امتحان تقویتی خدا !
اراده خدا یا انسان...
خدا نعمتهاى فراوانى به ما داده است; مانند دست، پا، گوش، چشایى، بویایى و.... یكى از این نعمتهایى كه خدا به ما داده نعمت اختیار است. پس، از آن جا كه این نعمتها را خدا به ما داده و هر لحظه مىتواند از ما بگیرد سرنوشت ما به دست خدا است و از آن جا كه با اختیار كارها را انجام مىدهیم، در واقع انجام دهنده كارها خودمان هستیم.
حالا براى روشن شدن مطلب مثالى مىزنم!
پدرى به كودك خردسالش مقدارى پول مىدهد و به او مىگوید این پولها دست تو باشد، اگر خواستى مىتوانى خرج كنى، ولى من هم هر وقت بخواهم از تو پس خواهم گرفت.
حالا اگر كودك بخشى از پول را هزینه كند مىتواند بگوید: «پول خودم را خرج كردم»، چنانكه مىتواند بگوید: «پول پدرم را خرج كردهام». پس این پول هم به فرزند نسبت داده مىشود و مىگویند پولهای بچه هم به پدر نسبت داده مىشوند و مىگویند پولهاى پدر.
كارهایى هم كه ما انجام مىدهیم همین گونه است. به خاطر این كه دست و پا و... و اختیار را خدا به ما عنایت فرموده و هر وقت اراده كند آنها را مىتواند از ما پس بگیرد مىگوییم كارها با اراده خدا انجام مىشود و حتى مىگوییم: «كار خدا بود» ولى از آن جا كه با اراده خودمان انجام مىشود مىگوییم: «خودم نماز خواندم» و به این خاطر خداوند به ما ثواب مىدهد و اگر كار بدى باشد خداوند ما را عذاب مىكند. براى آگاهى بیشتر مىتوانید. (مجموعه آثار شهید مطهرى، جلد 1، ص 381 ـ 410 ) را بخوانید.
اگر خداوند سرنوشت كارهاى انسان و كارهایى را كه در آینده انجام مىدهد ـ حتى قبل از تولد ـ مىداند، پس چرا خداوند انسانها را آزمایش مىكند؟
این كه خدا ما را امتحان مىكند براى این نیست كه چیزى بر علم او افزوده شود. فایده امتحانات الهى به خود ما برمىگردد نه خدا، امتحانات الهى فایدههاى زیادى براى ما دارد كه به برخى از آنها اشاره مىكنم:
خدا براى هر چیز علتى قرار داده و تا علت نباشد نتیجه حاصل نمىشود. خدا براى هر مسیر جاده و راهى قرار داده و از بىراهه نمىتوان به مقصد رسید و یكى از راههاى دریافت رحمت الهى، صبر در برابر مشكلات است
1 ـ زمینهسازى براى پیشرفت انسان و نزدیكتر شدن بنده به خدا (امتحان تقویتى):
براى توضیح بیشتر، یادى از دوران نوجوانى خودم مىكنم: وقتى ما درس مىخواندیم ـ شاید حالا هم همین طور باشد ـ معلم یكى دو بار در هفته، اعلام مىكرد فلان روز «امتحان» مىگیرم. اسم این امتحانها «امتحان قوّه» بود; یعنى براى تقویت بنیه علمى ما معلم امتحان مىگرفت، چون ما مجبور مىشدیم براى امتحان بیشتر درس بخوانیم. امتحانات ما نتیجهاى براى معلم نداشت و همه نتیجه به خودمان برمىگشت. معلم فایدهاى نمىبرد، ولى ما فایدههاى زیادى مىبردیم. معلم مهربان و دلسوز ما مىدانست كه بهترین راه پیشرفت ما امتحان است. پس به این منظور از ما «امتحان قوّه» مىگرفت و «امتحان» اهمیت داشت و نه «نتیجه امتحان».
بسیارى از امتحانات الهى هم براى تقویت ما است. خداوند مهربان مىداند كه ما با امتحان پیشرفت مىكنیم، به خداوند نزدیكتر مىشویم، گناهان ما آمرزیده مىشود و.... به این خاطر خداوند ما را آزمایش مىكند.
خدا مىفرماید: «و شما را به چیزى [از قبیل] ترس و گرسنگى و كاهشى در دارایىها و جانها و محصولات امتحان مىكنیم و به صابران بشارت ده و نیز فرموده است: (اَلَّذینَ اِذا اَصـابَتهُم مُصیبَةٌ قالوا اِنّا لِلّهِ واِنّا اِلَیهِ رجِعون...); افرادى كه اگر به آنها مصیبتى برسد مىگویند: همه از خداییم و همگى به سوى او باز مىگردیم درود خداوند و رحمت الهى بر آنان باد و آنان، رستگارانند. (بقره، آیه 155)
یكى از این نعمتهایى كه خدا به ما داده نعمت اختیار است. پس، از آن جا كه این نعمتها را خدا به ما داده و هر لحظه مىتواند از ما بگیرد سرنوشت ما به دست خدا است و از آن جا كه با اختیار كارها را انجام مىدهیم، در واقع انجام دهنده كارها خودمان هستیم
خدا مىداند كه اگر یكى از فرزندان آقاى الف از دنیا برود آقاى الف صبر مىكند و به خاطر صبر كردن، درجهاش بالا مىرود. لذا او را با از دست دادن فرزند، امتحان مىكند. شاید بپرسید چرا خدا بدون امتحان كردن درجه او را بالا نمىبرد؟ پاسخ این است كه خدا براى هر چیز علتى قرار داده و تا علت نباشد نتیجه حاصل نمىشود. خدا براى هر مسیر جاده و راهى قرار داده و از بىراهه نمىتوان به مقصد رسید و یكى از راههاى دریافت رحمت الهى، صبر در برابر مشكلات است.
2. روشن شدن وضعیت راستگویان و دروغ گویان براى خودشان و دیگران:
فرض كنید خداوند هیچ كس را آزمایش نكند و مثلا بدون این كه برادر «الف» و «ب» به دنیا بیایند، در قیامت از بین این دو برادر، «الف» را مستقیماً به بهشت بفرستد و «ب» را با سر در جهنم فرو برد. آیا برادر «ب» حق ندارد بگوید خدایا مگر فرق من با برادرم چه بود كه او بهشتى شد و من جهنمى؟ اگر خدا بگوید: من علم داشتم كه اگر تو به دنیا مىآمدى گناهكار مىشدى و به خاطر گناهانت به جهنم مىرفتى. آیا این پاسخ براى برادر «ب» و همه افرادى كه آن را مىشنوند. قانع كننده است؟ آیا آقاى «ب» به دروغ ادعا نمىكند كه اگر او هم به دنیا مىآمد از نیكوكاران مىشد؟!
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منبع: سایت پرسمان قرآنی