامبراعظم(ص) كه الگوی زندگی در ابعاد گوناگون بوده است به نظافت وپاكی اهمیت فراوان داده وفر موده است:« هرچه می توانید پاكیزه باشید، زیراخداوند اسلام رابرپاكیزگی بنیان نهاده وجز مردم پاكیزه،كسی به بهشت نمی رود ».
رعایت نظافت وپوشیدن لباس های تمیز واستعمال بوی خوش علاوه بر اینكه بر شادابی خودشخص می افزاید، وموجب تنفرودوری دیگران نمی گردد،بر روح وروان دیگران نیز اثر مثبت گذاشته وزمینه مقبولیت اورا فراهم می نماید.امام علی(ع) می فرماید: از بدن خویش مراقبت كنید، خدا مبغوض می دارد بنده اش را كه هركس كنارش بنشیند،بینیش رابیگیرد ».
نظافت وبهداشت ره آورد دنیای غرب نیست،مسلماً متن دستور های دینی وسنتهای اسلامی است وبالاترین آن در وجود نازنین رسول خدا تجلّی یافته است. آن هم با شرایط آن روز گار وكمبود آب ووسایل وامكانات. پیامبر خاتم (ص) آینه ای است كه چگونه زیستن را دررفتار فردی واجتماعی او باید جستجو كردوازاوباید الگو گرفت.اینك به برسی گوشه های از شیوه های رفتاری آن حضرت در مورد نظافت وپاكی می پر دازیم:
الف- بهداشت بدن
حمام كردن، شستشو، نظافت بدن وزدودن موهای آن، عوامل تأمین سلامتی ونظافت واز نشانه های آراستگی است. گرفتن ناخن، چیدن موی سبیل وشارب،زودودن موهای زیر بغل وشرمگاه نیز از همین نمونه هااست.
امام صادق(ع) می فر ماید: «خداوند به ابراهیم(ع)فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم(ع) سبیل خودرا اصلاح كرد.باز فرمود:پاكیزه شو! ابراهیم موهای زیر هردوبغلش را اصلاح نمود.باز فرمود: پاكیزه شو!ناخن هایش را گرفت و...» .
در روایت آمده است كه خداوند به ابراهیم(ع)حنیفیه وپاكیزگی رافرستاده وآن ده چیز است كه پنچ تادرسر وپنچ تاهم در تن می باشند كه عبارتند از: گرفتن سبیل،آراستن ریش، خواباندن مو، مسواك كردن، خلال نمودن،ستردن مواز تن،ختنه،چیدن ناخنها، غسل جنابت وشستشو باآب .
رسول خدا(ص)جمعه به جمعه، موهای زیر بغل وزهار رامیزدود،ناخن هایش رامی گرفت وآن رادفن می كرد،شاربش را كوتاه می كرد وبربدن خودنوره می كشید،تاموهایش زایل شود .
امام صادق(ع)می فر ماید:«آن حضرت روزجمعه،پیش از آنكه برای برپایی نماز جمعه از خانه بیرون رود،ناخن هایش رامی چید وشارب خودرا كوتاه می كرد.» بلند شدن ناخن یاسبیل، موجب آمادگی وجمع شدن چرك ومیكرب درآن می گردد. چیدن وكوتاه كردن آن ها، به بهداشت كمك می كند.پیامبرخدا(ص)به این نظافت،حتی در مسافرت هاهم توجه داشت وهر گاه به سفر می رفت،پیوسته پنج چیزراباخودداشت: آینه،سرمه دان،شانه،مسواك وقیچی ؛ آن حضرت علاقه داشت كه بر موی سر وصورت خود،روغن های خوشبو كننده بزند،حتی به ابروها وسبیل هم میزد. در سفر ها هیجگاه شیشه روغن وسرمه دان وقیچی ومسواك وشانه را ازخود دور نمی داشت .
بنابراین پیامبر بهداشت بدن را مهم می شمرد وبه مو قع حمام می کرد ومو های زاید بدن را می زدود وروغن های خوشبو به موهای سر وصو رت می زد ومسواک را نیز اهمیت فراوان می داد.
1 ـ مسواك:
ازنشانه های بارز ومهم نظافت وپا کی مسواک کردن است؛پیامبر(ص) اهمیت فراوانی به مسواك وبهداشت دهان می داد؛ دندان هایش پیوسته برّاق وسفیدبود وامت خویش را هم به مسواك زدن دستور می داد ومی فرمود:«طیّبوا افواهكم بالسّواك »، دهانتان را با مسواك خوشبوكنید. مسواك كردن سنت حسنه از پیامبراكرم(ص) است كه مورد تأكیدفراوان قرار گرفته وبر آن ثواب فراوان بیان گر دیده است.امروزه پزشكان نیز سفارش زیاد به آن می كند تا اینكه سلامت دندان وبدن به شكل مطلوبی تأمین گردد. البته تأكید وسفارش زیاد پیامبر(ص)به آن، بیان گرعمق تدبیر وغنای فرهنگ اسلام است كه هنوزاطباءبه دقایق آن دست نیافته اند.
رسول خدا(ص) هرگاه می خوابید،مسواك را بالای سر خود می گذاشت،قبل از خواب مسواك میزد، وقتی از خواب بیدار می شد مسواك می زد ومی فر مود: آنقدر(ازسوی خداوند)به مسواك فرمان داده شدم كه تر سیدم بر من واجب شود .
نسبت به امت خویش نیز فرموده است كه: اگر نبودكه بر امتم دشوار سازم،آنان را امر می كردم كه باهر نماز مسواك بزنند ؛ اگر مردم از (فواید) مسواك آگاه بودند،آن را با خویش به بستر می بردند .
آداب مسواك نمودن:
ازمنظراسلام هرچیز آداب خودش رادارد،مسواک کردن نیز آدابی دارد که با ید پیروان وامت محمد (ص)آنرامراعات نماید تا دربهداشت دهن ودندانها مؤثر ترواقع شود؛پیامبر اعظم(ص) مسواك را به عرض دندان ها می كشید ؛ وباچوب اراك مسواك می زد،چرا كه جبرئیل این گونه به او امر نموده بود ؛ چوب مبارك زیتون برای مسواك مناسب است زیرا باعث خوشبو شدن دهان می شود ؛ وپیامبر(ص)برای هر نماز مسواك می زدند.
2- خوشبویی
از نشانه های آراستگی، استفاده از عطریات ومواد خوشبو كننده است كه هم عامل نشاط وطراوت برای خودشخص معطر است وهم به دیگران نشاط ومسرت می بخشد. برعكس بوی زشت ومتعفن در بدن،لباس،دهان،جوراب و...باعث رنجش وتنفر دیگران می گردد.
پیامبر اعظم(ص)آن قدر عطر ومواد خوشبوكننده برسر وصورت خودمیزد،كه گاهی با«عود»و«غالیه » خود را معطر می ساخت ، مصرف كردن در جهت معطركردن،پسندیده ونیكو است واسراف هم به حساب نمی آید.
امام صادق(ع)می فرماید:«پیامبرخدا(ص)بیش ازآنچه كه برای خوراكی وطعام خرج كند،درراه عطریات خرج می كرد . اگر عطری را به پیامبر(ص)تعارف می كرد، خودرا عطر آگین می نمود ومی فرمود:بویش پاكیزه وحمل آن آسان است واگر از معطر ساختن خود باآن عذری داشت،تنهابه گذاشتن سر انگشت خود بر آن اكتفا ،می فرمود ؛ وبیان می كرد:بهترین بندگان خدا آن های هستندكه ...خوشبویند . چه عیب دارد كه امت پیامبراعظم به پیروی از سیره ای اخلاقی پیشوایش،بخش از مخارج روزانه خودرا،هزینه های بهداشت وتمییزی وخوشبویی نمایند.امام صادق(ع) می فر ماید: «آنچه در راه عطریات خرج كنی، اسراف نیست .
رسول خدا(ص)به مسأله عطریات آن قدر اهمیت می دادومعطر وخوشبومی زیست كه هر گاه از كوچه وگذرگاهی می گذشت، پس از عبورش،آنان كه از آن مسیر می گذشتند، ازرایحه وبوی خوش بر جای مانده،پی می بردند كه پیامبر از این كوچه عبور كرده است . به فر موده امام صادق(ع)پیامبراعظم(ص)هر جمعه عطر می زد وخودراخوشبو می ساخت واگر عطریاتی هم در اختیار نداشت،روسری بعضی از همسرانش را با آب پاشیده برسر وروی خود می كشید، تاخوشبو گردد .
ازاین رو شایسته است که امت پیامبر(ص)به پیروی از پیشوای خود ، باعطرهای دل انگیز وطراوت بخش همواره معطر باشد وبدین طریق در نهایت پا کی ونظافت قرار بگیردودرنظافت وپاکی چون مقتدای خویش،الگووسر مشق برای دیگران قرار بگیرد.
ب ــ بهداشت محیط
نظافت وپاکی محیط، تأثیرشگرفی درروح وروان آدمی دارد؛محیط پاك واراسته وخرم،زندگی را شاداب ومعطر می سازد.پیامبر اعظم(ص) اهمیت فراوان به بهداشت محیط زیست داده وفرموده است: «خاكروبه (زباله های منزل)راپشت در نریزید كه جایگاه شیطان است »، ونیز توصیه به جاروب نمودن وتمیزكردن جلوی منزل فرموده كه:«آستانه خانه خود را بروبیدومانند یهود نباشید »
رسول خدا(ص) دستور داده كه:«خاكروبه(زباله های منزل) راشب در خانه نگذاریدوآن را بیرون ببرید كه نشیمن شیطان است . ودستمال چرك گیری را درجای نگذاریدكه خوابگاه شیطان است . جارو كردن وپاكیزه نمودن حیاط را مستحب اعلان نمود ؛رها كردن ظرف های نشسته راناخوش می شمرد . می فر مود: شب ها پیش از خواب سر ظرف هارا بیپوشانید . ادرار كردن درآب راكد راجفا(برموجودات زنده در آب)می دانست ، ومردمان را از این كار باز می داشت
بخاطر بهداشت وحفظ محیط زیست «اجازه نمی دادكسی كنار چاه آب آشامدنی،زیر درخت میوه دار،میان قبر ها،در جاده ها وحیاط خانه ها قضای حاجت كنند ، همواره دستور می داد كه هفت چیزآدمی را در زمین دفن كنند: مو،ناخن،خون حیض، بچه دان،دندان وعلقه .
وقتی عطسه می كرد، دست یا پیراهنش را جلوی دهانش می گرفت وآهسته عطسه می كرد ؛چون خمیازه می كشید، دستش را بردهان مباركش قرار می داد. فر مان داده بود كسی درچاهی كه آب آشامیدنی دارد،آب دهان در آن نیندازند . امروزه یكی از معضلات جهانی كه درورایی مرزهای جغرافیایی،برای نسل بشر وحیات كره زمین تهدید به شمارمی آید،موضوع بهداشت محیط زیست است. كه برای پیامبر(ص)اهمیت زیاد داشته است.این موضوع اختصاص به كشور یا قاره یادین ومذهب خاصی ندارد از حاد ترین مسایل انسان متمدن كنونی است كه راه حل ها وراهكارهای متناسب به خودش رامی طلبد.
آب مایع حیات بخش برای انسان وهمهموجودات است چنانكه ملاحظه گردید پیامبر(ص)از ادراركردن در آب ویا كنار چاه آب آشامیدنی، منع كرده است؛زیرا انسان با آلوده كردن آب،مایع حیات را تبدیل به مایع ممات می كند.
عمل کردن به سیره پیامبر(ص)درابعاد های مختلف زندگی،مایه فلاح ورستگا ری انسان است،سیر آن حضرت درنظافت وبهدا شت،نیزسرآمد اعصار بوده است؛دوری وبی خبری ازسیره ای حضرت به ویژه سیره ای بهداشتی،زندگی انسان هارا ازواقعیت ها دور سا خته وبه اوهام گرفتار نموده است.دنیای کنونی غرب که درخرافات غرق است وادعاهای کلان وبزرگی دارد می بینیم که محیط زیست محیطی را بازباله های صنعتی،استفاده کردن انواع سلاحهای ممنوعه ای أتمی ،و... چنان آلوده نموده که نه تنها حقوق انسان ها را که حقوق خیلی از موجودات صا حب حیات را نیز در خطر جد ی قرارداده است به گونه ای که انجمن حفاظت محیط زیست آمریكا برآورد كرده كه تقریباً یك سوم جریان آب جهان به
طور مشخص آلوده واصل حفظ كیفیت آب بر هم زده شده است؛سالانه افراد زیادی بر اثر مصرف آب های آلوده از دنیا می روند،منبع بیماریهای مهلكی چون وبا،هیپاتیت، انگلهاو ویروسها،آب های آلوده می باشد .
اگر پیامبر(ص)در هنگام عطسه نمودن وخمیازه كشیدن سعی می كند به دیگران بیاموزدكه بهداشت محیط وهوارا در چنین حالات باید رعایت نمائید،برای این است كه در هنگام تنفس، هوای كه وارد ریه هامی شودباید هوای سالم باشد، قطعا اگر محیط وهوای اطراف با دود سیگار وذرات معلق و... در هوا ، وارد مجاری تنفس می گردد، بیماری های مختلف را ایجاد می نماید. هوای آلوده علاوه بر انسان گیاهان را كه موجب خرّمی وزیبایی محیط است نیزتحت تأثیرقرارمی دهد؛زیرا ذرّات گرد وغبارمعلق در هوا هنگامی كه بانم باران ویارطوبت تر كیب شودطبیعی است كه لایه ضخیمی را در طبقات فوقانی سطح برگها تشكیل می دهد كه به سادگی پاك نمی شود ومانع از ورودنور كافی می گردد.
بنا بر این بهداشت محیط زیست ارمغان اسلام وسنت پیامبر اعظم(ص)است كه در متون دینی بیان شده است و با پیاده نمودن وعمل كردن به این سنت،مشكلات زیست محیطی حل وهمگان در یک فضای سالم وبا صفا وبه دور ازآلودگی، زندگی خوهد کردند.
نتیجه:
سیره ورفتار پیامبر اعظم(ص)بر ترین الگویی كمال جویی است.آن حضرت مظهر كامل ونماد بر جسته آراستگی بوده است كه با توجه به سیمای ظاهری وشمایل نمونه حضرت،جلوه ودرخشش ویژه داشت.
آراستگی ظاهری، رسیدگی به وضع ظاهری از نظر پاكی وپاكیزگی،نظم در پوشاك،چهره و...به منظور استفاده بهینه از امكانات موجود است كه پیامبر(ص) به آن توجه شایان داشته است.
رسول خدا(ص)برای آراستن سر وصورت، موهای سر وصورت را اصلاح ومرتب می كرد وباآب سدر وختمی شستشو می داد وروغن می مالید موهای سر وریش را خضاب می نمودوباشانه مرتب می كردوبه چشمان مبارك شان سر مه می كشیدوبه آیینه نگاه می كرد. لباس كه برای حفظ وپوشش بدن از سرماوگرما وآلودگی ها می باشد،موجب آراستگی انسان است ونباید به یك وسیله ا ی تفاخرتبدیل شود.
پیامبر اعظم(ص)كه توان تهیه كردن وپوشیدن بهترین لباس ها را داشت، از ساده ترین پوشاك آن زمان استفاده می كرد ومهم نظافت وپاكی لباس بود كه به آن توصیه فراوان داشت. لباس پنبه ای وكتانی كه متناسب جسم وبدن است مورد علاقه ای حضرت بود وگاهی از روی ناچاری، لباس پشمی می پوشید.در لباس رنگ سفید،سبز وزرد را بیشتر از همه دوست داشت.
بلندی لباس پیامبر(ص) به اندازه بود كه به قوزك پانمی رسید.آن حضرت ساده پوش بود وازهر نوع كفش ودمپایی استفاده می كرد. پیامبر (ص) به نظافت وپاكی بدن اهمیت فراوان می داد ومسواك كردن را مورد تأكید قرار داد. اوهمیشه معطر بود ودیگران را نیز به ا ستعمال بوی خوش توصیه نمود. مصرف در بوی خوش را اسراف به حساب نیاورد.
بهداشت محیط زندگی فردی واجتماعی را،بسیار مهم شمرد وبه رعایت آن بخاطر سلامتی خود ودیگران توصیه وتأكید نمود.

 

يکشنبه 26/11/1393 - 20:33
موفقیت و مدیریت
30 ویژگی یک شهروند مطلوب را برشمرده است که در زیر می خوانید:

1. از راست‌گویی، لذت ببرد؛ 30 ویژگی شهروند مطلوب

2. سعی نكند همه را داشته باشد: هم جذب كند و هم دفع؛

3. هوش و فهم دیگران را دست‌كم نگیرد؛

4. اتومبیل خود را برای شهروندی كه از خطوط عابر پیاده حركت می‌كند، متوقف كند؛

5. در نقل قول از دیگران، حتی ویرگول‌ها را هم رعایت كند؛

6. ذهنیت خود را از مسائل ضرورتاً مساوی با حقیقت نداند؛

7. هر چند وقت یكبار، از مخالفین خود احوالپرسی كند؛

8. نه برنجد و نه برنجاند؛

9. تفاوت میان تبلیغ و تحلیل رسانه‌های غیرخصوصی را سریع تشخیص دهد؛

10. به عموم مسایل محیط زیستی، حساس و عامل به عمل باشد؛

11. از افراد چند شخصیتی و متملق فاصله بگیرد؛

12. از زبان خود مانند سلامتی خود، مراقبت كند؛

13. در قبال بدی افراد، عمدتاً سكوت كند تا نیروهای معنوی درونی او پرورش پیدا كنند؛

14. بدون چشم‌داشت، برای بازكردن گره‌های اطرافیان خود اهتمام ورزد؛

15. به‌عنوان شهروند، ارزش خود را صدها درجه بالاتر از سیاست‌مداران بداند؛

16. در هفته، دو نیم روز برای رشد فردی و شخصیتی خود، وقت بگذارد؛

17. حتی سه بامداد، از چراغ قرمز عبور نكند؛

18. در محیط كار و زندگی او، رنگ‌های صورتی، زرد، قرمز و كلاً شاد حضور داشته باشند؛

19. علاقه به كنترل‌كردن و احاطه بر دیگران را از شبكه رفتاری خود، حذف كند؛

20. عیوب دیگران را به صورت خصوصی، تدریجی و لحن اصلاحی به آنها منتقل کند؛

21. جایی كه به او احترام نمی‌گذارند، نرود؛

22. ادب، تربیت و متانت او نسبت به مواضع سیاسی‌اش، حضور، نمود و برجستگی بیشتری داشته باشند؛

23. آنقدر تمرین كند تا از موفقیت دیگران ناراحت نشود؛

24. از اجرای قانون و رعایت آیین‌نامه‌ها، لذت ببرد؛

25. همه‌جا، با همه‌كس و در معرض هر مخاطبی، یك شخصیت داشته باشد؛

26. از حلقه اول دوستان خود مرتب احوالپرسی كند؛

27. در مغازه‌ها، اجازه دهد كسانی كه قبل از او وارد مغازه شده‌اند، زودتر كارشان انجام شود؛

28. مروج و مبلغ رفتار و افكار مثبت افراد باشد و نه خود افراد؛

29. در ماه حداقل یك كتاب تمام كند، یادداشت‌برداری كند و در منظومه فكری و رفتاری خود، آنها را به كار گیرد؛

30. معرف و مظهر این بیان مولانا شود:
هین، خمش كن، خار هستی را ز پای دل بكن تا ببینی در درون خویشتن، گلزارها

يکشنبه 26/11/1393 - 20:2
اخبار
ژاد آریایی یکی از شاخه های نژادی سفید پوستان است که از نظر هوش وزکاوت و زیبایی سر آمد تمام شاخه های دیگر سفید پوستان است که رنگ پوست ان با توجه به شرایط محیطی و گرمای سوزان از سفید در اروپا تا حدود قهوه ای در هندوستان متغیر است و همچنین موی آریاییان از بور در اروپا تا مشکی در ایران و هندوستان متغیر است.رنگ چشم و پوست به طور صد در صد دلیل بر اریایی بودن و یا اریایی نبودن نیست


نژاد آریایی دارای 12 ویژگی است که عبارت اند از

=========================================


1- فرم پیشانی

=============

این مردم اغلب دارای پیشانی صاف و تخت هستند. که هرچه پیشانی صافتر و شیب کمتری داشته باشد بهتر است.ارتفاع پیشانی در آریاییان بین 3 تا 7 سانتیمتر متغییر است که در زنان این پیشانی کاملا به صورت عمودی و تخت و در مردان با شیب ملایمی از ابرو به سمت رویشگاه مو ادامه می یابد


[Click for a larger view]


2- فرم ابروها
===========

فاصله دو ابرو در آریاییان کم است و در برخی موارد ابروها با موهایی به هم پیوند می خورند بطوریکه در هیچ نژاد دیگری ابرو ها به اینصورت بهم نزدیک نیست. ابروها معمولا از دو طرف تا گوشه چشم امتداد می یابد، فرم قوس ابرو هم نه زیاد صاف است و نه زیاد قوس دار.همچنین ابرو کشیده تر و پر پشت تر از نژاد های دیگر است


0136.png


3-موهای زیاد صورت
=================

مردان در این نژاد دارای ریش و سبیل پر پشت هستند بطوری که موی صورت قبل از 30 سالگی کاملا پر می شود.سرعت رشد ریش و سبیل در این نژاد دو برابر اعراب است همچنین سبیل بعد از رشد 5 سانتی کاملا به صورت پف کرده پشت لبها را کاملا می پوشاند. در دوران باستان پر پشتی ریش و سبیل نماد اصیل و نجیب بودن بوده است برای همین شاهان هخامنشی در نگاره ها دارای ریش و سبیل بلند و پر پشت بوده اند بعد هخامنشیان و در دوران اشکانیان و ساسانیان به علت بیماری های پوستی تیغ زدن ریش و گذاشتن سبیل در بین ایرانیان مرسوم شد رسمی که هنوز در بین کردها وشمالی ها و بختیاری ها مرسوم است


[Click for a larger view]

 


4- جنس موی سر
===============

موی سر آریاییان در مناطق معتدل و سرد نسبتا صاف و نرم است اما کاملا صاف نیست و با موج هایی همراه است،در مناطق نیمه گرم و یا کاملا گرم بخصوص شاخه پارسها موهای فرفری هم دیده می شود که باید خاطر نشان کنم که جنس فر موی اریایی با فر موی خشن اعراب و همچنین جنس موی اسکاچی سیاه پوستان متفاوت است . رنگ مو هم اکثرا خرماییست اما موهای بور و روشن و همچنین موهای کاملا سیاه هم در بین انان دیده می شود


[Click for a larger view]

 


5-فرم چیدمان دندانها
==================

دندان های ردیف بالا در این نژاد تقریبا به صورت عمودی است. فروفتگی فک بالایی به طرف داخل یا برآمدی فک بالایی به طرف بیرون که رویش دندان ها به صورت کج و شیب دار خواهد بود متعلق به نژاد اریایی نیست. عمود بودن داندانهای ردیف بالا با بلند کردن لب بالایی کاملا مشخص است


[Click for a larger view]


6- هم راستا بودن پیشانی و چانه

============================


صورت نژاد آریایی از نیم رخ صاف و چانه اغلب در راستای پیشانی قرار دارد یعنی شیب صورت از نیم رخ کم است. بطوری که پیشانی و چانه از نیم رخ تقریبا به صورت یک خط عمود به نظر می رسند همچنین، گونه ها برآمدگی چندانی ندارند. داشتن صورتی شیب دار از نیم رخ بطوری که پیشانی خیلی زیاد شیب دار باشد و یا چانه از پیشانی جلوتر و گونه های بر آمده و با بیرون زدگی زیاد متعلق به نژاد اریایی نیست


[Click for a larger view]

 


7- فرم بینی از روبرو و نیم رخ
========================

بینی در آریاییان از روبرو معمولا از طول چشم بیشتر نمیشود و تناسبی بین طول چشم و عرض بینی در این نژاد وجود دارد عرض بینی معمولا ارتفاع بینی از نیم رخ بیشتر نیست. بینی دقیقا از زیر ابرو شروع میشود و همانند کوهی فضای دوچشم را از هم جدا می کند همچنین استخوان بینی که در بین دوچشم قرار دارد این استخوان با لمس بینی کاملا احساس می شود و در نژاد های دیگر خیلی کوچکتر از نژاد اریاییست. در برخی از آریایان استخوان بینی انقدر بزرگ شده است که بینی به صورت نوک عقابی( غوز دار) در امده است.بینی های بزرگ هم در این نژاد دیده میشود که تمام ویژگی های ذکر شده را دارا می باشند در ایران کنونی سه نوع بینی معمول است بینی نوک عقابی شکسته که مخصوص پارس ها است بینی نوک عقابی کمانی که در مادها دیده میشود و بینی بدون غوز و ساده که پارتها دارای این نوع بینی هستند


در تصویر زیر دو فرم ساده و نوک عقابی که اکثرا در بین نژاد اریایی مرسوم است نشان داده شده است

dfghknjhgfd.png.png


همچنین در تصاویر زیر فرم بینی خاص اریایی با استخوان بزرگ بینی را نشان می دهد به اندازه برابر بین عرض بینی(روبرو) و ارتفاع بینی(نیم رخ )توجه کنید


[Click for a larger view]

 


8-فرم چشم ها

=============

چشم ها در نژاد اریایی به خاطر جلو آمدگی پیشانی به نظر میرسد که در یک گود افتادگی قرار دارد یعنی چشمها عقب تر از از سایر نژادهاست فاصله بین چشمها در این نژاد خیلی کم است و مردمک و عنبیه چشم با دو رنگ پررنگ و کم رنگ کاملا از هم جدا و قابل تفکیکند رنگ چشم ها با توجه به شرایط محیطی و گرما و سرمای هوا از مشکی تتا سبز و ابی و توسی متغییر است


[Click for a larger view]

 


9- فرم لبها

=========

لب آریاییان معمولا گوشتی و نسبتا کلفت است اما لبهای کشیده و نیمه نازک نیز در این نژاد دیده می شود، لبها در این نژاد هرچه قدر هم نازک باشد کلفتی لب بالا از روبرو و نیم رخ کاملا مشخص است


[Click for a larger view]

تصویر بالا لب های گوشتی و خوشفرم اریایی را نشان می دهد به کلفتی لبها بخصوص لب بالا دقت کنید

 


10- فرم چانه

===========

چانه در نژاد اریایی تقریبا هم راستای پیشانیست یعنی از نیم هم راستای پیشانی به نظر می رسد چانه های خیلی کوچک و یا چانه های خیلی بزرگ که به مقدار قابل توجهی از پیشانی جلوتر باشد مربوط به نژاد اریایی نیست

 

0138.png

 


11-فرم جمجمه و سر شانه

=======================

آریاییان دارای سرشانه های نسبتا پهن میباشند. و علت ان نیز ،بزرگی و برآمدگی استخوان های کتف و ترقوه است. بطوری که حتی در لاغر ترین افراد هم شانه ها کمی کشیده و ورزشی به نظر می رسد. داشتن قد کوتاهتر از ۱۷۰ سانتیمتر برای مردان و زیر ۱۵۰ برای زنان) .همچنین سقف جمجمه اریاییان دارای قوس کمی است و کمی تخت به نظر می رسد .جمجمه در نژاد اریایی وسعت زیادی دارد که نشانه بزرگ بودن مغز در این نژاد است.دقت شود که بزرگ بودن سر دلیل بر بزرگ بودن جمجمه نیست جمجمه معمولا به فضای مغزی که از بالای گوش شروع میشود گفته میشود


[Click for a larger view]

 


12-فاصله نرمه گوش تا زاویه فک پایینی

=================================

از ویژگی های منحصر به فرد نژاد اریایی فاصله نرمه گوش تا زاویه فک پایینیست.زاویه فک پایینی که بین یک تا سه انگشت زیر گوش قرار دارد به راحتی با دست قابل لمس است.فاصله نرمه گوش تا زاویه فک پایینی در نژاد همنطور که گفته شد بین یک تا سه انگشت است این در حالیست که این فاصله در سفید پوستان دیگر بیش از چهار انگشت و در نژاد اعراب کاملا چسبیده به گوش است.


[Click for a larger view]

در تصویر بالا به فاصله نرمه گوش تا زاویه فک پاییینی توجه کنید .فاصله یک تا سه انگشتی کاملا در این تصاویر مشخص است


نوع خالص این نژاد در فلات ایران(ایران -افغانستان- پاکستان و ترکیه) به خصوص خود کشور ایران ساکن است که علارقم حمله های اعراب و ترکان شکل باستانی خود را حفظ کرده است و ملاک اریایی بودن و خالص بودن در این نژاد شبیه ایرانی بودن است

بعد از ایران در یونان و ایتالیا و جنوب المان و بعضی از کشور های اروپایی البته نه به خلوصیت مردم ایران هم اکنون موجود است. در ایران نزدیک به 70 ملیون از این نژاد حضور دارد و در فلات ایران این امار به نزدیک 100 ملیون میرسد همین امار در اروپا هم دیده میشود یعنی یک پنجم کل نژاد اروپا را تشکیل میدهند در هندوستان نیز این امار همین مقدار است.به نقشه زیر توجه کنید که در آن نژاد آریایی با رنگ زرد نمایش داده شده است

 

يکشنبه 26/11/1393 - 19:59
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته