- اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
- به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
-
واژه نامه
- ترك :
به معني مردم اهل تركستان است ، و در زبان فارسي كنايه از خوبرو است
- دل :
سرچشـــمه جريـــان خون در بــدن است
English Translation :
If that bold one of Shiraz gain our heart,
First Mesra Translation:
For his dark mole, I will give Samarkand and Bukhara.
Second Mesra Translation:
شرح بيت
**- اگر آن معشوق نكوروي شيرازي رضاي خاطــر ما را به دست آورد; شهرهاي سمرقنـد و بخارا را به عنوان هديه تقديم خال سياهش مي كنم ،ترك : در زبان فارسي سمبل معشوق زيباست و ترك شيرازي يعني زيباروي شيرازي ،خال هندو: دو معني دارد، يكي خالي كه به رسم هندوان بر گونه مي گذارند و ديگر خالي كه مثل هندو سياه است و بيشتر همين معني مراد است ،سمرقند و بخارا: از شهرهاي عمده تركستانند كه در دوران هاي اسلامي به آباداني و ثروت و داشتن مردم خوبروي شهرت داشتند،حاصل معني اينكه اگر آن محبوب شيرازي به تمنيات دل من تسليم شود، در برابر خال سياه او، كه نقطه كوچكي از مجموعه زيبائي هاي اوست ، شهرهاي سمرقند و بخارا را تقديم او مي كنم ،در بعضي روايات تاريخي آمده در ملاقاتي كه ميان اميرتيمور و خواجه حافظ در شيراز صورت گرفته ، موضوع اين بيت از جانب فاتح سمرقندي مطرح و مورد اعتراض واقع شده است ، دكتر غني در كتاب تاريخ عصر حافظ [ص 193] اين ملاقات را رد نمي كند و مي گويد اگر راست بدانيم و امر تاريخي بشماريم و مثل غالب قصه هائي از روي مضامين غزلهاي خواجه ساخته شده است نباشد، بايد فرض كنيم كه در اواخر همين سال هفتصد و هشتاد و نه واقع شده است ، علي بن الحسين الواعظ الكاشفي مشهور به البيهقي در كتاب لطائف الطوائف كه در سال نهصد و سي و نه به نام شاه محمد سلطان تصنيف نموده است در باب نهم ،،، مي گويد چون امير تيمور ولايت فارس را مسخر كرد و به شيراز آمد و شاه منصور را بكشت ، خواجه حافظ شيرازي را طلبيد و او هميشه منزوي بود و به فقر و فاقه مي گذرانيد، سيد زين العابدين جنابذي كه نزد اميرتيمور قربي تمام داشت و مريد خواجه حافظ بود او را به ملازمت امير تيمور آورد، امير ديد كه آثار فقر و رياضت بر او ظاهر است ، گفت اي حافظ من به ضرب شمشير تمام زمين را خراب كرده تا سمرقند و بخارا را معمور كردم و تو آنرا به يك خال هندي مي بخشي ،،، خواجه حافظ گفت از اين بخشندگي هاست كه بدين فقر و فاقه افتاده ام ، امير تيمور خنديد و براي حضرت خواجه وظيفه لايق تعيين كرد، در هر حال دليلي بر تكذيب اين قضيه نداريم ، بلكه قرائن و مويداتي نيز موجود است ، **