صفحه ها
دسته
برخي از نوشته ها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 991499
تعداد نوشته ها : 446
تعداد نظرات : 419
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

نگاهی به مقدار غذایی که خانواده ها در نقلط مختلف جهان در یک هفته مصرف میکنن

المان

 یک خانواده ۴ نفره ۳۷۶ یورو  معادل ۵۰۰ دلار 

 امریکا

 یک خانواده ۴ نفره در کارولینای شمالی۳۴۲ دلار

 ژاپن

 یک خانواده ۴ نفره در شهر کودایرا ( Kodaira City  )

۳۸ ین معادل ۳۱۸ دلار


ایتالیا

 یک خانواده ۵ نفره در سیسیل (  Sicily )

۲۱۴.۵ یورو معادل ۲۶۰ دلار


مکزیک

 یک خانواده ۵ نفره کورناواکا ( Cuernavaca)

۱۸۶۳ پزوس معادل ۱۸۹ دلار 

مجارستان

 یک خانواده پنج نفره  .دو پدر و مادر یک نوجوان (Konstancin-Jeziorna )

۵۸۳ زلوتیس معادل ۱۵۱ دلار

مصر

۷ بزرگسال ۵ کودک قاهره

۳۸۸ پوند مصر  معدل ۶۹ دلار 

 

اکوادر

پنج بزرگسال ۴ کودک تینگو (Tingo)

 

برمه 

 ۷ بزرگسال ۶ کودک (Shingkhey Village )

۲۲۵ نگلترم معدل ۵ دلار

 چاد 

 ۳ بزرگسال ۳ کودک کمپ بریدجینگ(Breidjing Camp )

۶۸۵ فرانسه معادل ۱.۵ دلار

اول 3 1388 12:20
دستورالعمل اول

بسمه تعالی
الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.
مشهد، ربیع الثانی 1420


دستور العمل دوم

مشهد ربیع الثانی 1420.
بسمه تعالی
کوچک و بزرگ باید بدانیم: راه یگانه برای سعادت دنیا و آخرت، بندگی خدای بزرگ است؛ و بندگی، در ترک معصیت است در اعتقادیات و عملیات.
آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ این عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خدای بزرگ، اولی به توفیق و یاری خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین، واللعن علی أعدائهم أجمعین.



دستور العمل سوم
بسمه تعالی
گفتم که: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
بارها گفته ام و بار دگر می گویم: « کسی که بداند هر که خدا را یاد کند، خدا همنشین اوست، احتیاج به هیچ وعظی ندارد، می داند چه باید بکند و چه باید نکند؛ می داند که آنچه را که می داند، باید انجام دهد، و در آنچه که نمی داند، باید احتیاط کند. »
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة


دستور العمل چهارم

الأقل محمد تقی البهج
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله وحده، و الصلاة علی سید انبیائه و علی آله الطیبین، و اللعن أعدائهم اجمعین.
جماعتی از مؤمنین و مؤمنات، طالب نصیحت هستند؛ بر این مطالبه، اشکالاتی وارد است، از آن جمله:
1. نصیحت در جزئیات است، و موعظه، اعمّ است از کلیات و جزئیات؛ ناشناسها و همدیگر را نصیحت نمی کنند.

2. « من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم یعلم »؛ « [ من عمل بما علم] کفی ما لم یعلم » ؛ ( والذین جاهدوا فینا، لنهدینهم سبلنا ).
آنچه می دانید، عمل کنید؛ و در آنچه نمی دانید؛ احتیاط کنید تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانید که بعض معلومات را زیر پا گذاشته اید؛ طلب موعظه از غیر عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظی را شنیده اید و می دانید، عمل نکردید، و گرنه روشن بودید.

3. همه می دانند که « رساله عملیه» را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند، و تطبیق عمل بر آن نمایند، و حلال و حرام را با آن تشخیص بدهند؛ و همچنین مدارک شرعیه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمی توانند بگویند:
« ما نمی دانیم چه بکنیم و چه نکنیم. »

4. کسانی که به آنها عقیده دارید، نظر به اعمال آنها نمایید، آنچه می کنند از روی اختیار، بکنید، و آنچه نمی کنند از روی اختیار، نکنید؛ و این، از بهترین راه های وصول به مقاصد عالیه است؛ « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم »؛
مواعظ عملیه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قولیه است.

5. از واضحات است که خواندن قرآن در هر روز، و ادعیه مناسبه اوقات و امکنه، در تعقیبات وغیرآنها؛ و کثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زیارت علما و صلحاء و همنشینی با آنها، از مرضیات خدا و رسول(ص) است و باید روز به روز، مراقب زیادتی بصیرت و انس به عبادت و تلاوت و زیارت باشد.
و بر عکس، کثرت مجالست با اهل غفلت، مزید قساوت و تاریکی قلب و استیحاش از عبادت و زیارات است؛ از این جهت است که احوال حسنه حاصله از عبادات و زیارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ایمان، به سوء حال و نقصان، مبدل می شوند؛ پس، مجالست با ضعیف الایمان- در غیر اضطرار و برای غیر هدایت آنها- سبب می شود که ملکات حسنه خود را از دست بدهد، بلکه اخلاق فاسده آنها را یاد بگیرد:
« جالسوا من یذکرکم الله رؤیته، و یزید فی علمکم منطقه، و یرغبکم فی الاخرة عمله. »

6. از واضحات است که ترک معصیت در اعتقاد و عمل، بی نیاز می کند از غیر آن؛ یعنی غیر، محتاج است به آن، و او محتاج غیر نیست، بلکه مولد حسنات و دافع سیئات است:
( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. )
عبودیت ترک معصیت در عقیده و عمل.
بعضی گمان می کنند که ما از ترک معصیت عبور کرده ایم!! غافلند از اینکه معصیت، اختصاص به کبائر معروفه ندارد، بلکه اصرار بر صغائر هم، کبیره است؛ مثلاً نگاه تند به مطیع، برای تخویف، إیذاءِ محرم است؛ [و] تبسم به عاصی، برای تشویق، اعانت بر معصیت است.
محاسن اخلاق شرعیه و مفاسد اخلاق شرعیه، در کتب و رسائل عملیه، متبین شده اند. دوری از علما و صلحا، سبب می شود که سارقین دین، فرصت را غنیمت بشمارند و ایمان و اهلش را بخرند به ثمنهای بَخس و غیر مبارک، همه اینها مجرب و دیده شده است.
از خدا می خواهیم که عیدی ما را در اعیاد شریفه اسلام و ایمان، موفقیت به
« عزم راسخ ثابت دائم بر ترک معصیت » قرار بدهد که مفتاح سعادت دنیویه و اخرویه است، تا اینکه ملکه بشود ترک معصیت؛ و معصیت برای صاحب ملکه، به منزله زهر خوردن برای تشنه است، یا میته خوردن برای گرسنه است.
البته اگر این راه تا آخر، مشکل بود و به سهولت و رغبت، منتهی نمی شد، مورد تکلیف و ترغیب و تشویق از خالق قادر مهربان نمی شد.
« و ما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت، و إلیه انیب ».
و الحمدلله أولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی
أعدائهم أجمعین »
17 ربیع المولود 1419
 

دستور العمل پنجم

بسمه تعالی
کسی که به خالق و مخلوق، متیقن و معتقد باشد، و با انبیاء و اوصیاء صلوات الله علیهم، جمیعاً مرتبط و معتقد باشد، و توسل اعتقادی و عملی به آنها داشته باشد، و مطابق دستور آنها حرکت و سکون نماید، و در عبادات، «قلب» را از غیر خدا، خالی نماید، و فارق القلب، نماز را که همه چیز تابع آن است انجام دهد، و با مشکوکها، تابع امام عصر عجل الله له الفرج باشد، و هر که را امام، مخالف خود می داند با او مخالف باشد، و هر که را موافق می داند با او موافق، [و] لعن نماید ملعون او را، و ترحم نماید بر مرحوم او و لو علی سبیل الاجمالی؛ هیچ کمالی را فاقد نخواهد بود و هیچ وِزر و بالی را واجد نخواهد بود.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
العبد محمد تقی البهجة
 

دستور العمل ششم

العبد محمد تقی البهجه
بسمه تعالی
هیچ ذکری، بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ هیچ ذکر عملی، بالاتر از « ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات نیست. »
و ظاهر این است که ترک معصیت به قول مطلق، بدون « مراقبه دائمیه »، صورت نمی گیرد.

والله الموفق
العبد محمد تقی البهجة
 

دستور العمل هفتم

بسمه تعالی
من کلام علی علیه السلام:
« إعلم أن کل شیء من عملک تبع لصلاتک: بدان که هر چیزی از عمل تو تابع نماز توست »؛
علیکم بالمحافظة علی الصلوات الخمس فی اوائل أوقاتها و بالإقبال بالکل إلیه تعالی فیها، لا تفوتکم السعادة إن شاء الله تعالی: بر شما باد به محافظت بر نمازهای پنج گانه در اولین وقتهای آنها؛ و بر شما باد به روی نمودن و توجّه با تمام وجود بسوی خدای تعالی؛ { در این صورت } سعادت را از دست نخواهید داد إن شاء الله تعالی.
وفقنا الله و ایاکم لمراضیه و جنبنا سخطه بمحمد و آله الطاهرین صلوات علیهم أجمعین.
 

دستور العمل هشتم

بسمه تعالی
جماعتی هستند که وعظ و خطابه و سخنرانی را که مقدمه عملیات مناسبه می باشند، با آنها معامله ذی المقدمه می کنند، کأنه دستور این است که « بگویند و بشنوند، برای اینکه بگویند و بشنوند! » و این اشتباه است.
تعلیم و تعلم، برای عمل، مناسب است و استقلال ندارند. برای تفهیم این مطلب و ترغیب به آن فرموده اند: « کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم » با عمل بگویید و از عمل یاد بگیرید و عملاً شنوایی داشته باشید.
بعضی می خواهند معلم را تعلیم نمایند، حتی کیفیت تعلیم را از متعلمین یاد بگیرند.
بعضی « التماس دعا » دارند، می گوییم « برای چه؟ » درد را بیان می کنند، دوا را معرفی می کنیم، به جای تشکر و به کار انداختن، باز می گویند: « دعا کنید! »
دور است آنچه می گوییم و آنچه می خواهند؛ شرطیت دعا را با نفسیت آن مخلوط می کنند. ما از عهده تکلیف، خارج نمی شویم، بلکه باید از عمل، نتیجه بگیریم و محال است عمل، بی نتیجه باشد و نتیجه، از غیر عمل، حاصل شود؛ این طور نباشد:
پی مصلحت، مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
خدا کند قوال نباشیم، فعّال باشیم؛ [مبادا] حرکت عملیه بدون علم بکنیم [و] توقف با علم بکنیم.
آنچه می دانیم بکنیم، در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط کنیم تا بدانیم؛ قطعاً این راه پشیمانی ندارد.
به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به « دفتر شرع » نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
 

دستور العمل نهم

بسمه تعالی
آقایانی که طالب مواعظ هستند، از ایشان سؤال می شود: آیا به مواعظی که تا حال شنیده اید، عمل کرده اید، یا نه؟
آیا می دانید که: « هر که عمل کرد به معلومات خودش، خداوند مجهولات او را معلوم می فرماید. »؟
آیا اگر عمل به معلومات - اختیاراً ـ ننماید، شایسته است توقع زیادتی معلومات؟
آیا باید دعوت به حق، از طریق لسان باشد؟ آیا نفرموده: « با اعمال خودتان، دعوت به حق بنماید »؟
آیا طریق تعلیم را باید یاد بدهیم، یا آنکه یاد بگیریم؟
آیا جواب این سؤالها از قرآن کریم:
( والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا )، و از کلام معصوم:« من عمل بما علم، ورثه الله علم ما لم یعلم » و « من عمل بما علم، کفی ما لم یعلم »، [ روشن نمی شود؟]
خداوند توفیق مرحمت فرماید که آنچه را می دانیم، زیر پا نگذاریم و در آنچه نمی دانیم، توقف و احتیاط نمائیم تا معلوم شود.
نباشیم از آنها که گفته اند:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند!
نشستند و گفتند و برخاستند
وما توفیقی إلا بالله، علیه توکلت و إلیه انیب.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الاقل محمد تقی البهجة
مشهد مقدس
یکشنبه 1375 هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ.ق.
 

دستور العمل دهم

بسمه تعالی
همه می دانیم که رضای خداوند اجّل، با آنکه غنی بالذات [است] و احتیاج به ایمان بندگان و لوازم ایمان آنها ندارد، در این است [ که]:
بندگان، همیشه در مقام تقرب به او باشند، پس می دانیم که برای حاجت بندگان به تقرب به مبدأ الطاف و به ادامه تقرب، [ خداوند] محبت به یاد او و ادامه یاد او دارد.
پس می دانیم به درجه اشتغال به یاد او، انتفاع ما از تقرب به او، خواهد بود؛ و در طاعت و خدمت او، هر قدر کوشا باشیم به همان درجه، متقرب و منتفع به قرب خواهیم بود؛ و فرق بین ما و سلمان سلام الله علیه، در درجه طاعت و یاد او که مؤثر در درجه قرب ما است، خواهد بود.
و آنچه می دانیم که اعمالی در دنیا محل ابتلاء ما خواهد شد، باید بدانیم؛ که آنها هر کدام مورد رضای خداست، ایضاً خدمت و عبادت و طاعت او محسوب است.
پس باید بدانیم که هدف باید این باشد که تمام عمر، صرف در یاد خدا و طاعت او و عبادت، باید باشد، تا به آخرین درجه قرب مستعد خودمان برسیم، و گرنه بعد از آنکه دیدیم بعضی، به مقامات عالیه رسیدند و ما بی جهت، عقب ماندیم، پشیمان خواهیم شد.
وقفنا الله لترک الاشتغال بغیر رضاه بمحمد و آله صلوات الله علیهم اجمعین.

الأقل محمد تقی بهجة
مشهد مقدس
چهارشنبه 1375 هـ ش
مطابق با ربیع الاول 1417 هـ ق
 

دستور العمل یازدهم

بسمه تعالی

الحمدلله وحده و الصلاة علی سید الانبیاء محمد و آله سادة الأوصیاء الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم من الأولین و الآخرین.
و بعد، مخفی نیست بر اولی الألباب که اساسنامه حرکت در مخلوقات، شناختن محرّک است که حرکت، احتیاج به او دارد، و شناختن ما منه الحرکه و ما إلیه الحرکه و ما له الحرکه، یعنی بدایت و نهایت و غرض، که آن به آن، ممکنات، متحرک به سوی مقصد می باشند.

فرق بین عالم و جاهل، معرفت علاج حوادث و عدم معرفت است؛ و تفاوت منازل آنها در عاقبت، به تفاوت مراتب علم آنها است در ابتدا.

پس، اگر محرک را شناختیم و از نظم متحرکات، حسن تدبیر و حکمت محرّک را دانستیم، تمام توجه ما به اراده تکوینیه و تشریعیه اوست، خوشا به حال شناسنده، اگر چه بالاترین شهید باشد؛ و وای به حال ناشناس، اگر چه فرعون زمان باشد.

در عواقب این حرکات، جاهل می گوید: « ای کاش خلق نمی شدم »، عالم می گوید: « کاش هفتاد مرتبه، حرکت به مقصد نمایم و باز بر گردم و حرکت نمایم و شهید حق بشوم ».
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً می گویم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است، با اختلاف موت، در اضرار به خویش و عدم نفع.
خداشناس، مطیع خدا می شود و سر و کار با او دارد؛ و آنچه می داند موافق رضای اوست، عمل می نماید؛ و در آنچه نمی داند، توقف می نماید تا بداند؛ و آن به آن، استعلام می نماید و عمل می نماید، یا توقف می نماید؛ عملش، از روی دلیل؛ و توقفش، از روی عدم دلیل.
آیا ممکن است بدون اینکه با سلاح اطاعت خدای قادر باشیم، قافله ما به سلامت از این رهگذر پر خطر، به مقصد برسد؟ آیا ممکن است وجود ما از خالق باشد و قوت ما از غیر او باشد؟ پس قوت نافعه باقیه نیست، مگر برای خداییان، و ضعفی نیست مگر برای غیر آنها.
حال اگر در این مرحله، صاحب یقین شدیم، باید برای عملی نمودن این صفات و احوال، بدانیم که این حرکت محققه از اول تا به آخر، مخالفت با محرّک دواعی باطله است، که اگر اعتنا به آنها نکنیم، کافی است در سعادت اتصال به رضای مبدأ اعلی:

« أفضل زاد الراحل إلیک عزم إرادة ».
والحمدلله اولاً و آخراً، و الصلاة علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
مشهد مقدس
چهارشنبه مرداد ماه هـ.ش.
مطابق با ربیع الاول 1417 ه. ق.

منبع:خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)

اول 3 1388 12:15

نظریۀ سلسله مراتب نیازهای مقدماتی انسان که آقای ماسلو (Maslow) در سال ۱۹۴۳ در مقاله‏ای آنرا ارائه نمود، یکی از مباحثی است که در روانشناسی مطرح است و نظریه‏های متفاوتی در مورد آن ارائه شده است. این رده‏بندی نیازها که به صورت یک هرم نمایش داده می‏شود به این صورت است که نیازهای پایه‏ای‏تر و مهم‏تر در پایین هرم قراردارند و هر چه بالاتر می‏رود از شدت الزام آنها کاسته می‏شود. البته این بدان معنا نیست که مثلا ردۀ بالا اصلا اهمیت ندارد بلکه اهمیت آن به گونه‏ایست که در کیفیت و چگونگی زندگی خود را بروز می‏دهد. در اینکه نیازهای اصلی انسان خوراک، پوشاک و مسکن می‏باشند هیچ شکی نیست اما اگر از زاویه‏ای دیگر به انسان نگاه کنیم، نیازهای دیگری را می‏یابیم که بدون آنها زندگی انسان امروز غیرممکن نمود می‏کند. اهمیت این نیازها آنچنان بالاست که می‏بایست پس از کشف آنها، به فکر راههایی برای ارتقاء و چگونگی پاسخ بهینه به آنها بود. نکتۀ قابل توجه این است که این نیازها شاید در نگاه اول مهم جلوه نکنند اما وقتی بیشتر دقت می‏کنیم درمی‏یابیم که عدم وجود هریک، امید به زندگی و پیشرفت را از بین می‏برد و در بعضی مواقع زندگی را به طور کلی مختل کرده و یا امکان زندگی کردن را از انسانها می‏گیرد. طبق نظریۀ ماسلو، ۵ دسته وجود دارد که عبارتند از :

الف) نیازهای فیزیکی و مادی : خواب، خوراک، پوشاک، مسکن و … که الزام زندگی است و بدون آنها زندگی غیرممکن است، در درجۀ اول اهمیت قرار دارند و کلیۀ فعالیت‏های انسان به گونه ختم به تامین اینها می‏شوند. این گونه نیازها رابطۀ مستقیم با طول عمر دارند.

ب) نیازهای امنیتی : امنیت مالی و جانی، سلامتی، خانوادۀ سالم و خوب، امنیت اجتماعی و … این دسته از نیازها، همانطور که در شکل می‏بینید در درجۀ دوم قرار دارند و به گونه‏ایست که تامین این نیازها، زندگی مستقل و آرامی را نتیجه می‏بخشد. البته تامین این نیازها از لحاظ اهمیت تا اندازه‏ای با نیازهای درجۀ اول برابری می‏کنند و در کشورهای توسعه یافته هدف اصلی مردم و حکومت تامین نیازهای امنیتی است.

ج) نیازهای اجتماعی : پس از تامین دو نیاز بسیار مهم که ذکر شد و پس از کامل کردن آنها (ابتدا آنها باید تامین شوند) نوبت می‏رسد به تامین نیازهای اجتماعی - احساسی شامل دوستی و روابط خانوادگی، عشق و ازدواج و … . با توجه به اینکه انسانها نیاز به متعلق بودن و قبول شدن توسط دیگران را در وجود خود دارند، این نیاز پس از پاسخ به نیازهای اولیه خود را بیش از پیش بروز می‏دهد. رفت و آمدهای خانوادگی، میل به ازدواج و دوست داشته شدن! عضویت در گروههای مختلف، پذیرش در جمع‏های دوستان، جلسه‏های مذهبی، انجمن‏های تخصصی همان نیازهایی است که بیشتر ما همه روزه به دنبال آن هستیم.

د) عزت و اعتبار : همۀ انسانها به این نیاز دارند که مورد قبول و مورد احترام واقع شوند. نمایان شده و در جمع برتر باشند و خود را به نوعی بهتر از دیگران جلوه دهند. در درجۀ اول، اعتماد بنفس، نتیجۀ عزت و اعتبار است و افرادی که معمولا منزوی واقع شده و گاهی اوقات از زندگی اجتماعی زده شده و از حضور در اجتماعات هراس دارند، همان افرادی هستند که این نیاز خود را پاسخ نداده و نسبت به آن بی‏توجه هستند. باید دقت داشت که عزت و اعتبار موروثی نیست و از ابتدا در نهاد انسان واقع نشده بلکه اکتسابی بوده و با کمی تلاش قابل دستیابی است.

ه) خود شکوفایی : آنچه که ماسلو از این بخش معرفی می‏نماید این است :”آنچه که انسان می‏تواند باشد، باید باشد.” افراد خودشکوفا افرادی هستند که عدم نیاز شخصیتی به دیگران در آنها تجلی دارد. زندگی را انطور که هست قبول می‏نمایند. از هر آنچه که دارند راضی هستند و همیشه رضایت در دلشان موج می‏زند. شادی و خوشحالی قسمتی از زندگی انهاست. حل مسائل و مشکلات دیگران برایشان مهم است نوآوری و ابتکار، خلاقیت، شایستگی شخصیتی جهت دریافت موهبت‏های زندگی عادت آنهاست و از تجربیات قبلی خود جهت پیشرفت برنامه های بعدی خود بهره می‏گیرند. در نتیجه این هرم اینطور نشان می‏دهد که پاسخ به سطوح بالایی مستلزم پاسخ به سطوح پایینی است و پس از تامین نیازهای پایینتر می‏توان نیازهای بالایی را تامین کرد.چکیده‏ای از : Wikipedia- psychology.aboutاما طبق رده‏بندی دیگری که توسط دکتر ریموند شامو ارائه شده است، نیازهای انسان به ۲ دسته کلی تقسیم شده‏اند :۴ نیاز شخصیتی و ۲ نیاز روحی.

الف) نیازهای شخصیتی :

۱ – یقین و اطمینانهمۀ ما به مقداری معین از اطمینان نیاز داریم و باید بدانیم که در بعضی موارد هیچ دستی نیست که ما را یاری دهد. ما باید بدانیم و اطمینان داشته باشیم که مقدماتی‏ترین ضرورتهای زندگی برای ما تهیه شده است و همه چیز در اختیار ماست. پس باید احساس امنیت کرده و خود را تنها دریابیم.

۲ – بلاتکلیفی و تردید نسبت به امور پیش رواگر ما نسبت به آینده و آنچه قرار است برایمان اتفاق افتد آگاه بودیم و به راحتی می‏توانستیم دریابیم که فردا چه اتفاقی در انتظار ماست، بی‏شک با زندگی خسته کننده‏ای روبرو می‏شویم و تلاشهایمان برای امرار معاش بی معنی بود. پس اینکه نمی‏دانیم آیندۀ ما به چه صورت رقم می‏خورد باعث ایجاد نوعی انرژی جهت امرار معاش می‏شود.

۳ – اعتبار و عزت هر کس به اندازه‏ای هر چند مختصر و کم نیاز به مهم بودن و ارزشمند بودن دارد؛ اینکه برای عده‏ای و یا حداقل یک نفر مهم باشد و اینکه وجودش اهمیت داشته باشد.

۴ – ارتباط و عشق(No man is an island – جان دون) به راستی که هیچ کس به تنهایی نمی‏تواند زندگی کند. هر کسی نیاز دارد که با دیگران ارتباط داشته باشد و در این میان دوست داشته شود و گاهی مورد ستایش قرار گیرد به عبارتی هرکسی نیاز دارد که به قلب شخصی دیگر تعلق داشته باشد.

ب) نیازهای روحی :

۱ – رشد و ترقیما نیاز به این داریم که احساس کنیم در حال رشد و ترقی هستیم و زندگیمان هر روز بهتر از دیروز است و همچنین قبول اینکه سیرتکاملی داریم امری است که عدم وجود آن باعث رکود در زندگی و نیل به اهداف می‏شود.

۲ – همکاری، تعاوناین امری طبیعی است که یک انسان سالم، احساس کمک به همنوع را در وجود خود دارد. این عمل باعث نوعی احساس خوب بودن و مفید بودن را در ما بروز می‏دهد. همکاری و تعاون در واقع قدم آخر از سیر تکاملی انسان است که متاسفانه رو به کمرنگی است.

پاسخ به این نیازها و رفع و چگونگی دستیابی به آنها، در نتیجه ما را متوجه شخصیت واقعی خود می‏کند و ما را بر آن می‏دارد تا نسبت به آنچه که در آن ضعف داریم دقیق‏تر شده و آن نیاز را بیش از پیش پاسخ گوییم. کمبود هر یک از این نیازها ممکن است انسان را از مسیر تکامل شخصیتی منحرف نماید و گاهی به بیراهه‏ها کشاند.مثلا کسی که بیش از حد نیاز به اهمیت داشتن و مهم بودن دارد اما در زندگی عشقی و رابطۀ‏های خود کمبود دارد، در واقع در رفتار خود با مشکل مواجه است و با کمی جستجو در‏می‏یابد که با تعدیل این دو می‏تواند زندگی بهتری را برای خود فراهم آورد.با کمی تفکر و تامل در‏می‏یابیم که بسیاری از ما بعضی از نیازهای شخصیتی و روحی خود را نادیده گرفته‏ایم و گاهی اصلا توجهی به آنها نمی‏کنیم در حالیکه کلید موفقیت در زندگی شخصی اهمیت دادن به نیازهای اساسی روح و روان و شخصیت است.

شانزدهم 2 1388 13:53
1 - سیگار کشیدن باعث میشه شما هرچه سریعتر از شر سلامتی و زندگی به امید خدا خلاص بشید و بتونید پا به عرصه های جدیدتری از جمله جهان آخرت بگذارید و تجربه های جدید کسب کنید .  
۲ – وقتی سیگار بکشین یه سرفه هایی میکنین به خدا همچین سر جیگرتون حال میاد انگار قولنج ریه تون رو گرفته باشن یعنی ششتون حال میاد .

۳ – اونایی که سیگاری هستن بعد از یه مدت متوجه میشن که روابط عاطفی عمیقی با چای و نسکافه پیدا کردن .

۴ – اگه سیگاری بشین برای مواقع بیکاری ، بیعاری ، بیخوابی ، بیداری ،بیزاری ، بیذاتی ، بیماری ، سیرابی ، لیوانی ، خیشاحی ( منظور همون خوشحالیه ) ، نیراحی (ناراحتی ) و سایر مواقع بهترین امکان رو در اختیار دارین .

۵ – اگه سیگاری بشین دارای روابط اجتماعی درخشان میشین و میتونین دوستان جدید زیادی پیدا کنین :

الف – وقتی شما جزء خریداران سیگار باشین دوستانی رو پیدا میکنین که از بس دوستتون دارن شما رو به شکل شیرینی میبینن .
ب – وقتی شما جزء مصرف کنندگان سیگار باشین دوستان مهربونتون شما رو به شکل مگس میبینن .در نوع ب دوستی از طرف شما بسیار عمیقتر خواهد بود .
۶ – اگه سیگاری بشین توی محیط های سربسته و عمومی از دست سیگاری ها حرص نمیخورین و این خودش باعث میشه آرامش اعصاب داشته باشین .

۷ – وقتی سیگاری بشین ، میتونین توی مسابقه جهانی ترک سیگار شرکت کنین و کلی پول به جیب بزنین .

۸ – اگه سیگاری بشین ، وقتی با اقوام و دوستان به پیک نیک میرین موقع روشن کردن آتیش میتونین روش روشن کردن کبریت در میان باد و بوران رو به اونا نشون بدین و خودتون رو به عنوان یک قهرمان ملی معرفی کنید .

۹ – اگه سیگاری بشین با سوپری سر کوچتون بیشتر رفیق میشین طوری که اگه یه روز نرین سراغش دلش براتون تنگ میشه .

۱۰ – اگه مخفیانه سیگار بکشین میتونید با کوچه پس کوچه های اطراف خونه ، پشت بام ، زیر زمین و دیگر جاهایی که تا حالا زیاد بهشون توجه نکردین بیشتر آشنا بشین .

۱۱ – وقتی مخفیانه سیگار میکشین با ادوکلن ، عطر و دئودورانت های ارزون قیمت و همچنین انواع آدامسهای
p.k ، خروس نشان ، relax و غیره آشناتر میشین و به آدمی خوشبو با دندونای سفید مبدل بشین .

۱۲ – هرچه بیشتر سیگار بکشین راحت تر میتونین از شر پولهایی که توی جیبتون سنگینی میکنه راحت بشین .

۱۳ – اگه سیگاری بشین توی شهرای بزرگ که هوای آلوده دارن راحتتر میتونین زندگی کنین .
جهاردهم 2 1388 19:59

۳۱ سال پیش: بزرگترین خودکشی‌ دسته جمعی‌ تاریخ 

جیم جونز رهبر یک فرقه مذهبی است که با افکار پوچ و عقب افتاده خود جان مردم را به بازی گرفت. به طور کلی فرقه های مذهبی ایدئولوژیک همواره تلخ ترین صحنه ها را در تاریخ بشر ساخته اند و اکثر اوقات مایه ننگ تاریخ یک کشور بوده اند. جیمز جونز مردی از ایالت ایندیانا با دادن وعده برابری «سیاه» و «سفید» عده ای از مردم را به دنبال خود کشید. دو دلیل زیر بیشترین تاثیر را در اعتماد مردم به حرف های وی داشته است: 1 - دهه شصت و اوایل هفتاد اوج نژادپرستی های امریکا بود 2- مردم از توهمات و عواقب جنگ ویتنام خسته بودند. جونز هم مثل تمامی رهبران مذهبی ایدئولوژیک در جهان در بی هویتی و سردرگمی مردم, خود را مطرح کرد و از خود هویت ساخت و به عبارت دیگر از اب گل آلود ماهی گرفت و خود را عنوان کرد. وعده سرزمین موعود را داد و با سخنرانی در کلیسای خودش (موسوم به معبد مردم) و همین طور در کالیفرنیا تعداد زیادی از مردم را دور خود جمع کرد و حتی در یکی از سخنرانی هایش چنین گفت: "اگر وجود خدا را در من ببینید اشکالی ندارد" و از زاویه ی دیگر می توان چنین دید که کشیش جونز ادعای خدایی می کرده. در سخرانی های بعدی خود قدم های فراتری برداشت و عنوان کرد امریکا دیگر جای ماندن ما نیست و ما باید به سرزمین موعودی مهاجرت کنیم که نه دغدغه ی مالی داشته باشیم و نه از بمب اتمی بترسیم. و در نتیجه یک روز همه را به دور خود جمع کرد و فرمان هجرت داد, هجرت به عمق جنگل های گویانا (کشوری کوچک در امریکای جنوبی). بلافاصله بعد رفتن به جنگل های گوانا, شهر رویاهای خود و یا همان سرزمین موعود را ساخت و نامش را "جونز تاون" گذاشت . و شروع به فرستادن تصاویر ویدیویی گرفته شده از این شهر به امریکا کرد تا مردم بیشتری را به سمت خود بکشد. هنوز ده الی یازده ماه از ساخته شدن شهر نگذشته بود که گزارشاتی از "جونز تاون" به امریکا رسید که در آن نشان می داد کسانی که قصد خروج از شهر را دارند علاوه بر این که اجازه این کار را دریافت نمی کنند بلکه شکنجه هم می شوند و در ادامه این گزارشات بستگان کسانی که به گوانا رفته بودند دست به دامن مقامات سیاسی امریکا شدند. بعد از این تقاضاهای دسته جمعی دولت امریکا یک سناتور به نام "رایان" به همراه تعدادی از خبرنگاران را به "جونز تاون" فرستاد.
 

بعد از ورود بی سر و صدای رایان و همراهانش به این شهر عده ا ی نزد رایان رفتند تا مقدمات فرارشان را فراهم کند که این خبر به گوش جونز رسید و بلافاصله دستور قتل آن ها را داد (رایان, خبرنگاران و مراجعه کنندگان به سناتور). سی دقیقه بعد این کشته شدن ها، جونز مردم را جمع کرد و اینچنین گفت: «اول کودکان و بعد خودتان سیانور بخورید تا با هم بمیریم». یک الی دو ساعت بعد از شهر رویاهای جونز 1900 جنازه باقی مانده بود.

جهاردهم 2 1388 19:56

خوب است که بدانیم شاید که عمل کنیم!!!

تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست 

 برای مثال کشور مصر بیش از 3000 سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است !
 
اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که 150 سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعه یافته و ثروتمند هستند .
 
تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست .

ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که 80 درصد آن کوههایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند .

>مثال بعدی سویس است.
 
کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند. در سرزمین کوچک و سرد سویس که تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود .

سویس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شده است (بانکهای سویس) .
>
 
افراد تحصیلکردهای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد .


نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد تبدیل میشوند .

>پس تفاوت در چیست؟

تفاوت در رفتارهای است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است .

وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند:
 
 
 1. اخلاق به عنوان اصل پایه
 
 2. وحدت
 
 
3. مسئولیت پذیری
 
 4. احترام به قانون و مقررات
 
 5. احترام به حقوق شهروندان دیگر
 
 6. عشق به کار
 
 7. تحمل سختیها به منظور سرمایه گذاری روی آینده
 
 8. میل به ارائه کارهای برتر و فوق العاده
 
 9. نظم پذیریی
 

اما در کشورهای فقیر، عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی میکنند .
 
ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بوده است

ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شده است.

ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که (توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم ...

اگر شما این پیام را برای دیگران نفرستید:
 
اتفاقی برای شما نمیافتد،
 
گربه شما نمیمیرد،
 
از محل کارتان اخراج نمیشوید،
 
هفت سال بدبختی بر سرتان آوار نمیشود
 
و مریض هم نخواهید شد .
 

 اما اگر میهن خود را دوست دارید،
 
  این پیغام را به گردش بیاندازید تا شاید تعداد بیشتری از هموطنانمان مانند شما آن را بفهمند، تغییر کرده و عمل کنند ...

نهم 2 1388 15:3
وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو : همه اش تقصیر من بود .
جکسون براون

شادمانی اسطوره ایست که در جستجویش هستیم.
جبران خلیل جبران

اگر به مهمانی گرگ می روید ، سگ خود را به همراه ببرید .
گوته

آن کسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود .
چینی

وقتی نانوا نان را با دقت و وسواس می پزد و به دست مشتری میدهد ، خدا با او در کنار تنور ایستاده است
کریستیان بوبن

اگر قرار است برای چیزی زندگی خود را خرج کنیم ، بهتر آن است که آنرا خرج لطافت یک لبخند و یا نوازشی عاشقانه کنیم .
شکسپیر

استعداد در فضای آرام رشد میکند و شخصیت در جریان کامل زندگی .
گوته

بیش از هر چیز نخست بدان که چه میخواهی .
فوخ

بردن ، همه چیز نیست ، اما تلاش برای بردن چرا .
لومباردی

اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند ، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند.
سقراط

عادتمند کسی است که به مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند .
شکسپیر

از استثنائـات است که کسی را بـه خاطر آنچه که هست دوست بدارند . اکثر آدمها چیزی را در دیگران دوست دارند که خود به آنها امانت می دهند : خودشان را ، تفسیر و برداشت خودشان را از او ..............
گوته

ماهی و مهمان دو روز اول خوب هستند ، از روز سوم بو می گیرند .
( البته از دید اسپانیولی ها )

در روز عشاق برای دوستت کارتی بفرست و روی آن بنویس : " از طرف کسیکه فکر میکند تو بی نظیری"
براون

مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان .
رومن رولان

جریان زندگی چیزی جز مبارزه میان عاطفه وعقل نیست .
مارک تواین

آزادی متعلق به یک نفر نیست ، مال همه است .
اسپنسر

هر کس مرتکب اشتباهی شده ، اکتشافی هم نکرده است .
گالیله

با دیگران آنگونه رفتار کن که میخواهی با تو رفتار شود .
براون

نیاسائید ، زندگی در گذر است . بروید و دلیری کنید ، پیش از آنکه بمیرید ، چیزی نیرومند و متعالی از خود بجای گذارید ، تا بر زمان غالب شوید .
گوته

عشق ما را می کشد تا دوباره حیاتمان بخشد .
شکسپیر

لبخند، حتی زمانیکه بر لبان یک مرده می نشیند ، بازهم زیباست .
کریستیان بوبن
 هرگز فرصت گفتن « دوستت دارم » را از دست مده .
براون

امید با مرگ هم به گور نمی رود .
شیلر

مرور زمان به خودی خود بسیاری از نگرانی ها را از بین می برد .
دیل کارنگی

هر چه نور بیشتر باشد ، سایه عمیق تر است .
گوته

من آینده را دوست دارم چون بقیه عمرم را باید در آن بگذرانم .
کترینگ

برای آنکه عمر طولانی باشد ، باید آهسته زندگی کنیم .
سیسرون

• به گونه ای زندگی کنید که وقتی فرزندانتان به یاد عدالت ، صداقت و مهربانی می افتند ، شما در نظرشان تداعی شوید .
جکسون براون

هرکس باید روزانه یک آواز بشنود ، یک شعر خوب بخواند و در صورت امکان چند کلمه حرف منطقی بزند .
گوته

تواضع بیجا آخرین حد تکبر است .
لابرویر

هیچکس بدبخت تراز کسی نیست که همیشه خوشبخت است .
هلندی

آنها که غائب اند ، کمال مطلوب اند و حاضرین معمولی و پیش و پا افتاده اند .
گوته

در دعوا اولین مشت را بزن و محکم هم بزن .
جکسون براون

فقط به ندای کودک درون خویش گوش بسپار نه هیچ ......
کریستیان بوبن

سعادت دیگران بخش مهمی از خوشیختی ماست .
رنان

با مردمان نیک معاشرت کن تا خودت هم یکی از آنان به شمار روی .
ژرژهربرت

با تقوی و خوبی میتوان سعادت آفرید .
زنون

برای شب پیری در روز جوانی چراغی باید تهیه کرد .
پلوتارک

 

 

اروپا: موفقیت مدیر بر اساس پیشرفت مجموعه تحت مدیریتش سنجیده میشود

ایران: موفقیت مدیر سنجیده نمیشود، خود مدیر بودن نشانه موفقیت است   

  اروپا: مدیران بعضی وقتها استعفا میدهند

 ایران: عشق به خدمت مانع از استعفا میشود  

   اروپا: افراد از مشاغل پایین شروع میکنند و به تدریج ممکن است مدیر شوند

 ایران: افراد مدیر مادرزادی هستند و اولین شغلشان در بیست سالگی مدیریت است    

 اروپا: برای یک پست مدیریت، دنبال مدیر میگردند

ایران: برای یک فرد، دنبال پست مدیریت میگردند و در صورت لزوم این پست ساخته میشود  

   اروپا: یک کارمند ساده ممکن است سه سال بعد مدیر شود

ایران: یک کارمند ساده، سه سال بعد همان کارمند ساده است، در حالیکه مدیرش سه بار عوض شده  

   اروپا: اگر بخواهند از دانش و تجربه کسی حداکثر استفاده را بکنند، او را مشاور مدیریت میکنند

ایران: اگر بخواهند از کسی هیچ استفاده ای نکنند، او را مشاور مدیریت میکنند 

    اروپا: اگر کسی از کار برکنار شود، عذرخواهی میکند و حتی ممکن است محاکمه شود

 ایران: اگر کسی از کار برکنار شود، طی مراسم باشکوهی از او تقدیر میشود و پست مدیریت جدید میگیرد  

   اروپا: مدیران بصورت مستقل استخدام و برکنار میشوند، ولی بصورت گروهی و هماهنگ کار میکنند

ایران: مدیران بصورت مستقل و غیرهماهنگ کار میکنند، ولی بصورت گروهی استخدام و برکنار میشوند   

  اروپا: برای استخدام مدیر، در روزنامه آگهی میدهند و با برخی مصاحبه میکنند

 ایران: برای استخدام مدیر، به فرد مورد نظر تلفن میکنند

     اروپا: زمان پایان کار یک مدیر و شروع کار مدیر بعدی از قبل مشخص است

 ایران: مدیران در همان روز حکم مدیریت یا برکناریشان را میگیرند   

  اروپا: همه میدانند درآمد قانونی یک مدیر زیاد است 

  ایران: مدیران انسانهای ساده زیستی هستند که درآمدشان به کسی ربطی ندارد 

    اروپا: شما مدیرتان را با اسم کوچک صدا میزنید

 ایران: شما مدیرتان را صدا نمیزنید، چون اصلاً به شما وقت ملاقات نمیدهد    

 اروپا: برای مدیریت، سابقه کار مفید و لیاقت لازم است

 ایران: برای مدیریت، مورد اعتماد بودن کفایت میکند

دسته ها : طنز - اجتماعی
ششم 2 1388 12:13
یکی از اعتقادات در رابطه با بخت گشایی این بود که وقتی فرد پنبه زنی را به داخل خانه برای کار می آوردند . منتظر می شدند تا پنبه زن به منظور انجام عملی برای مدتی دست از کار بکشد و در این هنگام فوراٌ دختر دم بخت خانه را دور از چشم پنبه بزن آورده و از توی کمان پنبه زنی عبورش می دادند و معتقد بودند که به زودی زه کمان وی پاره خواهد شد و به این ترتیب نیز بخت دخترشان باز می شود . در صورت پاره شدن چله کمان ، جازدن آن کار بسیار مشکلی برای پنبه زن ها بود و به همین خاطر پنبه زن ها سعی می کردند تا جایی که ممکن است کمانشان را رها نکنند تا دست هیچ دختری به آنها نرسد و باعث پاره شدن زه کمان آنها نشود .
برای بخت گشایی کار دیگری نیز می کرده اند و آن اینکه هر گاه درون خانه و یا در منزل همسایگان ، برای نذر گوسفندی می کشتند . مادری که می خواست هر چه زودتر دخترش به خانه بخت برود . چادر دخترش را به همراه مقداری پول و با یک کله قند به قصاب می داد و از وی می خواست که چادر دخترش را از درون روده گوسفندی عبور دهد و بر این اعتقاد بودند که دختر با سر کردن آن چادر ، به زودی بختش باز می شود .

از دیگر معتقدات مردم برای بخت گشایی و همچنین برآورده شدن دیگر حاجات خویش ، دوختن پیراهن مراد بوده است . این مراسم به این شکل بود که در روز بیستم و هفتم ماه مبارک رمضان که روز قتل این منجم می باشد . زن ها آرایش کرده به مساجد می رفته اند تهرانی ها عموماٌ در مسجد شاه تجمع می کردند و با پارچه هایی که از قبل تهیه کرده بودند در بین دو نماز پیراهن مردا می دوختند و معتقد بودند که با پوشیدن این لباس کلیه حاجت های آنها از جلمه گشاده شدن بخت آنها برآورده خواهد شد و در بین بعضی از زنان این اعتقاد نیز بود که پارچه پیراهن ذکر شده را بهتر است که از پول حاصل از گدایی خریداری نمایند .

خواستگاری و بله بران

مراسم خواستگاری معمولاٌ بدین ترتیب بود که مادر داماد به چند تن از زنانی که کارشان پیدا کردن دختر بود می سپرد که اگر دختری را با شرایط مورد نظر وی در نظر دارند به وی معرفی کنند و یا درصدد پیدا کردن چنین دختری باشند . پس از مدتی یکی از زنان دختری را در نظر گرفته و به همراه یک یا چند تن از زنان خانواده داماد برای دیدن دختر مورد نظر سرزده به خانه او می رفتند دختر دم بخت بعد از مدتی با کاسه ای آب وارد اتاق خواستگاران می شد و آب را به آنها تعارف می کرد و پس از آن به کناری می نشست . در این هنگام یکی از خواستگاران که از همه با تجربه تر بود به طرف دختر رفته و چادر و یا چارقد دختر را کنار زده دستی به سر وی می کشید و موهای دختر را جابجا می کرد تا ببیند که مبادا دختر کچل باشد و موهاعاریه ای باشد . بعد از مطمئن شدن از موها ، شروع می کرد به بو کردن دهان و زیربغل و خلاصه تمامی بدن دختر ، که خدای ناکرده بوی بد ندهد . پس از انجام این تشریفات و مورد پسند واقع شدن دختر ، به خانه داماد برگشته و شرح ماجرا را توصیف می کرد و داماد نیز با شرحی که خواستگاران می دادند تصویر دختر را در ذهنش مجسم می کرد و آنگاه موافقت و یا عدم موافقت خود را اعلام می داشت .
در صورت موافقت داماد ، پدر وی به همراه چند تن از بزرگان فامیل به خانه دختر رفته و به اصطلاح شیرینی می خوردند فردای آن روز مادر و خاله و عمو و دیگر کسان نزدیک داماد برای بله برون به خانه عروس رفته و راجع به مهریه و شیربها و روز عروسی و مسائلی دیگر نظیر آن صحبت می کردند . پس از چند روز از خانه داماد هدایایی به وسیله چندین مجمع به منزل عروس فرستاده می شد که وسایل درون مجمع ها معمولاٌ عبارت بودند از : یک عدد انگشتر با حلقه طلا ، یک کاسه نبات ، دو کله قند ، تعدادی لباس برای پدر و مادر و خود عروس که بسته به فصول سال از جنس های مختلف انتخاب می شده است . البسه ای که برای عروس فرستاده می شد معمولاٌ عبارت بود از : یک چادر ، یک پیراهن ، یک تنبان با دامن ، یک جفت کفش ، دو جفت جوراب ، یک یا دو عدد چادر ، یک یا دو عدد پستان بند و زیرجامه همچنین مقداری از میوه های فصل و شیرینی نیز جزو اصلی این هدایا به شمار می آمده است

خرید عروسی

پس از خواستگاری و پسند طرفین و انجام مراسم بله برون ، را هر زمانی که طرفین موافقت کردند و مورد قبول واقع می شد و ایجاد اشکالی نمی کرد . جهت خرید وسایل عروسی تعیین می کردند . وسایلی که معمولاٌ در این زمان خریده می شد عبارت بود از : پارچه و با لباس دوخته شده ، آیینه و شمعدان ، وسایل آرایش عروس ، لباس های زیر برای عروس ، کفش و جوراب ، لوازم مربوط به سفره عقد و دیگر وسایل اینچنین ، نکته دیگر قابل ذکر آن که برای این خرید یک یا دو نفر از خانواده عروس و داماد انتخاب می شدند که معمولاٌ نیز در این خرید عروس و داماد شرکت نداشتند ( البته این قضیه جنبه همگانی نداشته و گاهی خود عروس و داماد شرکت می کردند ) و نمایندگان به سلیقه خود وسایل مورد نیاز را خریداری می کردند . در ضمن این نکته را نیز باید متذکر شد که خرج این دسته خریدها کلاٌ به عهده داماد بوده است .

جهازبران

چند روز قبل از عروسی و گاهی روز قبل از آن ، مراسم جهاز بران صورت می گرفت . برای جهاز بران چند نفر طبق کش به همراه چند قاطر اجیر می شدند تا وسایل جهیزیه عروس را به خانه داماد حمل کنند . علاوه بر طبق کش ها ، عده ای نقاره زن نیز استخدام می شدند تا در طول راه به هنرنمایی بپردازند . قبل از رسیدن گروه مزبور چند تن جلوتر به خانه داماد می رفتند و قسمتهایی از خانه داماد را که برای عروس در نظر گرفته شده بود ، نظافت کرده و به اصطلاح آب و جارو می کردند . هنگامی که جهیزیه در خانه داماد جای می گرفت . فردی از طرف خانواده عروس صورت اسبابی که آورده بودند را نشان داماد می داد و از وی بابت آنها رسیدی دریافت می کرد که به آن سیاهه می گفتند . علاوه بر آن دادن انعام به طبق کش ها و نقاره چی ها جزو وظایف داماد به حساب می آمد . طبق کش ها علاوه بر انعام مزبور اجازه داشتند که نقل ها و پارچه های کف طبق ها را که برای تزئین تدارک دیده شده بود را برای خود برداند . وسایل جهیزیه طبق توافقی که قبلاٌ بین خانواده های عروس و داماد صورت گرفته بود تهیه می شد . به عنوان مثال گاهی عبارت بود از : دیگ ، قابلمه ، ملاقه ، آبکش ، مجمع های مسی ، آفتابه لگن و اسباب دیگری همچون رختخواب ، متکا ، پشتی ، پرده ، سماور ، بلور و علاوه بر همه اینها ، آینه و قرآن جزو اصلی مهمترین وسایل جهیزیه به شمار می رفته است .

حنابندان

سه یا چهار روز به عقد مانده حنابندان انجام می گرفت که اولین آرایش عروس را انجام می دادند .

آرایش عروس ( بزک عروس )

پس از پایان استحمام عروس را با ساز و ذهل به خانه می آوردند و در این هنگام مشاطه ای که از قبل فراخوانده شده بود شروع به آرایش عروس می کرد .
آرایش های گذشتگان در فرهنگ های فارسی تحت عنوان ( هر هفت ) معرفی شده است و هر هفت یعنی لوازم آرایش زنانه که در قدیم عبارت بود از هفت چیز : سرخاب ، سفیدآب ، حنا ، وسمه ، سرمه ، زرک ، غالیه و خال ، بنابراین هر هفت کردن به معنی آرایش کردن است و مترادف آن نیز همان اصطلاح هفت قلم آرایش کردن می باشد

مراسم عقد کنان

مراسم عقدکنان را معمولاٌ در خانه عروس انجام می دادند و برای انجام این امر اتاقی را در نظر می گرفتند که مراسم عقدکنان در آن اجرا می شد . قبل از شروع مراسم چند تن از زنان خوش سلیقه و خوشبخت فامیل ، برای تزئین سفره عقد در اتاق مزبور حاضر می شدند و با ظرافت خاصی اسباب سفره را در سرجای خود می چیدند . اسباب سفره عقد عموماٌ عبارت بود از : نقل و شیرینی ، چند کله قند ، چند لاله یا جار ، گلابدان ، خنچه ، اسپند ، کاسه ای آب که رویش یک برگ سبز باشد و .... به هنگام عقد عروس را مقابل آیینه و رو به قبله می نشاندند و به هنگامی که عاقد در حال خواندن خطبه عقد بود لازم می دانستند که عروس خانم حتماٌ در آیینه نگاه کند تا بدین ترتیب بختش همچون آیینه صاف و روشن باشد و همچنین در موقع خواندن خطبه دو زن سپیدبخت دو سر پارچه ای سفید را گرفته و در بالای سر عروس نگاه می داشتند و زن سپیدبخت دیگری به نیت شیرین شدن زندگی عروس بر سر او قند می سایید و در این هنگام فرد دیگری با یک سوزن و نخ هفت رنگ جلو آمده و تعدادی کوک بر پارچه مزبور می زد . به هنگام این کار زیر لب می خواندند : دوختم ، دوختم ، زبان مادر شوهر ، خواهر شوهر ، جاری و پدرشوهر را دوختم .

بردن عروس

پس از جاری شدن خطبه عقد و مراسم عقد کنان چند ساعتی را به زدن ساز و رقص و شادمانی سپری می کردند . آنگاه چند نفر از خانه داماد با اسب سفیدی برای بردن عروس می آمدند . عروس را سوار بر اسب کرده و در جلوی آنها عمله جات طرب و پشت سر آنها نیز جاروکشان و سپس اسب عروس حرکت می کرده است . وقتی قافله عروس به خانه داماد می رسید باید داماد به پیشواز عروس می رفت و نارنجی به طرف وی پرتاب می کرد . اگر عروس می توانست نارنج را در هوا بگیرد نشانه آن بود که عروس بر سر داماد مسلط خواهد شد . هنگامی که می خواستند عروس را به خانه داماد ببرند پسربچه نابالغی را آورده و یک بقچه حاوی نان و پنیر را به وی می دادند و بچه موظف بود که این بقچه را به کمر عروس ببندد و با این نان و پنیر عروس را روانه خانه داماد می کردند . وقتی که عروس می خواست پایش را در آستانه در خانه داماد بگذارد . فندق یا گردویی را زیر پایش قرار می دادند تا به این ترتیب هر گونه طلسمی که برای عروس شده از بین برود در هنگام ورود ، عروس زیر لب می گفت یا عزیزالله ، به این نیت که عزیز شوهرش بشود و در این موقع داماد باید با بالای سر در خانه برود تا عروس از زیر پاهای او عبور کند تا بدین طریق در زندگی بر سر عروس مسلط باشد در موقع ورود داما به اتاق عروس نیز ، کفش های عروس را در بالای در قرار می دادند تا بدین ترتیب عروس بر سر داماد مسلط باشد . بعد از اینکه عروس به خانه داماد وارد شد زن های فامیل می آمدند و شروع به شادمانی می کردند . آنان بر سر عروس و داماد مانند سرعقد نقل و پول می ریختند و می گفتند که هر گاه از این نقل دختر دم بختی بخورد به زودی بختش باز می شود .
مسأله دیگر اینکه داماد نیز می تواند در این مجلس زنانه حضور داشته باشد و بر این عقیده بودند که در این شب داماد به تمامی زنان محرم می باشد .



پاتختی و مادر زن سلام

یکی از مجالسی که پس از عروسی به اجرا در می آمد مراسم پاتختی بود که بلافاصله بعد از شب عروسی و در اولین صبح برگزار می شد . در این مراسم عموماٌ نزدیکان عروس و داماد شرکت داشتند و عده ای مطرب نیز دعوت می شدند تا برای شادمانی مهمانان هنرنمایی و نوازندگی کنند . همچنین در صبح بعد از عروسی ، داماد موظف بود که با مادر زن خود ملاقاتی داشته باشد و از او به خاطر دختر پاکی که به او داده تشکر کند .


پاگشا

مراسمی بود که چهل روز بعد از عروسی در خانه مادر عروس برپا می شد و در آن عروس و داماد و فامیل های نزدیک دو طرف شرکت داشتند . برگزاری این مجلس به این علت بود که دو فامیل بیشتر با هم آشنا شود و نیز دختر بتواند بعد از گذشت زمانی دوباره به خانه مادرش بیاید .
   عجیب ترین رسم‌های ازدواج در دنیا سیاه کردن عروس در اسکاتلند

در اسکاتلند یکی از رسم‌های قبل از مراسم اصلی ازدواج آن است که باید عروس را سیاه کرد. طبق این رسم؛ اطرافیان باید عروس را غافلگیر کرده و بدون این‌که خبر داشته باشد، روی سرش مواد کثیف‌کننده‌ای همچون آب کثیف، تخم‌مرغ، سس‌های مختلف، پر و موادی از این قبیل بریزند. سپس عروس آینده که کاملا کثیف شده، توسط همان اطرافیان دور شهر چرخانده می‌‌شود و حتی او را به چند قهوه‌خانه و رستوران شلوغ هم می‌‌برند که همه او را ببینند.

سکه‌های کفش عروس در سوئد

یک رسم کهن در سوئد این است که عروس سکه‌هایی را در کفش خود حمل می‌‌کند. یک سکه نقره از طرف پدر عروس در کفش چپ او قرار می‌‌گیرد و یک سکه طلا از طرف مادرش در کفش راست عروس گذاشته می‌‌شود و او باید در تمام مدت مراسم این سکه‌ها را در جای خود نگه دارد. این کار نشانه احترام همیشگی عروس به پدر و مادرش و حمایت پدر و مادر از اوست.


ظروف شکسته، ربودن عروس و اره کردن درخت در آلمان

یکی از جالب‌ترین رسم‌های قدیمی آلمان این است که فامیل عروس و داماد قبل از مراسم، تعداد زیادی ظرف و ظروف را می‌‌شکنند و بعد عروس و داماد را مجبور می‌‌کنند تا آنها را جمع کنند. طبق سنن آلمانی وقتی عروس و داماد با کمک یکدیگر این ظرف‌های شکسته را که با تلاش بسیار اطرافیان پخش شده‌ جمع می‌‌کنند، در حقیقت خود را آماده می‌‌سازند که در کنار یکدیگر به جنگ مشکلات زندگی بروند و این کار برای عروس و داماد خوش‌یمن است.

در بسیاری از دهکده‌های آلمانی دوستان عروس یا داماد، عروس را می‌‌دزدند و در جایی پنهان می‌‌کنند. سپس داماد باید عروس خود را پیدا کند. البته این جستجو همیشه از یک قهوه‌خانه شروع می‌‌شود و داماد، حاضرین در قهوه‌خانه را دعوت می‌‌کند تا پس از نوشیدن یک نوشیدنی به خرج او، در پیدا کردن عروس، وی را یاری دهند.اره کردن کنده درخت هم یکی دیگر از رسوم آلمانی است که به نظر می‌‌رسد به منظور ارزیابی مهارت‌های جسمانی عروس و داماد طراحی شده است. پس از انجام مراسم عقد، عروس و داماد باید یک کنده بزرگ را دونفری اره کنند و البته باید این کار را تنها با دست راست‌شان انجام دهند. اگر آنها این کار را به خوبی و با همکاری یکدیگر انجام دهند، معلوم می‌‌شود که زندگی زناشویی خوبی خواهند داشت ولی اگر نتوانند از پس آن برآیند، حتما کارشان به مشکل برخورد خواهد کرد.


پرش عروس و داماد در بین سیاهپوستان

عروس و دامادهای سیاهپوست آمریکایی رسم جالبی برای خود دارند. منشا این رسم مشخص نیست ولی معنای جالبی دارد. پرش عروس و داماد پس از عقد انجام می‌‌گیرد و در آن عروس و داماد باید با یک پرش، زندگی تازه را آغاز کنند. این پرش بدان معناست که آنها تمام مشکلات و نگرانی‌های زندگی مجردی را رها می‌‌کنند و با یک جهش بلند پا به زندگی زناشویی و ماجراهای تازه آن می‌‌گذارند. این پرش باید جلوی چشم خانواده‌های عروس و داماد انجام گیرد
پنجم 2 1388 20:53

نیازهای احساسی زنها و مردها تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارد.همانطوری که قبلاً گفته شد در چالشهای روحی زنها به اشتراک و مردها به انزوا نیاز دارند که در نتیجه این اختلاف نیازهای احساسی زن و مرد بدجوری برای هم شاخ و شونه میکشند….جالبه که میدونیم هر 2 طرف با نهایت صداقت به پیش می آیند تا خود را برای دیگری 6 تیکه کنند ولی نتیجه کاملاً عکس شده .خودشون هم کف میکنند که د بیا...یعنی چی؟؟؟!!!مثلاً زن فکر میکند با سؤالات پی درپی و ابراز دلواپسی به نظر همسرش یک زن مهربان جلوه میکند در حالیکه مرد یواشکی فکر میکند که تحت سلطه قرار گرفته !!!پس اعلام میکند که:..خانم میزاری یه 2 دقیقه نفس راحت بکشیم یا نه؟…زن هم گیج و منگ میشود و اصل قضیه را زیر سؤال میبرن…یعنی علاقه…زن شوهرش رو با خودش میسنجه و میگه: اگه منو دوست داشت میفهمید که چقدر به فکرشم…واقعت اینه که این رفتاریست که زنها دوست دارند با آنها بشود وولی مرد اگر در شرایط نامناسب مثل خستگی باشد این رفتار حکم دریل را برایش دارد!!!

مردها هم بدتر از زنها…وقتی میبینند که زن ناراحت است وی را با حالات خود میسنجند و بهترین دارو را برایش تجویز میکنند…تنهایی!!!…او خیلی رومانتیک زنش را به حال خود رها میکند تا برای خودش بال بال بزند و با خودش کنار بیاید.بعضی از مردها هم در این مواقع میشن آخر درک کردن و به همسرشون میگن:…نگران نباش..چیز مهمی نیست!!!
در این لحظات زنها اگر قدرت داشتند شوهرانشان را خفه می کردند!!!…آخه آدم حسابی…این چه وضعه ادراکه؟.چرا نمی خواین این تفاوتها رو درک کنید؟؟….بابا، به پیر ، به پیغمبر ، نیازهای احساسی و ادراکی شما با هم فرق داره….تو رو خدا اونها رو یاد بگیرین و درست عکس العمل نشون بدین…
آقایون بدونن
1- باید به همسرتون نشون بدید که بهش توجه ویژه دارین تا او حس کنه که دوستش دارید.
2- باید با حوصله به حرفاش گوش بدید تا احساس کنه که درکش میکنین.
3- باید یه حقوقش احترام بذارین تا بدونه به شخصیتش علاقمندید.
4- باید باهاش صمیمی باشین تا احساس خوشنودی کنه.
5- باید بهش اجازه بروز و ارائه بدید تا احساس اعتبار کنه.
خانومها توجه داشته باشین….
1- باید رفتار شما با شوهرتون توام با پذیرش باشه تا حس کنه که بهش اعتماد دارین.
2- نباید سعی در تغییر اون داشته باشین تا احساس اطمینان کنه و خودش تغییر بوجود بیاره.
3- باید ازش قدردانی کنین تا انگیزه پیدا کنه.
4- باید نشون بدین که به تواناییهاش اعتقاد دارین.
5- بهش نشون بدید که بهترین انتخاب شما اون بوده

پنجم 2 1388 20:50

اغــلـب افــراد در انــتــخـاب لـبـاسـی کـه مـنـاسـب جـثــه آنـها بوده و همچـنـیـن چـگـونـگی سـت کـردن آنـهـا دچـار سردرگمی می باشنـد. در زیـر بـه اصـول کـلـی انتـخاب و هماهنگ کردن لباسها با یکدیگر میپردازیم:

اصول کلی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1- همواره لباسی را بپوشید که کاملا اندازه شما باشد.

2- پوشیدن لباسهای بزرگ تنها اندام شما را اغـراق آمـیـز تـر جـلوه داده و آنـها را پنهان نمیکند.

3- بیشتر سعی کنید تنها در زمانی که کمر باریکی دارید از کمر بند استفاده کنید.

4- پارچـه هـای سـنگین مانـند پـشمـی، بافـتنی و چرمی شما را سنگین وزن تر جلوه میدهند.

5- پارچه های سبک وزن مانند کتان، نخی شما را لاغر تر جلوه میدهند.

6- رنگهای تیره شما را لاغر تر و کوچک تر میکنند.

7- رنگهای روشن شما را بزرگتر و حجیم تر میکنند.

8- لباسهای بالا تنه و پایین تنه یکرنگ شما را لاغر تر جلوه میدهند.

9- لباسهای بالا تنه و پایین تنه با رنگهای متفاوت شما را بلند قد تر میکند.

10- لباسهای یقه بلند گردن را کوتاه تر میکند.

11- گردن بند کوتاه نیز گردن را کوتاه تر میکند.

12- روسـری کـه به سـمت پـایین آویزان شـده باشد، قـد شما را بلند تر جلوه میدهد.

13- خالکوبی پـیـرامـون گـردن و روی شــانـه هـا سبـب چهار شانه تر شدن شما میگردد.

14- لـبـاس بـا خطوط افقی شما را چاق تـر و بـا خـطـوط عمودی شما را لاغر تر جلوه میدهـد.

 
بـرای لاغر تر و بلند قد تر بنظر رسیدن نکات زیر را رعایت کنید:
 
1- لباسهای کاملا اندازه بپوشید لباسهای خیلی کوچـک و خیلی بزرگ تنها شما را چاق تر نشان میدهند.

2- لباسهای یکدشت یکرنگ بپوشید. تـرجیـحا یـکرنـگ از سر تا نوک پا.

3- از پـوشیـده لبـاسـهای با طرح برجسته و پارچـه هـای زمخت خود داری کنید.

4- لباسهای تیره رنگ با پارچه های نازک و نرم بپوشید.

5- شلوار را در ناحیه کمر بالا بیاورید نه پایین تر.

6- کراوات با پهنای متوسط پوشیده و حتما طول آن تا کمر برسد.

7- از پوشیدن لباسهای با نقش و نگار شلوغ خودداری ورزید.

8- لباس با طرح راه راه عمودی بپوشید.

9- از داشتن ملزومات بیش از حد خود داری کنید.

10- کفش پاشنه بلند به پا کنید.

 
برای کوتاه تر و چاق تر بنظر رسیدن نکات زیر را رعایت کنید:
 
1- لباسهای با رنگ متفاوت بپوشید.

2- رنگهای روشن و پر رنگ بپوشید.

3- کراوات پهن تر بپوشید.

4- لباسهای چند لایه به تن کنید.

5- کفش بدون پاشنه و ظریف بپوشید.

6- شلوار تمام قد بپوشید.

7- از پوشیدن لباسهای سرتاسر یکرنگ بپرهیزید.

8- لباس با طرح راه راه عمودی و کراوات باریک نپوشید.

 
چگونه ست کنیم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- رنگ جوراب باید همرنگ و یا تیره تر از شلوار باشد.

2- رنگ کمربند با رنگ کفش باید یکسان باشد.

3- کـت و شلـوار خــاکستـری و سرمه ای با کفش مشکی، و کـت و شـلـوار قـهـوه ای و زیتونی با کفش قهوه ای ست است.

 
نکات ست کردن لباس برای زنان…
 
زنان قد بلند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1- از کمر بند پهن استفاده کنید.

2- از دامن خیلی کوتاه و خیلی بلند پرهیز کنید.

3- بهتر اسـت پـیـراهن خـود را داخـل شـلـوار و دامـن تــو بگزارید تا خط عمودی کمرتان نمایانتر گردد.

4- لباس نقش دار و طرح خطوط افقی بپوشید.

5- دامن بلند و یا دمپا گشاد بپوشید.

6- لباسهای سر تا پا یکرنگ نپوشید.

7- از گردنبند و گوشواره کوچک استفاده نکنید.

8- کیف دستی کوچک حمل نکنید.

9- شلوار راسته بپوشید.

10- تاپ نپوشید.

11- کـفش پاشنه بلند نپوشید و از کفـش انـدکـی لـژ دار استفاده کنید.

 
زنان قد کوتاه و ریز نقش

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- لباس با طرح راه راه افقی نپوشید.

2- از لباس هـای رنگارنـگ، ملزومات بــزرگ و شلوار دمـپا گشاد و یا پاچه های تا شده استفاده کنید.

3- دامن کوتاه با نقش و نگار بزرگ نپوشید.

4- لبـاس هـای یـکرنـگ و شـلوار راســته و لباس تــنـگ و ملزومات کوچک استفاده کنید.

5- خطوط عمودی و لباسهای یقه هفت بدن را کشیده تر میکنند.

6- کفش کمی نوک تیز بپوشید.

7- کفش پاشنه بلند بپوشید.

8- از کمر بند باریک استفاده کنید.

 
زنان چاق

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- لباسهای یکدست یکرنگ بپوشید.

2- از کت و ژاکت بلند با دکمه های باز استفاده کنید.

3- از روسری شالی استفاده کنید.

4- گردنبند دراز شما را لاغر تر میکند.

5- کفش پاشنه بلند بپوشید.

6- لـبـاس یقه هفت و قلبی شکل، گـردن را کشـیـده تـر میکند.

7- ژاکت بلند بدون اپل بپوشید.

8- لباسهای تیره رنگ بپوشید.

 
نکات ست کردن لباس برای مردان…

مردان قد بلند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- لباسهای یکدست یکرنگ نپوشید.

2- لباسها و شلوارهای زیپدار نپوشید.

3- کـت و شـلوار بـا خـطـوط راه راه بـا خـطـوط عـمــودی و کراوات باریک و ژاکت که طولش تا روی کمر است نپوشید.


 
مردان قد کوتاه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- کفش بوت و ساق بلند نپوشید آنها شما را قد بلندتر نمیکنند.

2- شلوار پاچه کوتاه و یا پاچه تا شده نپوشید.

3- لباس آستین دار به تن کنید.

4- از نقش و نگار عمودی راه راه عمودی و شلوار راسته و کراوات باریک استفاده کنید.


 
مردان لاغر

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
1- کراوات باریک و پیراهن و یا تیشرت یقه هفت نپوشید.

2- لباسهای براق و با خطوط عمودی و چسبان نپوشید.

3- کت و شلوار اپل دار بپوشید.

4- شلوار بگی بپوشید.

5- پلوور حجیم و یقه اسکی بپوشید.

 
مردان چاق

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- ژاکت اپل دار نپوشید.

2- کراوات زرق و برق دار نزنید.

3- دکمه پیراهن را تا انتها و بالا نبندید.

4- ساعت باریک به دست نکنید.

5- پلوور حجیم و یقه اسکی نپوشید.

6- بلوز و پیراهن یقه هفت نپوشید.

7- شلوار تنگ نپوشید.

8- لباس با خطوط عمودی و کراوات یکرنگ استفاده کنید.

9- از لباسهای تیره رنگ استفاده کنید.
 
مردان شکم بزرگ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- جلیقه و یا هر چیزی که روی شکم بیافتد و به آن فشار بیاورد را نپوشید.

2- شلوار را روی شکم خود نیاورید.

3- لباسهای براق و یا روشن نپوشید.

4- لباسهای گشاد و تیره رنگ بپوشید.

5- کراوات پهن بزنید که تا خط کمر بلند باشد.

6- ژاکت و شلوار یکرنگ بپوشید.

پنجم 2 1388 20:49
X