• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
سوره : المائدة  آیه شماره : 42
ریشه کلمه : حكم
فعل : حكم
معنی : قضاوت، داورى، حُکم کردن «احكام» اتقان و استواري «حکمت» محكم كارى، تشخيص «حکيم» محكم كار، حكمت كردار، كسى كه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد. « تحاكم» دادخواهي، رفتن به نزد حاکم، مراجعه به حاكم . «تحکيم» حکم و داور قرار دادن. «حکمت»
توضیح : معناى اوّلى اين كلمه همان منع از فساد و منع براى اصلاح است. حكيم كسى است كه مانع از فساد باشد و كارها را استوار و محكم كند.
سوره : المائدة  آیه شماره : 42
ریشه کلمه : حكم
فعل : حكم
معنی : قضاوت، داورى، حُکم کردن «احكام» اتقان و استواري «حکمت» محكم كارى، تشخيص «حکيم» محكم كار، حكمت كردار، كسى كه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد. « تحاكم» دادخواهي، رفتن به نزد حاکم، مراجعه به حاكم . «تحکيم» حکم و داور قرار دادن. «حکمت»
توضیح : معناى اوّلى اين كلمه همان منع از فساد و منع براى اصلاح است. حكيم كسى است كه مانع از فساد باشد و كارها را استوار و محكم كند.
وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ
سوره : المائدة  آیه شماره : 48
ریشه کلمه : حكم
فعل : حكم
معنی : قضاوت، داورى، حُکم کردن «احكام» اتقان و استواري «حکمت» محكم كارى، تشخيص «حکيم» محكم كار، حكمت كردار، كسى كه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد. « تحاكم» دادخواهي، رفتن به نزد حاکم، مراجعه به حاكم . «تحکيم» حکم و داور قرار دادن. «حکمت»
توضیح : معناى اوّلى اين كلمه همان منع از فساد و منع براى اصلاح است. حكيم كسى است كه مانع از فساد باشد و كارها را استوار و محكم كند.
سوره : ص  آیه شماره : 22
ریشه کلمه : حكم
فعل : حكم
معنی : قضاوت، داورى، حُکم کردن «احكام» اتقان و استواري «حکمت» محكم كارى، تشخيص «حکيم» محكم كار، حكمت كردار، كسى كه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد. « تحاكم» دادخواهي، رفتن به نزد حاکم، مراجعه به حاكم . «تحکيم» حکم و داور قرار دادن. «حکمت»
توضیح : معناى اوّلى اين كلمه همان منع از فساد و منع براى اصلاح است. حكيم كسى است كه مانع از فساد باشد و كارها را استوار و محكم كند.
سوره : ص  آیه شماره : 26
ریشه کلمه : حكم
فعل : حكم
معنی : قضاوت، داورى، حُکم کردن «احكام» اتقان و استواري «حکمت» محكم كارى، تشخيص «حکيم» محكم كار، حكمت كردار، كسى كه كار را از روى تشخيص و مصلحت انجام دهد. « تحاكم» دادخواهي، رفتن به نزد حاکم، مراجعه به حاكم . «تحکيم» حکم و داور قرار دادن. «حکمت»
توضیح : معناى اوّلى اين كلمه همان منع از فساد و منع براى اصلاح است. حكيم كسى است كه مانع از فساد باشد و كارها را استوار و محكم كند.