تبیان، دستیار زندگی
فاجعه عظیم «حرّه» سه سال پس از واقعه عاشورا، در پی قیام مردم مدینه علیه یزید به وقوع پیوست که به دستور او، جان و مال و ناموس شهر پیامبر خدا سه روز بر سپاه شام حلال شد و فجایعی رخ داد كه عرق شرم به پیشانی تاریخ نشاند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروری بر فاجعه «حرّه»

عاشورا واقعه حره


فاجعه عظیم «حرّه»(1)، در 28 ذی الحجه سال 63 هجری قمری، یعنی سه سال پس از واقعه عاشورا، در پی قیام مردم مدینه علیه یزید بن معاویه به وقوع پیوست که در آن به دستور یزید، جان و مال و ناموس شهر پیامبر خدا صلی الله علیه وآله سه روز بر سپاه شام حلال شد و فجایعی رخ داد كه عرق شرم به پیشانی تاریخ نشاند.(2)

شرح غم انگیز ماجرا

بعد از شهادت امام حسین علیه السلام در سال 60 هجری، موجی از خشم و نفرت در مناطق اسلامی و خصوصا مدینه بر ضد حکومت یزید برانگیخته شد. حاکم مدینه (عثمان  بن محمد بن ابی سفیان) گروهی از اهل مدینه را با اشاره یزید به شام فرستاد تا از مراحم یزید برخوردار شده و مردم را به اطاعت از او تشویق نمایند. این هیئت مرکب از منذر بن زبیر بن عوام، عبیدالله بن ابی عمرو مخزومی، عبدالله بن حنظله غسیل الملائکة و چند تن دیگر از شخصیتهای بزرگ مدینه بود.

از آنجا که یزید نه از تربیت اسلامی برخوردار بود و نه مشاورانی داشت که او را توصیه به رفتار سنجیده حداقل در برابر آن جمع کنند و همچنین از تدبیر پدرش هم بی بهره بود، نزد آنان نیز از شرابخواری و سگبازی و تشکیل بزم ها و مجالس آواز و فسق و فجور کوتاهی نکرد.(3)

نمایندگان با چشم خود فسق و فجور، سگبازی، شرابخواری، قمار و ... یزید را از نزدیک مشاهده کردند، بنابراین هنگامی که به مدینه برگشتند اهل مدینه را از اعمال زشت و پلید یزید آگاه نمودند؛ پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصی برگشته ام که اگر هیچکس با من یاری و همکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او خواهم رفت، او به من عطیه داد و مرا احترام کرد ولی من عطیه او را نپذیرفتم مگر اینکه در جنگ با وی از آن استفاده کنم».(4)

واقعه اسفناک حره نشان داد كسانی كه از ترس جانشان امام حق خویش را همراهی نكردند، گرفتار ظلم و تعدی ستمکاری همچون یزید گشته و به بدترین صورت كشته و تحقیر شدند

مردم مدینه هم حاکم شهر، عثمان را که عامل یزید بود به همراه مروان حکم و سایر امویها از مدینه بیرون کردند (5) و آشکارا به سب و لعن یزید پرداختند و گفتند: «کسی که قاتل اولاد حضرت رسول صلی الله علیه واله است و با محارم خود ازدواج می کند، تارک صلوة است و شرب خمر می کند لایق خلافت نیست»، و با عبدالله بن حنظله غسیل الملائکة بیعت کردند.

هنگامی که این خبر با نمّامیِ مروان به گوش یزید رسید، «مُسْلِم بن عُقْبَة المُرِّیّ» را كه مردی سالخورده و در آن زمان بیمار بود و به او مجرم و مسرف (به دلیل اسرافش در کشتار) هم می گویند (6) با لشكرى فراوان از شام به جانب مدینه گسیل داشت تا در مدینه ترس و وحشت ایجاد نموده، آنرا قتل عام و غارت کند و برای یزید از اهل مدینه به عنوان عبد یزید بیعت بگیرد.(7)

إبن أثیر در «الکامل فی التاریخ»، در حوادث سال 63 هجری، در واقعه حره می نویسد:

یزید به مسلم گفت: به مردم سه روز مهلت بده، اگر تو را اجابت کردند که هیچ، وگرنه با آنها از در جنگ وارد شو و وقتی بر آنها پیروز شدی سه روز بر لشکرت مباح کن پس هرچه از مال و چارپا و سلاح و طعام در شهر بود برای تو و سپاهیانت است بعد از سه روز مردم را رها کن.

وقتی مسلم بن عقبه با لشكرش به نزدیكی مدینه رسیدند در سنگستان مدینه كه مـعـروف بـه « حـرّه واقـم » اسـت با اهل مدینه که برای دفع حمله آنها بیرون آمده بودند روبرو شدند، پیشنهاد حمله از جانب حرّه توسط مروان بن حکم مطرح شد. وی پیوسته مسرف را بر كشتن اهل مدینه تحریک مى كرد، وی به مسرف گفت:

حضرت محمد

اگر پیروزی می خواهی از طرف شرق مدینه (از جانب حره واقم) لشکریانت را آماده کن، وقتی اهل مدینه به سوی تو خروج کنند خورشید در پشت سر شما و در مقابل آنها و صورتشان خواهد بود، سپس آنها را به اطاعت از یزید دعوت کن اگر اجابت کردند که هیچ و الّا از خدا کمک بخواه! و آنها را بکش که وقتی با امامشان (یزید) مخالفت نمودند و از اطاعت رویگردان شدند خدا تو را یاری خواهد کرد!(8)

فرماندهی مردم مدینه را عبدالله بن مطیع العدوی (از مهاجرین) و عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه (از انصار) برعهده داشتند، لشكریان یزید بر مردم شمشیر کشیدند و جنگ بزرگی درگرفت، جماعت بسیارى از مردم مدینه همچون بنی هاشم ، قریش و انصار كشته شدند.

مردم مدینه به دفاع پرداختند تا اینكه نتوانستد مقاومت کنند و به ناچار به داخل شهر فرار کردند و به روضه منوره حضرت رسول صلی الله علیه واله پناه برده و قبر آن جناب را جواز پناه خود قرار دادند. لشكر شام نیز به داخل مدینه هجوم آوردند، احترام قبر مطهر نبی گرامی را نگه نداشته و با اسبهاى خـود داخل روضه منوره (كه مابین قبر و منبر اسـت و در روایات به باغی از باغهای بهشت تعبیر شده) شدند، اسبهاى خود را در مسجد حضرت رسـول صلى اللّه علیه وآله جولان دادند، اسبهاى ایشان روضه را آلوده كردند ، مردم را كشتند تا اینکه روضه و مسجد پیامبر پر از خون شد، تا جایی که خون به قبر مطهر رسید، چندان از مردم مدینه كشتند كه مداینى از زُهرى روایت كرده كه هفتصد نفر از سران مردم که از طوایف و قبائل گوناگون بودند كشته شدند و از سایر مردم غیر معروف هم تا ده هزار نفر به قتل رسیدند.(9) ابن قتیبه می‌نویسد: تعداد هشتاد نفر از صحابه در این جریان کشته شدند که بعد از کشته شدن، سرشان از تن جدا گردید.(10)

مسرف علاوه بر جان و مال اهل مدینه، به فرمان یزید، ناموس مردم را سه روز بر لشکریان خود مباح ساخت! چنانکه سیوطی می‏نویسد: از هزار دختر باكره، ازاله بكارت شد. و در تتمه المنتهی آمده است که بعد از واقعه حره هزار زن بی ‌شوهر فرزند زنا متولد كرد و ایشان را «اولاد الحره» نامیدند، و به قولی دیگر ده هزار زن.

یزید به مسلم گفت: به مردم سه روز مهلت بده، اگر تو را اجابت کردند که هیچ، وگرنه با آنها از در جنگ وارد شو و وقتی بر آنها پیروز شدی سه روز بر لشکریانت مباح کن پس هرچه از مال و چارپا و سلاح و طعام در شهر بود برای تو و سپاهیانت است بعد از سه روز مردم را رها کن

بعد از آن ، همه مردم به عنوان عبد با یزید بیعت کردند و هر کس از بیعت ابا می کرد مسرف او را به شمشیر می سپرد.  غیر از امام علی بن الحسین علیه السلام و علی بن عبدالله بن عباس.

علی بن عبدالله که خویشانش در سپاه مسرف بودند از کشتن او ممانعت کردند،(11) اما دیدند که امام سجاد علیه السلام به قبر پیامبر صلی الله علیه واله پناه برده و دعا می کند، او را به نزد مسرف که غضبناک بود و از امام و آبائش تبری می جست آوردند، هنگامی که مسرف امام را دید ترسید و هیبت امام او را فراگرفت فلذا از جای برخاست و امام را در کنار خود نشاند و گفت: حوائجت را از من بخواه، امام هم شفاعت هرکس که امر او را به شمشیر وانهاده بودند را خواست.

بعد از آن به امام گفته شد: دیدیم (در کنار قبر پیامبر) لبانتان حرکت می کند، چه می فرمودید؟ حضرت فرمودند:

«اللهم ربَّ السموات السبع وما أقللن، والأرضین السبع وما أقللن، رب العرش العظیم، رب محمد وآله الطاهرین، أعوذ بك من شره، وأدرأ بك فی نَحْره، أسألك أن تۆتینی خیره، وتكفینی شره».

از مسرف هم پرسیده شد: دیدیم که داشتی این جوان و اسلافش را سبّ می کردی، اما وقتی او را به نزد تو آوردند بزرگ داشتی؟ گفت: این خواست من نبود، دلم از ترس او پر شد.

اما هنگامی که مسلم بن عقبه از کار مدینه فارغ شد به قصد دفع عبدالله بن زبیر (12) و اهل مکه به امر یزید عازم مکه شد ولی در محلی معروف به «قدید» به درکات دوزخ شتافت.(13)

واقعه اسفناک حره نشان داد كسانی كه از ترس جانشان امام حق خویش را همراهی نكردند، گرفتار ظلم و تعدی ستمکاری همچون یزید گشته و به بدترین صورت كشته و تحقیر شدند.

پی نوشت:

1) لسان العرب ، ابن منظور ، ج4 ص180 ، ریشه حرر : « حرّه  نام زمینهای سنگلاخی است که در اطراف شهر مدینه (مدینه قدیم) قرار داشته و از سنگهای سیاه بزرگی پوشیده شده بود ».

2) النهایة فی غریب الأثر، مجد الدین ابن الأثیر ، المكتبة العلمیة ، بیروت ، 1399هـ ، ج1، ص931.

3) سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص254.

4) همان، ص255.

5) مروج الذهب، مسعودی، موقع الوراق (المکتبةالشاملة)، ج1، ص378.

6) همان:  این نامگذاری توسط پیامبر صلی الله علیه و اله صورت گرفته است.

7) همان .

8) البدایة و النهایة، إبن كثیر ، موقع یعسوب (المکتبةالشاملة)، ج8، ص240.

9) برگرفته از کتاب منتهی الامال ، شیخ عباس قمی، با دخل و تصرف.

10) الامامة والسیاسة، ج 1، صص 213-215.

11) مروج الذهب، مسعودی، موقع الوراق (المکتبةالشاملة)، ج1، ص378.

12) تتمة المنتهی، شیخ عباس قمی، پیام آزادی، تهران، 1379ش، ص60 : عبدالله بن زبیر از کسانی است که بعد از مرگ معاویه با یزید بیعت نکرد و ملازم کعبه شد و مردم را به بیعت خویش فراخواند.

13) همان.

                                                                                                                                 فرآوری: ابوالفضل صالح صدر

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

تاریخ خلفا، رسول جعفریان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مظاهری

حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت

موسسه آموزشی و پژوهشی مذاهب اسلامی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.