زمانه بی تو به سر شد نیامدی مولا

زمین هجوم خطر شد نیامدی مولا
*** 
چه جمعه ها که نگاهم به در گره می خورد
و دیده خشک به در شد نیامدی مولا

***
چه هفته ها که به امّید جمعه ی موعود

 
گذشت و هفته به سر شد نیامدی مولا
*** 
چه ماه ها که به شوقت هلال تازه دمید
هلال ، قرص غم شد نیامدی مولا
***
چه فصل ها که زمستانی و خزان زده ماند

بهار ، بی تو گذر شد نیامدی مولا
***
همیشه نذر دلم بود همسفر باشیم

 
کنون که وقت سفر شد نیامدی مولا

تقدیم به ساحت مقدس حضرت مهدی(عج)

دوست دارم لاله باشم بر سر تیغت نشینم

یا چو سرو و سوسن اندر باغ رنگینت نشینم*

دوست دارم گل شوم تا که گلابم را بگیرند

قطره عطری شوم تا بر رخ نازت نشینم*

دوست دارم شبنمی باشم به وقت صبحگاهان

همره فجری بیایم ، بر گل رویت نشینم*

دوست دارم خاک باشم ، در رهت مأوی گزینم

تو نهی پا بر سرمن ، بر کف پایت نشینم*

دوست دارم آب باشم تا بهنگام وضویت

هم طراوتها بگیرم ،هم به رخسارت نشینم*

دوست دارم همچو پروانه شوم ، گردت بگردم

تا که دستت را بر آری ، روی انگشتت نشینم*

دوست دارم شانه باشم تا مرا گیری به دستت

گیسوانت را ببویم ، بر سر زلفت نشینم*

دوست دارم خاتمی باشم ، نگینش جمله عشق

دور انگشتت بگردم ، روی دستانت نشینم*

دوست دارم نخ شوم تا تار دستارت بگردم

چون چفیه باشم و همراه عشاقت نشینم*

دوست دارم چون کبوتر باشم و دورت بگردم

دانه از خوانت بچینم ، روی ایوانت نشینم*

دوست دارم ابر باشم ، سایه بان تو شوم من

وقت دلتنگی بگیرم ، روی رخسارت نشینم*

دوست دارم همچو آیینه شوم ، رویت ببینم

تو مرا بینی و من بر روی چشمانت نشینم*

دوست دارم بوسه باشم تا بوقت دست بوسی

دامن پاکت ببینم ، روی دستانت نشینم*

دوست دارم جان دهم در راه ، تو ای جان جانان

تا رضایت را ببینم ، با شهید انت نشینم*

دوست دارم یک غزل باشم ، بوقت عشق ورزی

تو مرا خوانی و من بر مردم چشمت نشینم *

شاعر: ح.ر.م

التماس دعا...

کی شود در ندبه‌های جمعه پیدایت کنم
گوشه‌ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
می‌نویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم

هر سحر با یاد تو، در گریه ام می‌خوانمت
تا به کی از سوز دل، ناله ز هجرانت کنم
چشم‌های خسته‌ام بارد ز هجرانت عزیز
آنقدر بارم ز دیده تا که پیدایت کنم
هر دم از نو می شمارم عقده‌های خویش را
تا به کی از پشت در آهسته نجوایت کنم
بیقرارم مهدیا از بهر دیدار رخت
تا به کی از مادرت زهرا (س) تمنایت کنم   (اللهم عجل لولیک الفرج)  
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است
یوسف عوض شده است،زلیخا عوض شده است

      
سر همچنان به سجده فرو برده ام ،  ولی

در عشق سالهاست که فتوا عوض شده است

      
خو کن به قایقت که به ساحل نمی رسیم

خو کن که جای ساحل و دریا،عوض شده است

      
آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید…

اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

      
حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق

من همچنان همانم و دنیا عوض شده است!!
*** پ.ن:شاعر...همچنان فاضل نظری...

فقط جهت پیامک

 

چند سالی یوسف از جرم زلیخا حبس شد

حبس مهدی از گناه ما هزار ساله است

***

هنوزم انتظار و انتظار است

هنوزم دل به سینه بی قرار است

هنوزم خواب میبینم به شبها

همان مردی که بر اسبی سوار است

همان مردی که آید جمعه روزی

و این پایان خوب انتظار است

***

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم

یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت

دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم

***

حضرت <span style='background-color:yellow'>مهدی</span>

برای ظهور آقامون صلوات با عجل الفرجهم بفرستید.

 

آقا بیا

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد

شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا تا با ظهور چشم‌هایت

این چشم‌های ما کمی تقوا بگیرد

آقا بیا تا این شکسته کشتی ما

آرام راه ساحل دریا بگیرد

اقا بیا تا کی دو چشم انتظارم

شب‌های جمعه تا سحر احیا بگیرد

پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت

تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد

اقا خلاصه یک نفر باید بیاید

تا انتقام دست زهرا را بگیرد

X