سوره :
البقرة
آیه شماره :
36
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
البقرة
آیه شماره :
268
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
البقرة
آیه شماره :
275
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
155
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
آل عمران
آیه شماره :
175
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
النساء
آیه شماره :
38
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
النساء
آیه شماره :
60
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
النساء
آیه شماره :
120
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
المائدة
آیه شماره :
91
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الانعام
آیه شماره :
43
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الانعام
آیه شماره :
68
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
20
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
27
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الاعراف
آیه شماره :
175
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الانفال
آیه شماره :
48
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
يوسف
آیه شماره :
42
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
يوسف
آیه شماره :
100
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
ابراهيم
آیه شماره :
22
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
النحل
آیه شماره :
63
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الاسراء
آیه شماره :
27
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الاسراء
آیه شماره :
64
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الكهف
آیه شماره :
63
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
طه
آیه شماره :
120
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الحج
آیه شماره :
52
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الحج
آیه شماره :
52
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الحج
آیه شماره :
53
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الفرقان
آیه شماره :
29
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
النمل
آیه شماره :
24
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
العنكبوت
آیه شماره :
38
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
لقمان
آیه شماره :
21
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
ص
آیه شماره :
41
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
الزخرف
آیه شماره :
62
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
محمد
آیه شماره :
25
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره :
المجادلة
آیه شماره :
19
ریشه کلمه :
شطن
فعل :
شيطان
معنی :
دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح :
شيطان از «شطن» مي باشد.
«شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است.
شيطان از ملائكه است يا از جن؟
صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مىدانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد.
امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً».
شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است.
حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است.
چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد.
چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟
عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمىشد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمىشد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمىگرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمىشد و هر گاه عقاب نمىبود ثواب حاصل نمىشد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمىشد.
شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دستهاش شما را از محلى مىبينند كه شما آنها را نمىبينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريهاش را دوستان غير از من مىگيريد حالآن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].