تبیان، دستیار زندگی
جهانی شدن فرایندی متناقض است که مملو از فرصتها و خطرات می باشد. آمیزه ای از هراسها و آزادیها است. فرایندی که اجتماعات محلی دولت- ملت را در هم فشرده می کند و از طرفی هم آنها را رهایی می بخشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جهانی شدن

فرایند به هم وابستگی روزافزون ما

جهانی شدن،

جهانی شدن! واژه ای که امروزه در بسیاری از موارد با آن روبرو می شویم. کافیست دقایقی را به بررسی رسانه های صوتی و تصویری اختصاص دهیم؛ درواقع مواجهه با مساله "جهانی شدن" به طور جالبی به امری اجتناب ناپذیر بدل شده و تمامی افراد جامعه در هر سطح از زندگی و آگاهی، به نوعی با این مساله مواجه هستند. بنابراین موضوع "جهانی شدن" در جامعه کنونی به امری مهم و گسترده بدل شده که هیچ حد و مرزی نمی شناسد و به سرعت در حال نفوذ در سرتاسر جوامع است.

در این رابطه منابع مختلفی نشر یافته است تا به این وسیله اطلاعات بیشتری به جهانیان داده شود برای اینکه بدانند در این موج خروشان چگونه و به چه صورت شناور باشند تا از معرض غرق شدن تا حدی در امان بمانند.

در این میان "آنتونی گیدنز" یکی از بزرگترین جامعه شناسان معاصر، آرای بسیاری را در زمینه موضوع "جهانی شدن" ارائه داده است. وی در این زمینه به بررسی هویت شخصی افراد می پردازد که امروز چگونه در رابطه با هویت جمعی، شکل می گیرد. اینکه افراد در جامعه امروز در تعیین هویت شخصی شان، بیشترین تاثیر را از رسانه می گیرند. رسانه هایی که در بازاندیشی مدرن، نقشی محوری دارند و گزینه های انتخاب ما را مشخص کرده و سبک های زندگی را به ما معرفی می کنند.

اختراع ساعت، موجب شد انتقال مهمی در جوامع از سنتی به مدرن، رخ دهد. چون ساعت فصلی نیست و طبق زمان اجتماعی مصنوعی کار می کند. پس می تواند برای برنامه ریزی مورد استفاده قرار گیرد.

وی از اولین متفکرانی است که به بحث جهانی شدن، پرداخت. در مدل تفکری گیدنز، جهانی شدن از موقعیت ویژه ای برخوردار است و او به دنبال درک درستی از این معناست.

وی دوران مدرن را به دو دوره تقسیم می کند:1-مدرنیته اول که تا حدود دهه 60 را پوشش می دهد و مدرنیته متاخر که از حدود دهه 60 آغاز شده و همچنان ادامه دارد. به این ترتیب به ارائه تبیینی درباره انتقال جامعه از سنتی به مدرن، می پردازد. مقصود از مدرنیته متاخر همان جهانی شدن است که به اعتقاد وی مهمترین مبحث جامعه شناسی امروز دنیا می باشد.

نکته مهم این است که در وهله اول می بایست جهانی شدن را پدیده ای غیر اقتصادی بدانیم. هرچند این تعبیر تا حدی متفاوت از نظر سایر کارشناسان این مقوله می باشد. در اینجا هدف آن است که تعبیری تک بعدی از جهانی شدن ارائه نشود بلکه بیشتر به عنوان پدیده ای مورد نظر قرار گیرد که بر تمامی انسانها در دنیای جدید اثر می گذارد و تاثیر آن در زندگی روزمره، انکار نشدنی است. چه در فلان روستای افغانستان باشد و چه در نیویورک باشد.

اما در رابطه با اینکه جهانی شدن چیست، توضیحات بسیاری وجود دارد که می توان ساده ترین آنها را اینطور بیان کرد که: در جامعه امروز شاهد شکل گیری نهادهای تازه ای هستیم که هر یک نقش ممتاز و ویژه ای را ایفا می کنند. جهانی شدن شبیه به فرایندی است که در آن، هر روز تعداد بیشتری از مردم در شرایطی زندگی می کنند که در آن نهادهای جدید، جنبه های اساسی زندگی روزمره را نظم می بخشند. ویژگی این نهادها این است که جریان های بومی را با روابط اجتماعی جهانی، پیوند می دهند. نتیجه این فرایند ایجاد نوعی نابرابری روزافزون، در جهان است. این نابرابری در بسیاری موارد می تواند مفید و به نفع گروههای ضعیف جامعه باشد چون به این گروهها این امکان را می دهد که اهداف خود را بهتر دنبال کنند. هر چند تبعات دامنگیر و منفی جهانی شدن را همواره می بایست مد نظر داشت.

جهانی شدن،

انقلابی که در تکنولوژی اطلاعات رخ داده است، به جهانی شدن کمک کرده تا با سرعت بیشتری حرکت کند. یک جامعه سنتی بر پایه یکسری روابط اجتماعی که در زمان و فضا جا گرفته، بنا شده است. مثلا یک فرد روستایی که از جانب ارباب خود از جابه جایی فراتر از مرز روستا منع شده بود در دنیای جهانی شده، دیگر اسیر اینچنین تقیداتی نیست. اینگونه افراد در گذشته، درک ثابتی از فضا داشتند و به نوعی در اجتماع بومی خود گیر افتاده بودند. در این میان اختراع ساعت، موجب شد انتقال مهمی در جوامع از سنتی به مدرن، رخ دهد. چون ساعت فصلی نیست و طبق زمان اجتماعی مصنوعی کار می کند. پس می تواند برای برنامه ریزی مورد استفاده قرار گیرد. فلذا ساعت اجازه می دهد تا اندازه گیری زمان، جهانی شود و مثل زمان سنتی محدود نباشد.

در دنیای امروز، مفهوم زمان، واقعا جهانی است و این احساس را در افراد ایجاد می کند که دنیا دائما در حال کوچک شدن است. هر جامعه ای یک نوع درک از زمان دارد که می تواند آنرا با جامعه دیگری تنظیم کند. این اتفاق باعث کم شدن فاصله ها می شود. سپس همه چیز به فرایند جهانی شدن نزدیک می شود. پول هم مثل ساعت موجب می شود که احساس کنیم جهان در حال کوچک شدن است. جهانی شدن به این موضوع هم سرعت می دهد و به نوعی تفاوت در مرزهای محلی کم می شود. مثل استفاده کل اروپا از واحد پول یورو.

در واقع در اثر تحولات علمی که در دنیا رخ داده است، تکنیکها و تخصص های جدیدی ظهور کرده اند. ویژگی مهم اینها این است که می توانند پاره ای از روابط اجتماعی را در فواصل بزرگ زمانی و مکانی برقرار کنند. به مرور زمان جوامع مختلف به نظام های تخصصی اعتماد می کنند و این واسطه ای می شود برای اینکه رابطه میان افراد و این نظام ها برقرار شود. در اینجا اعتماد چیزی است که جوامع مدرن را یکپارچه نگه می دارد.

جهانی شدن به مثابه گردونه ی عظیمی است که انگار از کنترل جهان و جهانیان خارج شده است. گردونه قدرتمندی که هر کس در برابر آن مقاومت کند، خرد می شود. پس به نوعی می توان گفت جهانی شدن فرایندی متناقض است که مملو از فرصتها و خطرات می باشد. آمیزه ای از هراسها و آزادیها است. فرایندی که اجتماعات محلی دولت- ملت را در هم فشرده می کند و از طرفی هم آنها را رهایی می بخشد. در اثر جهانی شدن پاره ای از باورها و ارزش های فرهنگی این امکان را یافته اند که جهانی و همگانی شوند و در عرصه های مختلف بروز پررنگی داشته باشند. در حالیکه در گذشته چنین امکانی وجود نداشت. در عین حال در مقابل این امکان بعضی از افراد و گروههای اجتماعی احساس می کنند که فرایند جهانی شدن به نوعی به تضعیف و فروپاشی باورهای اعتقادی و فرهنگی آنها می شود. جهانی شدن گه گاه موجب می شود تا امکانات جدیدی در اختیار گروههای محلی قرار گیرد تا برای آنها امکان طرح درخواست های جدیدی فراهم شود. مثلا برخی از جنبشها در اثر استفاده از این امکانات شکل گرفته اند.

جهانی شدن فرایندی متناقض است که مملو از فرصتها و خطرات می باشد. آمیزه ای از هراسها و آزادیها است. فرایندی که اجتماعات محلی دولت- ملت را در هم فشرده می کند و از طرفی هم آنها را رهایی می بخشد.

نکته مهم و قابل توجه این است که جهانی شدن تنها تاثیرات وسیع و کلان نمی گذارد، بلکه در زندگی روزمره همه ما نقش ملموس و مهمی را ایفا می کند. اما چهار جنبه نهادی مدرنیته در عصر جهانی حدت بیشتری پیدا کرده اند که عبارتند از:

1/سرمایه داری                    2/صنعتی شدن                   3/قدرت اجرایی-اداری           4/قدرت نظامی

بنابراین ما در دنیای کنونی در شرایطی قرار داریم که می بایستی در مورد آن از آگاهی نسبی برخوردار باشیم چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، رفاه و امنیت و آینده همه مردم و ملل به طرز تفکیک ناپذیری با مسائل جهانی شدن گره خورده است. چه از لحاظ اشکال پول در جهان، شبکه های جهانی غذا و اندوخته مواد خام، چه از نظر مشاغل و وسایل امرار معاش که مرتبط با شرکتهای خارجی، بازارها و فناوریها و عناصر سازنده آنهاست. به این ترتیب نظام های قومی و ملی و مذهبی، امروزه به طور فزاینده ای در حال گسترش و در هم آمیختن می باشند. هر چند ما تسلط چندانی بر این فرایند نداریم اما با ارائه نگرشی روشن نسبت به این موضوع میتوانیم ذهن مخاطبان را روشن سازیم. همچنین مشکلاتی که ما به عنوان افراد و گروهها یا جوامع با آنها مواجه هستیم، بیش از پیش عوامل جهانی مشترک دارند و نیازمند راه حلهای مشترک و جهانی اند. مثلا جمعیت چند میلیاردی کره زمین که غیر آمریکایی هستند چطور می توانند با همکاری یکدیگر خطراتی را که حاصل از ذهنیت بنیادگرایانه دولت بوش می باشد را خنثی کنند. خطراتی که از طریق تحمیل گونه ای نو لیبرال از سرمایه داری مطلق بر تمام دنیا که از نظر اجتماعی غیرقابل اجراست، را به جهانیان وارد می کند. خطراتی که این دولت با تحمیل نوعی اخلاق و آزادی فردگرایانه و مختص خود، از طریق تهدید اقتصادی و نظامی به وجود می آورد.

فلذا در مواجهه با این تناقض بین نیروهای جهانی شدن و جهانی بودنی شکننده و اهمیت مسلم دانش و گفتمان در ساختن نگرش ما از جهان روشنفکران و علما و مباحثات مناقشه آمیز آنان، مطمئنا از این ظرفیت و توانایی برخوردارند که اهمیتی تازه در امور جهانی بیابند. چه به عنوان یک مقام عالی و یک دانشمند و چه به عنوان یک شهروند عادی. دیگر کافی نیست که ما به همان شیوه گذشته به زندگی خود ادامه دهیم. چون جهانی شدن همه ما را فرا گرفته نه به عنوان تنها یک فرایند و بلکه به عنوان یک موضوع گفتگو. موضوعی که همگان به آن مربوط و از آن متاثرند.

فاطمه ناظم زاده

گروه جامعه وسیاست

منابع:

1/ آنتونی گیدنز." چشم اندازهای جهانی".ترجمه محمد رضا جلایی پور

2/کیویستو.پیتر(1378)"دموکراسی گفتگویی".مجله انجمن جامعه شناسی ایران.شماره 5

3/رولند رابرتسون."گفتمانهای جهانی شدن"فصلنامه ارغنون.شماره 24

4/دومینیک استریناتی"نظریه های فرهنگ عامه"ترجمه ثریا پاک نظر.