تبیان، دستیار زندگی
اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف كرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى كه باعث شود كارها را به آسانى و بدون فكر و تأمل انجام دهد». بنا بر این هر چه را انسان با عادت و تمرین بدست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مى‏نامن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تفاوت اخلاق با ادب !


یکی از مسائل مهمی که پرداختن بدان خالی از لطف نیست توجه به تفاوت میان اخلاق و ادب است. مسئله‌ای که گاه میان آن دو خلط شده و هریک به جای دیگری به کار برده می‌شود.

اعتقاد، دو راهی

تعریف اخلاق

اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف كرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى كه باعث شود كارها را به آسانى و بدون فكر و تأمل انجام دهد». بنابراین هر چه را انسان با عادت و تمرین بدست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مى‏نامند. از تعریف‏ها بدست می‌آید كه اخلاق ملكه یا حالتى است كه در نفس انسانى رسوخ كرده و باعث مى‏شود كه اعمال بدون فكر و تأمل از او سر بزنند.

چه عملی فضیلت اخلاقی است

اخلاق ملكه یا حالتى است كه در نفس انسانى رسوخ كرده و باعث مى‏شود كه اعمال بدون فكر و تأمل از او سر بزنند. پس هر عمل خیرى كه با اندیشه و درنگ در عاقبت آن كار انجام شود فضیلت اخلاقى نیست بلكه یك حالت اخلاقى است. شخص اخلاقى كسى است كه چنان كارهاى خیر و نیك، عادت او شده كه بدون فكر و تأمل از او صادر مى‏شوند. مثلا كسى غوّاص یا شناگر است كه بدون تأمل، داخل آب شده و مشغول شنا گردد، اما كسى كه ابتدا مدتى به ارزیابى آب و تأمل در آن پرداخته‏ و سپس با احتیاط وارد آب مى‏شود غوّاص نیست. مسائل اخلاقى نیز این گونه‏اند كه اگر كسى عادت به فضائل اخلاقى كرده به طورى كه بدون تأمل به انجام آنها مى‏پردازد او داراى ملكه فضائل اخلاقى است. اما كسى كه ابتدا مقدارى فكر مى‏كند و پس از تأمل به این نتیجه مى‏رسد كه با عفت باشد یا به عدالت عمل كند او داراى ملكه عدالت نبوده و از نظر اخلاقى نمى‏توان او را صاحب فضائل اخلاقى نامید. از این رو فایده علم اخلاق پاک ساختن نفس از صفات رذیله و آراستن آن به ملکات جمیله است که از آن به تهذیب اخلاق تعبیر می‌شود و ثمره تهذیب اخلاق رسیدن به خیر و سعادت ابدیه است.

اخلاق جمع خلق است، و خلق را مرحوم نراقى این گونه تعریف كرده است: «قدرت و توانایى روح انسانى كه باعث شود كارها را به آسانى و بدون فكر و تأمل انجام دهد». بنا بر این هر چه را انسان با عادت و تمرین بدست آورد و انجام دادن آن براى او آسان باشد آن را خلق مى‏نامند. از تعریف‏ها بدست می‌آید كه اخلاق ملكه یا حالتى است كه در نفس انسانى رسوخ كرده و باعث مى‏شود كه اعمال بدون فكر و تأمل از او سر بزنند

تعریف ادب

حفظ حد و اندازه هر چیزى و تجاوز ننمودن از آن را ادب آن چیز گویند. مثلا زبان انسان باید چیزى را كه باعث خوارى و ذلت انسان است نگوید بنا بر این اگر كسى فحش و ناسزا مى‏گوید چون زبان او حدّ و مرز خود را رعایت نكرده از ادب زبان خارج شده و مى‏توان او را بى‏ادب نامید. اما او بى‏اخلاق یا بد اخلاق نیست. ادب تمرین دادن نفس به ارزشهاى اخلاقى است. و ابو زید انصارى گفته است: هر ورزش پسندیده كه انسان را داراى فضیلتى نماید ادب نامیده مى‏شود، ادب به كارگیرى سخن یا عمل پسندیده است. ظرافت‏هاى هر كارى را ادب آن كار مى‏نامند. و ادب تنها در كارهاى اختیارى مصداق داشته، و هر كارى كه بتواند شكل‏هاى مختلف داشته باشد و در یك صورت متصف به ادب گردد و در صورتى دیگر خیر، بهترین شكل ممكن آن عمل را ادب آن مى‏نامند. مثلا ادب غذا خوردن در اسلام این است كه با نام خداوند شروع و با حمد الهى پایان یابد و از پرخورى بپرهیزد.

نتیجه آنكه: هر علمى كه مى‏تواند صورتها و شكل‏هاى مختلف به خود بگیرد، بهترین شكل انجام آن را ادب آن كار مى‏نامند. و هر گاه آن فعل با چنین شكل و صورتى انجام شود آن را مۆدبانه مى‏نامند. حضرت امیرالمۆمنین علیه السلام به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: كه اى پسرم بهره‏ى خود را از شرافت ادب بگیر و خاطرات را براى ادب آماده كن زیرا كه ادب دل بالاتر از این است كه آن را آلوده‏ى به پلیدى كنى بدان كه هر گاه نیازمند شدى ادب ترا بى‏نیاز كند و هر گاه در دیار غربت بودى ادب براى تو همراهى باشد كه با وجود آن ترس و بیم ندارى اى پسرك من ادب پدیده‏ى خرد است و پاك‏كننده‏ى دل است و سرلوحه‏ى فضل است.(إرشاد القلوب/ترجمه رضایى/ ج‏1/381)

حفظ حد و اندازه هر چیزى و تجاوز ننمودن از آن را ادب آن چیز گویند. مثلا زبان انسان باید چیزى را كه باعث خوارى و ذلت انسان است نگوید بنا بر این اگر كسى فحش و ناسزا مى‏گوید چون زبان او حدّ و مرز خود را رعایت نكرده از ادب زبان خارج شده و مى‏توان او را بى‏ادب نامید. اما او بى‏اخلاق یا بد اخلاق نیست. ادب تمرین دادن نفس به ارزشهاى اخلاقى است

تفاوتهاى اخلاق و آداب‏

تفاوت های اخلاق و آداب را می توان چنین برشمرد:

1-‌ اخلاق از مسائل مربوط به روح انسانى بحث مى‏كند ولى آداب مربوط به افعال بدن است.

2- مسائل اخلاقى همیشه و در طول زمان ثابت بوده و تغییر در آنها راه ندارد ولى آداب در زمان‏هاى مختلف متغیر و متفاوتند.

3- مسائل اخلاقى از نظر مكان نیز ثبات داشته و در هر شهر و هر كشورى یكسان مى‏باشند، اما آداب در شهرها و كشورهاى مختلف، تغییر نموده و آداب هر منطقه مخصوص همان مكان است. مردم دنیا در معناى ادب با یك دیگر تفاوت و اختلاف ندارند اما در مصداق آن هر ملتى با ملت دیگر تفاوت دارد.

4- اخلاق علت است و آداب معلول و ثمره آن است، ادب هر شخصى نشان دهنده فضیلت‏ها یا رذیلت‏هاى اخلاقى اوست.

5- در روایات اسلامى به آداب بیش از اخلاق اهتمام داده شده است.

6- مسائل اخلاقى قابل استدلال عقلى مى‏باشند ولى براى آداب استدلال عقلى وجود نداشته و تابع ذوق و سلیقه مردم مى‏باشند.

خواهى كه شوى خلاصه نوع بشر

باید كه فراموش كنى نام پدر

در فضل و ادب‏ كوش به میدان هنر

از أهل كمال و معرفت گوى ببر

                                                                                                                                        مریم پناهنده                 

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

1. الآداب الدینیة للخزانة المعینیة / ترجمه عابدى

2. معراج السعادة/ ملا احمد نراقی

3. دیوان امیرالمومنین علیه السلام/ میبدی، زمانی

4.إرشاد القلوب / ترجمه رضایى/  ج‏1

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.