تبیان، دستیار زندگی
حقیقت و گستره هر چیز را از درك نحوه هستی آن می توان بدست آورد، بنابراین از آنجا كه در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملكوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود، و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معارف نماز، روشنی قلب

نماز

مقدمه

حقیقت و گستره هر چیز را از درك نحوه هستی آن می توان بدست آورد، بنابراین از آنجا كه در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملكوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود،[1] و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود،[2] بخوبی می توان فهمید كه نماز فراتر از وجود اعتباری دنیایی كه به صورت اركان مخصوصه تحقق پیدا می كند، دارای وجود حقیقی و عینیت ملكوتی نیز هست. به دلیل این ویژگی نماز است كه برخی از معارف دینی بخوبی در آن تجلی كرده و در واقع گستره هستی نماز تجلیگاه بسیار دیگری از معارف دینی نیز هست كه در این جا به نمونه هایی از آن اشاره می شود:

1. نماز نمودار كامل توحید و یگانه پرستی است، زیرا نماز با تسبیح و تنزیه ذات حق تعالی شروع می شود و به آن ختم می گردد. به عنوان مثال، گذشته از تسبیح های توحیدی كه در ركوع، سجود، اذان، اقامه، تشهد و ركعت های نماز اداء می شود و نماز گزار با گفتارها و كردارهای توحیدی یگانه پرستی خود را به منصه ظهور می رساند، گفتن تكبیرات متعدد در آغاز و انجام نماز زیباترین شعار توحیدی است كه در نماز اداء می شود، زیرا تكبیر گرچه نشانه جمال حق است، ولی جلال الهی نیز در آن نهفته است، چون خود تكبیر عین تنزیه الهی است، بدلیل آن كه معنای «الله اكبر» این نیست كه خداوند بزرگتر از اشیای دیگر است، بلكه معنایش این است كه خداوند بزرگتر از توصیف است. و از آن جا كه در اذان و اقامه و تكبیر های متعدد افتتاحی و همچنین در تكبیرهای سه گانه تعقیب نماز خداوند تنزیه می گردد،[3] پس بدین ترتیب معلوم می شود كه معارف توحیدی به زیباترین وجه در نماز جلوه كرده است كه شاید در كمتر عبادتی بدان گونه تجلی كرده باشد.

برخی از بزرگان نكته آموز در این باره می گویند: «در نماز این مرقاه (وسیله) وصول الی الله، پس از هر ستایش تكبیری وارد است،‌ چنانچه در دخول آن تكبیری است، كه اشاره به بزرگتر بودن از ستایش است ولو اعظم آن كه نماز است. و پس از خروج تكبیر است كه بزرگتر بودن او را از توصیف ذات و صفات و افعال می رساند.»[4]

در شب معراج (و در واقع در برزخ نزولی) چهره ملكوتی نماز برای مقام ختم مرتبت جلوه نمود، و در قبر (در واقع در برزخ صعودی) برای مومن نماز گزار متمثل می شود.

2. معارف زكات كه یك عبادت مالی است نیز در نماز نهفته است، زیرا زكات محك محبت است و گذشتن از ملك خود در راه تامین رضای دوست و فنای هستی خود در هستی او در پرداخت زكات متبلور است، این اثر در نماز به صورت دل انگیزی تجلی كرده كه اوج آن به هنگام قرائت جمله نورانی «مالك یوم الدین»[5] است.[6]

نماز

برخی از بزرگان با اشاره به نمود دل انگیز چهره زكات در كسوت نماز، و این كه برای صالحان كه با براق نماز به معراج وصال راه می یابند و اصل قرآنی:«لِمن المُُلك الیوم، لِله الواحدِ القهار»[7] قبل از گذارندن عقبه كئود مرگ طبیعی و برزخ برای او جلوه می كند چنین تصریح كرده اند: «سر نماز در خرق و پاره كردن همه حجاب های ظلمانی و نوری است و معنای خرق، ندیدن است نه نبودن و خرق نهایی عبارت است از خود را ندیدن، نه نابود شدن، چون نابودی كمال نیست بلكه ندیدن هنر است، سالك كه به مقام فناء تام راه یافت، چیزی جز خدا نمی بیند.»[8] بنابراین اگر گفته می شود كه زكات به عنوان یكی از احكام و معارف دینی در نماز نیز تجلی كرده است،‌ مراد آن است همان طور كه گذشتن از مال و دادن زكات محك محبت است، هستی خود را ندیدن و خویشتن را فانی در هستی مطلق حضرت دوست دیدن كامل ترین زكاتی است كه سالك راه و مال آن را در راه دوست می پردازد و این زیباترین و كامل ترین تزكیه است. پس بنابراین اثر زكات نیز در نماز به صورت كامل تر از هر زكاتی در نماز نهفته است.

3. چون همه مفطرات روزه، (چیزهایی كه روز را باطل می كند) در نماز حرام است و سبب بطلان نماز نیز می شود، پس نماز اثر و خاصیت روزه را نیز داراست و در واقع احكام و معارف روزه نیز در نماز تجلی كرده است، بخصوص آن كه غیر از مفطرات روزه گفتن كلام مخلوق نیز در نماز حرام است.[9]

پس نماز تجلی روزه كامل تر است و هر اندازه كه نماز كامل تر باشد نمودار روزه ای كامل تر خواهد بود، چون در روزه كامل گذشته از امساك های عمومی، از شهود غیر حق تعالی نیز امساك می شود و نماز گزار باید بكوشد با حضور قلب، خود را در حضور و محضر خدا ببیند و تنها او را با قلب و حقایق ایمانش مشاهده كند، در راستای این نكته است كه برخی از اهل معنا گفته اند: (طهارت باطنی از ناپاكی شرك و پلیدیِ رویتِ غیر، در نماز و روزه همچون سایر عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران باید تلاش كنند تا خود را با زمزم توحید و نور ایمان و اخلاص از آلودگی دیدن غیر خداوند منزه كنند.)[10]

طهارت باطنی از ناپاكی شرك و پلیدیِ رویتِ غیر، در نماز و روزه همچون سایر عبادت ها شرط است و همه نماز گزاران باید تلاش كنند تا خود را با زمزم توحید و نور ایمان و اخلاص از آلودگی دیدن غیر خداوند منزه كنند.

4. مسئله دیگر تجلی معارف حج در نماز است، زیرا حج كه قصد و توجه و سفر به سوی كعبه ظاهری است، در نماز نه تنها حج به مفهوم قصد قبله ظاهر لازم است بلكه توجه به سوی كعبه دل كه بیت المعمور در كشور وجود انسانی است نیز تحقیق می یابد، و این زیباترین جلوه معارف حج در نماز است،[11] زیرا در این حج (نماز) قصد جامع و كاملتری با سیر معنوی نماز گزار در دو نشئه‎ی افاقی و انفسی‌ (توجه به قبله ظاهر و باطن) انجام می شود و سالك خانه حضرت دوست با سلوك معنوی خویش كعبه جان را قصد كرده و از آن طریق به وصال جان جانان بار می یابد.[12]

برخی از بزرگان نكته آموز با اشاره به مطالبی بلند در این باره چنین تصریح كرده اند:

نماز

(اتصاف انسان نماز گزار كه در واقع سالك خانه دوست است به مقام فناء برای او عیدی بزرگ است و بقائی بعد از فنا برای او عیدی كامل تلقی می شود و نماز این دو عید را در مقام خاصی كه عبارت از مقام وحدت حقیقی باشد بجا می آورد)[13] بنابراین نماز كاملترین جلوه گاه حج است. بخصوص آن كه نماز یك نحوه حركت خاصی است آنهم نه در مقوله های عرضی نظیر: كیف، متی، این، و مانند آن بلكه در جوهر نماز گزار، زیرا صحت آن به نیت است و نیت همان انبعاث روح انسان نماز گزار از خلق به سوی حق است.[14]

5. یكی دیگر از معارف دین كه در نماز به صورت بسیار دل انگیز جلوه نموده است، جهاد است، زیرا در اینجا تردید نخواهد بود كه نماز شورانگیزترین میدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلكه جهاد كبیر و اكبر، بدلیل آن كه هرگاه انسانی مومن به نماز بر می خیزد، ابلیس همه ذریه خود را بسیج می كند تا به هر نحو ممكن در نماز او مشكل ایجاد كند، به این جهت نماز گزار برای اداء نماز واقعی باید با تمام جنود ابلیس و نفسانی جهاد كند. برخی از بزرگان اهل معنا در این باره چنین زیبا گفته اند:

«راه وصول به این مقام منیع نه تنها به صِرف تحصیل شرایط و آداب و احكام نماز حاصل نمی شود، بلكه با اكتفا به جهاد مستمر با نفس نیز حاصل نخواهد شد، چون جهاد اكبر هم لازم است و هرگز با اكتفاء به جهاد اوسط كه نبرد با نفس می باشد میسر نمی شود، و جهاد اكبر همانا نبرد عشق و عقل است كه اگر سالك از قید عقل مصطلح برهد و به عقل ناب كه همان عشق به عبادت و سپس حصر در معبود است برسد، در جهاد اكبر پیروز شده است.»[15]

پس بدین ترتیب معلوم می شود كه نماز بزرگترین میدان جهاد و تجلیگاه معارف جهاد نیز هست.

یكی دیگر از معارف دین كه در نماز به صورت بسیار دل انگیز جلوه نموده است، جهاد است، زیرا در اینجا تردید نخواهد بود كه نماز شورانگیزترین میدان جهاد است، آنهم نه جهاد اصغر بلكه جهاد كبیر و اكبر، بدلیل آن كه هرگاه انسانی مومن به نماز بر می خیزد، ابلیس همه ذریه خود را بسیج می كند تا به هر نحو ممكن در نماز او مشكل ایجاد كند، به این جهت نماز گزار برای اداء نماز واقعی باید با تمام جنود ابلیس و نفسانی جهاد كند.

6. احكام و معارف دینی دیگر نیز در نماز نهفته است به عنوان نمونه: پاك بودن و غصبی نبودن لباس و مكان نماز، اقرار به رسالت و امامت در اذان و اقامه و تشهد، اعتراف به معاد و روز واپسین، ذكر و تسبیح و تقدیس، دعا و نیایش، طلب رحمت و مغفرت در قنوت نماز و ده ها آموزه دیگر دینی در نماز وجود دارد كه شرح و بیان آن از ظرفیت این مقاله بیرون است و تنها به عنوان حُسن ختام باید به كلام نورانی امیر مؤمنان درباره خاصیت و اثر گناه شویی نماز اشاره شود كه فرمود: امر نماز را مراعات كنید، و بر آن محافظت نمایید، و این عبادت بزرگ را فراوان به جای آورید، و با آن به خداوند تقرب جویید، كه نماز بر مومنان فریضه ای است دارای وقت مخصوص، مگر پاسخ دوزخیان را نشنیدید كه وقتی از آنان پرسیده می شود: چه چیز شما را وارد جهنم كرد؟ می گویند: ما از نماز گزاران نبودیم.[16]

نماز گناهان را همچون برگ درختان می ریزد و ریسمان معصیت را از گردن گناهكاران می گشاید آن گونه كه مهار از گردن حیوانات باز می شود، رسول خدا نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه كرده كه بر در خانه انسان است و او شبانه روزی پنج بار خود را در آن می شوید، آیا دیگر هیچ آلودگی در او باقی خواهد ماند؟[17]

آنچه اشاره شد تنها جلوه ای از معارف دینی در نماز بود و باید توجه داشت كه حقایق و معارف فراوان دیگری نیز در نماز وجود دارد كه در این مختصر ، مجال بیش از این نبود.

نماز

تهیه و تنظیم: سلطانی

گروه دین و اندیشه


[1] . صدوق، علل شرایع، ج2، ص5، باب1. نشر موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1408 ق.

[2] . مجلسی، بحار، ج6، باب 8، حدیث50، ص134، نشر موسسه الوفاء بیروت، 1403ق.

[3] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: سرالصلوه امام خمینی، ص19 تا ص20. نشر موسسه نشر آثار امام 1378ش.

[4] . امام خمینی، سرالصلوه، ص29، نشر پیشین.

[5] . سوره حمد.

[6] . حسن زاده آملی، هزار و یك نكته، نكته ای 103، نشر مركز فرهنگی رجاء، تهران، 1364.

[7] . سوره غافر، آیه 16.

[8] . جوادی آملی، عبدالله نقل از: سرالصلوه، امام خمینی، ص17، نشر پیشین.

[9] . حسن زاده آملی، هزار و یك نكته، نكته 103، ج1، ص101، نشر پیشین.

[10] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص211، نشر موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران (بی تا).

[11] . حسن زاده آملی، هزار و یك نكته، نكته 103، ج1. ص100، نشر پیشین.

[12] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص223 و ص233، نشر پیشین.

[13] . سید حیدر آملی، اسرار شریعه، ص243، نشر پیشین.

[14] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: سرالصلوه امام خمینی، ص16، نشر پیشین.

[15] . جوادی آملی، عبدالله، نقل از: مقدمه سر الصلوه امام خمینی ص15، نشر پیشین.

[16] . سوره مدثر، آیه 42 و 43.

[17] . نهج البلاغه، خطبه 199

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.