• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
عضویت در خبرنامه
برای مشاهده معانی و تفاسیر هر آیه بر روی متن آیه کلیک نمایید.
وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَـكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ
سوره : البقرة  آیه شماره : 102
ریشه کلمه : شطن
فعل : شيطان
معنی : دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح : شيطان از «شطن» مي باشد. «شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است. شيطان از ملائكه است يا از جن؟ صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مى‏دانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد. امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَ‏ِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً». شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است. حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است. چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد. چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟ عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمى‏شد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمى‏شد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمى‏گرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمى‏شد و هر گاه عقاب نمى‏بود ثواب حاصل نمى‏شد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمى‏شد. شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دسته‏اش شما را از محلى مى‏بينند كه شما آنها را نمى‏بينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريه‏اش را دوستان غير از من مى‏گيريد حال‏آن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره : الانعام  آیه شماره : 71
ریشه کلمه : شطن
فعل : شيطان
معنی : دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح : شيطان از «شطن» مي باشد. «شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است. شيطان از ملائكه است يا از جن؟ صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مى‏دانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد. امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَ‏ِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً». شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است. حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است. چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد. چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟ عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمى‏شد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمى‏شد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمى‏گرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمى‏شد و هر گاه عقاب نمى‏بود ثواب حاصل نمى‏شد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمى‏شد. شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دسته‏اش شما را از محلى مى‏بينند كه شما آنها را نمى‏بينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريه‏اش را دوستان غير از من مى‏گيريد حال‏آن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره : الشعراء  آیه شماره : 210
ریشه کلمه : شطن
فعل : شيطان
معنی : دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح : شيطان از «شطن» مي باشد. «شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است. شيطان از ملائكه است يا از جن؟ صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مى‏دانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد. امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَ‏ِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً». شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است. حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است. چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد. چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟ عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمى‏شد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمى‏شد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمى‏گرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمى‏شد و هر گاه عقاب نمى‏بود ثواب حاصل نمى‏شد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمى‏شد. شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دسته‏اش شما را از محلى مى‏بينند كه شما آنها را نمى‏بينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريه‏اش را دوستان غير از من مى‏گيريد حال‏آن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].
سوره : الشعراء  آیه شماره : 221
ریشه کلمه : شطن
فعل : شيطان
معنی : دور شده، متمرّد، ياغي، سرکش، «شياطين» جمع آن
توضیح : شيطان از «شطن» مي باشد. «شيطان» هفتاد بار و به صورت جمع «شياطين» هيجده بار در قرآن مجيد آمده است. شيطان از ملائكه است يا از جن؟ صريح آيه [كهف:50] آن است كه شيطان از نوع جنّ است و رواياتى در اين باره نقل شده است. از جمله در تفسير عياشى ذيل آيه 34 بقره از حضرت صادق عليه السلام پرسيد ند: آيا ابليس از ملائكه بود يا كارى از آسمان را عهده دار بود؟ فرمود: از ملائكه نبود و كارى از آسمان را مباشرت نداشت. از جنّ بود در ميان ملائكه. فرشتگان چنان مى‏دانستند كه او از آنها نيست چون به سجده مأمور شد، از او واقع شد آنچه واقع شد. امّا خطبه 190 نهج البلاغه صريحاً او را ملك ناميده است: «كَلّا ما كانَ‏ِ اللّهُ سُبْحانَهُ لِيُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بِاَمْرٍ اَخْرَجَ بِهِ مِنْها مَلَكاً». شيخ طوسى ملك بودن او را اختيار فرموده وآن در ظاهر تفاسير ما از امام صادق عليه السلام نقل شده. و از ابن عباس و ابن مسعود و قتاده منقول است. حدود اختيارات و تسلّط شيطان و شياطين فقط وسوسه قلبى و بهتر نماياندن بديها و بالعكس است و جز اين تسلّط ندارند و در قرآن مجيد هر چه در كار آنها گفته شده برگشت همه بر اين اصل است. چنانكه شيطان خود در روز قيامت به مردم خواهد گفت [ابراهيم:22]. من بر ما تسلّطى نداشتم جزآن كه شما را خواندم و از من قبول كرديد. چرا اين تسلط به شيطان داده شد؟ عالم ايجاد با همه وسعت و كثرت اجزاء، به هم ديگر مربوط و اخرش به اولش معطوف است. اين ارتباط در حكمت الهى به طور ضرورت بايد با تنافى و تضاد يا با كمال و نقص و وجدان و فقدان و رسيدن و حرمان باشد. اگر شرّ، فساد، رنج، فقدان، نقص، ضعف و امثال اينها در عالم نبود، براى خير، صحت، راحت، وجدان، كمال و قدرت مصداقى نبود و چيزى از آنها درك نمى‏شد. اگر شقاوت نبود سعادت يافت نمى‏شد، اگر معصيت نبود طاعتى محقق نمى‏گرديد و اگر قبح و ذمّ نبود مدح و حسن پيدا نمى‏شد و هر گاه عقاب نمى‏بود ثواب حاصل نمى‏شد. و اگر دنيا وجود نداشت آخرتى متكوّن نمى‏شد. شيطان در اضلال بشر تنها نيست بلكه اعوان و انصار دارد قرآن فرموده: شيطان و دارو دسته‏اش شما را از محلى مى‏بينند كه شما آنها را نمى‏بينيد [اعراف:27]. و در جاى ديگر فرموده: آيا او و ذريه‏اش را دوستان غير از من مى‏گيريد حال‏آن كه آنها به شما دشمن اند [كهف:50].