خصلتی که انسان را در جهنم جاودانه می کند!
از جمله انحرافات عقیدتی یهود، این بود که میگفتند: اگر بر فرض ما گنهکار باشیم، کیفر ما از دیگران کمتر است و چند روزی بیشتر، عذاب نخواهیم شد! زیرا ما از دیگران برتریم. خداوند در این آیه، بر این طرز تفکّر خط بطلان میکشد.
نژاد پرستی یهود
روح تبعیض نژادی یهود که امروز نیز در دنیا سرچشمه بدبختیهای فراوان شده، از آن زمان در یهود بوده است، و امتیازات موهومی برای نژاد بنی اسرائیل قائل بودهاند، و متأسفانه بعد از گذشتن هزاران سال هنوز هم آن روحیه بر آنها حاکم است، و در واقع منشأ پیدایش کشور غاصب اسرائیل نیز همین روح نژاد پرستی است.
آنها نه فقط در این دنیا برای خود برتری قائل هستند، بلکه معتقدند که این امتیاز نژادی در آخرت نیز به کمک آنها میشتابد و گنهکارانشان بر خلاف افراد دیگر تنها مجازات کوتاه مدت و خفیفی خواهند دید، و همین پندارهای غلط آنها را آلوده انواع جنایات و بدبختیها و سیهروزیها کرده است!
امتیاز طلبی، از جمله خصوصیّات یهود
وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ (بقره 80)
و (یهود) گفتند: جز چند روزی محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسید، بگو: آیا پیمانی از نزد خدا گرفتهاید که البتّه خداوند هرگز خلاف پیمان خود نمیکند، یا اینکه بر خداوند چیزی را نسبت میدهید که به آن علم ندارید؟
از جمله انحرافات عقیدتی یهود، این بود که میگفتند: اگر بر فرض ما گنهکار باشیم، کیفر ما از دیگران کمتر است و چند روزی بیشتر، عذاب نخواهیم شد! زیرا ما از دیگران برتریم. خداوند در این آیه، بر این طرز تفکّر خط بطلان میکشد.
اعتقاد به برتری نژادی ملت یهود، و اینکه آنها تافتهای جدا بافتهاند، و گنهکارانشان فقط چند روزی کیفر و مجازات میبینند، سپس بهشت الهی برای ابد در اختیار آنان است، یکی از دلائل روشن خود خواهی و خود پرستی این جمعیت است.
این امتیاز طلبی با هیچ منطقی سازگار نیست زیرا هیچگونه تفاوتی در میان انسانها از نظر کیفر و پاداش اعمال در پیشگاه خدا وجود ندارد.
مگر یهود چه کرده بودند که میبایست تبصرهای به سود آنها بر قانون کلی مجازات زده شود؟
به هر حال آیه فوق با یک بیان منطقی، این پندار غلط را ابطال میکند و میگوید این گفتار شما از دو حال خارج نیست: یا باید عهد و پیمان خاصی از خدا در این زمینه گرفته باشید- که نگرفتهاید- و یا دروغ و تهمت به خدا میبندید.
«خطیئه» در بسیاری از موارد به معنی گناهانی است که از روی عمد تحقق نیافته، ولی در آیه مورد بحث، به معنی گناه کبیره (تفسیر کبیر فخر رازی ذیل آیه) و یا آثار گناه (تفسیر المیزان ذیل آیه) است که بر قلب و جان انسان مینشیند.
به هر حال مفهوم احاطه گناه این است که انسان آن قدر در گناهان فرو رود که زندانی برای خود بسازد، زندانی که منافذ آن بسته باشد.
پیامهای آیه :
1 امتیاز طلبی، از جمله خصوصیّات یهود است. «وَ قالُوا»
2ـ افکار و گفتارهای ناروا را بیپاسخ نگذارید. «قالُوا» ، «قُلْ»
3ـ برتریطلبی، نژادپرستی و آرزوی بدون عمل، ممنوع است. «قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ» ، «أَمْ تَقُولُونَ»
4ـ همه در برابر قانون یکسان هستند، خداوند وعده و پیمانی برای نجات قومی خاص نداده است. «قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً»
5ـ ناآگاهی از معارف دین، سبب نسبت دادن خرافات به دین میشود. «أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»
خصلت گناهکاری، موجب جاودانگی در آتش دوزخ
بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ (بقره 81)
آری، هر کس بدی کسب کند و گناهش او را فرا گیرد (و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند)، آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند بود.
برخلاف گمان بنی اسرائیل که خیال میکردند کیفر خداوند دربارهی آنان با کیفر الهی نسبت به دیگران تفاوت دارد، این آیه میفرماید: همه در برابر قانون یکسان هستند و اگر آثار گناهان، چنان انسان را احاطه کند که فرصت توبه و بازگشت نداشته باشد، برای همیشه در جهنّم خواهد بود.
نکتههای آیه:
1- کسب «سیئه»
«کسب» و «اکتساب» به معنی تحصیل کردن چیزی از روی اراده و اختیار است، بنا بر این جمله «بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً» اشاره به کسانی است که با علم و اختیار مرتکب گناهان میشوند و تعبیر «کسب» شاید از این نظر باشد که گنهکار در یک محاسبه کوتهبینانه انجام گناه را به سود خویش و ترک آن را به زیان خود میپندارد، اینها همان کسانی هستند که در چند آیه بعد به آنها اشاره کرده میگوید: آنها آخرت را به زندگی دنیا فروختهاند لذا تخفیفی در مجازاتشان نیست.
2- احاطه خطیئه چیست؟
«خطیئه» در بسیاری از موارد به معنی گناهانی است که از روی عمد تحقق نیافته، ولی در آیه مورد بحث، به معنی گناه کبیره (تفسیر کبیر فخر رازی ذیل آیه) و یا آثار گناه (تفسیر المیزان ذیل آیه) است که بر قلب و جان انسان مینشیند.
به هر حال مفهوم احاطه گناه این است که انسان آن قدر در گناهان فرو رود که زندانی برای خود بسازد، زندانی که منافذ آن بسته باشد.
توضیح اینکه گناهان کوچک و بزرگ در آغاز، یک «عمل» است، سپس تبدیل به «حالت» میشود و با ادامه و اصرار، شکل «ملکه» به خود میگیرد، و هنگامی که به اوج شدت خود برسد تمام وجود انسان را به رنگ گناه در میآورد و عین وجود انسان میشود.
در این هنگام هیچ پند و موعظه و راهنمایی رهنمایان در وجود او اثر نخواهد کرد، و در حقیقت با دست خود قلب ماهیت خویش کرده است.
از یک نظر چنین کسانی به کرمهایی میمانند که اطراف خود پیلهای میتنند، پیلهای که آنان را زندانی و سر انجام خفه میکند و روشن است سرنوشتی جز خلود در آتش برای آنها نخواهد بود.
و با توجه به آیاتی که میگوید خداوند تنها مشرکان را نمیآمرزد و اما غیر شرک، قابل بخشش است (إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ- نساء- 48)، و با توجه به اینکه در آیات مورد بحث که سخن از خلود در آتش میباشد، میتوان نتیجه گرفت که این چنین گنهکاران سر انجام گوهر ایمان را از دست داده و مشرک و بیایمان از دنیا میروند!
3- نژاد پرستی یهود
از آیات مورد بحث استفاده میشود که روح تبعیض نژادی یهود که امروز نیز در دنیا سرچشمه بدبختیهای فراوان شده، از آن زمان در یهود بوده است، و امتیازات موهومی برای نژاد بنی اسرائیل قائل بودهاند، و متأسفانه بعد از گذشتن هزاران سال هنوز هم آن روحیه بر آنها حاکم است، و در واقع منشأ پیدایش کشور غاصب اسرائیل نیز همین روح نژاد پرستی است.
آنها نه فقط در این دنیا برای خود برتری قائل هستند، بلکه معتقدند که این امتیاز نژادی در آخرت نیز به کمک آنها میشتابد و گنهکارانشان بر خلاف افراد دیگر تنها مجازات کوتاه مدت و خفیفی خواهند دید، و همین پندارهای غلط آنها را آلوده انواع جنایات و بدبختیها و سیهروزیها کرده است!
پیامهای آیه :
1ـ در برابر خیالات و موهومات، با صراحت و قاطعیّت برخورد کنید. «بَلی مَنْ»
2ـ کیفر و پاداش بر اساس آرزو نیست، بلکه بر اساس عمل است. «بَلی مَنْ کَسَبَ»
3ـ آن دسته از گناهان کیفر دارند که آگاهانه و از روی عمد و اختیار مرتکب شده باشیم، نه بر اساس جهل یا جبر. «کَسَبَ»
4ـ گناهکار به خیال کسب سود و بهره، گناه میکند. «کَسَبَ سَیِّئَةً»
5ـ هر گناهی، آثار و عوارضی دارد که آن عوارض میتواند انسان را در خود غرق کند. «أَحاطَتْ»
6ـ انسان فطرتاً پاک است، ولی گناه و خطایا بر او عارض شده، او را احاطه کرده و جوهر او را عوض میکنند. «أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ»
7ـ خوی و خصلت گناهکاری، موجب جاودانگی در آتش دوزخ است. «مَنْ کَسَبَ» ، «أَحاطَتْ» ، «خالِدُونَ»
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نورج 1
2- تفسیر نمونه ج 1
3- تفسیر کبیر فخر رازی مطالب ذیل آیه 81
4- تفسیر المیزان مطالب ذیل آیه 81