آنچه اینترنت بر سر ما میآورد!
قسمت دوم
اینترنت به عنوان سیستمی با توان محاسباتی بیكران، در حال گنجاندن اكثر فناوریهای ذهنی دیگر ما در خود است. اینترنت در حال تبدیل شدن به نقشه، ساعت، ماشین حساب، تلفن، رادیو و تلویزیون ما است.
وقتی اینترنت رسانهای را در خود جذب میكند، آن رسانه در قالب تصویر اینترنت بازآفرینی میگردد. اینترنت؛ هایپرلینكها، آگهیهای چشمكزن و سایر بازیچههای دیجیتالی را به محتوای آن رسانه تزریق میكند و آن محتوا را با محتوای تمام رسانههای دیگری كه قبلاً جذب كرده، احاطه میكند. برای نمونه، یك پیام ایمیل جدید ممكن است ورود خود را هنگامی اعلام كند كه در حال مرور آخرین عناوین خبری در سایت یك روزنامه هستیم. نتیجه آن پریشان كردن حواس و تمركز ما است.
تأثیر اینترنت در كنارههای صفحه نمایشگر كامپیوتر هم پایان نمییابد. همچنان كه ذهن مردم با حالت دیوانهوار اینترنت هماهنگ میشود، رسانههای سنتی هم ناچارند با انتظارات تازه مخاطبان سازگاری یابند. متنهای متحرك و آگهیهای pop-up به برنامههای تلویزیونی اضافه میشوند و مجلهها و روزنامهها، مقالات خود را كوتاه میكنند، خلاصههای حاشیهای را در متن میگنجانند و صفحههای خود را با انبوهی از خبرهای كوتاه پر میكنند كه مرور كردنشان آسان باشد.
هنگامی كه در ماه مارس امسال، نیویورك تایمز تصمیم گرفت صفحههای دوم و سوم هر شماره خود را به خلاصههای مقالات اختصاص دهد، سرپرست طراحی این نشریه در توضیح گفت كه این میانبُرها، حس سریعی از خبرهای روز را در اختیار خوانندگانی كه عجله دارند، قرار میدهد و آنها را از شیوه ناكاراتر ورق زدن صفحهها و خواندن مقالات نجات میدهد. رسانههای قدیمی چاره چندانی جز بازی بر طبق قواعد رسانههای تازه ندارند.
مدیرعامل گوگل میگوید، «گوگل شركتی است كه بر گرد علم سنجش بنا نهاده شده است و در تلاش است تا همه كارهایی را كه انجام میدهد، قاعدهمند كند.»
به گفته نوشته هاروارد بیزنسریویو، گوگل با ترسیم كار خود بر اساس چندین ترابایت داده كه از طریق موتور جستوجوی خود و سایتهای دیگر جمعآوری میكند، روزانه هزاران آزمایش انجام میدهد و نتایج را برای بهبود بخشیدن به الگوریتمهایی به كار میبندد كه به نحوی فزاینده، چگونگی یافتن اطلاعات توسط مردم و استخراج معنی از آن اطلاعات را كنترل میكنند.
این شركت اعلام كرده كه مأموریت آن «سازماندهی اطلاعات جهان و دسترسیپذیر و سودمند كردن آنها در سراسر دنیا» است. این شركت در پی یافتن موتور جستوجوی بینقص است كه آن را به صورت موجودی تعریف كرده كه «دقیقاً میفهمد منظور شما چیست و دقیقاً آنچه را كه میخواهید به شما بازمیگرداند.»
لری پیج چند سال پیش در یك سخنرانی گفت: «برای ما، كار كردن روی جستوجو، راهی برای كار كردن روی هوش مصنوعی است.»
سال گذشته پیج به همایشی از دانشپیشگان گفت: «گوگل حقیقتاً در تلاش است هوش مصنوعی را بسازد و آن را در مقیاسی بزرگ به اجرا درآورد.»
این گمان كه ذهنهای ما باید مانند ماشینهای سریع پردازش داده كار كنند، تنها در ساز و كار اینترنت تعبیه نشده، بلكه مدل تجاری حاكم بر اینترنت نیز است. هرچه تندتر در اینترنت گشت بزنیم، هر قدر بر لینكهای بیشتری كلیك كنیم و صفحههای بیشتری را ببینیم، گوگل و شركتهای دیگر فرصت بیشتری برای گردآوری اطلاعات درباره ما و خوراندن آگهی به ما به دست میآورند.
بیشتر مالكان اینترنت تجاری، منافعی مالی در گرو جمعآوری خرده دادههایی دارند كه هنگام پریدن از لینكی به لینك دیگر، پشتسر باقی میگذاریم؛ هر قدر خردههای بیشتر، بهتر
عموما مطالعه عمیق، از تفكر ژرف غیر قابل تشخیص است. اگر آن زمانهای آرام مطالعه را از دست بدهیم یا آنها را با محتوای غیر سودمند پر كنیم، چیزی را قربانی خواهیمكرد كه نه تنها برای خودمان، بلكه برای فرهنگ ما نیز مهم است.
در نهایت همچنان كه به كامپیوترها به عنوان واسطههای ادراك خود از جهان تكیه میكنیم، هوشمندی خود ما است كه به هوش مصنوعی تنزل مییابد.
ماهنامه شبکه
ترجمه: سیدمصطفی ناطقالاسلام