دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1765458
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
دفتر خاتمی دیدار وی با سورس را تکذیب کرد
سید محمد خاتمی نه این شخص را می‌شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت‌و‌گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‌اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‌رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‌اند.
به دنبال انتشار مطالبی مبنی بر دیدار سید محمد خاتمی و جورج سوروس توسط برخی رسانه‌ها دفتر سید محمد خاتمی با انتشار اطلاعیه‌ای ادعاهای مطرح شده را تکذیب کرد.

به گزارش ایلنا متن این اطلاعیه بدین شرح است:

به نام خدا

با تأسف فراوان هر روز شاهد ادعاهای بی‌اساس نسبت به شخصیت‌های انقلاب و کشور و افراد و شهروندان و ایراد تهمت‌های ناروا به آنان هستیم. این امر اگرچه تازگی ندارد ولی اصرار بعضی محافل و رسانه‌ها بر این اقدام زشت، بعد از بیانات روشن رهبری معظم در خطبه نماز عید فطر درخور تأمل است و نشان دهنده میزان صداقت دروغ پردازان در ادعای پیروی از رهبری است.

آنچه به نقل از فردی به نام جرج سوروس در پاره‌ای مطبوعات و رسانه‌ها آمده یا تیتر سازی شده است اساساً فاقد صحت است.

سید محمد خاتمی نه این شخص را می‌شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت‌و‌گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‌اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‌رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‌اند.

همچنین متن سخنان و مصاحبه‌ها و مطالب ایشان نیز در رسانه‌های جهانی و ایرانی به موقع منعکس شده است.

گرچه این دروغ پردازی‌ها و تهمت زنی‌ها در وجدان بیدار مردم شریفی که اسلام و ایران و آزادی و پیشرفت و حرمت انسان را می‌خواهند، بی اثر بلکه دارای اثر معکوس است، ولی از بداخلاقی در جامعه و نظامی که باید مهمترین شاخصه آن راستی و اخلاق باشد به خدا پناه می بریم!!

سی و یک شهریورماه 1388
دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - سیاسی - نامه
سه شنبه سی یکم 6 1388

نامه سرگشاده کروبی به رئیس قوه‌قضائیه

مطالب دیگران  - مهدی کروبی صبح امروز در نامه‌ای سرگشاده به صادق لاریجانی نسبت به روند پیگیری موراد ادعایی‌اش اعتراض کرده‌است.

به گزارش پارسینه، کروبی در این نامه از ارائه مستنداتش به گروه سه نفره قضائی خبر داده‌است.

متن این نامه بدین شرح است:

جناب آیت الله صادق لاریجانی
ریاست محترم قوه قضائیه
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات ماه رمضان
همانطور که مستحضرید اینجانب در پی انتخابات پرشبهه ریاست جمهوری اخیر و پیامدهای دردناک و نگران کننده متعاقب آن، نامه های متعددی را به مقامات مسئول نوشته ام تا برخی نکات، انتقادات و اعتراضات را با مسئولان امر درمیان گذاشته و هشدارهای لازم را به آنها داده باشم. آخرین این نامه ها نیز خطاب به شماست که به تازگی قبول مسئولیت کرده و بر صندلی قاضی القضاتی تکیه زده اید. و اکنون من شرح جلسات خود با نمایندگان جنابعالی و برخی مسائل حاشیه ای آن را که به پلمپ دفتر شخصی و حزبی من منجر شد با شما در میان می گذارم تا به وظیفه شرعی و ملی خود عمل کرده باشم. باشد که آیندگان نگویند مهدی کروبی با فشار و تهدید و بزن و ببند کوتاه آمد و پا پس کشید و درخانه خزید و صدای حق خواهی اش کوتاه شد. که اگر شما ندانید، دیگران میدانند که در سابقه مهدی کروبی، نه تنها فشار و تهدید و محدودیت و محصوریت کارساز نبوده و او را در پیمودن راهی که تشخیص داده سست و لرزان نکرده ، که محکم تر نیز کرده است.

جناب اقای لاریجانی

نمی دانم تا چه حد از آنچه که در جلسات ما با کمیته منصوب جنابعالی برای پیگیری حوادث اخیر گذشت با خبرید. برای آگاهی مردم و همچنین شما عرض میکنم که ما دو جلسه با آقایان محترم "خلفی ، محسنی اژه‌ای و رئیسی" داشتیم که این جلسات به صورت مطلوب و مناسبی نیز پیش رفت و در آنها گوشه ای و تعدادی اندک از اسنادی که نشانگر برخی اتفاقات ناگوار و غیرقابل بخشایش در روزهای پس از انتخابات بود ارائه و بازگو شد. در جلسه اول سه سند درباره سه نفر همراه با سی دی و مدارک لازم ارائه شد که نشانگر تجاوز و شکنجه و برخی اعمال رخ داده بر دختران و پسران در بازداشتگاههای مشخص و نامشخص بود. علاوه بر ارائه این سه سند، اشاره ای نیز به صورت شفاهی به اتفاقاتی شد که برای دو دختر یعنی ترانه موسوی «واقعی» و سعیده پورآقایی رخ داده بود.

جلسه دوم نیز دوشنبه هفته جاری برگزار شد و حدود سه ساعت نیز به طول انجامید و در این جلسه نیز در کنار بحث های فراوان، من سندی جدید ارائه کردم البته با این قید و شرط که نباید به واسطه این افشاگری و حق خواهی، برای آن فرد و خانواده اش اتفاقی رخ دهد؛ اتفاقاتی از آن دست که پیش از این و در زمان مسئولیت دادستان سابق تهران برای یکی از افرادی که من به عنوان سند معرفی کرده بودم پیش آمد و برخی مشکلات خانوادگی و شارهای جدید مترتب بر آن خانواده شد. بدین ترتیب این بار سند خود را دادم اما سفارشات لازم را هم کردم که مباد غفلتی که دادستان قبلی تهران مرتکب شده بود تکرار شود و پای واسطه هایی به ماجرا باز شود که به جای دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم، دست اندرکار تهدید و بی آبروکردن یک فرد در خانواده و نزد آشنایان و همسایگان شوند و از دیگر سوی آبروی دستگاه قضا آن هم در کشوری اسلامی را به قیمت مصون ماندن ظالمان، چنین ارزان بفروشند.

البته این را هم بگویم که در این جلسات که برای بررسی گزارش هایی از وقوع شکنجه و اعمال ناشایست انجام گرفته در زندان ها و پیگیری حوادث بعد از انتخابات تشکیل شده بود، باری از من پرسیدند که آیا تداوم جمع آوری اسناد شکنجه و تجاوز و کشتار مردم را به مصلحت می دانید و آیا ممکن نیست که این اسناد به دست نااهلان بیافتد؟ که من نیز در پاسخ گفتم این اسناد را در مکان محفوظی نگهداری می کنم و در صورت دستیابی به نتیجه، از بین خواهم برد و تاکید کردم که اسناد تجاوز و شکنجه هیچ مایه افتخار نیست که بخواهم آنها را در صندوقچه ای نگهدارم و یا بر دیوار بیاویزم. اسنادی است برای دستیابی به عدالت و ستاندن حق مظلوم از ظالم متجاوز که بعد از دستیابی به نتیجه، مرجح آن است که نابود شود و بوی متعفن و صورت آزاردهنده ظلم نهفته در آن از بین برود.

این را هم بدانید که اگر من در مسیر تحقیق خود به نتیجه ای خلاف نتیجه سابق در خصوص صحت و سقم ادعاهای یکی از شاکیان نیز رسیدم، خود پیش قدم بودم و تصحیح لازم را انجام دادم، از جمله در مورد سعیده پورآقایی که برخی تحقیقات تکمیلی من ناقض گفته های پیشین بود و از این رو تصحیح لازم از سوی خود من و هیات پیگیری، صورت گرفت. به هر حال اما این دوجلسه گذشت و من در پایان با اشاره به مورد دردناک دیگری که به تازگی گزارش آن به من رسیده بود گفتم که همچنان درصدد پی جویی جوانب این ماجرا هستم و اسناد آن را نیز پس از تحقیق کامل ارائه خواهم کرد. همچنین از من خواسته شد که در یافتن جوانب پنهان ماجرای ترانه موسوی تحقیق بیشتری انجام دهم و دستگاه قضایی را در این مسیر در روشن شدن زوایای پنهان ماجرا یاری رسان باشم. با این حال در پایان همان جلسه دوم پیشنهاد کردم - و این پیشنهاد مورد استقبال کمیته نیز قرار گرفت - که بیایید و ماجرای سند آوردن و سند بردن را در همینجا خاتمه دهیم و شما نیز در کار کشف حقیقت شوید چرا که همین اسناد و موارد ارائه شده برای برآفتاب انداختن حقیقت و تاباندن نورعدالت بر چهره اصحاب شرارت، کفایت می کند.

جناب اقای لاریجانی

این پیشنهاد را دادم و رفتم و جلسه ما با کمیته منتخب به خوبی خاتمه یافت. اما فردای آن روز ورق برگشت. جمعیتی با حکم دادستانی آمدند و به دفتر من حمله آوردند. آنجا را مورد تجسس قرار دادند و به تجسس در وسایل نیز بسنده نکردند که حتی نوشته ها و نامه های شخصی و چکها و اسناد خصوصی من را نیز مورد تجسس قرار دادند و بردند. آخر امر نیز دفتر را پلمپ کردند و به آذوقه ای که به رسم هرساله برای اطعام مساکین در انجا انبار کرده بودم نیز توجهی نکردند و آنها را نیز مشمول توقیف خود قرار دادند و آقای داوری سردبیر سایت حزب اعتماد ملی را هم دستگیر و با خود بردند. کار پلمپ دفتر شخصی من تمام نشده بود که دفتر حزب اعتماد ملی را نیز که من دبیرکل آن هستم مورد تجسس قرار داده و وسایل و اسناد یک حزب ثبت شده در ذیل قوانین جمهوری اسلامی را نیز برخلاف قوانین کشور ضبط و سرانجام دفتر حزب را هم پلمپ کردند. به اینها نیز بسنده نشد که دکترعلیرضا بهشتی فرزند مرحوم آیت الله بهشتی و مهندس مرتضی الویری با آن سوابق انقلابی و داشتن سابقه نمایندگی مجلس و شهرداری تهران و سفارت جمهوری اسلامی در کشورهای اروپایی را نیز بازداشت کردند و دفتر موسسه نشر آثار مرحوم بهشتی به عنوان یکی از پایه گذاران جمهوری اسلامی هم در جمهوری اسلامی پلمپ شد.

من مانده ام که آیا این اتفاقات که همگی در روز سه شنبه رخ داد نتیجه جلسه ای است که من روز دوشنبه با هیات منتخب شما داشته ام؟ متعجبم ، نه از آن رو که چرا با مهدی کروبی چنین می کنند بلکه از ان رو که چگونه عده ای متوهمانه تصور می کنند مهدی کروبی فرزند احمد با این بگیر و ببندها از میدان به در می رود و صدایش خفه می شود. حالا برایم روشن شده است که چرا برخی دوستان و مشاوران اصرار داشتند که اسناد مظالم و شکنجه ها و تجاوزها را از زبان راویان مظلوم، به صورت سی دی درآورم و علاوه بر نسخه ای که به دستگاه قضایی تحویل می دهم، نسخه ای از آن را نیز در محلی امن نگهداری کنم. چراکه ماشین مرعوب سازی و رعب انگیزی همچنان درکار است و چه بسا که شاهدانی در زیر فشار و ارعاب، سخن خود را نیز تکذیب کنند. چرا که کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که خانه مهدی کروبی هم دیگر در امان نیست. چراکه هراتفاق ناگوار و ناشایستی در جمهوری اسلامی ممکن شده است و دیگر هیچ چیزی دور از انتظار نیست.

جناب آقای لاریجانی

من همچنان بر خواسته اولیه خود که در نامه ای به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح کرده بودم، پافشاری می کنم و چرا نگویم که بعد از این ارعاب ها و بگیر و ببندها مصرتر از پیش نیز شده ام. و وقتی می بینم فرماندهی یک نهاد نظامی - که مدارک آن نیز موجود است- در نامه ای به وزارت بهداشت و درمان دستور می دهد که تحویل کپی اسناد و مدارک پزشکی به کلیه مجروحین و مصدومین حوادث اخیر ممنوع است، و بیمارستان ها را از تحویل اسناد به مجروحان و مورد تعدی قرار گرفتگان ممنوع می کند، بیش از پیش مصر می شوم که بفهمم دلیل این تهدیدها و واهمه ها چیست؟

بر پزشکان است که بر اساس سوگند خود تمام تلاششان را برای درمان مصدومان و بیماران حتی اگر آن مصدوم، دشمن پدرشان باشد مبذول دارند. و شما در مقام قاضی القضات داوری کنید چگونه یک پزشکی در مواجهه با چنین نامه هایی از سوی یک نهاد پرقدرت نظامی، می تواند با امنیت خاطر به وظیفه و سوگند پزشکی خود عمل کند. و اگر مظلومی در بیگناهی کشته شده باشد شما در مقام قاضی القضات چگونه می توانید صدای حق خواهی خانواده او را بشنوید؟ یا اگر کسی مورد شکنجه یا تجاوز قرار گرفته باشد چگونه می تواند در چنین فضای رعب آلودی سند و گواهی خود را از مسئولان پزشکی قانونی دریافت کند و به دست شما برساند؟ پیشتر دعوی ما این بود که نظامیان چرا دخالت در اقتصاد و سیاست می کنند و اکنون می بینیم که اشتهای نظامیان با حسابت و سیاست اشباع نشده و به سراغ طبابت هم آمده اند.

جناب اقای لاریجانی

تصور من این است که شما دعوی عدالت دارید و رجاء واثق دارم که به وظیفه خود در دادخواهی و دفاع از حق مظلوم و محاکمه ظالم آگاهید. از این رو از شما می خواهم که برای روشن شدن افکار عمومی و در راستای انجام تکلیف شرعی و قانونی تان دستور پیگیری اسنادی را بدهید که تاکنون ارائه شده است. و در این مسیر از غالب شدن فضای ارعاب و زد وبند ممانعت به عمل آورید و نگذارید که نیروهای مسلح و شبه نظامی بعد از فرمانروایی بر عرصه سیاست و طبابت، به فکر دخالت در کار قضاوت بیافتند و قله ای دیگر را به مفتوحات خود از پس انتخابات ریاست جمهوری دهم بیافزایند و کار را از این که هست خراب تر سازند.

همچنین به شما توصیه می کنم تا در این فضا که مطبوعات آزاد به لطف دادستان معزول، در محاق توقیف فرو رفته اند مگذارید که برخی مطبوعات و قلم به دستان که به زعم خود درکار حمایت از اسلام اند و به زعم ما اما در مسیر اهانت به اسلام، بیش از این در حاشیه ای امن، دریده سخن بگویند و عدالت خواهی را به محاق برند و آرزویی دست نیافتنی جلوه دهند و گاهی با زبان ارعاب و گاهی نیز به زبان اهانت، چهره های انقلاب را هدف هتاکی خود سازند. همچنین مگذارید که دروغگویی و جعل سند چنان رایج شود که رسانه ملی کشور با تولید و پخش دوباره ی سناریوهایی نظیر سناریوی ترانه موسوی قلابی، روند حقیقت یابی را مخدوش سازد و ابهام ها و مسائلی جدید بیافریند و سنگ هایی در چاه بیاندازد که بیرون آوردن هریک از آنها همچون ماجرای ترانه موسوی از عهده صد عاقل نیز برنیاید.

جناب آقای لاریجانی

شما هیاتی را تشکیل دادید تا به رخدادهای ناگوار پس از انتخابات و ظلم هایی که شده است رسیدگی شود و آقای خلفی به عنوان نماینده شما در کمیته پیگیری، به نقل از شما مدعی بود که جنابعالی گفته اید باید به شکایات و گزارش ها تا نهایت ماجرا، رسیدگی شود. اما پرسش من این است که آیا با وجود این تهدیدها و توهین ها و ارعاب ها رسیدگی به فجایع و شکنجه های پس از انتخابات ممکن خواهد بود؟ پاسخ این پرسش بر شماست اما این را بدانید که مهدی کروبی همچنان اصرار بر پیگیری حقوق مظلومان دارد، باشد که نشان داده باشد این ابزارهای نخ نما شده اگر بر کسانی نیز کارساز باشد، بر او کارساز نیست و او همچنان با قدرت و محکم در میدان ایستاده است و نمی گذارد عده ای تازه به دوران رسیده، چوب حراج بر سرمایه نظام و امام و کشوری بزنند که حاصل یک انقلاب مردمی و خون شهیدان بسیار است.

با آرزوی توفیق شما در امر قضا
21 رمضان1430 مطابق با 20 شهریور1388
مهدی کروبی

 

منبع : خبر آن لاین
دسته ها : سیاسی - نامه
جمعه بیستم 6 1388

آیین زندگی (2)

پندهای جاودانه علی به فرزندش حسن(ع)

 
       
...و چه بسا چیزی از خدا خواسته ای وبه خواسته ات نرسیده ای ، ولی به این حقیقت رسیده ای که چیزی بیشتر و بهتر از آن را دیر یا زود برایت تدارک دیده اند، یا در یافته ای که خیر و صلاحت در نداشتن آن چیز بوده است. چه بسا حاجتی داشته ای که رسیدن به آن باعث تباهی دینت می شده. پس سعی کن از خدا چیزی بخواهی که زیبایی اش برایت جاودان بماند و وجودت از رنج وسختی اش در امان بماند.

و اما ثروت و مال،نه آن برای تو می ماند و نه تو برای آن می مانی. و بدانکه بی شک تو برای آن جهان خلق شده ای،نه این جهان، برای نبودن در این جهان نه برای بودن جاودان،برای مردن نه برای زنده ماندن. و تو اکنون درگذرگاه، سکنی گزیده ای. درخانه موقت و قناعت. و درجاده آخرت. و تو از مرگی گریزانی که هیچ گریزنده ای از چنگ آن خلاصی ندارد. مرگ از شکار خودش نمی گذرد و بی تردید به چنگش می آورد.پس مراقب باش تو را در حین ارتکاب به گناه، نگیرد. به خودت امید و وعده می دهی که از آن گناه توبه می کنی. اما مرگ، میان تو و توبه ات جدایی می اندازد. و این یعنی: کمر به نابودی خودت بسته ای.

ای فرزند جانم!
مرگ
و تو از مرگی گریزانی که هیچ گریزنده ای از چنگ آن خلاصی ندارد. مرگ از شکار خودش نمی گذرد و بی تردید به چنگش می آورد.پس مراقب باش تو را در حین ارتکاب به گناه، نگیرد. به خودت امید و وعده می دهی که از آن گناه توبه می کنی. اما مرگ، میان تو و توبه ات جدایی می اندازد. و این یعنی: کمر به نابودی خودت بسته ای.
را پیوسته در نظر بیار و مقصد این شتابناک را به خاطر بسپار و ببین که پس از مرگ چه ها باید دید و کجا باید رسید. که وقتی مرگ از راه رسید،کمر بسته و حاضر به یراق و پا به رکاب باشی. نه این که مرگ، ناگهان و غفلتا در رسد و تو را در سیطره خویش بگیرد. به هوش باش که جدی گرفتن و جاودان شمردن دنیا توسط اهلش تو را نفریبد یا جنگ و جدالشان بر سر دنیا بر تو اثر نگذارد. چرا که خدا تو را از ماهیت دنیا با خبر کرده و دنیا هم خود در عمل به توصیف خود پرداخته و زشتی هایش را برایت آشکار ساخته.

اهل دنیا سگانی هستند که پیوسته پارس می کنند و درندگانی که مدام زوزه می کشند و با خشم و نفرت به یکدیگر یورش می برند. قدرتمندشان، ضعیف تر را می بلعد و بزرگترشان بر کوچکتر سلطه می یابد. همگی چهار پایند. برخی پای بسته و عده ای لجام گسسته. عقلهایشان را گم کرده اند و بر مرکب جهالت،راهی جاده های نامعلوم شده اند. حیوانات بی زبان، رها شده در سختی بیابان، مشغول چریدن علفهای خسران و زیان. نه چوپانی که سر و سامانشان دهد و نه شبانی که به چراشان برد. دنیا به کوره راهشان می راند و چشمشان را از روشنای هدایت می پوشاند. در وادی حیرت دنیا سر گردانند و در دریای نعمت دنیا دست و پازنان. دنیا را خدای خویش ساخته اند. هم بازیچه دنیا گشته اند و هم به بازی با دنیا پرداخته اند. و آن سوی این جهان را به فراموشی سپرده اند. باش تا پرده های تاریک کنار رود. خواهی دید که کاروان به سامان رسیده، هر که به آن رسیده با مرکب شتاب رسیده.

و بدان ای فرزند جانم!
آن که بر نقاله شب و روز نشسته، برده می شود اگر چه بر جای خود ایستاده باشد. و راه را طی می کند اگر چه راحت و بی خیال، خفته باشد. و یقین بدان که به قله آرزوهایت نمی توانی رسید و از چنگال اجل نمی توانی رهید. این راهی است که
یقین بدان که به قله آرزوهایت نمی توانی رسید و از چنگال اجل نمی توانی رهید. این راهی است که درگذشتگانت آزموده اند و پیشینیانت در نور دیده اند. پس درتلاش معاش، اعتدال داشته باش و دایره درآمد و دارایی را محدود کن. چه تجارت ها که اصل سرمایه را نابود کرده است. چنین نیست که هر تلاشی به روزی رسد و هر قناعت پیشه ای محروم بماند.
درگذشتگانت آزموده اند و پیشینیانت در نور دیده اند. پس درتلاش معاش، اعتدال داشته باش و دایره درآمد و دارایی را محدود کن. چه تجارت ها که اصل سرمایه را نابود کرده است. چنین نیست که هر تلاشی به روزی رسد و هر قناعت پیشه ای محروم بماند.

و عزت نفست را حفظ کن و به هر پستی و دنائتی تن مسپار، اگر چه تو را به خواسته هایت برساند، چرا که آنچه از تو می ستاند، هرگز باز نمی گرداند. و بنده دیگری مباش. که خدا تو را آزاد آفریده. و چه سود در آن خیری که جز با شر به دست نیاید و آسایشی که جز با مشقت حاصل نشود؟! وبه هوش باش که مرکب های شتابناک آز و طمع، تو رابه آبشخور هلاکت نکشانند. و اگر بتوانی کاری کنی که میان خود و خدایت، پای هیچ واسطه ای به میان نیاید و هیچ ولی نعمتی رخ ننماید، بکن. چرا که تو قسمت خودت را می بری وسهم خودت را می گیری. و کمی که از جانب خدای سبحان برسد، بسیار بزرگتر و ارجمند تر است از زیادی که از سوی خلقش. اگرچه هر چه هست از اوست. به دست آوردن آنچه به خاطر سکوت و نگفتن به دست نیامده، آسانتر است از بازگرداندن آنچه به واسطه گفتن از کف رفته.

و ماندن وخوب ماندن آنچه در ظرف است، تماما بستگی به سربند آن دارد. و نگهداری آنچه در دستهای خود توست، از دیدگاه من بهتر است از خواستن آنچه در دستهای دیگران است. و تلخی قطع امید از مردم، شیرن تر است از رو زدن به مردم. و کار و تلاش همراه با عفت وسلامت، شرف دارد بر ثروت آلوده به گناه و معصیت. و راز هر کس نزد خودش محفوظ تر می ماند. وبسا کسان که برای رسیدن به زیان می کوشند.

هر کس که زیاد حرف بزند، یاوه می بافد. و هر که اهل تفکر باشد، به بصیرت می رسد.
با خوبان همدم شو تا از آنان شوی. و از بدان فاصله بگیر تا از آنان نگردی. بد خوراکی است این حرام! و بدترین ستم، ستم بر ضعیفان و درماندگان است.

آنجا که مدارا، خشونت به بار می آورد، خشونت
نگهداری آنچه در دستهای خود توست، از دیدگاه من بهتر است از خواستن آنچه در دستهای دیگران است. و تلخی قطع امید از مردم، شیرن تر است از رو زدن به مردم. و کار و تلاش همراه با عفت وسلامت، شرف دارد بر ثروت آلوده به گناه و معصیت.
عین مدارا محسوب می شود.
چه وقتها که دوا، بیماری می آفریند و درد، نقش درمان می پذیرد.

چه بسا پند کسی که اهل موعظه نیست،کار ساز افتد و پند آن کس که از او امید موعظه میرود، مغشوش گردد. و بر حذر باش از تکیه کردن بر آرزو که آرزو سرمایه ابلهان است. و عقل، به خاطر سپردن تجربه هاست. وبهترین تجربه ات آن است که تو را عبرت بیاموزد. فرصت را دریاب پیش از آنکه تبدیل به غصه و محنت شود. چنین نیست که هر جستجوگری به مقصد برسد و هر رفته ای باز بیاید. واز جمله تباهی، ازدست دادن توشه راه است، وتباه ساختن منزل آخرت.

و هر کاری را پیامد و پایانی است. به آنچه درتقدیرت آمده، خواهد رسید. بازرگان پیوسته در معرض خطر است. وچه بسا "کم" ی که بیش از "زیاد" برکت و باروری دارد. در آن یاوری که پست و فرومایه است و رفیقی که مشکوک و غیر قابل اعتماد، خیری نیست.

روزگار را آسان بگیر تا آن زمان که مرکب زمانه رام توست و به امید بیشتر داشتن، خود را به آب و آتش مزن. و مراقب باش که مرکب سرکش لجاجت، تو را از جای خود نجهاند.

برادرت - ورفیق برادروارت- اگر از تو گسست، تو پا بر نفس خوش بگذار و قدم در مسیر مهر و آشتی بردار. و اگر پای از تو برید و دست از تو کشید، تو دست لطف به سویش دراز کن و پا بر دوام انس و رفاقت بفشار. واگر بر تو تنگ گرفت، تو آستین بخشش گشاده دار. و اگر از تو دوری گزید، تو به او نزدیک شو. و اگر بر تو سخت گرفت تو با او مدارا کن. واگر خطا کرد، تو عذرش را بپذیر. تا آنجا که انگار تو بنده اویی و او ولی نعمت توست. و مبادا آنجا که جای این رفتار نیست و برای آن که لایق این کردار نیست، چنین
هر کس که زیاد حرف بزند، یاوه می بافد. و هر که اهل تفکر باشد، به بصیرت می رسد. با خوبان همدم شو تا از آنان شوی. و از بدان فاصله بگیر تا از آنان نگردی. بد خوراکی است این حرام! و بدترین ستم، ستم بر ضعیفان و درماندگان است.
عمل کنی. ودشمن دوستت را هرگز به دوستی مگیر. چرا که دشمنی کردن با دوست محسوب می شود. و هنگام نصیحت به برادرت- خوب یا بد- تلاش کن که مخلصانه عمل کنی.

و خشم را جرعه جرعه بنوش و از بروزش چشم بپوش که من ندیدم شربتی تا بدین حد نیک فرجام وشیرین سرانجام. و مهرورزی کن نسبت به آنکه با تو خشونت می کند. بعید نیست که نرمی رفتارت او را مهربان کند. و دشمنت را به کمد لطف کرامت بگیر. که از دو محصول پیروزی- که عفو و انتقام است- عفو، شیرین تر است. و اگر خواستی که پیوند از برادرت بگسلی، جایی برای او در وجود خودت باقی بگذار که اگر هوشیار شود و قصد بازگشت کند، بتواند. و هر کس به تو خوش گمان است، گمانش را تقویت و تثبیت کن. حق رفیقت را ضایع مکن به اعتبار رفاقتی که میانتان بوده و هست. چرا که بعد از پایمالی حقوق، رفاقتی بر جای نمی ماند. و کاری نکن که خانواده ات بی مهرترین مردم نسبت به تو گردند.

و به آن که تو را دوست نمی دارد، دل مبند. و مبادا که در رفاقت چنان عمل کنی که دوست، انگیزه اش برای بریدن، بیشتر از پیوستن شود و برای بدی کردن، بیشتر از خوبی. و ظلم آن کس که بر تو ستم می کند، دل جانت را نیازارد. چرا که او در آتش زیان خود می سوزد و برای تو منفعت می اندوزد. و آن کس که تو را شادمان می کند، غمگین ساختنش سزاوار نیست.

وبدان ای فرزند جانم!
که روزی بر دو گونه است:
یکی آن روزی است که تو در پی آنی و دیگری آن است که خود در پی توست.این روزی را اگر تو دنبال نکنی ، خود به سراغت خواهد آمد. چقدر زشت است فروتنی به هنگام نیازمندی وجفا و سرکشی به وقت بی نیازی . بهره ی تو از دنیا همان قدر
برادرت - ورفیق برادروارت- اگر از تو گسست، تو پا بر نفس خوش بگذار و قدم در مسیر مهر و آشتی بردار. و اگر پای از تو برید و دست از تو کشید، تو دست لطف به سویش دراز کن و پا بر دوام انس و رفاقت بفشار. واگر بر تو تنگ گرفت، تو آستین بخشش گشاده دار. و اگر از تو دوری گزید، تو به او نزدیک شو. و اگر بر تو سخت گرفت تو با او مدارا کن. واگر خطا کرد، تو عذرش را بپذیر...و مبادا آنجا که جای این رفتار نیست و برای آن که لایق این کردار نیست، چنین عمل کنی.
است که برای خانه ی آخرتت به کار می گیری.

اگر بناست که به خاطر آنچه از دست داده ای، ضجه بزنی، سزاست که برای آنچه به دست نیاورده ای هم، مویه کنی. از بوده ها پی به نا بوده ها ببر. چرا که قضایا شبیه یکدیگرند.

از آنان مباش که پند و موعظه را جز با ضرب و زور نمی پذیرند. چرا که عاقل، پند و اندرز را به ادب می پذیرد و چهار پا به زور و ضرب.

با دو سد استوار، راه هجوم غم و اندوه را بر دلت ببند:
یک : صبر و مدارا. دو: اعتماد کامل و زیبا نسبت به خدا.
هر که از جاده ی اعتدال فاصله بگیرد، سر از وادی ستم در می آورد.
و دوست، خوشاوند محسوب می شود. و دوست کسی است که در غیاب هم دوست باشد .

وهوای نفس، شریک و همدم کوری است.
چه بسا نزدیکی که از هر دوری دورتر است. وچه بسا دوری که ازهر نزدیکی نزدیکتر. وغریب آن کسی است که همدم ندارد.

کسی که پا از حیطه ی حق فراتر بگذارد، عرصه بر او تنگ می شود. و هر که قدر و اندازه ی خود را بشناسد، حرمتش حفظ می گردد. آن کس که نسبت به تو پروا ندارد و حد و اندازه نگه نمی دارد، به یقین دشمن توست .

در آن زمان که طمع یافتن، باعث هلاکت می شود ، یاس و نیافتن ، عین یافتن است و به مقصود نرسیدن، عین رسیدن. نه هر پوشده ای آشکار کردنی است و نه هر فرصتی در یافتنی. چه بسا که یک بینا راهش را گم کند و نابینا سر از مقصد در بیاورد.

انجام هر کار بد را به تاخیر بینداز. چرا که هر زمان بخواهی می توانی در انجامش ، شتاب کنی.

بریدن از جاهل ، درست مثل پیوستن به عقل است.
هر که به زمانه اعتماد کند زمانه به او خیانت می کند و هر که برای زمانه اعتبار قائل شود ، زمانه او را بی اعتبار می سازد.

تیر همگان همواره به هدف اصابت نمی کند .
با تغییر حکومت ، مناسبات زمانه تغییر می کند.
بیش تر از سفر به همسفر بها بده و پیش تر از خانه ، همسایه را ارزیابی کن.
و هنگام سخن گفتن ، از بیان حرفهای مضحک پرهیز کن، اگر چه نقل قول از دیگران باشد.

و خویشاوندانت را گرامی بدار. چرا که آنان بال تو اند برای پرواز و اصل و
ریشه ی تواند برای بازگشت و دست تو اند برای حمله و هجوم.

دین و دنیایت را به خدا می سپارم . بهترین سر نوشت را برای حال و آینده ات و دنیا وآخرتت از خدا مسالت دارم.
والسلام

 

منبع : فرارو

دسته ها : مذهبی - نامه
جمعه بیستم 6 1388
روایت فاتح از اشک موسوی برای رهبری
در پی انتشار اظهارات فرمانده محترم سپاه پاسداران ، ابوالفضل فاتح جوابیه ای را به این شرح برای آینده ارسال کرد:

بسمه تعالی
از قول فرمانده ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است که «محمد علی ابطحی در اعترافاتش گفته است که خاتمی، فاتح و مهدی هاشمی می گفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخاب های دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.»

چنین سخن و اتهامی نه تنها کذب محض و افترایی گزاف که جفایی نابخشودنی است. بر آقای ابطحی حرجی نیست. اما فرمانده ی محترم سپاه آقای جعفری چرا؟ بهتانی تا این اندازه زشت و بی پایه در کدام دادگاه منصف به اثبات رسیده است که که اینک مستند ادعای خطیر و موهوم اخیر شده است؟ چنین اشتباهی از افراد معمولی نیز پذیرفته نیست چه رسد به مقامی در این حد و اندازه. وا حسرتا اگر مبنای همه ی ادعاها و تحلیل ها چنین بی اساس و سست باشد و وا مصیبتا اگر چنین تحلیل هایی مبنای عمل نیز قرار گرفته باشد که متاسفانه در موارد بسیاری چنین شده است. جای تامل دارد که چرا فرمانده ی محترم با همه ی دسترسی ها به سیستم امنیتی و اطلاعاتی به جای ارائه ی مدارک متقن و مستند برای اثبات چنین ادعای خطرناکی به سخنان منسوب به دوران بازجویی فردی آن هم در شرایط خاص استناد می کنند.

در حیرتم که چقدر ناصواب بهتان می زنند. عرض می کنم که در طول ماه های حضور در ایران و منتهی به انتخابات هرگز ملاقات یا مجالستی با آقای ابطحی نداشته ام به ویژه آن که ایشان در ستاد حجت الاسلام والمسلمین کروبی فعالیت داشته و موافقتی هم با آقای مهندس موسوی نداشته اند. یکی دو بار هم که صحبت تلفنی به میان افتاد، جز مطالب جزیی مطلبی گفته نشد. همینطور نه با ایشان و نه با هیچکس دیگری در این مقولات و نظایر آن سخن و هم صحبتی نداشته ام و به مخیله ام نیز چنین داستان هایی خطور نکرده است. در این حال به عنوان ذره ای کوچک از ملت شریف ایران و علاقمند به نظام و انقلاب به آنچه در طول انتخابات ریاست جمهوری انجام داده ام افتخار می کنم و به تهمت زنندگان عرض می کنم که اگر نمی خواهند به حقیقت برگردند و بنا دارند بر این نمط برانند، باید تهمت های دیگری وضع کنند چرا که این تهمت ها بسیار ناچسب تر، رسواکننده تر و ظالمانه تر از انتساب رنگ سبز و ستاد به بیگانه است .

ما همواره اندیشه های حضرت امام را به عنوان یک کل واحد دیده، به آن اعتقاد داشته و عشق ورزیده ایم . آنها که مرا می شناسند می دانند که حفظ حرمت و اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از اصول ، ارزش ها و سنت هایی بوده است که همواره در خفا و علن به آن اهتمام و التزام داشته ام. ایمان به مبانی حضرت امام دلیل بنیادین و ارادت و عواطف شخصی نسبت به معظم له دلیلی مضاعف بوده و هست. همینطور طبیعی است که خاستگاه خود را چپ خط امام دانسته، استقلال فکر و عمل خود را داشته و در صحنه ای چون انتخابات به حمایت از شخصیتی خط امامی چون مهندس موسوی برخیزم. شیرینی زندگی کوتاه سیاسی خود و راه درست را نیز در این می دانم، اگرچه از این بابت از سوی افراطیون طرد شده، تهمت ها شنیده و زخم ها خورده ام.

از ابتدای حضور در انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سپس ایسنا و در همین دوران انتخابات اخیر همه ی تلاشم متوقف بر پیشگیری از واگرایی ها و تقویت همگرایی ها، حمایت از گفت و گوی ملی و دفاع توامان از جمهوریت و اسلامیت بوده است. همیشه اعتقاد داشته ام که وقتی باب های گفت و گو بسته می شود باب های خشونت باز می شود. صد افسوس که عده ای نان خود را در تنور واگرایی ها و خشونت می پزند و از رهگذر همین واگرایی هاست که برای خود مقام و منصبی دست و پا کرده اند. آنها به هر قیمتی ولو آبروی نظام در صدد جا انداختن تحلیل های نادرست و واگرایانه ی خود هستند و به ماموران خود فرصت می دهند تا دور از چشمشان فتنه ها و ظلمها روا دارند و مدعی اند که هدف شان هم دفاع از کیان نظام و انقلاب و رهبری بوده و هست .

به رغم تهمت زنندگان، معتقدین اصیل به انقلاب و نظام را در یاران صادق انقلاب و همین مجموعه ی خط امام می دانم نه آنها که در برابر اندیشه های آن امام یگانه ایستاده و شهره ی شهر به میراث خواری اند. به خوبی به یاد دارم که آخرین باری که خدمت حجت الاسلام والمسلمین خاتمی رسیدم، نگرانیشان اساس نظام بود و غمگنانه می گفتند که این جریانات متعدی و متحجر روزی شخص رهبری را هم نشانه خواهند رفت. آخرین روزها آقای مهندس موسوی به من می گفت "در زمان نخست وزیری اصرار داشتم که حتما برخی افراد که شهره به علاقه مندی به آیت الله خامنه ای بودند در تیم همکارانم حضور داشته باشند. یکی از دلایل که شما را نیز در این منصب و حلقه ی اول خود قرار داده ام همین علاقه و اعتقاد شما به نظام و شخص آیت الله خامنه ای است". شاید کمتر کسی بغض و اشک مهندس میر حسین را دیده باشد، اما به یاد دارم که به هنگام خداحافظی حضوری بغض گلویش را فشرد و با چشمانی پر از اشک گفت "فلانی من هرگز نگران خودم و موقعیتم نیستم. تنها نگرانی من نظام جمهوری اسلامی است که از این رفتارها آسیب می خورد. من تمام تلاش خود را کرده ام که سطح مجادله به رهبری کشیده نشود، اما افسوس که آنها عامدانه چنین می کنند". آری این عقیده ی ما ، مکتب ما و سنت ماست. حال نامش را هر چه می خواهید بگذارید.

به یاد دارم که در طول بازجویی، بازجویان چگونه تلاش می کردند که به جای حقیقت، برای تحلیل های غلط شواهد و قراین بیابند و بزرگان را متهم به خیانت و براندازی کنند. بلافاصله در مصاحبه ای عرض کردم که این بازجویی ها کارخانه ی ضد انقلاب پروری و خود کانونی برای توطئه است نه کشف آن. انشاء الله خداوند روزی روشن خواهد ساخت که چه کسانی با چه ترفندها و دروغ ها و توطئه هایی حیثیت نظام و سرمایه هایش را نشانه رفتند و چه کارنامه ی سیاهی از رفتار ناصواب خود را به نام نظام ثبت نمودند.

به یاد می آورم و قسم می خورم که هرگز برای شب ها و روزهای پس از انتخابات برنامه ای نداشتیم . و از آنچه رسانه های رقیب از آشوب و درگیری پس از انتخابات می گفتند حیران بودیم.

به یاد می آورم آنچنان به رسانه ها و شخصیت های خارجی حساس بودیم و آنچنان بر آنان سخت گرفتیم که متهم به کارشکنی در برنامه های مهندس موسوی شدیم. نه ایشان و نه هیچیک از اعضای اصلی ستادشان با هیچ مقام خارجی ملاقاتی برگزار نکرد. در تمام مدت انتخابات جز یک مورد آن هم از سوی فردی خارج از ستاد اصلی حتی یک مصاحبه به رسانه های فارسی زبان داده نشد. هیچیک از اعضای اصلی ستاد آقای مهندس موسوی با رسانه های خارجی جز چند استثنا مصاحبه ای نداشتند و عدد مصاحبه های خارجی آقای مهندس موسوی به انگشتان دو دست نرسید. در این حال ستاد رقیب در ارتباط پیوسته با رسانه های خارجی بود، حتی به صدای آمریکا مصاحبه می داد. در سفرها ، رسانه های خارجی را به همراه می برد و در روز های آخر تایمزانگلستان و س ان ان آمریکا همراه و یار و غارشان بود. نمی دانم اگر ما هم شهروند بعضی از کشورها بودیم و به جای ستاد آقای مهندس موسوی به ستاد رقیب می رفتیم آیا باز هم متهم به چنین اتهاماتی می شدیم ؟

ایمان دارم که هیچ ستادی به اندازه ی ستاد مهندس موسوی متکی به مردم و با دست خالی به میدان نیامد، کمترین هزینه و بهترین استقبال را داشت. دستش از بیت المال کوتاه بود و از دروغ ارتزاق نکرد، اما بیشترین دروغ به آن نسبت داده شد.

ایمان دارم یکی از ریشه های اصلی تهاجمات ناجوانمردانه ، جنگ قدرت و یکی از اهداف آن مایوس کردن فرزندان امام از نظام و حتی خالی کردن اطراف رهبری معظم از حامیان صادق و مستقل با هدف شوم یکسره کردن کار نظام از سوی متحجرین است. بنابراین به طراحان آن مظنونم و امید دارم که ایشان با تیزبینی مانع از این روند ناصواب شوند.

فرمانده محترم جناب آقای سردار جعفری نگران ما نباشید. دوستان اشتباه گرفته اند. نگرانی، رفتارهای ناصواب نظیر کوی و کهریزک و ... است که خواسته و ناخواسته کیان کشور را هدف گرفته و اتفاقا بیشترین زیان را متوجه مردم، نظام و رهبری ساخته و معلوم نیست که باید شکایت آن را به کدام محکمه برد. نگرانی آن است، بعضی کسانی که باید حافظ جان و مال و ناموس و آبروی مردم باشند خود را مالک آن می دانند و خود متعدی آن شده اند. نگرانی همین دروغ هاست. این اتهام ها برای چون منی استخوان سوز و جگرسوز است. گلایه مندم، اما در همه حال به رغم این همه ناروایی ها عرض می کنم حاشا و کلا فرزندانی که در دامان کرامت و آقایی امام (ره) پرورش یافته اند از ایمان خود دست بردارند و آنچه نباید بگویند، بگویند. به قول حافظ "آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم".
دسته ها : خبر سیاسی - نامه
پنج شنبه دوازدهم 6 1388

نامه کروبی به ضرغامی: همین امشب وقت بدهید جواب حرفی را که علیه من زده شده بدهم

سیاست > احزاب و تشکل ها  - 
دبیرکل حزب اعتماد ملی به رئیس سازمان صدا وسیما نامه نوشت.


به گزارش ایلنا متن نامه مهدی کروبی به عزت‌الله ضرغامی بدین شرح است:

جناب آقای عزت‌الله ضرغامی
ریاست محترم صدا و سیما

با سلام و احترام

پیرو اظهارات آقای قاضی مقدمی رییس بازپرسی شعبه سیزدهم که از طرف دادستان محترم وقت تهران به اینجانب معرفی شده بود در بخش های مختلف خبری درباره حوادث پس از انتخابات و ادعاهای ایشان مبنی بر غیر قابل استناد بودن مستندات اینجانب درباره آزار برخی از بازداشت شدگان حوادث اخیر تقاضا می کنم هر چه سریعتر دستور فرمایید همین امشب برنامه‌ای با حضور نماینده‌ای از سوی اینجانب برای توضیح پیرامون آنچه روی داده است برگزار شود یا اینکه اطلاعیه دفتر اینجانب در شرح این ماجرا از تریبون رسانه ملی خوانده شود ، تا مردم خود در جریان ماجرا قرار گیرند . البته بنده فکر می کنم اینجانب و کسانی که در راستای احقاق حقوق مردم تلاش می کنیم به اندازه برخی افراد که می‌خواستند جنایاتی که شده است را پنهان کنند از این حق برخورداریم تا از تریبون رسانه ملی با مردم سخن بگوییم.

مهدی کروبی

دسته ها : سیاسی - نامه
سه شنبه دهم 6 1388
درخواست کروبی برای دیدار با صادق لاریجانی
اکنون نیز آمادگی خود را برای دیدار با شما و ارائه بخشی از مستندات و معرفی برخی از افراد آسیب‌دیده را به حضورتان در هر زمان و مکانی که صلاح بدانید اعلام می‌دارم، مشروط به تمهید مقدمات مناسب و تضمین امنیت خواهان‌ها و با امید به احقاق حق و برخورد قانونی با خوانده‌ها در هر پست و مقام در صورت اثبات جرایم آن‌ها و با اطمینان از این‌که ترازوی عدالت ، مخصوص ضعیفان نیست و در برابر صاحبان قدرت از کار نمی‌افتد.
حجت الاسلام مهدی کروبی با نگارش نامه ای سرگشاده به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه اعلام آمادگی کرد تا بخشی از مستندات خود را درباره آنچه روی داده به او ارایه کند و در صورت تامین امنیت آسیب دیدگان برخی از آنها را نیز به وی معرفی تا نسبت به احقاق حق انها اقدامات لازم انجام شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن کامل نامه کروبی به صادق لاریجانی به شرح زیر است : با سلام و تحیت و تبریک انتصاب جنابعالی به سمت ریاست خطیر قوه قضائیه و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات آن‌جناب در ماه پر برکت رمضان. از خداوند بزرگ برایتان در این مسؤولیت جدید و قرار گرفتن در مسندی که به موجب طبع اولیه، جایگاه انبیای الهی و اوصیای ایشان برای اجرای عدالت و احقاق حق است، آرزوی توفیق دارم.

امیدوارم که آن محقق فرزانه و تربیت یافته بیت فقاهت و مرجعیت و تقوی با ابتکار و نوآوری مبتنی بر آموزه‌‌های غنی اسلام و درک دقیق شرایط زمان و مکان و بذل مساعی جمیله جهت حفظ و تقویت استقلال عدالتخانه، گامی بلند در راستای تحقق عدالت به عنوان هدف غایی ادیان الهی و تضمین حقوق آحاد مردم و تحکیم اساسی ملک بردارند و کارآمدی احکام نورانی اسلام ناب محمدی و تربیت‌یافتگان آن حکمت را به اثبات برسانند.

در ادامه خاطر مبارک را مستحضر می‌دارم که در جریان انتخابات با شکوه و افتخارآفرین اخیر ملت بزرگ ایران و متعاقب آن، متأسفانه رفتارها و حوادث و ماجراهای تلخ و سنگینی از ناحیه برخی افراد غیرمسؤول و نیروهای خودسر و افراطی داغ‌تر از آش و صد البته با سوءاستفاده از خطاها و اشتباهات بعضی از مسؤولان و مراجع قانونی و در باغ سبزی که باز شده بود بر نظام و جامعه تحمیل و خسارات جبران‌ناپذیری بر ملک و ملت وارد شد که موجبات خدشه‌دار شدن حیثیت نظام و ورود آسیب به باور عمومی را فراهم آورد و با کمال تأسف در 30 سالگی انقلاب اسلامی که باید شاهد به ثمر رسیدن آرمان‌های بزرگ انقلاب اسلامی بعد از گذشت سه دهه از ایثار و فداکاری ملت شریف و عزیز ایران می‌بودیم، همگان دیدیم که چگونه برخی از نیروهای متجاسر به صورت سازمان‌یافته علاوه بر ایجاد رعب و وحشت و ضرب و جرح گسترده مردم عمدتا بی‌گناه در کوی دانشگاه، مجتمع سبحان، خیابان‌های تهران و برخی شهرستان‌ها و بازداشت‌های فله‌ای و غیرقانونی و نگهداری فرزندان عزیز این آب و خاک در محل‌ها و اماکن مخوف و نامناسب، هزاران نفر را در معرض شکنجه و آزارهای سخت و غیرقابل جبران قرار دادند که در موارد عدیده‌ای، منتهی به شهادت و نقص عضو و معلولیت پیشرفته وسنگین شد و تئوری«النصر بالرعب» برخی از تئوریسین های خشونت به منصه ظهور رسید و از این طریق فضای حاکمیت رعب و وحشت، نه تنها برای افراد گرفتار و خانواده‌ها و نزدیکان، بلکه به نحوی برای کل جامعه فراهم آمد.

البته بلند شدن فریاد مظلومان و انعکاس وسیع این بی‌عدالتی‌ها ، بعضا واکنش تند برخی از مقامات ارشد نظام و مطالبه جبران خسارت‌ها و ضرورت ترمیم آسیب‌های وارده به اعتماد عمومی را به دنبال داشت، ولی با کمال تأسف علی‌رغم این واکنش‌ها و پیگیری آیت‌الله شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه و نیز اقدامات خوب رئیس مجلس شورای اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس، هنوز که هنوز است، این اوضاع آشفته به سامان نرسیده و تا کنون هم سرنوشت برخی بازداشت‌شدگان که شبانه از خانه خود ربوده و یا به طور غافلگیرانه در خیابان بازداشت شده‌اند، نامعلوم است و هنوز هم ستادی کارآمد و پاسخگو که در قبال حال و روز بازداشت شدگان و مراجع مختلف، طرف حساب داغ‌دیدگان و آسیب‌دیدگان و زندانیان و ... باشد وجود ندارد.

هنوز هیچ‌گونه اقدام مورد قبول ملت در خصوص سوله‌های کهریزک و بازداشتگاه‌های غیرقانونی محتمل دیگر و مجازات خاطیان و متعدیان به حقوق ملت، توسط دست‌اندرکاران این بازداشتگاه‌ها به اطلاع مردم نرسیده است. بدون تردید، عمده رفتارهای انجام شده با فرزندان ایران عزیز، نه تنها بر اساس اصول حقوق بشر مورد ادعای غرب، بلکه بر اساس موازین فقه اسلامی، قوانین و مقررات و آیین‌نامه‌های حاکم در نظام قضایی کشور جرم و خلاف محسوب می‌شوند و متعدیان از این موازین و مقررات ، ضامن می‌باشند و در هر لباس و مقامی باید به مجازات برسند.

جناب آقای لاریجانی ، حضرت‌عالی واقفید که در بسیاری از موارد حقوق افراد و گروه‌ها و احزاب و ... با زیر پا گذاشتن قوانین و مقررات و حقوق قانونی متهم از قبیل برخورداری از حق جلب و احضار به وسیله قاضی و احضار در ساعات روز و تفهیم اتهام در مدت معین و صدور قرار مناسب و حق استفاده از وکیل و تشکیل دادگاه با حضور هیأت منصفه تضییع شده و نمونه‌هایی از دادگاه‌های هیأتی و شبیه کشتی نوح برگزار و با ابتکاری جدید و خلاف مقررات و رویه قضایی، تحت‌عنوان کیفرخواست عمومی و تحمیل لباس خاص و احضار افراد شناخته شده با دمپایی به قصد تحقیر آنان در دادگاه و متعاقبا وادار کردن آنان به سخنرانی‌ و نه دفاع از خود ، ضربه‌ای سنگین به قضای اسلامی وارد شد، به طوری‌که برخی از بزرگان از این قضاوت‌ها به «وهن قضای اسلامی» تعبیر کردند.

جناب آقای لاریجانی ، همان‌طوری که مستحضرید این‌جانب پس از حوادث دلخراش انتخابات و گذشته از مصاحبه ها و بیانیه های خود، نامه‌هایی را در باره مظالم روی داده برای رفع نگرانی ها و دفاع از حقوق مردم ، خدمت مسؤولان محترم کشور از جمله آیت‌الله هاشمی شاهرودی رئیس محترم وقت قوه قضائیه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسنی‌اژه‌ای وزیر محترم وقت اطلاعات، جناب آقای هاشمی رفسنجانی رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری و دکتر لاریجانی رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، ارسال کرده و خواستار بررسی و رسیدگی عاجل به تخلفات صورت گرفته شده‌ام حتی شفاهاً گفتگوهایی با مسئولین قضایی از جمله برادر بسیار ارجمند و دلسوز حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای دری نجف آبادی دادستان سابق کل کشور و مشاور عالی جنابعالی داشتم که ایشان انصافاً با جدیت و دلسوزی ِتمام ، موضوع را پیگیری نمودند.

اکنون نیز آمادگی خود را برای دیدار با شما و ارائه بخشی از مستندات و معرفی برخی از افراد آسیب‌دیده را به حضورتان در هر زمان و مکانی که صلاح بدانید اعلام می‌دارم، مشروط به تمهید مقدمات مناسب و تضمین امنیت خواهان‌ها و با امید به احقاق حق و برخورد قانونی با خوانده‌ها در هر پست و مقام در صورت اثبات جرایم آن‌ها و با اطمینان از این‌که ترازوی عدالت ، مخصوص ضعیفان نیست و در برابر صاحبان قدرت از کار نمی‌افتد.

اکنون این آخرین نامه‌ای است که برای دادخواهی از جانب کسانی که بناحق در حوادث پس از انتخابات مورد ظلم و ستم واقع شده‌اند، به حضور جناب‌عالی ارسال می‌دارم و امیدوارم که در طلیعه حضور شما بر مسند ریاست قوه قضائیه، شاهد اجرای عدالت باشیم و دیگر نیازی به این نباشد که مردم بزرگوار و رنج‌دیده ایران به صورت مستقیم مورد خطاب واقع شوند و موجبات تکدرخاطر و ناراحتی آنان بیش از این فراهم آید.

ضمنا به استحضار می‌رسانم، اخیرا در جلسه‌ای صمیمی و راهگشا با حضور اعضای محترم کمیته حقیقت‌یاب مجلس در دفتر این‌جانب که انصافا با هوشیاری و دقت لازم و دلسوزانه امور را پیگیری می‌کردند، بخشی از مستندات جرایم روی داده را به اطلاع آنان رساندم که موجب تنویر افکار و اظهار تاسف شدید آنان شد. حتی اظهارات یکی از افرادی که بنا به گفته خود ، متاسفانه مورد تجاوز قرار گرفته بود را قرائت و تقدیم آن کمیته نمودم که در آن ، گزارش برخورد یکی از مسئولان قضایی مشاهده می شد که از یک شیوه معمول و مرسوم قضایی جهت کشف حقیقت برخوردار نبود و عبارات تهدید آمیزی از سوی آن مسئول بکار رفته بود بگونه ای که اینطور به نظر می رسید ، علیه فرد آسیب دیده و له عده ای دیگر رفتار نموده و حتی فرد آسیب دیده را متهم کرده که « تو را تطمیع کرده اند» . در پایان جلسه ، اعلام آمادگی نمودم که در صورت نیاز ، اشخاص آسیب دیده را به این کمیته معرفی نمایم به شرطی که امنیت لازم برای این افراد فراهم آید تا بتوانند اظهارات خود را بدون ترس بیان نمایند .

اگر چه این نشست دارای ظرفیت همکاری، بررسی و حقیقت‌یابی مسائل تلخ پیش آمده پس از انتخابات را دارا بود ولی برای به ثمر نشستن این تلاش‌ها از جناب‌عالی انتظار می‌رود که شرایط لازم را جهت ادامه راه خطیر این کمیته به نحوی فراهم آورید که اعضای محترم آن بتوانند آزادانه و با حفظ اصل بی‌طرفی سیاسی مسائل را پیگیری نمایند . چرا که فشارهای سیاسی که به برخی از این افراد وارد می شود موجب شده که صحبت ها و موضع گیری های متفاوت و بعضاً مغایر با یکدیگر داشته باشند.

امیرالمؤمنین علی(ع) در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر فرمود: «فانى سمعت رسول‌الله(ص) یقول فى‌غیر موطن: «لن تقدس امه لایؤ خذ للضعیف فیها حقه من‌القوى غیرمتعتع‏؛ من در موقعیت‌های مختلف و به طور مکرر از رسول خدا(ص) شنیدم که می‌فرمود: هر گز به سعادت و خوشبختى نرسد ملتى که در آن حق ضعیف از قوی با صراحت و بدون لکنت زبان گرفته نشود».

در پایان از جناب‌عالی می‌خواهم که با تذکر به برخی از مسؤولان قضایی و نیروهایی که با دخالت غیرقانونی در امر قضا، استقلال قوه قضائیه را مخدوش می‌کنند اهمیت موضوع را تفهیم و با اخطار جدی، آنان را از ایجاد رعب و وحشت در شاکیان برای پاک کردن صورت مسأله منع کنید؛ چرا که همگان می‌دانیم بدن سالم، غذای فاسد را پس می‌زند و از این طریق، خود را از خطر می‌رهاند. از این‌رو، نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز که برآمده از تلاش‌ها و مبارزات تاریخی ملت بزرگ ایران و شهدای به خون خفته این دیار می‌باشد می‌باید بدون واهمه، افراد آلوده و فاسد را حذف و متخلفان و متعدیان به حقوق مردم را به سزای اعمالشان برساند و از این طریق موجبات پالایش درونی خویش و اصلاح ساختار خود را فراهم سازد.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - سیاسی - نامه
شنبه هفتم 6 1388
نامه برخی از مدیران خاتمی به لاریجانی
استانداران و معاونان وزارت کشور در دولتهای هفتم و هشتم در اعتراض به ادامه بازداشت و برگزاری دادگاه ده‌ها چهره شاخص اصلاح‌طلب به رئیس جدید قوه قضائیه نامه نوشتند

به گزارش پارلمان نیوز در این نامه آمده است:

ما امضا کنندگان این نامه ضمن دفاع از حقوق قانونی و حرمت وحریم کلیه بازداشت شدگان، در مورد عده ای از همکاران سابق خود در وزارت کشور که اکنون دربازداشت به سر میبرند وغالباً ممنوع الملاقات هستند، یعنی برادران عزیز وبزرگوارمان:دکتر سید مصطفی تاجزاده ـ دکتر محسن میردامادی ـ دکترعبدا...رمضان زاده ـ مهندس محمد عطریانفرـ مهندس هدایت ا...آقائی ـ مهندس میرزا ابوطالبی ـ جهانبخش خانجانی ـ مجید نیری، با توجه به شناختی که از آنان داریم گواهی می‌دهیم آنان انسانهایی شریف، با اخلاص وخدومی هستند که همواره در راه آرمانهای انقلاب و خدمت به مردم کوشیده اند ودر انتخابات ریاست جمهری دهم نیز صادقانه تلاش نمودند تا با دعوت از مردم به حضور و مشارکت گسترده آنان بیفزایند وبر اقتدار و عزت ایران وجمهوری اسلامی بیفزایند؛ اما اینک به جای تقدیر وتشکر از تلاشهای ارزنده آنان، بدون هیچ گناه وجرمی در بازداشتگاه ها وسلولها به سر میبرند.اینگونه معامله با شخصیتهای خدمتگذار وجوانان پر شور کشور باهیچ یک از معیارهای عدل و انصاف و حقوق قانونی و حتی با تدابیر حداقلی حکومتداری نیز همخوانی ندارد.

ریاست محترم قوه قضائیه! ما با اعلام نگرانی شدید از وضعیت همکارانمان در دوران خدمت در وزارت کشور،به ویژه آقای تاج زاده که متأسفانه هیچگونه خبر موثق و قابل اعتمادی از وضعیت ایشان در دست نیست، از جنابعالی میخواهیم با یک تصمیم شجاعانه و خداپسندانه در ابتدای مسئولیت خویش، سریعاًدستور آزادی کلیه بازداشت شدگان وقایع اخیر،از جمله همکاران ارزشمندمان را که از شخصیتها ومدیران خدوم وبرجسته کشوراند صادر فرمائید و اجازه ندهید برخوردهای ظالمانه و غیر قانونی برخی از ضابطین قضائی تحت مسئولیت جنابعالی ادامه یابد و چهره دستگاه قضائی را بیش از این ملکوک سازد.

امضاهای نامه عبارتند از:

علی اصغر احمدی- حسین امینی-جمشید انصاری- غلامرضا اانصاری- محمد ابراهیم انصاری لاری- اشرف بروجردی- محمد رضا بهزادیان- محمد علی پنجه فولادگران- اسماعیل تبادار- علی جابریان- سید صفدر حسینی- سید محمود حسینی- احمد خرم- اسماعیل دراز گیسو- اسدا...رازانی- علی اکبر رحمانی- جعفر رحمان زاده- حسن رسولی- ابراهیم رضائی بابادی- عبدالمحمد زاهدی- محمود زمانی قمی- محمد علی سبحان الهی- قربانعلی سعادت- غلامعلی سفید- مسعود سلطانیفر- کریم شورانگیز- غلامرضا صحرائیان- علی صوفی- داود کشاورزیان- محمدعلی کریمی- حمید کلانتری- سید مرتضی مبلغ- یحیی محمد زاده- فریبرز محمودیان- فتح ا...معین- محمد حسین مقیمی- سید جعفر موسوی- محمد هاشم مهیمنی- محسن مهرعلیزاده- سید محمود میرلوحی- محسن نریمان- سید علی نکوئی- جواد نگارنده- حسن یونس سینکی
 
 
 
 
 
 
 
 
دسته ها : سیاسی - نامه
جمعه ششم 6 1388
آقای احمدی‌نژاد،قذافی برادر تونیست!
مهدی موسوی در یادداشتی به بهانه پیام تبریک معمر قذافی به آقای احمدی نژاد نگاشته است:

درست در آستانه نهم شهریور ماه و همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان که یاد آور خاطره تلخ ربوده شدن امام موسی صدر به دست حکومت لیبی است، در خبرها می خوانیم که قذافی برای دومین بار برای ریاست جمهوری ایران پیام تبریک فرستاده است و خود را برادر ایشان خوانده است. این پیام در آستانه سالگرد جنایت بزرگی که هیچ گاه از ذهن شیعیان جهان به خصوص مردم ایران زدودنی نیست، به چه معنا می تواند باشد؟ پاسخ اینگونه پیام ها چه گونه باید باشد؟ آیا سکوت درباره اینگونه سخنان از سوی حکومت شناخته شده ای که بارها و بارها مقامات بین المللی و داخلی آن را جنایتکار شمرده شده‌اند و این مسئله را اثبات کرده‌اند، تحمل پذیر است؟

چند روزی بیشتر تا نهم شهریور نمانده است و از طرفی پس از سی و یک سال دوباره ماه مبارک رمضان و شهریور ماه همچون زمان ربوده شدن امام موسی صدر، با هم مطابق شده اند و بیش از هر سال، دل های داغ دیده را به یاد آن سید بزرگوار در بند می اندازد.

نهم شهریور سالروز جنایتی بزرگ است. جنایتی که هنوز هم ادامه دارد. جنایتی که در گذشته و تمام شده نیست. جنایتی که سی و یک سال است در حال وقوع است.

کسی در لیبی زندانی است. در کشوری که جناب قذافی و تبریک‌گوی این روزها، تحت سلطه دارد، گم شده است. و بنا بر اخباری که از این و آن می رسد زنده است و در زندان های لیبی اسیر است. نهم شهریور صرفاً سالگرد یک جنایت نیست. سالگرد آغاز جنایتی بزرگ است که به مدت سی و یک سال ادامه یافته و متأسفانه گاه احساس می شود که به فراموشی سپرده شده است.

نهم شهریور سالروز ربوده شدن اندیشه ای است که می توانست ما را و تمامی شیعیان را از اوضاعی که در آنیم نجات دهد. می توانست رهایی بخشمان باشد همان گونه معدود نوشته ها و سخنرانی های بجا مانده از آن فکر درخشنده، بسیار برایمان راهگشاست.

اکنون جای این پرسش هست که آیا چنین تبریکی باید پذیرفته شود؟ چنین تبریکی باید همچون یک افتخار تلقی شود و در رسانه های کشور بی هیچ توضیحی درباره این جنایت زنده، پوشش داده شود؟ آیا این به نوعی روی خوش نشان دادن به دولت و حکومتی نیست که امنیت ملی ایران را خدشه دارد کرده و می کند و بر این عملش مصر است؟

آیا این برادری چیزی است که جمهوری اسلامی ایران بتواند به آن افتخار کند یا حتی آن را بپذیرد و به روی خودش نیاورد که کسی که بی شرمانه خود را برادر رئیس جمهور ایران می نامد کسی است که در طول سی و یک سال به همه قوانین بین المللی و بشر دوستانه نسبت به این اقدام ظالمانه دهن کجی کرده و این ظلم بی مانند را در حق یک شهروند ایرانی کرده است؟ آن هم نه یک شهروند عادی بلکه کسی که مایه افتخار عصر و کشور بوده و امام خمینی بارها و بارها زبان به تحسین بی مانندی از او گشوده بود.

مگر فراموشمان شده است که امام خمینی از پذیرفتن قذافی به حضورش به خاطر این جنایت او، ابا کرده بود و گفته بود تا مسئله آقا موسی روشن نشود، هیچ گاه وی را به حضور نخواهد پذیرفت؟

امید داریم که مسئولان کشور و به خصوص جناب آقای احمدی نژاد که مخاطب این نامه بوده است، این تبریکی را که در واقع پذیرفتنش «تسلیت»ی برای تأیید ملکوک و خدشه دار شدن امنیت ملی کشورمان ایران است، توهین به خود تلقی کنند و آن را رد کنند و در برابرش مهر سکوت بر لب نزنند.
منبع : آینده
دسته ها : خبر سیاسی - نامه
چهارشنبه چهارم 6 1388

خاتمی هم ادعای مطرح شده در دادگاه علیه خود را تکذیب کرد

سیاست > چهره ها  - به دنبال انتشار گسترده متن اعترافات یکی از متهمان حوادث پس از انتخابات که در دادگاه دیروز اظهار شد، دفتر حجت‌الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی با انتشار اطلاعیه‌ای ضمن تأکید مجدد بر بی اعتبار بودن این قبیل اعترافات که در شرایطی خاص اخذ شده، مطالبی که دیروز در دادگاه در مورد ایشان عنوان شده را قویاً تکذیب کرده است.

به گزارش ایلنا، متن کامل این اطلاعیه بدین شرح است:

در جریان حوادث سیاسی بعد از انتخابات، متأسفانه بداخلاقی‌های بی سابقه‌ای در انتشار اتهام‌های جهت دار با هدف تخریب شخصیت‌های اثرگذار جامعه ملاحظه می‌شود. در این روند ناصواب و مخرب از جمله در روزها و هفته‌های اخیر اخبار و نسبت‌های کذب و بی‌اساسی در مورد جناب آقای سید محمد خاتمی به چشم می‌خورد که در خلال اعتراف‌ها و محاکمه‌ها و از طریق خبرگزاری‌ها و سایت‌های خاص و از زبان و قلم بعضی از دستگیرشدگان عنوان شده است و از جمله سخنان یکی از دستگیرشدگان در جریان محاکمه دیروز است که به رابطه مستمر جناب آقای سید محمد خاتمی با فردی به نام «جرج سوروس» اشاره شده است.

فارغ از اینکه این گفته‌ها در چه شرایطی بوده است و اصولاً فاقد هرگونه اعتباری می‌باشد. در عین حال اعلام می‌دارد این قبیل ادعاها اساساً کذب و عاری از حقیقت است و بجا است مسؤولان امر از گسترش این بداخلاقی‌ها و اعمال خلاف شرع و قانون که آثار سوء آن قبل از اینکه متوجه افراد باشد به نظام جمهوری اسلامی لطمه می‌زند جلوگیری به عمل آورند.
 منبع : خبر آن لاین

دسته ها : خبر سیاسی - نامه
چهارشنبه چهارم 6 1388
پاسخ دفتر هاشمی به اظهارات مشایی
در پی اظهارات اخیر اسفندیار رحیم مشائی، دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار اطلاعیه ای ضمن تاکید بر کذب بودن این سخنان، هشدار داد: علی‌رغم تلاش شخصیت‌های مبارز و بزرگ انقلاب برای آرام کردن فضا و خنثی کردن القائات دشمنان خارجی به نظر می‌رسد توطئه‌ای بسیار پیچیده برای القای اختلاف بین ارکان نظام اسلامی وجود دارد که دامن زدن به این توطئه نوعی یاس و ناامیدی را در جامعه گسترش می‌دهد.

به گزارش ایلنا متن کامل این اطلاعیه بدین شرح است:

رسانه محترم

پیرو انتشار سخنان آقای اسفندیار رحیم‌مشایی در جمع اعضای ارشد ستاد یاران خورشید در برخی سایت‌ها و خبرگزاری‌ها، اگرچه توجه به شرایط زمانی و مکانی سخن و سنجش آن با گوینده نشان از میزان انطباق سخن با منطق است، اما توضیح درباره بخش‌هایی از سخنان ایشان جهت مزید اطلاع رئیس دفتر رئیس‌جمهور و تنویر افکار عمومی ضروری به نظر می‌رسد.

مطمئنا بیان جملاتی چون این جمله که ”آقای هاشمی مایل بود از پشتیبانی عمومی و مردمی برای فشار بر رهبری استفاده کند” از جمله همان توهماتی است که مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز جمعه تاریخی خویش همگان را از آن برحذر داشتند.

سابقه آقای مشایی در ”اظهارنظرهای غلط” و ”سخنان غیرمنطقی” آنقدر آشکار است که نیازی به پاسخ ندارد، اما با توجه به عقبه بسیار عمیق این سخنان و دروغ ‌پردازی‌های عمیق‌تر و تلفیق آن با چاشنی توهین توسط کسی انجام می‌شود که قرار بود معاون اول رئیس‌جمهور شود و نشد و امروز رئیس دفتر رئیس‌جمهور است، علی‌رغم تلاش شخصیت‌های مبارز و بزرگ انقلاب برای آرام کردن فضا و خنثی کردن القائات دشمنان خارجی به نظر می‌رسد توطئه‌ای بسیار پیچیده برای القای اختلاف بین ارکان نظام اسلامی وجود دارد که دامن زدن به این توطئه نوعی یاس و ناامیدی را در جامعه گسترش می‌دهد.

بخش‌هایی از سخنان آقای مشایی تکرار سخنان رئیس‌جمهور در مناظره معروف است که رهبری معظم انقلاب در خطبه‌های تاریخی بعد از انتخابات از آن ابراز گلایه کردند و اتهام تماس با یک مقام خارجی در شش ماهه اول دولت نهم ادعایی است که باید در یک دادگاه صالحه مدعیان آن باید جوابگوی اتهامات خود باشند.

باشد که خدای تبارک و تعالی توفیق رعایت انصاف را به عنوان جوهره وجودی انسان‌ها به همگان، مخصوصا مسوولان عطا فرماید.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر سیاسی - نامه
چهارشنبه چهارم 6 1388
در نامه سرگشاده‌ای به آیت‌الله هاشمی شاهرودی
آیت‌الله محقق داماد: یکی از مراجع تقلید می‌گفت کاش لااقل این محاکمات که ننگی است برای قضای اسلامی از تلویزیون پخش نشود

پارلمان‌نیوز:استاد برجسته کرسی فقه و حقوق و فلسفه در نامه‌ای کم سابقه خطاب به رئیس قوه قضائیه با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری گفت:«ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید.»

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، متن کامل این نامه به همراه مقدمه‌ای که روزنامه اطلاعات در صدر این نامه نوشته، بدین شرح است:

نامه‌ای که ملاحظه می‌شود، نوشته استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه، دکتر مصطفی محقّق داماد است. هرچند ممکن است برخی از کلمات آن به ذائقه برخی از خوانندگان ناگوار آید، امّا هنگام مطالعه کلمه کلمه‌ نامه نباید این احساس و این امتیاز را از یاد برد که نویسنده منتقد در جایگاه دلسوزترین و آگاه‌ترین شخصیت‌های برجسته حوزه و دانشگاه است. صاحب چنین قلمی جز خیرخواهی برای اسلام و انقلاب و ملّت و نظام ناشی از آن‌چه انگیزه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ آمیزه‌ای از درد و درک، پشتوانه این نامه است. بنابراین آنان که به برخورداری از نعمت شرح صدر مفتخرند نه تنها لحن و لسان گاه تند و تیز این نوشته و هر نوشته دلسوزانه و خیرخواهانه‌ی مشابه را تاب می‌آورند، بلکه خود را به پیگیری و پذیرش نکته‌های ظریف مندرج در متن آن موظّف خواهند دانست. «لا یحبّ‌الله الجهر بالسوء من‌القول الاّ من ظلم». وقتی خداوند دوست دارد صدای رسای دادخواهان را هرچند جهر به سوء باشد، به طریق اولی دوست خواهد داشت زبان و قلم عالمان عدالت‌جویی را که صدایشان نه «جهر به سوء» بلکه جهر به حسن است. آیت‌الله مصطفی محقق داماد چنانکه بسیاری از خوانندگان وقوف دارند، از اهل بیت علم و دین است و همانند سایر اعضای این خانواده بزرگ، «ادری بما فی‌البیت» است. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه، حضرت آیت‌الله هاشمی شاهرودی، خود نیز همین خاستگاه و همین جایگاه والا را داراست. بنابراین، اگر نویسنده نامه در مقام آمر به معروف و ناهی از منکر، داعیه‌ای جز یادآوری عدالت قضایی و جزایی ندارد، هیچ خواننده و شنونده‌ای نمی‌تواند از کلام و پیامی که به دادگستری و عدل‌پروری دعوت می‌کند استقبال نکند. در غیر این صورت به قول قویم امیرالمؤمنین(ع): «من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». متن نامه را با هم می‌خوانیم:

حضرت آیت الله جناب آقای‌هاشمی شاهرودی

ریاست محترم قوه قضائیه ‏

با سلام وتحیات

به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمی‌رود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشت‌های درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم‎ «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان می‌تواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:‏

حضرت آیت الله

به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.‏

‏ به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص می‌دانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات می‌شوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت می‌توانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات می‌شوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا می‌گردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد می‌شود و چگونه آنان می‌توانند دفاع کنند؟

معتقدم این نظام نامه‌ها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمی‌تواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلی‌الله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.

معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزه‌های خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.

جناب آقای‌هاشمی شاهرودی‏

‏ تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاء‌عام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد. ‏

‏توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا می‌شناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانه‌ای بخوبی تشخیص می‌دهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.

سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید می‌دانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.

چند روز پیش در جلسه‌ای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که به‌طور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنی‌دار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا می‌داند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:

ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)

مورخین آورده‌اند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هان‌ای مردم! نه به کودکانتان رحم می‌کنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه این‌هااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!»

تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجه‌اش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود می‌گردد.

اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز می‌گرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است.

ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک می‌کنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.

حضرت آیت الله

حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام داده‌ایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیه‌ای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.

حضرت آیت الله!

مطمئن باشید شما در راس قوه‌ای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانی‌ها و خرابی‌ها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجوددارند.

شما می‌توانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعت‌ها وقت قوه مقننه را می‌گرفت و از کارهای مهمتر باز می‌داشت به آسانی حل کنید، که نکردید.

شما در حوادث اخیر می‌توانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکرده‌اید.

شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بی‌رحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیس‌جمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان می‌کردند و وی را تحویل دستگاه عدالت می‌دادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرم‌آوری اتفاق افتاده است مگر می‌تواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟

به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندان‌های کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره می‌شود، و مسئولیتش با این قوه می‌باشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر می‌فرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم می‌دیدید مبادرت به تعطیل آن می‌کردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارف‌های جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخل‌های زندان‌های گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.

از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمه‌ای که از سیمای ایران پخش می‌شد پیگیری می‌کردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود.

عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند می‌دانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شده‌اند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه می‌باشد.

از اینکه سخن به درازا کشید عذر می‌خواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمی‌نهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل می‌شدید.

عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر می‌برم:

به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد

جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد

سید مصطفی محقق داماد-11مرداد88 ‏

دسته ها : خبر سیاسی - نامه
سه شنبه سیزدهم 5 1388
X