تبیان، دستیار زندگی

احمد کسروی را بیشتر بشناسیم

چرا کسروی به سعدی، حافظ و روحانیت هتاکی می‌کرد؟

غرض‌ورزى کسروى را بیش از هر چیز مى‏‌توان در مواضع تند و اگر گران نیاید، باید گفت: «عناد بیمارگونه» او نسبت به عالمان دینى مشاهده کرد، که علاوه بر کتب و مقالات گوناگون او در نقد تشیع و باورها و آموزه‏‌هاى آن، در آثار تاریخى وى نیز کاملاً جلوه‏‌گر است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
کسروی

ویژگی‌هاى روحى و رفتارى کسروى

اهل نظر نوعاً به وسعت دانسته‌‏ها و معلومات کسروى در بعضى از رشته‏‌ها و موضوعات علمى، معترف‌اند. اما، به لحاظ منش و روش اخلاقى و عملى، او را واجد خصوصیات منفى زیر مى‏‌شمارند: محدودیت اطلاعات و در عین حال اظهار نظر و داورى تند و جزمى در همه زمینه‌‏ها و موضوعات علمى (بدون داشتن آگاهى و تخصص کافى در آن‌ها)، بى‌‏ذوقى و کج‌سلیقگى، کیش شخصیت و استبداد به رأى، جزم‌اندیشى و یکدندگى، پرخاشگرى و خشونت زبانى، قلمى و حتى یدى با مخالفان فکرى و سیاسى، و بالاخره: عناد و غرض‌ورزى. ذیلاً، به جلوه‏‌هایى از خصوصیات فوق در کسروى اشاره مى‏‌کنیم.

محدودیت اطلاعات، و داوری‌هاى تند و خام دربارة همه موضوعات

کسروى، بى‏‌گمان از «فضل و دانش» بى‏‌بهره نبود و در بعضی عرصه‏‌ها، کشفیّات و ابتکارات درخور تحسینى داشت. اما طبیعى است که وى (مثل دیگران) «همه چیز» را (آن هم در حد «تخصص») نمى‏‌دانست و نسبت به آنچه بیرون از حوزه تخصص و کارشناسى او بود، اطلاعات محدودى داشت، و از این بابت، ایرادى نیز بر او وارد نیست.

احمد کسروى... على‌رغم گسترة دانسته‏‌ها و برخوردارى از حافظه‏‌اى قوى، به غایت مستبد به رأى و انعطاف‏ناپذیر بود و بارها در برابر انتقادات حاضران، کار را به مشاجره و لج و لجبازى مى‏‌کشاند.


مشکل اینجاست که کسروى، متأسفانه، راجع به همه چیز (از دین، فلسفه و عرفان تا ادب، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد) نظر مى‏‌داد و اسفبارتر آنکه اصرار داشت نظر خویش را نیز (به هر طریق که شده) به کرسى نشاند و درواقع، بر دیگران تحمیل کند و در این راه، حتى از توهین به مقدسات میلیون‏‌ها هم‌وطن (مسلمان و شیعه) خویش دریغ نمی‌کرد و کتاب‌هایى چون دیوان سعدى و حافظ و کتاب مفاتیح‌الجنان را (که باب میلش نبود) در شعله‏‌هاى آتش مى‏‌افکند و جشن کتاب‌سوزان مى‏‌گرفت!

استبداد به رأى و کیش شخصیت

کسروى علاوه بر بى‏‌ذوقى و آن مایة اندک از آگاهی‌هاى علمى، فلسفى و... متأسفانه «استبداد به رأى» هم داشت و به جاى تعامل و تعاطى علمى و منطقى با اندیشمندان و حق‌پژوهان، لجاجت و درشتى مى‌‏نمود.

شمس آل احمد نیز که در سال‌هاى پس از شهریور 1320، چند بار همراه برادرش (جلال آل‏احمد) در کلوپ «باهماد آزادگان» متعلق به کسروى (واقع در حوالى خیابان حشمت‌الدوله) با وی دیدار کرده بر همین ویژگى منفى کسروى انگشت تأکید نهاده است: «احمد کسروى... على‌رغم گستره دانسته‏‌ها و برخوردارى از حافظه‏‌اى قوى، به غایت مستبد به رأى و انعطاف‏ناپذیر بود و بارها در برابر انتقادات حاضران، کار را به مشاجره و لج و لجبازى مى‏‌کشاند. کیش شخصیت و نوخواهى‌‏هاى بى‏‌ملاک، او را با معتقدات دینى مردم درانداخت تا جایى که اهل ایمان تاب نیاوردند و پس از مباحثات و اتمام حجت‏‌هاى فراوان، او را در کاخ دادگسترى از پاى درآوردند.»


ستیز با پرچمداران فرهنگ و ادب ایران اسلامى‏

کسروى، در آثار خود، به کرات، به خواجه شیراز، سعدى بزرگ، حمله برده و از هتاکى و دشنام به وى بازنایستاده است. از جمله، به سعدى طعن زده که هنگام حملة مغول به کشورمان، نسبت به «گرفتاری‌ها و بدبختی‌هاى مردم ایران... کمترین غم‌خوارى از خود نشان نداده» است.

 عناد و غرض‌ورزى

سعید نفیسى با افسوس و دریغ نوشته است: کسروى «آنچه دربارۀ سعدى، حافظ، تصوف و تشیع گفت، نه تنها به نفع ایران نبود، بلکه صریحاً بگویم، مغرضانه بود. بالاتر از همه، به کسانى پرخاش کرد که اصلاً دربارۀ آن‌ها اطلاع نداشت. تولستوى و آناتول فرانس را نخوانده بود و بدیشان خرده‌‏هاى نادرست مى‌‏گرفت. این کارهاى او بیشتر از این حیث مرا ناراحت مى‌‏کرد که او مردِ پژوهشگر بسیار باسواد کتاب‌خواندۀ ورزیده‌‏اى بود. کسى که آن سه جلد کتاب بى‏‌نظیر شهریاران گمنام را نوشته است دیگر نباید از این سستی‌ها و فتورها و تعصب‌هاى نارواى عجولانه به کار برد.»

کسروی غرض‌هاى شخصى خودش را هم در کار تاریخ دخالت مى‏‌داد، که کار خوبى نبود


متأسفانه این غرض‌ورزى را در سایر حوزه‏‌ها، از جمله: حوزۀ نگارش تاریخ مشروطیت، نیز از کسروى مشاهده مى‏‌کنیم.

دکتر عبدالحسین نوایى در گفت‌وگو با فصلنامۀ تاریخ معاصر ایران، «تاریخ مشروطه» کسروى را «با اینکه به لحاظ شمول مطالب بسیار خوب است»، داراى «دو ایراد مهم» ‏شمرده «که یکى در نحوه نگارش است؛ یعنى کسروى کلماتى را خودش مى‏‌ساخت و به کار مى‌‏برد و درنتیجه، نثرش چندان دل‌چسب نبود، دیگر اینکه غرض‌هاى شخصى خودش را هم در کار تاریخ دخالت مى‏‌داد، که کار خوبى نبود.»

غرض‌ورزى کسروى را بیش از هر چیز مى‏‌توان در مواضع تند ـ و اگر گران نیاید، باید گفت: «عناد بیمارگونه» ـ او نسبت به عالمان دینى مشاهده کرد، که علاوه بر کتب و مقالات گوناگون او در نقد تشیع و باورها و آموزه‌‏هاى آن، در آثار تاریخى وى نیز (نظیر دو جلد تاریخ مشروطه) کاملاً جلوه‏‌گر است.


پی نوشت:
این متن خلاصه‌ای است از مقاله "کسروی به نرخ روز" به قلم علی ابوالحسنی (منذر) که در شماره 64 مجله "زمانه" منتشر شده است.
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.