تبیان، دستیار زندگی
علاقه من به ترویج علم سابقه جدیدی ندارد. از مدت ها پیش در حد توان و سوادم و ابزارهایی که در اختیار داشته ام سعی کرده ام این کار را انجام دهم و زیبایی ها و جذابیت هایی که در زمینه ریاضیات، علم و جهان می بینم با دیگران به اشتراک بگذارم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گذر از خاطرات 8 سال پیش


"علاقه من به ترویج علم سابقه جدیدی ندارد. از مدت ها پیش در حد توان و سوادم و ابزارهایی که در اختیار داشته ام سعی کرده ام این کار را انجام دهم و زیبایی ها و جذابیت هایی که در زمینه ریاضیات، علم و جهان می بینم با دیگران به اشتراک بگذارم. این علاقه مرا به سوی حرفه اصلی ام، روزنامه نگاری علمی کشانده است و گاه به شکل فعالیت های ترویجی دیگری خود را نشان داده است. گاه سر از شاخه آماتوری انجمن نجوم ایران در آورده ام، گاه در ماهنامه نجوم و یا در وب سایت آن مشغول شده ام، گاه وارد روزنامه و مجله شده ام، گاه در برنامه آسمان شب این مهم را دنبال کرده ام و گاهی در قالب ترجمه کتاب و یا سخنرانی های عمومی این علاقه ام را پی گرفته ام."

آن چه خواندید متنی بود که پوریا ناظمی خودش را در پایگاه اینترنتیش، به طور خلاصه این گونه معرفی کرده است: یک ژورنالیست علمی. حضور او به عنوان مجری و کارشناس در برنامه آسمان شب سیما در کنار مجموعه مقالاتش در ماهنامه نجوم، روزنامه جام‌جم، مجله دانستنی‌ها و ... باعث شده است بر روی علم نجوم و وضعییت آن در ایران اشراف کاملی داشته باشد. گذر زهره و فعالیت‌های بسیاری که وی در زمینه ترویج علم (علی الخصوص نجوم) انجام داده است بهانه ای شد تا با او گفتگو کنیم.

تبیان: تا چه اندازه خودتان را خوش شانس می‌دانید که شاهد دو بار گذر زهره در طول عمر خود هستید؟ چیزی که در گذشته و آینده خیلی از آدم‌ها از آن بی نصیب هستند!؟ 

پویا ناظمی

**من بارها گفته ام که ما انسان های بسیار خوش شانسی هستیم. در دوره ای که ما روی این سیاره زندگی می کردیم و در محلی که کشور ما قرار داشت اتفاقاتی افتاد که هر یک از آنها می توانست به خاطره یک نسل از علاقمندان به آسمان بدل شود. ما آخرین کسوف قرن را در ایران دیدیم، شاهد ظهور دنباله دارهای شگفت انگیزی مانند هیل باپ، هیاکوتاکه و مک نات بودیم، ما ظهور هالی را تجربه کردیم. ما در دوران رگبار شهابی بی نظیر اسدی بودیم و آذرگوی باران جوزایی را دیدیم. ما تجمع بی نظیر سیارات را تجربه کردیم و نه تنها شاهد تغییر هزاره میلادی بودیم که به احتمال زیادی شاهد تغییر سده خورشیدی نیز خواهیم بود و ما دوبار شاهد گذر زهره از درون مرزهای کشورمان بوده ایم. برای یک علاقمند به ستاره شناسی چنین کلکسیونی در کمتر دوره ای ممکن است اتفاق بیفتد.

تبیان: یک دلیل بیاورید که رویت گذر زهره در آن وقت سحر را به  خواب ناز صبحگاهی ترجیح دهیم!

**فکر کنم اگر صبح 17 خرداد خواب دم صبحتان را از دست بدهید بتوانید بامداد روزهای بعد آن را جبران کنید اما اگر دیدن گذر زهره را از دست بدهید باید 105 سال و 6 ماه دیگر صبر کنید تا دوباره آن را تجربه کنید. متاسفانه ما و شما چنین فرصتی در اختیار نداریم.

تبیان: خیلی ها معتقدند ترویج علم، بهانه و فرصت می خواهد. با توجه به فرصت ها و بهانه های این چنینی چرا ما در این زمینه موفق عمل نمی‌کنیم؟

**به نظر من هیچ دوره ای به اندازه چند ساله اخیر ما فرصت و بهانه برای ترویج علم در اختیار نداشته ایم . اینکه چرا استفاده نمی کنیم به این بر می گردد که به نظرم هنوز به این واقعیت ایمان پیدا نکرده ایم که در حوزه مسایل اجتماعی، فرصت ها کم به دست می آیند و زود از دست می روند و از آن بدتر ممکن است با عدم استفاده درست از آنها ، عملا این فرصت ها را به تهدید تبدیل کنیم. ما برای استفاده از این فرصت ها باید آماده باشیم، باید از گذشته خود درس بگریم. باید مشکلات کارهای قبلی خود را ببینیم و از تکرار آن اشتباهات خود داری کنیم.

شما به سابقه برگزاری سال های بزرگداشت علمی در کشور نگاه کنید. این سال ها هدف اصلی اش آشتی دادن مردم با علم است. به ترتیب زمانی ما از سال 2000 به این سو، این سال ها را تحربه کرده ایم : سال ریاضیات، فیزیک، ستاره شناسی و شیمی. در سال ستاره شناسی با این پتانسیل عظیم همه طرح ها عقیم ماند. یک دلیلش به این بر می گردد که ما به عقب نگاه نمی کنیم تا از کارهای خوب درس بگیریم و کارهای بد را تکرار نکنیم. هر بار چرخ را از ابتدا اختراع می کنیم.  شما ببینید انجمنی مانند انجمن ترویج علم در سال های اخیر چه کرده است؟ انجمن نجوم چه کار کرده است؟ همه این نهادها با مشکلات ریز و درشت و عدم حمایت و ... دست و پنجه نرم می کنند. اما این مشکلات به من مخاطب ربطی ندارد. جالب این است که گاهی نهادهای حمایتی به جای حمایت، مانع هم ایجاد می کنند.

مطمئن باشید هیچ کودکی با خواندن یک مجله علمی تخصصی یا شرکت در یک سخنرانی آکادمیک به علم علاقمند نمی شود بهانه دیگری برای ورود آنها به این دنیا لازم است

به هر حال به نظرم باید راه ترویج را ادامه داد. این راه آسانی نیست و قرار هم نبوده است که آسان باشد. اما ضروری و حیاتی است. اگر امروز از من بپرسید که بزرگترین چالش پیش روی آینده کشور در چیست من آن را آگاهی می دانم. آگاهی از دانش _به معنی عام کلمه_ آگاهی از روش تفکر منطقی. از دل این آگاهی است که مشکلات اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی ما حل خواهد شد. ترویج علم فقط باعث ترویج علم نیست و به ترویج آگاهی و راه های آن کمک می کند برای همین باید این مسیر را ادامه داد. از طرف دیگر از دل همین ترویج است که نسل آینده دانشمندان حرفه ای، انگیزه خود را برای ورود به این دنیا پیدا می کند.

مطمئن باشید هیچ کودکی با خواندن یک مجله علمی تخصصی یا شرکت در یک سخنرانی آکادمیک به علم علاقمند نمی شود بهانه دیگری برای ورود آنها به این دنیا لازم است.

تبیان: حالا که بحث ترویج علم به اینجا رسید بیایید به صورت مصداقی صحبت کنیم. چرا این گذر برای ما و مردم باید مهم باشد تا آن را اطلاع رسانی و ترویج کنیم؟

پوریا ناظمی در کنار  آرتور سی کلارک

**یک بخش داستان به این بر می گردد که این رویداد بسیار نادری است. اگر به شما بگویند در فلان پارک شهر بوته ای هست که هر 100 سال یک بار گل می دهد و این پارک اتفاقا در همسایگی خانه شما باشد آیا از روی کنجکاوی و حداقل از روی پشت بام یا تراس منزلتان نیم نگاهی به آن نمی اندازید؟ گذر زهره در حیات خلوت همه ما اتفاق می افتد البته به شرطی که هوا صاف باشد، اندکی صبح زودتر از خواب بلند شویم، یک فیلتر مناسب تهیه کنیم و سرمان را بالا بگیریم تا چیزی را ببینیم که تا بیش از 100 سال دیگر رخ نمی دهد. اما فارغ از این جهت بهانه خوبی برای ترویج ستاره شناسی و نجوم هم هست. از آن هم که بگذریم این رویدادی است که نقشی مهم در تاریخ علم بازی کرده است به کمک این رویداد بود که فاصله زمین تا خورشید اندازه گیری شد. در پشت این رویداد برخی از بزرگ ترین نام های تاریخ علم و ستاره شناسی قرار گرفته اند از ابن سینا تا کپلر و ادموند هالی. این رویداد یادآوری بخشی از تاریخ است.

تبیان: آیا نگاه کشورهای دیگر به این موضوع با ما تفاوت دارد؟ یعنی آن ها کار خاصی انجام می‌دهند که ما نمی‌دهیم یا بالعکس؟

**من از همه کشورها اطلاع ندارم اما در نقاط مختلف دنیا برنامه هایی برای عموم ترتیب داده می شود. برخی سازمان ها مانند رصدخانه جنوبی اروپا از این فرصت برای جلب توجه مردم و درگیر کردن آنها با مسایل روز ستاره شناسی استفاده فراوانی می کنند. اما پتانسیل ها هم متفاوت است. ایران پتانسیل بسیار بالایی دارد و مردم در سنین مختلف علاقه بی نظیری به رویدادهای نجومی دارند که حداقل بر اساس تجربه من در کمتر جایی نمونه اش را می توان یافت . من با ریشه های این علاقه کاری ندارم و اینکه اصلا چیز خوبی هست یا نه، اما الان که وجود دارد باید برای آن برنامه ریزی کرد و از این فرصت برای ترویج استفاده کرد.

تبیان: به نظرتان در مقایسه با گذر قبلی، نگاه مردم، علاقمندان نجوم (و مسئولین مرتبط) تغییری کرده است؟

**اگر درست متوجه سوال شده باشم به نظرم از 8 سال پیش تا کنون از جهاتی ما پیشرفت کرده ایم و از جهاتی عقب گرد داشته ایم. امروز میزان دسترسی مردم به ابزارها و منابع جهش بی نظیری داشته است. منابع از نظر کتب، مجلات و رسانه بسیار توسعه یافته است. آن زمان آسمان شب برنامه ای دو ساله بود و اکنون برنامه ای 10 ساله است. روزنامه نگاری علمی در جامعه توسعه پیدا کرده است و بسیاری اتفاقات دیگر. اما از طرف دیگر ماجرا، به نظرم انگیزه ها تغییر کرده و انرژی ها برای آن سبک کارها کاهش پیدا کرده است و به نظرم_اگرچه تا جایی که من خبر دارم برخی ا زگروه ها برنامه های بی نظیری را تدارک دیده اند_ آن فضای دوستانه و هیجان آن سال کمتر وجود دارد. آن سال همه ذوق زده بودیم ،یادم هست همام حسینی که مسئول سایت نجوم بود چند هفته خواب و خوراک نداشت و گمان می کنم چند روزی را در خود پارک شبانه روزی کار کرد تا پخش مستقیم اینترنتی اتفاق بیفتد. جالب این بود که هیچ جایی هم اسمش نیامد و هیچ هزینه ای هم دریافت نکرد . امروز به نظرم چنین روحیه هایی کمتر است یا شاید من کمتر خبر دارم.

تبیان: برنامه یا فعالیتی بود که در آن زمان نتوانستید انجام دهید و آن را برای گذر بعدی پیش بینی کرده باشید؟

**واقعا دوست داشتم عکس های گذر سال 1874 و یا ردی از آن ها را تا این گذر پیدا کنم. متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. برنامه های زیادی در سرم بود که در آستانه و به بهانه این گذر انجام دهیم که بسیاری از آنها را نتوانستم دنبال کنم.

تبیان : چه برنامه ای را برای گذر قبلی تدارک دیده بودید؟

پویا ناظمی و عوامل برنامه آسمان شب

**8  سال پیش برنامه هایی که من در آنها مشارکت داشتم به چند بخش تقسیم می شد. یک بخش کار برروی پیشینه گذر زهره در ایران بود که نتیجه آن را در کنفرانس گذر زهره و آموزش نجوم که در دانشگاه شریف و به همت انجمن نجوم ایران برگزار شد ارایه کردم. در این بررسی به گزارش های مربوط به قرون وسطی از ثبت پدیده گذر عطارد و زهره پرداختم . عمده این گزارش ها با زمان های مربوط به گذر زهره در ایران تطبیق نداشت و گزارشگران احتمالا لکه های خورشیدی را به اشتباه به جای گذر گرفته بودند. اما یک مورد که مربوط به گزارش ابن سینا از این پدیده در کتاب شفا بود متفاوت بود. در آن هنگام واقعا گذر زهره ای در ایران و در محلی که ابن سینا حضور داشته رخ داده و این گذر در هنگام غروب هم بوده و این امکان وجود داشته که بتوان با چشم غیر مسلح آن را رصد کرد. به همین دلیل به نظرم این یکی از گزینه های مهم در تاریخ رصد گذر زهره است.

بخش دیگر کار من به همراه برنامه آسمان شب بود. سیاوش صفاریان پور برای این پدیده بی نظیر برنامه پخش زنده ای را ترتیب داده بود. نکته جالب این بود که این اولین گذری بود که در عصری اتفاق می افتد که امکان فیلم برداری و پخش تلوزیونی آن وجود داشت و گذر های قبلی، قبل از این دوران بودند. ایشان به همراه گروهی از کارشناسان در استودیو شبکه 4 بودند که فکر می کنم آقای عبدالرشیدی اجرای برنامه را بر عهده داشتند و گروه رصدی ما نیز در محوطه موزه دارآباد مستقر بود. من به همراه آقای افشاریه در این محل گزارش های زنده ای از گذر زهره برای مخاطبان ارسال می کردیم که شامل توصیه های ایمنی موقع رصد، تاریخچه ، اهمیت گذر و امثال آن بود.

این اولین باری بود که می شد در طول تاریخ از این پدیده عکاسی کرد. گروهی از منجمان پروسی به ایران آمدند و با استقبال ناصرالدین شاه و به همراهی دکتر طولوزان عازم اصفهان شدند

بخش دیگر کار، فعالیت ترویجی این روز بود. ما در کنار محل رصد چند تلسکوپ کوچک گذاشته بودیم و مردمی که به آنجا می آمدند و به ویژه پس از پخش برنامه از آن خبردار شده بودند علاقمند به دیدن زهره بودند. باید این کار را  با احتیاط انجام می دادیم چون رصد خورشید در بین جمعیت زیاد همیشه پر ریسک است. ممکن است در اثر اشتباهی کوچک یا ازدحام، فیلتر از مقابل تلسکوپ کنار برود و چشم آسیب ببیند. بخشی از کار من به این موضوع اختصاص داشت. اما بخش عمده دیگری از فعالیت من در همان روز همکاری در پخش زنده اینترنتی رویداد در سایت نجوم بود. من در آن هنگام به همراه همام حسینی و بابک امین تفرشی مسولیت سایت نجوم را داشتیم و قبلا در رویدادهایی مانند کسوف جزیی و یا ماه گرفتگی به همراهی همام حسینی پخش اینترنتی مستقیم را روی سایت انجام داده بودیم . اما این بار به دلیل محلی که قرار داشتیم کار دشوار تر بود. باید برای ما در محوطه دارآباد آنتن نصب می کردند و اینتنرت بی سیم ارایه می دادند. تنظیم و نوشتن نرم افزارهای لازم برای تصویر برداری و آماده کردن برای پخش، کار نفس گیری برای تیم بود. خوشبختانه کار به خوبی پیش رفت هرچند که گاه گاهی به دلیل تعداد بالای بازدید کننده ها سایت از دسترس خارج می شد.

در مجموع گرفتن چند تا عکس و دیدن خود پدیده مجموع کارهایی بود که آن روز انجام دادم. البته نوشتن تعدادی مقاله برای ماهنامه نجوم، جام جم، چند سخنرانی ترویجی و چند برنامه تلوزیونی و رادیویی هم بود که مربوط به قبل از روز گذر می شد.

تبیان: آن زمان به گذر بعدی هم فکر می کردید؟

**بله ! به طور جدی به ایده های جدید تر و هیجان انگیزی فکر می کردیم و اینکه 8 سال بعد در چه جهانی به تماشای گذر می نشینیم.

تبیان: آن طور که می‌دانیم شما تلاش های بسیاری برای یافتن عکس‌های گمشده درباره ناصرالدین شاه از گذر زهره داشته‌اید. تصاویری که گویا اولین عکس‌های ثبت شده از گذر زهره بوده‌اند. آیا به سرنخ خاصی هم رسیده‌اید؟

سنگ کلیسای وانک

**قبل از پاسخ شما باید بگویم که سال 1874 گذر زهره در ایران در هنگام بامداد مشاهده می شد. گروه های  اکتشافی به سراسر جهان سفر کردند تا این پدیده را ثبت و عکاسی کنند. این اولین باری بود که می شد در طول تاریخ از این پدیده عکاسی کرد. گروهی از منجمان پروسی به ایران آمدند و با استقبال ناصرالدین شاه و به همراهی دکتر طولوزان عازم اصفهان شدند. آنها در منطقه باغ زشک که در حال حاضر، درون محوطه یک کارخانه قرار گرفته است، کمپ رصدی خود را بنا کردند و بر اساس گزارش ها گذر را رصد و عکاسی کردند هنگام مراجعت به رسم آن دوره سنگی یادبودی را در محل آن رویداد به یادگار گذاشتند. بعدها این سنگ از محل اصلی خود به محوطه کلیسای وانگ انتقال یافت و الان در حیاط و در کنار راه پله ورودی موزه قرار دارد.

اما در ارتباط با سوال شما من در این زمینه با مرحوم دکتر هیلمر دوبریک (Hilmar W. Duerbeck) کار می کردم. ایشان به نوعی متخصص تاریخ سفرهای اکتشافی مربوط به گذر زهره بودند و در واقع ایشان اطلاعات مربوط به سفر گروه پروسی به ایران که به سرپرستی شخص برجسته ای به نام گوستاو فریتچ  (Gustav Fritsch) انجام گرفته بود را در اختیارم گذاشت. بر اساس گزارش این گروه محل رصد دقیقا در این مختصات قرار داشت : 32°38”²19”³.8 N, 51°39”²55”³.8 E

متاسفانه وی امسال فوت کرد و این فرصت را پیدا نکرد تا گذر زهره امسال را رصد کند. وقتی درباره عکس ها صحبت کردیم ما به طور همزمان رد آنها را گرفتیم من در موزه های ایران به دنبال آنها رفتم و وی در مدارکی که در اختیار داشت بررسی کرد. در نهایت به من گفت که نسخه ای از عکس ها که به اروپا برده شده بوده در جریان جنگ جهانی در یک حریق از بین رفته است. در ایران اما من با جواب های مختلف مواجه شدم. گاهی اوقات کارشناسان می گفتند ما چنین عکس هایی را دیده ایم و گاهی می گفتند اگر چنین چیزی بوده باشد احتمالا از بین رفته است. ما حاضر بودیم در جاهایی که شانس بیشتری داریم مثل موزه عکسخانه مجتمع گلستان با حضور کارشناسان خود موزه آرشیو آنها را بررسی کنیم تا سرنخی پیدا کنیم اما متاسفانه هر بار به دلیلی جلوی این کار گرفته شد. یک بار بهانه اداری، یک بار بهانه مالی و .... البته این ها تنها عکس های این مجموعه گذر نیستند بقیه گروه ها هم عکاسی کردند ولی عکس های این گروه اولا در ایران گرفته شده و ثانیا در رده اولین عکس هایی است که در کل جهان از این پدیده تهیه شد. به هر حال امیدوارم روزی این عکس ها پیدا شود.

تبیان: فکر می کنید آیندگان بعدها درباره نوع برخورد ما با این پدیده چه قضاوتی خواهند کرد؟

**واقعا نمی دانم، زمانی در مطلبی نوشتم، نمی دانم که آینده در بیش از 100 سال دیگر چطور خواهد بود اما می دانم که این قدر بر حجم اطلاعات افزوده می شود که ما شانس چندانی نداریم که کسی ما را به اسم و رسم به یاد بیاورد. احتمال بیشتری وجود دارد که همه ما را به یک نام به یاد آورند_ جامعه نجوم ایران در سال 1391 و از آن کلی تر مردم ایران در سال 1391_ بخواهیم یا نخواهیم سرنوشت ما به هم گره خواهد خورد و ما به یک نام و نشان به یاد آورده خواهیم شد آرزویم این است که به نیکی از ما و کارهایمان یاد شود.

م.ح.اربابی فر

بخش دانش و زندگی تبیان