سینما به روایت آیت الله
بازخوانی دیدگاههای آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره سینمای ایران.
بخش سینما تلویزیون تبیان _ سید رضا صائمی
آیت الله هاشمی رفسنجانی کمتر از سینما حرف زده اما نمی توان نسبتی میان او و سینما پیدانکرد و ردپای او را می توان در بین برخی آثار و البته علاقه سینماگران به او پیدا کرد. اگر از آخری شروع کنیم حضور دراماتیکی شخصیت او در سریال معمای شاه با بازی همکارمان حسین باقریان باشد که از حیث چهره پردازی و گریم به شدت جوانی ها او را تداعی می کند. حسین باقریان با گریم هاشمی نزد آیت الله می رود و هاشمی از شباهت او به جوانی های خودش شگفت زده می شود و می گوید خیلی شبیه من است! حتی یکی از نزدیکان و اعضای خانواده اش می گویند حاج آقا بینی اش کمی با شما فرق می کند که هاشمی می گوید: نه بینی اش هم شبیه من است!
ضیالدین دری نیز پیش از این در صدد ساخت زندگی آیت الله هاشمی بر اساس کتاب خاطراتش بود که تا سال 1372 نوشته شده و حالا با رحلت او ناتمام مانده .ظاهرا مسعود ده نمکی نیز در صدد ساخت مجموعه هاشمی ها بود که حالا انگار از ساخت آن منصرف شده است!
با این حال آیت الله هاشمی رفسنجانی یک بار جلوی دوربین کمال تبریزی رفته و آن هم برای ساخت فیلم تبلیغات ریاست جمهوری اش بوده است و در آنجا نشان داد که دوربین را خوب می شناسند و حتی می توان به اقتضای سناریوی کارگردان،شکل دیگری که متفاوت از سخنرانی های متعارفش بود حرف بزند.
آیت آلله هاشمی درباره کارکردهای سینما معتقد است:« طبیعی است که آن سینمایی را ما میپسندیم و فیلمی را ما میپسندیم که فیلمی باشد دارای پیام و پیامش هم پیام مثبت باشد برای سازندگی جامعه، مخصوصا جامعه ما و موثر باشد. بتواند آرمانها و هدفها و ایدههای انقلاب و انسانیت را به طور کلی تزریق بکند
شاید مهمتر از همه اینها آنچه که هاشمی را برای سینماگران جذاب می کند شخصیت دراماتیک و یونیک اوست که فارغ از موقعیت سیاسی و منزلت انقلابی اش سویه کاریزماتیک شخصیت او بود که این کاراکتر را از حیث سینمایی،متمایز و جذاب می کرد. هاشمی رفسنجانی البته یکبار دیگر نیز در برابر دوربین یک مستند ساز قرار گرفت و در مستند «ما همه سربازیم» به کارگردانی مهدی قربان پور از دوران خدمت سربازی خود سخن گفت.
اما خود هاشمی چه دیدگاههای درباره سینما داشت؟ شاید مهمترین سخنان هاشمی رفسنجایی درباره سینمای ایران را باید در گفتوگویی که همزمان با برپایی سومین دوره جشنواره فیلم فجر انجام دادند و در کاتالوگی که توسط انتشارات اداره کل تحقیقات و روابط سینمایی وزارت ارشاد اسلامی منتشر شد،جستجو کرد.
جایگاه و اهمیت سینما
او درباره جایگاه سینما در جمهوری اسلامی ایران می گوید:« ا توجه به اینکه انقلاب اسلامی جنبه فرهنگی و مکتبی و انسانی مهمترین قسمتش است و انقلاب در ارزشها و ارزشیابیها است _ و سینما یکی از مهمترین وسایل تبیین ارزشها و رساندن پیامها و روشن کردن مردم در عصر حاضر است، قاعدتا خیلی بدیهی است که جایگاه سینما را بسیار عالی توصیف کرد. در جمهوری اسلامی سینما و فیلم-البته به طور کلی هنر- نقش بسیار قابل توجهی دارد و من فکر میکنم ما هر مقدار به سینما و فیلم و هنرمندان-چه تصویری و چه صدایی و از نوع دیگر هنر اهمیت بدهیم، شایسته است.»
کارکردهای سینما
آیت آلله هاشمی درباره کارکردهای سینما و اینکه آیا سینما در پی سرگرمی باید باشد یا اهدافی دیگر معتقد است:« طبیعی است که آن سینمایی را ما میپسندیم و فیلمی را ما میپسندیم که فیلمی باشد دارای پیام و پیامش هم پیام مثبت باشد برای سازندگی جامعه، مخصوصا جامعه ما و موثر باشد. بتواند آرمانها و هدفها و ایدههای انقلاب و انسانیت را به طور کلی تزریق بکند.»
او با تاکید بر ضرورت سرگرم کننده بودن سینما می گوید:«البته بدون سرگرمی هم نمیشود، خود سرگرمی برای جامعه یک چیزیست، نمیشود تفریح را سرگرمی بیفایده نامید. به طور کلی انسان احتیاج به تفریح دارد و اگر نشاط در انسان نباشد، ابعاد دیگر زندگی انسان هم فعال و موثر نیست. بنابراین سرگرمی که همراه با تفریح سالم باشد، خودش یک کار است و نمیشود گفت این چیز، خالی است.»
هنرمندان سینمایی
دیدگاه هاشمی درباره هنرمندان پیش از انقلاب و کسانی که دوست دارند در سینمای جمهوری اسلامی فعالیت کنند هم جالب است. به گفته او:« هنرمندهای گذشته - اصل بر این باشد که بتوانند برگردند. البته خوب شرطش این است که حالا میآیند درست بیایند، یعنی واقعا هنرشان را در اختیار فیلم و نظام جمهوری اسلامی بگذارند و کارهای مفید بکنند و نشان بدهند که واقعا برگشتهاند. هیچ عیبی هم ندارد خودشان بگویند، فیلمشان بگوید ما در گذشته آلوده بودیم ولی اسلام ما را تطهیر کرد، انقلاب ما را تطهیر کرد، حالا میخواهیم جبران کنیم و اگر مردمی را گمراه کردیم، حالا میخواهیم برگردیم و آنهایی که از طریق ما گمراه شدند مثل خود ما برگردند و چه بسا افرادی که از طریق خود اینها گمراه شده بودند وقتی ببینند خود اینها که منشأ گمراهیشان هستند اصلاح شدهاند، اینها هم برگردند. نتیجه میگیریم که مسئولان کار فیلم و سینما باید میدان بدهند به افرادی که مخلصانه میخواهند بیایند خدمت کنند. البته استثناهایی هم دارد- بعضی از اینها آنقدر آلوده بودهاند که بسیار مشکل است برگردند و این استثناء باز هم معنایش این نیست که درها به روی اینها بسته شده، اینها میتوانند جور دیگری خدمت کنند. ما وقتی پذیرفتیم یک نفر توبه کرده و برگشته، ممکن است برگردد و حتی در همین دنیای سینما هم خدمت بکند، اما اگر یک شرمندگی دارد که نمیتواند با مردم مواجه بشود و فکر میکند حضورش اثر بدی روی سینما میگذارد، در همان دنیای سینما خدمتهای دیگری بکند. به هر حال خداوند راه را بر آنها نبسته و نباید اینها را طرد کنیم. به هر حال این نظری که بین آنها باید فرق گذاشت یک فرق واقعی هست که بعضیهایشان کمتر انحراف داشتند و کمتر ضرر زدند، بعضیهایشان ضرر نزدند، اصلا قدیمیها خب کارهای فنی و معمولی کردند. بعضیهایشان توبه کردند واقعا، بعضیهایشان توبه نکردند و هنوز میخواهند با همان مواضع قبلی خودشان در فیلم بازی کنند منتها به صورت ظاهر سالم. این تفاوتها هست، اما کسانی که میخواهند خدمت بکنند باید راه برایشان باز باشد.»
دولت و سینما
درباره نقش دولت ونظارت بر سینما نیز هاشمی معتقد بود:« دولت نباید تنها ناظر باشد، باید حتما ارشاد بکند و حمایت کند. حد حمایت هم که اینجا آمده حمایت بسیار بالا. اهمیت سینما ایجاب میکند که حمایت به حد کافی و مطلوب باشد. سینما یک جریان مریضی بوده در گذشته، برای اصلاح و جا انداختن این در جامعه اسلامی حمایتهای فراوانی لازم است که سینما بتواند نقش واقعی خودش را در جامعه ایفا کند. برای همین دولت حتی باید دخالت هم بکند، ارشاد هم که مسلم است. نظارت کمترین کاری است که باید دولت بکند.
خط قرمزهای سینما
هاشمی همچنین درباره خط قرمزهای سینمایی و اینکه چه فیلم هایی قابل پخش نیست می گوید:« فیلمهایی که به یک نحوی فساد در آنها دیده میشود یا فساد اخلاقی یا به خاطر آوردن عادات و افکار اجنبی و مضر به هر نحوی. اینها باعث انحطاط فکری مردم میشود و در مردم جمود درست میکنند. البته دامنه فساد خیلی وسیع است و شاید فوری به ذهن نیاید، فسادی که ما میگوییم فقط از ناحیه نمایش خانمهای بیحجاب و صحنههای سکسی و از این گونه مسائل است. بسیاری از فیلمها هست که مثلا به ظاهر انقلابی را نشان میدهد و ترویج میکند که این انقلاب برخلاف مکتب است. انقلابی است با پایههای الحادی، یا تاریخی را نشان میدهد که آن تاریخ از لحاظ تاریخی دانستنش خوب است ولی در آن تاریخ یک بدآموزیهایی است، یک ترویجی از یک حرکتهایی است که ما قبول نداریم. به هر حال نوع فساد فرهنگی، اخلاقی، تاریخی، دروغ، قلب حقایق و حتی پایین آوردن سطح فکر مردم و ترویج سادهاندیشی و بلهی در آن باشد، آن فیلمها مضر است.»
محتوی و مضامین سینمایی
جالب اینکه آیت اللله هاشمی درباره مضمون و ساختار محتوایی فیلم ها نیز نظر داشته و معتقد بود:« یک نکتهای که به نظرم هست این است که فیلمهای ما یک اشکال کلی دارد -در تئاتر به خصوص- آن لطافت لازم را که هنر باید از آن برخوردار باشد ما در فیلمها نمیبینیم. خشونت یک مقدار حاکم است، شاید آن روحیههای انقلابی و اینها تأثیر میگذارد روی هنرمندان. یک مقدار برخوردهای تند، سروصداهای زیاد، داد و فریاد کشیدنهای بیمورد و خشن برخورد کردن در صحنه، اینها فیلمها را -آدم خیال میکند- یک مقدار از کیفیت خوب پایین میآورد. من در یکی از ملاقاتهایی که خدمت امام بودم، به مناسبتی مسائل فیلمها مطرح شد، دیدم حضرت امام هم نظرشان همین است. فرمودند فیلمها بیشتر جنبههای خشن و دعوایی و تند دارد، حتی در تعبیرات.
او در جایی دیگر نیز تاکید کرده بود:« روح فیلم همیشه باید سازنده باشد از لحاظ اخلاق و عقیده و آموزشهای صحیح علمی و هنری. اما سوژهها اگر یک طوری انتخاب بشود که غیرمستقیم پیام را القا بکند بهتر است. ولی وقتی که ما یک فیلمی را شروع میکنیم لازم نیست که یک عنوانی بدهیم که از آن عنوان بیننده بفهمد شما دارید و میخواهید چه مسألهای را القا کنید و آنهایی که نظر مخالف دارند از همان جا گارد بگیرند، خودشان را آماده کنند که نپذیرند
در کلمات هم روانی کلمات را ندارند. احساس میشد که حتما خیال میکنند با لفظ قلم و تعبیرات مطنطن (گزاف و قلنبه) و کلمات پرزرق و برق را بکار ببرند. در صورتی که فیلم باید روان، به زبان مردم و واقعا نمایش همان زندگی مردم عادی باشد. این جنبه در فیلمهای ما مخصوصا فیلمهای انقلابی، فیلمهای هنرمندان جدید خیلی کم است، تئاتر دیگر از این بدتر. بیخود داد و بیداد میکنند، فریاد میکشند. با حرکات تندی دستهایشان را بیربط تکان میدهند، کلهها را تکان میدهند، چشمها دریده میشود، روبروی هم قرار میگیرند. در این گونه چیزها، اینها مصنوعی است، فیلم باید نمایش صحنه واقعی باشد. این تندی و خشونت و غیرعادی بودن فیلم را از آن بگیریم و من این را –رویش- تأکید دارم».
او در جایی دیگر نیز تاکید کرده بود:« روح فیلم همیشه باید سازنده باشد از لحاظ اخلاق و عقیده و آموزشهای صحیح علمی و هنری. اما سوژهها اگر یک طوری انتخاب بشود که غیرمستقیم پیام را القا بکند بهتر است. ولی وقتی که ما یک فیلمی را شروع میکنیم لازم نیست که یک عنوانی بدهیم که از آن عنوان بیننده بفهمد شما دارید و میخواهید چه مسألهای را القا کنید و آنهایی که نظر مخالف دارند از همان جا گارد بگیرند، خودشان را آماده کنند که نپذیرند. شما ممکن است یک عنوان تاریخی، یک عنوان مبهمی بدهید به فیلم که طرف باریک بشود که اصلا به کجا میخواهد این فیلم برسد، دقت بکند، آخر فیلم متوجه میشود که یک مسألهای در وجودش پیدا شده که مستقیم نبوده است. من خیال میکنم القا غیرمستقیم و تبلیغ غیرمستقیم خیلی موثرتر و مفیدتر از تلقین مستقیم باشد. لذا تأکید بر اینکه سوژه باید اسلامی باشد هیچ لزومی ندارد، یک سوژه ساده تاریخی، یک چیزی توی مردم، یک ضربالمثل، یک چیزی که از اول هیچ چیز را القا نمیکند ولی در عمل، در ضمن فیلم مسأله تلقین میشود به بیننده - با ظرافتی که هنرمندان دارند- این موثرتر است.البته معنایش این نیست سوژه اسلامی انتخاب نکنند، چرا، سوژهها همه چیز میتواند باشد، حتی اگر فیلم جنگی هم بخواهید نشان بدهید، روحیه جنگی هم به مردم بدهید، لازم نیست که از اول عنوان فیلم جنگی باشد. یک چیز دیگری میشود انتخاب کرد ولی روحیه جنگی القا بشود. لذا از نظر بنده تکیه کردن روی سوژه اگر منظور به صورت عنوان فیلم باشد خیلی مهم نیست، محتوای فیلم مهم است و اسلامی بودن فیلم به سوژه نیست و به آن محتوای فیلم است. به آن ریزهکاریهایی است که بالاخره نتیجه فیلم در آن است یا در ضمن فیلم القا میشود اینها میتواند باشد.»
جشنواره های سینمایی
هاشمی رفسنجانی درباره جشنواره های سینمایی نیز معتقد بود:« ما به طور کلی باید هم جشنواره داخلی داشته باشیم و هم خارجی. یک مقداری جشنوارههای بینالمللی توسعه بیشتر میتوانند داشته باشند، استفاده بیشتری هم میتوان از آنها کرد. برای معرفی فیلمهای خودمان و هم شناختن هنرمندان دیگر و فیلمهای دیگر ایجاد رابطه لازم است. ولی ما در داخل الان نیاز بیشتری داریم چون نیروی بیشتری باید برای جشنوارههای بینالمللی بکار بگیریم. از برقراری جشنوارههای داخلی و محدود که آسانتر است نباید غفلت کنیم، باید داشته باشیم. حالا دیگر امسال گذشته -انشاءالله سالهای آینده جشنوارههای فجر همیشه بینالمللی باشد، میتواند بهتر باشد»
سخن پایانی
واقعیت این است که هاشمی رفسنجانی کمتر از سینما حرف زده اما همواره نوعی گشودگی و نگاه باز به سینما داشته است.در واقع نگرش او به هنر از جمله سینما نیز یک رویکرد و گفتمان توسعه محور بوده که وقتی از نسبت بین تعالی فرهنگ و تاریخ کشور در ارتباط با هنر تاکید می کند یعنی هنرمندان یکی از ابزارهای مهم توسعه یافتگی کشور هستند. ایضا تاکیدی است بر هنرشناسی این سیاستمدار توانا.
اکنون آیت الله هاشمی رفسنجانی در میان ما نیست اما این شخصیت بزرگ تاریخ معاصر ما نقش بی بدیلی در انقلاب اسلامی و تحولات تاریخی کشور داشته و شاید حالا نوبت سینماست که وظیفه خود را در حق او ادا کند و شاید روزی بتوانیم شاهد فیلمی سینمایی از زندگی پر فراز و نشیب و چه بسا حماسی هاشمی رفسنجانی باشیم تا در حافظه تاریخی سینمای ایران ثبت شود.