دوشنبه 14 خرداد 1403 - 24 ذيقعده 1445 - 3 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
كتاب ديات (آیت الله مکارم شیرازی )
>
جلسه 127
متن
درس خارج فقه، احكام ديات، توسط استاد مكارم شيرازى
تهيه شده در سال 1377 ه.ش، درس شماره 127
بسم اللَّه الرحمن الرحيم وبه نستعين وصلى اللَّه على سيدنا محمد وآله الطاهرينلاسيما بقية اللَّه المنتظر ارواحنا فداه ولا حول ولا قوة الا باللَّه العلى العظيم
بررسى اقوال در حكم تكليفى ميزاب
بحث در مسأله ششم بود، درباره تصرفاتى كه در جادهها مىشود و گاهى اينتصرفات سبب تلف نفوس يا اموال مىشود، اولين قسمت درباره ناودانها بودكه در جادهها گذاشته مىشود، در صورتى كه خطرى بواسطه سقوط ناودانحاصل بشود، آيا ضمانى هست يا ضمان نيست. از كلام شيخ طوسى (رض)استفاده مىشد كه ضامن است و اين مسأله اجماع امت است، ولى از كلام شهيدثانى در مسالك استفاده مىشود كه مسأله اختلافى است، بعضى طرفدار ضمانهستند و بعضى قائل به عدم ضمان، كلام شهيد را در مسالك من مىخوانم، حالامن كلام خودم را كه رسيدم عرض مىكنم، همه اينها يك تفاصيلى دارد، كلامشهيد ثانى را ما از مسالك نقل مىكنيم، جلد دوم، صفحه 496، عبارت يكمقدارى طولانى است، سريعتر رد مىشوم «ظاهر الاصحاب و غيرهم، الاتفاقعلى جواز اخراج الميازيب الى الشوارع» اولاً راجع به حكم تكليفى نصب ناودانصحبت مىكنند كه ظاهر اصحاب اين است كه اتفاق دارند بر اين كه نصب ناودانجايز است «لما فيه من الحاجه الظاهره» چون احتياج آشكارى به نصب ناودانهااست «وعليه عمل الناس قديماً وحديثاً من غير مخالف» سيره تمام مردم ومسلمين و عقلاى جهان بر اين بوده است كه اين كار را مىكردند و ناودان را دركوچه نصب مىكردند «ويروى ان عمر مرّ تحت ميزاب للعباس» حديثى نقلكردهاند كه عمر از زير ناودانى كه متعلق به منزل عباس عموى پيغمبر بود رد شد«فقطرت عليه قطرات» قطراتى از آن بالا روى لباس و سر و كله او ريخت «فامربقلعه» ناراحت شد و «امر بقلعه» امر كرد كه اين را بكنند «فخرج العباس» عباسبيرون آمد «فقال اتقلع ميزاباً نصبه رسول اللَّه(ص) بيده» ناودانى را كندى كهپيغمبر با دست مبارك خودشان نصب كرده، عمر ملاحظه كرد كه بد چيزى شد،حالا فردا ممكن است يك آشوبى به راه بيافتد و بله، بيا و تماشا بكنيد و ببينيدبنام جانشين پيغمبر چه كارهايى مىكند، خواست جبران بكند، جبرانش را به اينقرارداد، به عباس گفت كه بايد اين نصب بشود، اما من اينجا خم مىشوم، توپايت را بگذار پشت من و برو بالا، اين ناودان را نصب كن تا مسأله جبران بشود«فقال واللَّه لا ينصبه الا من يرقى على ظهرى» نصب نمىكند اين ناودان را مگركسى كه پشت من پايش را بگذارد و برود بالا «وانحنى للعباس» خم شد در برابرعباس «حتى رقى عليه» تا بالا رفت «رقى» بالا رفتن است «عليه فاعاده الىموضعه» ناودان را به حال اول برگرداند، شاهد بر اين است كه هميشه ناودان بودهو مسلمين هم اشكالى نمىكردند، اگر عمر هم عصبانى شد و اين كار را كرد بعداًجبران كرد.
خوب تا به اينجا اصل جواز نصب ناودان در جادهها و شوارع به عنوان يكحكم تكليفى بود.
بررسى اقوال در حكم ضمان وضعى ميزاب
و اما از نظر ضمان حكم وضعى «ثم قال» صاحب مسالك فرمودند «وليكنالميزاب عاليا» ميزاب بايد بالا باشد «حتى لا يضر بالماره» تا ضررى به عابراننرساند «واذا سقط» چه چيزى ساقط بشود؟ خود ناودان، خود ناودان «او سقطمنه شىء» يك تكهاش جدا شد و افتاد «فهلك به انسان او مال ففى وجوبالضمان قولان» شاهد ما اينجاست كه مىگويد اختلافى است مسأله، كه آيا ضامنمىشوند يا ضامن نمىشوند «احدهما» قول اول «وهو الذى اختاره الشيخ المفيدوابن ادريس انه لا ضمان» دو نفر از بزرگان فقهاى اصحاب شيخ مفيد و ابنادريس حلى قائل شدهاند به عدم ضمان، دليلشان را هم ذكر مىكنيم «لانه منضرورة البناء» جزء ضروريات خانه است كه ناودان را بگذارند، ناودان هم دركوچه بگذارند، حالا چه رقم ضرورت دارند، آنهايى كه ناودان در خانهمىگذارند چه مىشود «وللاذن فى وضعه شرعاً» اجازه داده شده، چيزى كه اجازهداده شد، لوازمش هم مجاز است، خوب ناودان يك وقت هم مىافتد «وللاذن فىوضعه شرعاً فلا يتعقبه ضمانٌ» پس ضمانى ندارد، چون مأذون بوده، چيز مأذونچه ضمانى دارد.
«والثانى» قول دوم كه ضمان است «وهو مذهب الشيخ فى الخلاف والمبسوطالضمان» شيخ در خلاف مبسوط و عده زياد ديگرى قائل به ضمان شدهاند، چرا؟دليل آنها را هم ذكر مىكنيم «لانه ارتفاق بالشارع» «ارتفاق» يعنى يك مرافقتىاست، يك همكاراى است كه اجازه داده شده است از شوارع اين مقدار استفادهكنند، اين ارتفاق بالشارع است فى غير السلوك، اين مسأله راه رفتن نيست كهبگوييد آقا جاده براى راه رفتن است و راه رفتن آثارى هم داشته باشد، داشتهباشد، نه، ناودان ارتفاق بالشارع است، يك مرافقت اضافى در غير سلوك است،اين مربوط به راه رفتن نيست، اين يك استفادههاى اضافى است در واقع، تعبيرخوبش همين است، يك استفاده اضافى است كه ما از شارع مىكنيم.
(سؤال... وپاسخ استاد:) فعلاً ناودانى كه در شوارع مىريزد آن را داريمبحث مىكنيم.
«فيكون جوازه (جواز اين نادان) مشروطاً بالسلامة» مشروط به اين است كهامن و امان باشد، ايجاد زيانى براى انسانى نكند.
خوب از مجموع بحثى كه ديروز و امروز عرض كردم اجمالاً ثابت شد كهمسأله، مسألهاى اتفاقى نيست، ولو مشهور ضمان است، ولى نه مخالفينى همنسبت به ضمان داريم و ديروز عرض كردم قول به تفصيل هم هست و آن قولىاست كه تحرير الوسيلة ذكر فرمودهاند و آن عبارت از اين بود كه در جاهايى كهمأذون است، تصرفات جادهها «لا ضمان» در جاهايى كه غير مأذون است «فيهالضمان» حالا حق مسأله چيست؟ برويم سراغ مختار و انتخاب خودمان.
نظر استاد در رابطه با حكم تكليفى ميزاب
اما در مسأله تكليفى ما هم ديروز عرض كرديم حق جواز نصب ميزاب است،ولى يك استثنائى زديم و آن اين بود كه اگر عرف و عادت در يك زمان يا يكمكان عوض بشود، عوض شدن عرف و عادت هم گاهى بواسطه حكومت است،شهردارى حكم مىكند هيچ كسى حق ندارد كه ناودان افقى در كوچهها بگذارد،يا حكومت ظالم يا حكومت عادل. من گفتم ظالمش هم همينطور است، چوناين چيزها خوب حكومت ظالم هم حكم كرده است، اين عرف و عادتى مىشود.و يا نه توافق ضمنى خود مردم است، اهالى محل، اهالى كوچه، اهالى شهر،اهالى مملكت توافق كردهاند ناودانهاى افقى را در كوچهها حذف كنند، عمودىبگذارند، لاى ديوار بگذارند. اگر عرف و عادت عوض بشود ديگر جايز نيست،اگر كسى اين كار را بكند داخل در «من اضر بطريق المسلمين» مىشود، حراماست، بارها گفتهايم باز هم تكرار مىكنيم، احكام الهى عوض نمىشود اماموضوعات عوض مىشود و با تبدل موضوعات احكام عوض مىشود. موضوع،اضرار به جاده مسلمين است، اگر ناودانهاى افقى در زمانهاى گذشته اضرار بهجاده مسلمين نبوده، اما بر اثر عرف و عادت جديدى كه در عصر و زمان ما يا درمنطقه خاصى يا همه مناطق پيدا شده است، اين شده مصداق «من اضر» حكمرسول اللَّه(ص) همان است كه بود «من اضر بطريق المسلمين فهو له ضامن»حرام است و هم ضامن است. اين موضوع عوض شده است و در عصر و زمانما در بسيارى از مناطق واقعاً در مورد ميزاب عوض شده، ميزاب در كوچههاهنوز هست، اما به صورت عمودى است، ميزابهاى افقى در بعضى از جاهاىعقب مانده شايد باشد و الاً جاهاى ديگر ناودانهاى عمودى را در كوچههامعمولاً نمىگذارند، خوب اگر عرف و عادت عوض شده حكم تكليفى همعوض مىشود، مصداق «من اضر بطريق المسلمين» مىشود، اين راجع به حكمتكليفى.
( سؤال... و پاسخ استاد:) از قديم راهى نداشتند در قديم ناودانهاىعمودى يا بلد نبودند يا بلد هم بودند، هزينهاش را نداشتند، ناودان عمودى نبود،وسيلهاش نبود، لولهاش نبود. خوب ما يادمان است، از بچگى ديده بوديم، همهناودانها در همه كوچهها افقى بود، اصلاً ناودان عمودى وجود نداشت، بعضىاز عمارتهايى كه خيلى مدرن و جديد بود، چهار تا ناودان عمودى داخلخانهاش گاهى مىگذاشتند، والاً همه ناودانها همين بود، ضرر وجود داشته واين ضرر را همه مردم پذيرفته بودند، توافق كرده بودن «مما لابد منه بوده» بهقول همين تعبيرى كه خوانديم «من ضرورة البناء ومن ضرورة الحاجة» بوده،گذشته اين بوده است، حالا ديدند وسيله دارند و توافق كردند، كه نه، ناودانهاىافق محذوف، ناودان عمودى بايد باشد، اشكالى ندارد.
نظر استاد در حكم وضعى ميزاب
و اما حكم وضعى و ضمان، ما عرض كرديم بايد يك تفصيلى داد در خطراتناشى از ناودان، گاهى خطرى ناشى مىشود از آن آبى كه مىريزد، حالا عمودىيا افقى، هر كجا كه جايز بود، اگر ضررهايى از آن ناشى بشود ضمان آور نيست.چرا؟ به علت اين كه اصلاً «نصب للمطر» براى آب ريختن نصب شده، عابر پيادهيا سواره بايد حواسش را جمع بكند، اگر چيزى دارد كه با ريختن آب ضايعمىشود از زير آن رد نشود، هيچ كس نمىآيد به صاحب خانه اعتراض كند كهچرا آن ناودان را اينجا اين طور گذاشتهاى، همه مردم گذاشتهاند، شما حواست راجمع كن، بنابراين ضررهاى ناشى از ريختن آب باران در آن جاهايى كه ناودانجايز است هيچ ضمان آور نيست.
(سؤال... و پاسخ استاد:) يكمترى يا دهمترى، فرضمان اين است آنناودان در آنجا نصبش مشروع است، براى چه نصب شده، براى آب باران، حالاآب باران ريخته ضامن است؟ خوب پس بگو نگذار، فرضمان مشروعيت نصبميزاب است. اگر نصب شد براى «ماء مطر» است «ماء مطر» از آنجا ريخت وآسيبى رساند گردن خودت است. نمىشود، اصلاً لغو مىشود، پس بگو ناوداننگذارند، چرا توجه نمىكنيد، لغويت لازم مىآيد، پس ناودان نگذارند. ناودان رابه يك صورت صحيح نصب بكند، نه، صحيح نصب كرد، در عين حال شماحواست را جمع نكردى و با يك ظرف شيرينى از آنجا رد شدى و آب ناودانآمد و تمام شيرينىهايت ضايع شد، تمام قند و شكر ضايع شد. حالا اجازهبدهيد، بگذاريد من شقوق مسأله را عرض كنم، التزام به شىء، التزام به لوازمشىء، الآن من ادله را هم بهتر اين است كه دانه دانهاش را ذكر كنم.
حكم صور چهارگانه در ميزاب: جريان آب خالص باران و غيره
ما برگرديم به همان ادلهاى كه داشتيم، دليلى كه ما داشتيم مسأله سببيت بود،هر كسى كه اسناد فعل به او باشد ضامن است.
اگر من ناودانى نصب كردم، اين ناودان آب خالص باران از آن آمد، متاعكسى ضايع شد، آيا اسناد اين ضايع شدن را به نصب كننده ميزاب مىدهند. يا اينآدمى كه حواسش جمع نبوده و از زير ناودان رد شده است؟ كسى اسناد نمىدهدبه آن نصب كننده ميزاب، بگويند آقا آن سبب فساد شده، مىگويند آقا همه نصبمىكنند، شما سبب شدى، حواست جمع نبوده و زير ناودان رفتهاى، فرار از مطربه ميزاب كردهاى. چرا؟ اسناد به او داده نمىشود و جايى كه اسناد نباشد ضمانهم نيست، در اينجا اسناد به مسبب است، به مباشر است، نه اسناد، به سبب.
و اما صورت دوم اين است كه از ناودان چيز ديگرى جارى بشود غير آبمطر، آب صابون بريزند و نفت بريزند، چيزهاى ديگرى بريزند و اين سبب بشودكه چيزهايى تلف بشود، يا حتى ممكن است تلف نفوس و خسارت نفوسىبشود، بچه شيرخوارهاى از آنجا رد مىشد، آب صابون ريخت روى سر وصورت و چشم و دهانش، اى بسا ضايعاتى بار آمد، آيا اين را ضامن است يا نه؟على القاعده ضامن است. چرا؟ چون «لم ينصب الميزاب لهذا» الآن اگر بگويندچرا فاسد شد لباس اين، بدن اين، غذاى اين، مىگويند براى اين كه شما سوءاستفاده از ناودان كردى، پشت بام لباس شستى و آب صابون را از ناودان جارىكردى. حياطش كوچش است، برود در بيابان آنجا لباس بشويد، اين كه نمىتواندجاده مسلمين را خراب بكند، حتى اين آب صابون به صورت يك ماده لغزندهاىدر آمد و عابرين را آزار داد ضامن مىشود. چرا؟ در اينجاها عرف اسناد مىدهدبه سبب، اسناد به مسبب نمىدهد و مصداق حديث سكونى هم مىشود، حديثيك باب يازدهم داشتيم، فرمود «قال رسول اللَّه(ص) من اخرج ميزاباً او كنيفاً» تاآنجايى كه فرمود «فاصاب شيئاً فعتب فهو له ضامن» حالا اصاب خود ميزاب، يا«اصاب ما يجرى عن الميزاب» بعيد نيست حديث اطلاق داشته باشد و شاملتمام ضايعاتى بشود كه از نصب ميزاب حاصل شده است. آن روايتى هم كهمىفرمود «من اضر بطريق المسلمين» روايات متعدد «فهو له ضامن» شامل بحثما هم مىشود. اين صورت دوم.
(سؤال... و پاسخ استاد:) قصاص در صورتى است كه عمداً باشد، قصدداشته باشد، اين آب و صابون را عمداً بريزم در چشم بچه اين كورش كنم، آنقصاص مىشود.
ضمان در برخورد يا سقوط ميزاب
و اما صورت سوم، آن است كه ناودان همان طورى كه آنجا منصوب است،اصابت كرد و مجروح كرد كسى را، ناودان پايين است، سواره از آنجا ردمىشود، پيشانىاش مىخورد به ناودان و مجروح مىشود. اينجا هم حكم بهضمان قوى است، به شما گفتهاند نصب ناودان كن، اما نگفتهاند طورى باشد كهسواره نتواند از آنجا رد بشود، اين «اضر بطريق المسلمين است» اين مصداقحديث سكونى است، اين مصداق تسبيب است، قانون تسبيب اينجا را شاملمىشود، بايد بالا نصب كنيد، پشت بام من كوتاه است، خوب كوتاه است، ناودانرا عقب بكش، سواره كه رد مىشود به پيشانىاش نخورد. يك ناودان افقى درازقامت، آمدهاى وسط كوچه تنگ نصب كردى، پايين، عابر پياده يا سواره هم آمدو به پيشانىاش گرفت، خوب در اينجا ضامن هستى، چرا ما ادله ضمان را منكربشويم.
و صورت چهارم اين است كه خود ناودان بيافتد، افتادن ناودان هم دو حالتدارد، نصف ناودان مىافتد، همه ناودان مىافتد، دو حالت دارد. يك حالتش ايناست كه درست نصبش نكردهاند، خوب يك ناودان سنگى را بايد محكم درساختمان جا بدهند، ريشهاش هم بايد دراز باشد كه ناودان سنگى را نگه بدارد.تو آمدهاى يك ناودان سنگى و سنگين را در اينجا نصب كردهاى، محكمنكردهاى. يا بر اثر فرسودگى، خوب بنا فرسوده شده، شما بايد غفلت نكنيد، اينناودان فرسوده را بياورد پايين، نياوردهاى. اگر اين طورى باشد، اين هم «لا يبعدضمان» چون اسناد به شما مىدهند كه ناودان را خوب نصب نكردهاى يا ناودانفرسوده را تعمير نكردهاى. اما يك وقت نه، هبوب الرياح شد، يك طوفانشديدى آمد يا مثلاً زلزلهاى شد يا سيلاب بىسابقهاى آمد، زد پشت ناودان وناودان را كند و انداخت داخل كوچه روى سر مردم. اينها اسناد داده نمىشود بهنصب كننده ناودان، مىگويند سيلاب ناودان را از جا كند، طوفان شديد ناودان وشيروانى و درختها را از جا كند، زلزله خانهها را ويران كرد و ناودان را از جاكند، اينها اسناد به آن شخص نصب كننده داده نمىشود.
پس صورت اول كه اسناد است و مصداق «من اخرج ميزاباً» در حديثسكونى است و «من اضر بطريق المسلمين» در روايات ديگر است، آن ضمانآور است، اما آنجايى كه بر اثر عوامل بحرانى طبيعى از جا كنده شده، نه اسناداست نه اضر است و «من اخرج ميزاباً» هم انصافاً منصرف است. از اين بياناتى كهعرض كردم نتيجه بگيريم و رد بشويم، نتيجه اين شد، ما مىتوانيم براى حوادثناشى از ميزاب چهار صورت درست كنيم، يك صورتش ضمان ندارد و سهصورت ديگر ضمان دارد، مگر آنجايى كه حوادث طبيعى سبب بشود، يعنى يكصورت و نصف ضمان ندارد و دو صورت و نصف هم ضمان دارد.
شرط جواز نصب ميزاب
«لا يقال» اين «لا يقال» ناظر به كلامى است كه در تحرير الوسيلة و جاهاىديگر بيان فرمودهاند «لا يقال» نصب ناودان جايز بوده و لازمه جواز نصب ناوداناين است كه ضمانى نباشد، سقوط كرد، خوب ناودان سقوط هم مىكند. بنابرايننبايد ضامن باشد، دليلى كه شيخ مفيد و ابن ادريس و ديگران آوردهاند «قلنا»جواب اين را مرحوم شيخ طوسى داد، فرمود اين «مأذون مع السلامة» بايد اين رانصبش كنيد نيافتد، اجازه دادند «نصب مع السلامه» اين «نصب مع السلامه» استو شما نصب كرديد به طورى كه «على غير السلامه» است، و لذا كارشناسساختمان هم كه مىآيد مىگويد بله، اين شخص بنايى كه در اينجا بوده خواستهسرهم بندى بكند و رد بشود و بر اثر مسامحه او بوده است كه اين ناودان سقوطكرده است. و از اينجا معلوم مىشود سنگهايى هم كه اين روزها از ديوارهامىافتد، اين هم همين حال را دارد، ديوار خانه را سنگ كرده، سنگها هم بزرگاست، پشت سنگهاى بزرگ را سيمهايى قرار مىدهند كه گمان كنم اسمش رااسكوپ مىگذارند. بايد اسكوپ كنند، سيم مىگذارند كه اين سيم داخل سيمانفرو مىرود و نمىافتد. اما سنگ بزرگ گذاشتهاى، سنگ صاف، خوب يكسيمانى هم پشتش است و كم كم جدا شد و صاف افتاد پايين، سر و كله كسى،خوب اينها همه مشكلات دارد. درست مأذون هستى كه خانهات را سنگ كارىبكنى، ولى «مأذون مع السلامه» «مع السلامه» است. اگر كارشناس تصديق كند كهمقصر معمار، بنا، صاحب خانه، هر كدام، ثابت بشود تقصيرى بوده در نصب اينسنگها، همين مشكلات وجود دارد.
(سؤال... و پاسخ استاد:) سد معبر را قبلاً گفتيم كه ضمان آور استآنهايى كه سد معبر كنند.
خوب «بناءاً على ذلك» جواز اين سبب نمىشود به صورت غير سالم نصبكند «يجوز مع السلامة» سلامت هم اين است كه محكم كنيد كه در عرض دهسال،بيست سال، سى سال نيافتد، حالا طوفانى، بادى، سيلابى آن را انداخته، بله، شمامقصر نيستيد «هذا تمام الكلام بالنسبة الى نصب الميازيب».
نظر استاد در حكم تكليفى رواشن
اما برويم سراغ دومى كه عبارت بود از رواشن بود، گفتيم رواشن جمع روشناست، گاهى تفسير به دريچهها و پنچرهها شده، گاهى هم تفسير به سردرهايىمىشود كه داخل كوچه جلو مىرود و پايه زيرش مىگذارد و از بالا نور مىدهدبه ساختمان، از پايين هم يك سايهبانى است براى مواقع آفتاب و باران و امثالذلك، معمول بوده است ستونهاى چوبى، سنگى، امثال ذلك را مىگذاشتند دركوچه. حالا تفسير اول و دوم را اصرار نداريم، هر دو را مىگوييم، چه به معنىدريچهها و پنچرهها باشد و چه به معنى سردرها باشد. در احاديث ما كلمه رواشننيست، نداريم، ميازيب داشتيم، اما حديثى تحت عنوان رواشن در احاديث مإے؛مطلقاً وجود ندارد، ولى عمومات ما «من اضر بطريق المسلمين» است، اينرواشن جايز از نظر حكم تكليفى است، جايز است، پنچره در كوچه گذاشتنجايز است، سردر جايز است. البته باز استثنائمان را بزنيم، اگر عرف و عادتمحل در مكان و زمانى عوض شد، سردرهاى قديمى كه پايههايش را در كوچهبگذارند معمول ديگر نبود و ممنوع شد، كما اين كه الآن ممنوع است، مىخواهندبيايد يك سردر را يك متر ببرد داخل كوچه، دو تا پايه هم در آخرش بگذارد ومانع عبور و مرور بشود، نه، از طرف شهردارىها ممنوع است و از طرف عرفمحل هم ممنوع است. ولى پنجره ممنوع نيست، سردر برود جلو اما پايه نداشتهباشد ممنوع نيست، خوب آن مقدارى كه سيره و عرف برش جارى شده است وپذيرفته شده ما مىگوييم شرعاً جايز است و مانعى ندارد. اما جواز تكليفى كارىبه مسأله حكم وضعى ندارد.
حكم وضعى رواشن
در مورد حكم وضعى، اگر اين رواشن خطرى ايجاد كند، گاهى خطر براىعابرين است، سردر را پاين آورده، عابر پياده يا سواره پيشانىاش مىخورد بهاين، شب باشد، تاريك باشد، مستقيماً مىخورد به اين، مجروح مىشود اى بسااز آن بالا هم بيافتد پايين، ضربه مغزى بشود.
گاهى نه، چيزى از آنجا جدا مىشود و مىافتد، دريچه كنده مىشود و مىافتدپايين يا قسمتهايى از اخشاب و احجار اين سردر جدا مىشود و مىافتد پايين،خوب اين هم باز دو حالت دارد، گاهى بواسطه طوفانى است، بادى است،زلزلهاى است، امثال ذلك است، سيلابى است.
گاهى نه، خوب محكم نصب نشده است، همان تفصيلى كه گفتيم در موردميزاب درباره رواشن هم مىآيد، با اين تفاوت كه ميزاب مورد نياز است، امارواشن مورد نياز ضرورى نيست، ارتفاق است، يك نحوه انتفاع است، مباحاست. ميزاب سابقاً ضرورت بود، حالا هم در خيلى جاها شايد ضرورت باشد كهنمىشود تمام آب پشت بام را برگردانند داخل خانه، بايد يك شيبى بدهند كه آنشيب قابل تحمل براى پشت بام نيست، ناچار مىشود، پشت بام را دو قسمتبكند، نصفش را شيب مىدهد در كوچه و نصفش را شيب مىدهد در داخلمنزل، مجبور است اين كار را بكند. البته ميزاب اين طورى است، اما حالا اگر منپنجره نگذارم، سر در نگذارم، رواشن نگذارم، چه مىشود؟ كمالات خانهام كمترمىشود، فرض كنيد اگر شما از اين طرف به شارع نمىخورديد و به خانه همسايهمىخورديد شما خانهتان را چطورى مىساختيد، پنجره مىگذاشتيد،نمىگذاشتيد، معلوم است.
(سؤال... و پاسخ استاد:) نه پنجره را مىگويم، سر در كه مال داخل كوچهاست.
پنجره شما اگر مىخورد به خانه همسايه، نمىگذاشتيد، اين هم پنجره خوردهبه شارع، نگذاريد كه آسمان به زمين نمىآيد، عوائدشان از بين نمىرود.مىخواهم اين نكته را عرض كنم كه كار رواشن مشكلتر از كار ميزاب است،درباره ميزاب آقايان مىگفتند «ضرورة البناء حاجة البناء» حالا ضرورتى دررواشن نيست، يك كمال مطلوبى است. به هر حال، حادثهاى كه حاصل مىشوديا خود اين اثابت مىكند، پايين است به سواره اصابت مىكند، شب تاريك وضربه وارد مىكند، يا دريچه را باز كردهاى در كوچه، دريچه مىخورد به سر وكله مردم و يا اين است كه سقوط مىكند، سقوطش هم در اثر سهل انگارى شمابوده، خوب در اينجا همان بحثها مىآيد، قانون باب اسباب و اسناد در اينجاحاكم است، قانون مستفاد از نص «من اضر بطريق المسلمين فهو له ضامن» دراينجا حاكم است.
«وهكذا الكلام» درباره اجنحه، بالكنهايى كه پيش مىآيد در خيابان، در كوچهمىسازند، خود بالكن از واجبات و ضروريات نيست، يك ارتفاقى است، يك،به اصطلاح، اجازه انتفاع به شارع است. ولى ضررهاى ناشى از آن خواه از خودآن بوده باشد، خواه به واسطه سقوط اجزايى از آن بوده باشد و ايجاد بكندضررهايى، اگر ناشى از سهل انگارى و نصب غير صحيح بوده باشد، ضمانآور است. اما اگر ناشى از حوادث طبيعى بوده باشد، ضمان آور نيست، جريانساباط را هم فردا عرض مىكنم، بر مىگرديم روى مسألهاى كه امام داشتند، سهچهار جا ما در اين جا جدا مىشويم از عبارت متن، آنها را هم دانه دانه عرضخواهم كرد.
وصلى اللَّه على سيدنا محمد وآله الطاهرين.
پايان
پرسش
1- آيااحكام عوض مىشود. يانه؟چرا؟
2- كدام يك از صور چهارگانه خطرات ناشى از ميزاب ضمان آوراست؟
3- حكم تكليفى ناودان بنا به قول اصحاب چيست؟ توضيح دهيد.
4- قول شيخ مفيد و ابن ادريس درباره ضمان ميزاب چيست؟
5- نظر استاد درباره حكم تكليفى و وضعى ميزاب و رواشنچيست؟
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...