تبیان، دستیار زندگی
در تیم فوتبال ذوب آهن که با سزاواری هر چه بیشتر به فینال جام حذفی کشور رسیده و در این راه دو «بزرگ» پرادعا و کم کیفیت تهرانی را حذف کرده، البته حدادی فر، فرهادی، مسلمان، دهنوی، قربانی، حسن زاده، پهلوان، محمدی و همچنین رشید مظاهری که دایما سنگربان بهتری می
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

رجب زاده مرد همه کاره ذوب آهن


در تیم فوتبال ذوب‌آهن که با سزاواری هر چه بیشتر به فینال جام حذفی کشور رسیده و در این راه دو «بزرگ» پرادعا و کم کیفیت تهرانی را حذف کرده، البته حدادی‌فر، فرهادی، مسلمان، دهنوی، قربانی، حسن‌زاده، پهلوان، محمدی و همچنین رشید مظاهری که دایما سنگربان بهتری می‌شود مهره‌هایی کارسازند، اما مرد اول همانی است که باید باشد و این عنوان سزاوار او است.
رجب زاده

اما اینکه چرا باید در تمامی سال‌های بعد از بازگشت مهدی رجب‌زاده از لیگ امارات و درخشش او در مس کرمان، فجرسپاسی شیراز و حالا ذوب‌آهن وی اینطور دیده نشده بماند، معضلی است که از آن سر در نمی‌آوریم. کسی به این نکته اصرار نمی‌کند که او در 35 سالگی به تیم ملی ایران بازگردانده شود اما مگر کارلوس کروش همین حالا جواد نکونام را که فقط 4 ماه تا 35 ساله شدن فاصله دارد دایما دعوت نمی‌کند و مگر سیدجلال حسینی و امیرحسین صادقی 33 ساله، آندو تیموریان و هاشم بیک‌زاده 32 ساله و پژمان منتظری و خسرو حیدری 31 ساله نیستند و آیا رحمان احمدی که به جام جهانی هم رفت مثل نکونام 34 ساله نیست؟

به نقل از ایران، البته چانه زدن بر سر این مساله و دلایل بها ندادن به دیگر «دیده نشده» بزرگ این فصل یعنی ایمان مبعلی مهندس بازی نفت تهران پیشاهنگ لیگ برتر که یک سال از رجب‌زاده جوان‌تر است، لوث کردن مسائل مهم‌تر و رویت نکردن حقایق بازی اینگونه افراد و کلاس حقیقی کار آنها به بهانه یکسری پیشداوری‌های غلط است.

اگر سن، شرط تجلیل شدن یا نشدن بود، قاسم حدادی‌فر هم‌باشگاهی رجب‌زاده هم که با 32 سال سن خود از میانسالان فوتبال ماست نباید دایما به اردوهای ملی دعوت می‌شد و با این اوصاف پنهان ماندن تمامی قابلیت‌های رجب‌زاده که به رغم بالا رفتن سنش کمرنگ نشده، لابد از لجاجت عده ای روی ایده‌های همیشگی و پیش‌باورهای دور از واقعیت‌شان نشات می‌گیرد و نمی‌توان و نباید توقعی بیش از این از آنها داشت. شاید هم رجب‌زاده ظلمی را که به وی شده، باید مرتبط با تیمی بداند که در چهار سال اخیر پیراهنش را به تن داشته است.

تیمی که تا قبل از اوجگیری اخیرش قریب به سه سال یک فوج مربی نامدار کشورمان را یکی پس از دیگری زمین زد و با ارائه بدترین بازی‌ها آنها را بی‌اعتبار کرد و از ذوب‌آهن فراری داد و فقط با نجات‌هایی معجزه‌وار در لیگ برتر ماندنی شد و دل امثال یاوری، بوناچیچ، کاظمی و تقوی از اینگونه قضایا پر است و فقط فیروز کریمی بود که از مهلکه گریخت و سکته نکرد و موهای رنگ کرده اش از فرط بازی‌های اسف‌بار ذوب‌آهن نریخت و آن هم فقط به این سبب که او تنها در سه بازی آخر فصل پیش در فولادشهر زمامدار شد و به محض اینکه تیم را ماندنی کرد، عذرش را خواستند و به واقع نجاتش دادند!

ذوبی‌ها همان برخورد را نیز در 8، 9 هفته اول فصل جاری با یحیی گل‌محمدی هم داشتند و او را هم دق دادند اما اینکه چطور شد سرانجام رضایت دادند درست و موثر و در حد توانشان بازی کنند و یحیی را از مرگ نجات دهند و تیم را از قعر جدول لیگ تا رده هشتم بالا بیاورند و در جام حذفی هم فینالیست کنند، سوال بی‌پاسخی است که نمی‌دانیم درباره آن چه باید گفت.

اینکه رجب‌زاده در عمر ورزشی‌اش چقدر درآمد داشته و به چه چیزهایی نرسیده، از بحث ما خارج است و ربطی هم به ما ندارد اما به نظر می‌رسد او حق معنوی‌اش را از فوتبال ما نگرفته و مثل همتای نفتی‌اش – مبعلی- هیچگاه ارزش‌های فنی‌اش به طور کامل برای دیگران عیان نشده زیرا او حاشیه و هیاهو هم ندارد و جنجال نمی‌کند تا مشهورتر شود و به اندازه دهانش لقمه برمی‌دارد

لابد یحیی حرف‌های بیشتری در این خصوص دارد و البته کار خوب او روی این تیم سبب اصلی این بیداری است اما اینکه در تمامی آن دو سه سال بد گذشته هم رجب‌زاده ستاره بارز و راسخ یک تیم بد بود، فقط از ارزش‌های این هافبک تهاجمی آزاد می‌گوید. او عصر روز جمعه هم کمر پرسپولیس را شکست و با اینکه هیچ یک از دو گل تیمش را که موجب ثبت برد 2- یک ذوبی‌ها در تهران شد، نزد اما پاس هر دو گل را داد و به عنوان هافبک چسبیده به پشت خط حمله تیمش با هر حرکت و پاسش یاران خود را شارژ و مدافعان پراشتباه پرسپولیس را دچار آشفتگی تازه‌ای کرد. فوتبال رجب‌زاده و نوع بازی او یک درس برای جوان‌ترها است. مرد پخته‌ای که فوتبال فنی و فراز و فرودها و نبض آن را با قلب و روحش می‌شناسد و با هر حرکتش و با هر تک ضربه‌اش به توپ ریتم کار تیم خود را عوض و یارانش را راهی مسیر لازم و حریف را دچار سرگشتگی تازه‌ای می‌کند.

اینکه رجب‌زاده در عمر ورزشی‌اش چقدر درآمد داشته و به چه چیزهایی نرسیده، از بحث ما خارج است و ربطی هم به ما ندارد اما به نظر می‌رسد او حق معنوی‌اش را از فوتبال ما نگرفته و مثل همتای نفتی‌اش – مبعلی- هیچگاه ارزش‌های فنی‌اش به طور کامل برای دیگران عیان نشده زیرا او حاشیه و هیاهو هم ندارد و جنجال نمی‌کند تا مشهورتر شود و به اندازه دهانش لقمه برمی‌دارد. مهدی رجب‌زاده فوتبالیست بسیار فنی و کارگشایی است که کمتر کسی در سال‌های اخیر به لیاقت او اشاره‌ای بایسته کرده است و در نتیجه اجازه بدهید ما نیز بحث پیرامون وی را با تاکید بر همین سزاواری به پایان برسانیم زیرا او در سال‌های پایانی بازیگری‌اش لابد به چیزی بیش از این چشم ندارد و دنبال گرفتن حقش نیست. ذوب‌آهن اما با تکیه بر غنای فردی و حق بازی گروهی او می‌تواند به فتح دومین جام معتبر فوتبال کشورمان امیدوارانه بنگرد و این را یک رویای صرف حاصل نشدنی نینگارد.

بخش ورزشی تبیان