منشأ حالات و خطورات قلبی، چیست؟!
خطورات گناه نیستند آدمی برای اینکه بتواند کمی بر خطورات خود غالب بشود باید گناه نکند و از همه مهم تر گناهان چشم است. ترک گناه به ویژه گناهان چشم موانع را دور می کند و باید در مقابل از عوامل تطهیر خیال نیز کمک گرفته شود ذکر لااله الاالله و قرآن خواندن زیاد و دوام وضو نیز در این زمینه موثر هستند البته تا درجات عالیه ایمان خطورات به طور کامل قطع نخواهد شد.
خطورات قلبی چیست؟
مقصود از این خطورات، همان فكر، اندیشه و یادى است كه بر سبیل تجدد و یا تذكر در دل آدمى مىگذرد.
خطورات قلبى بر دو قسم است: یك قسم، خطوراتى است كه آدمى را به شر و فساد مىكشاند و ثمرهاش ضرر است. قسم دیگر باعث خیر و خوبى است. خاطرة محمود و پسندیدهاى كه آدمى را به خیر دعوت میكند ذات اقدس حق به وساطت ملائكه به بندگان افاضه مىکند و به آن «الهام» گویند.
آنچه آدمى را به شر و پلیدى مىكشاند به واسطه شیطان است و آن را ««وسوسه» نامیدهاند. لطفى كه دل را براى الهام ملائكه و قبول آن آماده میكند «توفیق» و حالتى كه زمینه را براى وسوسه شیطان و پذیرش آن مهیا مىسازد «خذلان» نام دارد.
بنابراین «ملك»، آفریدهاى است كه ذات اقدس حق، او را براى افاضه خیرات -كه علم، كشف حقیقت و وعده به معروف باشد- آفریده، و «شیطان»، موجودى است كه كارش وعده به شر، امر به فحشا و ترسانیدن آدمى از فقر هنگام تصمیمگیری برای انجام كار خیر است و قلب آدمى پیوسته بین این دو كشش در نوسان است.
آیا منشأ حالات و خطورات قلبی، فقط شیاطین یا ملائکهاند؟
منشأ احوال و خطورات قلب، یا امرى ظاهرى از اعمال و رفتار جوارح و اعضای آدمى به خصوص حواس است و یا امرى باطنى مثل خیال، شهوت، غضب و اخلاقى است كه در مزاج آدمى مركب شده است؛ از این رو هرگاه آدمى چیزى را به وسیله حواس درك نمود، اثرى از آن در قلب پدید میآید، اگر آنچه درك شده خیر باشد آن اثر، نور و صفا است و اگر شر باشد ظلمت و تیرگى است. همچنین اگر شهوت فوران نمود و مثلاً آدمى به پرخورى گرفتار شد، اثرى از آن در قلب حاصل میشود. این آثار، باقی میماند و در انتقال خیال از چیزى به چیز دیگر كمك مىكند، و به حسب انتقال خیال، قلب آدمى هم از حالى به حال دیگر منتقل میشود. به سبب آثار اسبابى كه بر قلب عارض میشود قلب آدمى پیوسته در تغییر و تحول است. خصوصىترین اثرى كه براى قلب آدمى حاصل میشود همین خطورات قلبى است. شوق و نفرت از همین خطورات قلبى حاصل میشود و انگیزه جلب و دفع نیز همین است؛ زیرا نیت، اراده و عزم از همین خطورات قلبى نشأت مىگیرد. پس مىتوان گفت كه مبدأ همه كارها و اعمال بشر، همان چیزى است كه ابتدا در دل آدمى مىگذرد و پدید مىآید. این امر، رغبت و میل آدمى را تحریك میكند و از میل، نیت و اراده بر میخیزد، و اراده، عضلات را به حركت وا میدارد، و از حركت عضلات، عمل انجام مىگیرد.
کنترل نحوه شکلگیری خطورات قلبی و منشأ و آثار آن در تهذیب نفس
اگر این حقیقت را به وجدانت دریافتى، به یقین خواهى دانست كه اعمال و رفتارت، چه بدنى و چه قلبى، در توفیق و خذلان و الهام و قبول آن، و وسوسه و پذیرش آن، تأثیر به سزایى دارد و همین اعمال است كه منشأ افعال و حركات بعدى انسان میشود. بنابراین اگر بندهاى به مواظبت اعمال و رفتار خود پرداخت توفیق قلبى نصیبش میشود و از حال حاضر خود و آمادگى اسباب خیر و اسباب شر، نور اعمال پیشین و یا ظلمت و تاریكى آن را در مىیابد و تبعات آن رفتار را كه در آینده به سراغش خواهد آمد در خواهد یافت و توفیق و یا خذلانى را كه بر اثر آن اعمال و رفتار در انتظارش هست مشاهده خواهد كرد. این مراقبت و مواظبت با علم به این حقیقت، سبب خواهد شد كه آنچه را در گذشته از كف داده تدارك كند و براى خطاهاى گذشته به استغفار و توبه بپردازد و آنچه را كه بر اثر این اعمال و رفتار در آینده متوجه او خواهد شد با استعاذه و دعا تغییر دهد.
علت [تأکید] در فهم آثار اعمال، همین است؛ زیرا كسی كه به این حقیقت دست بیابد و به درك این خیر نائل شود، به بهترین نوع محاسبه نفس كه در روایات ائمه علیهم السلام بدان توصیه شده دست یافته است؛ آنجا که فرمودهاند:
هر كس كه از نفس خود حسابرسى نداشته باشد.
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع:
سایت جامع تبلیغ
سایت حجت اسلام جاودان