تبیان، دستیار زندگی
در طول یکصد سال گذشته تقریباً در تمامی نقاط جهان کودتاها و یا تلاش هایی برای کودتا انجام گرفته است. این تلاش ها و به ویژه تلاش های موفق در انجام کودتا غالباً در تاریخ این کشورها به عنوان تحولاتی تاریخی به ثبت رسیده است، تحولاتی که گاه موجب پیامدها و آثار
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عصر کودتاها

در طول یکصد سال گذشته تقریباً در تمامی نقاط جهان کودتاها و یا تلاش هایی برای کودتا انجام گرفته است. این تلاش ها و به ویژه تلاش های موفق در انجام کودتا غالباً در تاریخ این کشورها به عنوان تحولاتی تاریخی به ثبت رسیده است، تحولاتی که گاه موجب پیامدها و آثار مثبت شده و گاه پیامدها و آثاری به شدت منفی و فاجعه بار به همراه داشته است. در ادامه شماری از این کودتاها به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.

فرآوری:فهیمه السادات آقامیری -بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
عصر کودتاها

کودتا شگردی سیاسی یا نظامی است؟

کودتا شگردی سیاسی و کوششی از سوی یک ائتلاف سیاسی غیرقانونی برای براندازی رهبران حکومت موجود است که از طریق خشونت یا تهدید به آن انجام می گیرد. این خشونت معمولاً محدود و ناگهانی است و از سوی عده ای اندک برخلاف انقلاب که از سوی بیشتر مردم انجام می گیرد، به کار بسته می شود. عاملان کودتا ممکن است کنترل نیروهای نظامی را در اختیار داشته باشند. یک کودتا به ندرت بر سیاست های بنیادین اقتصادی و اجتماعی یک کشور تاثیر می گذارد. در دو سده اخیر کشورهای زیادی در آسیا، قاره آفریقا و آمریکای لاتین کودتا را تجربه کرده اند.

کودتا در ایران

کودتای 3 اسفند 1299

کودتای سوم حوت 1299 کودتایی نظامی بود که توسط سیدضیاءالدین طباطبائی و کلنل رضا خان میرپنج (بعدها رضاشاه پهلوی) اجرا شد که زمینه را برای تشکیل سلسله پهلوی فراهم آورد. در روز سوم اسفند، قوای قزاق وارد تهران شده و ادارات دولتی و مراکز نظامی را اشغال کردند. نزدیک به صد تن از فعالان سیاسی و رجل سرشناس بازداشت و زندانی شدند. احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرح آباد گریختند و سپهدار رشتی (نخست وزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. نتیجه کودتا، رئیس الوزرایی سیدضیاءالدین و وزیر جنگ و فرمانده کل قوا شدن رضاخان بود.

کودتای 28 مرداد

در شصتمین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332، آرشیو امنیت ملی آمریکا اسنادی را منتشر کرد که ضمن نشان دادنِ نقش سازمان سیا در رهبری اقدام فوق، آن را بخشی از فعالیت سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد

کودتایی است که با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا و با همراهی ارتش شاهنشاهی ایران، بر ضدّ دولت محمد مصدق در مرداد 1332 به انجام رسید. در آمریکا از آن به نام عملیات آژاکس نیز یاد می شود.

آلمان، 1920:

کمتر از دو سال از تأسیس جمهوری وایمار نگذشته بود که نخستین تلاش برای کودتا پایه های این نظام نوپا را به لرزه درآورد. در تاریخ سیزدهم مارس 1920 دو ژنرال ارتش آلمان به نام های والتر فون لوتویتز و اریش لودندورف تلاش کردند که دولت سوسیال دمکرات به رهبری گوستاو باوئر را سرنگون و توافقات پیمان ورسای را پایان یافته اعلام کنند. در بخشی از این توافق کوچک شدن گسترده نیروهای مسلح آلمان پیش بینی شده بود. اما این تلاش ناکام دو ژنرال آلمانی در غالب کتاب های تاریخ نه به نام این دو نفر بلکه به نام یکی از همقطاران آنان به نام ولفگانگ کاپ به ثبت رسیده و از آن با عنوان کودتای کاپ (که در واقع یک فرد غیرنظامی بود) یاد می شود.

آلمان، 1923:

جالب آنکه اریش لودندورف در دومین تلاش برای کودتا در جمهوری وایمار، باز هم حضوری تعیین کننده داشت. اما او این بار متحد مردی به نام آدولف هیتلر بود. این دو نفر و همراهانشان در روزهای هشتم و نهم نوامبر 1923 تلاش کردند که از شهر محل اقامتشان یعنی مونیخ، اختیار دولت را از آن خود کرده و قدرت را قبضه کنند. این اقدام که به کودتای هیتلر معروف است از بورگربروی کللر آغاز شد و در برابر سالن موسوم به فلدهرن هاله پایان گرفت، همان دو محلی که سال ها بعد حملات تروریستی نافرجام علیه هیتلر در آن صورت گرفت.

اسپانیا، 1936:

این کودتا که توسط ژنرال فرانسیسکو فرانکو علیه دولت جبهه ملی جمهوری دوم اسپانیا در جولای 1936 انجام گرفت در واقع آغازگر جنگ داخلی خونینی بود که تاریخ و آینده اروپا را تحت تأثیر خود قرار داد. جنگ داخلی اسپانیا بالاخره پس از سه سال و با پیروزی به اصطلاح فرانکوئیست ها پایان گرفت و سرآغاز دیکتاتوری مخوفی شد که 36 سال به طول انجامید. دیکتاتوری فرانکو در نهایت در سال 1975 و پس از مرگ وی پایان یافت و این کشور در مسیر دمکراسی و مردم سالاری قرار گرفت.

آلمان، 1944:

واژه «کودتا» (به فرانسوی: coup d'état) از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده است و به معنی «ضربه (ناگهانی) به دولت» است. این عبارت در زبان های دیگر نیز به کار می رود. واژه «پوچ» (به آلمانی: Putsch) از زبان آلمانی (گویش سویسی = ضربه) نیز همین معنی را دارد و گاه به کار رفته است.

کودتاگرانی که در بیستم جولای 1944 دست به این اقدام زدند، بر خلاف اکثر کودتاچیان تا به امروز از جمله قهرمانان ملی آلمان محسوب شده و فیلم ها و بناهای یادبود متعددی به یاد و خاطره آن ها ساخته شده است. گروهی از فرماندهان ارتش آلمان نازی در آن روز داغ تابستانی تلاش کردند که هیتلر را به قتل رسانده و قدرت را به دست گیرند. اما آن بمبی که کلاوس شنک گراف فون اشتاوفنبرگ در مقر رهبری آلمان واقع در ولف شاتزه منفجر کرد، تنها موجب جراحاتی سطحی بر بدن هیتلر گردید و در همان شب بود که اشتاوفنبرگ به همراه ورنر فون هفت، البرشت ریتر مرتز فون کوییرن هایم و فریدریش اولبریخت در برندلربلوک شهر برلین به دار آویخته شدند.

برمه، 1962:

تاریخ معاصر کشور برمه، که امروز میانمار خوانده می شود، با کودتا نوشته شده است. سال 1962 بود که ژنرالی به نام «نه وین» با اعلام به اصطلاح انقلاب سوسیالیستی، نخست وزیر قانونی کشور را که «او نو» نام داشت سرنگون کرد. برمه در سال 1988 نیز شاهد یک کودتای دیگر بود. در آن زمان و پس از سال ها بحران سیاسی و اقتصادی، ژنرالی به نام سائو مائونگ در روز 18 سپتامبر قدرت را در دست گرفت و رژیمی که او تأسیس کرد تا سال 2011 یعنی تا زمان به اصطلاح گشایش های سیاسی گام به گام، بر سر کار بود. در مارس سال 2016 برای نخستین بار از سال 1962 یک غیرنظامی به نام هتین کیاو به ریاست جمهوری برمه انتخاب شد.

برزیل، 1964:

با سرنگونی پرزیدنت خوآو گولارت در سال 1964، دوران دیکتاتوری نظامی در کشور برزیل آغاز شد و بیش از بیست سال دوام آورد. اپوزیسیون برزیل در طی این بیست سال به شدت از سوی دیکتاتور وقت یعنی مارشال اومبرتو کاستلو و جانشینانش مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفت. برانکو تا سال 1967 حکومت کرد و برکنار شد اما برزیل تا سال 1985 از رئیس جمهوری غیرنظامی و منتخب محروم بود و تازه در آن سال تانکردو نوس به عنوان رئیس جمهوری که در جریان یک انتخابات آزاد از سوی اکثریت مردم برگزیده شده به قدرت رسید. البته پرزیدنت نوس قبل از پایان دوران ریاست جمهوری اش درگذشت.

یونان، 1967:

روز 21 آوریل 1967، قدرت سیاسی و نظامی در یونان در اختیار نظامیان قرار گرفت و به این صورت کودتایی که به کودتای سرهنگ ها شهرت یافت به پیروزی رسید. البته در دسامبر همان سال کودتای متقابلی به رهبری پادشاه معزول یونان یعنی کنستانتین دوم نیز انجام شد که به شکست انجامید. اما تلاش خونتای آتن برای قبضه قدرت در قبرس شکست خورد و این ناکامی آغازی بود بر پایان رژیم سرهنگ ها در یونان. دولت نظامی این کشور در سال 1974 به پایان کار خود رسید و از آن زمان یک نظام جمهوری کاملاً منتخب بر این کشور حکومت می کند.

لیبی، 1969:

در همان حال که ملک ادریس، پادشاه لیبی در ترکیه بسر می برد، معمر قذافی و گروه تحت امرش موسوم به «اتحادیه افسران آزاد» قدرت را در این کشور آفریقایی عربی به دست گرفت. حکومت قذافی بیش از چهل سال به طول انجامید و وی به مانند یک پدرخوانده بر همه امورات کشور تسلط داشت. رژیم قذافی در سال 2011 و همزمان با آغاز بهار عربی به شدت تحت فشار قرار گرفت و در 20 اکتبر همان سال به پایان کار خود رسید و سرنوشتی خونین برای شخص قذافی رقم خورد. اما کشور لیبی از زمان انقلاب و مرگ قذافی روی آرامش به خود ندیده است و از سال 2014 جنگ داخلی خونینی در این کشور جریان دارد.

شیلی، 1973:

ژنرال آگوستو پینوشه در تاریخ 11 سپتامبر سال 1973 و با حمایت های آمریکا، برای رسیدن به قدرت دست به کودتا زد. پس از آنکه نیروهای نظامی کودتاچی به سوی کاخ ریاست جمهوری یورش بردند، سالوادور آلنده رئیس جمهور سوسیال مارکسیست که به صورتی کاملاً دمکراتیک از سوی مردم انتخاب شده بود دست به مقاومت زد و البته این مقاومت سودی نداشت و خود و رژیم منتخبش در همان کاخ ریاست جمهوری دفن شدند. پس از پیروزی کودتای پینوشه شمار بسیار بالایی از شهروندان شیلی مفقودالاثر شده و تعداد زیادی از مردم مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفتند. حتی تا به امروز نیز شمار دقیق ناپدیدشدگان مشخص نیست. پینوشه تا زمان برکناری در سال 1990 حکومت وحشتی را اداره کرد که دامنه آن حتی از مرزهای شیلی نیز فراتر می رفت.

آرژانتین، 1976:

کشور آرژانتین نیز که در همسایگی شیلی قرار دارد در سال های دهه هفتاد دورانی از دیکتاتوری را تجربه کرد. در این کشور نیز از 1976 تا 1983 یک خونتای نظامی بر سر قدرت بود. این خونتا در آغاز کار و تحت رهبری یورگ رافائل ویدلا، رئیس جمهور ایزابل پرون را برکنار کرد. خونتای نظامی آرژانتین نیز به مانند شیلی پینوشه حد و مرزی برای اعمال خشونت قائل نبود و در همین سال ها حقوق بشر به صورتی گسترده در این کشور پایمال شد. کودک ربایی از جمله خشونت های وحشتناکی است که از زمان حکومت نظامیان در آرژانتین آغاز و حتی تا به امروز ادامه دارد.

شوروی، 1991:

در آگوست سال 1991 بود که ائتلافی از نظامیان و اعضای حزب کمونیست شوروی علیه میخائیل گورباچف صدر هیات رئیسه حزب و رئیس جمهور و در واقع علیه برنامه های اصلاح گرایانه وی سر به شورش برداشتند. از آنجایی که گورباچف در آن زمان برای گذراندن تعطیلات تابستانی در شبه جزیره کریمه بسر می برد، بوریس یلتسین رئیس جمهوری روسیه رهبری مقاومت در برابر به اصطلاح کودتاچیان آگوست در مسکو را بر عهده گرفت. این اقدام کودتاچیان برای رسیدن به قدرت به دلیل عدم همراهی مردم به شکست ختم شد و مهم تر اینکه همین تلاش بی سرانجام برای کودتا بود که در نهایت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجامید. در پایان همان سال اتحاد جماهیر شوروی منحل و این کشور به جمهوری های متعددی تقسیم شد.

تایلند، 2006:

در سپتامبر آن سال ژنرال سونتی بونیاراتگلین پس از سرنگون کردن دولت تایلند، قدرت را در این کشور به دست گرفت. البته او در انجام این کودتا از پشتیبانی های پادشاه نیز برخوردار بود. کشور تایلند پس از پایان جنگ جهانی دوم شاهد کودتاهای بی شماری بود و بارها دورانی از گشایش های سیاسی آغاز و بدون نتیجه پایان گرفته است. در ماه مه 2014 نیز بار دیگر کودتایی انجام گرفت و از آن زمان ژنرال «پرایوت چان او چا» در رأس دولت قرار دارد. هنوز هیچ تاریخی برای برگزاری انتخابات آزاد در این کشور اعلام نشده است.

مصر، 2013:

هدف اصلی ژنرال عبدالفتاح السیسی فرمانده کل ارتش مصر و دیگر کودتاچیانی که روز سوم جولای 2013 اقدام به کودتا کردند، سرنگونی محمد مرسی رئیس جمهور و دولتی بود که در واقع به شیوه ای دمکراتیک برگزیده شده بود و از آنجایی که مرسی محبوبیتی نداشت و غالب مردم به دلیل وابستگی های عمیق وی به اخوان المسلمین به شدت از او رویگردان بودند، کودتا به پیروزی رسید و جالب آنکه حتی از سوی جامعه بین المللی نیز حرکتی در جهت محکومیت این کودتا انجام نگرفت. پس از سرنگونی مرسی یعنی از هشتم جولای 2014 دولت مورد حمایت نظامیان به ریاست جمهوری ژنرال السیسی بر این کشور حاکم است.


منابع: سایت تاریخ ایرانی(ترجمه مقاله اشپیگل آنلاین) ، روزنامه افکار نیوز و عصر ایران و آفتاب