روزنامه ملا نصر الدین ومیرزا جلیل
تا اوایل قرن بیستم میلادی
می توان گفت كه هیچ روزنامه و مجله ی قابل ذكری در قفقاز منتشر نشده بود. اما پس از نشر اعلامیه ریا كارانه اكتبر 1905 جراید و مطبوعات مانند ستارگان از پشت سر به در آوردند .شش ماه بعد از نشر اعلامیه اكتبر ملانصرالدین، نخستین روزنامه ی فكاهی و طنزی آذربایجان به گفته خود « به سراغ برادران مسلمان آمد.» این روزنامه در همه امور اجتماعی و سیاسی وضعی مخالف به خود گرفت و به زودی صابر و بعد شاگردان و پیروان مستعد او، كه در حیات شاعر و پس از مرگ نا به هنگامش افكار او را دنبال كردند و نویسندگان شایسته ای مثل علیقلی نجف اوف، محمد سعید اردوبادی و نمایشنامه نویس نامی، عبدالرحیم حق وردی اف ملانصرالدین پیوستند.
میرزا جلیل، فرزند محمد قلی، بنیانگذار روزنامه ملانصرالدین(1869– 1932م) در ولایت نخجوان و در دهی به نام نهرم به دنیا آمد.
میرزا جلیل خواندن و نوشتن زبان های آذربایجانی، فارسی و روسی را در مكتب شهر فرا گرفت، در چهارده یا پانزده سالگی به دارالمعلمین شهر گوری ( گرجستان ) وارد شد و پس از فراغت از تحصیل، سال ها در مدارس محلی به آموزگاری پرداخت. در سال 1904 م، تفلیس رفت و در روزنامه شرق روس، كه مدیر آن محمدآقا شاه تختی بود، مشغول نویسندگی شد.
میرزا جلیل فعالیت ادبی خود را با نوشتن داستان های كوتاه آغاز كرد. در داستان های اولیه خود از قبیل صندوق پست، احوال ده دانا باش و استاد زینال، كه پیش از سال 1904، نوشته، صحنه های جالبی از معیشت و طرز زندگانی مسلمانان قفقاز تصویركرده است. این آثار مشحون از حقایق تلخ و سرشار از زهرخند و استهزا هستند.
داستان های آزادی در ایران، بچه ریشو، قربانعلی بیگ، و كمدی های مردگان، كتاب مادرم و مجمع دیوانگان،
كه بعد از نشر روزنامه ملانصرالدین به قلم آورد، از یادگاری های هنری جاویدان اوست و به خصوص كمدی مردگان در شمار آثار كلاسیك جهان در آمده و با تارتوف مولیر و بازرس گوگول برابری می كند.دوران دوم و مهم نویسندگی محمد قلی زاده با نشر روزنامه ملانصرالدین آغاز می شود. ملانصرالدین یك اردگان دمو كرات انقلابی بود كه جمعی از روشنفكران، ترقی خواهان و ارباب فرهنگ و ادب را در پیرامون خود گرد آورده بود و همراه با مطبوعات دیگر افكار انقلابی را تبلیغ می كرد. با شاه ایران، سلطان عثمانی، امیر بخارا، اشراف، اعیان و غارتگران دیگر پنجه می زد، جهان استثمار را، با رسوم و قوانین ظالمانه آن، به یاد ریشخند و استهزا می گرفت و با تعصبات و خرافات مذهبی مبارزه می كرد.
شمار 79 روزنامه ارشاد نوشته شده است، به دقت بخوانند.
اما كسانی كه چهره ی زشت خود را در آیینه ی روشن می نگریستند، به جای آنكه متنبه شوند، برضد نویسندگان آن كمر بستند و دستگاه سانسور تزار و نیروهای سیاه فئودال به دست و پا افتاد . با نشر هر شماره بر تعداد دشمنان و بدخواهان افزوده می شد و روحانیان در مساجد و منابر ناشرین و خواندگان آن را لعن و تكفیر می كردند و آنان را دشمن اسلام می خواندند و حتی فروشندگان روزنامه را آزار می رسانیدند.
در آرشیوی نگهداری شده، نامه شخص ناشناسی است از ده قاسم كندی پراز فحش و ناسزا و تهدید و به قتل و خونریزی.
با این همه ملانصرالدین همیشه به آینده خوشبین و امیدوار بود و شعار « روشنایی در تاریكی » را هیچ وقت از نظر دور نمی داشت. « ملا عمو » با آن سیمای نورانی پیوسته از گوشه و كنار از پشت در، از كنار پنجره و از آن سوی نرده و پرچین ــ ناظر حوادث بود.
گاه می خندید و گاه غمگین و ملول بود، وقتی در اندیشه فرو می رفت و زمانی دچار حیرت و تعجب می شد. اما همیشه به آینده روشن و نتایج كار و كوشش خود دلگرم و امیدوار بود. در غالب شماره های ملانصرالدین جهات مثبت جامعه و زندگی آزاد و آسوده و دنیایی آراسته با چمن های سبز و خرم، كوههای عظیم سر به فلك كشیده تصویر شده و خورشید فیاض و فرزندان به خوانندگان لبخند می زند.
از مزایای این روزنامه، یكی آن بود كه كاریكاتورهای زیبای آن به قلم عظیم عظیم زاده نقاش نامی و خلاق تیپ های شرقی و دو كاریكاتوریست زبردست و هنرمند دیگر تهیه می شد و دیگر آنكه اشعار فكاهی و انتقادی آن میرزا علی اكبر طاهرزاده صابر، بزرگترین و هنرمندترین شاعر آذربایجان، می سرود.
برگرفته از: آرین پور، یحیی. (1372). از صبا تا نیما. تهران: زوار.ج2.
تنظیم : بخش ادبیات تبیان