شاد باشیم و دیگران راشاد کنیم (1)

شادی

 

 

در جایی نوشته بود: اگر خواهان یک ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یک روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یک هفته‏ای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یک ماهه هستید، ازدواج کنید! اگر خواهان شادی یک ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از کاری که می‏کنید لذت ببرید.

مطلب بالا، بادست مایه‏ای از طنز، به واقعیتی مهم اشاره دارد و آن هم نقش شادی و نشاط در زندگی انسان‏ها است. هیچ دقت کرده‏اید چرا وقتی می‏خواهیم دوستی را به خاطر بیاوریمT بیش‏تر چهره شاد و خندانش به ذهن می‏رسد. شاید فطرت ما ناخودآگاه همه انسان‏ها را شاد می‏خواهد. راستی رابطه شادی و نشاط با موفقیت‏های مختلف در عرصه زندگی چیست؟ افکار شاد چه تأثیری در ایجاد دنیای شاد دارد؟ شادی و نشاط پسندیده کدام است؟ به کدام شادی‏ها باید روی آورد و از کدام شادی‏ها باید دوری جست؟ آیا می‏توان روزانه با صدها مانع و مشکل دست وپنجه نرم کرد و همزمان لبخندی حاکی از رضایت بر لب داشت؟ اصلاً مگر داشتن چهره‏ای عبوس و گرفته و دلی ناشاد به چه کسی ضرر می‏رساند؟

با دکتر محمود گلزاری، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتاب شادی از دیدگاه روان‏شناسی و اسلام و مؤلف بیش از هفتاد مقاله تحقیقی در زمینه‏های مختلف روان‏شناسی، ملاقات کردیم و پرسش‏های بالا و سؤالات دیگری در این مقوله را با وی در میان گذاردیم. هدف ما این بود که در این مصاحبه، جدا از پرداختن به مسائل تئوری، راه‏های عملی تقویت روحیه نشاط و شادمانی را بررسی کنیم. باتوجه به اهمیت موضوع، این مصاحبه آغازی برگسترش بحث شادی در پرسمان و توجه به ابعاد مختلف آن است.

هدف از این مصاحبه دنبال کردن بحث شادی و نشاط و مکانیزم تولید آن است.

 

* سؤال ما این است که چگونه یک دانشجو می‏تواند همواره شاد باشد؟ و با شادی و نشاطt جوانی‏اش را طی کند و دوران تحصیل دانشگاهی‏اش را پشت سر بگذارد؟ آیا فقط با کسب موفقیت‏ها و کامیابی‏هایی که مورد تأیید جامعه است، می‏توان به شادی و نشاط رسید؟ یا عوامل دیگر نیز می‏توانند موجب شادی در دانشجو گردند؟ آیا شادی تنها در قالب‏های ظاهری تجلی می‏یابد یا نمودهای غیر ظاهری نیز دارد؟

- با توجه به این که یک مشکل عمده جامعه ما مشکل شادی جوان‏ها است، این بحثِ مفیدT چندان عمیق مورد مطالعه قرار نگرفته؛ خوب است بحث را از این جا آغاز کنیم که وقتی ما جوانی را می‏بینیم، از کجا می‏توانیم متوجه شویم این جوان شاد است؟ در حال حاضر، یک سری استانداردهایی در خصوص شادی و نشاط مورد توافق همگان قرار گرفته است. چهره گشاده، وجود لبخند بر لبان، لباس مناسب، جنب و جوش‏های ویژه و... ملاک شادابی شناخته می‏شود. حال اگر این شادی و نشاطT شادی پایدار و ریشه دار باشد، نتایج زیادی را برای فرد شاداب در پی خواهد داشت. بزرگ‏ترین نتیجه‏ای که یک جوان شاد به دست خواهد آورد، موفقیّت او در امور مختلف زندگی است. پیامد دوّم این شادی و نشاط افزایش ارتباطات اجتماعی مناسب است. علاوه بر آن، جوان شاد از سلامت جسمی و روحی خوبی هم برخوردار خواهد بود؛ اما نکته اساسی این است که عوامل پدید آورنده شادی چیست؟ خوب است برای بررسی علل شادیT ما شادی‏ها را به دو دسته کلی شادی‏های زود گذر و شادی‏های پایدار تقسیم کنیم. فایده‏هایی که برای شادی بیان کردم آن زمانی به دست خواهد آمد که ما به یک شادی بادوام و ریشه دار رسیده باشیم که انگلیسی‏ها از آن به happyness تعبیر می‏کنند و در ادبیات ما با عناوینی همچون سعادت و خوشبختی از آن یاد می‏شود.

شادی

* سؤالی که مطرح می‏شود این است که شادی مقدمه موفقیت است یا موفقیت مقدمه شادی؟ برای مثال یک دانشجوی درس خوان به واسطه موفقیتش در تحصیل شاداب است یا این که دانشجوی شاداب قدرت توفیق در درس و تحصیل پیدا می‏کند؟

- ببینید بین مقوله‏های انسانی رابطه خطی وجود ندارد؛ به طوری که به سادگی بگوییم الف باعث ب می‏شود. مقوله‏های انسانی بیش‏تر ارتباطی حلقوی شکل با هم دارند؛ برای مثال، در مورد سؤال شما، شادی و شادکامی یک دانشجو باعث موفقیّتش می‏شود و موفقیّتش نیز اثر متقابل روی شادی و نشاط او خواهد داشت..

.خانم الیزابت هارلِک، روان شناس، معتقد است شادکامی مثلثی است با سه عامل محبوبیّت، مقبولیّت و موفقیت.

یعنی انسان شاد انسانی است که اولاً روحش پر از دوستی دیگران باشد. مطمئن باشد که دیگران دوستش دارند و او نیز به دیگران علاقه‏مند است. از طرف دیگر، انسان برای شاد بودنش باید مقبولیّت نیز داشته باشد و این مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ برای مثال ممکن است شما کسی را دوست داشته باشید، امّا مسئولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیّت بیش‏تر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشارکت‏های اجتماعی مطرح می‏شود. بُعد دیگر هم موفقیّت در کار است. در مجموع این سه عنصر شادکامی به همراه می‏آورند، و در عین حال، خود این عوامل نیز بر یکدیگر اثر می‏گذارند.

 

* به نظر شما، چه ارتباطی میان شادی و نشاط و ارضای نیازهای اساسی انسان وجود دارد؟ آیا نمی‏توان گفت انسان شاد انسانی است که نیازهای واقعی‏اش به طور مناسب ارضا شده است؟

- این بحث مستلزم این است که با زاویه خاص دیگری به مسأله شادی و نشاط انسانی نگاه کنیم. ببینید انسان یک نیازهای اساسی در زندگی دارد که هر گاه این نیازها به موقع و به شیوه مناسب پاسخ داده شود، شادی و نشاط به همراه خواهند داشت. یک سری از این نیازها، نیازهای ابتدایی است که بین مرگ و زندگی قرار دارد و بین انسان و حیوان مشترک است. نیاز به بقا اولین نیازی است که انسان آن را درک می‏کند. تصوّر کنید انسانی در یک بیابان در جدال مرگ و زندگی قرار گرفته است. اولین مسأله او این است که زنده بماند. ارضای این نیاز در چنین شرایطی بیش‏ترین شادمانی را برای او ایجاد خواهد کرد.

نیاز جنسی یک جوان نیز از نیازهایی است که باید در زمان خود و به شکل مناسب به آن پاسخ داد. بهترین راه ارضای این نیاز تشکیل خانواده و ارتباط خوب با همسر و فرزندان در قالب ازدواج شرعی و قانونی است که شادی و نشاط ویژه‏ای نیز برای جوان به همراه خواهد آورد. در مقابل باید گفت ارضای نیاز جنسی از راه‏های غیر شرعی و غیر قانونی همواره با احساس گناه مواجه می‏شود و نشاط پایدار و درونی را از جوان سلب می‏کند.

امنیّت نیز از دیگر نیازهای اساسی یک انسان سالم است که تأمین بخش عمده‏ای از آن به نظام حکومتی و به سیستم اجتماعی برمی‏گردد. باید دید در نظام اجتماعی برای آینده جوانان چه برنامه ریزی‏هایی انجام گرفته است و چگونه از طریق ارضای درست این نیاز شادی و نشاط را برای جوانان فراهم خواهد کرد. حکومتی که می‏خواهد پیشرفت کند، باید اسباب شادی مردمش را فراهم سازد. نداشتن آدم‏های شاد یعنی درگیری‏های اجتماعی و قتل و شرارت‏های بیش‏تر و پیشرفت کم‏تر. به هر حال، بعد اجتماعی شادی و نشاط را نباید فراموش کرد. بخش عمده ناشادی‏ها و نارضایتی‏های مردم در روابط اجتماعی ناسالم ریشه دارد.

در مجموع باید گفت بحث شادی و نشاط نه یک امر تماماً فردی است و نه یک امر تماماً اجتماعی.

 در جامعه‏ای که قانون حاکم نباشد و برنامه ریزی دقیق در کار نباشد، افراد دچار افسردگی می‏شوند. علاوه بر این، همزمان با این سیستم جمعی، خود فرد هم باید برای خودش نظم و برنامه داشته باشد.

فرض کنید جوانی از لحاظ جسمی در وضعیت مناسبی قرار دارد، امّا همین جوان احساس می‏کند که دیگران او را دوست ندارند. چنین شخصی نمی‏تواند به طور پایداری شاد باشد و از زندگی و ارتباطات خود با دیگران لذت ببرد. برخورداری از حمایت عاطفی دیگران یک نیاز درونی است که به سطح بالاتری از شادی در انسان منتهی می‏شود.

در مقاله بعد پرسش و پاسخ پیرامون شادی را ادامه می دهیم.

منبع: طوبی،پژوهشکده تحقیقات اسلامی

دسته ها :
جمعه هفدهم 8 1387
X