تبیان، دستیار زندگی
گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بیرون رود، هیچ كس از بنى هاشم غیر او شایسته خلافت نیست، و این به خاطر برترى و فضل و پاكدامنى و پارسایى و زهد و عبادت و خوش خلقى و شایستگى اوست، و اگر پدرش را دیده بودى مردى بود خردمند و هوشیار و دانش
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : داریوش عشقی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بزرگ در چشم دوست و دشمن

امام عسگری


روایت شده، روز دهم ربیع الآخر روز ولادت مولا و امام ما امام حسن عسكرى (علیه السّلام) مى‏باشد و مراقبت از روزهاى ولادت ائمه علیهم السّلام شبیه به مراقبت روز ولادت رسول اكرم (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) است. زیرا این روزها نیز مانند آن روز مراسم سرور، شكرگزارى و بزرگداشت با اعمال قلبى و بدنى دارند - گرچه روز ولادت پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) حق خاصى دارد - اما خصوصیتى كه این روز دارد این است كه مولود این روز پدر بلاواسطه امام ما - جان جهانیان فداى او باد - مى‏باشد.
بنابراین سزاوار است شیعیان با امورى مناسب به امام زمان (علیه السّلام) تهنیت گفته و حاجات خود را از كسى كه در این روز متولد شده بخواهند. و نیز بخواهند كه سفارش او را به امام زمانش نموده تا او را مورد نظر و لطف خود قرار داده و او را از بخششها و بزرگواریهاى خود بهره‏مند نماید.

روزه شکر

شیخ مفید فرموده كه در روز دهم ماه ربیع الثانی سنه دویست و سى و دو، حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) متولد شده است و روز شریف بسیار مباركى است و مستحب است كه به شكر این نعمت عظیم روزه بدارند.

احترام فراگیر

مرحوم شیخ مفید از ابن قولویه نقل كرده است كه: احمد بن عبیدالله بن خاقان متصدى املاك و خراج شهر قم بود، كه از طرف بنى عباس به این كار گماشته شده بود، پس روزى نام علویان و مذهب آنان، در مجلس او برده شد و او مردى بود كه با اهل بیت(علیهم السلام) دشمنى بسیار داشت. در عین حال گفت:

من مردى از علویان مانند حسن بن على «حضرت امام عسكرى(علیه السلام)» در وقار و آرامش و عفّت و پاكدامنى و بزرگوارى در نزد خاندان خود ندیده و نشناخته ام، به طورى كه همه فامیل او را بر سالمندان و برزگان خود مقدّم مى داشتند، همچنین همه سران لشگر و وزراء و عموم مردم او را بر سایرین مقدم داشته احترام مى كردند.

گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بیرون رود، هیچ كس از بنى هاشم غیر او شایسته خلافت نیست، و این به خاطر برترى و فضل و پاكدامنى و پارسایى و زهد و عبادت و خوش خلقى و شایستگى اوست، و اگر پدرش را دیده بودى مردى بود خردمند و هوشیار و دانشمند

روزى پدرم براى دیدار با مردم نشسته بود، و من بالاى سر او ایستاده بودم، ناگاه دربانان آمده و گفتند: ابو محمّد ابن الرضا بر در خانه است، پدرم به آواز بلند گفت: اجازه اش دهید تا وارد شود.

من از آنچه از ایشان شنیدم و از جرأت آنان كه نام مردى را در حضور پدرم با كنیه نام بردند متعجب شدم، با آنكه جز خلیفه یا ولیعهد، یا كسى را كه سلطان دستور داده بود نزد پدرم، با كنیه نام نمى بردند.

پس دیدم مردى گندمگون، خوش اندام، خوش صورت، جوان، باجلالت و هیبتى نیكو وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست و چند قدم به سوى او رفت، و من به یاد ندارم با هیچ یك از بنى هاشم و افسران و برزگان چنین رفتارى كرده باشد، چون به او نزدیك شد او را در آغوش كشیده صورت و سینه او را بوسید، و دست او را گرفته بر مسند خود كه روى آن مى نشست نشانید، و در كنار او نشسته رو به او كرد و با او به گفتگو پرداخت.

امام عسگری

در ضمن سخنان به آن حضرت مى گفت: قربانت شوم، فدایت شوم، و من همچنان از آنچه مى دیدم در تعجب بودم، در این هنگام دربانان آمدند، و خبر از ورود «موفق» برادر خلیفه دادند، امّا پدرم که همچنان سرگرم گفتگو با امام عسكرى (علیه السلام) بود اعتنایى به آنچه دربانان گفته بودند نكرد، تا زمانى كه غلامان و نوكران برادر خلیفه آمدند، پدرم در این حال آن حضرت را با احترام و عزت هر چه تمام تر بدرقه كرد، و به طورى كه موفّق آن حضرت را نبیند او را در آغوش كشیده و با آن حضرت خداحافظى كرده وآن بزرگوار رفتند.

من كه همچنان متعجب بودم به نوكران گفتم: واى بر شما این چه كسى بود كه شما و پدرم او را این چنین احترام نمودید؟ گفتند: این شخص مردى علوى است به نام حسن بن على و معروف به ابن الرضا، من همچنان در تعجب بودم تا آنكه شب شد، و رسم پدرم آن بود كه شبها بعد از نماز، گزارش كارهاى روزانه را تنظیم مى كرد، چون نماز را خواند در برابر او نشستم، گفت: اى احمد كارى دارى؟

گفتم: آرى، اگر اجازه دهى پرسش كنم، گفت: اجازه ات دادم، گفتم: پدر جان این مردى كه امروز به اینجا آمد و تو به او مى گفتى: پدر و مادرم فداى تو، و آنچنان او را احترام كردى كه بود؟

گفت: پسر جان این امام و پیشواى رافضیان حسن بن على معروف به ابن الرضا است، سپس كمى سكوت كرده و من نیز ساكت بودم، آنگاه گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بیرون رود، هیچ كس از بنى هاشم غیر او شایسته خلافت نیست، و این به خاطر برترى و فضل و پاكدامنى و پارسایى و زهد و عبادت و خوش خلقى و شایستگى اوست، و اگر پدرش را دیده بودى مردى بود خردمند و هوشیار و دانشمند.

آن بزرگوار همانند پدران گرامى خویش از چنان اخلاق و رفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان نیز تحت تأثیر اخلاقش قرار مى گرفتند

احمد مى گوید: من كه این سخنان را از پدرم شنیدم و آن رفتار را باامام عسكرى (علیه السلام) از او دیدم دچار حیرت و خشم و سرگردانى شدم، بعد از آن تصمیم گرفتم كه خود در این باره تحقیق كنم، به دنبال این تصمیم از افراد مختلف راجع به او پرسیدم، از هیچ یك از بنى هاشم، و سركردگان و نویسندگان و قاضیان و فقهاء و دیگر مردم نپرسیدم جز آنكه همه به فضل و كمال او اعتراف كرده او را مردى محترم شمردند، از این رو مقام و شخصیت او در نظرم بزرگ شد، زیرا دیدم دوست و دشمن او را به نیكى یاد كرده تمجید و ستایش مى كنند.

جلال و شکوه نبوی

آن بزرگوار همانند پدران گرامى خویش از چنان اخلاق و رفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان نیز تحت تأثیر اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نام على بن اوتاش سپردند، این شخص به شدّت با خاندان پیامبر(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) دشمنى مى وزرید، و با آل ابى طالب با شدت و خشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند: با او چنین و چان رفتار كن، بیش از یك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (علیه السلام) تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، و سر بزیر انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، و هنگامى كه آن حضرت از زندان او بیرون رفت این شخص از بهترین شیعیان شده بود، و این بواسطه جلالت و مهابت و اخلاق امام عسكرى (علیه السلام) بود.

یادگاری ارزنده

شیخ در تهذیب و مصباح روایت كرده از حضرت امام حسن عسكرى (علیه السلام) كه فرموده: علامات مۆمن پنج چیز است پنجاه و یك ركعت نماز گذاشتن - كه مراد هفده ركعت فریضه و سى و چهار ركعت نافله است، در هر شب و روز - و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست كردن و جبین را در سجده بر خاك گذاشتن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن.

داریوش عشقی               

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

1.       منتهی الامال

2.       تهذیب

3.       المراقبات

4.       مفاتیح الجنان

5.       سیره پیشوایان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.