تبیان، دستیار زندگی
همه ی رحمت الهی برابر است با معرفت به آغاز و راه و انتهای حیات آدمی که با کسب این معرفت سعادت حقیقی امکان پذیر خواهد بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آمدنم بهر چه بود؟

خلقت


انسان موجودی است شگفت انگیز که از آفرینش او در این عالم هدف و مقصودی در کار بوده است. به راستی هدف آدمی در حیات دینوی چیست و چگونه می تواند هدف نیکوی حیات و آفرینش خویش را بشناسد؟ انسان که موجودی بی نهایت است و توان و قدرت های شگفت انگیزی را در خود دارد.


حقیقت انسان

انسان هر چند در بعد طبیعی و دنیایی اش دارای ابعاد جمادی و گیاهی و حیوانی می باشد ولی حقیقت او و کمالات ویژه اش به عنوان یک انسان که می تواند مظهر خدا و خلیفه ی او باشد نه از سنخ کمالات جمادی از قبیل وزن، حجم، رنگ، بو و... می باشد و نه از سنخ کمالات گیاهی از قبیل رشد، تغذیه، قدرت تولید مثل و... و نه از سنخ کمالات و غرایز و عواطف حیوانی از قبیل شهوات و تشکیل اجتماع و طی مدارج اعتباری در اجتماع، کار و تفریح و مسکن گزینی و غیره می باشد بلکه حقیقت او و کمالات ویژه ی او غیر از اینها و فوق این کمالات است. به فرموده ی قرآن عظمت روحی و حقیقت انسان تا جایی می تواند برسد که خداوند همه ی آسمان ها و زمین را برای او خلق نموده است:

«هوالّذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً؛ اوست کسی که تمام آنچه را که در زمین است برای شما خلق کرد.» (بقره /29)

مراحل حیات انسان

انسان این موجود شگفت انگیز در حیات و زندگانی خویش مراحل متفاوتی را طی می نماید: مرحله  قبل از دنیا و مرحله ی دنیا و مرحله ی بعد از دنیا. در مرحله ی اول قبل از دنیا، انسان در اوج جز نطفه ای بی مقدار و جنینی ناتوان نبوده است اما به واسطه ی روح خداوندی که در وی دمیده می گردد دارای عظمت و بزرگی می شود و استعداد های شگرفی را کسب می نماید. پس از تولد از مادر زندگی دنیایی او آغاز می شود. عالم طبیعت با همه ی محدودیت ها ضعف ها و نقص های بی شماری در مقابل وی وجود دارد. انسان می کوشد در مقابله با محدودیت های دنیوی ، آزادی و اراده خویش را باز جوید و طبیعت را در اختیار خویش در آورد!

معرفت حقیقی تنها توسط ارتباط انسان با انبیای الهی میسر خواهد بود. زیرا آن ها همان کسانی هستند که می توانند از هدف الهی خبر دهند و انسان را آگاه نمایند

سیر خوشبختی از کجاست؟

انسان به واسطه ی اختیار خویش ملزم است در این زندگی مادی و دنیایی راه سعادت ابدی خویش را پیدا کند و به آن حقیقت متعالی که مقصودی از حیات است دست یابد. قرآن کریم می فرماید: «إنّا هدنیاه السبیل امّا شاکراً و امّا کفوراً؛ ما به حقیقت راه را به انسان نشان داریم خواه شکر این نعمت را به جا آورد و خواه ناسپاسی کند.» (انسان/3)

شرط خوشبختی؟

حال اگر انسان بخواهد عقل خویش را به کار گیرد و راه خوشبختی و سعادت را همان طور که خدا به او نشان داده است، بپیماید و خود را به جوار رحمت الهی برساند، ابتدا بایستی به شناخت و معرفتی صحیح از خود و راه و هدف دست یابد. معرفت آنچه که امیرالمومنین آن ها را سرلوحه و آغاز کننده مسیر آدمی می داند: رحم الله امراً علم من أین و فی أین و إلی أین؛ خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجاست و به کجا می رود. پس می توان بر اساس این روایت شریف نتیجه گرفت که همه ی رحمت الهی برابر است با معرفت به آغاز و راه و انتهای حیات آدمی که با کسب این معرفت سعادت حقیقی امکان پذیر خواهد بود. انسان چگونه می تواند به کسب معرفت در این موارد بپردازد؟ معرفت درباره ی از کجا بودن و به کجا رفتن معرفتی درباره ی ماورای عالم طبیعت است که برای کسب معرفت بدان ها بایستی به کسانی رجوع نمود که عالم بدان ها باشند و ایشان جز انبیای الهی نیستند که از علم الهی برخوردار شده و به این معرفت ها دست یافته اند. امّا معرفت به در کجا بودن معرفتی است مربوط به همین عالم طبیعت و همین عمر گرانبها که با شناخت آن می توان یک سوم راه را پیمود!

معرفت به در کجا بودن است!

فکر

شناختی که برای مرحله ی طبیعت به آن نیاز داریم خود به 5 مرحله تقسیم می شود که عبارتنداز:

1- شناخت جسم انسان

2- شناخت روح انسان

3- شناخت رابطه ی جسم و روح و نوع تأثیر متقابل آن ها بر یکدیگر

4- شناخت عالم طبیعت بدون انسان

5- شناخت رابطه طبیعت با انسان و کیفیت تأثیر متقابل میان انسان و طبیعت.

هر مکتبی که بخواهد سعادتمندی و خوشبختی را به انسان عرضه نماید بایستی در همه ی این معرفت ها انسان ها را غنی گرداند تا بتواند نقشه ی راه را برای وی ترسیم کند.

شناخت جسم انسان هر چند توسط علوم طبیعی و تجربی تا حدود بسیار زیادی می تواند شناخته شود امّا شناخت روح انسان میسر نخواهد بود مگر به توسط منبعی برتر و مافوق انسان که به روح او اشراف داشته باشد. روح انسان از روح الهی است و به فرموده ی قرآن: قل الروح من امر ربی، از جمله اموری است که تنها پروردگار متعال به حقیقت آن اشراف دارد. از این دو معرفت روح آدمی جز از طریق انبیای الهی که واسطه های پروردگارند میسر نخواهد بود!

همه ی رحمت الهی برابر است با معرفت به آغاز و راه و انتهای حیات آدمی که با کسب این معرفت سعادت حقیقی امکان پذیر خواهد بود

همچنین برای شناخت تأثیر متقابل روح و جسم، گر چه علوم روانشناسی و شناخت شناسی تا حدودی بتوانند با شناخت جسم نوع این رابطه را حدس بزنند، امّا اصل معرفت این رابطه نیز توسط کسی میسر است که به روح آدمی اشراف داشته باشد.

شناخت طبیعت!

در شناخت طبیعت و نیز رابطه ی آن با آدمی نیز بشر با پیشرفت علوم و تکنولوژی تا حدودی توانسته است آگاهی هایی را بدست آورد امّا آگاهی به سنت های الهی که حاکم بر طبیعت و روابط انسان و طبیعت است جز از طریق آگاهی به انبیای الهی و واسطه های خدایی میسر نخواهد بود. بشر می تواند با علم جزیی خود برخی از آگاهی ها را در مورد طبیعت و اساساً در  کجایی انسان بدست آورد امّا معرفت حقیقی تنها توسط ارتباط انسان با انبیای الهی میسر خواهد بود. زیرا آن ها همان کسانی هستند که می توانند از هدف الهی خبر دهند و انسان را آگاه نمایند.

سخن پایانی!

با توجه به آنچه گذشت معلوم می شود برای کسب سعادت و رسیدن به خوشبختی حقیقی انسان نیازمند معرفت و شناخت هایی است که این مهم محقق نمی شود مگر با توسل به واسطه های خدا و خلق یعنی انبیای الهی که هدف حیات آدمی را به نحوی برای او ترسیم می نمایند که بتواند در همه ی مراحل حیات از قبل از تولد و زندگی دینوی و زندگی اخروی سعادت و خوشبختی را درک نماید!

                                                                                                                                            ن. رادفر

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع و مآخذ

1- آشتی با امام زمان (عجل الله تعالی و فرجه)- محمد شجاعی

2- اسرار الآیات- صدر المتالهین

3- جامع السعادات- ملا احمد نراقی

4- جهان بینی- شهید مطهری

5- 15 گفتار- شهید مطهری

5- نبوت- شهید مطهری

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.