تبیان، دستیار زندگی
ترانه های مقاومت، گلو واژه های ادبیات مردمی و سرآغاز روایت حدیث خفته در چشمان رنجدیدگان سینه چاك دیارهای دور دست است. ترانه هایی كه از حلقوم محرومان و ستمدیدگان به گونه ای نغز برخاسته و بر دل ها می نشیند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كلماتی از جنس رهایی

نگاهی به كتاب «ترانه های مقاومت»


ترانه های مقاومت، گلو واژه های ادبیات مردمی و سرآغاز روایت حدیث خفته در چشمان رنجدیدگان سینه چاك دیارهای دور دست است. ترانه هایی كه از حلقوم محرومان و ستمدیدگان به گونه ای نغز برخاسته و بر دل ها می نشیند.


كتاب «ترانه های مقاومت»

سخن گفتن از آزادی و شرح آرمان بلند رهایی، از دیرباز تا كنون محور عمده تاملات بشری بوده و همواره نمونه هایی از آن در شعر هر دوره و هر كشوری وجود داشته است. امروزه این شعرها غالبا ذیل عنوان « ژانر مقاومت» دسته بندی و معرفی می شوند كه ادبیات دفاع مقدس ما نیز در همین رده قرار دارد؛ اما سرودن در ستایش آزادی و سخن گفتن از حاكمیت های ستم بر انسان، همواره دشواری هایی نیز داشته است چرا كه هر ملت و فرهنگ مشخص دركی از آزادی دارد كه اگر شاعر نتواند با عبور از آنها و رسیدن به جهان مشترك آرمان های والای بشری سرود خوان فضایل آدمی باشد در كار خود ناكام می ماند.

دكتر جابر عناصری در این مجموعه با بذل توجه به این مساله شعرهایی را گزینش و ترجمه كرده است كه در آناه « مقاومت » به مفهوم انسانی كلمه دستمایه خلق شعر قرار گرفته و مضمون مورد انتظار شاعر از وصف « آزادی » وابسته به یك مرام و دیدگاه مشخص محدود نیست. عناصری در این كتاب شعرهایی را انتخاب كرده كه عمدتا نمودار شعر مقاومت در مفهوم رایج آن نزد سیاه پوستان ستم دیده جهان غرب بوده و غالبا در مبارزه با برده داری و تبعیض نژادی استعمارگران غربی سروده شده اند از این سبب مطلعه این اثر می تواند اطلاعات ارزنده ای نسبت به استعمار نقابدار غرب و ماهیت متظاهرانه آم به مخاطبان ارائه كند.

ترانه های مقاومت، گلو واژه های ادبیات مردمی و سرآغاز روایت حدیث خفته در چشمان رنجدیدگان سینه چاك دیارهای دور دست است. ترانه هایی كه از حلقوم محرومان و ستمدیدگان به گونه ای نغز برخاسته و بر دل ها می نشیند. ترانه هایی كه به آوای بلند فریاد برمی دارند، كه هان ای خفتگان خواب گران پنبه از گوش هایتان برگیرید، و پلك های سنگین خواب برگرفته تان را از  هم بگشایید و لختی خیره بر ما بنگرید كه چه سان استخوان به زیر رنج و حرمان خود می سازیم و لب از لب نمی جنبانیم، مگر آن دم كه جان مان به لب برسد. آنگاه دیگر احدی را یارای دوختن لب های فریاد آمیز ما نخواهد بود. این هفت ترانه ابتدای كتاب و ترانه های دیگر از قاره های مختلف است كه در یك چیز به هم مشتركند و آن درد مشترك آنانند. سر آاز این ترانه ها، مرثیه ای بر زندگی تباه شده و روزگار به هدر رفته و آخرین كلام این ترانه ها رثایی است در سوگ انسان های زنده كه به مرگ تدریجی دل سپرده اند.

ترانه های مقاومت، گلو واژه های ادبیات مردمی و سرآغاز روایت حدیث خفته در چشمان رنجدیدگان سینه چاك دیارهای دور دست است. ترانه هایی كه از حلقوم محرومان و ستمدیدگان به گونه ای نغز برخاسته و بر دل ها می نشیند

پسرك بی نوا

دوستی كه از جهان پر درد ما رفته ای

آرزوی تو چه بود؟

فقط  فقط زیستن در آزادی

و نفس كشیدن در آزادی

اما كاپیتان برتو فریاد می زند«‌« سیاه آفریقایی

سیاه زنگی»

آزادت نخواهم كرد

اما تو تشنه ی آزادی بودی!

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: پایگاه خبری حوزه هنری / محمد حسن جمشیدی