طی حوادث بعد از انتخابات ،اتفاقات ناخوشایندی در داخل ایران اتفاق افتاد که دل هر انسانی را به درد آورد.بیشترین مسائلی که رسانه ها و مردم به آن توجه ویژه ای میکردند حول موارد داخلی بود و کمتر کسی در مورد مشکلات به وجود آمده در خارج از مرزهای ایران و نوع واکنشهای مقامات دیگر کشورها بحث می کند.در این که طرفداران هیچ کدام از کاندیداهای ریاست جمهوری آشوبگر نیستند و به پختگی لازم در دموکراسی رسیده اند و میدانند که بلوا در چارچوب دموکراسی بی معناست ،شکی نیست.اما یک مورد محرز است که بنا بر بیانات رهبر حرکات عده قلیل و همراهی منظم دولتهای خارجی براساس برنامه بوده است.برای خود من این نوع برنامه ریزی های دقیق زمانی آشکار شد که رژیم نامشروع صهیونیسم شاید برای اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی جرئت تهدید حمله به ایران درست در هنگام آشوبهای خیابانی را پیدا کرد در حالی که در سالهای قبل بنا بر اغرار خودشان حتی تفکر حمله به ایران نبز خطرناک بود. چند ماه قبل از انتخابات ،150 جت پیشرفته مانوری را برگزار کردند که با طی کردن مسافتی نزدیک به 2000 کیلومتر به مقصد یونان در واقع در حال آماده کردن خود برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران بودند که البته در صورت وقوع، آن زمان متوجه میشدیم که ازبین رفتن وحدت جامعه حتی برای یک مدت کوتاه چه زیانهای وحشتناکی به ما میرساند .
در سایت رجانیوز مطلبی درج شد که البته باید با بیطرفی به این گزارش توجه کرد:پروژه تضعیف دولت داخلی برای امتیاز گیری هسته ای.
"سایت خبری بیبیسی طی گزارشی به دلایل فشارهای اخیر علیه برنامه هستهای ایران اشاره کرد و از نگاه خود به نوعی نقش آفرینی های{...} در فضای بعد از انتخابات را دلیل جری شدن غرب در مواجهه با ایران دانست."
این در حالی است که طی سال های اخیر پشتوانه مردمی دولت، عامل اظهار مواضع قاطع بوده است حضور مردم طی این سال ها در خیابان ها و فریاد "انرژی هستهای حق مسلم ماست" برای غرب یک پیام روشن داشت و آن این که دستیابی به انرژی هستهای در ایران یک خواست ملی است و درست به همین دلیل است که نمی توان ایران را از برنامه هستهای خود منصرف کرد. وقایع بعد از انتخابات و بهانه گیری هایی که بدون سند و مدرک کلید خورد این دستاورد بزرگ ملت را تحت الشعاع خود قرار داد به گونه ای که برخی قدرت های غربی به طمع افتادند تا در فضای پر تنش داخلی فشارها بر ایران را افزایش دهند. در واقع، مطابق این برآورد به غلط افتادن غرب در مواجهه با ایران، ریشه در ناآرامی هایی دارد که پالس هایی منفی برای خارج از کشور به دنبال داشت، ناآرامی هایی که این تلقی را به وجود می آورد که دولت ایران در داخل با مشکل روبرو است و امکان اظهار موضعی قاطع مثل گذشته را ندارد.
صدور قطعنامه اخیر نیز گواه این موضوع است.طرح وحدت طرحی یکجانبه نیست که فقط باید از طرف دولت رعایت شود.اگر تنها یک نگاه به روزنامه های امروز مخالف دولت اندازیم متوجه می شویم که وحدت برای این قشر منتقد!(مدعی وحدت) کمی بی معناست.فقط در مورد طرح هدفمند کردن یارانه ها شخص رییس جمهور چندین بار از ایجاد ترس میان مردم هشدار داده اند .اگر قرار بر وحدت باشد آنها که دستشان از حکومت کوتاه شده باید اولین پیشگامان در ایجاد وحدت باشند و تبعیت کامل از رهبر را سرلوحه کارشان قرار دهند آنچنانکه علی (ع)از حق مشخص و مسلم حاکمیت خود فقط برای جلوگیری از ایجاد تفرقه و حفظ اسلام چشم پوشی کرد.در حالی که حق علی کجا و حق اینان....