• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
 
 
 
 
 
 
  •  متن

  • درس خارج فقه، احكام ديات، توسط استاد مكارم شيرازى
    تهيه شده در سال 1377 ه.ش، درس شماره 126
    بسم اللَّه الرحمن الرحيم وبه نستعين وصلى اللَّه على سيدنا محمد وآله الطاهرين‏لاسيما بقية اللَّه المنتظر ارواحنا فداه ولا حول ولا قوة الا باللَّه العلى العظيم
    موضوع بحث امروز ما مسأله ششم از مسائل باب اسباب از كتاب ديات‏است. متن تحرير الوسيله را مى‏خوانم، قبل از آن كه متن را بخوانم موضوع بحث‏اين مسأله چهار چيز است كه در كوچه‏ها و شوارع و راه‏ها مردم ايجاد مى‏كنند، وگاهى اسباب مشكلاتى مى‏شود و تلف‏هاى جانى و مالى ايجاد مى‏كند،مى‏خواهيم ببينيم اين چهار چيز كدام يك ضمان آور است و كدام نيست. يكى‏ميازيب است، ميزاب‏ها، ناودان‏ها. و ديگرى آن سردرهايى است كه سابقاً مقابل‏خانه‏ها درست مى‏كردند، دو تا پايه مى‏زدند داخل كوچه و سر در جلو مى‏آمد. وديگرى هم ساباط است، يعنى آن پل‏هايى كه مى‏زنند از اين طرف كوچه به آن‏طرف كوچه، اتاق‏هاى طبقه بالا را توسعه مى‏دهند و روى كوچه طاق مى‏زنند كه‏سابق خيلى زياد بود، الآن ديگر دارد از بين مى‏رود. و ديگرى هم بالكن‏هايى‏است كه از عمارت جلو مى‏آيد. راجع به اين چهار موضوع كه سه موضوع درتحرير الوسيله آمده، ولى واقعش كه در كتب فقهى ما است، چهار موضوع است‏كه من تفسير اين‏ها را هم كاملاً مى‏گويم، ميازيب است، رواشن است، اجنحه‏است و ساباط، حالا عبارت را دقت كنيد، شرح مى‏دهيم هم موضوع و هم حكم،هر دو را.
    بررسى اضرار بطريق المسلمين در ميازيب
    مسأله ششم «ومنه اخراج الميازيب» «منه» يعنى چيزهايى كه ضرر به جاده‏مسلمين مى‏زند «ومنه اخراج الميازيب»)1( جمع ميزاب است «بنحو يضربالطريق» به طورى بوده باشد كه به جاده ضرر بزند «فان الظاهر فيه الضمان و مع‏عدم الاضرار» اگر مضر نباشد. حالا آن مضر مثل چيست؟ ناودان‏هايى را سابقاًبعضى بامها كوتاه بود ناودان‏هاى كوتاهى درست مى‏كردند، كسى كه رد مى‏شدمى‏گرفت به سرش، يا نه اگر سواره بود، تصادف مى‏كرد به ناودان و ناودان‏مى‏خورد به پيشانى، ناودان از پشت بام جلو بود، داخل كوچه كار گذاشته بودند،عمارت هم كوتاه بود، آدم سواره مى‏خورد مثلاً به پيشانى‏اش و پيشانى‏اش‏مجروح مى‏شد مثلاً «بنحو يضر بالطريق» مراد اين است «فان الظاهر فيه الضمان»كه خواندم «و مع عدم الاضرار» در صورتى كه مضر نيست، آن بالا است «لو اتفق‏ايقاعها على الغير» اگر تصادف كرد و خود ناودان افتاد پايين، مخصوصاً شايدديده باشيد بعضى از ناودان‏ها، ناودان‏هاى سنگى قوى پيكرى بود درست‏مى‏كردند براى مساجد و براى بعضى از بناهاى مهم، خود اين سنگينى كرد و افتادپايين «ومع عدم الاضرار لو اتفق ايقاعها على الغير فاهلكه» «فاهلكه» هلاكش كرد«فالظاهر عدم الضمان» پس خود ناودان اگر مضر بود و مزاحم بود، به پيشانى‏سواره يا پياده مى‏خورد، اين ضمان دارد. اما اگر نه، مضر نبود، اما تصادفى كرد وناودان سقوط كرد، اين را مى‏گويند ضمان ندارد «فالظاهر عدم الضمان» ايشان‏مى‏فرمايند»
    ضوابط ضمان در رواشن و اجنحه
    «وكذا الكلام فى اخراج الرواشن» همچنين «رواشن» جمع روشن است ازفارسى گرفته شده، نوعى سردر است كه شرحش را مى‏گوييم، «والاجنحه»«اجنحه» هم همان بالكن‏ها است و مثل بال جلو مى‏آيد. اما ساباط را ايشان عنوان‏نفرموده‏اند كه مى‏گوييم. بعد ايشان مى‏فرمايند «ولعل الضابط فى الضمان و عدمه‏اذن الشارع و عدمه» شايد بتوانيم ضابط اين بگيريم آن جايى كه شارع اجازه‏داده، ضامن نيست، آن جايى كه اجازه نداده، ضامن است «فكل ما هو مأذون فيه‏شرعاً ليس فيه الضمان ما تلف لاجله» آنچه مأذون شرعاً است، اگر چيزى تلف‏بشود به خاطر آن، ضمانى نيست «كاخراج رواش غير مضرة» مثل بالكن‏هايى كه‏مضر نباشد «ونصب الميازيب كذلك» يعنى اخراج ناودان‏هايى كه مضر نيست.پس اين‏هايى كه مضر نيست و شرعاً جايز است اگر تلفاتى ايجاد بكند، اين‏هاضامن نيست و اگر غير از اين بوده باشد غير مأذون است، تلفاتى ايجاد كند چه‏مالى و چه جانى بوده باشد ضامن است «وكل ما هو» اين عكسش است، مفهوم‏آن جمله قبل است «وكل ما هو غير مأذون فيه ففيه الضمان، كالاضرار بطريق‏المسلمين، باى نحو كان، فلو تلف بسببه فالضمان ثابت» «فلو تلف بسببه» به‏سبب اضرار به طريق مسلمين «فالضمان ثابت» «و الا تخلوا الكلية فى الموضعين‏من كلام» اين آخرين جمله ايشان است «والا تخلوا الكلية فى الموضعين من كلام‏و اشكال» من حاصل كلام ايشان را عرض كنم بعد مى‏رويم سراغ اقوال و ادله وتفسير موضوع و تفسير حكم و. خلاصه ايشان از كلامشان سه احتمال در مى‏آيد،يكى اين است كه بگوييم اين‏ها همه‏اش ضمان آور نيست، ديگر هم اين است كه‏بگوييم همه اين‏ها ضمان آور است، ديگر هم اين است كه تفصيل قائل بشويم‏بين آنجايى كه «مأذون فيه» بوده «ليس فيه الضمان» و آنجايى كه «مأذون فيه»نيست «فيه ضمان» خوب اين كلام مبارك تحرير الوسيلة.
    معانى لغوى الفاظ (ميازيب و رواشن و اجنحه و ساباط)
    و اما اين چند لغت را معنى بكنيم، يكى ميازيب است كه جمع ميزاب است،ميزاب هم شايد از فارسى گرفته شده باشد، آن چيزى كه وسيله ريزش آب است‏از پشت بام كه انواع و اقسام مختلفى دارد، گاهى ديوارى است، گاهى داخل‏ديوار است، گاهى بيرون ديوار است، گاهى به صورت مستقيم از بالا مى‏ريزد،انواع و اشكال مختلفى دارد و اين معنى ميزاب است. و اما رواشن جمع روشن‏كه اين هم از فارسى گرفته شده، در صحاح يك تفسيرى بر او كرده، در مجمع‏البحرين تفسير ديگرى، تفسير صحاح مى‏گويد «الكوّه» رواشن جمع روشن«الكوه» كوه همان دريچه يا پنجره است، پنجره، بنابراين رواشن جمع مى‏شود وپنجره است كه اتاق را روشن مى‏كند، اين تفسيرى است كه در قاموس اللغةاست. و اما تفسيرى كه مجمع البحرين مى‏گويد، كه آنهم از كتب لغت است،عبارتش اين است، مى‏گويد «هو» يعنى روشن «هو ان تخرج اخشاباً الى الدرب»«تخرج اخشاباً» چوب‏هايى را تيره‏هايى را به سمت بيرون در، درب در لغت‏عرب به معناى درهاى بزرگ، الباب الكبير است، درهاى بزرگ خانه را كه داخل‏كوچه باز مى شود، عرب مى‏گويد «الدرب» «هو ان تخرج اخشاباً» يا « ان تُخرِج»خطاب باشد، تو اين كار را بكنى، اخشابى، تيره‏هايى را «الى الدرب» يعنى به‏بيرون در اين‏ها را جلو ببرى «وتبنى عليه» رويش بسازند، همان سردر «وتبنىعليها وتجعل لها» يا «تبنى عليها و تجعل لها قوائم من اسفل» يعنى ستونى هم ازپايين برايش قرار مى‏دهيم. شايد ديده باشيد عمارات قديمى الآن هم هست،سردر را به اين طور مى‏ساختند، كه مى‏آوردند جلو، الان آهن است، خوب آهن‏را جوش مى‏دهند به آهن‏هاى ديگر، هر چه هم كه روى آن بسازند نگه مى‏دارد،اما سابقاً چوب بود، خوب اين دو تا چوبى را كه مى‏آوردند جلو، كه روى آن‏نمى‏شد ديوار بسازند وبرود بالا، دو تا ستون زير سر چوب مى‏زدند و روى اين‏هم مى‏ساختند مى‏رفت بالا، اين مى‏شد سر در، هر كسى كه مى‏خواست بيايد درِخانه آفتابى بود، بارانى بود، يك سايه‏بانى بود، هم روى آن چيزى بنا كرده بودندچه بسا، راه پشت‏بامى يا چيز ديگرى هم از همان بالاى سردر مى‏رفتند بالا،مجمع البحرين مى‏گويد رواشن اين است، به عقيده من تفسير مجمع البحرين ازتفسير قاموس اللغة مناسب‏تر است، چرا؟ براى اين كه دريچه خطرى ندارد براى‏كسى، پنجره خطرى ندارد، آن چيزى كه خطر براى جاده ايجاد مى‏كند اين‏سردر است.
    (سؤال... و جواب استاد:) پنجره را معمولاً به درون باز مى‏كنند، وبه علاوه‏پنجره خوب كمتر چيزى كه خطر دارد، اين سردرهاى اين رقمى است. اولاً خودسردر گاهى به سر مى‏گيرد، ثانياً اين دو ستونى كه مى‏زنند، شب است، روز است،تاريك است، روشن است، كسى مى‏آيد با سرعت از آن‏جا رد مى‏شود، مى‏خوردبه ستون. اين‏هاست كه ايجاد خطر مى‏كند «انسب» به بحث فقهى ما كه ايجادخطر يا به تعبير ديگر «تصرف فى طريق المسلمين» و اضرار به جاده مسلمين‏است، مناسب اين تفسير دوم است كه رواشن را اين طور تفسير كرده است. بله،بالكن اجنحه است مى‏رسيم.
    و اما اجنحه جمع جناح است، جناح به معناى بال است، اين عمارت‏هايى كه‏مى‏آيد جلو، مثل بال ساختمان است، بالكن‏هايى كه جلو مى‏آيد در واقع همانندبال است براى ساختمان، اين هم متمايل به سوى جاده است و نوعى تصرف درجاده مسلمين و هوايى است.
    و اما ساباط، در ساباط مدائن اين طورى شد، در ساباط كجا اين طورى شد،ساباط همان طاقهايى است كه روى كوچه‏ها بود، من يادم است سابقاً خيلى بوددر شيراز ما، زياد بود كسانى كه مى‏خواستند از فضاى كوچه هم استفاده كنند ازطرف كوچه به آن طرف كوچه طاق مى‏زدند، زير اين طاق مردم رد مى‏شدند وروى آن هم عمارت مى‏ساختند، گاهى طاق‏ها براى سرما و گرما و باران و اين‏هاهم خوب بود، ولى معمولاً طاق‏ها مايه دردسر و كثافت و امسال ذلك بود، حالااين طاق اگر كوتاه باشد، آدم سواره آمد رد شد، كله اين خورد به آن طاقى كه‏روى جاده است، و همين سبب خسارت مالى و جانى اين شد يا يك بار بلندى‏مى‏خواستند ببرند، بار بلند تصادف كرد به آن و شكست و ضايع شد، آيا اين‏هاتصرف در طريق مسلمين است؟ آيا اين‏ها ضمان آور است يا ضمان آور نيست؟اين چهار چيز را ما عنوان مى‏كنيم كه سه عنوانش در كلام تحرير، امام (قد) آمده.
    برويم اول سراغ ميزاب، خطرات ناشى از ميزاب را اول حساب كنيم، چه‏خطراتى است؟
    اقسام خطرات ناشى از ميازيب
    يك خطراتى است ناشى مى‏شود از ريزش آب، آب باران كه مى‏ريزد. اين آقاهم يك ظرف شيرينى بزرگ دستش است مى‏رود يك مرتبه رفت زير ناودان وآب مى‏ريزد، تمام شيرينى‏ها خراب شدند، يا نه، آب ناودان زياد بوده و بچه‏كوچكى از آنجا رد مى‏كرديم و آب ناودان ريخت روى صورتش و دهانش وچشمش، دهنش آسيب ديد، گاهى خود آب ناودان ايجاد ضرر مى‏كند.
    گاهى هم چيزهاى ديگرى كه از ناودان مى‏ريزد، بعضى‏ها افراد بى‏بند و باربوده‏اند، الآن هم هستند، پشت بام مثلاً لباس مى‏شورد، بعد هم آب و صابونش راخالى مى‏كند از ناودان شُرّى مى‏ريزد پايين و آن ناودان هم كه از كوچه آمده جلومى‏ريزد روى سر عابر، لباسش خراب مى‏شود، عبايش خراب مى‏شود، خوب يامواد غذايى آنها خراب مى‏شود، اين هم گاهى ضرر از اين ناحيه است.
    (سؤال... و جواب استاد:) بله ديگر، من نخواستم كثيف كنم بحث را با اين‏مثال، و الا اين مثال در ذهنم بود و يادداشت هم كردم، ولى خوب حالا ديگر شماكرديد. يا آب داغ بريزند، اين يك نوع. يك نوع ضرر آب باران است، يك نوع‏ضرر مواد ديگرى كه مى‏ريزند.
    نوع سوم اين است كه خود ناودان گير كند به كسى، رد مى‏شود، به‏پيشانى‏اش، به سرش، به صورتش، به چشمش، آسيب مى‏بيند، ناودان پايين‏است، اين هم سواره است. يا حتى پياده، بعضى وقتها من يادم است قديم‏ها،خيلى ناودان‏ها پايين و كوتاه بود، اين هم نوع سوم.
    نوع چهارم، ناودان افتاد پايين يا چوب بود يا سنگ بود يا هر چيز، افتاد روى‏سر يك انسانى، روى صورت يك بچه شيرخواره‏اى مثلاً داشتند مى‏بردند، پاره‏كرد، كور كرد، كشت، اين هم يك نوع است.
    انواع ميازيب و اقوال در نصب و ضمان آن
    ناودان هم مى‏دانيد انواع و اقسامى دارد، ناودانى است كه افقى نصب‏مى‏شود، ناودان‏هايى كه عمودى نصب مى‏شود، ناودان‏هايى كه داخل ديوار است‏پايين فقط آب آن بيرون مى‏آيد، آب آن جاده را لغزنده مى‏كند و يك كسى زمين‏مى‏خورد، انواع اقسامى هم براى ناودان‏ها است، ببينيم اين خطراتى كه آقايان‏مى‏گويند، سربسته نبايد گفت، كدام خطر، خطرِ ناشى از چه چيزى ضمان‏مى‏آورد يا ضمان نمى‏آورد، اين‏ها را بايد خطرات چهارگانه ناودان را ما از هم‏جدا كنيم. در مورد ناودان اصل اين كه ناودان را مى‏شود نصب كرد يا نه، ظاهركلمات اين است كه اجماع شيعه و اهل سنت بر اين است كه نصب ناودان دركوچه اشكالى ندارد، از زمان پيغمبر اكرم(ص) و حتى قبل از اسلام نصب‏ناودان در كوچه‏ها بوده، همين ناودانى كه الآن در كعبه نگاه مى‏كنيد، انشاء اللَّه‏آنهايى كه رفته‏اند آنهايى هم كه نرفته‏اند، مى‏روند و نگاه مى‏كنند، ناودان طلا ازپشت كعبه عمودى جلو آمده، همين غير طلايش، چوبى‏اش، سنگى‏اش درخانه‏ها و پشت بام‏ها هميشه بوده كه به سوى كوچه باز مى‏شده است. اصلِ‏نصبِ ناودان را مسلم گرفته‏اند، سيره مسلمين بر آن جارى است، در اعصارمختلف بوده، احدى حرام نمى‏داند، نصب ناودان را ضررى براى جاده محاسبه‏نمى‏كنند و خود ناودان هر چه آب از آن بيايد، مى‏گويند اين حرام نيست وضررى براى جاده مسلمين ندارد، بعضى‏ها هم تعبير مى‏كنند «انه من الحاجات»حاجت است، نياز است. در همين جا سؤال كنيم، آيا اگر در يك عصر و زمان،بناى عرف عوض شد، حالا يا به امر حكومت يا توافق ضمنى مردم سبب شد كه‏ناودان‏هاى افقى ممنوع شد، بايد ناودان‏ها عمودى كنار ديوار باشد، كما اين كه‏در عصر و زمان ما تقريباً اين طور شده، يا تحقيقاً يا تقريباً كه ناودان‏هاى افقى‏ممنوع شده، بلكه ناودان‏ها، ناودان‏هاى عمودى است از كنار ديوار مى‏آيد ياداخل ديوار مى‏رود، منتها آب آن مى‏آيد داخل جاده، آيا اگر يك هم چنين‏قانونى گذاشته بشود و توافق عرفى بشود و در عرف و عقلاء اين ديگر اضرار به‏طريق باشد، ناودان افقى «يعد اضراراًبالطريق» آيا باز هم ما مى‏توانيم بگوييم‏اجماع مسلمين و فقهاء شيعه و اهل سنت بر جواز نصب ناودان بوده است وحاجت اقتضاء مى‏كند؟ نه، مسأله حق عبور از جاده‏ها و حق تصرف از جاده‏هاموضوعش يك موضوع عرفى عقلائى است و حكمش را ما از شرع مى‏گيريم،اگر عرف عقلاء تغيير پيدا كرد و ناودان‏ها و ميزاب‏هاى افقى را اضرار به جاده‏دانستند، ديگر كسى حق ندارد، اگر ناودان افقى نصب كند، از آن آب هم بريزد،روى لباس كسى، يا سر كسى، روى اساس كسى، ضايع بشود، خسارت واردبشود، ضامن است، عرفيت است، ما مى‏گوييم موضوع با گذشت زمان عوض‏مى‏شود، اگر موضوع عوض شد و اين را جزء اضرار به طريق المسلمين دانستند،حكم مى‏آيد بالاى سرش «من اضر بطريق المسلمين فهو ضامن» حكم‏پيغمبر(ص) عوض نشده است، سابقاً مى‏فرمود «من اضر بطريق المسلمين فهوضامن» الآن هم مى‏گويد، منتها سابقاً ناودان‏هاى افقى اگر سالم نصب مى‏شد،اضرار به طريق المسلمين نبود، الآن اضرار به طريق المسلمين است. شايد يك‏زمانى بيايد كه حتى در آمدن آب آن در خيابان اشكال بكنند مردم.
    (سؤال... و جواب استاد:) كى باشد، نص خاصى كه در مورد ميزاب‏هست، كه مى‏رسيم يك نصى هم داريم، مال آن زمانى است كه اين را اضرارنمى‏دانسته است، اگر اضرار بدانند به طريق المسلمين و عرف عوض بشود،مسلم شامل اين‏جا نمى‏شود. مثلاً ساختن همين ساباط، طاق. سابقاً جايز بود،الآن طاق روى كوچه‏ها زدن اشكال دارد، معيار اين است كه عرف عقلاء بگويند«هذا اضرار بطريق المسلمين» معيار اين است. اگر عرف عقلاء گفتند اضراراست، حكم شرع هم مى‏شود «من اضر بطريق المسلمين فهو ضامن».
    بنابراين آب ساده هم بريزد، ضامن است، ديگر اصلاً موضوعى ندارد اين‏بحث و همچنين عرض كردم اگر روزى برسد كه بگويند مردم بايد چاه‏هايشان راداخل خانه‏شان بكنند، فاضلاب همه آب چاه‏ها را ببرد، ناودان‏ها هم تمام داخل‏خانه بايد نصب بشود، از وسط ساختمان لوله مى‏آيد پايين و تمام آب ساختمان‏داخل لوله‏ها از درون بايد برود داخل فاضلاب، آن وقت ديگر حتى فرستادن آب‏آن داخل كوچه اشكال پيدا مى‏كند، اين چيزى نيست كه با گذشت زمان عوض‏نشود.
    (سؤال... و جواب استاد:) برسيم، تكليف معلوم است، احتياجى ندارد من‏معلوم بكنم، زكات ما مى‏گوييم نُه چيز است. امام صادق فرمود نُه چيز است،كسى به امام صادق گفت آقا زمان پيغمبر اين طورى بوده، حالا اين طورى شده‏است، فرمود من به تو مى‏گويم زكات نُه چيز است يعنى ديگر فضولى نكن. ازامام صادق روايت نص خاص داريم، ما آنجا اگر نص خاص نداشتيم نمى‏گفتيم،مى‏گفتيم برنج هم زكات به آن تعلق مى‏گيرد، چيزهاى ديگر هم، ولى در آنجاخيلى سفت است روايات، كه امام صادق اعتراض مى‏كند به كسى كه اين حرف‏را مى‏زند، مى‏فرمايد پيغمبر اين را گفته، تا آخر هم همين نه تا بيشتر نيست. حالابرسيم به آن باب زكات هم، مى‏خواهم بگويم بحث زكات با اينجا فرق دارد،اينجا نصوص خاصه محكمى دارد كه مشكل آفرين است.
    بررسى اقوال علما در حكم ميزاب
    خوب اين درباره اصل نصب ميزاب، آيا جايز است يا جايز نيست؟
    برويم سراغ بحث ديات، آيا ضمان آور است يا نيست يا تفصيل بدهيم،تفصيل تحرير الوسيلة را بدهيم، بگوييم فرق است بين آنجايى كه مأذون است وآن‏جايى كه مأذون نيست، هر كدام از آن است، التزام به شى‏ء، التزام به لوازم‏است، هر كجا نامأذون است، حرام است، آثارش هم ضمان است، چه بگوييم؟ يابين آن ضررهاى چهار گانه فرق بگذاريم، ضرر از ناحيه آب ناودان است يا آب‏صابون است يا خود ناودان به پيشانى گرفته يا ناودان سقوط كرده است، تفصيل‏بين آن‏ها بدهيم، من يك مقدارى كلمات علماء را بخوانم، متأسفانه مطلق غالباً ازاين بحث گذشته‏اند، در حالى‏كه بحثى است كه بايد روى آن تفصيل بدهيم.
    عبارتى از مرحوم شيخ در خلاف نقل مى‏كنم و عبارتى هم از مرحوم شهيدثانى در مسالك. عبارت خلاف اين است: «من اخرج ميزاباً الى الشارع فوقع على‏انسان فقتله» افتاد روى سر يك انسانى، كشتش. ناودان‏هاى چوبى بزرگ،ناودان‏هاى سنگى، الآن هست، در همين مساجد قم هم الآن ناودان‏هاى سنگى‏قديمى هست. افتاد، اگر اين ريشه‏اش را بلند بكنند، نمى‏افتد، اما اگر ريشه‏اش‏كوتاه باشد و روى آن هم درست بنايى نكنند، شل بشود، از آن بالا ناودان‏مى‏افتد «من اخرج ميزاباً الى الشارع فوقع على انسان فقتله او متاعٍ» يعنى «وقع‏على متاعٍ» افتاد روى متاعى «فاتلفه كان ضامنا وبه قال جميع الفقهاء» همه فقهاءاهل سنت، شيعه، همه و همه، گفتند ضامن است «الا بعض اصحاب الشافعى فانه‏قال لا ضمان عليه» بعضى اصحاب شافعى گفتند ضمان ندارد «فانه محتاجٌ اليه»احتياجى به ناودان است، پس بيفتد ضمان آور نيست. بله «قال اصحابه»«اصحابه» ضميرش به چه كسى بر مى‏گردد، به خود شافعى، اصحاب شافعى‏گفته‏اند آقا، به قول بعض اعتنايى نكنيد «قال اصحابه ليس هذا بشى‏ء» ما احتياج‏داريم، احتياج دليل بر اين نيست كه ناودان از آن بالا بيافتد پايين، خوب‏محكمش كنيد، ضمان آور است «دليلنا» آخر كلام شيخ است «دليلنا اجماع الامة»همه مسلمين اجماع دارند «وهذا القول شاذّ لا يعتد به» اين قول بعض هم «شاذّ ولا يعتد به» است)2( خوب در اين كلام شيخ، از خطرات ناودان كدامش ذكر شده‏بود؟ يكى، سقوطش فقط، اما ساير خطرات و ضررها و زيان هايى كه درست‏مى‏شود سخنى از آن به ميان نيامده است، ولى خود مرحوم شيخ در نهايه يك‏فتواى ديگرى دارد كه بعضى‏ها تعجب كرده‏اند كه تو ادعاى اجماع امت كرده‏اى،شما ادعاى اجماع امت فرموده‏اى، پس چرا در كتاب نهايه خودتان بر خلافش‏گفته‏ايد، كلام نهايه چيسست؟ «قال ان احدث فى الطريق ما له احداثه لم يكن‏عليه شى‏ء»)3( خوب اين كبرى كه اگر چيزى انسان ايجاد بكند در جاده كه حق‏ايجاد آن را دارد ضامن نيست. خوب صغراى آن چيست؟ ناودان را انسان حق‏دارد ايجاد كند، پس ضامن نيست، آيا واقعاً اين دو كلام با هم تضاد دارد، با هم‏مخالفت دارد به عقيده شما؟ نه، ما مى‏گوييم اين دو كلام با هم متضاد نيست، باهم مخالف نيست، اگر ايجاد كند در كوچه و طريق المسلمين چيزى كه حق داردايجاد بكند ضامن نيست، حق دارد ايجاد بكنى، اما ناودان سالم «مع السلامة»محكمش بكن كه نيافتد، حق ايجاد ناودان مفهومش اين است، حق ايجاد ناودان‏تكان بخورد از آن بالا بيافتد پايين، نه، محكم. بنابراين هيچ منافاتى بين كلام شيخ‏در نهايه با آنچه كه در خلاف آمده نيست و به اين ترتيب ايشان ادعاى اجماع‏مسلمين در ضمان كرده‏اند، منتها از كلام شهيد ثانى در مسالك استفاده مى‏شودكه ايشان معتقد است كه مسأله اختلافى است، جمعى از فقهاى بزرگ ما قائل به‏عدم ضمان شده‏اند، جمعى قائل به ضمان شده‏اند و جمعى هم همان طورى كه‏در تحرير آمده قائل به تفصيل هستند كه فردا ان شاء اللَّه مى‏خوانيم و شرح‏خواهيم داد.
    وصلى اللَّه على سيدنا محمد وآله الطاهرين.
    پايان
    1- ميازيب و رواشن چيست؟ و در چه صورتى ضمان آور است؟
    2- آيا ساباط جزء تصرف در طريق مسلمين است؟ و حكم آن‏چيست؟
    3- آيا نصب ناودان جايز است؟ در صورت وضع قانون منع چه‏حكمى دارد. چرا؟
    4- صغرا و كبراى كلام شيخ در عبارت نهايه چيست؟


    1( تحرير الوسيلة، كتاب الديات، المباحث الثانى فى الاسباب، مسأله 6، ص 509.
    2( خلاف، كتاب الديات، مسأله 119،
    3( نهايه، كتاب الديات، ص 761.