تبیان، دستیار زندگی
مرتضی پیر یایی معاونت عملیات تیپ 11والعادیات در زمان جنگ تحمیلی گفت: در عملیات كربلای 4 بیشتر از 500 بمب شیمیایی را خنثی كردم كه باعث شد به شدت شیمیایی شده و حتی نابینایی موقت پیدا كنم. متن زیر گفتگوی کوتاهی است با جانباز بزرگوار مرتضی پیر یایی.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

500 بمب خنثی كردم


مرتضی پیر یایی معاونت عملیات تیپ 11والعادیات در زمان جنگ تحمیلی گفت: در عملیات كربلای 4 بیشتر از 500 بمب شیمیایی را خنثی كردم كه باعث شد به شدت شیمیایی شده و حتی نابینایی موقت پیدا كنم. متن زیر گفتگوی کوتاهی است با جانباز بزرگوار مرتضی پیر یایی.

مرتضی پیر یایی

و چه زیباست آن گاه كه اشك به گوشه ای از چشمان خردلی اش می نشیند و یاد طهماسبی و مجید جمشیدی او را به دورانی می برد كه بچه های تیپ پیر ش. م. ر می خواندنش و آن گاه كه از سوسنگرد و مصطفی چمران نام می برد و حماسه ای شگفت را به تصویر می كشد. حماسه ای كه مرتضی پیر یایی نیز خود جزئی از آن است. در گفتگویی كوتاه با این رزمنده دلاور آن روزها و یادگاری برای این روزها، از خاطرات و خطرات او پرسیدیم.

معاون عملیات تیپ 11 والعادیات در ابتدا از مبارزاتش همراه مصطفی چمران گفت: در ستاد جنگ های نامنظم شكارچی تانك بودم، خبر دادند كه مصطفی زخمی شده است خودم را به موقعیت شهید چمران رساندم، دیدم با زخمی كه برداشته همچنان در حال جنگیدن است و نیروهای بعثی از ترس او در حال عقب نشینی هستند، این عقب نشینی تا سر حد مرزهای ایران با عراق ادامه داشت و این شجاعت شهید چمران روحیه مضاعفی به نیروها داد و باعث شد تا نیروهای بعثی اسیر شوند.

مرتضی سپس به ورودش به ش. م. ر اشاره كرد و افزود: بعد از كار برد سلاح های شیمیایی توسط عراق مسئولین اعلام كردند عراق از سلاح های شیمیایی وكشتار جمعی استفاده می كند و ما برای مقابله با این سلاح به تعدادی نیرو كه از جان گذشته باشند نیاز داریم بعد از اعلام نیاز من و تعداد دیگری داوطلب شدیم و پس از گذراندن یك دوره آموزش به همراه دكتر فروتن، رجایی و برادر فتحیان و… یك گروه تشكیل دادیم كه این گروه بعد از گسترش به 3 تیپ امام سجاد، والعادیات، بعثت تبدیل شد و به این ترتیب نخستین هسته های گروه پدافند شیمیایی در جنگ شكل گرفت كه نخستین تجربه حضور این گروه به عملیات خیبر بازمی گردد.

وی ادامه داد: در عملیات خیبر عراق منطقه را به شدت آلوده كرده بود و به همین دلیل مسئولین حمام هایی برای گند زدایی انتخاب كرده بودند نیروها برای رفع آلودگی به آنجا فرستاده می شدند و اگر مصدومت جزئی بود بعد از رفع آلودگی دوباره به خط باز می گشتند و این عملیات اولین تجربه حضور من در ش. م. ر بود كه در آنجا شاهد شهادت و مصدومیت افراد بسیار زیاد بود.

پیر یایی ضمن اشاره به خاطره ای از عملیات والفجر 8 تصریح كرد:شب قبل از عملیات به همراه سایر نیروها در مقر بودیم و زیارت عاشورا خواندیم. بعد از بعد از تمام شدن زیارت عاشورا یكی از فرماند هان گردان های تیپ، شهید مجید جمشیدی دعایی كرد كه هنوز هم در ذهن من باقی مانده است او گفت: خدایا من به خاطر مسئولیتم (خنثی سازی بمب های شیمیایی) نمی توانم در خط حاضر شوم، از تو می خواهم كه شهادت را اینجا بفرستی، بعد از نماز صبح ساعت 6 حركت كردیم، هنوز به فاو نرسیده بودیم كه ساعت 30/6 با بیسیم اطلاع دادند مجید زخمی شده است بلافاصله خودم را به بیمارستان فاطمه الزهرا رساندم امام مجید شهید شده بود و من تنها توانستم چفیه او را برای یادگاری پیش خودم نگه دارم.

وی ادامه داد: در همین عملیات عراق حتی بیمارستان نزدیك به منطقه به نام فاطمه الزهرا را بمباران شیمیایی كرد كه باعث شهادت مجروحین بسیار زیادی شد و باز در عملیات والفجر 8 سربازی به نام طهماسب داشتم كه علیرغم تمام شدن خدمت هر چه به او اصرار كردم منطقه را ترك نكرد و می گفت من سوگند شهادت خوردم و باید به آن دست پیدا كنم بعد از همین صحبت طهماسبی پشت لدر نشست تا آوار را از روی مصدومین و مجروحین بردارد در همین زمان یك راكت كنار لودر به زمین خورد و سر این سرباز وطن از تنش جدا شد.

پیر یایی ضمن اشاره به خاطره ای از عملیات والفجر 8 تصریح كرد:شب قبل از عملیات به همراه سایر نیروها در مقر بودیم و زیارت عاشورا خواندیم. بعد از بعد از تمام شدن زیارت عاشورا یكی از فرماند هان گردان های تیپ، شهید مجید جمشیدی دعایی كرد كه هنوز هم در ذهن من باقی مانده است او گفت: خدایا من به خاطر مسئولیتم (خنثی سازی بمب های شیمیایی) نمی توانم در خط حاضر شوم، از تو می خواهم كه شهادت را اینجا بفرستی

پیر یایی در ادامه افزود: بعد از عملیات والفجر 8، عراق بار دیگر در منطقه عملیاتی كربلای 4 از سلاح شیمیایی استفاده كرد، در این عملیات من به عنوان اولین نفر برای روحیه دادن به نیروها، بعد از شلیك اولین بمب خود را به منطقه رساندم و در همین عملیات بیشتر از 500 بمب شیمیایی را خنثی كردم كه باعث شد به شدت شیمیایی شده و حتی نابینایی موقت پیدا كنم، پس از آن سردار عسگری نژاد من را به بهداری بردند و از آنجا به اهواز اعزام شدم و بعد از 24 ساعت به تهران فرستاده شدم و در بیمارستان بهارلو و سپس بقیه الله تحت درمان قرار گرفتم.

وی ادامه داد: بعد از بهبودی نسبی با توجه به مسئولیتم برای شركت در كربلای 5 كه به فرموده امام امت بعد از بن بست كربلای 4 شروع شده بود به منطقه بازگشتم و این حضور تا سال 67 ادامه داشت و در این مدت نزدیك به 70 ماه، در واحد خنثی سازی بمب شیمیایی فعالیت كردم و در تمام جبهه ها به پیر ش. م. ر معروف شده بودم.

مرتضی پیر یایی افزود: در این مدت بدن من در اثر برخورد مكرر با عوامل شیمیایی كاملاً آلوده شده بود و كار به جایی رسید كه بدون دستكش، گاز به كار رفته را بو می كشیدم تا عامل به كار رفته را مشخص كنم.

پیر یایی سپس به مشكلات جانبازان شیمیایی اشاره كرد و ادامه داد: مشكل عمده جانبازان شیمیایی سیستم درمانی كشور است به طوری كه یك جانباز اگر با نسخه پزشك برای تهیه اسپری به یك داروخانه مراجعه كند با جواب سربالا روبه رو می شود و داروخانه ها تنها به صورت آزاد اسپری می فروشد و وقتی علت را جویا می شویم می گویند بیمه سهم خود از داروها را پرداخت نمی كند و این باعث شده تا خدمات دهی به جانبازان شیمیایی در حد صفر باشد.

معاون عملیات سابق تیپ والعادیات در پایان خاطر نشان كرد: با تمام این موضوعات و مشكلات اگر باز هم جنگی اتفاق بیفتد من و بقیه جانبازان زودتر به مقابله دشمن خواهیم رفت، چرا كه ما با امام خودمان سوگند یاد كرده و تا انتها دست بیعت خود را پس نمی كشیم.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع : پایگاه اطلاع رسانی قربانیان سلاح های شیمیایی – حمید نجار