غدیریه حسان ابن ثابت در روز غدیر
ابن المنذربن حرام بن عمروبن زید پس از پذیرفتن اسلام به دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنیه "حسان" را برای خود برگزید او شاعر رسول خدا (ص ) و از مخضرمین بود که جاهلیت و اسلام هر دو را ادراک کرد. و آن هنگام که پیغمبر(ص ) به مدینه هجرت فرمود، حسان شصت ساله بود. و در سال وفات وی خلاف است ; سال چهلم و پنجاهم و پنجاه و چهارم گفته اند. و ابن سعد گفت شصت سال در جاهلیت بزیست و شصت سال در اسلام و آنگاه که بمرد صدوبیست ساله بود.
غدیریه حسان ابن ثابت در روز غدیر در محضر رسول الله صلوات الله و سلامه علیه و علی آله الطاهرین این چنین است :
ینادیهم یوم الغدیر نبیهم |
بخم و اسمع بالرسول منادیا 1 |
فقال: فمن مولاكم و نبیكم |
فقالوا و لم یبدوا هناك التعامیا 2 |
: الهك مولانا و انت نبینا |
و لم تلق منا فى الولایة عاصیا3 |
فقال له: قم یا على فاننى |
رضیتك من بعدى اماما و هادیا4 |
فمن كنت مولاه فهذا ولیه |
فكونوا له اتباع صدق موالیا 5 |
هناك دعا اللهم: وال ولیه |
و كن للذى عادا علیا معادیا 6 |
1- «در روز غدیر خم، پیامبر این مردم و این امت، این قوم را ندا مىكند، و چقدر نداى این پیامبر كه منادى حق استبراى امت، شنوا كننده و فهماننده است».
2- پس پیامبر گفت: اى مردم! مولاى شما و پیامبر شما كیست؟! و آن امتبدون آنكه تجاهلى كرده و چشم بر هم نهاده باشند، گفتند:
3- خداى تو مولاى ماست! و تو پیامبر ما هستى! و درباره ولایت از میان ما هیچ مخالفى را نخواهى یافت.
4- در این حال پیامبر به على گفت: بر پا خیز اى على! زیرا كه من مىپسندم كه تو بعد از من امام و هادى باشى!
5- پس هر كس كه من مولاى او هستم، این على ولى اوست، و بنابراین اى مردم! شما پیروان صدیق، و از موالیان راستین او بوده باشید.
6- در آنجا پیامبر دعا كرد، كه: بار پروردگارا! تو ولایت آنكه را داشته باش كه او ولایت على را دارد! و دشمن باش با آنكه با على دشمن است»!