شما جز کدام گروه از والدین هستید؟
تأثیر رفتار پدر و مادر بر شخصیت و رشد کودک، قابل انکار نیست. اگرچه هر پدر یا مادری رفتار، عادات و روشهای خاص خود را دارد، ولی میتوان رفتار همه پدر و مادرها را در یکی از چهار گروه زیر جای داد.
مطلب زیر را بخوانید و ببینید شما جز کدام گروه هستید:
1.والدین بی تفاوت
این رویکرد به معنای بی توجهی کامل است؛ این والدین نه از کودکشان چیزی میخواهند و نه به نیازهای او پاسخ میدهند. آنها در واقع هیچ روش خاصی را در پیش نمیگیرند؛ برای کودک، قانون یا وظیفهای تعیین نمیکنند؛ از نظر عاطفی او را تأمین نمیکنند و در کل، خود را درگیر زندگی فرزندشان نمیکنند.
کودکانی که چنین پدر و مادری دارند، از آزادی نامحدود برخوردار هستند و معمولاً در مدرسه عملکرد ضعیفی دارند، به عواقب کارهای خود فکر نمیکنند و خیلی زود به کسی یا چیزی وابسته میشوند.
2. والدین آسانگیر
این پدر و مادرها معمولاً کنترل کافی بر رفتار فرزندشان ندارند. بیشتر از اینکه از کودک چیزی بخواهند، به نیازهای او توجه میکنند، رفتاری نرم و ملایم دارند و به راحتی تسلیم خواستههای کودک میشوند. این افراد معمولاً سعی میکنند با فرزندشان کنار بیایند و او را تنبیه نکنند.
اغلب این پدر و مادرها معتقدند که با این روش، به فرزند خود احترام میگذارند، یا اینکه تحکم و تنبیه بر یک کودک شیطان و پر سر و صدا هیچ تأثیری ندارد. کودکان این والدین در محیط خانه از توجه و آزادی بسیاری برخوردارند و در نتیجه، اغلب آنها دانش آموزانی ناموفق، پرتوقع و بی مسئولیت خواهند بود. این افراد ممکن است در برقراری ارتباط با دیگران به شکل بربخورند.
3. والدین سختگیر
این افراد به فرزندان خود هیچ آزادیای نمیدهند، مرتباً او را تحت فشار میگذارند، همواره به دنبال اعمال قدرت خود هستند و تصمیمها و دستورات خود را توجیه نمیکنند. این والدین، خواهان اطاعت بی چون و چرای فرزندان هستند و پرسشی مانند «چرا؟» را با جملهای مثل «چون من میگویم» پاسخ میدهند.
این پدر و مادرها اغلب به روشهای تنبیه بدنی یا کلامی متوسل میشوند و مرتب اشتباهات کودک را به او یادآوری میکنند. کودکانی که در چنین محیطی بزرگ میشوند، معمولاً مۆدب هستند ولی این رفتار خوب و مۆدبانه از ترس ناشی میشود؛ در عین حال، این کودکان ممکن است در آینده علیه سرکوبها و اخلاق خشک و سختگیرانه پدر و مادر طغیان کنند.
4. والدین آزاد اندیش
رابطه این والدین با فرزندانشان بر پایه نوعی دموکراسی و احترام دوطرفه استوار است. این افراد به خواستههای فرزندشان توجه میکنند، ولی در مقابل، توقعاتی از او دارند. خواستهها و انتظارات خود را صریحاً به فرزند خود اعلام میکنند، ولی او را تحت فشار قرار نمیدهند؛ به فرزندشان محبت میکنند، ولی قوانین و وظایفی را نیز برای او تعیین میکنند.
آنها به عقاید فرزند خود گوش میکنند، ولی دیدگاههای خود را هم به روشنی بیان کرده و در صورت لزوم، به آنها پایبند میمانند. فرزندانی که در چنین خانوادهای بزرگ میشوند، میتوانند تصمیمهای منطقی بگیرند، مسئولیتپذیر هستند و عواقب اشتباهات خود را نیز میپذیرند. آنها رهبرانی موفق و با انگیزه خواهند بود.