تبیان، دستیار زندگی
گاهى میان دو پدیده یا دو مفهوم در ذهن ما، چنان پیوندى برقرار مى‏شود كه با ورود یكى از آنها در فضاى ذهن، دیگرى نیز بلافاصله حضور مى‏یابد. دستگاه ذهنى ما از برخورد با یكى به دیگرى منتقل مى‏شود و از تصور یكى، دیگرى را نیز تصور مى‏كند. این عملكرد ذهن را «تداع
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقط و فقط طلبه ها بخوانند
ab7 h ab7 7d(g g' (.h'ff/

گاهى ميان دو پديده يا دو مفهوم در ذهن ما، چنان پيوندى برقرار مى‏شود كه با ورود يكى از آنها در فضاى ذهن، ديگرى نيز بلافاصله حضور مى‏يابد. دستگاه ذهنى ما از برخورد با يكى به ديگرى منتقل مى‏شود و از تصور يكى، ديگرى را نيز تصور مى‏كند. اين عملكرد ذهن را «تداعى معانى» ناميده‏اند. مثلاً اگر دو دوست صميمى را چند بار با هم ببينيم، با يادآورى يكى از آنها ديگرى نيز به ياد مى‏آيد.

گاهى ميان دو پديده يا دو مفهوم در ذهن ما، چنان پيوندى برقرار مى‏شود كه با ورود يكى از آنها در فضاى ذهن، ديگرى نيز بلافاصله حضور مى‏يابد. دستگاه ذهنى ما از برخورد با يكى به ديگرى منتقل مى‏شود و از تصور يكى، ديگرى را نيز تصور مى‏كند. اين عملكرد ذهن را «تداعى معانى» ناميده‏اند. مثلاً اگر دو دوست صميمى را چند بار با هم ببينيم، با يادآورى يكى از آنها ديگرى نيز به ياد مى‏آيد.

انسان  از اين ويژگى مهم ذهن خود استفاده كرده و با «قرارداد»هاى خاص يا عام، از نشانه‏هاى ساده‏اى براى احضار معانى به ذهن بهره گرفته‏است. اين نشانه‏هاى قراردادى، نماد، سمبل، شعار و مظهر نام دارند. تمام واژه‏ها، نشانه‏هاى قراردادى معانى خود هستند. پرچم نماد يك كشور و ملّيت است، آرم نشان يك مؤسسه يا نهاد، حلقه نامزدى نشان همسرى، دست بر سينه نماد احترام، بوسيدن نماد محبّت، القاب و عناوين نشان‏دهنده رتبه علمى و ميزان تحصيلات، زنگ مدرسه نشان شروع ساعت كلاس، چراغ سبز نشان دهنده حق عبور، ويرگول نشان مكث كوتاه، علائم روى دوش نظاميان معرّف درجه و موقعيّت آنها، و هلال قرمز نماد امداد رسانى. دسته‏اى از نمادها، نمايانگر يك ايده و فرهنگ و انديشه هستند و استفاده از آنها دلبستگى انسان را به آن مكتب يا روش بيان مى‏كند. اذان، پيام اسلام، صليب نشان مسيحيت، چفيه و پلاك نماد جبهه و-ايثار و فداكارى و جانبازى، سوزاندن پرچم آمريكا نماد تحقير فرهنگ استكبار، چادر مشكى سمبل عفت و متانت زن مسلمان، گنبد و گلدسته نشانه مسجد، نوع آرايش سر و صورت نشان اعتقاد به يك ايده و فرهنگ و گروه اجتماعى است. به راستى در روزگار ما رنگ‏ها، خطها، طرح‏ها،آرم‏ها، فعل‏ها، صداها و... خلاصه نمادها روزانه چه ميزان پيام را بدون ادّعا رد و بدل مى‏كنند و چه مقدار بر ذهن و دل ما اثر مى‏گذارند؟ پيوند ميان اين «نشان» و آن «صاحب نشان» در ذهن چنان استوار و محكم است كه گويى وجود اين با وجود آن در هم آميخته و اين نماد وجود ديگرى از آن معنى شده‏است. نماد چنان در معنى ذوب مى‏شود كه مى‏توان به جاى احضار معنى از نماد آن استفاده كرد و به اين ترتيب روابط اجتماعى را تسهيل بخشيد. انسان‏ها براى برقرارى روابط و انتقال معانى به اذهان يكديگر از اين پس مجبور نيستند به خود شى‏ء اشاره كنند بلكه با استفاده از يك لفظ، خط، طرح، رنگ، تصوير، صدا و خلاصه با يك «نماد» اين رابطه را به سهولت برقرار مى‏كنند. «نماد» آينة تمام نماى معنا است. ما آنگاه كه براى خريد آينه اقدام مى‏كنيم به ويژگى‏هاى آينه و آينه بودن توجّه مى‏كنيم، امّا وقتى كه در آينه نظر مى‏كنيم، آينه را نمى‏بينيم خود را مى‏بينيم. «نماد» هم اين گونه‏است. وقتى براى وضع يك نماد اقدام مى‏شود، به ويژگى‏هاى فردى او توجّه مى‏شود. امّا پس از آن، نماد وجود ديگرى از معنى است و بدون ارائة ويژگى‏هاى خود، يكباره معنى را نشان مى‏دهد

«نماد» آينة تمام نماى معنا است. ما آنگاه كه براى خريد آينه اقدام مى‏كنيم به ويژگى‏هاى آينه و آينه بودن توجّه مى‏كنيم، امّا وقتى كه در آينه نظر مى‏كنيم، آينه را نمى‏بينيم خود را مى‏بينيم. «نماد» هم اين گونه‏است.

وقتى براى وضع يك نماد اقدام مى‏شود، به ويژگى‏هاى فردى او توجّه مى‏شود. امّا پس از آن، نماد وجود ديگرى از معنى است و بدون ارائة ويژگى‏هاى خود، يكباره معنى را نشان مى‏دهد. اين ارتباط شديد ميان نماد و معنى هنگامى در ذهن ايجاد مى‏شود كه شخص،

1. از وضع نماد براى معنى آگاهى داشته باشد؛

2. مكرر اين پيوند را مشاهده كرده باشد.

هر چه اين مشاهده بيشتر باشد، ارتباط ميان نماد و معنى شديدتر مى‏شود؛ به حدّى كه گويا نماد، معنا و معنا، نماد است. آنگاه اگر آدمى نماد را تصور كند، معنا را ديده‏است و اگر معنا را تصور كند آن را با نمادش درك مى‏كند. شاهد اين ارتباط شديد انتقال زشتى و زيبايى، قداست و كراهت، عظمت و حقارت و ساير ويژگى‏هاى معنى به نماد است. مثلاً خاك تيرة كربلا و سنگ‏هاى سخت قبرستان بقيع زيبا و مقدس و ارزشمند و دوست داشتنى هستند؛ زيرا نشان از محبوب دارد. لفظى كه براى معانى ركيك يا لباس زير وضع شده - هر چند به خودى خود روان و نمكين باشد - زشت و سنگين و نفرت‏انگيز به نظر مى‏رسد و بر زبان جارى نمى‏شود؛ زيرا نماد يك امر قبيح است. پرچم آمريكا در نظر مردم دنيا تداعى كنندة ظلم و تيرگى و وحشت است؛ زيرا نمادِ قرن‏ها استكبار و تباهى است.(1)

تنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه

منبع کتاب راه رسم طلبگی

اینا همه مقدمه بود اصل را بچسب...

--------------------------------------------------------------------------------

(1) نماد در اصطلاح علماى منطق و اصول فقه به «دال» معروف است. براى آشنايى بيشتر به مبحث «دلالت» از كتاب‏هاى اصول الفقه جلد 1 و المنطق اثر علامه محمد رضا مظفر مراجعه شود.