تبیان، دستیار زندگی
زمانی که یک گروه خاص در تبیین رفتار، عقاید مشابهی داشتند و با عقاید موجود دیگر، مخالفت می کرد یک مکتب روان شناسی شکل می گرفت...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مکتب های روان شناسی

مکتب های روان شناسی

همان گونه که مستحضرید اهمیت علم روان شناسی درکشورمان به صورت مدرن آن در چند دهه ی اخیر، بیش از پیش آشکار شده است.

به عبارت دیگر می توان گفت برای حل قسمت عمده ای از مسائلی که بشر امروز با آن روبرو است باید از علم روانشناسی کمک گرفت.

در همین راستا کتاب روان شناسی سال سوم رشته ادبیات و علوم انسانی بیش از یک دهه است که در  چرخه ی آموزش کشور قرار دارد. مرکز یادگیری تبیان نیز به منظور یاری رساندن به شما دانش آموزان و دانشجویان عزیز، سلسله مقالاتی را در این ارتباط در نظر گرفته، که امید است مورد بهره مندیتان قرار گیرد.

مکتب های روان شناسی

هنگامی که روان شناسی در قرن حاضر به وجود آمد، گروه های مختلفی از افراد خود را روان شناس خواندند، گرد هم آمدند تا عقاید و تلاش های مشترکی را به ثمر برسانند. که برای هدایت روان شناسی ترتیب داده شده بود.

به دنبال جدا شدن روان شناسی به عنوان یک علم  از فلسفه و زیست شناسی، بحث درباره چگونگی تشریح و توصیف ذهن و رفتار انسان نیز آغاز شد.

زمانی که یک گروه خاص در تبیین رفتار، عقاید مشابهی داشتند و با عقاید موجود دیگر، مخالفت می کرد یک مکتب روان شناسی شکل می گرفت.

هر مکتب در مخالفت با مکتبی دیگر پدید آمد و دیدگاه های گوناگونی را ایجاد کرد، این مکاتب معمولا به عنوان نظام های روان شناسی شناخته شده اند. برخی از آن ها به تدریج اهمیت خود را از دست داده و جنبه ی تاریخی پیدا کرده اند.

منظور از نظام روان شناختی، سازمان و تعبیر منسجم، ولی انعطاف پذیر حقایق و نظریه های خاص این رشته است.

و یا به تعبیری دیگر، چارچوبی که به دانشمند امکان مرتب کردن داده هایش را به شیوه ای منظم و معنا دار می دهد.

بنابراین روان شناسی چارچوب، یا گرایشی ایجاد می کند که روان شناس بتواند در قالب آن، روی موضوعاتی که آن ها را روان شناختی می داند، کار کند.

در آغاز قرن حاضر، تعداد روان شناسان به چند صد نفر محدود می شود. اما به تدریج افراد بیش تری وارد این حوزه شدند، به مشاهداتی پرداختند، آزمایش هایی انجام دادند و نظریه هایی را ایجاد کردند.

به تدریج نظام های قدیمی و حتی بسیار منسجم، برای تمام حقایقی که نمایان شده بود، بسیار محدود به نظر می رسید. در نتیجه نظریه های بسیار اختصاصی به وجود آمدند، مانند نظریه های یادگیری، شخصیت، ادراک، انگیزش و ... و به این ترتیب زمینه ها تخصصی تر و محدود تر شد.

مکتب های روان شناسی

با این همه، این نظریه ها حتی امروزه هنوز هم در یک قالب و چارچوب کلی تر عمل می کنند.

به عبارت دیگر

هنوز هم یک نفر می تواند در قالبی فکر و عمل کند که بتوان آن را رفتار گرایی، روان کاوی یا گشتالت نامید.

این به معنی نقص نظام های دیگر نیست، بلکه بیان گر اینست که نظریه های فوق الذکر بیش تر به صورت جهت گیری ها در روان شناسی وجود دارند، و در حدی اند که گروه هایی از افراد را در چند باور بنیادی سهیم می کنند.

به عنوان مثال: نگرش های افرادی که به روان کاوی تمایل دارند، هنوز هم به مقدار زیادی با نگرش رفتار گرایان مغایر است. و با این حال، هر دوی آن ها در نظریه پردازی ها و پژوهش های روان شناختی مقتدر عمل می کنند.

در مقالات بعدی تعدادی از مکاتب که هنوز بر قوت خود باقی هستند را مورد بررسی قرار خواهیم داد.


مرکز یادگیری سایت تبیان

تنظیم: یگانه داودی