سوره :
آل عمران
آیه شماره :
104
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
110
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
114
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
157
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
التوبة
آیه شماره :
71
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
التوبة
آیه شماره :
112
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
النحل
آیه شماره :
90
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
الحج
آیه شماره :
41
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
النور
آیه شماره :
21
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
العنكبوت
آیه شماره :
45
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].
سوره :
لقمان
آیه شماره :
17
ریشه کلمه :
نكر
فعل :
نكر
معنی :
نشناختن، ناشناس، بيگانه، ترسيدن، وجشت کردن
«انكار» نشناختن، عدم قبول، نپذيرفتن، عيب گرفتن، نهى كردن، ناپشند دانستن، نامطبوع دانستن
«نُكُر» و «نُكْر» سخت شدن، كار دشوار غيرمعروف، وحشتناک
«نكير» انكار، ناپسند، ناخشنودي، نارضايتي، کيفر، مجازات
«مُنْكَر» ناشناخته
«تنکير» ناشناس جلوه دادن، تغيير و دگرگوني
توضیح :
«مُنْكَر» (به صيغه مفعول) ناشناخته «مقابل معروف» كارمنكر و امر منكر آن است كه به قول راغب: عقل سليم آن را قبيح و ناپسند مىداند يا عقل در باره آن توقف كرده و شرع به قبح آن حكم مىكند.
منظور از آن در قرآن گناه و معصيت است. [آل عمران:104].