تبیان، دستیار زندگی
مقدمه هجرت به قم و ادامه ی تحصیلات دوران مبارزه تألیفات شهید حادثه ی زلزله ی طبس و تشكیل كمیته ی امداد امام خمینی (قدس سره) فعالیتهای شهید پس از پیروزی انقلاب ویژگی های شهید مقدمه شهیدهاشمی نژاد در سال 1311 شمسی، در شهرستان ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهید حجت الاسلام سید عبدالكریم هاشمی نژاد

مقدمه

هجرت به قم و ادامه ی تحصیلات

دوران مبارزه

تألیفات شهید

حادثه ی زلزله ی طبس و تشكیل كمیته ی امداد امام خمینی (قدس سره)

فعالیتهای شهید پس از پیروزی انقلاب

ویژگی های شهید

مقدمه

شهیدهاشمی نژاد در سال 1311 شمسی، در شهرستان بهشهر در خانه ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود. پس از گذراندن تحصیلات اولیه، در 14 سالگی عازم روستای كوهستان واقع در 2 كیلومتری شهرستان بهشهر شد و در حوزه ی علمیه ی آن جا تحت نظر مرحوم آیت الله كوهستانی از بزرگان علمای شیعه ی آن زمان علوم قدیمه را آموخت و از نظر اخلاقی و ایمانی بهره های فراوان برد و تلمّذ در محضر استاد را به نحو احسن ادامه داد، تا آن جا كه به گفته ی شهید، این مرحله نقطه ی عطفی در زندگی اخلاقی و ایمانی او به شمار می رود.

هجرت به قم و ادامه ی تحصیلات

شهید هاشمی نژاد، برای ادامه ی تحصیلات راهی قم شد و در محضر آیت الله العظمی بروجردی و امام خمینی (قدس سره) مدت 14 سال زانوی شاگردی به زمین زد و از وجود این دو عالِم جلیل القدر بهره های فراوان برد و با طی مراحل عالی فقهی و اصولی به تهذیب نفس و رشد اخلاق توفیق یافت و آن چنان پله های ترقی را به سرعت طی نمود كه مورد تحسین و تشویق اساتید خود قرار گرفت. او هم چنین از محضر استاد مرحوم شیخ علی كاشانی، فرید الاسلام، كه علاوه بر اجتهاد دارای معنویات بسیاری بود، استفاده كرد و در جهت رشد و تعالی روح و ارتقای سطح علم و معنویت از استاد خویش بهره های فراوان برد.

دوران مبارزه

شهید در سال 1340، عازم مشهد مقدس شد و در جوار بارگاه ملكوتی امامت و ولایت مسكن گزید و با پی ریزی مجالس بحث آزاد پیرامون مسایل اعتقادی و اجتماعی، مرحله ی نوینی از روشنگری را در میان قشر جوان آغاز كرد. خود وی در این زمینه گفته است: «فعالیت های سیاسی من قبل از سال 1340، شروع شد و این فعالیت ها بدین گونه بود كه وقتی به عنوان سخنرانی در شهرستان ها و جاهای مختلف به منبر می رفتم، انتقاداتی از رژیم گذشته داشتم و كراراً شده بود كه مرا به شهربانی احضار می كردند، تا آن جا كه ممنوع المنبر شدم. این آغاز فعالیت های من بود تا سال 1341، كه نهضت روحانیت تحت رهبری امام آغاز شد.»

بعد از این كه جلسه ی بحث آزاد آن شهید توسط ساواك تعطیل گردید، روش دیگری برای مبارزه برگزید و آن اقدام به تألیف كتب مورد نیاز قشر جوان بود كه بسیار مؤثر افتاد. در اولین گام با نگارش كتاب مناظره ی دكتر و پیر، فصل نوین مبارزاتی اش را آغاز كرد و اساس و كلیات مسایل اسلامی را مطرح و به سؤالات برانگیخته در اذهان عمومی جامعه به ویژه قشر جوان، جواب درخور می دهد. اما بلافاصله نشر و مطالعه ی این كتاب توسط ساواك ممنوع اعلام گردید.

هاشمی نژاد در سال 1342، پس از سخنرانی پرشوری كه در تهران ایراد كرد، در شب پانزدهم خرداد به همراه 40 نفر روحانی دیگر، توسط مأموران رژیم دستگیر و به زندان افتاد. وی پس از طی دوران زندان به مشهد بازگشت و مبارزه با رژیم طاغوت را در این شهر پی گرفت.

شهید در آبان 1343، در مسجد فیل مشهد به مدت 10 شب سخنرانی داشت. در این مدت ضمن حمله به لوایح ششگانه ی شاه، آن را یك رفراندم مسخره آمیز و تحمیلی نامید و به استیضاح حكومت شاهنشاهی پرداخت. ساواك مشهد سخت به وحشت افتاد و او را هنگامی كه از منبر پایین می آمد دستگیر كرد و مردمی را كه می كوشیدند تا از بردن ایشان ممانعت كنند به گلوله بست كه تعدادی شهید و مجروح و گروهی نیز دستگیر و با خود وی به زندان افتادند. پس از طی دوران زندان، مجدداً فعالیت های پیگیر و مداوم خود را در ادامه ی راه اسلام ناب، آغاز كرد و با تشكیل جلساتی به سؤال های مطرح شده، پاسخ می گفت. در طی این دوران چندین بار به شهربانی احضار و ممنوع المنبر شده و به خاطر همین تضییقات و فشارهای دیگری كه وجود داشت وظیفه ی خود را در جهت روشنگری اقشار مختلف جامعه در شهرهای دیگر پی گرفت و با سخنرانی های پرشور خود مردم را بیدار و آگاه می ساخت.

بار دیگر در سال 1350، پس از ده شب سخنرانی در مسجد سید اصفهان، تحت عنوان «علل عقب ماندگی مسلمین» تحت تعقیب ساواك قرار گرفت و در شهر شیراز دستگیر و به اصفهان منتقل و در آن جا زندانی گردید و همان جا ممنوع المنبر شدنش را برای همیشه و در همه جا به وی ابلاغ كردند.

در حادثه ی 17 خرداد 1354، مأموران رژیم به پایگاه مقاومت اسلامی، فیضیه حمله كردند و طلاب را مورد ضرب و شتم قرار داده، تعدادی را دستگیر و زندانی كردند.آن روزها كه مصادف با ایام فاطمیه بود، در منزل شهید هاشمی نژاد مراسم روضه خوانی برپا بود. ایشان علی رغم ممنوع المنبر بودن سخنرانی كرد و با یادآوری زندگانی یكایك امامان معصوم، متذكر شد كه همه ی ایشان با خلفای وقت مبارزه می كردند و با اشاره به اوضاع فیضیه و جوّ اختناق و دیكتاتوری حاكم، این دو را به یكدیگر ربط داده و با تشریح مورد ضرب و شتم قرار گرفتن طلاب، شور و احساس شدیدی را به حاضران بخشید تا جایی كه در پایان سخنرانی جمعیت عزدار به خیابان ریخته و ضمن راهپیمایی، شعارهای تندی علیه دستگاه حاكمه سردادند. سه روز بعد در ساعت 11 شب مأموران ساواك به منزل ایشان یورش برده و او را در حیاط منزل دستگیر كردند. او به 2 سال زندان محكوم شد.

در مدت 2 سالی كه در زندان به سر برد از یكسو، رنج و مزاحمت های مأموران زندان را كه نسبت به وی سختگیری شدیدی می كردند، تحمل می كرد و از سوی دیگر، با ماركسیست ها و منافقین به بحث و گفتگو می پرداخت و البته در مقابل موضع قاطعانه و منطقی وی، آنها همیشه محكوم، می شدند و به گونه های مختلف ایشان را مورد اذیت و آزار قرار می دادند.

پس از آزادی از زندان به مشهد بازگشت و مثلث مبارزاتی را با وجود مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای و آیت الله واعظ طبسی تكمیل كرد و آن قدر در این عرصه كوشا و فعال بود كه حضرت امام (قدس سره) در نامه ای خطاب به ایشان فرموده بودند:

«من چشمم به افرادی مانند شماها روشن است.»

در سال 1357، ساواك با پرتاب مواد منفجره به داخل منزل قصد داشت، او را شهادت برساند، كه خوشبختانه ایشان در منزل نبود. پس از ورود امام (قدس سره) به ایران به محضر ایشان شرفیاب و دستورهای لازم را دریافت كرد.

تألیفات شهید

شهید از خود آثار قلمی بسیاری به جای گذاشته است كه عبارتند از:

1- مناظره ی دكتر و پیر.

2- درسی كه حسین علیه السلام به انسان ها آموخت.

3- تقریرات اصول به زبان عربی.

4- كتاب هستی بخش، كه در 2 جلد به چاپ رسیده است.

5- مسایل عصر ما.

6- قرآن و كتاب های دیگر آسمانی.

7- مشكلات مذهبی روز.

8- راه سوم بین كمونیزم و سرمایه داری.

9- ولایت فقیه.

10- زهرا مكتب مقاومت.

11- پاسخ به مشكلات جوانان.

حادثه ی زلزله ی طبس و تشكیل كمیته ی امداد امام خمینی (قدس سره)

پس از وقوع زلزله ی مرگبار طبس كه تعداد زیادی از هموطنانمان جان خود را از دست داده و یا مجروح و بی خانمان شدند، شهید هاشمی نژاد و آیات خامنه ای و واعظ طبسی با عزیمت به طبس، اولین گروه امداد را تحت نام «امام خمینی» به وجود آوردندو به كمك مصدومین و خسارت دیدگان این حادثه شتافتند. وی در چهلم كشته شدگان طبس علیه رژیم شاهنشاهی سخنرانی نموده و جوّی را علیه رژیم به وجود آورد كه در پی آن تظاهرات عظیمی به راه افتاد.

هنگام اوج گیری قیام مردمی و اعلام حكومت نظامی توسط رژیم، شهید نوعاً شب ها را نمی خوابید و با حضور در جمع انقلابیون به هماهنگی با ایشان در جهت پیشبرد انقلاب می پرداخت و با تماس های مكرر، از امام (قدس سره) كسب تكلیف می كرد.

فعالیتهای شهید پس از پیروزی انقلاب

در مجلس خبرگان به عنوان نماینده ی مازندران انتخاب و در تدوین قانون اساسی و بخصوص در جهت تثبیت اصل ولایت فقیه زحمات فراوانی كشید. او به خاطر برخورداری از هوش و درك سیاسی و آینده نگری، منافقین، لیبرال ها، ملی گرایان و بنی صدر را زودتر از دیگران شناخت و به افشای حركت های مخالف با انقلاب پرداخت.

دبیر حزب جمهوری اسلامی مشهد

پس از پایان دوره ی مجلس خبرگان، مقام دبیری حزب جمهوری اسلامی مشهد را به عهده گرفت و از این پایگاه حملات مداوم خود را متوجه ی نفاق حاكم بر بعضی مكان های دولتی و ارتجاع كرد و با ضدّ انقلاب و راحت طلبان به مبارزه ی سختی پرداخت.

حضور در جبهه های جنگ تحمیلی

با شروع جنگ تحمیلی، در جبهه های غرب و جنوب حضور یافت و با سخنرانی های پرشور خود در بالا بردن روحیه ی رزمندگان نقش به سزایی ایفا كرد. در یكی از دفعاتی كه عازم جبهه بود، وارد دزفول شد، لباس رزم پوشید و به خط مقدم رفت و در آن جا متوجه ی كارشكنی های بنی صدر در امور جبهه و جنگ گردید.

مسأله فلسطین

شهید، مسأله فلسطین را مسأله ایران می دانست و می فرمود: «اگر ملت یك گلوله داشته باشد، همان را به سینه ی اسرائیل رها می كند.» در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1359، در رأس هیأتی تبلیغی عازم ژاپن گردید. در آن جا در یك مصاحبه مطبوعاتی شركت جُست و نسبت به قضیه ی فلسطین تأكید بسیار ورزید.

بعد از شهادت آیت الله بهشتی همیشه اظهار اندوه می كرد و می گفت:

«زندگی دیگر رنج آور است»

پس از واقعه ی انفجار دفتر نخست وزیری، پیشنهاد ریاست جمهوری را به آیت الله خامنه ای ارائه كرد.

علاقه به امام

وی به امام عشق می ورزید و می گفت:

«در طول چند سالی كه افتخار شاگردی ایشان را داشتم، قهراً و سریعاً جذب خط امام شدم و قاطعانه در راه آن حركت كردم. انگیزه برای وارد شدن به مسایل سیاسی نیز انجام وظیفه ی اسلامی بود» و در جای دیگری می گوید:

«اگر از امام و روحانیت قطع شویم، بدانید كه از اسلام قطع شده ایم.»

او برای شهادت و شهدا اهمیت فوق العاده ای قائل بود و در این باره می فرمود: «شهید با شهادت خودش تازه متولد می شود و نمی میرد».

به خانواده های شهدا می گفت:

«اگر ضربان قلب امام امت و تپندگی قلب ایشان ادامه دارد و فریاد می زند و رهبری می كند، مرهون فداكاری فرزندان شماست.»

خود او در مكتب عشق پرورده شده بود و مرگ را جلوه ی ذات خدا می دانست و همیشه در انتظار شهادت بود.

ویژگی های شهید

شهید دارای خصوصیات ویژه ای بود كه مجموعاً از او شخصیتی ساخته بود كه در دفاع از فرهنگ اسلامی و مبارزه با فرهنگ منحط بیگانگان كم نظیر بود. عرفان، مقام والای علمی، جهاد و مبارزه در راه حق، قلمی توانا و برخورداری از قدرت مناظره، برخی از ویژگی های كم نظیر آن شهید بزرگوار است. از نظر اخلاقی نیز فردی شجاع بود. سخنرانی های پرمایه و گرم و گیرا داشت و صریح و بی محابا صحبت می كرد. تواضع و شكسته نفسی از خصوصیات دیگر ایشان بود . درك و هوش سیاسی و قدرت آینده نگری شهید زبانزد خاص و عام بود.

در بُعد اجتماعی نیز زندگی متوسطی داشت و با مردم مهربان بود. مردم نیز او را دوست می داشتند. وی اهل ذكر و دعا و مناجات بود و به فرموده ی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای «اهل معنا» بود. منافقین كه در مقابله با انقلاب اسلامی به حربه های گوناگون متوسل شده و نهایتاً رو به ترور شخصیت های انقلاب آوردند تا به خیال واهی خود انقلاب را دچار شكست و ناكامی كنند، اما نمی پنداشتند كه راه و روح این شخصیت ها همچنان باقی می ماند.

شهید پشتوانه ی محكمی برای انقلاب بود و به فرموده ی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای:

«با وزنه ی اجتماعی كه ایشان داشت، برای منافقین خطری بزرگ و برای جمهوری اسلامی سرمایه ی با ارزشی محسوب می شد و این از دید نفاق دور نمانده بود»

از این رو نقشه ی ترور وی طرح و در هفتم مهر 1360، در پایان كلاس درس، منافقی كه قبلاً به سبب داشتن موارد انحرافی از حزب اخراج شده بود، با نارنجك به ایشان حمله كرد و او را به شهادت رساند. او كه ارادت خاصی به حضرت جواد الائمه داشت، در روز شهادت آن بزرگوار هدف كینه ی منافقین كوردل قرار گرفت و دعوت حق را لبیك گفت و محل حزب جمهوری اسلامی را به خون خود رنگین كرد.

جنازه ی تكه تكه شده ی این شهیدعالی مقام در فردای آن روز برفراز دست های مردم عزادار مشهد، تشییع و در حرم مطهر علی ابن موسی الرضا علیه السلام به خاك سپرده شد. امام خمینی (قدس سره) در رثای این عالِم فرزانه فرمودند:(1)

« در روز شهادت امام جواد علیه السلام یكی از فرزندان آن خانواده به شهادت رسید. شهید هاشمی نژاد كه من از نزدیك با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس كرده بودم و مراتب فضل و مجاهدت آن بر اشخاصی كه او را می شناسند پوشیده نیست، امروز در روز شهادت آن سلف صالح، این خلف صالح و متعهد از دست ما گرفته شد. ما در عین حال كه از شهادت چنین جوانمردی فاضل، عالم و مجاهد متأثر هستیم، لكن از آن جا كه هر یك از این شخصیت ها از دست ما برود برای اسلام كمك و برای مخالفین اسلام لعن و نفرت و دلیل ضعف آن هاست.»

فرمایش مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در وصف شهید هاشمی نژاد:

«از لحاظ شخصی فرد متواضعی بود. انسان شجاعی بود. خوش فكر و خوش قریحه بود. زحمت كشیده و درس خوانده بود.

بی طمع و بدون چشم داشت به مال و مقام كار می كرد و به كار علاقه داشت. صداقت و اخلاص و وفای او را همه می دانند. او یك شخصیت از همه نظر ممتاز بود.»

پی نوشت ها:

1- صحیفه ی نور، جلد 15، چاپ اول، ص 167، 7/7/1360.