8 موعظه از شما آموختم
«ای انسانها، به هوش باشید، تا خود و مسیر و مقصد خود را بهتر بشناسید!»
هشت موعظه از قرآن
روزی، امام صادق (علیهالسلام) به یکی از شاگردان خود فرمودند: در این مدت که در حال یادگیری از من بودی، چه چیز آموخته ای؟
آن شخص عرض کرد: هشت موعظه از شما آموختهام. حضرت (علیهالسلام) فرمودند: آن هشت مسئله را بیان کن!
شاگرد بیان داشت:
1.فهمیدم هر کسی هنگام مرگ، از آنچه دوست دارد جدا میشود. سعی کردم تا دوستم کسی باشد که در وقت مرگ از من جدا نشود، بلکه در تنهایی مونس من باشد و آن دوست، کارهای نیک من است، چنان که خداوند در قرآن میفرماید: «هر كس كار بدى انجام دهد كیفر داده مىشود (نساء/ 123)، (و هر که نیکی کند پاداش آن را میگیرد)»
مونس تنهایی انسان در قبر
در روایات آمده است که وقتی انسان نیکوکاری را در قبر گذاشتند، باغی از باغهای بهشت برای او پدیدار میشود و در تنهایی قبر، رفقایی پیدا میکند که از نظر جمال و کمال، بسیار نیکو هستند و مۆانست با آنها، برای او بسیار لذّتبخش است.
یکی از آنها میگوید من نماز تو هستم، دیگری میگوید من زکات تو هستم، سوّمی میگوید من روزه تو هستم و...
در میان ایشان، یکی از همه درخشندهتر، زیباتر و معطّرتر است، او میگوید: من ولایت آل محمّدم. [المحاسن، ج 1، ص 288]
اگر کسی به راستی این مطالب را باور کند، برای اینکه مونس خوبی در تنهایی و ظلمت قبر داشته باشد، مسلّماً به طرف گناهان نخواهد رفت و در مورد واجبات و مستحبّات نیز اهتمام بیشتری میورزد.
کسی که باور دارد قبر هر روز او را صدا میکند و میگوید:
«أنا بیت الوحدة؛ فاحملوا إلیّ أنیسا، و أنا بیت الحیّات؛ فاحملوا إلیّ تریاقا، و أنا بیت الظلم فاحملوا إلیّ سراجا، و أنا بیت التراب فاحملوا إلیّ فراشا، و أنا بیت الفقر فاحملوا إلیّ کنزا» [تحریر مواعظ العددیه، ص 390]
من خانه ظلماتی هستم، پس چراغی بفرست. من خانه وحشتناک هستم، پس مونس بفرست. من خانه تنهایی هستم، پس رفیق بفرست.
من خانه پر از مار و عقرب هستم، دارویی برای زهر آنها با خود بیاور، مسلّماً به سوی گناه نخواهد رفت و اگر نعوذبالله گناهی مرتکب شد، فوراً با توبه و انابه و تدارک، آن گناه را نابود میکند و مار و عقرب قبر را با داروی توبه، از بین میبرد.
دیدم مردم بر سر رزق و روزی حسادت می روزند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید: ما در دنیا رزق و روزی انسان را تقسیم کردیم. بنابراین، بر هیچ کس حسادت نورزیدم و در برابر مالی که از دستم رفت، افسوس نخوردم
2.دیدم، گروهی به داشتن مال افتخار میکنند و گروهی به نیاکان خود مباهات مینمایند و حال آنکه خداوند بلند مرتبه، افتخار را در تقوا و پرهیزکاری، قرار داده است.
آنچه که در قرآن میفرماید: «گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست»(سوره حجرات، آیه 13) پس، کوشیدم تا نزد خدا گرامی باشم.
3.دیدم مردم در میان لهو و لعب و هوا پرستی غوطهور هستند، اما از قرآن شنیدم که میفرماید: «آنان که از خداوند ترسیدند و پیروی از هوای نفس ننمودند، بهشت جایگاه آیات آنهاست»(سوره نازعات، آیه 41 و 40) سعی نمودم تا در مقابل خواهشهای نفسانی بایستم تا خشنودی خداوند را به دست آورم.
مراقب ننگ رسواییها باشیم
انسان همواره در زندگی خود باید به این نکته توجه داشته باشد که ننگ رسواییِ پیروی از هوای نفس و وسوسه های شهوانی شیطان، شیرینیِ گناه و پیروی از خواهشهای نفسانی را از بین میبرد. حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: «عارُ الفَضِیحَهِ یُکَدَّرُ حَلاوَهَ اللَّذَّهِ» (محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408 هق، ج 11، ص 346) ننگ رسوایی، شیرینی لذّت را تیره و تار میسازد.
4.دیدم هر کسی که چیز نفیسی به دستش میرسد، میکوشد تا آن را در جای امنی در صندوقی گذاشته تا حفظ شود ولی خدا در قرآن میفرماید: «کیست که به خدا وام (در راه خدا انفاق یا قرضالحسنه) بدهد، تا خدا چندین برابر به او عنایت فرماید»(سوره بقره، آیه 245) من پاداش چند برابر را برگزیدم و صندوقی محفوظ تر از صندوق خدا نیافتم. تلاش کردم که هر چیز نفیس و گرانبهایی را که به دستم رسید، برای روز نیازمندی (قیامت) در صندوق الهی ذخیره کنم.
قرآن میفرماید: هدف از کمک کردن باید کسب رضای خداوند باشد؛ «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ»، «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ»
انفاق چیست؟
انفاق به معنای اخراج مال از ملک خود است،(مجمعالبیان، ج 1-2، ص 121) ولی در فرهنگ قرآن به هر نوع بذل و بخشش به دیگری از مال و غیر مال چه واجب و غیر واجب اطلاق میشود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی)
بنابراین، انسان هر چیزی را از مال و غیر مال از علم و دانش و مهر و محبت به شخص دیگری عطا نماید، انفاق کرده است. خداوند به صراحت از انفاق «مما رزقناهم» سخن به میان آورده است (بقره، آیه 3) تا نشان دهد که انفاق میبایست نسبت به همه نعمتهای الهی باشد و اختصاصی به مال ندارد.
با چه هدفی انفاق کنیم؟
قرآن میفرماید : هدف از کمک کردن باید کسب رضای خداوند باشد؛ «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (بقره/265)، «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/265)
در ادامه قرآن میفرماید : اگر خواهان این مسئله هستید که خود را بیگانه از خود نپنداری و اثبات کنی که بنی آدم اعضای یکدیگرند و انسانیت خودت را شکوفا کنی، انفاق کن.
تجسّم قرضالحسنه در قیامت
«... وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا ... » (مزمّل، 20)
و نماز را بر پا دارید و زكات بپردازید و خدا را قرضى نیكو دهید و آنچه از عمل خیر براى خود پیش مىفرستید .
آثار قرضالحسنه
الف - پاداش چندین برابر
«مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِیرَةً وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ » (بقره، 245)
كیست آن كه به خداوند قرض الحسنه دهد تا خدا آن را برایش (در وقت پرداخت) چندین برابر فزونتر كند؟! و خداست كه (روزى را) تنگ مىكند و مىگسترد، و به سوى او بازگردانده مىشوید.
ب - از بین رفتن گناهان
«... وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَّأُكَفِّرَنَّ عَنكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ ... » (مائده، 12)
... و خداى را وامى نیكو دهید- به نیازمندان كمك كنید-، هر آینه بدیهاى شما را از شما بزدایم ... .
ج - آمرزش و تشکر خداوند
«إِن تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَیَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِیمٌ » (تغابن، 17)
اگر به خداوند قرض الحسنه دهید (از اموال و اعمال و اولادتان در راهش بذل كنید، پاداش) آن را براى شما چند برابر مىكند و شما را مىبخشد، و خداوند شكرگزار و بردبار است .
د - پاداش پر ارزش
«إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِیمٌ » (حدید، 18)
بىتردید مردان صدقهدهنده و زنان صدقهدهنده و آنان كه به خداوند وامى نیكو دادهاند (به مۆمن وام بىسود داده یا در راه حق انفاق نمودهاند) بر (پاداش) آنها چند برابر افزوده مىشود و پاداشى ارجمند و پسندیده خواهند داشت.
5.دیدم مردم بر سر رزق و روزی حسادت می ورزند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید: ما در دنیا رزق و روزی انسان را تقسیم کردیم. (سوره زخرف، آیه 32) بنابراین، بر هیچ کس حسادت نورزیدم و در برابر مالی که از دستم رفت، افسوس نخوردم.
چرا حسادت میکنیم؟
یکی از علل مهم حسادت این است که حسود، موقعیت خود را نمیشناسد و در نتیجه بی دلیل خود را با دیگران مقایسه میکند و سرانجام ممکن است گرفتار حسادت شود.
خداوند در قرآن کریم، نشناختن جایگاه خود و آرزوی جایگاه دیگران را این چنین نهی میکند:
وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِیبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا : (نساء: 32)
و هرگز آنچه را كه خدا به وسیله آن برخى از شما را بر برخى برترى داده آرزو مكنید (مردان و زنان امتیازات شرعى و قانونى و جسمى و روانى یكدیگر را، و هر فرد یا گروهى امتیازات خدا دادى دیگرى را از قبیل مال و مقام و فرزند، آرزو نكند، زیرا این امتیازات طبق حكمت و نظام اتم خلقت است و تمنیات ضدّ آن سبب بروز حسد و فساد در جامعه است) براى مردان بهرهاى است از آنچه كسب كردهاند (به دستشان رسیده از راه خصوصیات غیر اختیارى یا امور اختیارى) و براى زنان نیز بهرهاى است از آنچه كسب كردهاند و از خداوند از فضل او بخواهید، كه همانا خداوند به همه چیز داناست . ( طبق مصلحت عطا مىكند)
امام صادق علیه السلام می فرماید:
روزی حضرت عیسی علیهالسلام با یکی از اصحابش میخواستند از رودخانه ای بگذرند، حضرت خود بر روی آب رفت و اجازه این کار را نیز به همراهش داد، یار حضرت عیسی علیهالسلام در حین عبور از آب بود که گرفتار تکبر شد و در نتیجه در آب فرو رفت. پس از آنکه حضرت عیسی علیهالسلام او را از آب درآورد، از او پرسید: چه شد که در آب فرو رفتی؟
قصید (یار حضرت) گفت: با خود گفتم که روح اللّه بر روی آب میرود و من هم بر روی آب میروم [پس با هم چه فرقی داریم؟ ]و برای همین، تکبر داخل قلبم شد. پس حضرت عیسی علیهالسلام به او فرمود: همانا خود را در غیر جایگاهی قرار دادی که خداوند برای تو قرار داده بود، پس خداوند از این حرف تو غضبناک شد، پس به سوی خداوند (عزّوجل) از آنچه که گفتی توبه کن.
دیدم برخی، به بدن سالم خود، اعتماد دارند و برخی دیگر به مال زیاد خویش دل بستهاند و گروهی هم به افراد دیگر تکیه و اعتماد نمودهاند، و شنیدم که خداوند میفرماید:کسی که پرهیزکار باشد، خداوند او را از گرفتاریها بیرون آورده و روزی او را از راهی که گمان به آن ندارد، میرساند، و کسی که به خدا توکّل نماید، خدا او را کافی است. با توجه به این آیه، به خدا توکّل و اعتماد نمودم و از دیگران چشم پوشیدم
امام صادق علیه السلام فرمود: «مرد توبه کرد و به همان جایگاهی که خداوند برایش در نظر گرفته بود بازگشت. بنابراین، تقوای الهی را پیشه کنید و بر همدیگر حسادت نورزید.»(وسائل الشیعه، ج 11، ص 292)
6. برخی از مردم با برخی دیگر دشمنی میکنند. خداوند در قرآن میفرماید: «شیطان دشمن شماست، شما نیز او را دشمن قرار دهید».(سوره فاطر، آیه 6) بنابراین، به دشمنی با شیطان پرداختم و از آن پس، دیگر با مردم دشمنی نورزیدم.
7.دیدم، مردم در راه به دست آوردن روزی بسیار تلاش و پا فشاری میکنند (هر چند از راه حرام باشد) حال آن که خداوند در قرآن میفرماید: «نیافریدم جنیان و انسان را مگر برای پرستش خدا، من از آنها روزی و غذایی بر خود نخواستهام (یعنی روزی دهنده ما هستیم نه آنها)، خداوند روزی دهنده تواناست»(سوره ذاریات، آیات 56 تا 58) دانستم که وعده خدا حق است و گفتارش راست. اطمینان به وعده او پیدا کردم و راضی به رضایش گشتم، از این راه، به بخشش خداوند دل بستم و دیگر به سراغ روزی (از راه حرام) نرفتم و به انجام وظیفه همت گماشتم.
8.دیدم برخی، به بدن سالم خود، اعتماد دارند و برخی دیگر به مال زیاد خویش دل بستهاند و گروهی هم به افراد دیگر تکیه و اعتماد نمودهاند، و شنیدم که خداوند میفرماید:کسی که پرهیزکار باشد، خداوند او را از گرفتاریها بیرون آورده و روزی او را از راهی که گمان به آن ندارد، میرساند، و کسی که به خدا توکّل نماید، خدا او را کافی است. (سوره طلاق، آیات 2 و 3) با توجه به این آیه، به خدا توکّل و اعتماد نمودم و از دیگران چشم پوشیدم.
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «احسنت، به خدا سوگند، تعالیم تورات، انجیل، زبور، قرآن و دیگر کتابهای آسمانی به این هشت موعظه بر میگردد.»
فرآوری: زهرا اجلال
بخش قرآن تبیان
منابع:
سایت حوزه
سایت اسک دین
سایت مشرق