• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 549
تعداد نظرات : 2853
زمان آخرین مطلب : 3349روز قبل
طنز و سرگرمی

مطالعه این مطلب برای بیماران قلبی و کسانی که اهل طنز هستند به شدت توصیه میشود!!

 

توجه .............. توجه

سلام
به تازگی و البته از یک منبع موثق که خواست نامش فاش نشود !!، گزارشی دریافت کردم با این عنوان :


« سرقت !! »

 

و اینک مشروح این واقعه را از زبان جاده دوستی و به نقل از یک آشنای گرامی بشنوید :

 

 

 

صبح یک روز دگــــــــــــــر در این جهان
من شدم بیدار زان لطف خدای مهربان
***
صبح، زیبا بود و من هـم پر شعف
چهره من هـم بسی بود شادمان
***
رفته بودم کفش خود را پا کنم
صحنه ایی دیدم شدم نامهربان
***
جای کفش ها بود و کفش هایم نبود
کفش هایم پس کجا بــــود این زمان؟
***
اتفاق آنقدر بد بود تا که زود
تلخ شد در اول صبح کاممان
***
چهره ام محزون شد و گفتم بلند :
ایها الناس دزدی شد در ساختمان
***
مفتی مفتی کفشمان را بـــــــرده‏اند
جز همین یکی که ماندست پایمان !!
***
چون که پیچید این صدا در مجتمع
جمع گشتند دور من هم ساکنان
***
یک نفر پرسید : دزدی کار کیست ؟
دیگری هم گفت رازیست بی نشان
***
در به در دنبال یک جفت کفش نو
بودم آنگه دیــر شد این کارمان !!
***
خوب چه میشد کفش من را پس دهی
ای الهی خیــــــــــــر نبینی شارلاتان !!
***
دزد نامرد کفش من را بردی و ماندم ز کار
ای الهی توی کارت گیر کنی در هر زمان!!
***
کفش من را گر که دادی همســـــــــــــرت
ای الهی با همان کوبد به فرقت بی امان !!
***
جاده هم اینجا نویسد اینچنین
شعـــر طنزی تا کند تقدیمتان
***
تا که کاهش یابد این خشم مدیر
تا که بینیم بار دیگــــر خنده تان!!
***
با تو هستم دزد بد، بی تربیت!!
بازگــــــــردان زود کل کفششان
***
بار دیگـــــــــــر هم کنم این آرزو
ای الهی خیر نبینی شارلاتان !!

 


 

شعر و تنظیم گزارش : سعید سخایی - گزارشگر انجمن های تبیان


پاورقی :

1 - یک انسان اهل مزاحی!! ، شعر هایی از جاده دوستی رو توی سایتش ثبت کرده بود و زیرش نوشته بود: شعر از خودمه !!
از ایشون پرسیده بودن : اون جاده دوستی چیه که گاهی توی شعرهات ثبت میکنی ؟
ایشون هم که در دیزی رو باز دیده بود !! نوشته بود : یه حرف رمزه !!

و این هم پاسخ جاده دوستی در این مورد :

 

کپی بی ذکــــــــــــر منبع کم نما، ای با ادب
شعر من رابردی و گفتی ز توست، ای با ادب

***
جاده دوستی اگـــــر اینجا نبیند سرقتت
روز محشر بازگیرد حق خود، ای با ادب!!

 

2 - حاشیه های طنز این مطلب را میتوانید در انجمن طنز و سرگرمی تبیان و در مبحث سرقت !! مطالعه نمایید.

********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

 

دوشنبه 9/8/1390 - 10:46
اهل بیت

سلام
سالروز شهادت امام جواد علیه السلام را به شما دوستان گرامی تسلیت عرض میکنم.  

 

بخشش و احسان در راه خدا، یکی از ویژگی های اصلی امام جواد علیه السلام است. آن حضرت در جلب رضایت و خشنودی پروردگار عالم، از صرف هر نوع امکانات مالی و رفاهی به نیازمندان واقعی کوتاهی نمی کرد.
مال و ثروت از نظر آن امام عزیز ، معنای ویژه ای داشت که با مفهوم عادی آن میان مردم متفاوت بود. آن حضرت مال و ثروت را در
حدّی قبول داشت که بتواند به وسیله آن، گره ایی از مشکلات زندگی دیگران بگشاید یا ذخیره ای برای آخرت و تکمیل معنویت خود فراهم آورد.

***********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

 

جمعه 6/8/1390 - 17:38
طنز و سرگرمی

سلام سلام سلام بر مدیر و اهالی ثبت مطالب روزانه

 

این مطلب طنز رو یکی از دوستانم برای من ارسال کرده بود. من هم اینجا برای شما ثبت میکنم و امیدوارم باعث شکوفه شدن غنچه لبخند بر چهره شما بشود.

 

- اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه دلم میخواست یه جوری داداش کوچیکمو سر به نیست کنم! رفتم بقالی مرگ موش بگیرم آقاهه که میدونست چه فسقلی شیطونی هستم، بجاش آرد بهم داد منم ریختم تو قابلمه نهار! سر سفره وقتی همه شروع کردن به خوردن یهو گریه‌ام گرفت! با چشای خیس تا ته غذامو خوردم که همه با هم بمیریم!!!!!!!

-اعتراف میکنم تا سنه 13-12 سالگی تحت تاثیر حرفای مادربزرگم که خیلی تو قید و بند حجاب بود با روسری می‌نشستم جلوی تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت میکشیدم. زیاد میخندید فکر میکردم بهم نظر داره!!

-اعتراف میکنم از قول یكی از دوستان:

مامان بزرگ خدا بیامرز ما تو 95 سالگی فوت کرد. صبح روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش نشسته بودیم و همه داشتن گریه میکردن.. جمعیتم زیاد بود ... منو داداشمم تو بغل هم داشتیم گریه میکردیم .... اشک فراوون بود و خلاصه جو گریه بود ... یهو دختر خالم که تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی ... یهو کل خونه رفت رو هوا ...حالا خندمون قطع نمیشد!!

-اعتراف میکنم وقتی پدرم روزنامه میخونه روزنامه رو وسط آسمون و زمین تو هوا جلوی صورتش نگه میداره، اعتراف میکنم بچه که بودم یواشکی میرفتم پشت روزنامه طوری که پدرم منو نبینه و با مشت چنان میکوبیدم وسط روزنامه، پاره که میشد هیچ، عینکش می افتاد و بابا کل مطلب رو گم میکرد. کلاً پدرم 30ثانیه هنگ میکرد. بعد یک نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکرد و حرص میخورد. اما هیچی بهم نمیگفت و من مانند خر کیف میکردم. تا اینکه یه روز پدرم پیش دستی کرد و قبل از من روزنامه رو کشید و با داد گفت: نکن بچـه. منم هول شدم مشت رو کوبیدم تو عینکه بابام. عینک شکست. من 5 روز تو شوک بودم!!

-اعتراف میکنم سوار اتوبوس شدم، رفتم تو، قسمت آقایون پیش یه آقایی نشستم و از خستگی خوابم برد، نزدیک مقصد دیدم زانوم درد میکنه فهمیدم آقایه کناری 3-2 بار با کیفش کوبیده تو پام تا بیدارم کنه چون میخواست پیاده بشه و من جلوش رو گرفته بودم، خیلی شاکی نگاش کردم، راننده هم بالا سرم بود. آقاهه گفت : ببخشید خانم 5 بار صداتون کردم نشنیدین، ترسیدیم. اعتراف میکنم برای اینکه ضایع نشم که مثل خرس خواب بودم وانمود کردم که کَر هستم و با زبون کر و لالی و طلبکارانه عصبانیتم رو نشون دادم، مرد بیچاره اینقدررررر ناراحت شده بود 10 دفعه با دست و ایما و اشاره از من معذرت خواهی میکرد!!

-اعتراف میکنم خنده دارترین کار زندگیم این بود که سعی کردم مفهوم ای دی اس ال رو برا مادربزرگم توضیح بدم!!

-اعتراف میکنم تو عروسی نشسته بودم یه بچه 3 ، 4 ساله اومد یک هسته هلو داد بهم، منم نازش کردم هسته رو گرفتم انداختم زیر میز، چند ثانیه بعد دیدم دوباره آوردش، این دفعه پرتش کردم یه جای دور دیدم دوباره آورد!! می خواستم این بار خیلی دور بندازمش که بغل دستیم بهم گفت آقا این بچس سگ نیست! بغل دستیم بابای بچه بود!!

-اعتراف میکنم  بچه كه بودم با دختر و پسر خاله هام لباس كهنه میپوشیدیم میرفتیم گدایی با درامدش بستنی میگرفتیم كه همسایمون مارو لو داد و كتك خوردیم!!

-اعتراف میکنم سوم دبستان که بودم یه روز معلممون مدرسه نیومد منم ظهرش رفتم در خونشون که یه کوچه بالاتر از ما بود تکلیف شبمو ازش گرفتم.

-اعتراف میکنم به عنوان 1 مهندس میخواستم دیوار رو سوراخ کنم، شک داشتم که از زیر جایی که میخوام سوراخ کنم سیم برق رد شده باشه، واسه اینکه برق نگیرتم فیوز رو قطع کردم، ولی وقتی دیدم دریل کار نمیکنه کلی غصه خوردم که دریل سوخت !!

-اعتراف میکنم بچه که بودم..جو گیر بودم نماز بخونم....بعد چادر گل منگولیمو میذاشتم مهرم میذاشتم رو به قبله وا میستادم شروع میکردم به نماز خوندن...اما جای سوره ها شعر کلاه قرمزیو می خوندم....>>>آقای راننده...آقای راننده...یالا بزن توو دنده....

 

********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

 

چهارشنبه 4/8/1390 - 15:27
دعا و زیارت

سلام سلام سلام

امروز روز در روایات اسلامی روز زیارتی حضرت امام علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) معرفی شده است. اگر دلتنگ زیارت هستید، دانلود و شنیدن صلوات خاصه حضرت را به شما دوستان گرامی ام پیشنهاد میکنم.

 

 

« اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ »

 

 

 

 

صلوات خاصه حضرت امام رضا (ع) با کیفیت 64 : ( حجم 557 کیلوبایت )

 http://jade2oosti.persiangig.com/audio/Emam%20Reza/Salavat%20khasse%20Emam%20Reza%20%2864%29.mp3

 

صلوات خاصه حضرت امام رضا (ع) با کیفیت 128 :  ( حجم حدود 1 مگابایت )

http://jade2oosti.persiangig.com/audio/Emam%20Reza/Salavat%20khasse%20Emam%20Reza%20%28128%29.mp3


........................................<><><><>...........................................
امروز برای دوستت دعا کن ، که اگر روزی نیازمند شدی ، دوستت تو را دعا کند ...
....::::::: لطفا" به اینجا سربزن :::::::....
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=638221
........................................<><><><>...........................................

 


جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

جمعه 29/7/1390 - 14:21
سفرنامه تبیانی ها

سلام سلام سلام بر دوستان تبیانی
روز و روزگار همگی خوش


روز 21 مهرماه جلسه گردهمایی اهالی انجمن های تبیان به منظور گفتگو درباره برنامه های آتی این بخش در ساختمان
موسسه برگزار شد. این که مطلبی را در بخش ثبت مطالب ثبت میکنم که مربوط به انجمنهاست، تنها یک دلیل دارد و بس!!
امیدوارم که از این دست برنامه ها و البته در صورت امکان ، برای بخش ثبت مطالب روزانه هم تدارک دیده شود.
یک تشکر بسیار ویژه هم از مدیر محترم بخش ثبت مطالب روزانه دارم که اجازه درج این مطلب رو به من هدیه کردند.
از صمیم قلب امیدوارم با صورتجلسه طنزی که در مورد این همایش ثبت میکنم، حداقل یک گل لبخند را به شما دوستان گرامی
ام هدیه کنم.

 


باز هــــــم با یاد و نام کردگار
توی تبیان شد همایش برگزار
***
بیست و یک روز میگذشت از ماه مهر
از همین پاییـــــز فصــــــــــــل روزگار
***
پشت میز بیضی اما گـــــــرد هم
کاربران این سمت و آن سو پایدار
***
کاربران سایت ما اینگـــــــونه اند
چهره ها خندان و خرم چون بهار
***
جملگی خواهم بیابید لطف حق
تا ابــــــــــد لبخندتان هم برقرار
***
گفته بود آنجا یکی از همــــرهان
جاده دوستی شما هم کم نیار!!
***
دائما" هــــــــــــــم بعد از آن او میشمرد
یک : همایش ، دو : هدایا ، سه : ناهار !!
***
چون که بودم عضوی از این دوستان
میدهـــــم پس یک گزارش زین قرار

 

 


همیشه ذکر حق اول کلامست
همایش هـم بشد آغاز این جور
***
و از نصف جهان ، یزد و دگر سو
آیند همگــــی شاد و پر از شور
***
وز حُسن همایش که همین بس
چشمها بشـــــود باز به هم جور
***
هر چند که کـم بود همین گردهمایی
اما کم آن نیز به دل داد شعف و شور
***
آن کس که به سایت علاقه ایی داشت
هی طـــــــــــــرح بگفت و ایده پر شور
***
گفتند همه، حرف و سخن را
تا باز شود هـــــر گره ی کور
***
تا نیک بگردیـم درانجمن خویش
ما باعث هـم مبحث و هم شور
***
تا مــرز توان بسط دهیم دانش و ایمان
تا دشمن فرهنگیمان هم بشود کور !!
***
ای کاش همایش همه اش کارگــر افتد
هر چیز که گفتیم در این سالن مذکور!!
***
فی الحـــــال درین ساعت و مجلس
که هستید همگان شاد و پر از شور
***
حق است کنم بسی تشکر
زان مدیر و زین دبیر مذکــــور
***
خواهم که خــدا خیر دهد تا
بیشتر بشوید باقی و مأجور
***
ای کاش بدانیم با اندکـــــی انصاف
از حیطه کاری نتوانند که شوند دور
***
گهگاه نشاید که شـود مطلبی اجرا
اینان که نباید بشوند باعث و معذور
***
حرف ها همه گفته شد و جدا"
ارجاع میدهند واحــــــــد مأمور
***
زین بیت سخن خلاصه گردد
کز بنده نشید خسته و رنجور
***
هر جا که زمان رفیق من نیست
در شعر بشوم بر این زمان زور !!
***
سالی بنویسم دوسه خط شعر
با قافیه ایی طنـــــز از این جور !!

 

تنظیم صورت جلسه : جاده دوستی



پاورقی :

1 - به نمایندگی از جمع دوستان حاضر در این گردهمایی و البته با اجازه این عزیزان از میزبانان این همایش یعنی مدیر سیستم ارجمند و دبیر داخلی گرامی انجمن ها و همچنین میزبان و میهمان ویژه این برنامه یعنی معاون محترم شبکه اجتماعی تبیان تشکر میکنم.

 

2 - دو بخشی بودن شعر به دلیل تفاوت در زمان نوشتن و البته یک موضوع ابتکاریست !! لطفه دو تکه و وصله دار بودن شعر را به بزرگواری خود ببخشید و با دیده ی محبت رفو بفرمایید !!

********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

شنبه 23/7/1390 - 16:8
داستان و حکایت

 

 

چشم هاش رو باز کرد و اطرافش رو نگاه کرد. طوری به اطرافش خیره شده بود که انگار تا حالا چیزی رو ندیده بود. چند ساعتی بود که اینجا نشسته بود، ولی همه چیز براش تازگی داشت. پسر بچه ای که در حال قرآن خوندن بود ، دختری که در آغوش پدرش به آرومی خوابیده بود و پیرمردی که در کمال ادب، ایستاده بود و زیارتنامه رو زمزمه میکرد. همه و همه براش تازگی داشت، حتی همین مردی که کنار دستش نشسته بود و مناجات می کرد. حالا وقتی که صدای صلوات بلند می شد ناخودآگاه سرش رو برمی گردوند و نگاهی به اون سمت می انداخت. دقیقا" نمی دونست چند دقیقه یا چند ساعت هست که داره به همه چیز نگاه می کنه. نمیدونست از کی تا حالا به گنبد و بارگاه امام رضا (ع) خیره شده. انگار فراموش کرده بود که تنها خواسته ای که از امام داشت همین بود. عصای سفیدی که توی دستش مونده بود رو نگاه کرد. لبخندی زد و از جاش بلند شد. فراموش نکرده بود که تا چند ساعت پیش بدون عصا نمی تونست قدمی برداره، و حالا این عصا روی زمین افتاده بود . رو به حرم ایستاد و با اولین قطره اشکی که جاری شد، زبان به نیایش باز کرد:

 

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

یا امام رئوف

یا شمس الشموس

 

 

داستان کوتاه: سعید سخایی

********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

يکشنبه 17/7/1390 - 10:50
تبریک و تسلیت

سلام سلام سلام
تبریک و تهنیت جاده دوستی را به مناسبت میلاد پر خیر و برکت هشتمین نور ولایت حضرت امام علی ابن موسی الرضا ( علیه
السلام) پذیرا باشید.

 

تا حالا شده از مسافرت رفتن یک نفر ، هم خوشحال باشید و هم دل گرفته ؟؟
از این خوشحال باشید که اون عزیز داره به مسافرتی عالی میره و از این دلگیر باشی که چرا مدتهاست قسمت تو نمیشه .دیروز یکی از
عزیزانم راهی بهشت ایران شد و امروز زائر امام علی ابن موسی الرضا ( علیه السلام) شده. نکته اینجاست که کارت دعوت هم برایت فرستاده اند ولی به جای امضا زیر آن نوشته شده است :
آدم بشوی ، زائر میشوی
و چند سالی هست که این دعوت نامه بدون امضا توی دستم مونده و طلبیده نمیشم.

 


« میدونم امام رضا »

میدونم زائر خوبی نبودم امـــــــــــــــــام رضا
ولی خوب تو از کرم ضامن من هم شده ایی
***
می دونم سرت شلوغــــــــــــــــــــه تو حرم
گاهـــــــــــــــــی هم مهمونِ دل ها شده ای
***
می دونم از همه چیز آگهـــــی ای نور جلی
می دونم نامه ی اعمال ، تو هم وا شده ای
***
می دونم ضامن آهــــــــــــــــــــو شده ای
میدونم خدا رو شکر ،که حج ماها شده ای
***
میدونم هر چی دلِ ، تو حرمت رهــــــــــا شدن
کسی نیست به من بگه: تو و دلت جاشده ای؟
***
میدونم فرش و درآن عرش، سرور است و نوا
که شما نیک کنون، شمس خراسان شده ای
***
می دونم صحن و سرا شاد ز نقاره زنیست
که شمــا بار دگر ، شافی حاجت شده ای
***
میدونم ز اون قدم هات، راه و بیراه کدومه
تو قدم گاه با قدم، نشونی ِ مــا شده ای
***
میدونم اون حرم و صحن و سرات بهشتی اند
می دونم ، تو از کـــرم ، جدا ز جنت شده ای
***
آقا جون هر کی که دوره از حرم، منتظره
تا یه بار بهش بگی : تو زائر ما شده ای

 

 

شعر : سعید سخایی

 

هر که دارد هوس کوی رضا بسم الله
اگر شما هم مثل من مایل به زیارت مجازی هستید پیشنهاد میکنم فایل زیر را دانلود کرده و با گوش جان بشنوید.
التماس دعا

 

بلیط اول سفر مجازی : ( حجم 920 کیلوبایت )
http://jade2oosti.persiangig.com/audio/Emam%20Reza/Mash-had.mp3

 

بلیط دوم سفر مجازی:  ( حجم حدود 2 مگابایت )
http://jade2oosti.persiangig.com/audio/Emam%20Reza/Malakoote%20Aseman.mp3

***********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

جمعه 15/7/1390 - 20:59
تبریک و تسلیت
 

سلام سلام سلام

روز و روزگارتان خوش

 

امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند: «کسى که حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها ـ را زیارت کند پاداش او بهشت است.»

 


عرض تبریک و تهنیت جاده دوستی را به مناسبت ولادت پر خیر و برکت حضرت فاطمه معصومه (س) و آغاز دهه کرامت پذیرا باشید.
« روز ملی دختران » بر دختران و خواهران و بانوان گرامی مبارک.

 

 

 


از این دل تا حرم گــــــر راه دور است
نترس از گم شدن پایان چو نور است

***

از اینجا تا به مشهد بلکه تا عــــرش
که گفته زین حرم بس راه دور است

***

بدان ای آن که هستی اهل شادی
تمام عرش اینک غـــرق شور است

***

بیامد گوهری اکنون ز خــورشید
همان که نام او برتر ز نور است

***

بیا قم ، لحظه ای ، در این حرم باش
که اینجاها کـرامت بس وفـــور است

***

و اینجاست خواهــــــر شمس خراسان
بدین سان استوار ، چون کوه طور است

***

و دارد از کـــرامت بس نشان ها
دعاها با اجابت ، نیک جور است

***

نباشـــــد دل شکستن مزد عیدی
بیا مهدی که دلها ،چون بلور است

 


شعر : سعید سخایی


پاورقی :

1 ) چرا کسی قصد نداره روز ملی پسران رو معرفی کنه ؟؟

شاید یکی هم بخواد به ما یه روزی رو تبریک بگه !!

بیچاره نمیدونه چیکار کنه !!

 

2 ) از بابت اینکه مدتی هست که خیلی کمتر میتونم لطف دوستان تبیانی رو پاسخگو باشم ، صمیمانه عذرخواهی میکنم.

********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

 

پنج شنبه 7/7/1390 - 17:32
تبریک و تسلیت

سلام
هنگامه ی شهادت صادق آل‌پیامبر آمده است؛ و اکنون زمانیست كه خورشید مدینه در بقیع غریب غروب خواهد کرد.

 

 

 

سالروز شهات امام جعفر صادق (علیه السلام) بر شما دوستان گرامی تسلیت باد.
یکی از آخرین وصایای امام همام تأکید بر نماز است. بطوریکه فرموده اند : شفاعت ما به کسی که نماز را سبک
بشمارد نخواهد رسید. امیدوارم هم به شفاعت امام صادق (علیه السلام) دست یابیم وهم نمازمان ، نماز باشد !

***********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

شنبه 2/7/1390 - 0:32
خاطرات و روز نوشت

سلام سلام سلام بر شما دوستان گرامی
روز و روزگار خوش

امروز جشن شکوفه ها برپاشد و همه شاگرد اولی ها پا به مدرسه گذاشتند. دو تا از خاطرات روز اول مدرسه خودم رو برای شما نقل میکنم به این امید که باعث شادی و شکوفا شدن لبخندتان باشه.
یادم میاد که روز اول مدرسه منو راه نمیدادن !!!! دلیلشون هم این بود که من موی بلندی داشتم ( البته نه خیلی بلند !!) و چون با بچه های
دیگه هماهنگ نبودم زیر بار نمیرفتن که برم توی مدرسه. به هر ضرب و زوری بود من رو هم راه دادن که وارد مدرسه بشم .یادمه تا اومدم برم توی مدرسه یک کمی هم گریه کردم(فقط به این دلیل که نمیزاشتن برم مدرسه !! ). حالا من رفتم توی مدرسه ، هر بچه ایی رو که نگاه میکردم خندم میگرفت !!. اون روز اشک و خنده رو همزمان تجربه کردم. نمیدونم کدوم پدر آمرزیده ایی این قانون مسخره رو گذاشته بود که بچه های کلاس اول، باید موهاشون رو با نمره چهار بزنن و بعد بیان مدرسه !! حالا همونطور که من به سر بی موی بقیه میخندیدم ، بقیه هم به سر من میخندیدن . خلاصه اش اینکه اون روز این موها کلی برای من و دوستانم سوژه شادی بود. ولی حیف که فرداش سوژه نداشتیم !!

 

 

خاطرات اون روز من به همین یک مورد ختم نمیشه . یادم میاد که زنگ تفریح دوم تموم شده بود و به صف شده بودیم که بریم سر کلاس. نوبت صف ما شد و من که نفر اول صف بودم حرکت کردم . به قول امروزیا سکان دار و لیدر صف من بودم . داشتم میرفتم که خانم ناظممون از پشت بلندگو اعلام کرد : « سعید ... فورا" بره دفتر آقای مدیر »
از اونجایی که من هم بچه حرف گوش کنی بودم ( والبته هنوز هم هستم !! ) همون مسیر رو ادامه دادم و به جای اینکه برم سر کلاسمون
که توی طبقه اول بود ، رفتم سمت دفتر مدیر مدرسه که توی طبقه سوم بود. پشت در اتاق آقای مدیر که رسیدم در زدم و وارد شدم. مدیر تا سرشو بالا آورد گفت : شما اینجا چیکار میکنید ؟
من که کمی هول شده بودم دستم رو آوردم بالا و گفتم : اجازه آقا ، خانم ناظم گفت بیام اینجا ...
مدیر یه لبخندی زد و گفت : شما رو که میدونم ، به بقیه بچه ها گفتم اینجا چیکار میکنین ؟؟!!!
من که متوجه منظورشون نشده بودم سرم رو برگردوندم تا پشت سرم رو ببینم. یه چیزی دیدم که کلی خندم گرفت. همه بچه های کلاس
به جای اینکه برن سر کلاس پشت سر من اومده بودن دفتر آقای مدیر !! بچه ها فکر میکردن نفر اول صف هر جا میره بقیه هم باید دنبالش برن !!


احتمالا" ادامه دارد ...


پاورقی :

دوست عزیز و البته ناشناسی این نظر رو برای مطلب « اولین روز کلاس، یادش به خیر !! » ثبت فرموده بودن :

اصلا از جمله آخرتون خوشم نیومد(منظورم پاورقی)
غیبت چند روزه شما دلیل بر فراموشی شما نیست!
ممكنه رفته باشید مسافرت و یا دارید استراحت می كنید،ما كه میدونستیم برمی گردید،

تا حالا من خودم به شخصه ندیدم غیبت شما از یك هفته بیشتر باشه،بعدش هم اومدید یك مطلب ثبت كردید خیلی ناراحت شدم...!!!


چون ایشون ناشناس هستند پاسخ نظرشون رو در اینجا درج میکنم :

اگر نوشته ام یا کلامم طوری بوده که شما یا بقیه دوستان رو رنجیده خاطر کرده ، از همگی شما در جلوی جمع عذرخواهی میکنم.
ولی باور بفرمایید منظور بدی نداشتم . در اون یک هفته، فقط همان بزرگوار حالم رو پرسیدند و من هم به رسم ادب ازشون تشکر کردم. از اینکه
شما هم بنده رو فراموش نکرده بودید ( طبق گفته خود شما ) بی نهایت از شما ممنونم. ولی توجه داشته باشید که من علم غیب ندارم که بدونم کی به یادم بوده !! و لطفش شامل حالم شده ، مگر اینکه بهم اطلاع بده.

 

محبت تنها هدیه ایست که هر چه بیشتر ببخشی، بیشتر از آن نصیب خودت میشود.

 

در ضمن اون طور که فکر میکنید من خیلی هم انتقاد ناپذیر نیستما !! اشتباهاتم رو با نام زیبای خودتون بگید خوشحالتر میشم.

***********************************************************
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی
jade2oosti@gmail.com

چهارشنبه 30/6/1390 - 23:49
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته