عواملی که علم را ارزشمندتر از ثروت می کند
از دیرباز تا کنون همیشه این سۆال مطرح بوده که علم بهتر است یا ثروت؟وهر فردی با توجه به مقتضیات زمان خود و افکار خاص خود به این پرسش پاسخ گفته است،حال ما می خواهیم با توجه به سخن گرانمایه امیرالمۆمنین علی بن ابیطالب این سۆال را پاسخ دهیم...
امام علی علیه السلام فرمود : «یاكُمیلُ بْنُ زیادٍ! ... النّاسُ ثَلاثَةٌ: فَعالِمٌ رَبَّانِیٌ،وَمُتَعَلِّمٌ عَلى سَبِیلِ نَجاةٍ، وَهَمَجٌ رَعاعٌ أتْباعُ كُلِّ ناعِقٍ، یَمیِلُونَ مَعَ كُلِّ رِیحٍ، لَمْیَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْم، وَلَمْ یَلْجَۆُوا إلى رُكْنٍ وَثیِقٍ.
یاكُمَیْلُ! الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُكَ وَأنْتَ تَحْرُسُ الْمالَ، وَالْمالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَالْعِلمُ یَزْكُو عَلَى الْإنفاقِ، وَصَنیِعُ الْمالِ یَزوُلُ بِزَوالِهِ.یاكُمَیلُ بْنُ زِیادٍ! مَعْرِفَةُ العِلْمِ دِینٌ یُدانُ بِهِ، بِهِ یَكْسِبُ الْإنْسانُ الطَّاعَةَ فی حَیاتِهِ، وَجَمِیلَ اْلاُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفاتِهِ. وَالْعِلْمُ حاكِمٌ، وَالْمالُ مَحْكُومٌ عَلَیْهِ.»(1)
اى كمیلبن زیاد! ... مردم سه گروهند: علماى الهى و دانش طلبانى كه در راه نجات دنبال تحصیل علمند و احمقان بىسروپا كه دنبال هر صدایى مىدوند، با هر بادى حركت مىكنند، آنها با نور علم و دانش روشن نشدهاند و به ستون محكمى پناه نبردهاند.
اى كمیل! علمْ بهتر از مال است؛ علمْ تو را پاسدارى مىكند، ولى تو باید حافظ مال باشى؛ مال با انفاق كم مىشود، ولى علم با انفاق افزوده مىگردد؛ دست پروردگان مال به مجرد زوال مال از بین مىروند.
اى كمیل! شناخت علمْ آیینى است كه با آن جزا داده مىشود و برهمه لازم است؛ به وسیله آن انسان در دوران حیاتْ اطاعت فرمان خدا مىكند و بعد از وفاتْ نام نیك از او مىماند؛ علمْ حاكم است و مالْ محكوم و مغلوب.
تقسیم بندى مردم به لحاظ دانش
منظور از علم، علمى است كه امام صادق(علیه السلام) در روایت از آن تعبیر به نور فرمودهاند:لَیْسَ الْعِلْمُ بِالتَّعَلُّمِ إنّما هُوَ نُورٌ یَقَعُ فى قَلْبِ مَنْ یُریدُ اللَّهُ تبارك وتعالى أنْ یَهْدِیَهُ فإنْ أرَدْتَ الْعِلْمَ فاطْلُبْ أوَّلاً فی نَفْسِك حَقیقَةَ الْعُبُودِیَّةِ؛(2) علم به آموختن نیست، بلكه علمْ تنها نورى است كه در قلب هر كس كه خدا بخواهد او را هدایت كند مىتابد؛ پس اگر علم مىخواهى باید در مرحله اول، حقیقت بندگى خدا را در خود طلبكنى.
در کلام امیرالمۆمنین مردم به سه گروه تقسیم شده اند:
مردم یا عالم ربانىاند(عوام را در مسیر خداشناسى تربیت مىكنند)و یا در مسیر خداشناسى هستند و در غیر این دو صورت از حقیقت انسانیت خارجند، زیرا هدف از خلقتْ شناختن خدا و بندگى اوست:وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإنْسَ إلّا لِیَعْبُدُون.(3) دسته اوّل: عالم ربانی: كلمه ربانی در قرآن كریم نیز آمده است ؛(4)ربانی منسوب به رب است و الف ونون براى دلالت بر تعظیم به آن اضافه شده ؛ بنابراین، ربانی كسى است كه ربطش به خدا زیاد و اشتغالش به عبودیت او بسیار باشد و نیزربانیبه كسى مىگویند كه پرورش مردم را با تدبیر در راه عبودیت و بندگى خدا به عهده دارد.(5)
آنچه موجب پیدا كردن راه طاعت خداى تعالى و آنچه باعث به یادگار ماندن نام نیك براى انسان است، فقط دانش وآگاهى دینى است نه صرف داشتن مال و ثروت. واضح است كه تنها دانستن علوم رسمى و اندوختن اصطلاحات، انسان را به مقام عبودیت و سعادت ابدى نمىرساند؛ چه بسا دانشمندان علوم طبیعى و تجربى كه از دسترسى به حقیقت علم محروم ماندهاند
دسته دوم: متعلم على سبیل نجاة؛ جویندگان راه رستگارى: دانش طلبانى هستند كه در راه سعادت بهدنبال كسب علمند. سبیل نجاتْ همان صراط مستقیم است در میان راههاى گوناگون و انحرافى.
دسته سوم: همج رعاں فرومایگان: از گروه سوم به علت پستى و سقوط از انسانیت، تعبیر به همج رعاع نمودهاند؛ یعنى پشههاى كوچكى كه بىارزشند.أتباعُ كلِّ ناعِقٍ: این گروه از شدّت حماقت، هر صدایى از هر جایى برخاست دنبالش مىروند، بدون اینكه حق یا ناحق بودن آن را بررسى نمایند؛ یَمِیلونَ مع كلِّ ریحٍ: از شدت سستى و بىارادگى ، دستخوش امواج مخرب اجتماع مىگردند، امروز بیعت كرده، فردا پیمان خود را مىشكنند.لم یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ العلم: در ظلمت و جهل باقى مانده اند.لَم یَلْجَۆوا إلى ركنٍ وثیقٍ: به تكیهگاه محكمى پناه نیاوردهاند، یعنى عقیده راسخى ندارند.
مقایسه بین علم و ثروت
امام علی علیه السلام، بارها در سخنان خود، دانش را با مال دنیا مقایسه فرموده، و همواره دانش را برتر و گرانبهاتر شمرده است . در این كلام ارزنده نیز، امیرمۆمنان (علیه السلام)، از برترى دانش نسبت به مال دنیا سخن مىگوید، و در این مورد چند دلیل بیان مى فرماید:
*اول آنكه: العلمُ یَحْرُسُك وأنت تَحْرُسُ المالَ: علمْ تو را از وساوس شیطانى ، فتنهها ،مشكلات زندگى و گرفتاری هاى آخرت حفظ مىكند و از خسارتها و زیانهایى كه به سراغ اشخاص جاهل می روند، در امان مى دارد. و حال آنكه مال نه تنها حافظ تو نیست، بلكه تو باید حافظ و نگهدارنده آن باشى، زیرا فرد ناچار است قسمتى از وقت و فكر و نیروى خود را به خاطر نگهدارى مال ، از دست بدهد، تا از تلف شدن و از بین رفتن آن جلوگیرى كند.
*دوم آنكه : المال تَنْقُصُه النَّفَقة والعلم یَزْكُو على الإنفاق: صاحب مال ، وقتى مقدارى از مالش را به دیگرى ببخشد، به مقدارى كه بخشش كرده است ، از مال او كم مى شود. ولى صاحب علم ، هر چه از علم خود به دیگران ببخشد، یعنى هر چه علم خود را به دیگران بیاموزد، بر علم او افزوده می شود چون با هربار آموزش كه به دیگرى می دهند، خود او نیز ورزیده تر مى شود و در رشته علمى خود، مهارت و تسلط بیشترى پیدا می كند.
اى كمیل! شناخت علمْ آیینى است كه با آن جزا داده مىشود و برهمه لازم است؛ به وسیله آن انسان در دوران حیاتْ اطاعت فرمان خدا مىكند و بعد از وفاتْ نام نیك از او مىماند؛ علمْ حاكم است و مالْ محكوم و مغلوب
*سوم آنكه :وصَنیعُ المال یَزُول بزواله: هنگامی که مال و ثروت از بین برود، تمام چیزهائى هم كه به واسطه آن مال و ثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است ، از بین خواهد رفت . مثلا اگر كسى مقامى را به خاطر ثروت خود به دست آورده است ، یا اگر كسانى بخاطر ثروت با او دوست شده و گردش را گرفته اند، همینكه ثروت او به هر علتى ، از بین برود، مقام و احترام و دوستان او هم از دست خواهند رفت .در حالیكه آنچه شخص عالم ، به خاطر علم خود به دست مى آورد، هیچگاه از بین نخواهد رفت ، زیرا علمى كه باعث بدست آمدن آن چیزها شده ، همیشه براى صاحب خود باقى می ماند.
*چهارم آنکه:العلم حاكم والمال محكوم علیه: حاكم بودن علم و محكوم بودن ثروت به این اعتبار است كه هر تصرف صحیحى در مال، متوقف است بر دانش. حتى صرف مال و خرج كردن در زندگى روزمره نیز باید طبق آگاهى و دانش لازم انجام گیرد.
نتیجه:
آنچه موجب پیدا كردن راه طاعت خداى تعالى و آنچه باعث به یادگار ماندن نام نیك براى انسان است، فقط دانش و آگاهى دینى است نه صرف داشتن مال و ثروت. واضح است كه تنها دانستن علوم رسمى و اندوختن اصطلاحات، انسان را به مقام عبودیت و سعادت ابدى نمىرساند؛ چه بسا دانشمندان علوم طبیعى و تجربى كه از دسترسى به حقیقت علم محروم ماندهاند.
پی نوشتها:
1- نهجالبلاغه، حكمت 147.
2- بحارالأنوار، ج1، ص225.
3- ذاریات، آیه 56.
4- آلعمران، آیه 79.
5- فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان، ج2، ص465. زهرا انصاری نسب بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: تعلیم وتربیت در نهج البلاغه،عبدالمجید زهادت
پندهای کوتاه از نهج البلاغه،هیئت تحریریه بنیاد نهج البلاغه