تبیان، دستیار زندگی
آیا هرگز از موفقیت اشخاص شگفت‌زده شده‌اید؟ آیا دریافته‌اید که چه چیز آن‌ها را به سوی موفقیت سوق داده است؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گام‌های اصلی موفقیت اقتصادی


آیا هرگز از موفقیت اشخاص شگفت‌زده شده‌اید؟ آیا دریافته‌اید که چه چیز آن‌ها را به سوی موفقیت سوق داده است؟


موفقیت شغلی

با هیچ کسی تاکنون برخورد نکرده‌ایم که از دلایل موفقیت یک مدیر اقتصادی، یک کارآفرین، یا یک کسب‌وکار موفق، در شگفت نباشد. همگان می‌گویند دلیل موفقیت یک مدیر یا شرکت خاص چیست؟ چه چیز نزد این اشخاص موفق، بسیار متفاوت است؟ این اشخاص چگونه می‌توانند به آنجا که می‌خواهند دست یابند؟

راحت‌تر و ساده‌تر است اگر باور کنیم که این اشخاص، بنا به تصادف به این جایگاه رسیده‌اند. اما حقیقت این است که هیچ کسی بدون پیمودن مسیرهای گوناگون، بدون حرکت در راه‌های پرمخاطره و بدون گرفتن تصمیم‌های شایسته، هرگز نمی‌تواند به هیچ موفقیتی دست یابد.

هر شخصیت موفق و شایسته می‌تواند گام‌هایی برای رسیدن به موفقیت بردارد. اینجا دیگر چندان اهمیتی ندارد که شخص مزبور واجد موفقیت‌های مالی می‌شود یا به مراتب بالا در کسب و کارش دست می‌یابد. مهم آن موفقیتی است که هر شخص، شایسته آن است و باید به خاطر توانایی‌هایش به آن دست یابد. ما می‌خواهیم راه‌ها و مسیرهایی را معرفی کنیم که بتوانند به هر کسی و در هر موقعیت اقتصادی در یک کسب‌وکار متوسط در جهان یاری برسانند تا او را به جانب موفقیت سوق دهند.

واقعیت محض این است که هیچ کسی یک روز صبح از خواب بیدار نمی‌شود و موفقیت‌هایش را از طریق پستچی دریافت نمی‌کند. هیچ موفقیتی تصادفی به دست کسی داده نمی‌شود. موفقیت هرگز شانسی نیست. موفقیت نه هدیه‌ای یک‌روزه از آسمان، بلکه محصول تلاش‌ها، پیمودن راه‌ها، قدم برداشتن‌ها، تصمیم‌ها، مخاطره و رفتار مناسب آن‌ها است. این نکته را باید در مورد هر کارمند یا هر مدیری در هر شرکتی صادق بدانیم.

هر شخصیت موفق و شایسته می‌تواند گام‌هایی برای رسیدن به موفقیت بردارد. اینجا دیگر چندان اهمیتی ندارد که شخص مزبور واجد موفقیت‌های مالی می‌شود یا به مراتب بالا در کسب و کارش دست می‌یابد. مهم آن موفقیتی است که هر شخص، شایسته آن است و باید به خاطر توانایی‌هایش به آن دست یابد.

پس باید گفت که اشخاص موفق در عرصه اقتصاد، تمام تلاش شان را کرده‌اند و به سختی کار کرده‌اند تا به آنچه دوست دارند دست یابند. بنابراین شما نیز به عنوان یک کارمند یا مدیر خلاق و شایسته، یا حتی یك فرد عادی نیاز دارید تا مسیرهایی را طی کنید که شما را به سرمنزل مقصود رهنمون می‌سازند.

تعیین اهداف

اشخاص موفق، اهداف مشخصی را برای خودشان تعیین می‌کنند. این اهداف باید در زمان مشخصی نیز به اتمام برسند. برای نمونه این جمله‌ها را لحاظ کنید: 1. «طی شصت روز ده كیلو از وزنم را کم خواهم کرد»؛ 2. «در طی سال قدری از وزنم خواهم کاست». در جمله اول یک هدف و برنامه‌ریزی مشخص وجود دارد: ده كیلو وزن باید طی دو ماه کم شود. اما در جمله دوم، هیچ هدفی تعیین نشده است. حتی مشخص نیست که چقدر باید وزن کم شود و البته مدت زمان آن نیز به خوبی تعیین نشده است. حالت اول ما را به موفقیت مان نزدیک می‌کند، اما دومی، ما را از وضعیت آرمانی‌مان دور می‌سازد. پس برقراری اهداف انضمامی همراه با بازه‌های زمانی مشخص، نخستین گام برای رسیدن به آن اهدافی هستند که باید به آن‌ها دست یابید.

موفقیت

شروع فوری

افراد موفق بی‌درنگ شروع به کار می‌کنند. آن‌ها خودشان را به کندی و جمود نمی‌رسانند، بلکه هرچه بیشتر به شتاب و سرعت فکر می‌کنند. آن‌ها پس از تعیین اهداف شان، خیلی سریع دست به کار می‌شوند، زیرا آن‌ها به قدرت لحظه پی می‌برند. در واقع آن‌ها می‌دانند که میزان حرکت تا چه اندازه در اقتصاد اهمیت دارد. چه بسا همه کارهایشان را یک‌باره و یک جا انجام ندهند، اما قطعاً قدم‌های بزرگی برای شروع کار خواهند برداشت.

حتی ممکن است که تقویم شان را از برنامه‌ها و تاریخ‌های قرارها و ملاقات‌ها پر کنند. شاید مرحله‌های مشخصی را به عنوان دوره‌های انتقادی به خودشان اختصاص دهند. شاید به کسانی دیگر اطلاع دهند و از آن‌ها برای روزی خاص دعوت به عمل آورند.

در هر صورت، مهم‌ترین مسئله در این نکته است که آن‌ها خیلی زود پس از تعیین اهداف، دست به کار می‌شوند و زمان را هدر نمی‌دهند.

مثبت اندیشی

مثبت اندیشی، بیش از همه یک سندرم است که گاه نیمه پر و گاه نیمه خالی به نظر می‌رسد. اشخاص موفق همان خوش‌بینان هستند، یعنی کسانی که، بنا بر همان مثال معروف، گمان می‌کنند لیوان، همواره نیمه‌ی پر دارد. آن‌ها با ناامیدی، تردید و ترس به جهان نمی‌نگرند و همچون بدبینان، نیمه خالی لیوان را نمی‌بینند، بلکه سویه مثبت و ایجابی در هر موقعیت یا فرصت را به خوبی رصد می‌کنند و به توانایی‌شان برای رسیدن به اهداف مشخص و کسب موفقیت ایمان دارند.

آن‌هایی که اهل موفقیت‌های بلندمدت و همیشگی محسوب می‌شوند، عملاً همان کسانی هستند که همواره، حتی در کم‌اهمیت‌ترین و جزیی‌ترین امور نیز، به نحوی عمل‌گرایانه برخورد می‌کنند.

عمل‌گرایی

آن‌هایی که اهل موفقیت‌های بلندمدت و همیشگی محسوب می‌شوند، عملاً همان کسانی هستند که همواره، حتی در کم‌اهمیت‌ترین و جزیی‌ترین امور نیز، به نحوی عمل‌گرایانه برخورد می‌کنند و به قول معروف، کاری انجام می‌دهند. اشخاص زیادی را دیده‌ایم که باید ساعت‌ها معطل باشند و مدت‌های مدیدی وقت شان را تلف کنند تا بتوانند به نتیجه‌ای مشخص در مورد سۆالات خود دست یابند. آن‌ها هیچ کاری نمی‌کنند تا ابتدا به پاسخ صحیح برسند. اما چه بسا مجبور شوند تا آخر عمرشان صبر کنند!

اینجا دیگر مسئله بر سر توانایی تحلیل و تفکر نیست، چون دیگر نه با یک تحلیل مناسب و دقیق، بلکه با «اختلال فکری و تحلیلی» طرف هستیم. شما باید پیش از همه، اهل تجربه، عمل و آزمونگری باشید. البته یادمان نمی‌رود که افراد موفق با چشمان بسته نیز به پیش نمی‌روند، بلکه می‌دانند که باید به سرعت تصمیم خود را بگیرند، جزئیات انتقادی و عملی را مشخص کنند، اهداف را مقرر و مسیر را تعیین سازند و در نهایت، طبق برنامه‌هایشان دست به عمل بزنند.

پله های موفقیت

مصمم بودن

قطعاً متغیرهای زیادی وجود دارند که اجازه نمی‌دهند تا همه چیز را از ابتدا تا انتهای مسیر به صورت کاملاً مشخص و صد درصد قطعی ترسیم کنید. این نکته به سادگی در مورد تک تک لحظات زندگی هر یک از ما نیز صادق است. هرگز نمی‌تواند مسیر حرکت خود را به صورت تمام تعیین کنید. شما هرگز نمی‌توانید به طور کامل تشخیص دهید که مثلاً پس از برداشتن نخستین گام چه اتفاقی چشم‌انتظار شماست یا با چه چیزی مواجه می‌شوید.

اما مهم‌ترین نکته نیز همین جا نهفته است: گرچه شما نمی‌دانید که چه چیز در انتهای مسیر در انتظار شماست و گرچه نمی‌دانید که به کجا خواهید رسید، اما در هر صورت باید مصمم باشید تا بتوانید مسیر تازه‌ای را که قبلاً به نحو دیگری متصور شده بودید، این بار به نحو روشن‌تری ببینید. همواره قدری خطا وجود دارد که با تجربه حل می‌شود. کافی است در مسیرتان مصمم باشید و به نقشه‌های خود باور داشته باشید.

جذبه داشتن

اشخاص بسیاری از قانون جذبه استفاده می‌کنند تا به موفقیت برسند. اما جذبه، اینجا به معنای جذب اشخاص مختلف به سمت خود نیست، بلکه حاکی از بینشی روشن نسبت به خواست و توانایی شما است.‌ اندیشه‌های شما می‌توانند موفقیت را تقدیم شما کنند. این است همان جذبه واقعی هر کارآفرین یا مدیر شایسته.

بینش شما مهم‌ترین عنصر سازنده جذبه شماست، یعنی آنچه باعث موفقیت و پیشبرد شما نیز می‌شود و اندیشه‌ها و اعمالتان را شکل می‌دهد. درست وقتی متوجه جذبه خود می‌شوید که ببینید بسیاری دارند از شما پیروی می‌کنند، چرا که بسیاری به این نتیجه رسیده‌اند که بینش شما در قبال کسب و کار، بیش از سایرین می‌تواند آن‌ها را به جلو هل بدهد، زیرا بینشی پیشرو یا بصیرتی جذاب است.

نتیجه‌گیری: موفقیت به طور ناگهانی دامن هیچ کسی را نمی‌گیرد. برای رسیدن به موفقیت باید کاری کرد، باید دست به کار شد، قدم‌های مشخصی را پیمود تا به مسیرهای تازه‌ای وارد شد.

دنیای اقتصاد


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: dadash1377