مادر كتابدارى ایران در برنامه شوکران؛
جامعهای مردمسالار است که کتاب بخواند/ترجمه همان استعمار علمی است
کتابدارِ خوب کسی است که دوست بدارد یاد بگیرد؛ دوست بدارد یاد بدهد؛ کتابخانه را بزم محبتی سازد که درویش و توانگر از آن بهره گیرند؛ و انتقادها و نظرات را با رویی گشاده پذیرا باشد.
کتاب و کتابخوانی گرچه امری ناشناخته در ایران نیست، اما این جریان مطابق با شانیت ملتی باسابقه طولانی علم، حکمت و ادب پیش نمیرود. سرانه مطالعاتی ایران، حدود 13 دقیقه اعلام شده است که با متوسط کشورهای توسعهیافته فاصلهی زیادی دارد.
رهبر انقلاب چندی پیش گفته بودند که با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیهی کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود.
درحالیکه ابزاز استعمار در عصر کنونی از جنگهای نظامی به سمت نفوذ فرهنگی توسعه پیدا کرده، به نظر میرسد هنوز ما بهطور کامل برای مقابله با این خطر مهم خود را مجهز نکردیم و کتاب را بهعنوان سلاح کارآمد مبارزه با استعمار فرهنگی جدی نمیگیریم.
در جهان امروز که موضوعات مختلف تخصص علمی و گرایش آکادمیک پیدا کرده است، کتابداری نیز بهعنوان یک رشته دانشگاهی در دنیا دنبال میشود. نوشآفرین انصاری متولد ١٣١٨ در هندوستان بوده او که یکی از متخصصین کتاب و کتابداری محسوب می شود به پاس تلاشهایش در این حوزه لقب بنیانگذاران کتابداری نوین ایران را به او اختصاص دادهاند؛ او شاگرد محمدعلی جمالزاده و عباس زریابخویی بوده و دارای مدرک دکترای کتابداری از دانشگاه تورنتو است.
در شانزدهمین برنامه شوکران پیام فضلی نژاد با مادر کتابداری ایران به گفتوگو پرداخته است.
دبیر شورای کتاب کودک، کتابخانه را مکانی برای حفظ و تنظیم اطلاعات توصیف کرد و گفت: اندیشه مردمسالاری در جامعهای شکل میگیرد که میخواند، میداند، میفهمد و انتخاب میکند و محل شکلگیری این مباحث کتابخانه است.
به اعتقاد انصاری جامعه مردمسالار در کودکی رشد میکند و در خانوادهای شکل میگیرد که صلح در آن جریان دارد و سلطه گری در آن کمرنگ است و همه افراد میتوانند در آن صحبت کنند.
او در پاسخ به این سؤال که خانوادهها در مواجهه با نظام بیثبات آموزشوپرورش باید چهکار کنند، دو راهکار ارائه کرد. یکی اینکه خانوادهها باور و شجاعت داشته باشند و از این نترسند که فرزندشان با خواندن کتب غیردرسی از درس عقب میافتد. گام دوم هم عضو شدن در کتابخانههای عمومی است.
انصاری استعمار علمی را با ترجمه کتاب اندیشمندان کشورهای دیگر گره زد و ترجمه را یک نوع ورود اندیشه خارجی توصیف کرد. به اعتقاد او 90 درصد کتبی که ترجمه میشوند از منابع انگلیسی-آمریکایی ترجمه میشوند و این خودش، حرف خودش را دارد میزند. بحث این نیست که جلوی آن جریان پویا گرفته شود، ولی بحث این است که چگونه ادبیات بومی را فعال کنیم که نویسندگان ما تشویق شوند بیشتر بنویسند. باید جدیتر و عمیقتر با این مسائل برخورد کرد.
او درباره اینکه چرا این انگیزهها در نسل جوان کمرنگ شده است گفت: یکی از دلایل، بحث دربسته بودن و اینکه دو نسل اخیر امکان سفر بهاندازه کافی به جهان را پیدا نکرد است. کم سفرکردن، کم جهاندیده شدن، ما را در دام بسیاری از فکرها و باورها میاندازد که این باورها درست نیست و یادمان میرود که خودمان چه هستیم و آن هویت داخلی خودمان چیست؛ آزادی عمل برای نسل جوان کم است.
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید. رهبر انقلاب چندی پیش گفته بودند که با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیهی کتابخوانی در میان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعلداران فرهنگ و کتاب و معرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بوده است، بسی کمتر از آن چیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود.
اندیشه مردمسالاری در جامعهای شکل میگیرد که میخواند، میداند، میفهمد و انتخاب میکند و محل شکلگیری این مباحث کتابخانه است
در جهان امروز که موضوعات مختلف تخصص علمی و گرایش آکادمیک پیدا کرده است، کتابداری نیز بهعنوان یک رشته دانشگاهی در دنیا دنبال میشود. نوشآفرین انصاری متولد ١٣١٨ در هندوستان بوده او که یکی از متخصصین کتاب و کتابداری محسوب می شود به پاس تلاشهایش در این حوزه لقب بنیانگذاران کتابداری نوین ایران را به او اختصاص دادهاند؛ او شاگرد محمدعلی جمالزاده و عباس زریابخویی بوده و دارای مدرک دکترای کتابداری از دانشگاه تورنتو است.
در شانزدهمین برنامه شوکران پیام فضلی نژاد با مادر کتابداری ایران به گفتوگو پرداخته است.
جامعهای مردمسالار است که کتاب بخواند
انصاری در ابتدای برنامه به وضعیت نابسامان کتابداری در ایران اشاره کرد و گفت که هنوز نقش کتابدار شناخته شده نیست و کتابخانهها آنطور که باید مدیریت نمیشوند. این مشکلی که ما با وضع کتابخانهها و کتابداری داشتیم و داریم ضرر عظیمی به پیشرفت جامعه میزند و با این کار ما تیشه به ریشه اطلاعات میزنیم.باید نسلی به مدرسه برود که با ادبیات کودک آشنا شود و آنجا سرچشمههای لذت را پیدا کند؛
به اعتقاد انصاری جامعه مردمسالار در کودکی رشد میکند و در خانوادهای شکل میگیرد که صلح در آن جریان دارد و سلطه گری در آن کمرنگ است و همه افراد میتوانند در آن صحبت کنند.
راهکار خانوادهها در مواجهه با نظام بیثبات آموزش
رئیس پیشین کتابخانه دانشکده ادبیات معتقد است، بااینکه مدرسه و نظام آموزشی موظف به تدوین کتب خلاق، متنوع و سرزنده است، اما در کتابها نوعی دستور و امتحان نهفته است. باید نسلی به مدرسه برود که با ادبیات کودک آشنا شود و آنجا سرچشمههای لذت را پیدا کند؛ این لذت است که ماندگار است و به نظر میرسد امتحان، درس دادن و نمره گرفتن خیلی ماندگار نیست.او در پاسخ به این سؤال که خانوادهها در مواجهه با نظام بیثبات آموزشوپرورش باید چهکار کنند، دو راهکار ارائه کرد. یکی اینکه خانوادهها باور و شجاعت داشته باشند و از این نترسند که فرزندشان با خواندن کتب غیردرسی از درس عقب میافتد. گام دوم هم عضو شدن در کتابخانههای عمومی است.
جامعه برای خواندن نیاز به اعتماد دارد
انصاری از آینده کتابخوانی در ایران اظهار امیدواری کرد و گفت: تجربه من از 55 سال حضور در شورای کتاب کودک، به من نشان میدهد که این عبارات که میگوییم «جامعه نمیخواند»، «جامعه دور میشود» اساسا خیلی درست نیست. جامعه باید اطمینان کند، باید بداند چیزی که به او ارائه میشود، با کیفیت است. باید به طرف مقابلش اطمینان کند و مطمئن باشد که خیر او را میخواهد. شواهدی است که جامعه خواهان خواندن است؛ مادران، خواهان بیشتر دانستن هستند و خواهان این هستند که کتابهای خوب به فرزندانشان بدهند.در مقابل استعمار باید ادبیات بومی را فعال کنیم
نسل اخیر امکان سفر بهاندازه کافی به جهان را پیدا نکرد است. کم سفرکردن، کم جهاندیده شدن، ما را در دام بسیاری از فکرها و باورها میاندازد
چرا نسل جدید انگیزه نسل گذشته را ندارد؟
این استاد دانشگاه رسالت خود را پس از اتمام تحصیل در رشته کتابداری و بازگشت به ایران، دیپلماسی فرهنگی خواند تا بتواند کتاب و ادبیات ایران را به جهان معرفی کند.او درباره اینکه چرا این انگیزهها در نسل جوان کمرنگ شده است گفت: یکی از دلایل، بحث دربسته بودن و اینکه دو نسل اخیر امکان سفر بهاندازه کافی به جهان را پیدا نکرد است. کم سفرکردن، کم جهاندیده شدن، ما را در دام بسیاری از فکرها و باورها میاندازد که این باورها درست نیست و یادمان میرود که خودمان چه هستیم و آن هویت داخلی خودمان چیست؛ آزادی عمل برای نسل جوان کم است.