يکشنبه 13 خرداد 1403 - 23 ذيقعده 1445 - 2 ژوئن 2024
تبیان، دستیار زندگی
در حال بار گزاری ....
مشکی
سفید
سبز
آبی
قرمز
نارنجی
بنفش
طلایی
همه
متن
فیلم
صدا
تصویر
دانلود
Persian
Persian
کوردی
العربیة
اردو
Türkçe
Русский
English
Français
مرور بخشها
دین
زندگی
جامعه
فرهنگ
صفحه اصلی تبیان
شبکه اجتماعی
مشاوره
آموزش
فیلم
صوت
تصاویر
حوزه
کتابخانه
دانلود
وبلاگ
فروشگاه اینترنتی
عبارت مورد نظر :
لیست دوره ها
>
دروس خارج فقه
>
کتاب الحج (آیت الله فاضل لنکرانی (ره))
>
جلسه 391
متن
نام استاد آية الله لنكرانى
تاريخ درس 1371
موضوع خارج فقه حج
شماره درس 391
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم
عرض كرديم كه در مسأله ما دو صورت است ابتدائاً، يك صورت اين كه آن منوى فراموش شده، مردد است بين باطل و صحيح، يعنى يك طرف احتمال صحت جارى است، و طرف ديگر مسأله بطلان كه ديروز اين را عرض كرديم، اما صورت دوم، اين است كه آنچه را كه فراموش كرده، و نمىداند منوى هست هر دو طرفش صحيح است، و جاى بطلان و احتمال بطلان وجود ندارد، آيا در اينجا چه بايد بكند؟ همان طورى كه مرحوم محقق مىفرمايد يتخير يا آن طورى كه مرحوم سيد در عروة مىفرمايد يجدد النية كه معنى تجديد بطلان احرام قبلى است، يا اين كه نه اينجا راه براى امتثال تكليف وجود دارد منتها همين صورت فروض مختلفى دارد يك فرضش اين است كه اگر همان مسأله ديروز و فرض ديروز را ما فرض بكنيم، لكن موردش را اشهر حج قرار بدهيم، اشهر حج كه عبارت از شوال و ذيقعدة و ذيحجة است، حالا در ماه شوال يا در ماه ذيقعدة در مسجد شجرة محرم شده، و مىداند هم كه در حال احرام نيتش به چه چيز متعلق شده، اما الان فراموش كرده، كه آيا نيت كرد عمره مفردة را يا نيت كرد عمره تمتع را، عمره مفردة در اشهر حج مانعى ندارد كه مفصل اين بحث را خوانديم، روايات زيادى هم بود، كه اگر كسى در همان اشهر حج بيايد و به عنوان عمره مفردة محرم بشود، و عمرهاى را انجام بدهد و بعد به وطن خودش برگردد، هيچ گونه مانعى ندارد حالا اين مىداند كه در ماه ذيقعدة در مسجد شجرة محرم شد، لكن نمىداند به احرام به نيت عمره مفردة محرم شد، يا به نيت عمره تمتع، اينجا راه براى او وجود دارد، همان احتياطى كه در موارد علم اجمالى مطرح است، آنجائى كه انسان مردد است بين اين كه صلاة واجب در روز جمعة آيا عبارت از صلاة ظهر است يا صلاة جمعة، مقتضاى قاعده احتياط و علم اجمالى اين است كه انسان جمع بكند بين الصلاتين، تا يقين بكند كه آن تكليف متوجه به او قطعاً امتثال و موافقت شد، همان معنا اينجا هم جريان دارد، الان اين مىداند كه بايد اين احرام را ادامه
بدهد، چون على كلا التقديرين اين احرام واقع شده، چه به عنوان عمره مفردة،
و چه به عنوان عمره تمتع، اين بالاخرة هر دو طرفش صحيح است، پس اين الان قطعاً محرم است، و بايد ادامه بدهد تا از احرام خارج بشود، منتها به چه كيفيتى مىتواند رعايت بكند اين علم اجمالى را، اين راهش اين است كه خوب از نظر عمرة كه بين عمره تمتع و عمره مفردة از نظر عمل، فرقى وجود ندارد، الا در يك جهت و آن اين بود كه در عمره مفردة طواف نساء واجب است اما در عمره تمتع طواف نساء واجب نيست، و بحثش را گذرانديم، كه در عمره تمتع لايجب طواف النساء، و در عمره مفردة و حج، طواف نساء واجب است خوب حالا اين حالا كه محرم است وارد مكه مىشود اعمال را كه عبارت از طواف و سعى و اينها است اينها را انجام مىدهد، طواف نساء را هم انجام مىدهد، يعنى يك راهش اين است كه همين حالا در عمره انجام بدهد، براى اين كه وجود طواف نساء كه در عمره تمتع مانعيت ندارد، خوب طواف نساء را هم انجام مىدهد، تقصير هم مىكند، با تقصير هم از عمرة و از احرام بيرون مىآيد اگر واقعاً آن منويش عبارت از عمره مفردة بوده خوب به حسب واقع اينجا ديگر مطلب تمام شده، لكن چون نمىداند و احتمال مىدهد كه عمره تمتع را نيت كرده، عمره تمتع يك احكامى به دنبال دارد يكى از احكامش بنا بر معروف و مشهور اين است كه بعد از اتمام عمرة خارج نشود از مكة، كه باز بحثش را مفصل گذرانديم، و حكم مهمتر اين است كه بايد به دنبال عمره تمتع حج واقع بشود، عمره تمتع نمىتواند خالى از حج باشد، و بدون حج باشد، به خلاف عمره مفردة كه خودش استقلال دارد و انسان به تنهائى عمره مفردة را مىتواند انجام بدهد، لذا براى رعايت احتياط و براى لحاظ قاعده اشتغال بايد اولاً بعد از اتمام اين عمرة از مكه خارج نشود، و ثانياً حج را انجام بدهد، براى اين كه احتمال مىدهد كه آن عمره منوية عمره تمتع بوده و عمره تمتع يجب الحج بعدها، لذا بايد يك حجى هم به دنبال اين انجام بدهد، مثل همان حجى كه متمتعين انجام مىدهند، بعد از آن كه حج را انجام داد عمره هم به آن صورت واقع شد در عمره هم طواف نساء را رعايت كرد، اين يقين مىكند كه آن چيزى را كه به نيت او محرم شده، اين او تحقق پيدا كرد، اگر عمره مفردة بود، عمره مفردة حاصل شد، اگر عمره تمتع بود خوب عمره تمتع و به دنبال او حج تمتع هم حاصل شد، و رعايت احكام عمره تمتع كه از جمله اين است كه در فاصله بين عمرة و حج از مكة خارج نشود، همه اينها را هم رعايت كرد، خوب اگر اين كارها را انجام داد، و يقين پيدا كرد به اين كه آن احرام با اين كيفيت قابل اتمام است، ديگر چه موردى براى فرمايش سيد باقى مىماند، كه ما بگوييم يجدد النية، كه معناى تجديد نيت عرض كرديم بطلان احرام واقع شده است، چرا احرامى كه واقع شده باطل بشود، راه براى امتثال هست، منتها
امتثال علمى اجمالى و به تعبير ديگر امتثال احتياطى امتثال احتياطى محققين قائل هستند كه حتى اگر كسى اكثر محققين اين معنا را مىفرمايند كه اگر كسى تمكن هم داشته باشد از امتثال علمى تفصيلى، مع ذلك برايش واجب نيست، مىتواند امتثال علمى اجمالى بكند، مثل اين كه يك مجتهدى فرضاً مىداند كه اگر عرض مىشود اجتهاد بكند و استنباط بكند برايش روشن مىشود كه در روز جمعة آيا نماز ظهر واجب است يا نماز جمعة، لكن مىگويد نه ما فعلاً حوصله و حال استنباط را نداريم ما مىآييم جمع مىكنيم بين هر دو هم نماز جمعة مىخوانيم، هم نماز ظهر و يقين مىكنيم كه آن وظيفه الهية در روز جمعة انجام شده، (سوال... و پاسخ استاد) بله خوب، در موارد علم اجمالى در همان محدوده علم اجمالى ديگر، يعنى هر عملى را كه انسان انجام مىدهد به عنوان احتمال كونه مأموراً به، اين احتمال در مورد علم اجمالى اين كفايت مىكند، البته بعضى از بزرگان هم مثل مرحوم محقق نائينى، ايشان مىفرمايد كه امتثال علمى اجمالى در طول امتثال علمى تفصيلى است، و مال آن كسى است كه قدرت نداشته باشد بر امتثال علمى تفصيلى، لكن خوب اين يك مسأله مفصلى است كه معمولاً هم در اصول بحث مىشود، و در آنجا تحقيق شده كه امتثال علمى اجمالى در طول نيست بلكه در عرض همان امتثال علمى تفصيلى است، حالا اينجا ديگر جاى طرح اين بحث نيست، (سوال... و پاسخ استاد) نيت شما به همين، اعمال عمرة را همان نيت مردده بين عمره تمتع و عمره مفردة اعمال حج را هم به احتمال كونه واجباً، آنها هم مردد است، به نيت مردد است، يعنى بعد از آن كه اين وارد مكه شد، الان شروع مىكند به طواف از او سوال مىكنند كه براى چى تو دارى اين طواف را انجام مىدهى، مىگويد من اين طواف را انجام مىدهم مردداً بين العمرة المفردة و بين عمرة التمتع، اگر احرام من احرام براى عمره مفردة بوده، اين طواف مربوط به او باشد، و اگر به عنوان تمتع بوده اين طواف مربوط به او باشد، اين نيت مرددة هيچ مانعى ندارد، در اينجا يك حرف ديگرى هم زده شده، ما عرض كرديم كه طواف نساء را در عمره انجام بدهد، براى اين كه در عمره مفردة طواف نساء هست، لكن فرمودند كه مانعى ندارد، كه در عمره اصلاً طواف نساء انجام ندهد، پس چه كند؟ مگر عمره مفردة طواف نساء ندارد، گفتهاند و حرف درستى هم هست، كه اين در حجى كه انجام مىدهد حتماً بايد يك طواف نسائى انجام بدهد به آن طواف نساء حج كه مىرسد آن طواف نساء را به نيت مردده انجام بدهد، بگويد به اين صورت بگويد اين عمرهاى كه من نيت كردم اگر عمره تمتع بوده، و به دنبال او حج تمتع لازم بوده، اين طواف نساء هم مال حج تمتع، عمرهاش هم ديگر طواف نساء نمىخواسته روى اين تقدير، و اگر آنچه را كه من نيت كردم عمره مفردة بوده پس اين حجى كه انجام دادم تقريباً يك چيز
اضافى است اين طواف نساء مربوط به آن عمره مفردة باشد، و فاصله هم مضر نيست، اين كه بين طواف نساء حج و بين عمره مفردة يعنى طواف و سعىاش فرض كنيد دو روز سه روز فاصله شده، اين فاصله ضرر ندارد طواف نساء طورى نيست كه انسان بلافاصلة بعد از طواف و سعى عمرة انجام بدهد، نه فاصله هم پيدا كند، در خود همان حجش هم اگر فاصله پيدا بكند، هيچ ضربهاى نه به حج مىزند، و نه به عمرة، پس بگوييم كه لازم نيست اصلاً در عمرة طواف نساء انجام بدهد، بلكه وقتى كه نوبت به طواف نساء حج رسيد اين طواف نسائش را به نيت مردده بين الحج و العمرة المفردة انجام بدهد، اگر آنى را كه برايش محرم شده، عمره مفردة است عمره مفردة طواف نساء مىخواهد، اين طواف نساء مال او، و اگر عمره تمتع است، عمره تمتع طواف نساء ندارد لكن بعدش حج دارد و حجش مشتمل بر طواف نساء است اين طواف نساء مربوط به حج تمتع باشد، كه فرق بين اين دو تا اين است كه روى حرف اول دو تا طواف نساء بايد انجام بدهد، اما روى اين فرض يك دونه طواف نساء هم كفايت مىكند، و ديگر لازم نيست كه در عمرة طواف نساء را انجام بدهد، (سوال... و پاسخ استاد) مضر نيست، كه چى؟ نه درست، محل مىشود كه بحث در اين نيست كه از اين احلال حالا استفاده مىكند يا نه، البته گوش بدهيد بعد از در فاصله بين عمره و حج اين اگر بخواهد در رابطه با نساء اين معنا برايش حاصل بشود، چون طواف نساء فقط نقشش در حليت نساء است و الا آنى كه انسان را به صورت كلى از احرام بيرون مىآورد در باب عمرة عبارت از تقصير است اما طواف نساء فقط در رابطه با حليت نساء نقش دارد، آن وقت اگر ما اين راه دوم را انتخاب بكنيم، بايد اين حرف را بزنيم، اگر راه اول را انتخاب كرد، كه حتى النساء براى او حلال مىشوند.
(سؤال... و پاسخ استاد:) نه، آن كه معنا ندارد، بحث اين است كه اصلا صحبت وجوب و استحباب نيست در اينجا، اينجا كه داريم اين حرف را مىزنيم، مسأله وجوب و استحباب مطرح نيست و تازه اگر هم هر دو بر او واجب باشد، اينطور نيست كه با اين عمل فراغ ذمة از هر دو حاصل بشود، بحث در اين است. اين كه ديروز عرض مىكردم آن محور بحث را نبايد از آن منحرف شد، محور بحث همين است كه عرض مىشود اين احرامى كه بسته شده، اين احرامى كه تحقق پيدا كرده، آيا اين احرام «يصح»؟ در اين صورتى كه فراموش كرد ما عيّنه؟ يا اين كه نه، مرحوم سيد مىگويد «يبطل»؟ اصلاً «يجدد النية» اين عبارة أخراى از بطلان است. «يجدد النية» يعنى اين نيت قبلى كالعدم است، اين احرام قبلى كالعدماست. يعنى صار باطلاً، آيا احرام قبلى باطل است اينجورى كه مرحوم سيد مىگويد؟ يا صحيح است؟ حالا كه صحيح است، آيا از نظر عمل به دنبال او تخيير مطرح است، اينطورى كه ظاهر عبارت مرحوم
محقق در شرايع است؟ يا اين كه نه هيچكدام! هم احرام صحيح است، هم تخيير هم مطرح نيست، بلكه به اين كيفيتى كه عرض كرديم بايد يك امتثال علمى اجمالى بكند، تا يقين بكند كه اين احرامى كه براى او واقع شد، از اين احرام بيرون آمد و وظيفه خودش را انجام داد. و الا مسأله وجوب نيست.
اگر كسى در عمره تمتع استحباباً هم عمره تمتع را شروع كرد، اين يجب عليه الاتمام، و لو اين كه برايش واجب نبوده حج تمتع انجام بدهد، مثل يك مدنى كه حجش را قبلاً انجام داده، حالا آمد شروع كرد به عنوان استحباب، خواست يك حج تمتعى انجام بدهد، حج تمتع هم شروعش با عمره تمتع است، به مجردى كه محرم شد براى عمره تمتع، يجب عليه الاتمام، ديگر حق رها كردن ندارد، بايد مثل همان كسى كه يجب عليه حج التمتع، مثل او عمل بكند، منتها در شروعش مىتوانسته شروع نكند، يعنى مكلف نبوده، اما آن كه حج تمتع بر او واجب است مكلف بوده، اين يك فرض، اين مهم نيست، اين فرضى كه خوانديم، اين فرضهاى بعدى مشكل در حقيقت است.
فرض دوم اين است كه اگر آن منوىّ فراموش شده، مردد باشد بين عمره مفرده، و حج افراد، اين افرادش خصوصيتى ندارد حج قرآن هم همين حكم را دارد. اما حج تمتع جايش اينجا نيست چرا براى اين كه حج تمتع، جاى احرامش خود مكه است، اما عمره مفرده است كه يا بايد از ميقات محرم بشوند يا بايد از ادنى الحل محرم بشوند، جاى احرامهايشان با هم فرق مىكند، لذا بايد يك فرضى را پيدا بكنيم كه از نظر جاى احرام، مشترك باشد، مثل حج افراد يا قران، آن فرق نمىكند. و عمره مفرده، مثل همين مثالى كه عرض كرديم، يك نفر اهل مدينه فرضاً، حجش را قبلاً انجام داده، حج واجبش را، حالا امسال موقع حج هم هست، آمد در مسجد شجره محرم شد، بعد ترديد كرد كه آيا براى عمره مفرده محرم شده يا براى حج افراد محرم شده، خوب حج افراد، حجش قبل از عمره است، عمرهاش بعد الحج است، و تازه عمرهاش هم استقلال دارد. خوب الان كه اين، فرض كنيد محرم شده و از مسجد شجره بيرون آمده، فكر مىكند آيا من براى عمره مفرده محرم شدم يا براى حج افراد محرم شدهام؟ اينجا چه جورى مىتواند امتثال بكند؟ به چه كيفيتى مىتواند از اين احرام يقيناً خارج بشود، و آن تكليفى كه به وسيله اين احرام به او متوجه شده چه جورى مىتواند اين را انجام بدهد؟ اينجا هم دو راه ذكر شده براى اين معنا، خوب اين آدم با حال احرام الان وارد مكة شد، اگر براى حج افراد محرم شده باشد، خوب حج افراد فعلاً حج در مكة كارى ندارد، اين بايد منتظر روز نهم و وقوف به عرفات و وقوف به مشعر و اعمال منى و امثال ذلك بشود، چكار بكند الان؟ اگر عمره مفردة باشد خوب كارهاى
عمره مفردة همه در مكه است طواف است و سعى است و طواف نساء است و تقصير، اينها همه، جايش در كعبه و مكه و مسجد الحرام است، اگر حج افراد باشد فعلاً كارى به مكه ندارد اين بايد آماده براى وقوف به عرفات و مشعر و مسائل منى باشد، چه كند، الان مردد هم هست. اينجا عرض مىشود كه دو راه عرض كرديم ذكر كردند، يك راه اين است كه الان برود يك طواف و سعى رجائى و احتمالى انجام بدهد، بگويد من چون احتمال مىدهم كه به عمره مفردة محرم شدهام، و در عمره مفردة طواف و سعى وجود دارد يك طواف و سعى احتمالى انجام بدهد، اما همين مقدار، ديگر تقصير نكند. براى اين كه اگر بخواهد تقصير بكند، احتمال مىدهد كه براى حج افراد محرم شده باشد. و محرم به حج افراد بعد از وقوفين در منى روز عيد قربان مىتواند تقصير بكند، اما قبل الوقوفين حق ندارد كسى كه محرم به احرام حج است تقصير بكند، حقى براى او وجود ندارد، پس اين كار را بكند. يك طواف و سعى احتمالى و رجائى انجام بدهد. بعد هم آماده بشود مثل ساير حجاج برود براى وقوفين، منتها همه اينها عنوان احتمالى دارد، يعنى وقتى كه وقوف به عرفات را شروع مىكند به تعبير اصطلاحى، به داعى احتمال تعلق امر به او است، به داعى احتمال كونه مأموراً به، مثل همان آدمى كه در علم اجمالى هم نماز ظهر مىخواند، هم نماز جمعه مىخواند، هر كدام از اينها را به داعى احتمال كونها مأموراً بها انجام مىدهد، و حق ندارد به داعى انه مأمورٌ به انجام بدهد، چون نمىداند كه او مأمورٌ به هست يا نه. وقوفين را انجام مىدهد در روز عيد قربان رمى جمره عقبة هم مىكند منتها چون حجش حج افراد است، ديگر قربانى ندارد در اين مثالى كه ما داريم ذكر مىكنيم. در حج افراد ديگر قربانى وجود ندارد، بعد از آن كه رمى كرد جمره عقبه را، اينجا حالا مىآيد با خيال راحت تقصير مىكند، در اين تقصير نيت مىكند كه اگر من محرم شدهام به احرام عمره مفردة، اين تقصير مربوط به عمره مفردة باشد، كه طواف و سعىاش را هم قبلاً انجام داده، هيچ مشكلى نيست. فاصله هم عرض كرديم مضر نيست، تقصير مىكند و مىگويد اگر عمره مفردة است مربوط به عمره مفردة است و اگر حج افراد است مربوط به حج افراد باشد، اين تقصير من. بعد از آن كه تقصير كرد ساير اعمال حج را انجام مىدهد، طواف، سعى، طواف نساء، مبيت به منى، رمى جمرات ثلاث، در هر روزى كه مبيت شبش وجوب داشته باشد، رمى جمرات هم در روزش واجب است. خوب اين كارها را كه انجام داد، اين يقين مىكند كه آن وظيفه واقعيه خودش را انجام داده، اگر وظيفه واقعية عمره مفرده بوده، عمره مفردة را انجام داده، و در طواف نسائش هم باز همان ترديد در نيت وجود دارد كه اگر عمره مفردة بوده اين طواف نساء مال عمره مفرده است، و اگر حج افراد بوده اين طواف نساء مال حج افراد. اين يك راه معقول
خوبى است براى خاطر اين كه يقين كند كه از زير بار تكليفى كه به سبب احرام گريبان او را گرفته، قطعاً از زير بار اين تكليف خارج شده، لكن راه دومش هم يك خورده با اين فرق دارد، و آن اين است، بعد از آن كه وارد مكه شد، هيچ كارى را انجام ندهد، طواف و سعى هم نكند، منتظر بشود وقوفين را، بيايد وقوفين بعد هم برود به منى و رمى جمره عقبه بكند، بعد از آن كه رمى جمره عقبه كرد، در تصوير اول مىتوانست بلافاصله تقصير بكند، اما در اين تصوير نه، چرا؟ براى اين كه اين هنوز طواف و سعيى انجام نداده، و در عمره مفردة تقصير بعد از طواف و سعى بايد انجام بگيرد، لذا در روز عيد قربان رمى جمره عقبه را كه كرد، راهش اين است كه از همانجا راهى مكه بشود، بيايد داخل مكه، طواف و سعى را انجام بدهد، منتها به نيت مردده. طواف و سعى را كه انجام داد، برگردد به منى، در همان منى تقصير بكند، بعد از آن كه تقصير كرد يقين پيدا مىكند به اين كه از احرام خارج شد، الا مسأله طواف نساء كه آن هم به نيت مردده انجام مىدهد، اما با قطع نظر از طواف نساء با اين تقصيرى كه در مراجعت از مكه به منى انجام داده، يقين مىكند كه اين تقصير او را از احرام بيرون آورد، براى اين كه اگر عمره مفردة بود اين تقصير بعد از طواف و سعى واقع شد و تقصير بعد از طواف و سعى در عمره مفردة محلل است، انسان را از احرام بيرون مىآورد، و اگر هم عمره مفردة نبوده و مسأله حج افراد بوده، خوب به حج افراد هم كه لطمهاى نخورده، وقوفين را انجام داده، در روز عيد قربان هم رمى جمره عقبة را كرده، از آنجا آمده مكه، طواف و سعى را انجام داده، بعد هم برگشته به منى، تقصير كرده، خللى در اعمال حج به عنوان حج افراد واقع نشده، لذا در اين فرض دوم هم كه دوران امر بين عمره مفردة و حج افراد باشد باز جائى نه براى فتواى مرحوم سيد باقى مىماند و نه براى فتواى مرحوم محقق صاحب شرايع، اين راه دارد براى اين كه مأمور به را يقيناً انجام بدهد، چرا احرامش باطل باشد و چرا تخيير باشد نه وجهى براى بطلان احرام مطرح است و نه وجهى براى تخيير وجود دارد، باز يك فرض سوم مشكلتر در همين صورت باقى هست كه ملاحظه بفرمائيد ببينيم در آن فرض چه بايد گفت .
و الحمد لله رب العالمين
آخرين مطالب
حوزه علميه
پیام های تسلیت مراجع تقلید، علما و...
حکومت، مردم را کریمانه اداره کند نه فقیرانه
انگیزه بانوان از ورود به حوزههای علمیه...
آیهای که باید در دستور کار مبلغین باشد
مسائل روز جامعه با نگاه تخصصی قابل...
ویژگیهای نماینده مجلس تراز انقلاب
تاکید آیت الله العظمی جوادی آملی بر...
حوزه علمیه در عرصه بانکداری اسلامی...
توصیههای اخلاقی استاد حوزه به طلاب...
لباس محرومیت زدایی از چهره مردم بر...