تبیان، دستیار زندگی
مدیران برخی از مدارس دخترانه برای کنترل و نظارت بر دانش آموزان خود اقدام به نصب دوربین‌های مداربسته در نقاط مختلف این مدارس کرده‌اند که .....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دوربین مدار بسته مرا می بیند!
دوربین

مدیران برخی از مدارس دخترانه شهرستان‌های تهران، برای کنترل و نظارت بر دانش آموزان خود اقدام به نصب دوربین‌های مداربسته در نقاط مختلف این مدارس کرده‌اند که تعدادی از دانش آموزان و کارشناسان امور آموزشی نسبت به این اقدام اظهار نگرانی می‌کنند. شاید در نگاه اول چنین اقدامی چندان عجیب و مشکل زا نباشد و به قول مسئولین غیرقانونی هم نباشد، ولی حکایتی غم انگیز و طولانی در راستای این امر وجود دارد که سخن گفتن از آن مجال بسیار می طلبد که در این نوشتار تنها به بخشی از آن می پردازیم.

وجود نظارت گر مستقیم، موجب ایجاد تنش و اضطراب فردی می شود و تاثیر گذاری را تا حد بسیاری تقلیل می دهد. بهتر است کنترل و آموزش به طریقی غیر مستقیم و تا حدی نامحسوس صورت گیرد

از گذشته تا به امروز شعارها و جملات نمادین بسیاری را از طریق رسانه ها و فرهنگ سنتی و عمومی جامعه شنیده ایم که همگی دال بر این محتوا بوده اند که خود نگهبان خود باشید. در قوانین رانندگی به در نظر گرفتن این که همواره پلیس خود باشید تا قوانین را رعایت کنید، تاکید شده است. در آداب و رسوم و فرهنگ سنتی ایرانی بارها به این موضوع اشاره شده است و این مساله تا حد زیادی حاکی از تاکید منابع دینی نسبت به این موضوع دارد.

با اندکی توجه به متون دینی بارها با این مضمون مواجه می شویم که سعادتمند کسی است که همواره به حسابرسی خود و نفس و درون خود بپردازد و هر انسانی برای رسیدن به کمال باید هر روز چنین عملی را انجام دهد. بارها از ارزشمندی این موضوع سخن گفته شده که هر انسانی برایش بهتر است که یک واعظ و نصیحت گر درونی داشته باشد و دائما به واسطه این واعظ درونی به خود نهیب زند تا هرگز دچار خطا و لغزش نشود.

مسلما اصل جایزالخطا بودن انسان کاملا در نظر گرفته شده و این بدان معنا نیست که همه انسانها باید عاری از خطا باشند. قطعا خطا پذیر بودن جزء وجود هر انسان است اما آنچه مهم است تلاش برای هر چه دورتر شدن از خطاست و این برای انسان دست یافتنی است.

دوربین

علاوه بر این در علومی همچون روان شناسی اجتماعی و رفتاری به این موضوع به نحو دیگری اشاره شده است که وجود نظارت گر مستقیم، موجب ایجاد تنش و اضطراب فردی می شود و تاثیر گذاری را تا حد بسیاری تقلیل می دهد. بهتر است کنترل و آموزش به طریقی غیر مستقیم و تا حدی نامحسوس صورت گیرد.

البته جملات مذکور در این نوشتار با نظر به اینکه این اقدام یعنی نظارت مستقیم توسط دوربین مدار بسته، در مدارس مقطع راهنمایی صورت گرفته، با اهمیت بیشتری مورد توجه قرار می گیرد. چرا که مقطع راهنمایی برای دانش آموزان دوران حساس نوجوانی را در برمیگیرد که نوجوانان نیازمند توجه و آموزش های خاصی می باشند. بنابراین لازم است تا مسئولان آموزشی و والدین با دقت و تمرکز بیشتری به امورات فرزندان بپردازند. طبیعتا اقدامی همچون نصب دوربین در مدرسه تبعات مناسب و ثمربخشی را به دنبال نخواهد داشت. چرا که به نظر می رسد چنین اقداماتی شبیه به بهره گیری از روش های چکشی و به نوعی پاک کردن صورت مسئله می باشد.

بارها از ارزشمندی این موضوع سخن گفته شده که هر انسانی برایش بهتر است که یک واعظ و نصیحت گر درونی داشته باشد و دائما به واسطه این واعظ درونی به خود نهیب زند تا هرگز دچار خطا و لغزش نشود

اگر دوربین برای کنترل کردن دانش آموزان و مثلا برای جلوگیری از آوردن تلفن همراه به مدرسه می باشد، آیا این وسیله قادر است تمامی نقاط حرکت دانش آموز را تحت نظر داشته باشد؟ یا اینکه به تقویت نیرویی در دانش آموزان منجر می شود تا به دنبال یافتن مکانهایی برای فرار از نگاه دوربین ها و انجام امور مورد نظر خود باشند!

بدون شک استفاده از چنین راههایی ثمر بخش نخواهد بود و تنها در مقطع زمانی خاصی با ایجاد احساس ترس از وجود نگاهی مسلط و کسر نمره انضباط دانش آموز در مقطع زمانی کوتاهی مانع انجام عمل خواهد شد. فلذا همچون مسکنی است که درد موقتی را تسکین میدهد و هرگز درمان بخش نیست. این مساله ما را به تفکر به امر مهم و خطیری دعوت می کند و آن این است که اگر فرهنگ پیروی از رفتاری پسندیده در افراد درونی شود، اجباری برای استفاده از روش چوب و چماق وجود نخواهد داشت. اگر وسیله ای همچون تلفن همراه، هم زمان با ظهور در جامعه به توجیه همه جانبه در رابطه با کارکردها و مضراتش اشاره می شد، امروز تبدیل به وسیله بازی و سرگرمی برای کودکان و نوجوانان نمی شد که در نهایت به ایجاد بحران و انحرافات اخلاقی بیانجامد.

نباید از این نکته غافل بود که نقش والدین نیز در این میان بسیار تعیین کننده است و متاسفانه در بسیاری از موارد این والدین هستند که با در نظر نگرفتن بسیاری از شرایط و تنها برای خوشحالی فرزندانشان، وسیله ای همچون تلفن همراه را با مجهزترین گوشی موجود در بازار به فرزندانشان هدیه می کنند، بی آنکه بدانند چه چاقوی تیزی را در دستان فرزند خود قرار داده اند که تنها با کوچکترین خطا به خود و اطرافیان لطمه خواهند زد.

بنابراین منصفانه نیست که در این زمینه تنها مسئولان آموزشی و مدرسه را مقصر بدانیم. چرا که همنوایی والدین در کنار مدرسه است که می تواند امر آموزش و پرورش فرزندان را تکمیل کند. فلذا بهتر آن است که چنین وقایعی را به عنوان زنگ خطری در نظر داشته باشیم و نسبت به آموزش عمیق و درونی کردن هنجارها و ارزش های اخلاقی و رفتاری به فرزندان به شیوه ای عمل کنیم که فرزند ما همیشه با معلم درونی خود زندگی کند و به این شیوه عادت کند که در این صورت قوانین عامل ایجاد نظم عمومی برای آسایش کل جامعه خواهند بود و در راستای ایجاد زندگی سالم و منظمی برای افراد عمل خواهند کرد.

فاطمه ناظم زاده/گروه جامعه و سیاست