کوله بارت را ببند
شاید ابن چند سحر فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا را
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم...
کل آیتم ها 84
خب اولین بیت رو خودم شروع میکنمابلیسیان از سوره ی کوثر گذشتنددر روی زهرا بود و از آن در گذشتند
دیشب کسی برایِ تو آیا، دعا نکرد؟
بهر ظهورِ تو اشکی، رها نکرد؟
کریمی (مبین)
دست تقدیر مگو پنجه ی یک گرگ صفتکه چنین فاصله انداخت میان من و تو
سلام
تو چشم مائی و ما را جز این دعایی نیست كه چشم بد همه جا باد كور و دور از تو
وقتی میان فصل جوانی نشسته ایدیگر چرا وجود تو را پیر می کشند
در مدح تو چشم غزل روشن كه دیده استوصف تو را از ابتدا تا انتها نور
راهی به سوی منزل معشوق پیش روست
تویی مفسر آن رستخیز ناگاهان یگانه قاصد امت! پیمبری كردی